مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
هلیدی و حسن
حوزه های تخصصی:
نظریة مایکل هلیدی تحت عنوان «زبان شناسی سیستمی- نقشی» از مهم ترین نظریات زبان شناسی است که در چارچوب نقش گرایی به شکلی سازمان یافته و منظّم به تحلیل متون مختلف ادبی می پردازد. او در بخشی از این نظریه از مؤلفه هایی سخن می گوید که یک متن منسجم بایستی از آنها برخودار باشد. سپس رقیّه حسن در یک نظریة جداگانه تکمیل کننده نظریه همسرش مایکل هلیدی با عنوان نظریه هماهنگی انسجامی به شمار می رود.
برخی منتقدان - همچون زکی مبارک، موسی سلیمان و ابن طقطقی- بر این باورند که مقامات به عنوان یکی از کهن ترین انواع روایی از انسجام لازم برخوردار نیست. گرچه این نظر تاحدودی صحیح است و هدف آموزش زبان از سوی مقامه نویسان تا حدودی باعث شده که به انسجام و پیوستگی متنی و معنایی چندان وقعی ننهند؛ اما در میان انبوه مقامات برخی ها از چنان انسجامی برخوردارند که با آثار روایی منسجم و در هم تنیده معاصر برابری می کنند. از آن جمله است مقامة مضیریة بدیع الزمان همدانی که در این نوشتار می کوشیم در پرتو نظریه هلیدی و نظریة تکمیلی رقیه حسن عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی را در آن مورد بررسی قرار دهیم. برآیند این پژوهش نشان می دهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگی های هماهنگی انسجامی مانند زنجیره ها و تعامل بین زنجیره ها باعث انسجام اجزای این مقامه شده اند.
بررسی تطبیقی-تحلیلی ترجمه قرآنِ بهرام پور و صفوی بر پایه الگوی انسجام هلیدی و حسن (مطالعه موردی سوره نازعات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مباحث زبان شناسی از دیرباز مورد توجه دانشمندان اسلامی قرار گرفته است. از جمله مباحث زبان شناسی، بررسی میزان توانایی انتقال مفاهیم متنی به مخاطب بوده و برای بررسی این موضوع، نظریات مختلفی مطرح شده است. در این جستار با تکیه بر یکی از نظریات نوپا و مورد استقبال دانشمندان اسلامی یعنی نظریه تکامل یافته انسجام متن هلیدی و حسن (1985) به بررسی میزان انسجام متنی دو ترجمه مشهور قرآن، ترجمه صفوی (1388) و بهرام پور (1387) پرداخته شده است. بحث انسجام در سه سطح دستوری، واژگانی و پیوندی قابل تأمل و بررسی است؛ در میان پژوهش های انجام شده در این موضوع بررسی میزان کارآیی دو ترجمه بهرام پور و صفوی با رویکردی تطبیقی-تحلیلی رویکردی جدید برای اعتبار سنجی ترجمه های حاضر قرآن کریم بوده و لذا در این پژوهش با پیاده سازی این نظریه بر دو ترجمه مذکور و با استمداد از روش آماری، توفّق و مطابقت بیشتر ترجمه صفوی با نظریه هلیدی و حسن در سوره مبارکه نازعات به سبب کاربست بیشتر عوامل انسجام دستوری در متن یعنی ارجاع، حذف و جانشینی مشاهده می شود و بر این اساس می توان ترجمه صفوی را در چارچوب این نظریه منسجم تر از ترجمه بهرام پور دانست.
عناصر انسجام بخش متن در دو حکایت بلند از بوستان و گلستان سعدی
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
101 - 117
حوزه های تخصصی:
نظریۀ زبان شناسی نقش گرای هلیدی امروزه در تحلیل و نقد متون ادبی کاربر فراوانی دارد. او و همسرش رقیه حسن در سال 1976 نظریۀ «انسجام متن» را مطرح کردند؛ ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی اجزای متن را «انسجام» و هماهنگی کلّی آن ها را در محور عمودی «پیوستگی» نامیدند. اساس این نظریه بر لفظ و معناست و با روشی علمی ثابت می کند که آثار ادبی تا چه حدّ از انسجام و پیوستگی برخوردارند. طبق این نظریه عناصر انسجام بخش متن به سه دستۀ دستوری، واژگانی و پیوندی تقسیم و زیرمجموعه هایی چون ارجاع، حذف، تکرار، باهمآیی، ادات ربط و... را شامل می شوند. سعدی با تسلّط بر زبان فارسی و آشنایی با واژگان و ظرفیّت های آن، در حکایت های منظوم و منثور خود از شگردهای انسجامی به نحو مطلوبی بهره برده است. عناصر انسجام بخش در حکایات بلند او چشمگیر تر است؛ زیرا انسجام در این حکایات ضرورت بیشتری دارد. در این پژوهش شگردهای سعدی در کاربرد عناصر انسجام آفرین در دو حکایت بلند منظوم و منثور او بررسی و تحلیل گردیده است. حکایت های مورد بررسی یکی باب سوم گلستان حکایت جوان مشت زن و دیگر باب نخست بوستان حکایت تدبیر و تأخیر در سیاست است. براساس نتیجۀ پایانی سعدی به عناصر انسجام آفرین متن، به ویژه در حکایت های بلند توجه داشته است، از بین آن ها عناصر ارجاع، تکرار و باهمآیی (تناسب) را بیشتر به کار برده و در آفرینش انسجام در متن حکایت های خود موفق عمل کرده است.
کیفیت نقش آفرینی عناصر زبانی و روایی در پیکربندی متن آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰ (پیاپی ۹۵)
111 - 134
حوزه های تخصصی:
تعامل و تناظر مجموعه ای از عناصر زبانی، ادبی، روایی و گفتمانی شبکه ای از روابط را با ضرایب تأثیر متفاوت در پیوند با متن شکل می دهد. ترکیب و تلفیق آرای نظریه پردازان حوزه های زبان، گفتمان و روایت پژوهشگر را از یک سونگری باز می دارد و زمینه دست یافتن به نتایج مطلوب تر را فراهم می سازد. در پژوهش حاضر، با رویکردی تلفیقی برخی از مهم ترین عناصر زبانی، گفتمانی و روایی به منزله عوامل مؤثر در شکل گیری معنا برشمرده شده و با توصیف جایگاه و نقش هریک از این عناصر در متن، تلاش شده است سویه های درون متنی و برون متنی درک شود. به این منظور، تحقیق حاضر در حوزه زبان شناسی نظریه سه سطحی هلیدی و حسن (زمینه، عاملان و شیوه گفتمان) را اساس تحلیل قرار داده است. همچنین، جهت توصیف زمینه گفتمان به آرای ریفاتر درباب شعرشناسی رجوع شده است. در حوزه روایت شناسی نیز به برخی روایت شناسان ساختارگرا استناد شده و درنهایت، جهت توصیف عاملان گفتمان آرای ون لیوون (2008) درباب گفتمان و کنشگران به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اولاً، بن مایه و زمینه گفتمان در شعر آرش کمانگیر بازتولید کیش انتظار و امید به رهایی ازطریق ظهور قهرمان و منجی است. ثانیاً، عاملان (کارگزاران) گفتمان به دو دسته اصلی عامل فاعلی و پذیرنده عمل تقسیم شده اند. آرش، در نقش قهرمان قربانی، عامل فاعلی روایت است و مردم شهر که منفعل و منتظرند در نقش پذیرنده عمل بازنمایی شده اند. ثالثاً، کسرایی با توجه به میدان گفتمانی و اعتقادی خاصی که به آن تعلق دارد، شخصیت پادشاه را از روایت حذف کرده است.
تحلیل مؤلفه های زیبایی شناختی انسجام در کلام دعای ابوحمزه ثمالی با تکیه بر رویکرد هلیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
105 - 130
حوزه های تخصصی:
مفهوم انسجام به منظور درک بهتر روابط معنایی بین جملات ارائه شده است تا آن ها را به مثابه یک متن، از غیر متن جدا کند. این نوشتار با تکیه بر نظریه انسجام هلیدی و حسن، دعای شریف «ابوحمزه ثمالی» را از سه بُعد دستوری، واژگانی و پیوندی و به روش توصیفی – تحلیلی مورد واکاوی قرار داده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سؤالات است که: الگوی انسج ام ت ا چه اندازه در متن بودگی دعای ابوحمزه ثمالی نقش دارد؟ آیا می توان مؤلفه های انسجام را بر متن این دعا منطبق دانست؟ یافته های پژوهش حاکی از این است که عنصر ارجاع، هم معنایی، تکرار و از میان ادات پیوندی، ادات افزایشی، تأکیدی و موصولات بیشترین بسامد را در متن دعا داشته اند و زمینه ایجاد کلامی به این جامعیت و گستردگی، با بند های فراوان را برای تحقق بخشیدن به معرفت خداوند و نشان دادن راه سعادت و نجات بشر فراهم کرده است و توانمندی امام سجاد7 را در هنر شناخت کلام به خوبی نشان می دهد.
عناصر انسجام ساز متنی در منطق الطیر، بر اساس آرای هلیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
17 - 43
حوزه های تخصصی:
نظریه انسجام مایکل هلیدی و رقیه حسن، یکی از روش های علمی، کارآمد و متقن درجهت شناسایی میزان متنیّت، انسجام و یکپارچگی هر متنی است. انسجام، بررسی روابط موجود در سازه های نحوی و اجزای تشکیل دهنده یک متن است. ازاین رو، با روش توصیفی تحلیلی درصدد هستیم تا مسئله عناصر انسجام ساز متنی و روابط معنایی میان بندها را بر اساس رویکرد هلیدی و حسن در منطق الطیر عطار مورد بررسی قرار دهیم. از میان بندهای مختلف، به بررسی 3000 بند در منطق الطیر پرداخته ایم. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در انسجام دستوری، حذف بیشترین بسامد و جای گزینی، کمترین بسامد را در منطق الطیر داشته است. فراوانی ﻣؤلفه حذف، یکی از ویژگی های بلاغی عطار، درجهت جلوگیری از یک نواخت بودن متن، تلاش ذهن برای یافتن عنصر محذوف وتقویت موسیقی به شمار رفته است. در انسجام واژگانی بازآیی، تکرار بیشترین بسامد و شمول معنایی، کمترین بسامد را در این منظومه دارا هستند. عطار با استفاده فراوان از ﻣؤلفه تکرار درصدد تأکید و برجسته سازی اغراض ثانویه کلام خویش بوده است. در انسجام واژگانی-باهم آیی، باهم آیی متداعی، بیشترین بسامد را در این منظومه داراست. در انسجام پیوندی، ادات ربط افزایشی، بسامد بیشتری نسبت به دیگر ﻣؤلفه های انسجام پیوندی دارد که این ﻣؤلفه، علاوه بر آنکه حلقه اتّصال میان بندهاست، گفتمان های مختلف را در متن به وجود آورده است؛ بنابراین هر سه انسجام دستوری، واژگانی و پیوندی نقش بسزایی در ایجاد متنیّت، انسجام و یکپارچگی در منطق الطیر دارند.
تحلیل انسجام غیر ساختاری غزلی از حافظ شیرازی (براساس الگوی هلیدی و حسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
317 - 343
حوزه های تخصصی:
موضوع انسجام و یا عدم انسجام غزلیات حافظ از دیرباز مورد توجه بسیاری از ادیبان و حافظ پژوهان بوده است. در دنیای معاصر بسیاری از نظریات زبان شناسی برای توضیح و تفسیر مطالبی از این دست کارآمد می نماید. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، درصدد است تا با تبیین و توضیح موضوع انسجام غیرساختاری و نشان دادن مؤلفه-های این انسجام بر اساس الگوی هلیدی و حسن (باتوجه به زبان شناسی نقش گرا و اصول انسجام متن)، مسأله وجود انسجام غیرساختاری در غزل حافظ را تبیین و بررسی نماید. در این پژوهش، انسجام غیرساختاری غزلی از حافظ در سه سطح بررسی و تحلیل خواهدگردید: 1- انسجام واژگانی یا لغوی (تکرار، حوزه معنایی مشترک: ترادف معنایی، تضاد معنایی، تقابل، شمول واژگی، اشتراک مجازی)؛ 2- انسجام نحوی یا دستوری (ارجاع، حذف، جایگزینی)؛ 3- انسجام پیوندی (روابط معنایی- دستوری). برآیند پژوهش حاکی از آنست علیرغم این که گویا ابیات حافظ در این غزل از انسجام برخوردار نیستند و هر بیت به نظر مستقل از بیت دیگری به نظر می آید، این ابیات از اتحاد و انسجامی غیرساختاری برخوردارند.