مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حکایت
حوزه های تخصصی:
عموم فلاسفه مسلمان بر این باورند که صورت های ذهنی بالفعل، از ماورای خود حکایت دارند و آن را امری بدیهی تلقی می کنند؛ اما دیدگاه استاد مصباح در این باره متفاوت است. در این نوشتار، کوشش شده است تا در سخنان استاد تامل، و دیدگاه ایشان تحلیل و تبیین شود. از نظر استاد، حکایت در عمده مراحل (تصورات و قضایا) بالقوه، و فقط در تصدیقات صادق بالفعل است. به عقیده ایشان، برای روشن شدن نحوه حکایت صورت های ذهنی، باید پدیده «حکایت» را تحلیل کرد. به منظور دست یابی به تعریف صحیح و دقیق حکایت، می توانیم با توجه به کاربرد حکایت به تحلیل و بررسی مصادیقی بپردازیم که با علم حضوری می یابیم، تا ببینیم ویژگی حکایت گری تحت چه شرایطی بر مفاهیم ذهنی صادق است؛ سپس، از طریق تقیید تصورات کلی، توسط این شرایط به تعریف حکایت پی می بریم. برای این منظور، باید ارکان و شرایط حکایت را به دقت مورد تحلیل قرار دهیم. نتیجه کار این خواهد شد که «حکایت واقعیتی است روان شناختی؛ و مقصود از آن، انتقال طبیعی ذهن از حاکی به محکی است، به جهت مشابهت تامی که بین حاکی و محکی وجود دارد.» بر اساس این دیدگاه، برای «مشابهت تام» و - به تبع آن – برای حکایت، می توان مراتبی را در نظر گرفت که طبق این مراتب، حکایت به شانی محض، تصوری غیر قضیه ای، تصوری قضیه ای، تصدیقی و حکایت صادق تقسیم می شود.
تحلیل محتوای لطایف الطوایف از دریچه عناصر داستانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لطایف الطوایف اثر ارزشمند فخرالدین علی صفی، یکی از امهات متون ادبیات داستانی ماست که از حیث اشتمال بر حکایات کوتاه، طنزآمیز و عبرت آموز، دارای جایگاه و اهمیت ویژه ای است. بسیاری از متون کلاسیک بویژه متون داستانی در مجامع و پژوهش های دانشگاهی، تنها از جنبه لغوی (philological) بررسی می شوند و از نظر ماهیت داستانی کمتر بدان ها عنایت می شود و جای تحقیقات تحلیلی (analytic) خالی است. در این مقاله به بررسی و تحلیل چهار عنصر داستانی یعنی «شخصیت»، «موضوع و درونمایه»، «روایت و راوی» و «گفتگو» می پردازیم. در بخش شخصیت، حکایات کتاب از شش نظر بررسی می شود: (از نظر تعداد شخصیتها، جنسیت شخصیت ها، طبقات اجتماعی شخصیتها، حرفه و پیشه آنها، ناهنجاریهای باطنی و ظاهری آنها و ویژگی های اصلی و مهم شخصیتها). در بخش دوم مقاله، موضوعات و درونمایه های حکایتها بررسی می شود که به چهار دسته کلی تقسیم شده است: درونمایه سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، دینی، مذهبی و هنری. تمام اطلاعات ارایه شده در دو بخش شخصیت و موضوعات و درونمایه ها با ذکر آمار و ارقام و ارایه جدول هایی است که دقیقا بسامد حضور و ظهور هر مورد را نشان می دهد و بدین ترتیب از هر گونه کلی گرایی و اظهارنظر شخصی جلوگیری می شود. سعی شده است بر اساس آمار و ارقام دقیق، تحلیلی کوتاه و در خور حوصله مقاله ارایه شود. در بخش سوم و چارم مقاله نیز «روایت و راوی» و «گفتگو» در حکایات این کتاب بررسی شده است. امید است که حاصل این پژوهش در مطالعات جامعه شناسی ادبیات، بویژه جامعه ادبی ایران قرن نهم و دهم هـ. به کار آید.
بازتاب روایتهای همسان در کتاب راج ترنگینی و آثار ایرانی و سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب تاریخ کشمیر یا راج ترنگینی «Rajtarangini»، روایت منظومی از اسطوره، حماسه و تاریخ بخشی از سرزمین هند یعنی کشمیر است. کشمیر به علت زیبایی طبیعت، لطافت هوا، حتی رنگ پوست مردمانش در هند به ایران صغیر شهرت دارد. این اثر را ابتدا کلهن «Kalhah» به زبان سنسکریت سرود و بعدها دوبار به فارسی ترجمه شد که ترجمه اول مصنوع و متکلف و دور از فهم بوده و ترجمه دوم که در زمان اکبر شاه گورکانی به وسیله ملاشاه محمد شاه آبادی صورت گرفته ترجمه ای ساده و روان و ماندگار بوده است. تطبیق بعضی از حکایتها و شخصیتهای تاریخی آن با برخی از روایتها و چهره های دینی و تاریخی آثار ایرانی و سامی، موضوع بحث این مقاله است.
بررسی رنگ در حکایتهای هفتپیکر نظامی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۲
آثار نظامی از زوایای مختلف درخور توجه است. نظامی در هفتپیکر، نگاه ویژه و خاصی به مقولة رنگ دارد. در حکایتهایی که در هفتپیکر مطرح میشود میتوان به ارتباط زیبای میان رنگهای هر گنبد و محتوای حکایات دست یافت. بررسی هر حکایت با ابعاد روانشناسی رنگ مورد نظر، بسیار جلب نظر میکند؛ همچنین ارتباط میان سیاره و اقلیم مورد نظر نیز قابل تأمّل است. در این پژوهش سعی شدهاست هفت رنگ مطرح شده در هفتپیکر که هر کدام متعلق به یکی از گنبدهای هفتگانه میباشد، مورد بررسی قرار گیرند و ارتباط این رنگها با حکایتهای مطرح شده در هر گنبد، بررسی شود.
انواع روایی سنتی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی ایران بسیار گسترده و پربار است ‘ می توان در آن گونه های مختلف روایت را دید وهر یک از آنها را نیز لذت بخش یافت. بخش بزرگی از این داستانها را داستانهای سنتی تشکیل می دهد که با وجود گستردگی وتنوع زیاد‘ هنوزبه طور جدی گامی برای طبقه بندی آنها برداشته نشده است. کارهای انجام شده در این باره که در این جستار به آنها هم اشاره کرده ایم هنوز در مراحل ابتدایی است. این مبحث طبقه بندی داستا نهای سنتی را به عنوان یک پیشنهاد با نگاه به کارهایی که تا کنون انجام گرفته‘ به بحث می گذارد.
پیمانه ی قصه (ملاحظاتی درباره ی قصه های مثنوی)
حوزه های تخصصی:
حکایت های عرفانی و نقش آن ها در گفتمان منثور صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دقیقه اصلی این مقاله تبیین اهمیت و نشان دادن جایگاه حکایت در آثار منثور عرفانی است. از همینرو با اختیار منظری که تصوف را نگاه هنری و جمال شناسانه به الاهیات و دین می داند، یکی از فرم های پربسامد و هنری نثر عرفانی، یعنی «حکایت» بررسی شده است. بعد از تعریف لغوی و اصطلاحی و بیان قواعد اصلی و ویژگی هایش، اهمیت و کارکردهای آن در تصوف خاطر نشان شده و در ادامه بعد از بحث در باب شیوه های مختلف طبقه بندی حکایت های صوفیانه، با استناد به آثار برتر منثور عرفانی تقسیم بندی متفاوتی از این نوع حکایت ها در سه دسته رئالیستی ، خارق العاده و ابداعی ارائه شده است.
ر
اشکال معروف وجود ذهنی را ابن سینا حل کرده است نه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشکال معروف وجود ذهنی بر خلاف تصوری که پس از صدرالمتالهین رایج شده برای ابن سینا آشنا بوده است او نه تنها این اشکال را مطرح می کند بلکه حتی پاسخی روشن به آن در پیش می نهد. این پاسخ در حقیقت همان پاسخی است که قرنها بعد صدرالمتالهین با توسل به تفکیک میراماد در دو گونه حمل شایع صناعی و حمل ذاتی اولی از یکدیگر و بدون ارجاع به شیخ الرئیس مطرح کرده است. همچنین پاسخ ابن سینا بر خلاف تصور ملاصدرا نه تنها همه وجوه اشکال را کفلایت می کند. بلکه پاره ای از ایرادهای پاسخ های بعدی را که در اثر غفلت از هویت وجود ذهنی رخ می نمایند با روشن سازی معنای آمدن ماهیت به ذهن هنگام علم به امری خارجی و از راه روشن سازی معنای عین و اعیان از میان بر می دارد.
عوامل داستانی «فارسی شکر است»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله داستانفارسى شکر استنوشته محمد على جمالزاده از دید تکنیکهاى داستاننویسى بررسى شده است.بررسى عوامل داستانى درونمایه، طرح، زاویه دید و شخصیت پردازى و چگونگى برخورد جمالزاده به عنوا اولین داستاننویس معاصر به این عوامل و میزان موفقیت وى در نوشتن داستانى با معیارها فنون داستاننویسى مدرن، هدف نهایى این مقاله را تشکیل مىدهد.
"
شیوه های روایت پردازی در گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" ساز و کار جهان واقعیتی که سعدی در حکایت های گلستان در پی بیان و تصویر آن است، به همراه ساختار حکایت های پردازی های گلستان، آن را در موضعی کاملا متفاوت و متمایز از کتاب های تعلیمی و حکایت های اخلاقی رایج در ادب فارسی، قرار می دهد. در این نوشتار کوشش شده تا این دو وجه و سایر جلوه های حکایت پردازی های گلستان، به ویژه از منظر چگونگی حضور راویان مختلف و رابطه میان راوی «روایت پرداز» و «کنش گر» ، به بحث واکاوی گذاشته شود. از این رهگذر توجهی خاص و نسبتا مفصل به ساختار حکایت ها از جنبه «زاویه دید» مبذول شده است. بر این اساس راویان روایت ها به پنج دسته تقسیم شده اند:
الف: راوی دانای کل مداخله گر، ب: دانای کل بی طرف، ج: دانای کل محدود، د: اول شخص درگیر، ه: اول شخص ناظر. نتیجه ای که از بررسی آماری که از مجموعه حکایت های هفت باب نخست گلستان به دست آمده است، نشان می دهد.
آمار بیشترین کاربرد متعلق به راوی نوع «الف» است، و راوی نوع «د» کم ترین شمار را به خود اختصاص داده است. افزون بر آن در تحلیل آماری این نکته نیز به اثبات رسید که میزان به کارگیری زاویه دیدهای گوناگون، متناسب با مضمون و محتوای هر باب است و از این جهت رابطه معنی داری میان مضمون هر باب با شیوه روایت پردازی وجود دارد.
"
جمال شناسی شعر مولانا در مثنوی شریف
حوزه های تخصصی:
این مقاله که از یک پژوهش دراز دامن درباب زیبایی شناسی سخن مولانا در مثنوی شریف، برگرفته شده، بر آن است تا نحوه سخن گفتن و شیوه انتقال معانی بلند عارفانه مولانا را از رهگذر تصویرهای شاعرانه نشان دهد.
بنابراین پس از یک در آمد کوتاه، طرز تلقی مولانا را از زیبایی یا به سخن دیگر نگرش زیبایی شناسانه او را به اختصار بررسی کرده ام و سپس «تصویر» را به مثابه یگانه ابزار نمایش صورت های ذهنی شاعر، معرفی کرده، آن گاه برای نمودن توانایی مولانا در این امر، ابزارهای تصویر آفرینی او را در مثنوی نشان داده ام. در این بخش نگاهی گذرا به زیباشناسی حکایت های مثنوی، افکنده و سپس تشبیه، استعاره، کنایه، پارادوکس و حسامیزی های این اثر تعلیمی را با نمونه هایی معدود، معرفی کرده ام.
الگوی ساختاری - ارتباطی حکایت های حدیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیقه اولین منظومه مهم تعلیمی- عرفانی در زبان فارسی است. سنایی در این اثر ارزشمند، علاوه بر پرداختن به موضوعات عرفانی و بیان معارف اسلامی، از حکایت و داستان برای مستند و مستدل ساختن مطالب و قابل فهم ساختن آن ها برای عامه استفاده کرده است. در این مقاله، برای رسیدن به پاسخ این پرسش که حکایات حدیقه، چه نقشی در تحقق اهداف تعلیمی این منظومه عرفانی دارند؛ الگوی ارتباطی رومن یاکوبسن، ادیب و زبان شناس روسی، اساس کار قرار گرفته است. یاکوبسن در هر ارتباط کلامی، شش عنصر فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه، رمز وتماس را دخیل می داند. از دیدگاه وی، در فرآیند ارتباط این عناصر، تعیین کننده کارکردهای زبان هستند و در هر ارتباط کلامی، همواره یکی از این کارکردها برجسته تر است. بررسی عناصرِ فرستنده، گیرنده و زمینه و کارکردهای این عناصر در حکایات حدیقه نشان می دهد که در حدیقه، کارکرد ارجاعی مهم ترین و پربسامدترین کارکرد است و در جهت توضیح وتبیین زمینه معنایی متن عمل کرده است. کارکردهای کنشی و عاطفی در مراتب بعدی قرار می گیرند و بر تأثیر و نفوذ کلام راوی می افزایند.
پیوند معنایی میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی در قلعه ذات صور مثنوی
حوزه های تخصصی:
مولانا در مثنوی از اسلوب خاصّ قصّه گویی استفاده کرده است. او در این شیوه، حکایت های بسیاری را در دل یک حکایت بزرگ گنجانده و مثل ها و حکایتواره های بسیاری را با داستان اصلی خود همراه کرده است. آیا او فکر معیّنی را دنبال می کرده است، یا آوردن حکایت ها فقط بر اثر عملکرد زنجیرهٔ تداعی و بدون جهت گیری روشنی صورت گرفته است؟ به عبارت دیگر، آیا میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی، ارتباط معنوی روشنی وجود دارد؟ در این مقاله ضمن بررسی داستان دژ هوش ربا یا قلعهٔ ذات صور در دفتر ششم مثنوی، کوشیده ایم ارتباط معنایی میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی روشن شود. در این تحلیل از روش تجزیهٔ متن به واحدهای معنایی کوچک تر و کشف رابطهٔ واحدهای معنایی جزئی با معنای اصلی، مطابق روش های نقد ساختاری گرمیا ـ منتقد فرانسوی ـ استفاده شده است.
زبان نمادین حکایت به عنوان «معراج تأویلی» نفس در درام وجودی خود (The Symbolic Language of Ĕikåya as the “Interpretative Mi'råj” of the Soul within its Existential Drama)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالهٴ حاضر تأمّلی دربارهٴ معانی و کارکردهای درونی حکایات عرفای اسلامی مانند جامی، سهروردی، نظامی و ابن سینا است. در ضمن مقاله به چیستی بیان نمادین و به خصوص به تأویل عرفانی نماد ها که این متون اقتضا میکند، توجه خاصی میشود. به قول نگارنده: «حکایت صرفاً زبان نمادین متن را در نظر نمیگیرد، بلکه نیز درونی کردن متن که با آن همراه است، اهمیت ویژه ای دارد . این حکایات فراخوان معنویت عملی اند که در آن رویدادهای فراتاریخی فقط برای خدا انجام میشود».
در بخش دوم مقاله، نگارنده روی «تأویل عشق» تمرکز میکند که «مرگ معنوی و معاد روحانی محض است یعنی عمل بیرون آمدن از خود و داخل شدن به مراتب جدید آگاهی، که معراج تأویلی هر نفس زنده را تشکیل میدهد». در این بحث به دیدگاه های عین القضات همدانی توجه خاصی میشود.
افسانه های تاریخی در تاریخ ساسانیان
حوزه های تخصصی:
بخش عمده ای از مطالب مربوط به تاریخ ساسانیان در کتابهای تاریخ و کتابهای ادب ایرانیان‘جنبه داستانی دارد. منابع ایرانی حاوی تاریخ ساسانیان مربوط به دو دوره می باشند‘دوره قبل از اسلام و دوره بعد از اسلام. منابع قبل از اسلام در زمینه تاریخ ساسانی بسیار اندکند و شاید علت آن ‘ ازمیان رفتن برخی منابع و نیز وجود سنت حفظ سینه به سینه مطالب درآن اعصار است . در منابع قبل از اسلام‘ مطالب واقعی وتاریخی ‘ اندک است و مطالب عمدتأ صورت افسانه ای دارد. اغلب قریب به اتفاق اطلاعات در مورد ساسانیان در منابع ایرانی‘مربوط به منابع بعد از اسلام است . اما مورخین ایرانی بعد از اسلام ‘ در کنار ثبت وقایع تاریخی ‘ نظر به تأثیری که از روایت نگاری ساسانی پذیرفته بودند‘ مطالب افسانه ای و غیر منطقی و ماورای طبیعی را نیز جابه جا در لابه لای مطالب تاریخی گنجاندند. در کتب تاریخ و ادب‘افسانه هایی تاریخی درباره چهارده تن از شاهان ساسانی نقل شده است .
ریخت شناسی حکایت های کلیله و دمنه ی نصرالله منشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی «ریخت شناسی حکایت های کلیله و دمنه ی نصرالله منشی» بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ (1970 - 1895م.) است. تعیین ساختار حکایت های کلیله و دمنه، شناخت بهتر ساختار حکایت های هندی، درک بهتر ساختار کلیله و دمنه و تشخیص ساختار حکایت های هندی از ایرانی، از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. اهمیت نثر کلیله و دمنه ی نصرالله منشی، نقش آن در پیدایش و روند نثر فنی، تقلیدهای فراوان از این اثر و مواردی از این دست، از دلایل انتخاب این اثر به شمار می رود.روش پژوهش، توصیفی است و نتایج بر اساس تکنیک تحلیل محتوا، به شیوه ی کتابخانه ای و بر اساس روش پراپ، تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه ، بیان گر این است که پنجاه و هفت حکایت این اثر، دارای سی و چهار خویشکاری و صد حرکت است و سادگی یا پیچیده بودن حکایت ها به ترکیب حرکت ها بستگی دارد. همچنین بررسی ها نشان می دهد که ساختار دو حکایت اصلی باب «بازجست کار دمنه» و «زاهد و مهمان او» با حکایت های دیگر متفاوت است. با توجه به نبودن این حکایت ها در پنچه تنتره و تفاوت ساختاری آن ها با کلیله و دمنه، به نظر می رسد این داستان ها در ایران، به ترجمهی کتاب افزوده شده اند.
حکایت و جهان بینی صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش بررسی نقش حکایت پردازی در پدید آمدن، شکل گیری، تکامل و گسترش اندیشه صوفیانه از قرن پنجم تا هفتم هجری است. بررسی این موضوع، با کشف المحجوب یکی از قدیم ترین متون فارسی که حکایات صوفیه در آن مشاهده می شود، آغاز گردیده و سپس در اسرارالتوحید، طبقات الصوفیه، کشف الاسرار و تذکره الاولیاء، این بررسی ها دنبال شده است. بر اساس یافته های این پژوهش در روند ظهور، رشد و کمال اندیشه صوفیانه، حکایت پردازی ابتدا سبب هستی بخشی زبانی به ادراکات شهودی، مفهوم سازی و طبقه بندی مفاهیم می شود و از آن پس ابزار انتقال اندیشه، جذب اندیشه های هم خوان، انتشار دانستگی ها، خلق تحول، شکل دهنده ی نظام اندیشه و در نهایت پاسدار اندیشه صوفیه، در قالب حکایت می گردد.
تمثیل، تصویر یا صنعت بدیعی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل در شعر فارسی کاربردی دیرینه دارد و در سبک هندی از ویژگی های آن است. اهل بلاغت از گذشته تا امروز در تعریف و انواع آن دیدگاه های متفاوت داشته اند. گروهی آن را تصویر از نوع تشبیه یا استعاره دانسته و عده ای دیگر آن را صنعت بدیعی محسوب نموده، ضرب المثل ها را نیز تمثیل دانسته اند. در این مقاله سعی شده ضمن نقل و نقد دیدگاه ها و تعاریف مختلف از تمثیل، تعریفی دقیق از تمثیل ارائه و انواع آن معرفی گردد و مشخص شود که تمثیل از شاخه های تشبیه، لذا تصویر است و ذیل علم بیان جای می گیرد.
بررسی وجوه روایتی در حکایت های مرزبان نامه بر اساس نظریه تزوتان تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی وجوه روایتی در حکایت های مرزبان نامه بر اساس نظریه تزوتان تودوروف می پردازد. بر این اساس، وجوه اخباری، خواستی و فرضی و زیر مجموعه آن ها چون وجوه الزامی، تمنّایی، شرطی و پیش بین، در این اثر بررسی می گردد. شناسایی نوع روابط میان شخصیت ها، کشف ساختار نهایی داستان ها بر اساس بسامد وجوه روایتی و شناخت عوامل بنیادینِ شکل گیری و حرکت منطقی داستان های مرزبان نامه، از اهداف این پژوهش به حساب می آیند. براساس پژوهش حاضر، روابط شخصیت ها در داستان های مرزبان نامه بر مبنای روش منطقی و استوار بر کنش مثبت و خردمندانه است. بنابراین شخصیت ها از کنش منفی و توسل به فریبکاری جـهت تحـقّق خواسته های خویش، کم تر سـود می جویند. وجه الزامی و شرطی از کمترین بسامد و وجه تمنایی و پیش بین از بیشترین بسامد برخوردار می باشند. تقابل وجه تمنایی با وجه الزامی، شالوده شکل گیری و حرکت منطقی بسیاری از داستان ها محسوب می شود.