مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
نقد مقاله
حوزه های تخصصی:
میخائیل باختین از آن دست متفکرانی است که هرچند در زمان حیاتش شهرت چندانی نیافت، هرچه از خاموشیاش میگذرد، او و نظریه «منطق گفت وگوییاش» با اقبال فراوان و روزافزونی روبه رو می شود؛ تا آنجا که برخی او را بزرگترین نظریهپرداز ادبیات در سده بیستم میدانند (تودروف، 1377: 7). همین غنای اندیشه و همخوانی نظریه او با دغدغههای انسان معاصر سبب شده است تا مورد توجه بسیار محققان حوزههای گوناگون و به ویژه علوم انسانی قرار گیرد. محققان ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده، به باختین و آرای او روی خوش نشان دادهاند و کتابها (مانند دموکراسی گفت وگویی اثر منصور انصاری) و مقاله های بسیاری را با توجه به اندیشههای این متفکر روسی نوشته اند. اما متأسفانه، این توجه به آرای باختین همیشه دقیق و درست انجام نشده است؛ چنانکه مطالعه و بررسی برخی از آخرین مقالاتی که با الهام از آرای باختین به چاپ رسیدهاند، یعنی «گفت وگومندی و چندصدایی در شعر حافظ» و «چندصدایی در رمان زنان ایران»1 گویای درستی این ادعایند. هدف مقاله حاضر نیز نقد مقالات نام برده است.
نقدی مقاله خطاهای رایج در شناخت شیوه جریان سیال ذهن (نقد 18 مقاله علمی-پژوهشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر، بیش از بیست مقاله علمی-پژوهشی درباره شیوه روایت جریان سیال ذهن در مجلات مختلف منتشر شده است. اما در برخی از این مقالات، اشراف و شناخت کافی نسبت به جنبه های نظری این شیوه از داستان نویسی حاصل نشده و نویسنده بدون تسلط کافی بر موضوع به نگارش مقاله پرداخته است. در این نوشتار با بررسی 18 مقاله علمی پژوهشی سعی شده است خطاهای موجود در آنها مرور و ریشه یابی شود. برداشت اشتباه از مفهوم ناخودآگاه و جایگاه آن در روایت تک گویی درونی، تلقی تک گویی نمایشی به عنوان یکی از شیوه های روایت جریان سیال ذهن، اشتباه گرفتن تک گویی درونی با انواع دیگر روایت اول شخص، و برداشت نادرست از مفهوم حدیث نفس از مهم ترین اشکالات این مقالات است. یکی از دلایل بروز این اشکالات، مراجعه نکردن نویسنده به منابع معتبر یا کم دقتی در مطالعه آنهاست. فرآیند داوری در برخی مجلات نیز به گونه ای است که گاهی چنین مقالاتی بدون رفع کاستی هایشان از مرحله ارزیابی عبور می کنند و منتشر می شوند و مجددا ارجاع دیگران به این مقالات، زمینه انتشار مطالب نادرست بعدی را فراهم می کند.
بررسی تحلیلی - انتقادی مقاله های سبکشناسی(الأسلوبیه) مطالعه ی موردی مقاله های علمی پژوهی سالهای 1393-1389(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
177-201 صفحه
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف دستیابی به وضعیت مقاله های نوشته شده در موضوع سبک شناسی ( الأسلوبیه ) از سال 1389 تا 1393 انجام شده و در پی رسیدن به وضعیت این مقاله ها و مقایسه آن با وضعیت مطلوب است. این پژوهش بر اساس روش تحلیل محتوای کمی انجام گرفته است. داده های جمع آوری شده از طریق پرسش نامه و با استفاده از آمار توصیفی و با بهره گرفتن از نرم افزار اکسل (Excel) به داده های کمی تبدل شده است. عنوان، چکیده، مقدمه، روش پژوهش، بدنه اصلی مقاله، نتایج و منابع، هفت قسمت از مقاله است که محور اصلی پرسشنامه قرار گرفته است. برای هر کدام از این قسمت ها بر اساس اصول مقاله نویسی، عنوان هایی گذاشته شد تا بر اساس آن عنوان های هفتگانه بررسی شود. بررسی ها نشان می دهدکه مقدمه های مقاله ها در موارد متعدد، اصول و معیارهای لازم مقدمه نویسی را ندارند. این نقصان بیشتر در سوال ها یا فرضیه های پژوهش و پیشینه پژوهش یافت می شود. مشخص نبودن نوع روش پژوهش، روش جمع مواد پژوهش و روش تحلیل داده ها از اشکال های اساسی روش پژوهش مقاله ها است. پیشنهاد می گردد تا نویسندگان به مبانی نظری پژوهش، رویکرد انتقادی و تحلیل محور، پایبندی به روش پژوهش و نوآوری توجه بیشتری نمایند.
نقد مقالات علمی پژوهشی با موضوع بررسی متون ادبی از دیدگاه زمان روایی ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
37-83
حوزه های تخصصی:
در تکامل دانش روایت شناسی، ژرار ژنت به عنصر زمان پرداخت و این نظریه را مطرح کرد که یکی از جنبه های هنر روایت پردازی، نحوه تبدیل زمان داستان به زمان متن است. روایت پژوه رابطه زمان داستان و زمان متن را با سه مؤلفه نظم، تداوم (دیرش) و بسامد تحلیل می کند. «نظم» توالی رویدادهای روایت را با توالی منطقی و گاه شمارانه آن در داستان مقایسه می کند؛ «تداوم» مدت زمان وقوع حادثه را با حجم متن اختصاص یافته به آن می سنجد؛ «بسامد» تعداد تکرار وقایع را در داستان با تعداد نقل آن ها در متن قیاس می کند. در چند دهه اخیر، پژوهشگران ادبیات فارسی به این مقوله توجه کرده و در بیش از سی پایان نامه و رساله و پنجاه مقاله، به بررسی زمان روایی در متون کهن یا معاصر پرداخته اند. در این پژوهش، مقالات علمی پژوهشی که زمان روایی را تحلیل کرده اند، با این پرسش ها واکاوی شده اند: 1. دریافت نهایی مقالات از تحلیل زمان در متون روایی چیست؟ آیا به شیوه زمان بندی بسنده شده یا اینکه رابطه زمان روایی با معنا و ساختار اثر نیز به دست آمده است؟ 2. دسته بندی مقالات براساس موضوع، روش و یافته های پژوهش چه نقشه راهی برای مطالعات روایت پژوهی ترسیم می کند؟ دریافت پژوهش این است که بیشتر تحقیقات ناظر به آزمون کاربست نظریه ژنت در قرائت متن ادبی بوده و اغلب شیوه های زمان بندی نویسنده را گزارش کرده اند؛ اما نسبت ساختار و معنا با زمان روایی و نیز رابطه ادبیت متن با زمان روایت هم نشانه هایی در تحقیقات دارد و به طور کامل مغفول نمانده است. اگر این رویکرد در پژوهش های آتی مورد توجه قرار گیرد و مقایسه متون براساس دوره یا نوع ادبی بر این پایه تحلیل شود، نتایج نظام یافته تری به مطالعات سبک شناختی یا تاریخ ادبیات افزوده می شود.
نمایه سازی نظام مند اطلاعات دانش فقه
منبع:
فقه سال بیست و ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
129 - 147
حوزه های تخصصی:
نمایه سازی دانش فقه از چالشی ترین نمایه سازی های است که تاکنون درباره علوم گوناگون انجام گرفته است؛ چه اینکه مجموع خصوصیات علم فقه مانند گستردگی کتاب ها، سابقه زمانی و گستردگی ادله، همه سبب شده است نمایه سازی دانش فقه با چالش جدی مواجهه باشد. این مقاله که با روش تحقیق کتابخانه ای انجام شده و براساس توصیف و تحلیل است شرایط ذیل را برای روش نمایه سازی منابع فقهی بیان کرده است: 1. پیروی کامل از اصطلاح نامه فقه، چه در انتخاب اصل موضوع و چه در کیفیت نگارش؛ 2. در صورت نیاز به ترکیب اصطلاحات برای نمایه سازی، ملاک ترکیب، وحدت موضوع باشد نه چیزدیگر؛ 3. اجتناب از اخذ احکام فقهی در نمایه به جهت گستردگی احکام فقهی و تفاوت حکم ها در یک موضوع؛ 4. ذکر نام مؤلف در نمایه ها تا دسترسی به دیدگاه اندیشمندان آسان گردد؛ 5. اجتناب از استفاده اصطلاحات علوم دیگر در نمایه های فقهی. درضمن نگاهی نقادانه هم به طرح پیشنهادی مقاله «علل ترجیح نمایه موضوعی... موضوعات فقهی» شده است که نقدها عبارت اند از: 1. ضعیف بودن دلیل محقق محترم بر ضرورت نمایه سازی دانش فقه با وجود اینکه دلیل قوی تر بر ضرورت آن وجود دارد. 2. مقاله در اینکه نمایه سازی موضوع احکام فقهی را مطرح کرده یا همه مباحث دانش فقه را مبهم است. 3. نبود جامعیت و مانعیت در بازیابی و جستجو که تنهاترین فایده نمایه سازی است. 4. اشتباه مفهومی نمایه «وجوب زکات مال در انعام ثلاثه...» و مانند آن از نظر علمی.
نقد ساختاری مقالات حوزه ادبیات تطبیقی براساس اصول مقاله نویسی مطالعه موردی: دَه مقاله تطبیقی فارسی مجله ادب عربی دانشگاه تهران
حوزه های تخصصی:
با توجه به شتاب روزافزون تولید علم و انتشارات مقالات، گاهی شاهد شتاب زدگی و عدم رعایت اصول مقاله نویسی در این مقالات می باشیم. بدون شک مقالات چاپ شده در نشریات و مجلات علمی، خالی از عیب و اشکال نخواهد بود و نقد آنها، که به «نقدِ نقد» موسوم شده، زمینه یادگیری سایر نویسندگان را فراهم آورده و نیز سبب برطرف شدن ایراد و اشکال مقالات بعدی خواهد گشت. مجله ادب عربی که توسط دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران مدیریت می شود، یکی از مجلات معتبر علمی - پژوهشی به شمار می رود. نویسندگان پژوهش حاضر به منظور بررسی انتقادی این مجله، 10 مقاله تطبیقیِ نگاشته شده به زبان فارسی را که از ده شماره آخر آن انتخاب شده، به روش توصیفی- تحلیلی آنها را از جنبه های ساختاری مانند: عنوان، چکیده، کلیدواژگان، ارتباط نتیجه با سؤالات و نیز منابع و استناددهی مورد بررسی قرار داده و با استفاده از نرم افزارspss مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد این مقالات از حیث اسلوب مقاله نویسی در سطحی قابل قبول قرار دارند امّا برخی کاستی ها در ساختار آنها مشاهده می شود مانند: 5 عنوان نادرست که بیشتر به استفاده از کلمه «بررسی» در عنوان برمی گردد. چکیده مقالات نیز دارای ضعف هایی مانند عدم طرح روش، هدف، نتایج و مکتب مورد استفاده است. در چندین مورد از مقدمه مقالات نیز روش، هدف و سؤال پژوهش مطرح نشده است. بارزترین نقص مقالات به کلیدواژگان و نیز عدم ذکر مکتب تطبیقی مورد استفاده برمی گردد.
پاسخ مهدی نورمحمدی بر نقد مقاله آقای سعید پورعظیمی «کلیت کار را قابل دفاع می دانم»
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ خرداد و تیر ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸۲)
175 - 186
حوزه های تخصصی:
این نقد نیست، بلکه ویران کردن است!
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ آذر و دی ۱۳۹۹ شماره ۵ (پیاپی ۱۸۵)
247 - 281
حوزه های تخصصی:
در شماره 180 آینه پژوهش، نقدی بر کتاب نامه های عارف قزوینی چاپ نگاه و هرمس با عنوان «این عمارت نیست ویران کرده اند» به قلم آقای سعید پورعظیمی به چاپ رسیده است. نویسنده در نوشتار حاضر، ضمن طبقه بندی خطاهای صورت گرفته در نقد آقای پورعظیمی، برای هر کدام، مصادیقی ارائه می دهد.
درک نادرست معنای «کُرد» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۶
191 - 209
حوزه های تخصصی:
در روایت فردوسی از اسطوره ضحاک، ارمایل و گرمایل پس از راه یابی به خورش خانه ی او، هر روز با آمیختن مغز جوانی با مغز گوسفند، یک تن را از مرگ می رهانند. جوانان از مرگ رسته، با بز و گوسفندانی که خورشگران در اختیار آنان می گذارند، راه کوه و صحرا در پیش می گیرند. در اینجا، فردوسی یادآور می شود که نژاد کرد از این جوانان شکل گرفته است (کنون کرد از آن تخمه دارد نژاد). برخی پژوهندگان شاهنامه، از جمله اکبر نحوی، مصطفی جیحونی و تیمور مالمیر، کرد را در مصراع یادشده، نه به معنای قوم و نژاد کرد، بلکه در معنای چوپان، چادرنشین، ساده، امّی و اندک فهم تلقی کرده اند. در این جستار، نگارندگان پس از واکاوی متون پیش و پس از اسلام و قراین درون متنی و برون متنی، به این دریافت رسیده اند که چهار خطای ارزیابیِ شتاب زده، استقصای ناقص، تعمیم ناروا و بی توجهی به بافت معنایی ابیات شاهنامه منجر به تحلیل نادرست واژه ی «کرد» شده است. توضیح، این که متون پیش از اسلام و تواریخ دوره اسلامی همه حاکی از آنند که کاربرد واژه ی «کرد» در معنای قوم و نژاد، امری متکرر بوده و گرچه بعدها به واسطه ی شبان پیشگی کردها، این واژه در برخی از متون در معنای شبان نیز به کار رفته است؛ این امر قابل تعمیم به شاهنامه و مصراع مورد نظر نیست.
نقد و بررسی مقاله «بررسی تأسیس و زوال حکومت محلی آل شومله در خوزستان عصر سلجوقی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر کم و کیف مقاله «بررسی تأسیس و زوال حکومت محلی آل شومله در خوزستان عصر سلجوقی» را از دو منظر ایجابی و سلبی مورد نقد قرار می دهد. شناخت خاندان کَم نام شومله که با اتخاذ عنوان «اتابک» یا «اتابک معظم»، یک حکومت محلی در نواحی غرب و جنوب غربی ایران (در حدّ فاصل بین قلمرو سلاطین سلجوقی و خلافت عباسی)، تأسیس کرده بودند، اهمیت ویژه دارد. مقاله مورد نقد که به عنوان نخستین اثر پژوهشی مستقل معرفی شده ، به نوعی سر آغاز جریانی نوین در پژوهش های مربوط به این حوزه توانَد بود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در مقاله مورد نقد، اهمیت موضوع و تلاش برای پردازش متفاوتِ مطلب از نکات ممتاز مقاله است، ولی کاستی هایی همچون ارجاعات ناصحیح، ناهماهنگی عنوان و محتوا، بی توجهی به پیشینه تحقیق، غفلت از برخی منابع اصلی، بی توجهی به نقد و اعتبار سنجی روایات،استفاده از گزاره های قطعی و مطلق، ضعف در استدلال ها و استناجات ، خطا در بازشناسی اعضای خاندان شومله و برخی اغلاط محتوایی نیز در آن «قابل مشاهده است.