مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هفت پیکر
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجوی را می توان به عنوان یکی از چهره های برجسته نمادپردازی در ادبیات فارسی به شمار آورد. در میان آثار ارزشمند این شاعر بزرگ، هفت پیکر اثری کاملا رمزی است که هر یک از اجزا و تصاویر آن می تواند به صورت نمادین تفسیر شود. یکی از مهمترینِ این تصاویر، تصویر «غار» است که نقش پررنگ و برجسته ای در سراسر اپیزودهای (حادثه های فرعی) این کتاب ارزشمند دارد. سوال اصلی این پژوهش، این است که ایماژ «غار» نماد چه چیزهایی است و چگونه معانی نمادین آن در خدمت درونمایـه اصلی هفت پیکر قرار گرفته است؟ با روشن شدن این موضوع، ظرافت، دقت و نگاه ریزبین نظامی در ایجاد ساختاری منسجم، که همه اجزای ان یک کل واحد را تشکیل می دهند، بیش از پیش جلوه می کند. در این تحلیل تصاویر نمادین دیگر، مانند شکار، اژدها، گنج و... که در ارتباط با نماد «غار» است نیز بررسی می شود.
ظرفیتهای تصویری «شاه سیاه پوشان» از دیدگاه شگردهای سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکایت منظوم «شاه سیاه پوشان» اثر حکیم نظامی گنجوی از ظرفیتهای تصویری برخوردار است که می تواند از دیدگاه شگردهای سینمایی بررسی شود. دوربین فیلمبرداری سینما تصاویر را از زاویه های مختلف ثبت می کند و می توان گفت چشم شاعر همین عمل را با تصاویر ذهنی و خیالی انجام می دهد. برای نمونه همان طور که سنت سینمایی برای معرفی شخصیتها و موقعیتها از نمای معرف یا نمای کامل استفاده می کند، نظامی هم در صحنه هایی که شخصیت را به خواننده معرفی می کند و دایره توصیفات خود را از چهره و حرکات شخصیت فراتر می برد و او را در فضایی وسیعتر نشان می دهد. حرکت دوربین سینما و حرکت چشم خیال شاعر از چنین شباهتهایی برخوردار است. همان گون که دوربین فیلمبرداری در حرکت عمودی بالا و پایین می رود، توصیفات شعری «شاه سیاه پوشان» نیز از وصف یک پدیده روی زمین متوجه وضعیت شخصیت در آسمان می شود. در کنار زاویه و حرکت دوربین، شگردهای دیگری مثل صحنه آرایی و زمینه پردازی در حکایت شاه سیاه پوشان با شگردهای مشابه سینمایی قابل انطباق است. در مجموع می توان گفت شگردهای سینمایی، ابزار جدیدی است که می تواند پژوهشگر ادبی را در تبیین تصویرپردازیهای آثار شاعران بویژه نظامی، یاری رساند.
بررسی رنگ در حکایتهای هفتپیکر نظامی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۲
آثار نظامی از زوایای مختلف درخور توجه است. نظامی در هفتپیکر، نگاه ویژه و خاصی به مقولة رنگ دارد. در حکایتهایی که در هفتپیکر مطرح میشود میتوان به ارتباط زیبای میان رنگهای هر گنبد و محتوای حکایات دست یافت. بررسی هر حکایت با ابعاد روانشناسی رنگ مورد نظر، بسیار جلب نظر میکند؛ همچنین ارتباط میان سیاره و اقلیم مورد نظر نیز قابل تأمّل است. در این پژوهش سعی شدهاست هفت رنگ مطرح شده در هفتپیکر که هر کدام متعلق به یکی از گنبدهای هفتگانه میباشد، مورد بررسی قرار گیرند و ارتباط این رنگها با حکایتهای مطرح شده در هر گنبد، بررسی شود.
تحلیل ساختاری داستان پادشاه سیاهپوش از منظر بارت و گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
یکی از زیباترین داستانهای هفت پیکر نظامی، داستان پادشاه سیاه پوش است. این داستان به دلیل ویژگیهایی که دارد زمینه را برای بازخوانی مجدد از منظر نظریه های ادبی معاصر از جمله ساختارگرایی مهیا می سازد. ازآنجاکه ساختارگرایی در ادبیات، از خود نظام ادبیات به عنوان مرجع بیرونی آثاری که بررسی میکند، استفاده میکند، جایگاه ارزشمندی در مطالعات ادبی دارد. مقالة حاضر به بررسی ساختار داستان پادشاه سیاهپوش از منظر رمزگانهای بارت میپردازد. این رمزگانها عبارت است از رمزگان معناشناسانه، رمزگان فرهنگی، رمزگان هرمونتیک، رمزگان نمادین و رمزگان اعتباری. در رمزگان کنش روایی از نظریات گرماس بهره جسته ایم. این مقاله می کوشد شاهدهای عینی و ملموسی از داستان پادشاه سیاهپوش بر اساس رمزگانهای بارت ارائه کند، برای مثال در سطح ظاهری رمزگان معناشناسانه از حرص آدمی سخن به میان می آید، اما در سطح استعاری از میوة ممنوعه، معراج و نظایر آن گفتگو میشود. داستان پادشاه سیاه پوش عجیب ترین داستان هفت گنبد نظامی است و بیش از همة آنها دارای ظرفیت قرائتهای ادبی نوین است. این داستان همچنین در میان داستانهای دیگر قدیمی ایران بی نظیر یا دست کم نادر است.
نظامی و فعل آفرینی او در هفت پیکر و خسرو شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه ادیبان و شعر شناسان در ترکیب سازی نظامی متفقند و براین باورند که بیش از سی درصد از ترکیبات وی در ادب قبل از اوبی سابقه است.در این مقاله کوشیده ایم که بانگاهی به دو منظومه هفت پیکر و خسرو شیرین ،این نو آوری را درعرصه ساخت فعل ها و استفاده از آنها در معنایی جدید بررسی کنیم.
ساختار روایت در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله بررسیهایی که در روشن کردن سازوکار روایت به موفقیت چشمگیری دست یافته، تجزیه و تحلیل تودورف و روش او در بررسی قصه های عامیانه است. او نخست بر اساس نوع ارتباط منطقی واحدهای ساختاری، دو نوع روایت را از یکدیگر تمیز می دهد: روایت اسطوره ای و ایدئولوژیک. وی با برشمردن ویژگیهای روایت اسطوره ای این نوع روایی را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده است. تودورف با کشف ساختار این گونه روایتی، نظریه دستور جهانی خود را ارایه کرده است. این نوشته با برسی و تحلیل هفت پیکر، ساختار روایی آن را در دو مقوله صفت و فعل بررسی می کند. بدیهی است کشف ساختار این اثر راهگشای ما در کشف ساختار آثاری مشابه و درک نظریه دستور جهانی روایت خواهد بود. به این منظور ابتدا توضیحی درباره نظریه تودورف داده می شود. سپس ساختار روایی صفت و فعل در هفت پیکر بررسی می گردد.
تحلیل روایت در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله تحلیل روایت در هفت پیکر نظامی و مطالعه عناصر تشکیل دهنده روایت یعنی شخص روایت کننده، قهرمان/راوی ، مخاطب و نقش روایت است. بدین ترتیب ساختار حکایت های هفت شاهزاده خانم و هفت زندانی داستان که چرخه های حکایت اصلی یعنی منظومه هفت پیکر را تشکیل می دهند، در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته و به انواع و عملکردهای روایت و تنوع آواهای روایی موجود در این اثر پی برده خواهد شد.
بررسی تطبیقی شخصیت بهرام در شاهنامه و هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیتهای تاریخی از قهرمانان عمده داستانهای حماسی، عاشقانه وتعلیمی بوده اند. یکی از این شخصیتها بهرام گور است که نظامی پس از فردوسی به بهترین وجه و در قالب شخصیتی آرمانی به وصف و ترسیم خصلتها، گفتار و رفتار او پرداخته است. رعیت پروری، عدالت خواهی، شجاعت و دلاوری، خوش باشی، رامش جویی و ذوق شاعرانه، به گواه مورخان اسلامی، از بهرام گور پادشاهی محبوب ساخته است. طولانی ترین داستان در شاهنامه بعد از خسرو انوشیروان، مربوط به زندگی بهرام است. نظامی نیز در چالشی با فردوسی، در منظومه ای مستقل به نام بهرام نامه یا هفت پیکر به شرح زندگی او پرداخته است. این دوشاعر با رویکردی خاص، زندگی او را تصویر کرده اند. در این گفتار به بررسی شخصیت بهرام از نظر این دو شاعر می پردازیم.
هفته محوری و کارکرد متفاوت آن در هفت پیکر
حوزه های تخصصی:
انعکاس باورهای عامیانه و عقاید خرافی در شعر نظامی
حوزه های تخصصی:
خرافه و باور عامیانه که یک پدیده روحی ـ اجتماعی است، معلول زندگی آدمی و عکس العمل او در مقابله و جدال با طبیعت و محیط اسرارآمیز پیرامون وی است. آدمی آنگاه که نمی توانست رابطه منطقی بین حوادث و پدیده های خارق العاده بیابد، برای رهایی از آن به ذکر اوراد و نجواها می پرداخت تا بدین ترتیب مصیبتها را کاهش دهد و نتایج دلخواه را از آن به دست آورد و همین امر سبب شد تا به تدریج باورها و عقاید خرافی در ذهن او شکل بگیرد.
نظامی، استاد مسلم داستانسرایی، به دلیل تداول داستانهای عامیانه در میان مردم و اینکه عامه مردم از داستانهای غول و جن و پری و... و اعمال محیرالعقول لذت می بردند و آنها را باور داشتند، به داستانهای عامیانه توجه خاصی داشته است. این باورها و عقاید خرافی در این مقاله در چهار قسمت بررسی گردیده است:
1. باورها و عقاید خرافی به افسون و جادو و طلسم؛
2. اعتقاد به چشم زخم و راههای دفع آن؛
3. اعتقاد به جهیدن و پریدن دل، چشم و ابرو؛
4. باورها و عقاید مربوط به موجودات و اشیاء موهوم و متافیزیکی.
نقد و بررسی قصه گنبد سفید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هفت پیکر حکیم نظامی گنجوی درباره سفر بهرام گور به تاریکی های درون و جستجوی آب حیات در تاریکی ظلمات است. این سفر با گنبد سیاه آغاز می شود و پس از عبور قهرمان از گنبدهای پنج گانه، به گنبد سفید منتهی می شود؛ هفت گنبد برابر با هفت اختر و هفت رنگ است که در آن هفت شاهزاده بانو که از هفت سرزمین جهان هستند، لباسی به رنگ هفت گنبد می پوشند و شباهنگام برای قهرمان قصه( بهرام گور) می گویند. در واقع این قصه ها، ترسیم خواب های هفت گانه وی است و همگی قابل تاویل و تفسیر هستند.
در مقاله حاضر، ابتدا شکل قصه هفتم منظومه هفت پیکر(قصه گنبد سفید) و سازه های قصه ای آن بر اساس کتاب ریخت شناسی قصه پریان بررسی شده است. سپس با دو رویکرد بررسی عناصر روساختی و عناصر زبرروایی به تشریح متن پرداخته شده است. آنگاه، پس از تشریح سازه های اسطوره ای و آیینی متن بر اساس ریشه شناسی قصه، عناصر و سازه های نمادین متن بر اساس نمادشناسی روانشناختی منطبق با الگوهای عرفانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
نگارنده بر آن است تا با ارائه تحلیل و نقد روانکاوانه و ریشه شناسانه، جلوه های ناخودآگاه فردی شاعر و کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی موجود در متن را از لابه لای عناصر و سازه های فراواقعی آن استخراج نماید تا علاوه بر روشن شدن پیام متن و زوایای پنهان آن، راهی جهت نقد و بررسی های بیشتر فراهم گردد.
بن مایه های پژوهش علمی در هفت پیکر نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر دستاوردهای علمی بشر، بر پایه تحقیق و پژوهش استوار است و تولید علم، مرهون کوشش و تلاش پژوهندگانی است که در عرصه های مختلف دانش بشری گام نهاده اند. این پیشرفتهای چشمگیر در سایه دستیابی به روش منظم برای حل مشکلات خویش به دست آمده است.
توجه به عنصر «روش» از ضروریات انکارناپذیر پژوهش است. در اروپا نخستین گامها در راه تحقیق روشمند از اوایل قرن هفدهم میلادی برداشته شد؛ در حالی که در مشرق زمین، فرهیخته ای چون نظامی گنجه ای به مراحل پژوهش روشمند نظر داشته و حتی در مقدمه اثر گرانبهایش، هفت پیکر، با زبان شعر به موضوعاتی چون پیشینه تحقیق، طرح پژوهش، گردآوری منابع و مآخذ و نوآوری و نوگستری علمی تصریح کرده است. توجه سخنسرای گنجه به ظرافتهای تحقیق و روش پژوهش در آن روزگار بسیار مهم و قابل اعتناست.
از هفت خوان تا هفت گنبد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در پهنه فراخ و گسترده شعر و ادب فارسی شاعرانی دیده به جهان گشوده اند که همواره بر شعر دیگران تاثیرگذار بوده اند. برخی از شاعران نیز از شعرای قبل از خود تاثیر پذیرفته و بر شاعران بعد از خود تاثیر به سزایی داشته اند.در این پهنه گسترده سه شاعر به نام های فردوسی، عطار و نظامی به زعم نگارنده این مقاله تاثیری شگرف بر دیگران داشته اند اما در بین این سه تن حکیم نظامی در سرودن هفت پیکر چنان که در این مقاله به وضوح نشان خواهیم داد از هفت خوان فردوسی تاثیر پذیرفته، چرا که حکیم نظامی چنان که از ابیات مختلف پراکنده در لا به لای آثارش بر می آید همواره سر برابری با حکیم فردوسی داشت و گاه خود را برتر از او نیز معرفی کرده است.در این مقاله کوشیده ایم تا تاثر حکیم نظامی از هفت خوان فردوسی را با تکیه بر شباهت های موجود میان هفت خوان و هفت پیکر را بعینه نشان داده. از شباهت های محتوایی هفت پیکر با هفت شهر نیز سخن برانیم.
تحلیل روایت شناسانه داستان گنبد پیروزه هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی الگوهای پیرنگ در نظریه های روایت شناسی به این پرسش پاسخ می دهیم که «الگوی کنشهای» طرح داستان گنبد پیروزه چیست واین الگو بیانگر و نشاندهنده چیست. با این پژوهش ساختاری به شناخت ذهن بشر آنگاه که در حالت خلق روایت عرفانی است دست می یابیم. برای تحلیل این روایت از روش تودورف و گریماس استفاده شده است. اساس روش تودورف به شناسایی الگوی کنشهای داستانی و عنصر ثبت بنمایه اصلی اختصاص دارد. با شناسایی این دو مورد تایید می شود که روند شکل گیری و پیشرفت کنشهای داستانی در داستان ماهان با داستان هبوط تطابق دارد و بنمایه اصلی این داستان یکسان است. برای اثبات این یکسانی از روش گریماس استفاده می شود که بر پایه جفتهای متقابل داستانی و الگوی کنشگرها (شخصیتها) استوار است که از این طریق تناظر و برابری شخصیتهای دو داستان نشان داده می شود.
با توجه به شواهد نتیجه این می شود که داستان ماهان در طبقه بندی قصه های عرفانی قرار می گیرد و سرچشمه و ریشه آن داستان هبوط است.
رنگ و تحلیل زمینه های تأویل رمزی آن در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگ یکی از نشانه های مهم روایتگری نظامی برای بیان وجه تمثیلی نگرش هستی شناسانه اوست، به این دلیل رنگ ساحتی رمزگرایانه و تأویل پذیر دارد، فهم معنی رمزی آن مستلزم شناخت زمینه های تأویلی آن است. شناخت این زمینه ها، سبب فهم پیوند رمزی رنگ و منشأ آن، نور، می شود. ارتباط نور و رنگ در روایت پردازی نظامی کانون جذب عناصری دیگر، از قبیل هفت ستاره، هفت گنبد، هفت اقلیم، هفت بانو، هفت فلز، بهرام، زمان و... شده که با رنگ ارتباط صوری و محتوایی یافته اند. این ارتباط در تأویل رمزی آن سبب شده که «آفریننده» مرموزٌالیه نور و «انسان مثالی» با اطوار وجودش مرموزٌالیه رنگ گردد و نور و رنگ جلوه ای از «وحدت و کثرت» باشد. در این مقاله کوشش شده تا دیدگاه نظامی در این باره توضیح داده شود و پیوندهای آشکار و پنهان میان رنگ و صورت و محتوای حکایتی که در هر یک از گنبدهای هفتگانه روایت می شود و زمینه های تأویلی آنها بیان گردد.
تحلیل ساختاری و نشانه شناختی هفت پیکر نظامی از منظر جنبه های نمایشی
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجه ای همواره به عنوان یکی از بزرگ ترین خالقان آثار داستانی گنجینه ادب فارسی به شمار آمده است، با این همه، آثار پژوهشی در زمینه شناخت ساز و کار قصه گویی و داستان پردازی او بسیار اندک و انگشت شمارند. از سوی دیگر، معدود پژوهش های صورت گرفته نیز هم خود را مصروف توصیف زندگی نظامی و تشریح نکته های ادبی و دقایق معانی اشعار وی کرده اند، اما در عرصه های دیگری همچون کند و کاو در زمینه شیوه یا شیوه های قصه گویی نظامی و باز نمودن مایه های اندیشه او، هنوز هم جای خالی بسیار احساس می شود، که همین مسئله انگیزه بررسی الگوهای قصه گویی و روایت در آثار نظامی را در نگارندگان این مقاله به وجود آورده است.
به منظور انجام این پژوهش، از میان «گنج»های پنج گنج نظامی، منظومه هفت پیکر برگزیده شد، زیرا به لحاظ شیوه قصه گویی و برخورداری از جنبه های نمایشی از دیگر «گنج»ها بویژه لیلی و مجنون و خسرو و شیرین متمایز است. بر همین اساس، در این مقاله کوشش بر آن بوده است تا با بهره گیری ازاصول و روش های پیش اندیشیده مستتر در دو رهیافت بنیادی نقد امروز، ساختگرایی و نشانه شناسی، جنبه های نمایشی و داستانی هفت پیکر مورد تحلیل و موشکافی قرار گیرد. هدف از این کار در مرتبه نخست، ارائه شگردها و فنون داستان سرایی و شناخت عناصر نمایشی هفت پیکر و در مرتبه بعد فراهم آوردن امکان استفاده از آثار نظامی، در اقتباس ها و آثار داستانی و نمایشی جدید است. برای دستیابی به این هدف، جنبه های نمایشی موجود در این اثر در چهارچوب مطالعات مربوط به شخصیت شناسی، موقعیت نمایشی، کشش، کنش و واکنش، تعلیق و شخصیت های کنش گر بررسی شده اند، تا هرگونه اقتباس و برداشت تازه و علمی از این اثر برای اهدف نمایشی چهارچوبی علمی داشته باشد.
تحلیل داستان گنبد چهارم در منظومه ی غنایی هفت پیکر براساس نظریه ی ساختارگرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل عناصر داستانی و روایی بر اساس نظریه های ادبی از چند جهت لازم است ، نقد ادبی را روش مند می کند ، امکان باز یابی و ارزشیابی متون ادبی کهن ادب فارسی فراهم می شود ؛ دیگر این که صحنه ی نقد و نظر از شوائب پاک شده و معیارهای علمی هدایت گر فرضیه ها و ادعاها خواهد شد.
بر این اساس متنی از داستان پرداز بزرگ ادب داستانی ، نظامی گنجوی ، انتخاب شد تا بر اساس روش های موجود در نظریه ی ادبی بویژه نظریه ی ساختار گرایی نقد و تحلیل شود ، در این رهگذر معلوم شد که داستان چهارم در گنبد سرخ که روز سه شنبه اتفاق افتاد از حیث ساختاری روایتی کامل با همه ی اجزای کافی برای یک اثر داستانی کامل است. شاعـر ( نظامی ) جـز به ضرورت از نشانه استفاده نکرده و بیشتر کنش فاعلی شخصیت ها با مخاطب سخن می گویند و داستان را پیش می برند و شخصیت ها را معرفی می کنند . این شیوه از هنرهای زیبای نظامی در پرورش داستان است .
بررسی داستان گنبد سرخ در هفت پیکر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کارکرد نماد در حکایتی از هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع نقد ادبی نقد اسطوره ای است که برگرفته از نظریات یونگ در زمینة ناخودآگاه جمعی است. کار منتقد اسطوره ای بررسی کهن الگوهای اثر ادبی به مثابة بازتاب های ناخودآگاه جمعی ذهن شاعر یا نویسنده در اثر ادبی است؛ کهن الگوهایی که در نهاد ناخودآگاه ذهن مردمان قوم یا جامعه یا فراتر از آن، کل بشر، ساری و جاری است. ذهن آدمی این عقاید و رفتارهای اسطوره ای را اغلب به شیوه ای نمادین در می آورد. یکی از اشکال بروز این کهن الگوها به شکل نماد، علاوه بر خواب و رؤیا و ...، خلاقیت های ادبی است.
هفت پیکر نظامی از آثاری است که سرشار از نمادهای اسطوره ای و کاربردهای کهن الگویی است. در این مقاله سعی شده با استفاده از امکاناتی که الگوی روان شناسی یونگ در زمینة ناخودآگاه جمعی به دست داده است و نظر نورتروپ فِرای در زمینة میتوس ها، حکایتی منظوم از این اثر بررسی شود تا کارکردهای نماد در این حکایت روشن شود.
بررسی شخصیت بهرام در هفت پیکر با توجه به نظریه مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی به عنوان شاعری صاحب اندیشه در آثار خود سعی داشته تا دغدغه اصلی خود را در اشعارش بنمایاند. دغدغه انسان کامل و آرمانی که الگوی اخلاقی و فکری مخاطبان می تواند باشد. در هفت پیکر، اساس تفکر نظامی کمال، تعالی و خودشکوفایی شخصیت های داستان، مخصوصاً بهرام گور است. اما نه کمالی پر رنج؛ بلکه تجربه ای همراه با شادی و امیدواری، با توجه به جسم و روح و دو بعد مادی و معنوی که از این نظر با نظریه شخصیتی مزلو کاملاً سازگار است. بهرام بتدریج در سیر داستان به مرحله آگاهی می رسد و همراه با گره افتادن ها و گره گشایی های داستانی، گویی گره های وجود بهرام نیز گشوده می شود. در این مقاله، شخصیت بهرام در پردازش نظامی، با مؤلفه های خودشکوفایی مزلو تطبیق داده شده است.