مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
مانوی
حوزه های تخصصی:
فرارودان سرزمینی چند فرهنگی متشکل از اقوام متعدد و ادیان و آیین های زرتشتی، مانوی، بودایی، مسیحیت (نستوری)، یهودی، و باورهای کهن و آیین شمنی بود. در این تحقیق، مسئلة اصلی این است که فرارودان از نظر تنوع فرهنگی ـ آیینی چگونه بود که پیش از اسلام پیروان ادیان و باورهای گوناگون در طول چند سده با تساهل و تسامح در کنار یکدیگر زیستند؟ همزیستی فرهنگی ـ آیینی چه ویژگی های منحصر به فردی برای فرارودان به وجود آورد؟ این پژوهش با بهره گیری از روش تحقیق تاریخی و مبتنی بر اسناد و مدارک تاریخی و یافته های باستان شناسی انجام گرفته است. یافته های این تحقیق بیانگر آن است که در فرارودان پیش از اسلام تنوع فرهنگی ـ آیینی ویژه ای وجود داشت و بر اثر همزیستی این فرهنگ ها و ادیان در کنار یکدیگر آمیختگی های فرهنگی ـ آیینی پدید آمد. این آمیختگی به حدی است که تمایز عناصر دینی ادیان گوناگون را در آثار هنری و تاریخی برای تاریخ پژوهان و باستان شناسان دشوار کرده است.
چهره نگاری سلجوقی؛ تداوم فرهنگ بصری مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت سلجوقیان با گسترش قلمرو سرزمین ایران و تکامل شعر و هنر یکی از درخشان ترین ادوار تاریخ هنر، فرهنگ و تمدن ایران است. در عصر شکوفایی سلجوقیان، تاثیر رویکرد زیبایی شناسی ایرانی ـ اسلامی نه تنها بر هنر سلجوقی بلکه در تمدن اسلامی شاکله ای از سنت های تصویری و مفهومی را فراهم آورد که بسیاری از آثار برجسته ی هنری، حتی در دوره های بعد، تحت تاثیر آن قرار گرفتند. در آغاز ظهور اسلام، هنر نگارگری ایران به دلیل ممانعت های تصویری موجود به سمت نقوش انتزاعی، هندسی و گیاهی متمایل گشت. بررسی و تحقیق نگاره های موجود در آثار سفالی و فلزی دوره ی سلجوقیان حکایت از آن دارد که به رغم ممنوعیت های تصویری حاکم در آن زمان به شیوه ای ظهور کرد، که باز تولید سنت نگارگری مانوی محسوب می شود.
چهره نگاری های سلجوقیان تحت تاثیرکدام فرهنگ بصری بوده است؟ یا الگوی هنری چگونه بر آن سایه افکنده؟ پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی26 نمونه از آثار برجای مانده از دو دوره ی هنری ایران؛ مانویان و سلجوقیان می پردازد و به دنبال اثبات این فرضیه است که شیوه های صوری و الگوهای چهره نگاری در نگاره های مانویان، مجدداً در نگاره ها و آثار هنری سلجوقیان نمود پیدا کرده است. در این مقاله، مطالب به طریق اسنادی و کتابخانه ای گردآوری و با روش تحلیلی و توصیفی ـ تاریخی بررسی شده است. شناخت اشتراکات موجود میان هنر نگارگری به ویژه چهره نگاری مانویان و سلجوقیان از اهداف این پژوهش است.
وجه اشتقاق و کاربرد معنای واژه زندیق در متون گوناگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه زندیق نخستین بار در کتیبه کرتیر به کار برده شد و منظور از آن پیروان دین مانی بود، پس از آن برای پیروان جنبش مزدک نیز استفاده شد.این واژه در دوره اسلامی کاربرد بسیار گسترده ای پیدا کرد؛ تا جایی که حربه ای شد برای بیرون راندن رقیبان از صحنه سیاست.بنابراین معنای دقیق این واژه همیشه در هاله ای از ابهام و مورد بحث دانشمندان ایرانی و غربی بوده است.در این مقاله نخست بحث وجه اشتقاق واژه زندیق و نظراتی که در این باره آمده، مطرح شده و سپس به بحث معناشناسی و بسامد آن در متون گوناگون تاریخی و حدیثی پرداخته شده است.لازم به ذکر است، رد یا قبول گفته های افراد دیگر که در این باره نظر داده اند، از اهداف دیگر این مقاله است.
بررسی تطبیقی آفرینش انسان در اساطیر و ادیان ایران و میانرودان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بین اساطیر ملل مختلف جهان، پیدایش انسان و چگونگی آن تنوّع زیادی دارد؛ با این همه، عناصر مشترکِ فراوانی نیز در آنها یافت می شوند. در این پژوهش سعی شده است با مطالعه متون و اسناد کتابخانه ای و چینش و پردازش آنها به شیوة توصیفی تحلیلی، فلسفة آفرینش آدمی در باورهای ادیان و اساطیر ایرانی، مانوی و میانرودانی، توصیف و تبیین شود و وجود تشابه و افتراق بین آنها به گونه ای تطبیقی و با تأکید بر چرایی این تفاوت در نگرش به خلقت انسان، براساس منابع دست اول تاریخی بررسی شوند؛ بنابراین با توجه به چنین مسائل و بر مبنای فرضیه ارتباط پیدایی و تکوین اسطوره با شکل زندگی انسان در دوره های مختلف، مردم هر تمدن و فرهنگی براساس موقعیت و شرایط زیستی خویش، نگرش مختلفی به خلقت انسان می یابند؛ به گونه ای که برخی پیدایش خویش و جهان مادی را به دیدة مطلوب نگریستند و درمقابل آن، ملل و اقوامی که با مشقت دمخور بودند، آشفتگی زیستی خود را به مبدأ نخستین مربوط ساختند و هدف از خلقت خویش را بیگاری برای خدایان و طرح دیوان قلمداد کردند.
روایت مانویان از خیانت یهودا به مسیح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متنی مانوی به زبان پهلوی اشکانی داستان مصائب مسیح و مصلوب شدن او به توطئه یهودیان ذکر شده است. بخشی از این متن که مربوط به خیانت یهودای اسخریوطی است در تمامی دستنویسهای موجود از این متن دچار ریختگی شده است. از میان بازسازی هایی که تاکنون از این متن صورت گرفته برخی با واقعیّت موجود در دستنویس ها در تناقض است. برخی دیگر نیز که توانسته اند به صورت مضبوط در دستنویس ها دست یابند به علّت عدم توجّه به برخی ظرایف زبانی متن آن را به گونه ای که در تمامی روایات موجود از این واقعه در متون مسیحی و تصاویر ایجاد شده از این ماجرا در کلیساهای متعدّد و نیز روایت قبطی مانوی نظیر و پشتوانه ای ندارد تعبیر کرده اند. در این نوشتار با تحلیل و بازخوانی متن و به کار گیری امکانات زبان پهلوی اشکانی قرائتی از این متن ارائه شده که با موارد ذکر شده همخوانی و هماهنگی دارد.
نسبت آرمان و واقعیت در اندیشه سیاسی زرتشت، مانی و مزدک در دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا نسبت میان «آرمان» و «واقعیت» را در اندیشه زرتشت، مانی و مزدک مورد واکاوی قرار دهد. اندیشه های زرتشت مبنای شکل گیری دولت ساسانی و حرکت تأسیسی اردشیر بابکان بود. مانی و مزدک که در دوره ساسانیان ظهور می کنند، در تقابل با ساسانیان قرار گرفته و با وجود همکاری قباد با مزدک و شاپور دوم با مانی، به دلیل عدم هماهنگی میان آرمان و واقعیت در اندیشه مانی و مزدک، این دو اندیشه به حاشیه رانده شده و شکست خورند. در حالی که، هم وندی ارگانیگ میان «اسطوره و قدرت» و «آرمان و واقعیّت» در اندیشه زرتشت وجود داشت؛ امری که موجب باقی ماندن اندیشه زرتشتی به عنوان گفتمان غالب آن روز شد. مانی و مزدک، نه تنها با حاکمیت ساسانی ناهماهنگ بودند، بلکه از آن، با ساخت ارزشی و فرهنگی ایران آن روز سازگاری نداشتند و نتوانستند در ایران پایایی و مانایی قوام بخشی داشته باشند. بدین سان پرسش اصلی این نوشته آن است که چه نسبتی میان آرمان و واقعیت در گفتمان های زرتشتی ، مانوی و مزدکی وجود دارد. فرضیه آن است که رابطه آرمان و واقعیت در گفتمان زرتشتی، رابطه ای هم ساز و از آن سو در گفتمان مانوی و مزدکی رابطه ای ناهم ساز است. برای آزمون این فرضیه که به روش توصیفی-تاریخی انجام می شود، ابتدا بحثی نظری درباره آرمان و واقعیت صورت خواهد گرفت. آنگاه شرایط امکان ظهور آرمان یا اسطوره را در سه مکتب فکری فوق الذکر بررسی خواهیم کرد و در نهایت نسبت این مفاهیم دوگانه-آرمان و واقعیت- را در مکاتب مذکور مورد سنجش قرار خواهیم داد.
بررسی و نقد بن مایه اساطیری دیو در منظومه ویس و رامین و داستان گنبد پنجم هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها، به عنوان زیرساخت و پشتیبان فرهنگ در متون غنایی فارسی، نقش مهمی در بازنمایی خویش کاری شخصیت های روایی داشته است. در همین راستا، در روایت های اساطیری آفرینش، دیو و اهریمن با نقش نابودگری خود، در زیرساخت داستان سبب پس زدن شخصیت های اهورایی شده است. اگر از این زاویه به موضوع بنگریم، بن مایه دیو باعث غنای داستانی در هر دو منظومه ویس و رامین و داستان گنبد پنجم هفت پیکر است و هر دو شاعر با تقابل نیروهای اهریمنی و اهورایی، شوق دوگانه خیر و شرّ را در ژرف ساخت روایت برجسته کرده اند. در هر دو منظومه، روایت گر می کوشد با گفتار و رفتار شخصیت ها، اخلاق و حکمت را رنگ و نمای پیروزمندانه بزند، اما پردازش و پرورش نقش دیو در ژرف ساخت دو منظومه، یکسان نیست. مقاله حاضر، با روش تحلیلی و توصیفی، می کوشد خویش کاری بن مایه اساطیری دیو، در ظاهر و بطن روایت این دو داستان را بررسی و تعیین کند. در زیرساخت اسطوره ای منظومه ویس و رامین که نبرد میان اهریمن و اهورامزداست، اخلاق و حکمت اهورایی که «شاه موبد» نماد آن است، در برابر عشقِ ویس و رامین شکست می خورد، درحالی که در هفت پیکر نظامی، خرد اشراقی (اهورایی) و روح قدسی بر اهریمن نفس چیره می گردد. باید یادآوری کرد که نوع نگرش شاعر و فضای اندیشگانی پیشامتن، به ویژه اندیشه زرتشتی، زروانی و مانوی حاکم بر این دو منظومه، سبب تفاوت هایی در تصویرپردازی ها و روایت گری های داستان ها شده است.
درباره ی چند مکان جغرافیایی در شاهنامه (باهله، کارستان، مانوی، وریغ، دوک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
75 - 98
حوزه های تخصصی:
بنابر گزارش شاهنامه ، هنگامی که خسروپرویز در نبرد با بهرام چوبین به روم گریخت، از مناطقی که در شاهنامه ، باهله، کارستان و مانوی نامیده شده اند، عبور کرد و به شهر وریغ فرود آمد. در این شهر با قیصر روم مکاتبه کرد و پس از دریافت لشکری از رومیان به آذربایجان بازگشت و در دشت دوک با بهرام روبه رو شد و او را شکست داد. چون جغرافیانگاران مسلمان اطلاع مبسوطی از مناطق تحت تصرف امپراطوری روم نداشته اند، نام این مکان ها در منابع جغرافیایی دوران اسلامی یا ضبط نشده اند یا به نام های دیگری ذکر شده اند. در این جستار کوشش شده است تا با استناد به منابع معتبر، جایگاه مناطق مزبور و در مواردی نام دیگر آن ها مشخص شود. روش تحقیق در انجام این پژوهش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای است. در این پژوهش مشخص شد که جایگاه قبیله ی باهله در فاصله ی شهر هیت تا رقه بوده و منظور از کارستان در شاهنامه شهر مرزی حران است. نام های مانوی و وریغ برگرفته از واژه ی (Mannuorrha Auyreth) است. جزء اول این نام (Mannu)، مانوی نام دژی در ادسا و (Aureth) اویریت، نام باستانی شهر (Irrite) است که امروزه (Irridu) نامیده می شود و میان کرکمیش (قرقمیساء) و حران واقع است و اوریغ و وریغ در شاهنامه تلفظی دیگر از آن است. با توجه به توصیف تئوفیلاکت و فردوسی از محل نبرد روشن شد که دشت دوک نیز در شاهنامه اسمی عام است و به مسیر صعب العبور و پرتگاه های محل جنگ اشاره دارد.
مطالعه تحلیلی معنای عناصر نمادین با تأکید بر هاله نور در نگارگری مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر مانوی یکی از هنرهای غنی و اثرگذار است که آغاز آن از سده سوم م در ابتدای تشکیل حکومت ساسانی آغاز شد و تا چند قرن بعد از اسلام ادامه یافت. مانی و پیروانش از هنرهای بصری و تجسمی که شاخص ترین آن ها هنر نقاشی و نگارگری است آثار بسیار نفیسی بر جای گذاشته اند که بر نگارگری ایرانی در دوره های بعد تأثیرگذار بوده است. با نگاهی کلی به ویژگی های ساختاری آثار مانویان می توان به عناصر نمادینی دست یافت که اغلب در بیشتر نگاره ها تکرار شده و دارای مفاهیم خاصی هستند. هدف این پژوهش پی بردن به سیر تحولات هاله نور در نگارگری مانویان و درک شباهت های تجسمی آن می باشد. هاله نور در هنر مانوی با هدف رسیدن به نور و رستگار شدن روح انسان می باشد. سؤال این پژوهش چه عناصری در نگارگری مانوی به کار رفته است و دارای چه معنایی می باشند؟ دارای چه ویژگی های بصری و ساختاری می باشند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از مطالب کتابخانه ای اسنادی و بررسی نمونه های نقاشی مانوی جمع آوری شده است و تحلیل بر اساس هاله نور و ویژگی های آن می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد مانویان از عناصر نمادینی چون گل نیلوفر، مروارید، آسمان آبی، هاله نور، کشتی و درخت زندگی در نگاره هایشان استفاده می کردند و مهم ترین عنصر در بین این عناصر هاله نور بوده که بسیار متنوع تر از دیگر عناصر بوده که با رنگ ها و آرایه های تزئینی متفاوتی اجرا می شده است. در نگاره های مانوی این نماد به معنای نور و پاکی است و فردی که دارای هاله نور باشد مقدس و دارای جایگاه معنوی ویژه ای است.
بازتاب دین های گونه گون در شبیه خوانی اسلامی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
95 - 131
حوزه های تخصصی:
گرچه شبیه خوانی در میان آگاهان جهان به عنوان تنها نمایش جهان اسلام یا منسجم ترین و مهم ترین نمایش شیعیان ایران زبان زد شده است، روایت هایش به روی دادهای اسلامی محدود نماند. شبیه خوانی ایران به ویژه در زمان بالندگی و پویایی دوره ی ناصری آرام آرام از ماجرای شهادت حضرت علی و عاشورای سال 61 هجری فراتر رفت و شهادت و زندگی دیگر امامان و جنگ های پیامبر و زندگی یارانش را در بر گرفت. سپس شرایطی تازه، ضرورت شکل گیری شبیه نامه هایی با روایت های نوین را پدید آورد و شبیه نویسی را به دوره ای تازه کشاند. وام گیری روایت هایی از کتاب های مقدس و زندگی مردمان دیگر دین ها و شکل دهی آن ها در فرم شبیه خوانی در این دوره روی داد و چنان گسترش یافت که دامنه ی روایت به شخصیت های هم دوره ی شبیه سازان نیز رسید. پدیدآوران شبیه، ایرانی مسلمان بودند ولی نیم نگاهی به ادیان و تمدن های دیگر نیز داشتند و می کوشیدند توجه تماشاگران غیرمسلمان را همانند هم کیشان خویش به اجرای شان بکشانند؛ گویی شبیه سرایان در پی ارتباطی گسترده تر بودند. آن ها می توانستند هر روایت دیگر را (حتا در زمان دیگر و جایی دیگر) با شگرد گریز به ماجرای کربلا پیوند بزنند تا تماشاگران دریابند که «کل یوم عاشورا و کل عرض کرب بلا». شخصیت های یهودی و مسیحی و هندو و نیز دین های مانوی و زردشتی حضوری پررنگ تر نسبت به دیگر ادیان در شبیه خوانی دارند. بنا بر این شبیه خوانی ایرانی-اسلامی در دوره ی گسترش برخلاف نمایش های مذهبی اروپا به پی روان دین اجراگران محدود نبود بل که همانند نهادی تئاتری و نه صرفاً ایدئولوژیک یا آیینی به ارتباطی گسترده با تماشاگران گوناگون می پرداخت.
مطالعه و بررسیِ کاربرد شیوه های بلاغی در اندرزهای پهلوی و مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در درازنای تاریخ چندهزار ساله ایران، اندرز و پند، همواره جزء جدایی ناپذیر و پیوسته فرهنگ ایرانی و مهم ترین بخش از ادبیات پهلوی بوده است و از آنجایی که یکی از اصلی ترین راه های شناخت مردمان یک سرزمین مراجعه به ادبیات و آثار نوشتاری و سنت شفاهی مردمان آن دیار است، مطالعه و بررسی اندرزها از زوایای مختلف، می تواند پژوهشگر را به افق های جدیدی پیرامونِ مسائل و موضوعات مرتبط با آن، رهنمون سازد. در همین راستا، پژوهش کنونی قصد دارد تا به مطالعه و پژوهش درباره کیفیّت و چگونگی اندرزهای پهلوی –و تا حدودی مانوی- از حیث اشتمال بر صنایع ادبی و فنون بلاغت بپردازد؛ بدین معنا که آیا در بیان اندرزهای پهلوی از صور بلاغی استفاده شده است و یا در گزارش آن ها، سادگی بر آرایش های لفظی و معنوی ارجحیّت دارد. در نگاه اول چنین به نظر می رسد که کاربرد شیوه های بلاغی در بیان اندرزها بسیار اندک و انگشت شمار است، امّا پس از بررسی و تعمق در اندرزنامه های پهلوی و مانوی، مشخص می شود که کاربرد و استعمال آرایه های ادبی، بسیار چشمگیر و قابل ملاحظه است و از این میان، استفاده از شیوه سوال و جواب، ایضاح پس از ابهام بر سایر صنایع ادبی ارجحیّت دارد.