مقالات
حوزه های تخصصی:
صورت بندی های مدرنیته و پیامدهای پارادوکسیکال تجربه مدرن، در الگوی همگن سازی با جماعت/ مجموعه سازی و تحمیل زندگی توده ای/ فله ای، بشر را از فردیت، هویت و زیست انفسی دور کرده است. بهره گیرندگانِ قربانیِ امر مدرن سوژه ها و ابژه های محکوم به زیستن در وضعیت تجزیه و پراکندگی اجتماعی و حتی وجودی هستند. فلسفه اگزیستانسیالیسم و داستان موقعیت هرکدام با استلزامات و امکانات فلسفی و ادبی خویش، با توجه به انسان به مثابه هستیِ موقعیت مند، به غرابت، تنهایی، اضطراب، ترس، پوچی و سرگردانی او در هزارتوی پیچیده و گریزناپذیر امر مدرن واکنش نشان داده اند. جستار حاضر با رویکرد/ مؤلفه های داستان موقعیت و با توجه به جهان داستانی کافکا، به تحلیل و بازخوانی رمان ملکوت و دو داستان کوتاه «کلاف سردرگم» و «با کمال تأسف» بهرام صادقی پرداخته و نشان داده است که چگونه شخصیت های داستان های بهرام صادقی در روزمر گی ها و میان مایه گی ها دست وپا می زنند و در حصار موقعیت هایی اسیر می شوند که نه توانایی فهم موقعیت موجود را دارند و نه امکان و قدرت برون رفت از آن را. تقلاهای های عبث و بی مایه شخصیت ها در هزارتوی زندگی مدرن در جست وجوی خویش، معنای زندگی، عشق و آرامش، از عکاس خانه ای به عکاس خانه ای دیگر، از روزنامه ای به روزنامه ای دیگر، از شهری به شهری دیگر، از زنی به زنی دیگر و... تصویرگر رنج و گیرافتادگی بی پایان آن ها در موقعیت های داستان است. این موقعیت غیرقابل فهم و پایان ناپذیر بر همه ابعاد زندگی شخصیت ها سیطره دارد و شاید انتخاب آگاهانه مرگ، تنها راه رهایی شان باشد.
شخصیتی با چهار رونوشت: رمزگشایی از ساختار روایی دایره وار در رمان 1 2 3 4 اثر پل آستر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آخرین رمان پل آستر که در سال 2017م منتشر شده است، با خلق شخصیتی با چهار رونوشت، بار دیگر قدرت او را در آفرینش رمانی تأثیرگذار و درعین حال عجیب و پیچیده به نمایش می گذارد. عنوان غیرمعمول این کتاب، ۱ ۲ ۳ ۴ (چهار، سه، دو، یک) توجه متنقدان زیادی را برانگیخته است؛ اما نقدهای این رمان به روشن کردن پیچیدگی های طراحی شده در این روایت پسامدرن کمک چندانی نکرده اند. جستار پیشِ رو برآن است تا ساختار روایی برجسته این اثر را واکاوی کند و با تکیه بر نظریه چندجهانی و جهان های ممکن ماری لور رایان، فضای روایی این رمان را مورد بررسی قرار دهد. نتایج این جستار نشان می دهد آستر در این رمان نوعی مهندسی روایت در چهار بُعد را طراحی کرده است که در آن، دنیای ذهنی شخصیتی به نام فرگوسن در چهار رونوشت ظاهر می شود. در مهندسی روایت چهارگانه آستر، چندجهانی روایت در چهار شاخه و چهار مسیر پیش می رود تا ماجراهای زندگی چهار فرگوسن را نقل کند. در پایان روایت و با استفاده از پیچشی نهایی، آستر چهارمین فرگوسن را در مقام نویسنده رمانی با نام 1 2 3 4 قرار می دهد که ساختار دایره وار روایت را آشکار می کند. با درک چنین ساختاری، خواننده نقطه صفر روایت ( 1.0 ) را کشف می کند و درمی یابد که آستر از چه رو روایت را در این نقطه با ماجرایی شوخی مانند و بی ارتباط به داستان اصلی آغاز می کند و به پایان می رساند. وی با تکیه بر دگرگونی ساختار روایت موفق شده است جهت های متناقض ذهن و هویت نویسنده را به صورت تجسمی ملموس به نمایش بگذارد. چندجهانی روایت و شخصیت در این نقطه صفر نمود می یابد و بدین سان، 1 2 3 4 یک فیلم هولوگرافیک چهاروجهی جان می گیرد تا شخصیت چهارگانه فرگوسن را برای خواننده تصویر کند.
از عشق به عرفان؛ تحلیل گشتارهای روایی و دگرگونی شخصیت ها از خسرو و شیرین نظامی گنجوی تا شیرین و فرهاد سلیمی جرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه شیرین و فرهاد یکی از نظیره های خسرو و شیرین نظامی گنجوی است که سلیمی جرونی آن را در قرن نهم هجری سروده است. وجه تمایز این منظومه با پیش متن آن افزوده شدن درون مایه عرفانی به بستر غنایی روایت است. در این پژوهش سعی شده با استفاده از نظریه بیش متنیت ژراژ ژنت و با تکیه بر تفسیر قصدگرا نشان داده شود ساختار روایی این منظومه در مقایسه با خسرو و شیرین نظامی گنجوی چه تغییراتی داشته و سلیمی جرونی چگونه توانسته است اندیشه های عرفانی خود را با عشق زمینی خسرو و شیرین پیوند دهد. با توجه به شواهد برون متنی و درون متنی و از طریق بازیابی قصد نویسنده ضمنی این نتیجه به دست آمد که سلیمی جرونی با کاربرد گشتارهای کمّی و کاربردی، روایتی خلاقانه پدید آورده است که در ژرف ساخت خود، داستان سلوک عارفانه و گذر از صورت به معنا را نمایش می دهد. شخصیت های داستان نیز متناسب با محتوای عرفانی منظومه و همسو با تکامل شخصیت قهرمان (خسرو) در مسیر رسیدن به مقام انسان کامل معنای رمزی یافته اند. در این مقاله کوشش شده است با پُر کردن شکاف های روایی و کاستن از تناقض ها، به خوانشی از شیرین و فرهاد دست یافته شود که بتواند درنهایت معنای تعیّن یافته در ذهن نویسنده ضمنی را به شکلی هنجارمند آشکار سازد.
رستم در قرن بیست ودوم کندوکاوی در شناخت ژانر و مخاطب این اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رستم در قرن بیست ودوم نوشته صنعتی زاده کرمانی نخستین رمان علمی تخیلی ایران است. از آنجا که ژانر علمی تخیلی در ایران بیشتر متعلق به ادبیات کودک و نوجوان شمرده می شود، نگارندگان برآن شدند تا جایگاه این رمان را در ژانر مذکور مشخص کنند و مخاطب اولین متن علمی تخیلی ایران را بازشناسند. بدین منظور، مؤلفه های اصلی ژانر علمی تخیلی یعنی علم، تخیل، ماده گرایی، نُووم، پیشگویی و نوستالوژی از میان کتب و مقالات استخراج شد و با افزودن سه مؤلفه دیگر، یعنی تابوشکنی، امیدبخشی و توانمندسازی که حاصل پژوهش نگارندگان است، به بررسی متن پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان داد این رمان به دلیل پرداختن به مباحثی همچون جست وجوی خوشبختی در مدرنیته، اثبات توانایی و قدرت انسان مدرن و حتی زنده کردن مردگان به منظور قیاس بین سنت و مدرنیته که بیشتر ذهن انسان بزرگ سال را هدف گرفته، در زمان انتشار متن، یعنی قرن بیستم، برای مخاطب بزرگ سال نگاشته شده؛ ولی در قرن بیست ویکم که زندگی مخاطب نوجوان با تکنولوژی عجین است و حتی گاه به قیاس رفاه حاصل از تکنولوژی زمان خود با سنت های زندگی پدران خویش می اندیشد، برای مخاطب نوجوان نیز مناسب است. از سوی دیگر با پرداختن به وجه علمی و تخیلی اثر مشخص شد گرچه این رمان توجیه علمی مشخصی برای امر ممکن الوقوع ندارد و از روش علمی بهره مند نیست، از آنجا که تخیل خود را به یکی از دشوارترین حوزه های خارج از توان و قدرت بشر برده، نُوومی خلق کرده که مخاطب را به نوعی از بیگانگی و شناخت رسانده است؛ بنابراین نمی توان آن را از حیطه علمی تخیلی خارج دانست.
«اطوزنامه» ی ملافوقی، مرام نامه پرپوچ گویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرز «تزریق» یکی از سبک های رایج و شناخته شده میانه سده دهم در شعر فارسی است که به اشعار مسلوب المعنی، مضحک، مهمل و هزل آمیز اطلاق می شده و اغلب با عباراتی مطایبه آمیز و الفاظی رکیک و گاه دور از هنجارهای اخلاقی معمول در شعر و نثر فارسی رواج یافته است. در بین شاعران تزریق گوی، فوقی یزدی که تمام آثار خود را در این سبک نوشته، با وضع اصطلاح «پرپوچ»، واژه ای فارسی و به مراتب گویاتر و رساتر از «تزریق» ارائه کرده است. وی در مقدمه «اطوزنامه» و درضمن اشعار خویش به مبانی فکری و مختصات ادبی این سبک اشاره کرده است که می توان آن را مرام نامه شاعران «پرپوچ گو» و به حقیقت نام اعظم معنازدگی دانست. در مقاله حاضر، ابتدا اصطلاح «پرپوچ» و دلالت های معنایی و عوامل سازنده آن معرفی شده؛ سپس با تکیه بر اشعار فوقی یزدی، به مهم ترین عوامل رواج این سبک، همانند واکنش نقیضه آمیز به شاعران طرز خیال دور، مفاسد اخلاقی و نداشتن جهان بینی مرکزی، اشاره شده است؛ آن گاه مختصات ادبی پرپوچ گویی، مانند هنجارشکنی های زبانی، هزل و هجو، طنز، نقیضه گویی و کارناوال گرایی، واکاوی شده است.
راوی مداخله گر نخستین رمان های فارسی؛ چالش واقع گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان رئالیستی می کوشد تصویری عینی از واقعیت های زندگی معاصر به دست دهد. استفاده از راوی غیرشخصی و بی طرف، سهم ویژه ای در عینیت رمان رئالیستی دارد. در دیگر سو، حضور و مداخله راوی، تصنعی بودن روایت را آشکار ساخته و حقیقت مانندی آن را کاهش می دهد. هدف این مقاله بررسی انواع مداخله راوی در رمان های نگاشته شده در فاصله سال های 1300 تا 1320 ش. و نسبت آن با واقع گرایی آثار داستانی است. به این منظور، در گام نخست، نشانه های مداخله راوی از رمان ها استخراج و دسته بندی شده اند. سپس، نسبت مداخله راوی با مؤلفه های رئالیستی بررسی و ارزیابی شده است. خوداظهاری راوی و توضیح کنش روایی، قضاوت در باب شخصیت و کنش های داستانی، تعمیم حالات و کنش شخصیت و ایراد خطابه های اجتماعی و سیاسی راوی/ نویسنده، عمده ترین گونه های مداخله راوی در رمان های مورد بررسی این پژوهش بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پاره ای از مداخله های راوی، به ویژه خوداظهاری راوی و تبیین و توضیح فرایند روایت، در نوپایگی ژانر رمان ریشه دارد و از الگوهای روایی مرسوم در ژانرهای سنتی؛ همچون نقالی و دیگر آثار عامیانه تأثیر پذیرفته است. توضیح کنش روایی با برجسته سازی برساختگی اثر ادبی، توهم واقعیت را فروکاسته و حقیقت مانندی را تضعیف می کند. از دیگر سو، اعتقاد به کارکرد آموزشی ادبیات و ایراد خطابه های عقیدتی طولانی، تداخل رسالت ژورنالیستی با معیارهای روایت رمان رئالیستی را در پی داشته و اصل بی طرفی و غیاب رمان رئالیستی می کوشد تصویری عینی از واقعیت های زندگی معاصر به دست دهد. استفاده از راوی غیرشخصی و بی طرف سهم ویژه ای در عینیت رمان رئالیستی دارد. در دیگر سو، حضور و مداخله راوی تصنعی بودنِ روایت را آشکار می کند و حقیقت مانندی آن را کاهش می دهد. هدف این مقاله بررسی انواع مداخله راوی در رمان های نگاشته شده در فاصله سال های 1300 تا 1320 و نسبت آن با واقع گرایی آثار داستانی است. به این منظور، در گام نخست، نشانه های مداخله راوی از رمان ها استخراج و دسته بندی و سپس نسبت مداخله راوی با مؤلفه های رئالیستی بررسی و ارزیابی شده است. خوداظهاری راوی و توضیح کنش روایی، قضاوت درباب شخصیت و کنش های داستانی، تعمیم حالات و کنش شخصیت و ایراد خطابه های اجتماعی و سیاسی راوی/ نویسنده عمده ترین گونه های مداخله راوی در رمان های مورد بررسی این پژوهش بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد پاره ای از مداخله های راوی، به ویژه خوداظهاری راوی و تبیین و توضیح فرایند روایت، در نوپایگی ژانر رمان ریشه دارد و از الگوهای روایی مرسوم در ژانرهای سنتی، همچون نقالی، و دیگر آثار عامیانه تأثیر پذیرفته است. توضیح کنش روایی با برجسته سازی برساختگی اثر ادبی، توهم واقعیت را فرومی کاهد و حقیقت مانندی را تضعیف می کند. از دیگر سو، اعتقاد به کارکرد آموزشی ادبیات و ایراد خطابه های عقیدتی طولانی، تداخل رسالت ژورنالیستی با معیارهای روایت رمان رئالیستی را درپی دارد و اصل بی طرفی و غیاب راوی را نادیده می گیرد. راوی را نادیده می گیرد.