فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۴۱ تا ۶٬۷۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۹شماره ۸۵
261 - 284
حوزههای تخصصی:
«آن مادیان سرخ یال» رمانی است که به زبان فارسی درباره بخشی از زندگی و احوال امرؤالقیس شاعر نامدار عرب نوشته شده است. این پژوهش برمبنای روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و هدف اصلی آن، تبیین انواع روابط متون در این رمان براساس نظریه چندمتنیّت ژرار ژنت است. نتایج حاکی از آن است که رمان آن مادیان سرخ یال نمونه ای از متون چندمتنیّت است که خودآگاهانه با طیف های گوناگونی از متون عربی ارتباط برقرار کرده و این ارتباط در جهت ایجاد نظام معنایی این متون، شامل روابط بینامتنیّت، بیش متنیّت، سرمتنیّت و پیرامتنیّت در نظریه چندمتنیّت ژرار ژنت است. براساس رابطه بینامتنیّت این نتیجه به دست آمد که در این رمان، متونی تاریخی که به نوعی با زندگی امرؤالقیس در ارتباط بوده، بازنگاری شده است. گَشتارهای کمّی و کاربردی این اثر نشان می دهد که در بخش های مختلف آن گسترش حوادث و تغییر در بخشی از وقایع و مضامین اصلی داستان نسبت به متون زِبَرمتن وجود دارد. علاوه بر این، تداخل انواع ادبی یکی از اساسی ترین مشخصه های سبک نگارش رمان آن مادیان سرخ یال است و این رمان از یادداشتی پایانی برخوردار است که دارای ویژگی پیرامتنی است.
تحلیل گفتمان انتقادی رمان «ماهی ها در شب می خوابند» براساس آرای نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۹شماره ۸۵
285 - 314
حوزههای تخصصی:
در رمان «ماهی ها در شب می خوابند»، زبان به گونه ای نظام یافته است که در آن می توان به تبیین رویکردهای سه گانه نورمن فرکلاف اعم از: توصیف، تفسیر و تبیین پرداخت. الگوی فرکلاف، ابزاری کارامد برای تحلیل چارچوب نظری این پژوهش است. این جستار با روش توصیفی-تحلیلی، ﻣﺴﺄله چگونگی شکل گیری گفتمان انتقادی را در این رمان مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در سطح توصیف، ؛ کاربرد فراوان دُشواژه ها از سوی مردان، قطع کلام زنان، تقابل های دوگانه، قرار گرفتن قهرمان در آشپزخانه و خانه، بسامد فراوان وجه اخباری در جهت قطعیّت کلام، کنشگر بودن زنان و به کار بردن واژه های استعاری، نمودی برجسته دارد. در سطح تفسیر و از منظر بینامتنیّت، این رمان تحت ﺗﺄثیر آرای ویرجینیا وولف و سیمون دوبوار در جهت اعتراض به وضعیّت زنان به رشته تحریر درآمده است. در سطح تبیین نیز می توان به هژمونی مردسالاری و قدرت یابی مردان و سرکوب زنان دست یافت.
شاهنامه انسجام بخش ایرانیان در عهد صفویان
حوزههای تخصصی:
شاهان صفوی، نه تنها با شعر و ادب مخالفتی نداشتند؛ بلکه خود از مشوّقان و حامیان شاعران بودند. سند این ادعا، شاهنامه حکیم فردوسی است که در این دوره نیز، همچنان ارزش تاریخی خود را حفظ کرده بود. در این تحقیق کوشیده ایم تا با استفاده از شیوه تحلیل و توصیف و با تکیه بر مطالعه منابع کتابخانه ای، به این پرسش پاسخ دهیم که چرا و به چه دلایلی، شاهنامه در نزد شاهان صفوی اهمیت داشته است؟ بر این اساس، یافته های پژوهش حاکی از آن است که شخص شاه اسماعیل اول، این اثر ارجمند را در کنار مذهب شیعه، به عنوان دومین عامل انسجام بخش اقوام ایرانی در نظر گرفت؛ چرا که شاه اسماعیل اول و جانشینانش، اولاً خود را ایرانی؛ از نسل پادشاهان ایران باستان و جانشینان آنان می دانستند و شاهنامه را سند هویتی خویش قرار داده بودند؛ ثانیاً از نقش تاریخی شاهنامه در حفظ کیان ایران در طول تاریخ، در کنار مذهب شیعه، در نزد ایرانیان شیعه مذهب آگاه بودند؛ ثالثاً در جنگ با عثمانی ها و ازبک ها، اشعار شاهنامه را به عنوان عامل روحیه بخش سربازان ایران به کار می بردند. از این رو، در نشر و گسترش شاهنامه کوشیدند و آن را گرامی داشتند.
تحلیل و بررسی بن مایه حباب و کارکردهای تعلیمی آن در شعر صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک هندی یا اصفهانی سرشار از مضامین متنوع و تصویرهای رنگارنگ است. صائب تبریزی از شاعران توانمند این سبک است که از پدیده های مختلف طبیعی و غیرطبیعی به عنوان بن مایه در مضمون پردازی و تصویرسازی بهره گرفته است. صائب در بسیاری از موارد، از این مضمون ها و تصاویر بر اساس نقش ترغیبی و اخلاقی زبان برای برانگیختن مخاطب به انجام ارزش ها و ترک ضد ارزش ها بهره برده است. در این مقاله که با روش تحلیل محتوا و به صورت اسنادی انجام شده، بن مایه حباب در دیوان صائب بررسی و تحلیل گردیده و به این پرسش پاسخ داده شده که صائب از بن مایه حباب در جهت کدام یک از مضامین تعلیمی بهره برده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که صائب غیر از اهداف توصیفی و بیان موضوع های غنایی، حکمی و... اهداف تربیتی و تعلیمی را هم مد نظر داشته است. او با استفاده از قابلیت این بن مایه در مضمون پردازی و تصویرسازی، مخاطب خود را به خاموشی، ترک هواپرستی، دوری از نخوت و تکبر، ترک پوچ گویی، ترک گناهکاری و تردامنی، تکیه نکردن و دل نبستن به دنیای فانی، دل نبستن به عمر زودگذر و... دعوت کرده است .
Traductologie et optimisation de l’enseignement de traduction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Si la traduction figure dans toutes les maquettes des universités qui proposent une filière « langue », on constate qu’elle y occupe toutefois un statut un peu à part. En effet, contrairement aux autres disciplines au programme, il semble que la traduction est un enseignement qui justement ne semble pas comporter de « programme ». Tout se passe comme s’il n’y avait rien à apprendre, si ce n’est peut-être les fameuses listes de vocabulaire. On sait qu’elles ne seront consultées que par une poignée d’étudiants, pour un bénéficie au demeurant assez mince, surtout si ces derniers gardent une vision du lexique limitée au répertoire ou à la nomenclature. Certains enseignants-chercheurs ont bien senti la nécessité d’envisager autrement l’enseignement de la traduction, et on se propose donc d’essayer de montrer ici comment la traductologie, permet d’optimiser cet enseignement. Dans cet article, nous essayons d’examiner pour ce faire, un certain nombre d’exemples concrets qui s’utilisent dans la plupart des cours en traduction. En préambule, nous reviendrons d’abord sur ce qui fait la spécificité de la traduction universitaire et ensuite, nous tenterons de voir comment la traductologie, par la réflexion qu’elle suscite et la mise en perspective opérés, qui permet de reprendre la formule du goût, le transfert correct du contenu d'une langue à une autre et le retour de l'intention de l'auteur, qui est la base la plus importante de la traduction.
بررسی کارکردهای توصیف شخصیّت در کتاب «آب هرگز نمی میرد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
147 - 176
حوزههای تخصصی:
توصیف، جوهرهادبی خاطره نوشته است. از میان گونه های توصیف؛ توصیف شخصیّت، رکن اساسی در خاطره نویسی محسوب می شود. خاطره نویس درحالی به شخصیّت پردازی اقدام می کند که به سبب جنبه رئالیستی خاطره از گستره ابعاد تخیلی، ابهام و ایهام گویی در داستان نویسی نسبت به توصیف شخصیّت در سایر آثار هنری و ادبی محروم است. کتاب «آب هرگز نمی میرد» روایت حمید حسام درخصوص دوران حضور سردار میرزا محمد سُلگی در جبهه است که موفق به کسب رتبه نخست هشتمین دوره جایزه جلال آل احمد شده است و در سال 1395 به سبب دقت در مباحث وصفی، رهبر انقلاب اسلامی برآن تقریظ نگاشتند. پژوهش حاضر قصد دارد کارکردهای توصیف شخصیّت را در کتاب «آب هرگز نمی میرد» به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد در بیان ویژگی های شخصیّت، توجه زیادی به بیان ویژگی های اخلاقی ذاتی رزمندگان شده است. 74 مورد [87/23 درصد] کارکردها، متعلق به کارکرد عاطفی است که 62 مورد آن مربوط به عواطف منفی و 12 مورد، متعلق به عواطف مثبت است. نویسنده صفات مثبت را در مورد لحظات معنوی و خصوصیات اخلاقی رزمندگان ایرانی به کار برده است؛ اما صفات منفی بیشتر در مورد موقعیت های جنگ تحمیلی و بی انصافی های دشمن و وضعیّت نابرابر جنگی است. اشاره به صفات منفی نیروهای ایرانی، بر دقت و گزینش صحیح و معنادار واژه های وصفی دلالت دارد که از یک آسیب شناسی آگاهانه حکایت می نماید.
چگونگی بازنمایی کودکان در ادبیات روایی بزرگسالان از دیدگاه گفتمان شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از دیدگاه گفتمان شناسی انتقادی به بررسی شیوه های بازنمایی کودکان در ادبیات روایی بزرگسالان پرداخته است. رمان های سووشون اثر سیمین دانشور(1348)، چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد (1380) و پرنده من اثر فریبا وفی (1381)، به عنوان محدوده پژوهش، انتخاب شدند. الگوی مورد استفاده، انگاره بازنمایی کارگزاران اجتماعی ون لیوون (1996) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، جمله ها و تعبیرات گفتمان مدار از جمله های غیر گفتمان مدار تفکیک و شمارش شدند. سپس بسامد و درصد مؤلفه های گفتمان مدار و میزان رازگونگی تعیین شد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان به صورت فعال و پویا و صریح بازنمایی شده اند. آنان در این متون بیش تر تشخص بخشی شده اند و از بین مؤلفه های تشخص بخشی از مؤلفه نام دهی بیش تر برای بازنمایی شان استفاده شده است که این مطلب نشان گر توجه به هویت شخصی و فردی کودکان است. همچنین کودکان در این آثار مورد تبعیض جنسیتی قرار نگرفته اند و بازنمایی و پوشیدگی دختران و پسران تفاوت معناداری با هم نداشتند.
تحلیل و آسیب شناسی مهم ترین رویکردهای های نقد بر اشعار اخوان ثالث در مقاله های نمایه شده(1370- 1395)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
251 - 273
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه های اصلی در نقد شعر معاصر، توجه به ویژگی های آثار شاعران، بر پایه ی رویکردهای رایج نقد بوده است. از میان شاعران مطرح سده ی اخیر، مهدی اخوان ثالث(1307- 1369)، باتوجه به مقبولیت اشعارش، نمودی شاخص در پژوهش های شعر معاصر داشته و منتقدان بسیاری، به نقد اشعار او از زوایای گوناگون پرداخته اند. با نظر گرفتن اهمیت پژوهش های انجام شده، در شناخت بهتر وضعیت اخوان پژوهی و رویکردهای اصلی نقد اشعار او، در این مقاله، به روش تحلیل محتوا و با تاکید بر سه رویکرد اصلی زیبایی شناسی، نمادگرایی و اسطوره ای -کهن الگویی، تعداد 52 مقاله ی نمایه شده در محدوده ی زمانی (1370 تا 1395)، طبقه بندی، معرفی و نقد شده است. نتایج نشان می دهد، نقدهای زیبایی شناسی با تاکید بر هنجارگریزی، بیش ترین بسامد را در پژوهش های این حوزه داشته است. در مقالات بررسی شده، همچنین بیش از همه بر جنبه های باستان گرایانه، نقد روایی و اسطوره ای اشعار اخوان توجه شده و بسیاری از جنبه های دیگر شعر او از نظر پژوهشگران دانشگاهی مغفول بوده است. از آسیب های علمی و روش شناسی مقالات نیز باید به بی توجهی پژوهشگران به پیشینه ی تحقیق و انتخاب موضوع های تکراری، نداشتن محدوده و روش مشخص پژوهش و برخی اجتهادات ذوقی اشاره کرد.
بررسی تطبیقی مهم ترین مؤلّفه های رمانتیسم در اشعار لویی آراگون و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
155 - 183
حوزههای تخصصی:
واکاوی مؤلفه های یک مکتب ادبی و تطبیق آن با سروده های شاعران برجسته جهانی، از زمره کارآمدترین رویکردهای نقد ادبی در مواجهه با متن است. این گونه از تحلیل متن، در مطالعات تطبیقی، ویژگی های مشترک تفکر- عاطفه شاعرانه را آشکار می سازد و نحوه مواجهه با عناصر و مؤلفه های یک مکتب را در جغرافیای فرهنگ های متفاوت تبیین می کند. رمانتیسم، یکی از مهم ترین مکاتبی است که در گستره ادبیات جهان، الهام بخش بسیاری از نویسندگان و شاعران بوده و در ادبیات ایران نیز برخوردار از ظرفیت انطباق پذیری بسیاری است. احمد شاملو، شاخص-ترین سروده سرای شعر سپید، به لحاظ مضمونی و ساختاری، به گونه ای عمیق و شگفت، تحت تأثیر شاعران فرانسوی هم چون لویی آراگون قرار داشته و بدین گونه، مؤید مقوله برجسته «مبادلات فرهنگی» در جهان معاصر گردیده است. این در حالی است که آراگون خود عمیقاً تحت تأثیر ادبیات کلاسیک فارسی بوده است. نگارندگان در پژوهش پیش روی، برآنند که با اتخاذ رویکردی تطبیقی، ضمن بررسی برجسته ترین مؤلّفه های مکتب رمانتیسم در اشعار لویی آراگون و احمد شاملو، شباهت ها و تفاوت های معنادار این دو شاعر را برجسته سازند؛ جستار حاضر، ضمن پرداختن به نمونه های شعری، نقش پر رنگ مبادلات فکری، ادبی و فرهنگی را در جهان معاصر آشکار خواهد نمود و نشان خواهد داد که مؤلفه های فکری- ادبی در روزگار ما اموری فراوطنی- جهانی اند.
واکاوی مؤلّفه های تمثیلی و نمادین رضایتمندی در اشعار فریدون مشیری از دیدگاه نظریه ی شخصیت اریکسون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحلیل روان شناختی آثار ادبی و پدیدآورندگان این آثار، از شیوه های نوین نقد و پژوهش در ادبیّات فارسی محسوب می شود. بر همین اساس در این مقاله، مؤلّفه های رضایتمندی در اشعار فریدون مشیری بر اساس نظریه ی رشد شخصیت اریکسون با رویکردی نمادین و تمثیلی مورد بررسی قرار گرفته است.این پژوهش علاوه بر روشن ساختن اشکال رضایتمندی در شعر مشیری، میزان موفّقیت او در کاربرد آرایه های نماد و تمثیل را نیز آشکار می سازد. توجّه به خاستگاه نمادها و نوع تمثیل ها از دیگر مواردی است که در این مقاله مورد توجّه بوده است. براساس نظریه ی اریکسون، رضایت درونی در سایه ی ثمربخشی و امیدواری شکل می گیرد. نمودهای این دو مؤلّفه در اشعار مشیری، به شکل ویژگی های مثبت شخصیتی، نظیر احساس مسئولیت، عشق ورزی ، مبارزه با جهل و خشونت، دوری از حسرت و ناامیدی و ... و بیشتر در قالب اشکال نمادین و تمثیلی دیده می شود. نمادهای مورد استفاده در اشعار مشیری اغلب برگرفته از طبیعتند و تمثیل ها بیشتر برای بیان مفاهیم فکری و انسانی مورد استفاده قرار گرفته اند.
ماهیت رمز و تمثیل ادبی؛ (بررسی رساله تمثیلی فی حقیقه العشق سهروردی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش دارد رمز و تمثیل رادرادب فارسی و رساله فلسفی فی حقیقه العشق سهروردی مورد بررسی و تحلیل قراردهد. شایسته است بگوییم که آنها با یکدیگر مساوقت وجودی دارند. یعنی در اندیشه تحلیلی و تطبیقی، رساله فلسفی فوق از ادب فارسی جدانیست. و نوعی هم زبانی و همفکری و همدلی بین ادباء و فلاسفه ای همچون سهروردی وجود دارد. برای نائل شدن به این حقیقت ابزارهایی لازم است از قبیل تحقیق و جستجو در معنای تمثیل در ادبیات فارسی که عناصر توصیفی و اخلاقی وعرفانی فراوان دارد. در این تمثیل ها که شامل حکایات و قصه ها وداستانهاست، غرض و مقصود اصلی نویسنده واضح بیان نشده است. سهروردی هم ضمن توجه به این نکته در داستان تمثیلی فلسفی فی حقیقه العشق؛ موضوع مهم عشق را تحت صورت ظاهر موضوعات دیگر، رمزگونه ارائه می دهد. این طرزتفکر و شیوه اندیشه درادبیات عرفانی است که دکترین یا عقیده ای در لباس و صورت یک حکایت تمثیلی و ساختگی بیان می شود. این مقاله مشخصاً به مقوله تمثیل در رساله فی حقیقه العشق (مونس العشاق) سهروردی می پردازد. و سه موضوع عشق، حسن و زیبایی و حزن را مورد بررسی قرار می دهد. در این رساله، تمثیل به صورت مفاهیم روحانی، عرفانی، عقلانی و به زبان طبیعی و ملموس بیان شده است. همچنین شخصیت های بزرگ و الهی در این رساله برای بیان نکات عرفانی و اخلاقی بکار گرفته شده است تا گوینده مقصود خود را بصورت تمثیل ورازگونه بیان کند.
رابطه قواعد بصری و دستور زبانی در تولید تصویر با تکیه بر شعر «در شب های سرد زمستانی» نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعر تمامی محرکات را در شعر خود با استفاده از وزن، گزینش واژه ها، استعارات، لحن بیان، آرایه های صوتی و ... عرضه می کند؛ بنابراین با تقطیع هر شعر و تقابل عناصر اصلی شعر با کارکردهای تصویر می توان به ریشه یابی و شناخت بهتر رابطه ی متن و تصویر دست یافت. نحوه ی فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است می تواند انواع قواعد نحوی را تولید نماید؛ بنابراین انواع عوامل شامل انگیزه، ترس، تأکید و ... باعث جابه جایی جایگاه کلمات و تولید انواع آرایه ی بیانی و کلامی می شود که این نیز به نوبه ی خود منطق های تصویری مختلفی را به وجود می آورد. شعر «در شب سرد زمستانی» نیمایوشیج از تصویر سینمایی بهره می گیرد، چراکه ضمن حرکت از نقطه ی آغاز به همان نقطه بازمی گردد و دارای غنای تصویری به جهت بهره گیری از معنای ثانویه ی کلمات است. این شعر با تصویری مستقل و همچنین محدود به جهت دامنه ی واژگان، با بهره گیری طرز سمبولیسم، با ایجاد تجسم در جهت اثبات با کانون قرار دادن مفاهیم شب و زمستان، با کارکرد اجتماعی شعر همراه و منطبق است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، شب و زمستان به عنوان تصویر مرکزی، در کانون قرار دارد که با استفاده از تشبیه بلیغ و مرسل و همچنین با بهره از نمادپردازی، تصاویر شعری خلق شده اند. لحن این تصویر بر اساس موسیقی شعر که بر وزن بحر رمل است، لحنی خطابی دارد و همچون یک بیانیه ی انتقادی، هم به نقد جامعه و هم به دعوت آن ها برای پیوستن به شاعر می پردازد.
نظام های گفتمانی در حکایت های قابوسنامه
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
189 - 210
حوزههای تخصصی:
نشانه معنا شناسی یکی از رویکرد های جدید در شناسایی و تحلیل نظام های زبانی به شمار می رود که در تعامل با دیگر رویکرد های پژوهشی می تواند به عنوان رهیافتی میان رشته ای در حوزه های ادبی مورد استفاده قرار گیرد . این پژوهش در پی آن است که با رویکرد نشانه معنا شناختی به توصیف و تبیین نظام های گفتمانیِ موجود در حکایت های قابوس نامه بپردازد و با مقایسه نشانه معناهای موجود در این حکایت ها ، مواضع گفتمانی آن ها را مشخّص و تحلیل کند . پژوهش حاضر نتیجه تحلیل نشانه معناشناختی ده حکایت از کتاب قابوس نامه و بیانگر تنوّع و تعدّد گفتمان ها در این گونه حکایت هاست و نشان می دهد که نظام گفتمانی غالب در این حکایت ها از نوع تجویزی است. همچنین این پژوهش مؤلّفه های گفتمانی هر حکایت و تبدیل نظام های گفتمانی به یکدیگر را نشان می دهد.
بررسی تعریب داستان «شاه و کنیزک» مثنوی با تکیه بر الگوی وینی و داربلنه (موردپژوهی مقایسه ترجمه منظوم هاشمی و جواهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی مولانا در آن سوی مرزهای زبان و فرهنگ فارسی بازتابی گسترده داشته و مخاطبان بسیاری را شیفته خود ساخته است. این اثر فاخر در میان کشورهای عربی نیز از توجه ویژه ای برخوردار بوده است. ادبای عرب -در قالب های نظم و نثر- به ترجمه و شرح این شاهکار ادبی - عرفانی پرداخته اند که در این میان، ترجمه های منظوم دو شاعر معاصر عراقی، عبدالعزیز جواهری و محمد جمال هاشمی در معرفی مثنوی به مخاطبان عرب نقشی برجسته ایفا کرده است. آشنایی این دو مترجم با چارچوب اندیشه سراینده مثنوی و قرابت فرهنگی دو زبان، فضای روحانی اشعار را در تعریب این اثر نمایان می سازد. در مقاله حاضر پس از بیان ویژگی های این دو ترجمه منظوم، برگردان داستان آغازین مثنوی، یعنی «شاه و کنیزک» را با تکیه بر هفت راهبرد ترجمه «وینی» و «داربلنه» مورد ارزیابی قرار دادیم. این بررسی بیانگر آن است که تعریب جواهری به دلیل بهره گیری پربسامد از الگوهای ترجمه مستقیم و به طور ویژه ترجمه لغوی به متن مبدأ نزدیک تر است. ضمن آنکه وفاداری به متن و رعایت امانت از ویژگی های مثبت این ترجمه به شمار می آید. درحالی که در ترجمه منظوم هاشمی، ساختارهای نحوی و معنایی زبان مقصد بیشتر جلوه دارد. این مترجم به جای تعریب دقیق ابیات به تصریح معانی ضمنی داستان پرداخته است تا درک داستان برای خواننده زبان دوم آسان شود. در میان راهبردهای هفتگانه ترجمه نیز جابه جایی و تعدیل در ترجمه هاشمی، فراوانی قابل توجهی نسبت به دیگر مراحل دارد.
پسوندهای تحبیبی فارسی در دوره اسلامی (4)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک نادرست معنای «کُرد» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۶
191 - 209
حوزههای تخصصی:
در روایت فردوسی از اسطوره ضحاک، ارمایل و گرمایل پس از راه یابی به خورش خانه ی او، هر روز با آمیختن مغز جوانی با مغز گوسفند، یک تن را از مرگ می رهانند. جوانان از مرگ رسته، با بز و گوسفندانی که خورشگران در اختیار آنان می گذارند، راه کوه و صحرا در پیش می گیرند. در اینجا، فردوسی یادآور می شود که نژاد کرد از این جوانان شکل گرفته است (کنون کرد از آن تخمه دارد نژاد). برخی پژوهندگان شاهنامه، از جمله اکبر نحوی، مصطفی جیحونی و تیمور مالمیر، کرد را در مصراع یادشده، نه به معنای قوم و نژاد کرد، بلکه در معنای چوپان، چادرنشین، ساده، امّی و اندک فهم تلقی کرده اند. در این جستار، نگارندگان پس از واکاوی متون پیش و پس از اسلام و قراین درون متنی و برون متنی، به این دریافت رسیده اند که چهار خطای ارزیابیِ شتاب زده، استقصای ناقص، تعمیم ناروا و بی توجهی به بافت معنایی ابیات شاهنامه منجر به تحلیل نادرست واژه ی «کرد» شده است. توضیح، این که متون پیش از اسلام و تواریخ دوره اسلامی همه حاکی از آنند که کاربرد واژه ی «کرد» در معنای قوم و نژاد، امری متکرر بوده و گرچه بعدها به واسطه ی شبان پیشگی کردها، این واژه در برخی از متون در معنای شبان نیز به کار رفته است؛ این امر قابل تعمیم به شاهنامه و مصراع مورد نظر نیست.
بررسی و نقد بن مایه اساطیری دیو در منظومه ویس و رامین و داستان گنبد پنجم هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها، به عنوان زیرساخت و پشتیبان فرهنگ در متون غنایی فارسی، نقش مهمی در بازنمایی خویش کاری شخصیت های روایی داشته است. در همین راستا، در روایت های اساطیری آفرینش، دیو و اهریمن با نقش نابودگری خود، در زیرساخت داستان سبب پس زدن شخصیت های اهورایی شده است. اگر از این زاویه به موضوع بنگریم، بن مایه دیو باعث غنای داستانی در هر دو منظومه ویس و رامین و داستان گنبد پنجم هفت پیکر است و هر دو شاعر با تقابل نیروهای اهریمنی و اهورایی، شوق دوگانه خیر و شرّ را در ژرف ساخت روایت برجسته کرده اند. در هر دو منظومه، روایت گر می کوشد با گفتار و رفتار شخصیت ها، اخلاق و حکمت را رنگ و نمای پیروزمندانه بزند، اما پردازش و پرورش نقش دیو در ژرف ساخت دو منظومه، یکسان نیست. مقاله حاضر، با روش تحلیلی و توصیفی، می کوشد خویش کاری بن مایه اساطیری دیو، در ظاهر و بطن روایت این دو داستان را بررسی و تعیین کند. در زیرساخت اسطوره ای منظومه ویس و رامین که نبرد میان اهریمن و اهورامزداست، اخلاق و حکمت اهورایی که «شاه موبد» نماد آن است، در برابر عشقِ ویس و رامین شکست می خورد، درحالی که در هفت پیکر نظامی، خرد اشراقی (اهورایی) و روح قدسی بر اهریمن نفس چیره می گردد. باید یادآوری کرد که نوع نگرش شاعر و فضای اندیشگانی پیشامتن، به ویژه اندیشه زرتشتی، زروانی و مانوی حاکم بر این دو منظومه، سبب تفاوت هایی در تصویرپردازی ها و روایت گری های داستان ها شده است.
«اطوزنامه» ی ملافوقی، مرام نامه پرپوچ گویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
139-168
حوزههای تخصصی:
طرز «تزریق» یکی از سبک های رایج و شناخته شده میانه سده دهم در شعر فارسی است که به اشعار مسلوب المعنی، مضحک، مهمل و هزل آمیز اطلاق می شده و اغلب با عباراتی مطایبه آمیز و الفاظی رکیک و گاه دور از هنجارهای اخلاقی معمول در شعر و نثر فارسی رواج یافته است. در بین شاعران تزریق گوی، فوقی یزدی که تمام آثار خود را در این سبک نوشته، با وضع اصطلاح «پرپوچ»، واژه ای فارسی و به مراتب گویاتر و رساتر از «تزریق» ارائه کرده است. وی در مقدمه «اطوزنامه» و درضمن اشعار خویش به مبانی فکری و مختصات ادبی این سبک اشاره کرده است که می توان آن را مرام نامه شاعران «پرپوچ گو» و به حقیقت نام اعظم معنازدگی دانست. در مقاله حاضر، ابتدا اصطلاح «پرپوچ» و دلالت های معنایی و عوامل سازنده آن معرفی شده؛ سپس با تکیه بر اشعار فوقی یزدی، به مهم ترین عوامل رواج این سبک، همانند واکنش نقیضه آمیز به شاعران طرز خیال دور، مفاسد اخلاقی و نداشتن جهان بینی مرکزی، اشاره شده است؛ آن گاه مختصات ادبی پرپوچ گویی، مانند هنجارشکنی های زبانی، هزل و هجو، طنز، نقیضه گویی و کارناوال گرایی، واکاوی شده است.
مشخصه های زنانه نویسی در ادبیات داستانی با نگاهی به رمان «سگ و زمستان بلند» شهرنوش پارسی پور بر اساس سبک شناسی فمینیستی سارا میلز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۶
47 - 72
حوزههای تخصصی:
زنانه نویسی، یکی از مباحث مورد توجه پژوهشگران متون ادبی و سبک شناسان است که به سوال هایی از قبیل زنانه نویسی چیست و چه مشخصه هایی دارد، می پردازد. در این زمینه«سارا میلز» الگویی بر اساس «سبک شناسی فمینیستی» که از جمله رویکردهای فرهنگی-اجتماعی دانش سبک شناسی است ارائه داده است و این اصطلاح را فشرده ترین تعبیر برای بررسی و تحلیل موضوع فمینیسم با استفاده از روش های زبان شناختی و تجزیه و تحلیل زبانی در متون دانسته است. در پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهیم که مشخصه های زنانه نویسی چیست و در رمان مورد بحث چگونه نمود پیدا می کند. میلز معتقد است نویسندگان زن، گزینه های متفاوت زبانی را در ساختار و محتوای آثارشان با تاثیرپذیری از ویژگی های زنانه، عواطف و دیدگاه های زنانه به کار می برند که در تحلیل زبانی باید به سه سطح تحلیل بر اساس واژگان، جملات و گفتمان توجه داشت. در سطح واژگان باید به واژگان بیانگر حالات و عواطف زنان، تعابیر زنانه، تعدد شخصیت های زن و رنگ واژه ها؛ در سطح جملات به جمله های ساده، توصیفی، کوتاه؛ و در سطح گفتمان به عناصر مهم داستان از جمله، پیرنگ، شخصیت، زاویه دید، لحن، درون مایه و راوی پرداخت. لذا این نوشتار بر مبنای سبک شناسی عملی و با روش توصیفی-کتابخانه ای انجام گرفت و رمان «سگ و زمستان بلند» اثر شهرنوش پارسی پور، به عنوان نمونه ای از متون شاخص ادبیات داستانی معاصر ایران، با توجه به الگوی میلز در سه سطح مذکور بررسی شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مشخصه های زنانه نویسی در اثر مذکور با بهره گیری از این موارد نمایان است: در سطح واژگان استفاده از تعابیر زنانه، تعدد شخصیت های زن، کاربرد رنگ واژه ها و بسامد بالای آنها؛ در سطح جملات به کارگیری جملات کوتاه، توصیفی، خبری و جزئی نگری. در سطح گفتمان، زوایه دید اوّل شخص ناظر، لحن مودبانه، روای زن، شخصیت اصلی پویا و درون مایه ای با اندیشه های فمینیستی.
تحلیل روان کاوانه شخصیّت دو قهرمان زن و مرد در رمان سووشون بر مبنای نظریّه «عصبیّت» کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، دو شخصیّت اصلی رمان سووشون (یوسف و زری) با نظریّه عصبیّت کارن هورنای تحلیل روانکاوانه شده اند. کارن هورنای شکل گیری سه تیپ شخصیّتی نابهنجار برتری طلب، انزوا طلب و مهرطلب را متأثّر از محیط نابهنجار دوران کودکی شخص و نوع واکنش او به نابهنجاری های محیط تربیت می داند. هورنای عامل اضطراب را اصلی ترین نشانه وجود تضاد عصبی در شخصیّت فرد می داند. تحلیل روانکاوانه نشان داد شخصیّت مرد (یوسف) همه گونه های تمایلات، احساسات و رفتارهای طبیعی را بدون اضطراب بازتاب می دهد و تضادهای رفتاری او از نوع تضاد طبیعی است که در انسان های معمولی مشاهده می شود، ولی شخصیّت زن (زری)، به شدّت تحت اضطراب و ترس شدید قرار دارد. تضاد اساسی در رفتار او، علائم شخصیّت عصبی مهرطلب را بازتاب می دهد. اضطراب شدید در شخصیّت زری، ساختار دفاعی شخصیّت او را از هم فرو می پاشد و ترس از دیوانگی زری را به مداوا برمی انگیزاند و نهایتاً با مرگ یوسف و معالجه دکتر عبدالله خان از راه ارجاع زری به خودِ واقعی اش، موجب می شود او بر فاصله میان خودِ تصوّری و خودِ واقعی اش غلبه کند و شجاعت از دست رفته اش را بازیابد.