فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
77 - 95
حوزههای تخصصی:
هدف: با افزایش مبتلایان به اختلال اتیسم انواع مداخلات جهت بهبود شرایط این افراد روبه فزونی است. مطالعه نظا ممند حاضر با هدف مطالعه مداخلات هنری با تمرکز بر اختلالات طیف اتیسم است. روش: بررسی مقالات مربوط به سالهای ١٣٨٠ تا ١٤٠٠ در مجلات داخلی و خارجی، رساله ها، پایاننامهه ا و کتاب های تالیفی داخلی است و در نهایت شانزده پژوهش با توجه به مدل «کُت» تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات هنری مرتبط با افراد طیف اتیسم مداخله ای حمایتی- تسکینی، شامل: موسیقی، حرکات ریتمیک، نمایش، نقاشی و سفال است. بیشترین درصد پژوهش ها به موسیقی درمانی و کمترین به سفال درمانی تعلق دارد. این کودکان در اوایل دوره قادر به استفاده صحیح از ابزارهای هنری و بیان احساسات نبودند و در پایان، این مهم محقق میشود. درمانگر نقش تسهیل کننده و یاریگر دارد. اهداف مداخلات هنری، به عنوان بستر و زمینه درمان، در تمامی پژوهش ها همراستا با نتایج در دو حوزه اصلی: بهبود مهارت های ارتباطی - اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری کلیشه ای، محدود و تکراری است. نتیجه گیری: با توجه به شواهد توصیفی محدود در شرح ویژگی های شرکت کنندگان، درمانگران و فضای انجام کار، تحقیقات مبسوط روند انجام مداخلات هنری با افراد طیف اتیسم توصیه میشود.
اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره دوم ابتدایی براساس آرا و اندیشه های ابن سینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی در ساختار نظام آموزشی و پرورش، حیاتی است چرا که اخلاق و تربیت اخلاقی، اساس مبانی رشد اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره دوم ابتدایی براساس آرا و اندیشه های ابن سینا می باشد. تحقیق از لحاظ هدف، از نوع کاربردی و از نظر روش، کمی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل متخصصان برنامه درسی فعال در زمینه تربیت اخلاقی و روش نمونه گیری از نوع هدفمند و تعداد آنها 25 نفر بود. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بود و روایی آن به تایید 9 نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. از روش مدلسازی ساختاری تفسیری جهت اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی استفاده شد. مطابق با یافته ها، شاخص "مالکیت و تسلط بر نفس" مبنای شاخص های برنامه درسی تربیت اخلاقی است و میزان اهمیت این شاخص در مقایسه با سایر شاخص ها بیشتر می باشد. یکی از هدف های واسطه ای تربیت اعتقادی کودک رشد دیدگاه های اعتقادی ابن سینا است. از این منظر مالکیت و تسلط بر نفس، نخستین روش برای نیل به این هدف است. از نظر ابن سینا هدف کلی تربیت اعتقادی، مذهبی بار آوردن دانش آموز است و اسلام را به عنوان مکتبی سازنده بپذیرد و تعالیم آن را به صورت افکاری اصیل و هیجان انگیز در خود پذیرا شود.
اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آ گاهانه بر احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چالش هایی ناشی از مراقبت، نگهداری و حمایت های مداوم از کودک با اختلال طیف اُتیسم بر روابط
اجتماعی مادران این کودکان تأثیر می گذارد و به دلیل رفتار نامناسب فرزندشان و درک نادرست این کودکان توسط جامعه
دچار احساس حقارت و ناتوانی، خودسرزنش گری و مقاومت در برابر تجربیات منفی می شوند. بنابراین، این پژوهش با هدف
تعیین اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آ گاهانه بر احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی
در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم انجام گرفت.
روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گواه بود. جامعه آماری
مطالعه حاضر، شامل مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم بود که در کلینیک روان شناسی شهر یزد حضور داشتند. سی
نفر از افراد واجد شرایط به شیوه ی نمونه گیری هدفمند براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی
در دو گروه گواه ) 15 نفر ( و آزمایشی ) 15 نفر ( جایگزین شدند. گروه آزمایشی 10 جلسه خودشفقتی ذهن آ گاهانه را به صورت
گروهی دریافت کردند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس احساس تنهایی راسل و پیلوا و
کورتونا ) 1993 (، شرم درونی شده کوک ) 1993 (، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی گریگو و همکاران ) 2008 ( بود. تجزیه و
تحلیل داده های پژوهش، از طریق آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره با نرم افزار spss24 صورت گرفت.
یافته ها: نتایج داده های پژوهش نشان داد که خودشفقتی ذهن آ گاهانه در بهبود احساس تنهایی، شرم درونی شده و
مؤلفه های آن از قبیل عزت نفس و کم رویی، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی مؤثر است ) ۰01 / .)p> 0
نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده، می توان گفت، خودشفقتی ذهن آ گاهانه روش کارآمدی در بهبود احساس
تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم است. بنابراین،
این روش را می توان به عنوان یکی از درمان های مفید و کاربردی برای این مادران درنظر گرفت.
اثر تمرین متغیر بر تحکیم حافظه حرکتی کودکان کم توان ذهنی: نقش آرایش تمرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ا کتساب مهارت های حرکتی در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با کندی صورت می گیرد. بنابراین
شناسایی روش های کارآمد و مؤثر برای آموزش مهارت های حرکتی در این افراد جهت ا کتساب و ارتقاء اجرای مهارت های
حرکتی، حائز اهمیت است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین متغیر با آرایش های متفاوت بر تحکیم )مبتنی
بر ارتقاء( حافظه حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود.
روش: بدین منظور 56 دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر براساس نمرات پیش آزمون در 4 گروه تمرین ثابت، تمرین متغیر
با آرایش مسدود، تصادفی و مسدود-تصادفی قرار گرفتند. آزمودنی ها در روز اول براساس روش تمرینی گروه خود به انجام
تمرین پاس بسکتبال در 3 بلوک 12 کوششی پرداختند. در انتهای جلسه تمرین، آزمودنی ها بلافاصله در آزمون ا کتساب
شامل یک بلوک 12 کوششی پرتاب به هدف شرکت کردند. صبح روز دوم پس از خواب شبانه، آزمون یادداری مشابه با
آزمون ا کتساب انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط ) t ،)4در 2 وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه
استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که قبل و بعد از خواب شبانه در نمرات دقت پاس 2 گروه تمرین متغیر با آرایش
تصادفی و تمرین متغیر با آرایش مسدود-تصادفی تفاوت معنادار آماری وجود دارد. ولیکن بین عملکرد 2 گروه تمرین متغیر
با آرایش تصادفی و مسدود-تصادفی بعد از خواب شبانه تفاوتی دیده نشد.
نتیجه گیری: بنابراین در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر می توان از شیوه تمرین متغیر با آرایش تصادفی و آرایش
مسدود-تصادفی در جهت بهبود تحکیم حافظه حرکتی استفاده کرد.
تبیین استنتاجات سیاستی و راهبردهای تخصصی به منظور تحقق الگوی بومی بین المللی شدن دانشگاه های دولتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه با عنایت به جهت گیری کشورها در راستای اقتصاد و توسعه دانشی، کشورها به طور اعم، و نظام های آموزش عالی و دانشگاه ها -به مثابه نهادهای پیشگام و پیشتاز در این مسیر- به طور اخص، ناگزیر از حرکت به سوی بین المللی شدن هستند. در این راستا، پژوهش حاضر، در پی شناسایی و تبیین بسته ای سیاستی مشتمل بر: استنتاجات سیاستی و راهبردهای تخصصی به منظور تحقق الگوی بومی بین المللی شدن دانشگاه های دولتی کشور، بوده است.
روش پژوهش: پژوهش پیش رو، در قالب پارادایم کیفی، از روش مثلث سازی شامل سه مرحله مجزا و در عین حال به هم پیوسته: 1) فراترکیب 69 کتاب و مقاله داخلی و بین المللی چاپ شده طی سال های 1396 تا 1400 با بهره گیری از الگوی هفت مرحله ای ساندوسکی و باروسو(2007)، 2) تحلیل اسنادی 5 سند و برنامه بالادستی در حوزه آموزش عالی و 3) مصاحبه نیمه ساختمند با 28 مدیر و عضو هیأت علمی دارای سوابق مدیریتی، مطالعاتی و تحقیقاتی در حوزه بین المللی شدن دانشگاه ها، بهره جسته است.
یافته ها: طی مراحل فوق، 71 راهبرد تخصصی(کد) و 29 استنتاج سیاستی(زیرمؤلفه)، براساس 3 مؤلفه اساسی آموزش، پژوهش و خدمات و در قالب 2 زیرسیستم مدیریتی- ستادی و علمی- حرفه ای، به منظور تحقق الگوی بومی بین المللی شدن دانشگاه های دولتی کشور، شناسایی گردیده است.
نتیجه گیری: شایسته است نتایج حاصل از پژوهش حاضر، مشتمل بر استنتاجات سیاستی و راهبردهای تخصصی شناسایی و تبیین شده در قالب مؤلفه های اساسی آموزش، پژوهش و خدمات، در راستای تحقق الگوی بومی بین المللی شدن دانشگاه های دولتی کشور، مورد توجه و تأکید مدیران و برنامه ریزان حوزه آموزش عالی به طور اعم، و بین المللی شدن دانشگاه های کشور به طور اخص، قرار گیرد.
اثربخشی آموزش راهبردهای سبک اسناددهی مثبت بر حرمت خود و خودپنداشت خواندن کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
131 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش سبک اسناددهی مثبت بر حرمت خود و خودپنداشت خواندن در دانش آموزان نارساخوان بود. پژوهش با روش آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد و شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان نارساخوان شهر رشت در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بود. نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد و ۳۰ دانش آموز نارساخوان به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. داده ها با استفاده از آزمون خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1387)، برای تشخیص نارساخوانی در دانش آموزان و با استفاده از مقیاس حرمت خود (پپ و همکاران، 1989) و مقیاس خودپنداشت خواندن (چپمن و تانمر، 1995)، در مرحله پیش آزمون پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل گرد آوری شد. گروه آزمایش برنامه مداخله ای بازآموزی اسنادی مثبت را در 11 جلسه 45 دقیقه ای که 2 بار در هفته برگزار شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. در نهایت داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 26 و با استفاده از روش های آماری تحلیل کواریانس تک متغیری و آزمون t مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش سبک اسناددهی مثبت منجر به افزایش معنادار حرمت خود و خودپنداشتِ خواندن در دانش آموزان نارساخوان گروه آزمایش شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که سبک های اسناددهی مثبت با تغییر در باورها و عادت های فکری ناسازگارانه افراد به هنگام شکست، باعث بهبود حرمت خود و خودپنداشتِ خواندن شده است.
الگوی برساخت آزادی علمی در جامعه دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
163 - 178
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناخت فرایند برساخته شدن آزادی علمی در جامعه دانشگاهی ایران بوده و با استفاده از رویکرد کیفی و راهبرد نظریه مبنایی انجام شده است. مشارکت کنندگان 17 نفر از اعضای هیئت علمی با مرتبه دانشیاری به بالا از دانشگاه ها و پژوهشگاه های تابعه وزارت عتف بودند. نمونه گیری هدفمند (و نظری) و با بیشینه تنوع انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پروتکل مصاحبه عمیق استفاده شد و مصاحبه ها تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. در تحلیل داده ها از رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین استفاده شد .برای اعتباربخشی یافته ها از ملاک های چهارگانه گوبا و لینکلن استفاده شد. یافته های پژوهش مبتنی بر 38 مقوله محوری و 13 مقوله گزینشی بود که بر اساس رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین در الگوی نهایی جایگذاری شدند. پدیده محوری به صورت دو هسته ای با عنوان «عرف دانشگاهی و سوژه دانشگاهی ناگزیر» نام گذاری شد. عاملان دانشگاهی راهبردهایی مانند «هویت دانشگاهی بازاندیشانه، پیله عافیت و سرمایه گذاری در خود» را برای مواجهه با پدیده محوری برگزیده اند. برونداد این سازوکار، راهبردها و تعاملات درنهایت به کنش ورزی احتیاطی در ساحت دانشگاهی انجامیده است که آن را «آزادی دانشگاهی اضطرابی» نام نهاده ایم.
بررسی اختلالات اعتیادی ناشنوایان و کم شنوایان: یک مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
145 - 186
حوزههای تخصصی:
در جامعه ناشنوایان و کم شنوایان باتوجه به محدودیت های ارتباطی، احتمال ابتلا به اختلالات سلامت روان بیشتر است، این محدودیت ارتباطی و انزوا احتمال ابتلا به اختلالات اعتیادی را بیشتر می کند، همچنین منابع پژوهشی اختلالات اعتیادی در افراد با آسیب شنوایی بسیار محدود و کمبود آن احساس می شود؛ بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی مرور سیستماتیک انواع اختلالات اعتیادی در جامعه کم شنوایان و ناشنوایان بود. جامعه آماری، انواع اختلالات اعتیادی در افراد با آسیب شنوایی که طی 11 سال اخیر (1390-1401) در منابع فارسی و 18 سال اخیر (2005-2023) در منابع انگلیسی، در قالب مقالات چاپ شده در مجلات علمی - پژوهشی انجام شد. به منظور یافتن مقالات فارسی جستجوی اینترنتی کلیدواژه های: اعتیاد و ناشنوایان، الکل و ناشنوایان، مصرف مواد و ناشنوایان، سیگار و ناشنوایان، شبکه های اجتماعی و ناشنوایان در پایگاه های داخلی: بانک اطلاعات نشریات کشور مگ ایران، سیلویکا، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران، صورت گرفت. برای مقالات انگلیسی پایگاه های خارجی، ساینس دایرکت، IEEE PubMed، Springer، PsychInfo و Web of Science موردبررسی قرار گرفت. پس از بررسی مقالات 100 مقاله انگلیسی و فارسی انتخاب شد. نتایج بررسی نشان داد، بیشترین فراوانی اختلالات اعتیادی در افراد با آسیب شنوایی مربوط به مصرف مواد (66/41 درصد)، مصرف سیگار (25 درصد) و مصرف الکل (83/20 درصد) است. دراین بین اعتیاد به شبکه های مجازی (5/12 درصد) کمترین فراوانی به خود اختصاص داده است. باتوجه به نتایج این پژوهش ضرورت پیشگیری و آموزش فراگیر مهارت های ارتباطی برای جامعه ناشنوایان و کم شنوایان ضروری است.
طراحی الگوی مفهومی فعالیت های فوق برنامه با تأکید بر ساحت های تربیت زیباشناختی و هنری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش وپرورش به عنوان محور و قلب توسعه فرهنگی در راستای ساحت های سند تحول بنیادین، موظف به ارتقا، پرورش و رشد حوزه های ادراکی، شناختی، ارزشی و گرایشی دانش آموزان می باشد. برای رسیدن به این مقصود، فعالیت های فوق برنامه از قابلیت های قابل توجهی برخوردار است. این پژوهش با هدف طراحی الگوی مفهومی فعالیت های فوق برنامه با تأکید بر ساحت های تربیت زیباشناختی و هنری دانش آموزان انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع داده ها، کیفی بوده است. بر این اساس، از رویکرد گراندد تئوری، با مراجعه به اندیشمندان و خبرگان موضوع و پیگیری مراحل سه گانه کدگذاری، الگوی مفهومی ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان دادند عوامل تأکید بر پرورش حواس، فراهم سازی زمینه های مناسب پرورش تخیل و قوه خیال، تأکی د ب ر ف راهم س ازی زمین ه ه ای کس ب شایس تگی رمزگ ذاری و رمزگش ایی برای متربیان، تأکید بر فراهم سازی زمینه ها و شرایط آفرینشگری و خلاقیت برای متربیان، تأکید بر انعطاف پذیری تربیت زیبایی شناختی و هنری، و تأکید بر فراهم آوردن زمینه گرایش و تخصص هنری در متربیان، ممکن است شرایط علّی مشارکت فعال دانش آموزان در فعالیت های فوق برنامه در مدارس باشند که باعث توسعه تربیت زیباشناختی و هنری از لحاظ علمی، فرهنگی، معنوی، اجتماعی و هنری شود و مجموعاً اجرای ساحت تربیت زیباشناختی و هنری سند تحول بنیادین آموزش وپرورش را نشانه می روند. عوامل و شرایط علّی زمینه ای زیرساختی و محیطی و عوامل محتوایی و رفتاری، ممکن است میانجی گر و یا تعدیل کننده این رابطه باشند. درنتیجه تمامی عوامل و شرایط بیان شده ممکن است منجر به توسعه پایدار تربیت زیباشناختی و هنری در جامعه شود.
تأثیر برنامه آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی روبین فوگرتی بر یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
106 - 87
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی "روبین فوگرتی" بر یادگیری درس ریاضی دانش آموزان پایه ی چهارم انجام گرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ی چهارم منطقه ی 5 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود؛ که با روش نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس، یک مدرسه انتخاب و از آن مدرسه دو کلاس پایه ی چهارم به صورت تصادفی به عنوان گروه کنترل و آزمایش انتخاب شدند. دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل هر کدام 31 نفر بودند که بر اساس وضعیت تحصیلی و خانوادگی این دو گروه نیز همتا شدند. طرح پژوهش با رویکرد کمّی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و با ابزار آزمون ریاضی محقق انجام گرفت. محاسبه ی نتایج حاصل داده های این پژوهش با تحلیل کوواریانس، مبیّن این نکته بود که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در یادگیری ریاضی وجود دارد. علاوه بر آن استفاده از این نوع برنامه ی آموزش ریاضی در ثبات یادگیری ریاضی در دانش آموزان در طول زمان نیز مؤثر بوده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی روبین فوگرتی بر یادگیری و ثبات آن در درس ریاضی دانش آموزان پسر پایه ی چهارم اثربخش بوده است.
رزیابی کیفیت تدریس معلمان پذیرا و رابط در برنامه آموزش فراگیر: یک مطالعه ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت تدریس معلمان پذیرا و رابط آموزش فراگیر دانش آموزان با نیاز ویژه در مدارس عادی در سطح کشور انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی- پیمایشی با رویکرد آمیخته و از نوع ارزیابانه می باشد. نمونه گیری در این پژوهش، نخست به شیوه خوشه ای چند مرحله ای از بین استان های کشور به صورت ملاکی، 5 استان معرف انتخاب شد و سپس از این استان ها ، 15 مدرسه پشتیبان و 75 مدرسه پذیرا انتخاب شدند. حجم نمونه منطبق بر جامعه در بخش کمّی شامل 1132= n تن از والدین بود که فرزندان دارای نیازهای ویژه در سه دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم داشتند که طرح فراگیرسازی تحصیل می کردند. ابزار بخش کمی پرسشنامه پژوهشگر ساخته کیفیت تدریس معلم بود. در بخش کیفی با 27 نفر از والدین و 14 نفر از کارشناسان استانی (سنجش، مشاوره و فراگیرسازی) مصاحبه نیمه ساختاریافته تا اشباع نظری داده ها انجام گرفت. داده های حاصل از پیاده سازی محتوای مصاحبه ها در بخش کیفی با روش اشتراوس و کوربین تحلیل و کدگذاری شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد از نظر والدین، کیفیت تدریس معلمان رابط و پذیرا به سمت مثبت و به نسبت مطلوب گرایش دارد اما با سطح قابل قبول و مطلوب فاصله دارد. بین سه دوره ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم در هر چهار مؤلفه کیفیت تدریس، یعنی پذیرش و انگیزه های معلمی (001/0> p،76/28= F)، انجام تدریس (001/0> p،26/26= F)، ارزشیابی تدریس (001/0> p،17/40= F) و روابط بین فردی (001/0> p،43/25= F) تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد در هر چهار مؤلفه کیفیت تدریس معلمان، میانگین نمره های دوره ابتدایی به طور معناداری از دوره های متوسطه اول و دوم بیشتر بوده و اما بین نمره های دو گروه متوسطه اول و دوم تفاوت معناداری وجود نداشته است. نتیجه گیری: شفافیت نداشتن در وظایف معلمان رابط، برخورد سلیقه ای با دانش آموز فراگیر، کمبود معلم رابط، نداشتن اطلاعات کافی و نبود برنامه مدون در مدارس عادی از عوامل عدم رضایت خانواده ها و تلاش و پیگیری های بی وقفه و کیفیت بالای تدریس برخی معلمان رابط و پذیرا به صورت حضوری و مجازی، ارائه خدمات رایگان و حتی خصوصی از طرف برخی معلمان رابط به عنوان عوامل رضایت خانواده ها بوده است.
طراحی برنامه آموزش توجه مستقیم و بررسی اثربخشی آن بر ابعاد توجه دانش آموزان با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۲)
۱۱۶-۱۰۶
حوزههای تخصصی:
اهداف: دانش آموزان با اختلال ریاضی با وجود توانایی در بسیاری از زمینه ها، دچار مشکلاتی در زمینه توجه هستند. مشکلات توجه در زمینه های مختلف، آثار جبران ناپذیری بر عملکرد دانش آموزان با اختلال ریاضی می گذارد و مانع پیشرفت تحصیلی آنها می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش توجه مستقیم بر ابعاد توجه دانش آموزان با اختلال ریاضی انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون-پی گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1402-1401 بود. تعداد 30 دانش آموز با اختلال ریاضی به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای، برنامه آموزش توجه مستقیم را دریافت کرد. ابزارهای پژوهش آزمون استروپ، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون عملکرد پیوسته بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته و نرم افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد برنامه آموزش توجه مستقیم بر توجه پایدار، انتخابی و انتقالی دانش آموزان با اختلال ریاضی اثربخش است (001/0=P) و تأثیر این شیوه مداخله بعد از پیگیری دو ماهه، پایدار است. نتیجه گیری: از لحاظ کاربردی با توجه به اثربخش بودن تمرین های برنامه آموزش توجه مستقیم بر کاهش مشکلات توجه دانش آموزان با اختلال ریاضی، این برنامه به عنوان یکی از راهبردهای اساسی مداخله های شناختی به معلمان و متخصصان اختلال یادگیری توصیه می شود.
تحلیل موقعیتی برنامه درسی اجراشده آموزش ریاضی به صورت مجازی از دیدگاه دانشجو-معلمان دوره کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۱۶۶-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی برنامه درسی اجراشده آموزش ریاضی در دوره کرونا از دیدگاه دانشجو-معلمان دوره کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل موقعیتی درسال تحصیلی 1401-1400 انجام شده است. جامعه پژوهش همه دانشجو-معلمان رشته علوم تربیتی(310 نفر) در پردیس شهید هاشمی نژاد مشهد طی سالهای 1399 و 1400 بودند که درس آموزش ریاضی را به شکل مجازی آموزش دیدند. مشارکت کنندگان پژوهش، با رعایت اصل اشباع اطلاعاتی 25 نفر بودند و با روش کرانه ای انتخاب شدند. نمونه های کرانه ای در این پژوهش شامل دانشجو-معلمان بسیار فعال و کاملاً غیرفعال (دو کرانه پیوستار فعالیت) در کلاس آموزش ریاضی بودند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته با روش هدایت کلیات بود. مصاحبه های مکتوب شده در سه گام، شامل کدگذاری اولیه، استخراج مضامین و ترسیم نقشه های وضعیت، تجزیه و تحلیل شدند. برای تأمین اعتبار دو روش بررسی مشارکت کنندگان و توصیف همتایان به کار رفته است. یافته ها نشان دادند که میان تجارب زیسته دانشجو-معلمانی که دارای دیپلم تحصیلی متفاوت اند (انسانی، تجربی، ریاضی)، اما آموزش ریاضی را در شرایطی نسبتاً مشابه تجربه کرده اند، تفاوتی قابل توجه از نظر عناصر برنامه درسی آموزش ریاضی وجود دارد. همچنین نتایج بیانگر آن بود که دانشجو-معلمان برخوردار از دانش پیش نیاز در زمینه آموزش ریاضی و گرایش مثبت به ریاضیات، نسبت به سایر دانشجویان، شکاف بسیار کمتری را بین برنامه درسی اجراشده و قصدشده آموزش ریاضی تجربه کرده اند.
اثربخشی آموزش همدلی درکاهش نشانگان نافرمانی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
215 - 228
حوزههای تخصصی:
کودکان دارای نشانگان نافرمانی افرادی هستند که به دلیل مشکلات عاطفی و هیجانی رفتارهای برون نمود از خود بروز می دهند. یکی از متغیرهای تأثیرگذار در نحوه مراقبت از کودکان در برابر بسیاری از مشکلات برون نمود، همدلی است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش همدلی مبتنی بر مدل روزنبرگ (ارتباط بدون خشونت) در کاهش نشانگان نافرمانی کودکان پیش دبستانی انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری همه کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی، رده سنی 5 تا 6 سال در سال تحصیلی 97-1396 بودند که در مهدکودک شادآفرین شهر تهران، منطقه 15 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه از میان کودکان واجد شرایط، 30 کودک بود که به روش نمونه گیری دردسترس، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گروه کنترل (15نفر) گمارده شدند. آموزش همدلی(زبان زرافه) برای ده جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد، اما برای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. ابزار گردآوری داده ها، برای سنجش نافرمانی سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (1385) بود. پس از اجرای سیاهه رفتاری آخنباخ در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، داده ها با نرم افزار SPSS-24 و با بهره گیری از آمار توصیفی و آمار استنباطی (روش کوواریانس چند متغیری) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته های پژوهش نشان دادند که آموزش همدلی در علائم نافرمانی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مؤثر بوده است، به طوری که موجب کاهش این علائم در گروه آزمایش شده است (0/01>P ). بنابراین، آموزش مهارتهای همدلی به کودکان پیش دبستانی می تواند یکی از راهکارهای روان شناختی مهار نافرمانی در مهدکودکها، مدارس و سایر مراکز اصلاح رفتار باشد.
ارائه مدل پایستگی تحصیلی مبتنی بر ابعاد انگیزشی(انگیزش پیشرفت و اهداف تسلط)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مطالعه عوامل موثر بر پایستگی تحصیلی از بعد انگیزشی شامل انگیزش پیشرفت و اهداف تسلط بوده است برای رسیدن به این هدف از روش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردیده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان سال دوم مقطع کارشناسی دانشگاههای آزاد شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399تشکیل داده اند. در روش شناسی مدل یابی معادلات ساختاری حجم نمونه می تواند بین 5 تا 15 مشاهده به ازای هر متغیر اندازه گیری شده تعیین گردد. بدین جهت تعداد نمونه 384 نفر تعیین گردید. نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل 3 پرسشنامه پایستگی تحصیلی، پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس و پرسشنامه عوامل انگیزشی گرین بود. داده های به دست آمده از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. در مدل رابطه پایستگی تحصیلی با انگیزش پیشرفت مقدار خی دو به دست آمده برابر با 30/36 بود که این مقدار در سطح 05/0 معنادار نبوده و حاکی از برازش مناسب مدل بود. همچنین در مدل رابطه میان پایستگی تحصیلی و اهداف تسلط مقدار خی دو به دست آمده برابر با 65/162 بود که این مقدار در سطح 05/0 معنادار نبوده و حاکی از برازش مناسب مدل است. بر اساس آزمون مدل نهایی معلوم شد همه شاخص های برازندگی در دامنه مورد قبول قرار دارند و مدل مفروض به طور کاملی با داده های نمونه برازش دارد.
شناسایی ابعاد و مولفه های آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی شرکت شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
100 - 121
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شناسایی و تحلیل ابعاد و مولفه های مدل آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی در شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران اهمیت بسزایی دارد. این مطالعه با هدف بهبود عملکرد سازمانی و افزایش اثربخشی منابع انسانی انجام می شود.هدف اصلی این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های مدل آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی شرکت شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران بود. روش شناسی پژوهش:روش این پژوهش کیفی به صورت تحلیل مضمون (به روش آتراید استرلینگ)بود مشارکت کنندگان در پژوهش، مدیران و کارشناسان شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران با حدأقل 15 سال سابقه کار مرتبط و خبرگان(اساتید دانشگاه) بود که نمونه گیری از آنها به روش هدفمند و با استفاده از رویکرد اشباع نظری انجام و طی آن، آگاهی دهندگان کلیدی، شامل 24 نفر از جامعه هدف انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند بود. اعتباریابی پژوهش به عنوان یک پارادایم کیفی برپایه چهارمعیار: قابلیت اعتبار (باورپذیری)، بی طرفی (تأئیدپذیری)، قابلیت اطمینان (سازگاری) و قابلیت کاربرد (انتقال پذیری) درنظرگرفته شد. یافته ها: براساس شبکه مضامین آسیب شناسی شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران، مضامین به سه دسته کلی تقسیم شده اند:تفکر راهبردی: شامل چشم انداز، سیاستگذاری و راهبردها.تفکر عملکردی: شامل جذب، آموزش، بهسازی و نگهداشت.تفکر انگیزشی: شامل نظام پاداش، مشارکت، انگیزش ارتقاء، انگیزه تعلق و انگیزه همکاری.این تقسیم بندی ها به بهبود ساختار و عملکرد سازمانی کمک می کنند.نتیجه گیری: آسیب شناسی شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران نشان داد که مضامین اصلی شامل تفکر راهبردی، عملکردی و انگیزشی هستند که به بهبود ساختار و عملکرد سازمانی کمک می کنند.
بررسی اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: شایع ترین نوع اختلال یادگیری خاص، نارساخوانی است که ویژگی اصلی آن این است که فرد در درست
خواندن، سریع خواندن و درک مطلب مشکل دارد و با سن تقویمی، هوشبهر و شرایط تحصیلی مطابقت ندارد. این پژوهش با
هدف اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال
نارساخوانی انجام شد.
روش: روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی
دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول با اختلال نارساخوانی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری شهر بیرجند در سال
تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. از بین جامعه آماری، ۲۸ دانش آموز پسر با اختلال نارساخوانی، به روش نمونه گیری در دسترس
انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی ) ۱۴ ( و گواه ) ۱۴ ( گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت ۸ جلسه ۷۵ دقیقه ای
تحت آموزش قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه انگیزش تحصیلی، پرسشنامه خودتنظیمی
تحصیلی و آموزش ایمن سازی در برابر استرس استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس
چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش
تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان با اختلال نارساخوانی اثربخش است ) 005 / .)p<0
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان چنین گفت که یکی از رویکردهای آموزش مفید در جهت
افزایش انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال نارساخوانی، آموزش ایمن سازی در برابر استرس
است.
نقش خودکارآمدی تحصیلی و ارزش های تحصیلی در پیش بینی استقلال عاطفی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بوکان
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
181 - 192
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش خودکارآمدی تحصیلی و ارزش های تحصیلی در پیش بینی استقلال عاطفی انجام گرفت.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بوکان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 نفر به عنوان نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از مقیاس استقلال عاطفی استنبرگ و سیلوربرگ (1986)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی توسط موریس (2001) و ارزش های تحصیلی پینتریچ و همکاران (2011) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و با نرم افزار SPSS نسخه 23 صورت گرفت و سطح معناداری آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی و ارزش های تحصیلی قادر به پیش بینی استقلال عاطفی هستند. همچنین 1/34 درصد از واریانس ارزش های تحصیلی توسط خودکارآمدی تحصیلی و در مجموع 6/51 درصد از واریانس ارزش های تحصیلی توسط خودکارآمدی تحصیلی و ارزش های تحصیلی تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان اظهار کرد که جهت ارتقای استقلال عاطفی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در مدارس باید به نقش خودکارآمدی تحصیلی و ارزش های تحصیلی توجه شود.
نقش میانجی هوش معنوی در رابطه بلوغ عاطفی با عملکرد اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
137 - 146
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد اجتماعی دانش آموزان و تربیت صحیح آنها همواره از دغدغه ها و نگرانی های مهم آموزش وپرورش بوده و در راه رسیدن به آن، سختی های زیادی را متحمل می شوند. عوامل مختلفی بر عملکرد اجتماعی دانش آموزان می تواند مؤثر باشد. هدف از پژوهش حاضر نقش میانجی هوش معنوی در رابطه بلوغ عاطفی با عملکرد اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان بود. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان به تعداد 2257 نفر بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان برابر با 330 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری خوشه ای بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1991)، پرسش نامه هوش معنوی کینگ (2008) و پرسش نامه عملکرد اجتماعی پرایس و همکاران (2002) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تعریف شده از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد و فرضیه ها با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد، بلوغ عاطفی با عملکرد اجتماعی با نقش میانجی هوش معنوی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان رابطه دارد. بلوغ عاطفی با عملکرد اجتماعی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان رابطه دارد و هوش معنوی با عملکرد اجتماعی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان رابطه دارد (p<0/05).
تدوین چارچوب برنامه درسی هدایت تحصیلی شغلی در نظام آموزش وپرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین چارچوب برنامه درسی هدایت تحصیلی شغلی در نظام آموزش وپرورش ایران با استفاده از رویکرد آمیخته (کیفی کمّی) طی دو گام انجام شده است. در گام اول، به منظور شناسایی و تبیین عناصر و مؤلفه های چارچوب برنامه درسی هدایت تحصیلی شغلی، با استفاده از روش مرور نظام مند، 81 منبع مطالعاتی بین المللی از بین کلیه کتاب ها، مقاله ها، گزارش های پژوهشی، اسناد معتبر در حوزه برنامه درسی هدایت تحصیلی در بازه زمانی بین 2022-2001 به عنوان نمونه انتخاب شدند. در گام دوم، به منظور سنجش روایی با استفاده از روش پیمایشی، 15 نفر از خبرگان با شیوه روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در گام اول کاربرگ فیش برداری بود و و در گام دوم از کاربرگ روایابی پژوهشگرساخته استفاده شد. تحلیل داده ها نیز در گام اول با استفاده از روش کوربین و اشترواس طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. داده های روایابی چارچوب تدوین شده نیز با استفاده از روش کمی و با استفاده از آماره های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون های ناپارامتریک خی دو و آزمون یومن وایت نی) تحلیل شد. یافته های پژوهش عناصر و مؤلفه های چارچوب برنامه درسی هدایت تحصیلی شغلی در نظام آموزش وپرورش ایران را در 6 عنصر و 17 مؤلفه شامل منطق (چرایی، چیستی)، اهداف (توسعه بینش تحصیلی، شغلی، فردی اجتماعی)، محتوا (حوزه های یادگیری، الگوی سازمان دهی محتوا، ملاک انتخاب محتوا)، اجرا (زمان، معلم مشاور، رویکرد و فعالیت های یادگیری، زیرساخت ها و الزامات)، ارزشیابی (نقش، فرایند، ابزارها و تکنیک ها) و برون دادهای یادگیری (خودآگاهی، کاوش و اقدام تحصیلی شغلی) نمایان کرد. در نهایت، تحلیل نظرات متخصصان موضوعی، روایی هر یک از عناصر و مؤلفه ها را به تفکیک و همچنین، روایی چارچوب نهایی برنامه درسی هدایت تحصیلی شغلی در نظام آموزش وپرورش ایران را با 12 شاخص شامل جامع بودن، کلان نگری، آینده نگری، مبتنی بر نیاز بودن، بومی بودن، سازگاری درونی، قابلیت توصیف گری، قابل درک بودن، راهنمای عمل و اقدام، بهینه سازی فرایند، نظم بخشی و قابلیت به روز رسانی و توسعه تأیید کرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با توجه به ضرورت آماده سازی و تجهیز دانشی، مهارتی و نگرشی دانش آموزان برای انتخاب رشته تحصیلی شغلی، چارچوب تدوین شده برنامه درسی می تواند جایگزینی مناسب برای برنامه فعلی هدایت تحصیلی شغلی در نظام آموزش وپرورش باشد و از این طریق چالش های موجود در این زمینه را برطرف کند.