ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
۱۹۶۱.

تحلیل رمان «جای خالی سلوچ» از منظر وضعیت اعتماد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمایه اجتماعی اعتماد اجتماعی آنتونی گیدنز و جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۷۱
ادبیات و اجتماع همواره رابطه ای دوسویه و تعاملی مستمر دارند. در بسیاری از آفرینش های ادبی، به ویژه رمان ها، بازتاب عناصر و مسائل اجتماعی، افزون تر از سایر آثار ادبی است. اعتماد، یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی و از شاخصه های سرمایه اجتماعی است. با وجود این همواره یکی از پایه های لرزانی که در آسیب های اجتماعی وجود دارد، مسئله بی اعتمادی است. این پژوهش درصدد است بر پایه چهارچوب نظری گیدنز، یکی از مسئله های اجتماعی را در رمان «جای خالی سلوچ» بکاود. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که با استقصای در متن و استناد به آن تجزیه و تحلیل صورت می گیرد. این مقاله به تشریح علل بروز بی اعتمادی در این رمان پرداخته و به این پرسش پاسخ داده ایم که بی اعتمادی گسترده ای که دولت آبادی روایت می کند، ریشه در چه عواملی دارد. نتایج بیانگر آن است که انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و مصائبی که برای روستاییان به دنبال داشت، تأثیر فراوانی در افزایش بی اعتمادی مردم رنج کشیده روستایی داشته است. از جمله عوامل کاهش اعتماد اجتماعی، شکست سیاست های اقتصادی تابع اصلاحات ارضی و هم زمان با آن، ناتوانی نظام اجتماعی برای پاسخ به مشارکت مردم بوده است. از اساسی ترین پیامدهای اجرای این طرح می توان به بیکاری، فقر و مهاجرت از روستاها اشاره کرد. در حقیقت دگرگونی پایه های حیات اقتصادی، عملکرد ضعیف دولت و شرایط بد اقتصادی روستاییان، از دلایل اصلی از کار افتادن نبض اعتمادِ بازنمایی شده در این رمان است. بیشترین بی اعتمادی، مربوط به اعتماد نهادی و بین شخصی است که بیانگر بی اعتمادی روستاییان به حکومت و نمایندگان وقت آن است و نشان می دهد که سیاست های حکومت پهلوی دوم در مسیر گسترش انواع اعتمادها نبوده است.
۱۹۶۲.

ارزیابی تفسیر جلوه های تجلی در حکمت مزدیسنا و عرفان نظری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: عرفان اسلامی فروهر اعیان ثابته تجلی ابن عربی اوستا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۳۸
عرفان نظری اساسا بر پایه های تفکر و شناخت بنا شده است، در این رویکرد معرفتی، سالکین سیر الی الله، با نفی وجود از کثرات عالم، آن ها را مظاهر اسماء و صفات و تجلی وجود حق دانستند. اما به نظر می رسد بینش وحدت وجود در تجلی اعیان، پیش از آرای عرفان نظری، در ایران اوستایی نیز وجود داشته است، که نشانی از دیرینگی مفاهیم عرفانی در ایران باستان دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل مشابهت های مفهوم تجلی در این دو بینش عرفانی و حکمی است که به شیوه توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. بر این اساس پرسش اصلی تحقیق آن است که تفسیر تجلی صور علمیه الهی در عالم وجود چه شباهت هایی با سیر نزول فَرَوَشی های زرتشتی از جهان مینوی به عالم خلقت دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که دیرینگی تجلی علم خداوند در حقایق موجودات عالم امکان در ایران اوستایی نیز مشاهده می شود. همچنان که در مزدیسنا صور معنوی که در ابدان بشر ساکن است، از مرکز حقیقت صادر گردیده و با نام امشاسپندان فروهری شناخته می شوند؛ در عرفان نظری نیز صورت معنوی تعینات هستی اعیان ثابته نام دارند که در مظاهر عالم متجلی هستند و اﻧﺴﺎن کﺎﻣﻞ ﻣﻈﻬﺮ ﺗﺠﻠی ذات ﺣﻖ اﺳﺖ.
۱۹۶۳.

بررسی تطبیقی بازتاب ویژگی های اقلیمی و روستایی در رمان های: «زمین سوخته» اثراحمد محمود و«ملکة العنب» اثر نجیب الکیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات اقلیمی نجیب الکیلانی احمد محمود ملکه العنب زمین سوخته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۵۱
ادبیّات اقلیمی و روستایی به عنوان شاخه ای از ادبیّات به بیان ویژگیهای جغرافیای طبیعی و انسانی و تحولات اجتماعی منطقه خاصی می پردازد و در ادبیات اکثر کشورها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. دو نویسنده بزرگ معاصر فارسی و عربی، از جمله نویسندگان متعهد با اتکا به فرهنگ بومی، مشکلات جامعه را مطرح نموده و اذهان را برای چاره جویی و درک آن ها در قالب داستان های خود فرا می خوانند. داستان ملکه العنب از آثار نجیب کیلانی در مورد روستایی با امید و رنج در امتداد تحولات تاریخی معاصر مصر در اواخر قرن بیستم است. اهمیت این رمان زمانی آشکار می شود که به شاخصه های روایت واقع گرا نزدیک و برگرفته از سلسله حوادثی است که در بطن جامعه رخ داده است. زمین سوخته اثر احمد محمود نیز به عنوان یک سند اجتماعی-تاریخی از وقایع جنگ و انعکاس اوضاع اقلیم جنوب و مصائب مردم با چیره دستی در صحنه های نمایش داستان با سبک واقع گرا در نگاه نویسنده نقاد به تصویر کشیده است. ضرورت و بررسی این موضوع زمانی آشکار می شود که در صورت توسعه و پیشرفت جوامع اسلامی بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی نیز در این جوامع حل می شد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی از محدوده مورد مطالعه به بررسی و ارزیابی عناصر اقلیمی با روش کیفی پرداخته است. ابتدا منابع اولیه در حیطه های جغرافیایی و محلی استخراج شده و در ارتباط با پیامدهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش جهت دستیابی به عناصر اقلیمی و بومی تأثیرگذار بمنظور اهداف توسعه پایدار لازم و ضروری است.
۱۹۶۴.

خوانش نشانه های عرفانی در اشعار ابن فارض و سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جلوه های عرفانی سنایی غزنوی ابن فارض مصری ادبیات تطبیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۵۱
یکی از انواع ادبی که بسامدهای گوناگون آن در آثار بیشتر شاعران پارسی گو و عربی سرا واقع شده و آثار قابل ملاحظه و خواندنی در این نوع به وجود آورده، ادبیات عرفانی است. در این نوع ادبی شاعران برای بیان معانی عرفانی با زبان رمز و اشاره به سبک ویژه در قالب های شعری به ویژه غزل ارائه می کنند. در عرصه ادب عربی و فارسی، ابن فارض مصری و سنایی غزنوی دو شاعر بلندآوازه و عارف بلندمرتبه و شیفتگان و سوختگان عشق الهی به شمار می آیند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیّات تطبیقی بر اساس مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی در تلاش است با روش توصیفی - تحلیلی، مهم ترین وجوه اشتراک و افتراق جلوه های عرفانی در اشعار این دو شاعر را مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که هر دو شاعر از آبشخور عرفان و ادب نوشیدند و در باور هر دو برجسته ترین انگیزه برای متعالی شدن، عشق هست و در مسائل اساسی عرفان علاوه بر عشق، در جلوه های عرفانی دیگر همچون عقل، وحدت وجودی و شهودی، فنا و نمادهای عرفانی نیز با یکدیگر اشتراکاتی داشته اند. با این تفاوت که ابن فارض از نماد در اشعار خود بیشتر از سنایی استفاده کرده است. در بحث رنگ ها، ابن فارض بیشتر به نور و تاریکی تعبیر کرده است؛ اما سنایی بیشتر از ابن فارض به نماد رنگ ها پرداخته است.
۱۹۶۵.

تحلیل کهن الگویی آنیمای «گل محمد» در رمان کلیدر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: کهن الگو آنیما گل محمد مارال کلیدر محمود دولت آبادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۰۵
کهن الگوها از مهم ترین مباحث روانشناسی یونگ است که از خودآگاه و ناخودآگاه انسان حکایت می کند. کهن الگوی آنیما نیز، در مقابل آنیموس، متعلق به جنبه زنانه مردان، در عمیق ترین لایه های درونی و ناخودآگاه مرد، در جهان بینی، تعادل و عدم تعادل روحی او بسیار تأثیرگذار است. مقاله حاضر، به شیوه توصیفی- تحلیلی، این کهن الگو را در شخصیّت «گل محمد» در رمان کلیدر اثر محمود دولت آبادی بررسی می کند. کلیدر که در اصل رمانی تاریخی است، به شیوه واقع گرایانه فضای سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم بین سال های ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ را به تصویر می کشد. در لایه های زیرین داستان، آنچه بر فرآیند فردیت شخصیت «گل محمد» تأثیرگذار بوده، گزارش می شود تا جنبه های مثبت و منفی آنیما؛ رسیدن به رشد و کمال، رسیدن به عشق، عمل خارق العاده و قهرمانانه و در مقابل، شهوت خواهی و فرافکنی را به طور محسوس بیان کند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، اگرچه در برخورد آغازین احساسی «گل محمد» با «مارال»- آنیمای درون وی- جنبه منفی آنیما چون شهوت خواهی شعله ور می شود و زمانی چند، وجود او را فرا می گیرد و گاه گاه به فرافکنی و خشم می انجامد، اما در بزنگاه هایی برای شناخت و تشخیص ناخودآگاه، با میانجی گری میان «من» و «خود»، موجب رشد و تعالی و طی کردن فرآیند فردیت و ایجاد ارتباط میان جنبه منفی و مثبت شخصیت اصلی رمان بوده است.
۱۹۶۶.

L’approche de la pragmatique dans la didactique de FLE, à travers une analyse comparative des prépositions française et persane « dans » et « [dar]»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Pre position gamme temporelle spatialité é tude pragmatique é tude comparative

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۵۳
La préposition en tant qu'opérateur relationnel introduit un élément nominal, un substantif, un nom, un infinitif (Martin, 2017, p.127). L’objet de cette étude est de livrer une analyse pragmatique comparative des prépositions française et persane « dans » et [در ], dans les gammes variées surtout en emploi spatial et temporel. Dans cette recherche, l’objectif porte sur la mise en place d’une étude comparative franco-persane entre le fonctionnement de la préposition ‘’dans’’ pour la formation de syntagme prépositionnelle, afin de montrer les divergences et les convergences. De ce fait, nous nous évertuerons à montrer les gammes variées comme la locativité et la diachronie de la préposition ‘’dans’’ et son homologue persan [در ]. Pour atteindre cet objectif, nous tenterons de mettre en relief le fonctionnement de la préposition dans la langue persane en comparaison avec la langue française à l’aide des exemples dans toutes les deux langues. Le choix d’une approche comparative se trouve justifié par le fait qu’une telle approche offre un avantage d’ordre didactique : les apprenants iraniens de la langue française y trouveront une source à consulter pour vérifier si cette préposition correspond bien à la préposition persane [در ], ou si par contre les deux prépositions divergent et dans quelles mesures. Les résultats prouvent qu’il existe des similitudes des cas exprimant la spatialité mais des divergences à l’échelle temporelle et dimensionnelle.
۱۹۶۷.

ساخت مبتدایی در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هلیدی فرانقش متنی منطق الطیر ساخت آغازگر پایان بخش اطلاع کهنه و نو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۶۱
یکی از مؤلفه های مهم در زبان شناسیِ نقش گرای نظام مند هلیدی، مقوله ساخت مبتدا – خبر است که به وسیله آن می توان فرایند مبتداسازی و ساخت اطلاع کهنه و نو را در هر متنی از جمله منطق الطیر مورد بررسی قرار داد. از این رو، با روش توصیفی – تحلیلی درصدد هستیم تا مسأله انواع آغازگرهای ساده و مرکب را بر طبق رویکرد مایکل هلیدی در منطق الطیر مورد بررسی قرار دهیم. هدف از تحقیق، بررسی بسامد بیشترین نوع آغازگر، قلب نحوی و تبیین اغراض کلامی پنهان در ژرف ساخت متنی منطق الطیر است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که درصد وقوع آغازگرهای مرکب، بیش از آغازگرهای ساده بوده است که این عامل، بیانگر قرابت متن با گفتار بوده و نمایان می سازد که عطار از تمامی ظرفیّت ها در جهت درک و فهم بهتر مخاطب استفاده کرده است. در آغازگرهای ساده، شاعر با استفاده از جابه جایی ارکان جمله، از ساخت مبتدایی فعل، بیش از دیگر ساخت های آغازین مفعولی، متممی، صفتی، پرسشی و قیدی استفاده کرده که سبب برجسته سازی و نشان دار شدن ساخت اطلاع بندها شده است. از میان آغازگرهای مرکب، آغازگرهای متنی، بسامد فراوانی نسبت به آغازگرهای بینافردی دارند. آغازگرهای متنی، در انسجام و پیوستگی این منظومه تأثیرگذار هستند.
۱۹۶۸.

معنای زندگی از نگاه ناصرخسرو با تکیه بر ایماژهای هستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناصرخسرو معنای زندگی ایماژهای زندگی مادر زن ارزش ابزاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۵۴
مسئله معنای زندگی ازجمله دغدغه های انسان معاصر است که بیشتر محل توجه فلاسفه و روان شناسان قرار گرفته است. مطالعه افکار حکیمان گذشته در این زمینه، پیام های مهمی را برای انسانِ معاصرِ گرفتارِ هیاهویِ هستی درپی خواهد داشت. هدف این پژوهش، تحلیل معنای زندگی از منظر ناصرخسرو قُبادیانی است. نوع نگاه آدمی به هستی می تواند نگرش وی را به زندگی آشکار کند؛ به همین سبب ایماژهای هستی در قصاید وی، شمارش و تحلیل شد. این نوع بررسی نشان داد که اصلی ترین ایماژ ناصرخسرو از هستی مادر و زن است. زن یا مادر دارای دو خصلت ظرفیت یا پذیرش و باردهی یا بَردهی است. البته تصاویر دیگری در قصاید وی وجود دارد که به نوعی با این کلان ایماژ پیوند می یابند. این ایماژها هرچند دربردارنده نگاه منفی نسبت به هستی و دنیا هستند، تحلیل و مقایسه آنها با کلان تصویر هستی (مادر و زن) نشان داد که ناصرخسرو زندگی و هستی را ناپسند نمی داند؛ بلکه زیستن را امری ارزشمند تلقی می کند؛ زیرا تنها فرصتی است که در اختیار آدمی قرار گرفته است؛ اما این ارزش، ابزاری است، نه ذاتی؛ یعنی این زندگی ابزاری برای دست یافتن به زندگی دیگر است. از خلال این تصویر ِکلان، نقش یا کارکرد آدمی در هستی نیز تبیین می شود. نقش انسان در ارتباط با مادر، فرزند است و در ارتباط با زن می تواند شوهر باشد که در هر دو صورت، باید ضمن بهره مندی از مواهب هستی، مراقب دلبسته و شیفته نشدن بود. شیوه پژوهش در این اثر، تحلیل محتواست.
۱۹۶۹.

Conformité aux Schémas de Young dans Frappe-toi le cœur: Une Analyse Psychologique(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Amélie Nothomb schémas précoces inadaptés jalousie amour conditionnel Quête d'identité

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۶۱
Cet article examine Frappe-toi le cœur d'Amélie Nothomb à travers la théorie des schémas précoces inadaptés de Jeffrey Young. Le roman explore des thèmes tels que la jalousie, l'amour conditionnel et la quête d'identité en illustrant les dynamiques complexes des relations familiales. En analysant la relation entre Marie et sa fille Diane, cet article démontre comment les schémas d'abandon, de méfiance/abus, de défectuosité/honte et de privation émotionnelle se manifestent et influencent profondément le développement psychologique de Diane. La jalousie de Marie et son incapacité à offrir un amour inconditionnel créent un environnement toxique qui pousse Diane à rechercher constamment la validation externe. L'amour conditionnel instauré par Marie exacerbe les conflits familiaux, nuisant à l'estime de soi de Diane et influençant ses choix de vie. Malgré ces obstacles, Diane entame un processus de réconciliation avec elle-même, illustrant la possibilité de transcender les traumatismes émotionnels et de trouver une identité authentique. L'utilisation de la théorie des schémas précoces inadaptés permet de comprendre les dynamiques émotionnelles sous-jacentes et les motivations des personnages, offrant une analyse profonde et nuancée de la psyché humaine. Frappe-toi le cœur est ainsi présenté comme une œuvre qui non seulement explore les aspects sombres des relations humaines, mais aussi la capacité de l'individu à la résilience et à la transformation personnelle. .
۱۹۷۰.

صوره الإنسان فی قصائد أبی تمام من منظور علم الدلاله المعرفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنی شناسی شناختی استعاره های مفهومی استعاره های هستی شناختی تشخیصی استعاره های زبانی أبوتمام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۵۲
پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی 200 بیت از مجموعه اشعار ابوتمام از منظر معناشناسی شناختی به طور عام و با محوریت استعاره های تشخیصی به طور خاص می پردازد تا به تصویر انسان که در پوشش تشخیص پردازش شده است، دست یابد. داده های پژوهش حاکی از آن است که استعاره های تشخیصی در دیوان ابوتمام در وهله اول به دو دسته تقسیم می شوند: استعاره هایی که ماهیت مفهومی دارند و استعاره هایی که صرفا لغوی هستند. استعاره های هستی شناختی تشخیصی به طور عمده به مفهوم روزگار و زیر مجموعه آن اختصاص داده شده است و خود نیز بر دو استعاره مفهومی الحیاه شیء ثمین و الحیاه رحله بنا شده اند. بنا بر استعاره الحیاه شیء ثمین، روزگار یک دزد است که گاهی با زور و گاهی در لباس دوست دست به سرقت می زند. ابوتمام استعاره الدهر سارق را در سه سطح مختلف پردازش کرده است. و بر اساس استعاره الحیاه رحله روزگار و گذر زمان راهنمای سفر است که رسسیدن به مقصد را به مسافران گوشزد می کند. استعاره های تشخیصی صرفا زبانی ارتباط مستقیم با تجربه زیسته، شرایط زندگی و استعداد ذاتی ابوتمام دارد. وی به منظور رفع تنهایی و انزوا، اعتلا بخشیدن به برخی مفاهیم و موضوعات و برجسته سازی قدرت خیال خود به ابداع این استعاره ها پرداخته است. استعاره مفهومی الدوام صله القرابه در استعاره هایی که از تنهایی شاعر نشأت گرفته اند، به وضوح به چشم می آید.
۱۹۷۱.

بررسی تطبیقی شگردهای نام گذاریِ آثار ادبی در ایران و جهان (طبقه بندی نام های ادبی از منظر ساخت های نحوی و ویژگی های زبان شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نام گذاری آثار ادبی رمان نمایشنامه دستور زبان ساخت زبان فارسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۱۷۹
تمام مولفان و مصنفان ادبی، از دیرباز به دنبال یافتن نام هایی جذاب و ماندگار برای آثار خود بوده اند و بحث در باره نام آثار ادبی به اندازه بررسی ساختار و محتوای آنها، در مباحث نقد ادبی، در خور اهمیت بوده است. مقاله حاضر به دنبال یافتن شگردهای نام گذاری آثار برجسته و بزرگ ادبی و طبقه بندی آنهاست. رویکرد اصلی مقاله، بر شالوده زمینه ای بینارشته ای، میان ادبیات و زبان شناسی استوار گشته است.. مدّعای این مقاله آن است که نویسندگان ایران و جهان، از روش های کاملاً معین و محدودی در ساخت زبان، برای نام گذاریِ آثار خود، چه در زبان فارسی و چه در زبان های دیگر، بهره برده اند و بسیاری از این روش ها مشابه هستند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از رویکرد تحلیل نامِ آثار ادبی، بر بنیاد «ساخت» و «دستور زبان فارسی» در نوشته شده است. نویسنده این مقاله در طبقه بندیِ نام ها، از روش های طبقه بندیِ نحوی و دستوری بهره گرفته است. ابتدا اسامی خاص و سپس جمله بندی های کامل و پس از آنها مفردات و ترکیبات در نامِ آثار، مورد توجه قرار گرفته است و از همه مهم تر اینکه مقاله حاضر در هر مقوله، آثار ادبی جهان و ایران را در در ساخت های نحوی مشابه، در کنار یکدیگر طبقه بندی کرده است. مقاله می کوشد به این نتیجه برسد، بر خلاف آنکه گمان می رود، نام نهادن بر اثر ادبی، دشوارترین بخشِ آفرینش اثر است؛ نام گذاریِ آثار، از الگوهای ساده و تکرار شونده ای تبعیت می کند که آشنایی با آنها می تواند برای هر نویسنده معاصر، کار نام گذاری اثر ادبی را تسهیل کند.
۱۹۷۲.

تطوّر مفهوم «فرهنگ» در فرهنگ های فارسی و نقد فرهنگ نویسان از یکدیگر تا بهار عجم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ لغت فرهنگ های فارسی نقد فرهنگ لغت فرهنگ نویسان بهار عجم لاله تیک چند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۲۴۲
در این پژوهش که پس از معرّفی فرهنگ های فارسی و فرهنگ نویسان شاخص، به تطوّر مفهوم «فرهنگ» و نقد فرهنگ نویسان از یکدیگر در فرهنگ های فارسی به فارسی پرداخته، بیست وسه فرهنگ براساسِ بازه زمانی تألیف از لغت فرس تا بهار عجم بررسی شدند و دلایلی از کاربرد واژه «فرهنگ» در معنی «کتاب لغت» بیان شد؛ نتیجه اینکه تطوّر مفهوم «فرهنگ»، به صورت هایِ «نیاوردن مدخل فرهنگ»، «آوردن مدخل فرهنگ با معانی گوناگون از جمله کتاب لغت» و «مدخل سازی های گوناگون از این واژه و معانی آن» بوده است. تطوّر «نقد کردن» نیز در فرهنگ های فارسی به فارسی از ساختار به محتوا و به عبارتی از صورت به معنا بوده است؛ در این بررسی که براساس بازه زمانی تألیف فرهنگ هاست و شامل نقد دوازده فرهنگ نویس از یکدیگر       می شود مشخّص شد که فرهنگ نویسان پس از پرداختن به مواردی مانند شیوه تنظیم واژگان، شیوه تنظیم باب ها و فصل ها و کمّ و کیف شواهد شعری، به درستی یا نادرستی واژگان و در مرحله نهایی به درستی یا نادرستی معنا پرداخته اند و از کلّی گویی به جزئی نگری رسیده اند. برجسته ترین فرهنگ نویس منتقد، لاله تیک چند بهار مؤلّف فرهنگ بهار عجم است که با سه روشِ «آوردن آرای منتقدانه خود»، «آوردن آرای منتقدانه دیگران بدون داوری خود» و «آوردن آرای منتقدانه دیگران با داوری خود» علاوه بر پرداختن بیشتر به مقوله نقد نسبت به دیگران، همراهی خود را با جریان های نقد شبه قاره در قرن دوازدهم نشان داده است.
۱۹۷۳.

جستاری بینارشته ای در بازیابی رگه های بِه دینیِ عصر ساسانی در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عصر ساسانی به دینی باورها و عقاید مذهب داراب نامه طرسوسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۸۴
نوشتار پیش رو در راستای پژوهش های تطبیقی و مطالعات بینارشته ای در سه ساحت ادبیات، تاریخ و الهیات مجموعه ای از باورها و اساطیر مزدیسنی در اواخر دوره ساسانی و دوره آغازین اسلامی را در قالب کتاب داراب نامه طرسوسی بررسی کرده است. در این جستار که به روش توصیفی – اسنادی به انجام رسیده، فرض پژوهشگران این است که به دلیل وجود رگه های حماسی و اساطیریِ انکارناشدنی این قصه، به تبع عناصر و بُن مایه های حماسی و اساطیری ملی، سامی و اسلامی در آن دیده می شود. در این قصه عناصر زرتشتی، بِه دینی مزدیسنی ساسانی، زروانیسم، عناصر مانوی، سامی و اسلامی حضوری پررنگ دارد. پرسش های جستار حاضر این است که چه عناصر و باورهایی در آیین بِه دینی مزدیسنی ساسانی وجود داشته و درواقع این آیین در کتاب مورد پژوهش شامل چه عناصری است؟ اهمیت و ضرورت پژوهش در بازشناسی باورها و اعتقادات ایرانیان دوره میانه و دوره ساسانی است تا مراحل تکامل و دگرگونی و حتی آمیزش آن را با دیگر عناصر اعتقادیِ التقاطی، هم سو یا مخالف گزارش کند. درحقیقت از این راه و به مدد منابعی غیر تاریخی، همچون قصه های عامه، می توانیم تاریخ رشد تمدن و فرهنگ ایران را بازکاویم. یافته ها نشان داد که تلفیقی از آیین های اوستایی، مانوی- مندایی و اسلامی در این قصه دید می شود. این مزج اعتقادی و آیینی در داراب نامه در مقوله هایی همچون عناصر زرتشتی و حماسی- ملی مانند جزا و پاداش و همیستگان، تیشتر، کیومرث و جمشید و تهمورث دیوبند، ارزیز و مس گداخته، کوه قاف و البرز، یأجوج و مأجوج و قلعه دیوهره وجود دارد، در بخش عناصر پسازرتشتی مواردی همچون عناصر آیین مانی، آیین مندایی و صابئین، عناصر سامی و عناصر اسلامی وجود دارد که هرکدام شامل مؤلّفه هایی بود که خود این مؤلّفه ها نشان دهنده اشتراک و همسانی مظروف با اختلاف در ظرف آنان است. 
۱۹۷۴.

بررسی تطبیقی جلوه معشوق در منظومه های عاشقانه ناظر و منظور و مهر و مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جلوه معشوق ناظر و منظور مهر و مشتری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶ تعداد دانلود : ۲۲۶
اشعار عاشقانه بر سه پایه اصلی عشق، عاشق و معشوق استوار هستند و در این بین، معشوق، اصلی ترین شخصیت شعر عاشقانه است. به گونه ای که حضور پررنگ او را در همه دوره های شعر فارسی می توان مشاهده کرد. وحشی بافقی (ف991ه.ق) و عصار تبریزی (ف792ه.ق)، از برجسته ترین شاعران ادب غنایی به شمار می روند که تا حدودی سیمای معشوق در اشعارشان به شیوه ای متفاوت با معشوق در سایر دوره های شعر فارسی ترسیم شده است. در این جستار با به کارگیری شیوه توصیفی تحلیلی، جلوه معشوق در منظومه های عاشقانه ناظر و منظور و مهر و مشتری به صورت تطبیقی در پنج بخش: تأکید بر جنسیّت معشوق، القاب و نام ها، وصفِ زیبایی های ظاهری، خصوصیّات رفتاری و انواع صُورِ خیال، تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه جستار حاکی از آن است که در شعر هر دو شاعر، هم به خصوصیات ظاهری و هم خصوصیات رفتاری معشوق توجه کامل شده است و آشکارترین تفاوت آن با ادوار قبل و بعد، بی پروا بودن شاعر در وصفِ معشوق مذکر، نوع مواجهه عاشق با برخی خصوصیات رفتاریِ معشوق و همچنین بازتاب مکتب واسوخت در اشعار آن هاست.
۱۹۷۵.

نقش روزنامه کاوه در تاریخ ادبیات نگاری فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روزنامه کاوه نظریه تاریخ ادبیات ایران ترجمه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۲۴۲
وقتی از سنت تاریخ ادبیات نگاری فارسی سخن به میان می آید، غالباً نظرها معطوف می شود به ترجمه کتاب های تاریخ ادبیاتی اروپاییان که رویکردها، روش ها و تمهیدات نوینی را در اختیار مورخان ادبی فارسی زبان قرار دادند. بنابراین، اولاً کتاب و ثانیاً ترجمه دو متغیر اصلی در انتقال میراث مغرب زمین به قلمرو زبان فارسی قلمداد می شود. حال آن که اولاً خیلی زودتر از آن که ترجمه کتاب ها چشم مورخان ادبی را به روی جهان های تازه بگشاید، مقالات مطبوعاتی این نقش مهم را بر عهده گرفتند و ثانیاً کوشندگان این حوزه در سه خانواده ژانری ترجمه، تألیف و ترجمه – تألیف فعالیت می کردند. در این میان روزنامه کاوه به اعتبار مشارکت و مساهمت نویسندگانی مثل محمد قزوینی، سید حسن تقی زاده، ابراهیم پور داوود، ادوارد براون، کریستن سن و دیگران بیش از دیگر مطبوعاتی بودند که به این بحث می پرداختند. پرسش اصلی مقاله در همین نقطه شکل می گیرد: سهم مقالات تاریخ ابیاتی که در روزنامه کاوه منتشر می شد، چه نقشی در انتقال میراث غربی داشت و چگونه؟ پرسش های دیگری نظیر این که کدام چهره ها اثرگذارتر بودند و نسبت آثار این ها با گفتمان های مسلط جامعه آن روزگار چگونه بود؟
۱۹۷۶.

فاطمه سیاح و ادبیات تطبیقی در ایران، تأملی دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاح نقد ادبی زرین کوب آسیب شناسی ادبیات تطبیقی تبارشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۱ تعداد دانلود : ۲۳۰
 گلبن اولین  کسی است که آثار پراکنده فاطمه سیّاح را به توصیه سمیعی گردآوری و چاپ کرد. او در این کتاب سیّاح را بنیان گذار ادبیات تطبیقی ایران نامید. این جستار بر آن است تا ابطال این باور را ثابت کند. نویسنده در عین آن که نوآوری های این بانوی فرزانه در حوزه مطالعات ادبی را می ستاید بر این باور است که گلبن به اشتباه و از سَرِ ناآشنایی با اصول بدیهی ادبیات تطبیقی چنین جایگاهی را برای سیّاح قائل شده است. این جستار بر اساس موازین ادبیات تطبیقی به تحلیل گفتمان آکادمیک و محتوای مقاله های سیّاح پرداخته و نشان می دهد که هیچ یک از نوشته هایش به معنای علمی در چهارچوب نظری و روش تحقیق ادبیات تطبیقی نمی گنجد. سیّاح نه در این حوزه  تحصیلات آکادمیک و نه ادعای تطبیق گری داشته است. او حتی با نام آوران ادبیات تطبیقی روسی و فرانسوی معاصر خود مانند وسِلُفسکی و ژیرمُنسکی هم آشنا نبوده و به پیچیدگی های این حوزه اِشراف نداشته است. مهم آن است که کاربردِ چنین اصطلاحات غیرِمستند و دلبخواهانه و برخی کژفهمی های دیگر به مرور زمان به گفتمان غالبی تبدیل شده که پیامدهای منفی در گستره ادبیات تطبیقی ایران داشته است بدین معنا که هرکارناآزموده ای بدون تحصیلات و پژوهش آکادمیکِ معتبر سَرِخود وارد حوزه تطبیقگرایی شده و در نتیجه آن را به کج راهه کشانده است. بر همین اساس است که پس از گذشت بیش از هفتاد  سال، علی رغم غنا و تنوع سرشار ادبیات فارسی، در اثر پندارهای کج ومعوج هنوز ادبیات تطبیقی در فضای آکادمیک ایران به جایگاه قابل قبولی در سطح بین المللی و در شأن فرهنگ ایرانی دست نیافته است.
۱۹۷۷.

دراسه مناهج توظیف الأساطیر فی شعر فوزیه أبی خالد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الأسطوره توظیف الأساطیر الأدب العربی الشعر العربی المعاصر فوزیه أبوخالد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۱۸۴
تعتبر الأساطیر الذاکره التاریخیه للبشریه، والتی تحتوی على العدید من المکونات الثقافیه والاجتماعیه والأیدیولوجیه لمختلف الدول. وبما أن الأساطیر ترتبط ارتباطًا وثیقًا بالأدب، فهی أداه مناسبه لدی الشاعر یعطی باستخدامها لوناً رمزیاً على قصیدته ونقل موضوعه إلى الجمهور بلغه مخفیه وأدبیه. فوزیه أبوخالد من الشعراء المبتکرین فی الأدب العربی، ولدیها، بسبب دراساتها المکثفه فی المصادر غیر العربیه، الکثیر من المعلومات عن تاریخ وثقافه البلدان الأسطوریه الأخرى، وبمهارتها وإبداعها تستخدم جمیع الأنواع من الأساطیر لخلق أسلوب أدبی متمیز وجدید فی شعرها. تحاول هذه الدراسه استقصاء أسالیب استحضار الأساطیر فی شعر أبی خالد بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی، وبتقدیم معلومات إحصائیه تبین مدى استخدام الأساطیر فی شعر هذه الشاعره. بناءً على ما توصل إلیه البحث، استخدمت أبوخالد ثلاثه طرق من أجل توظیف الأساطیر فی شعرها: تکرار السرد، وتغییر السرد، وإعاده تکوین الأسطوره، ومن خلال الجمع بین التقلید والحداثه، فقد خطت خطوه کبیره نحو التحدیث وإبداع لغتها الشعریه الممیزه وبهذا الأسلوب تعبر عن أفکارها حول قضایا العالم العربی ومکانه المرأه ومفاهیم مثل الحب والوطنیه والحریه.
۱۹۷۸.

بررسی هم پیوندی ادبیات ملی با مفهوم «ادبیات جهان»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادبیات جهان ادبیات ملی ترجمه ادبیات فارسی ادبیات جهان میهنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۸۰
این مقاله، هم پیوندی ادبیات (بوم) ملی را با مفهوم ادبیات جهان بررسی می کند. از دید گوته، ادبیات ملی در مقابل و متضاد ادبیاتی است که وی آن را «ادبیات جهان» می نامد. اما آیا براستی ادبیات ملی به طور عام و سایر ادبیات ها«در برابر»، «مقابل»، یا «متضاد» نگره «ادبیات جهان» هستند یا «در کنار»، «متمم» یا «مکمل» ادبیات جهان؟ پیداست ادبیات جهان حیات و نضج و توسعه خود را مدیون ادبیات ملی است، چه اگر اثری ابتدا به جرگه ادبیات ملی یک کشور درنیاید، کمتر احتمال می رود که بتواند به جرگه آثار ادبی جهانی بدل شود. البته، هیچ ارتباط مستقیمی میان ادبیات ملی و ادبیات جهان برقرار نیست، یعنی الزامی ندارد که اثر برای آنکه به چرخه ادبیات جهان درآید، حتماً ملی باشد. لیکن، ملی بودن یعنی احراز شاخص ها و کیفیت های لازم در سطح ملی، ممکن است زمینه را برای ورود اثر ملی به سطح تراملی و بین المللی فراهم کند. در واقع، غنای ادبیات جهان ممکن است به غنای ادبیات ملی وابسته باشد و برعکس. با این حال، اگر پای ادبیات ملی در میان نباشد، از ادبیات جهان نیز کمتر خبری در میان خواهد بود. این مقاله می کوشد نسبت میان ادبیات ملی و جهان را از منظری نظری بررسی کند.
۱۹۷۹.

بررسی تطبیقی مؤلفه های گروتسک در دو اثر مغازه خودکشی ژان تولی و شازده احتجاب هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مؤلفه های گروتسک مغازه خودکشی شازده احتجاب هوشنگ گلشیری ژان تولی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۲۹۰
طنز را می توان در دو حوزه ی طنز شیرین و طنز سیاه (گروتسک) دسته بندی کرد. گروتسک به جنبه های تلخ، مشوش و هولناک زندگی به ویژه در وجه فردی آن می پردازد. هدف از این پژوش که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است، شناسایی و مقایسه ی مؤلفه های گروتسک در دو اثر مغازه خودکشی ژان تولی و شازده احتجاب هوشنگ گلشیری است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هتاکی و دشنام گویی، خنده آور و خوفناک بودن، اغراق، نابهنجاری و عدم اعتقاد به نظام احسن خلقت از مؤلفه های گروتسک در این دو اثر هستند. که در اثر «مغازه خودکشی»، مؤلفه ی هتاکی به شکل بسیار کمتری نسبت به اثر گلشیری به چشم می خورد. همچنین فحاشی ها در این اثر، بر خلاف اثر شازده احتجاب تماماً از نوع غیررکیک هستند. در اثر مغازه خودکشی، مؤلفه خوفناکی خند ه آور به همان میزانی که در اثر شازده احتجاب وجود دارد، اما با کیفیتی دیگر منعکس شده است. در اثر «شازده احتجاب»، مؤلفه ی اغراق دیده نمی شود. با این وجود اثر «مغازه خودکشی» مشحون از اغراق ها و بزرگنمایی هاست. این بزرگنمایی ها تا حد زیادی به فانتزی این اثر نیز مرتبط است. همچنین در اثر «شازده احتجاب»، فضاسازی ها اگرچه سیاه و نابهنجار است، ولیکن هیچ یک از شخصیت ها نگاهی بدبینانه به جهان هستی ندارند. از این رو مؤلفه «عدم اعتقاد به نظام احسن خلقت» از گروتسک تا حد کمی در این اثر منعکس شده است. این در حالی است که اثر «مغازه خودکشی» بر اساس ایده ی اعتراض به جهان هستی و نگاه منفی به روزگار انسان، شکل گرفته است.
۱۹۸۰.

ملامح المدینه فی روایات غاده السمان وغزاله علیزاده: دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزاله علیزاده غاده السمان المکان المدینه بیت الإدریسیین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۵۹
اعتمدت هذه الدراسه المقارنه منهجَ المدرسه الأمریکیه، التی ترکز علی نقاط التشابه والاختلاف ((similarity and contrast بین الأعمال الأدبیه، کما وجّهت اهتمامها إلی النص الأدبی بعد أن أهمل فی زحمه البحث عن الصلات التاریخیه بین الآداب. وشملت الدراسه روایات غاده السمان کلها وهی: "بیروت 75"، و"کوابیس بیروت"، و"لیله الملیار"، و"الروایه المستحیله – فسیفساء دمشقیه"، و"سهره تنکریه للموتی"، کما تناولت روایات "غزاله علیزاده" جمیعها وهی : "بیت الإدریسیین"، و"لیالی طهران".وحاولت الدراسه الإجابه لهذا السؤال: ما هی الملامح البارزه للمدینه فی روایات غاده السمان و غزاله علیزاده؟ فرأینا أن الکاتبتین اهتمتا برسم الصوره العلنیه والمخفیه لمدینتی بیروت وطهران فی روایاتهما، وقامتا بنقد مسار تحدیث المدینه فی البلدان العربیه وإیران، حیث تغیرت تضاریس المدینه فی البلدان المذکوره تغیراً سلبیاً وتشوهت الطبیعه فیها وزُرعت بدلا منها الأبنیه الإسمنتیه. وأوضحت الکاتبتان فی محاوله لتجسید حفریات الإنسان فی المدینه، مدی الآثار السلبیه التی تترکها الأحداث الکبری مثل الحرب والثوره فی المدینه، حیث یحل فی المدینه الدمار والفوضی.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان