فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجاریه به علت وجود مشکلات و معضلات عدیده، زمینه و موجبات رواج خرافه در جامعه بسیار فراهم بود. خرافه پذیری و گرایش به آن، به ِویژه در جامعه زنان، فراگیر و مستمر بود و عملی عموماً زنانه تعریف می شد. این مسئله پیامدها و آثاری برای جامعه به دنبال داشت. بر این اساس، پژوهش حاضر درپی بررسی چرایی و چگونگی باور و گرایش زنان به خرافه در این دوره است. برای این منظور، از روش دیرینه شناسی در توصیف و تشریح فضای گفتمانی که زنان را به اعمال و باورهای خلاف عقل وا می داشت، استفاده شد و تبیین هایی صورت گرفت که مبتنی بر پارادایم خرافات است و از این زاویه به این مسئله توجه می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان در مناسبات نظام سنتی جامعه، مسیر تعیین شده ای را می پیمودند که خروج یا عدم موفقیت در آن، مشکلات و مصائب بی شماری را برای آن ها به دنبال داشت. زنان در این چارچوب تنها می توانستند در جایگاه همسر و مادر نقش ایفا کنند. نظام خانواده، هنجارهای اجتماعی و نظام حقوقی برآمده از این فضای گفتمانی، زنان را با چالش های بسیاری مواجه می ساخت. ترس، احساس ناامنی از موقعیت خود، عدم استقلال مالی و عاطفی، عدم هویت فردی، بی سوادی و ناآگاهی، از جمله مواردی بودند که زنان پیوسته با آن درگیر بودند. از این رو، گرایش به خرافات، جبران ناتوانی عملی و اجتماعی زنان بود.
بررسی پیامدهای مهاجرت ساکنان مرزی زورآباد به افغانستان در دورۀ پهلوی اول (بررسی موردی چگونگی ادارۀ املاک و زمین های زراعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت یکی از پدیده های جمعیتی دارای اهمیت از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی است که چه در درون مرزهای یک کشور صورت پذیرد و چه برون مرزی باشد، پیامدهای مثبت و منفی کوتاه مدت و بلندمدت بر ابعاد گوناگون ساختاری جامعه مهاجر فرست و مهاجرپذیر دارد. جامعه ایران در دوره پهلوی اول نیز به شکل گسترده ای با انواع مهاجرت روبرو بود و سیاست های دولت در روند مهاجرت ها و پیامدهای آن تاثیر شایان توجهی داشت. مرزهای شرقی ایران به سبب موقعیت ویژه جغرافیایی (به عنوان منطقه ای مرزی) و جایگاه اقتصادی (مسیر تجاری ابریشم)، نقش مهمی در نظام مهاجرت برون مرزی ایران داشته و پذیرای اقوام ساکن در کشورهای همسایه (هزاره افغانستان، سیک ها و پشتوها از هند و پاکستان) بود. افزون بر مهاجرپذیری مرزهای شرقی در این دوره، مهاجرت گروهی از ساکنان مرزی ایران در این منطقه به آن سوی مرزها نیز شایان توجه است. اسناد موجود بیانگر مهاجرت (اجباری و اختیاری) گسترده مردمان ساکن در منطقه مرزی زورآباد در دوره پهلوی اول است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیل و ضمن بررسی منابع اسنادی و کتابخانه ای موجود درصد است تا ضمن پرداختن به شرایط مزارع و املاک منطقه بعد از مهاجرت ساکنان بومی، اقدامات دولت برای اداره املاک و زمین های زراعی را تحلیل و بررسی کند. داده های موجود بیانگر آن است که مهاجرت (اجباری و اختیاری) ساکنان بومی منطقه در پی حادثه زورآباد سبب تخلیه روستاها و مزارع از نیروی انسانی شد. با توجه به موقعیت جغرافیایی آن، به عنوان منطقه ای مرزی که از سالیان قبل با کشور همسایه بر سر خط مرزی اختلاف وجود داشت، حفظ جمعیت انسانی و همچنین کشاورزی منطقه جهت تثبیت حاکمیت سیاسی ایران بر منطقه ضروری بود. از اینرو دولت سعی کرد با اقدامات حمایتی از جمله جایگزینی عشایر خاوری (افغان های بربری)، اجاره املاک ضبط شده و.. این مساله را حل کند؛ اما بی انگیزیگی نیروی کار و در نتیجه سکونت کوتاه مدت در املاک این منطقه و مهاجرت به سایر مناطق سبب بی نتیجه ماندن اقدامات دولت شد. سرانجام دولت سعی کرد با اجاره دادن املاک به شرکت های فلاحتی و همچنین رفع مشکلات حقوقی مالکیت املاک، شرایط منطقه را سامان دهد.
طراحی و ساختِ هم ساز با اقلیم و جغرافیا در معماری مسکونی قاجاریِ آشتیان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
337 - 361
حوزههای تخصصی:
تبعیت از شرایط اقلیمی و جغرافیایی در طراحی معماری به سازگاری انسان در محیط یاری می رساند و معماری مسکونی همواره تابع ویژگی های جغرافیایی بوده است. در خانه های تاریخی نیز تدابیری برای طراحی معماری هم ساز با اقلیم و جغرافیا اندیشیده شده است. در شهرستان آشتیان بناهای مسکونی ارزشمندی از عهد قاجاریه برجای مانده که سهم ناچیزی در پژوهش های باستان شناختی داشته اند. هدف از این پژوهش، مطالعه تأثیر اقلیم و جغرافیا بر خانه های قاجاریِ آشتیان و تبیین راهکارهای مقابله با اثرات سوء و بهره مندی از تأثیرات سودمند آب وهوایی و جغرافیایی است. پژوهش بر پایه این پرسش ها به انجام رسیده که، اقلیم و متغیرهای جغرافیایی چه تأثیری بر مکان گزینی و چیدمان خانه های قاجاری در فضای شهری آشتیان داشته است؟ نقشه، کالبد و اجزاء معماری خانه های قاجاریِ آشتیان از چه عوامل اقلیمی و جغرافیایی تأثیر پذیرفته است؟ فرضیه ها این است که، توپوگرافی ناحیه آشتیان، مسیل ها و نوع خاک در مکان گزینی خانه ها نقش داشته و نقشه، کالبد و اجزاء معماری خانه ها از عوامل اقلیمی، مانند: باد، زاویه و میزان تابش نور خورشید تأثیر پذیرفته است. روش گردآوری اطلاعات، میدانی و اسنادی است و ضمن بهره گیری از نرم افزارهای ArcGIS, Google Earth, WRPLOT, AutoCAD و SPSS، پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است. برپایه نتایج، معماران با درنظر گرفتن زاویه تابش خورشید، باد، دما و رطوبت، دست به ساخت بناها زده اند. آن ها، به نوع و رنگ مصالح، اندازه بازشوها و حیاط، اندازه و جهت قرارگیری اتاق ها توجه داشته اند و معماری هم ساز با اقلیم را ایجاد کرده اند؛ هم چنین برپایه مدل های نرم افزار طراحی گلباد WRPLOT، باد غالب منطقه در جهت های شرقی-غربی و غربی-شرقی شناسایی و تأثیر آن بر معماری تأیید شد. نتایج آزمون های هم بستگی کرامر و فی در SPSS نیز بیانگر هم بستگی «نوع زمین با طبقه اجتماعی ساکنان خانه ها»، «نوع زمین و خاک با وجود آب انبار» و «بیشینه سرعت باد با تعداد طبقات» است.
مطالعه فنی پیرامون نحوه ساخت و بازرسی خوردگی اشیاء فلزی عصر مفرغ مربوط به کاوش های گورستان شهر سوخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بقایای دولت شهری باستانی در محوطه ای باارزش از عصر مفرغ در شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد. در کاوش های گورستان محوطه شهر سوخته از یکی از گورهای حفاری شده در ضلع جنوبی محوطه 13 قطعه نمونه ی فلزی به دست آمده که تعداد چهار قطعه نمونه از آن در این پژوهش مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. اهداف این پژوهش، شامل مطالعه و بررسی روش ساخت، ریزساختارنگاری و بررسی عناصر متشکله، هم چنین شناسایی فرایند خوردگی و بررسی وجود خوردگی فعال آثار به دست آمده است. بدین منظور از روش های میکروسکوپ الکترونی روبشی مجهز به طیف سنجی پراش انرژی پرتو ایکس (SEM-EDS) ریزساختارنگاری، رادیوگرافی و پراش پرتو ایکس(XRD) استفاده شده است. در نتایج به دست آمده، میزان متنابهی عنصر ارسنیک شناسایی شد؛ که نشان داد نمونه های مورد نظر، آلیاژ مس ارسنیکی است. هم چنین عناصر روی و سرب نیز شناسایی شد. می توان گفت با توجه به میزان عناصر شناسایی شده، نمونه های مورد مطالعه نسبتاً مشابه بوده و احتمالاً، منابع استحصال آن ها یکسان است؛ لیکن با توجه به خوردگی نسبتاً زیاد به قطعیت نمی توان به این نتیجه رسید. بررسی ریزساختاری نشان داد، روش ساخت در نمونه های مورد مطالعه مشابه یکدیگرند. اندازه دانه بندی ریز بوده و نشانه هایی از عملیات چکش کاری و تابکاری متناوب زیادی بر روی نمونه انجام گرفته است، مشاهده شد. هم چنین در بررسی های آسیب شناسی با میکروسکوپ الکترونی روبشی و متالوگرافی حفره ها و آخال ها و خوردگی بیرونی و داخلی در نمونه ها، مشاهده شده که محصولات خوردگی کوپریت، مالاکیت و تری هیدروکسی کلریدهای شامل پاراتاکامیت و آتاکامیت در آنالیزXRD شناسایی شد.
نقش راه های دورۀ قاجار در عملکرد تجارت خانه ها با تکیه بر اسناد تجارت خانۀ اتحادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأسیس تجارتخانه ها در دوره قاجار معلول موقعیت تجاری ایران است. همجواری ایران و روس و نیاز این دو کشور به محصولات یکدیگر باعث شد تجار ایران و روس در به تبادل محصولات تجاری بپردازند. تجار ایران از طریق راه های دریایی و شوسه شمالی و نیز دریای عمان و خلیج فارس و راه های داخلی با تجار روسیه و اروپا در ارتباط بودند. در دوره قاجار عمده کالاهای وارداتی از شمال قند و شکر و از جنوب ادویه و پارچه بوده است. موقعیت مناسب تجاری ایران به خصوص در دوره قاجار زمینه تأسیس تجارتخانه ها با کاربری تجاری و صرافی را فراهم آورد. تجارتخانه اتحادیه فعالیت تجاری و صرافی خود را از تبریز آغاز کرد و در تهران گسترش داد. این تحقیق بر آن است ضمن بیان راه های تجاری و اهمیت تجارتخانه ها، به فعالیت تجارتخانه اتحادیه با روش تحلیل تاریخی و با استناد بر اسناد خانوادگی اتحادیه بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که راه های تجاری چه نقشی در توسعه فعالیت تجارتخانه اتحادیه داشتند؟ چنان مفروض است ناامنی جاده های داخل و شرایط نامناسب آنها برای عبور و مرورِ مال التجاره ها، فعالیت تجارتخانه اتحادیه را با موانعی روبرو کرده بود که این امر موجب کندی فعالیت آنها می شد، البته نظام سیاسی حاکم بر ایران نیز بی تأثیر نبود.
گونه شناسی، اهداف و مراحل شکل گیری جنبش اجتماعی علیه خلیفه سوم با رویکرد جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
101 - 122
حوزههای تخصصی:
از مهمترین رویدادهای اجتماعی تاریخ اسلام که موجب بروز اختلافات اجتماعی و حزبی میان مسلمانان گردیده است، خیزش عمومی علیه خلیفه سوم عثمان بن عفان و کشته شدن وی می باشد. عملکرد وی در زمینه گماردن کارگزاران غیر متعهد، تقسیم ناعادلانه اموال عمومی و عدم اجرای برخی حدود و قوانین اسلامی اعتراض های فراگیر و جنبشی انقلابی علیه خلیفه سوم را موجب گردید. تحلیل جامعه شناختی جنبش یادشده، طبقه بندی و بررسی مراحل شکل گیری این پدیده اجتماعی موضوع پژوهش حاضر است. در این نوشتار با بررسی کتابخانه ای متون تاریخی، روایی متقدم و متاخر به دنبال بررسی اهداف، مراحل شکل گیری و طبقه بندی این پدیده اجتماعی مهم صدر اسلام با رویکرد جامعه شناختی می باشیم.
بررسی تکاپوهای اصلاح گرایانه در دوره دوم خلافت عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره دوم خلفای عباسی (232-322 ق) با بروز عوامل متعدد که برخی از آنها ریشه در اعمال سیاست فرمانروایان دوره نخست عباسی داشت، منزلت و تمرکز همراه با اقتدار نهاد خلافت با چالش جدی و زوال آفرین مواجه گردید. دستگاه خلافت بازیچه ای در دست قدرت طلبان استیلاء یافته بر امور حاکمیتی بود. معدودی از خلفای دوره موردِبحث در جهت احیاء جایگاه پیشین نهاد مزبور و به باور خود با شناسایی آسیب های ساختاری، جلب رضایت عوام و خواص جامعه و احیاء جایگاه اساسی خلافت تکاپوهای اصلاح گرایانه ای را در ارکان مختلف آغاز و پیگیری نمودند. در پژوهش حاضر سعی شده تا باتکیه بر مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی مجموعه اقدامات خلفای اصلاح گر مورد بررسی قرار گیرد. یافته های پژوهش ناظر به این معنا است که تلاش های اصلاحی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و علمی-آموزشی کمابیش جلوه گر بوده؛ لیکن دستاوردهای حاصله در اصلاح ساختار و استمرار آن تأثیر اساسی برجای نگذاشته است.
مطالعه تطبیقی هنر خوش نویسی بر روی ابریق های فلزی در دوره سلجوقی و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
479 - 504
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: یکی از موضوعات شایان توجه در مطالعه هنر فلزکاری، جایگاه حکّاکی خطوط روی ظروف فلزی است. کاربرد خط و حکّاکی با خط کوفی و تبدیل آن به اشکال تزیینی پیچیده همراه با مرصّع کاری روی ظروف فلزی در دوره سلجوقی جنبه تزیینی پیدا کرد. در دوره صفوی این جنبه هنری با تغییر نوع خط تشدید شد و به شکوفایی رسید. آثار فلزی مورد مطالعه در این مقاله، شامل تعداد (20) عدد ظرف فلزی از دو دوره سلجوقی و صفوی از موزه های (ملی ایران، متروپولیتن، ویکتوریا و آلبرت، بریتانیا، بوستون، آرمیتاژ) هستند. خوش نویسی روی این ظروف بیانگر تاریخ ساخت، نام سازنده، سفارش دهنده و مبیّن وقایع مهم در آن دوره و مضامین دعایی، عناوین و القاب صاحب اثر بوده است. پرسش اصلی این پژوهش به این صورت تبیین می شود: هنر حکاکی خطوط، روی ظروف فلزی در طول دو دوره سلجوقی و صفوی با توجه به آنالیز خطوط چه تغییراتی کرده است؟ هدف از این پژوهش، مقایسه هنر حکاکی خطوط در دو دوره سلجوقی و صفوی روی ابریق های فلزی، موجود در موزه های ذکر شده، به لحاظ کتیبه نگاری و نوع خط است.
روش/رویکرد: روش تحقیق حاضر تاریخی- تحلیلی و از نوع کیفی و شیوه جمع آوری داده ها کتابخانه ای است.
یافته ها/نتایج: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد کتیبه نگاری روی ظروف فلزی در دوره سلجوقی بیشتر به خط کوفی تزیینی، گل و برگ دار و گاهی تزیین با نقش چهره و سر انسان حکاکی شده، که جنبه بصری و زیبا شناختی آن تشدید شده است. در دوره صفوی خطوط کتیبه با خط فارسی از انواع (ثلث، نسخ، رقاع و شکسته نستعلیق) و ظرافت بیشتر به صورت اشعاری زیبا محاط در نقش ترنج، بر بخش فلزی ظرف حکاکی شده است. هنر خوش نویسی علاوه بر خط، به عنوان نقش تزیینی و حتی معنایی فراتر از آن جنبه عرفانی و عاشقانه یافته، که جنبه معنوی آن افزایش یافته است.
ساختار زبانی - فرهنگی گفتار پوزش خواهی در شاهنامه فردوسی (براساس مطالعه پنج متن)
حوزههای تخصصی:
زبان و فرهنگ رابطه درهم تنیده ای با هم دارند و زبان ابزار مهمی برای انتقال فرهنگ است. فرهنگ مؤلفه های مختلفی دارد که برخی از مهم ترین آنها در شیوه ارتباط با انسان های دیگر بروز می یابد. گاهی افراد در تعامل با دیگران دچار تعارضاتی می شوند که برای ادامه ارتباط، نیاز به رفع آن به صورت پوزش خواهی است. در پوزش خواهی، فرد با آگاهی از دانش فرهنگی جامعه خود، سخنی بر زبان می آورد که بتواند نظر موافق مخاطب خود را جلب کند. بنابراین با مطالعه گفتارهای مربوط به پوزش خواهی می توان لایه های فرهنگی نهفته در زبان را شناسایی کرد. یکی از متون مهم زبان فارسی که حاوی اطلاعات فرهنگی و اجتماعی بسیاری است، شاهنامه فردوسی است که در آن مسائل فرهنگی ازطریق گفتار شخصیت ها و ضمن روایت ها بازگو شده است. مسئله اصلی پژوهش پیش رو این است که فردوسی با درنظرداشتن اقتضای حال و بافت موقعیتی، از چه راهبردی برای بیان گفتار پوزش خواهی شخصیت های خود استفاده کرده است. ازسوی دیگر، نوع چینش متنی گفتار پوزش خواهی چه اطلاعات فرهنگی و اجتماعی را بازگو می کند. به این منظور، پنج گفتار با محتوای پوزش خواهی در شاهنامه به صورت هدفمند انتخاب و ساختار متنی آن با استفاده از روش رقیه حسن در بررسی ساختار متن (1985 و 1989) و نیز ساسانی و یزدانی (1392) در تقسم بندی گام ها و به شیوه کیفی تحلیل شد. براساس نتایج حاصل از پژوهش، گفتار پوزش خواهی در شاهنامه ساختار ویژه ای دارد که باتوجه به موقعیت و جایگاه افراد و نیز اهمیت موضوع تغییراتی هم در آن مشاهده می شود.
بررسی اوضاع ادبی قلمرو سلجوقیان کرمان با تکیه بر متون تاریخی و دواوینِ اشعار (583-442ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
265 - 285
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: با تامّل در متونی همچون بدایع الازمان فی وقایع کرمان، عقدالعلی للموقف الاعلی و دیوان اشعار شاعران کمتر شناخته شده ای همچون ازرقی هروی، ابواسحاق ابراهیم غَزّی، عبدالملک برهانی نیشابوری، ابوالهیجا مقاتل بن عطیه بکری و حکیم سراج الدین ابومحمد عثمان مختاری می توان به مطالب ارزشمندی در بابِ کرمان طی قرون پنجم و ششم هجری قمری و همچنین مدحِ برخی از دولتمران سلجوقیِ کرمان دست یافت. حکومتی که اگرچه نسبت به سلسله قدرتمندِ سلجوقیان بزرگ در ایران، کمتر شاخته شده و بر رویِ آن پژوهش های مختصری صورت گرفته است، اما بعضی از دولتمردانش حامیِ زبان و ادبیات فارسی بوده و در رواج بازار شعر و ادب فارسی در سرزمینِ کرمان نقشی اساسی داشته اند.روش/ رویکرد: مقاله حاضر با استفاده از روش بررسی های تاریخی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی اثبات اوضاع ادبی کرمان در دوران سلجوقیان است. در همین راستا پرسش اصلی نوشتار حاضر، عبارت است از اینکه نوعِ رویکردِ دولتمردان سلجوقیِ کرمان نسبت به شعر و ادب فارسی چگونه بوده و شاعران و مدّاحان دربار آنان چگونه از این دولتمردان یاد کرده اند؟یافته ها/ نتایج: یافته های پژوهش حاکی از آن است که برخی از دولتمردانِ سلجوقیِ کرمان و به ویژه وزیر کاردانِ این حکومت، صاحب ناصرّالدین ابوعبدالله مکرم بن علاء، ضمن فراهم ساختنِ امنیّت، آرامش و رفاه عمومی، نقشی برجسته و چشمگیر در رشد، شکوفایی و اعتلای جایگاه زبان و شعر فارسی در دربار و قلمرو حکومت مزبور داشته اند. مسأله ای که موجباتِ ورود بسیاری از ادبا و شاعران به کرمان را فراهم نموده و آنان نیز در متون نثر و دیوانِ اشعار خود به مدح دولتمردان سلجوقی پرداخته اند.
تحلیل ابعاد گفتمان تساهل و مدارا در دیوان حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
309 - 337
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: دیوان شمس الدین محمد حافظ شیرازی، سندی ارزشمند در اخلاق، رفتار اجتماعی و آموزه های تمدنی ایران است. یکی از مفاهیم کانونی دیوان حافظ گفتمان تساهل، و مدارا است. هدف این پژوهش تحلیل، تفسیر و تبیینِ ابعاد و تجلیات این گفتمان است.
روش/رویکرد: در این پژوهش از روش تحلیل گفتمان سه بُعدی نورمن فرکلاف و نظریات تئون وندایک درباره ایدئولوژی و شناخت استفاده شده است. در این روش داده های متنی در سه ساحت کاربردشناسی زبان، بازشناسی گزاره های مفهومی و ایدئولوژیک و کردارشناسی گفتمانی صورتبندی شده است.
یافته ها/نتایج: نتایج به دست آمده نشان می دهد که حافظ هماره از زبان محترمانه و پاکیزه و گاه طنز بهره گرفته است که تجلی گفتارشناختی تساهل و مدارا است. محوریت عشق در ایدئولوژی و جهان بینی، نسبیت فلسفی حقیقت، تکثرگرایی، تصریح به پنهان بودن حقیقت و شمول گرایی، باور به رحمت عام پروردگار، رواداری و امیدواری به لطف خدا و هستی، توصیه به مروت و مدارا از گزاره های مفهومی گفتمان تساهل و مدارا در دیوان حافظ هستند. همچنین تحلیل کردارشناختی نشان می دهد تأکید شاعر بر اخلاق خوب، همزیستی مسالمت آمیز، پوشاندن عیب و خطای دیگران، نکوهش عیب جویی و آزار، تصویر شخصیت آرمانی پیر مغان و خلق شخصیت رازناک رند نیز از جمله تجلیات تساهل و مدارا هستند.
ساختارشناسی هنر میناکاری با اثرپذیری از هنر نقاشی پیکرنگاری در اشیاء تزیینی و کاربردی دوره فتحعلی شاه قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درگونه شناسی هنر نقاشی پیکرنگاری درباری دوره فتحعلی شاه قاجار، یکی از هنرهای وابسته به نقاشی هنر میناکاری با تاکید بر بازنمایی پیکرنگاری برای نمایش شکوه شاهانه با محوریت پیکرنگاری درباری در دو بخش تزیینی و کاربردی دیده می شود. پژوهش حاضر با تکیه برنمونه های هنر پیکرنگاری درباری در مجموعه های جهانی می کوشد، میزان پایبندی هنرمند به نقاشی پیکرنگاری درباری در اشیاء این دوره را بررسی نماید.هدف از این پژوهش، مطالعه هنر میناکاری با أثرپذیری از هنر نقاشی پیکرنگاری درباری دوره فتحعلی شاه در اشیاء تزیینی و کاربردی است که تاکنون مورد بررسی مستقل واقع نشده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که أثرپذیری هنر میناکاری از نقاشی پیکرنگاری درباری دوره قاجار در اشیا میناکاری این دوره چگونه دیده می شود؟روش پژوهش حاضر از منظر هدف، بنیادین است و از جنبه های أثرپذیری هنر میناکاری از نقاشی پیکرنگاری این دوره در آثار هنری را می کاود. گردآوری اطلاعات کتابخانه ای (اسنادی) و روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و شیوه تحلیل داده ها، کیفی است.نتیجه پژوهش حاضر، نشان داده است که درکنار واکاوی تداوم ویژگی های نقاشی پیکرنگاری این دوره، ویژگی های بصری نقاشی پیکرنگاری درباری در دو بخش تزیینی و کاربردی با تکیه بر لوازم به جای مانده از این دوره هم خوانی داشته و در ابعاد و اندازه های کوچک قابل مشاهده است و پیوستگی هنر پیکرنگاری درباری دوره فتحعلی شاه قاجار با سایر هنرها را نشان می دهد.
ردپای آغازین ایرانیان در شکل گیری آرمان شهریاری چین باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
295 - 330
حوزههای تخصصی:
جایگاه فرمانروا در ساختار سیاسی چین از مهمترین ارکان اندیشه سیاسی در چین باستان به شمار میرود. چینیان باستان از دیرباز فرمانروا را «پسر آسمان» (به چینی tiānzǐ) می نامیدند و خاستگاهی نیمه الهی برای مقام وی قائل بودند. بر این اساس می توان نهاد امپراتوری در چین باستان را نوعی «پادشاهی مقدس» تلقی کرد. قدمت استفاده از لقب «پسر آسمان» به استقرار دومین دولت تاریخی چین باستان یعنی دوره دودمان جو (۱۰۴۶-۲۵۶ ق.م.) می رسد و تا سده بیستم میلادی و واژگونی نظام امپراتوری همچنان یکی از مهم ترین القاب امپراتور در حوزه سیاسی چین باقی ماند. با این حال، خاستگاه این نهاد به ندرت محل توجه پژوهشگران بوده است. از آنجا که این لقب در دوره نخستین دودمان تاریخی چین یعنی شانگ ( حدود ۱۶۰۰-۱۰۴۶ ق.م.) مشاهده نمی شود، خاستگاه و نحوه شکل گیری آن به خوبی مشخص نیست و عموماً فرض شده است که برساخته دودمان جو برای مقاصد مشروعیت بخشانه بوده است. برخی پژوهشگران نیز پیشنهاد کرده اند این باور ریشه در میراث مشترک میان مردم چین باستان با بیابان گردان آلتایی یا اقوام تبتی-برمه ای دارد. مقاله حاضر با تحلیل روایات اساطیری اقوام سکایی در متون کلاسیک و نیز شواهد خط میخی بر آن است تا نشان دهد که پیش از دودمان جو، می توان ردپای لقبی مشابه آن را به صورت «پسر خدا/ آسمان» در میان بیابان گردان ایرانی استپ های جنوب روسیه و آسیای مرکزی (سکاها) و و آریایی های مهاجر به آسیای غربی در هزاره دوم ق.م. مشاهده کرد. بنابراین لقب چینی «پسر آسمان» در حقیقت وام گرفته شده از لقب «پسر خدا/آسمان» آغازین ایرانیان است که احتمالاً نیاکان دودمان جو به واسطه مجاورت با بیابان گردان غرب چین از طریق آسیای مرکزی اخذ کرده اند.
زمینه ها و عوامل شورش خواجه مرجان در بغداد علیه جلایریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
204 - 227
حوزههای تخصصی:
خواجه مرجان یکی از امرای اواخر دوره ایلخانی است، که به خدمت امیر حسن جلایری درآمد و در نتیجه نزاع میان مدعیان محلی بر سر قدرت، نقش مهمی در تثبیت حاکمیت جلایریان در بغداد ایفا کرد. اما در زمان سلطان اویس(776 757ق) و در غیاب وی، به طور ناگهانی در بغداد شورش و علیه سلطان ولینعمت خویش اعلان جنگ نمود(766 765ق). تحقیق حاضر با تکیه بر منابع تاریخی، ادبی و مطالعات سکه شناسی و با رویکرد توصیفی تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است، که دلایل شورش خواجه مرجان در بغداد علیه دولت ولینعمت خویش چه بود؟ تحلیل ها بر این اساس استوار است، که در زمینه عوامل داخلی شورش خواجه مرجان در بستر خلاء قدرت و تداوم بی ثباتی سیاسی ناشی از تجزیه حکومت متمرکز ایلخانان در درازمدت رخ داد. همچنین تأثیر الگوی حکومت داری جلایریان مبتنی بر قاعده سیورغال و رسم تحمیل عوارض مالیاتی بر اموال وقفی را نباید از نظر دور داشت. مهمتر آنکه در زمینه عوامل خارجی باید به نقش و دخالت مملوکان مصر اشاره کرد. در بُعد سیاسی مملوکان تشکیل یک دولت وابسته در بغداد را دنبال می کردند و در بُعد مذهبی شورش خواجه مرجان به واسطه دخالت آنان دارای ماهیت دینی با هدف احیای خلافت در بغداد بوده است.
واکاوی علل و زمینه های مشکلات معیشتی مردم آذربایجان بر اساس اسناد هیئت تفتیشیه (سال های 1309 تا 1312 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
228 - 258
حوزههای تخصصی:
اسناد هیئت تفتیشیه (سال های 1309 تا 1312 ش) یکی از مهمترین مجموعه های ارزشمندی است که می توان بر اساس آن مشکلات معیشتی مردم آذربایجان در دوره پهلوی اول را بررسی نمود. اگر چه تصور بر این است که جامعه ایران در دوره پهلوی اول شاهد رشد تشکیلات اداری، زیرساخت های آموزشی و بهداشتی و امنیت داخلی بود، بااین حال شواهد موجود حاکی از تداوم مشکلات معیشتی گوناگون است. هدف پژوهش حاضر بررسی علل و زمینه های مشکلات معیشتی در آذربایجان طی سال های 1309 تا 1312 ش بر اساس گزارش های منتشرنشده مدیران مدارس و رؤسای معارف آذربایجان خطاب به هیئت تفتیشیه مملکتی در بازه زمانی فوق است. پرسش این است که به رغم اصلاحات معطوف به نوسازی در زمینه اقتصادی، علّت تداوم مشکلات معیشتی مردم در این دوره چه بود؟ به علّت گستردگی جغرافیایی که مطالعه در مورد کل کشور را در چارچوب یک مقاله ناممکن می سازد این بررسی بر آذربایجان متمرکز است. روش مطالعه توصیفی تحلیلی و گردآوری داده ها با تکیه بر اسناد هیئت تفتیشیه مملکتی است. نتایج این بررسی حاکی از تأثیرات منفی عواملی همچون گرانی مایحتاج عمومی، دلالی، فشار مالیات و عوارض، قاچاق، و افول صنایع بومی بر معیشت مردم در این دوره است.
بخشی از خاطرات منتشر نشده احمد برادران آهنگری نماینده مردم سلماس در مجلس آذربایجان سال 1324 ش
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵
107 - 130
حوزههای تخصصی:
پس از اشغال ایران توسط قوای شوروی و انگلیس در شهریور 1329 و سپس تبعید رضاشاه نیروهای سیاسی فعال شده و در شهریور 1324 ش در آذربایجان حزبی به نام حزب دموکرات را ایجاد کردند. هدف این حزب احیا اصول مشروطیت از جمله اصل « انجمنهای ایالتی و ولایتی » بود که توسط رضاشاه لغو شده بود. براساس اصول مشروطیت، انتخابات مجلس ملی آذربایجان انجام و از حوزه سلماس شخصی به نام احمد برادران آهنگری انتخاب گردید که این خاطرات بخشی از نوشته های وی می باشد.
چالش های مدیریت صنعتی سازی در دورۀ حکومت پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش برای توسعه صنعتی ایران تا پیش از دوره پهلوی دوم، خارج از چارچوب و برنامه ای مدون و مشخص و به صورت دستوری انجام شده بود؛ اما در دوره حکومت محمدرضاشاه پهلوی با تدوین برنامه های توسعه عمرانی بلندمدت و به موازات آن تأسیس یک نهاد برنامه ریز به نام سازمان برنامه، برای اولین بار، صنعتی سازی کشور در مسیری از پیش طراحی شده قرار گرفت. با این وجود، بررسی روند توسعه صنعتی در طول این دوره حکایت از بروز چالش های متعدد مدیریتی در امر صنعتی سازی کشور دارد. مقاله حاضر با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چالش های مدیریتی در مقاطع مختلف این دوره چه بوده اند؟ نتایج حاصل از بررسی اسناد و منابع در این پژوهش نشان از آن دارند که مدیریت صنعتی سازی کشور هیچ گاه به عنوان امری مستقل از مدیریت سیاسی کشور نبوده و توسعه صنعتی در تمام طول این دوره همچنان بر اساس سازوکارهای سنتی مدیریت در ایران پیش می رفت. در چنین سازوکاری نقش و اختیارات نهادها، مدیران و متولیان صنعتی متأثر از عوامل داخلی و خارجی مرتب دستخوش تغییر می شد و اصطکاک و مناقشه ای دائم میان آنها پدید می آمد. به علاوه از شکل گیری یک سازوکار علمی و تحقق اهداف پیش بینی شده در برنامه های صنعتی ممانعت می شد.
پژوهشی بر فرهنگ نمادین گِل مهرهای ساسانی گنجینه موزه ملی ایران
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
125 - 146
حوزههای تخصصی:
گِل مهرهای دوره ساسانی گویای ساختار اداری، بازرگانی و دیگر مفاهیم فرهنگی اند که در نگارگری و اندازه گل مهر و شمار نشان مهر بر آن ها با یک دیگر متفاوتند. این نمونه ها در بسیاری موارد مانند دیگر داده های فرهنگی این دوره با آرایه های نمادین همراه اند. برای بررسی اهمیت و توصیف این داده ها و نیز پاسخ گویی به برخی پرسش ها در باره چرایی نمادگرایی در گل مهرها یا نماد کالاها که تاکنون کمتر به آن ها پرداخته شده است، گل مهرهای ساسانی منقوش و مکتوب مستندنشده در «گنجینه موزه ملی» برگزیده شدند. در این رابطه، معناشناسیِ پرتکرارترین آرایه ها، همگونی یا نا همگونی میان این نمادها با دیگر نمادهای نقش بسته بر آثار این دوره، گاهنگاری نسبی و خاستگاه احتمالی آن ها با توجه به نمادها و نگاشته های آن ها مورد بررسی قرار گرفته اند و با گل مهرهای گردآوری شده در دیگر مجموعه های این دوره مقایسه گردیدند. بیشتر نگارهای مهر شده بر گل مهرهای این مجموعه شامل آرایه های انسانی، جانوری و گونه های هندسی (منوگرام) است که هر دسته از گوناگونی در فرم و افزونه هایی مانند نشان انگشت دانه ها برخوردارند. برخی از 50 گل مهر مورد مطالعه ما به دلیل سایش و خوردگی و یا شکستگی ارزش خود را در خوانش نبشته ها و آرایه هایشان از دست داده اند و نیز از چگونگی به دست آمدن آن ها اطلاعی در دست نیست و تنها بر پایه نگاشته ها و نقوش به دوره ساسانی منسوب شده اند که پاسخ گویی به این مهم افزون بر دیگر موارد یکی از اهداف این پژوهش بوده است. بررسی این پژوهش برپایه مطالعات کتابخانه ای و مستند نگاری گل مهرهای گنجینه موزه ملی همراه با روش های مرسوم، یعنی عکاسی و طراحی گل مهرها است.
نقد و تحلیل روایت «عطاء المؤلفة قلوبهم» (روایت ابن اسحاق در السیرة النبویة ابن هشام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
71 - 98
حوزههای تخصصی:
روایتی از ابن اسحاق در کتاب السیره النبویه ابن هشام نقل شده که پس از جنگ حنین، رسول خدا (ص) به «مؤلفه قلوبهم» که اشراف مردم بودند، از غنایم قبایل هوازن چیزهایی بخشید تا سبب الفت و دلجویی آنان شود. عبارت «مؤلفه قلوبهم» برگرفته از آیه 60 سوره توبه است که ابن هشام زمان نزول آن را ذیل حوادث جنگ تبوک در سال نهم هجرت و در میان آیاتی که درباره منافقین نازل شده، نقل کرده و در توضیح آن نوشته «این آیات بیان می کند که مستحقان و گروه های شایسته دریافت صدقات چه کسانی هستند». این نوشتار با تکیه بر منابع سیره نگاری و آثار مورخان و بهره گیری از تفاسیر، به روش تاریخی تطبیقی و به صورت کیفی درصدد بررسی این مسئله است که روایت مؤلفه قلوبهم، تا چه اندازه با مبانی تاریخ نگاری مانند اصالت سند، انطباق با دیگر گزارش های تاریخی قابل پذیرش است و با چه هدفی در اخبار سیره نبوی شهرت یافته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، روایت «مؤلفه قلوبهم» با آیه مورد استناد گزارش «انّما الصّدقات...»، سازگاری زمانی و محتوایی ندارد و با رویکرد تاریخ نگاری سفارشی، در اخبار سیره جای گرفته است.
مدارس دخترانه در آینه نقد نوگرایان فرهنگی دوره مشروطه(1324-1342ه.ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواجهه ایرانیان با گفتمان تجدد و دغدغه گذار به وضعیت مدرن در اواخر دوره قاجاریه زمینه دگرگونی در گفتمان سنتی و طرح مسئله آموزش زنان را فراهم کرد. متجددان فرهنگی آموزش زنان به سبک نوین را لازمه نیل به تغییر می دانستند. تأسیس مدارس جدید در مقابل مکتب خانه های سنتی واکنشی به این امر بود. بنابراین فعالان فرهنگی عصر مشروطه کوشیدند تا ضمن تلاش برای دستیابی زنان به حق آموزش به تأسیس مدارس دختران اقدام کنند. اما تأسیس مدارس جدید نقطه پایان این تکاپو نبود و انتقاد برخی از این متجددان فرهنگی به شالوده های این مدارس را برانگیخت. در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا نگاه آسیب شناسانه این متجددان فرهنگی به سازوکار حاکم بر این مدارس بررسی شود. پژوهش حاضر بر دو محور استوار است؛ در گام نخست انتقادات حامیان آموزش زنان به دولت، وزارت معارف و متولیان امر آموزش مطرح می شود. به باور آنان در این زمینه مسائل بنیادی ازجمله همراهی نکردن وزارت معارف، دولت و ناآگاهی مؤسسان و گردانندگان مدارس از ساختار و شرایط مطلوب تأسیس مدارس جدید به وضعیت نامطلوب مدارس جدید انجامیده است. در محور دوم کوشش می شود تا راه کار و پیشنهادهای آنان برای رفع این آسیب ها و سامان دهی مدارس بررسی شود. در واقع، این فعالان فرهنگی به نقد بسنده نکرد ه و کوشیده اند تا به ارائه یک الگوی مطلوب برای ساخت مدارس نوین دخترانه بپردازند. بررسی فضای کالبدی مدارس از نظر حفظ الصحه و بازنگری در استخدام و بکارگیری آموزگاران و کادر اداری مدارس بخشی از تلاش های آن ها برای عبور امر آموزش از این موانع بود.