مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
ارزش ابزاری
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن تحلیل و بسط دو مفهوم ارزش ذاتی و ارزش ابزاری در حوزه طبیعت و محیط زیست و تطبیق آن با رویکردها و نحله های غالب فلسفه و اخلاق محیط زیست به مطالعه این بحث در حوزه حقوقی، بویژه حوزه مربوط به خسارات زیست محیطی و ارزیابی آنها پرداخته است. فرض اساسی این نوشتار براین امر استوار است که هنوز قوانین و رویکردهای حوزه محیط زیست رنگ و بویی مبتنی بر انسان محوری دارند و از رویکردهای طبیعت محوری که انسان نیز جزئی از آن بشمار آمده، غفلت گردیده است. در نهایت برآیند این مقاله تاکید بر رویکرد انسان «طبیعت محور» (آنترو بیوسنتریک) با الهام از آموزه های اسلام در عرصه فلسفه و حقوق محیط زیست است.
شأن اخلاقی و بررسی دیدگاه های رایج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معیارهایی مانند حیات، ژن انسانی، فاعلیت اخلاقی، ادراک و احساس، روابط اجتماعی یا بیولوژیک و ترکیبی از موارد مذکور اموری است که براساس آن می توان درباره شأن اخلاقی موجودات گفتگو کرد. این نظریات براساس محوریت انسان و غیر انسان و با تأکید بر ارزش ذاتی، درصدد دفاع از معیار خود برآمده اند. مراد از ارزش ذاتی عموماً ارزش غیر ابزاری و مستقل از نظر ارزش گذار است. نگارنده معتقد است براساس بررسی دیدگاه های موجود، با توجه به دو مسئله ارزش اخلاقی و ارزش ذاتی به این نتیجه رسیده است که اولاً، اطلاق شأن اخلاقی برای غیرانسان (حیوانات و نباتات) به صورت حقیقی صحیح نیست؛ ثانیاً با پذیرش انسان محوری در مسئله شأن اخلاقی می توان ارزش ابزاری سایر موجودات را با توجه به هدف متعالی اسلام، همسان ارزش ذاتی دانست.
روش شناسی تمایز اقتصاد اثباتی و هنجاری و بازنگری آن در راستای نظریه پردازی علم اقتصاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست های اقتصادی برخاسته از علم اقتصاد است به گونه ای که می توان گفت علم اقتصاد مشخصاً علمی تجویزی است. این واقعیت نه بدان معناست که اقتصاد ذاتاً رشته ای غیر علمی است و نه به این معناست که نظریه های اقتصادی ذاتاً درباره عقیده شخصی است و ماهیت ایدئولوژیک دارد.
بر همین اساس، در ادبیات علم اقتصاد متعارف تأکید بر تفاوت دو مقوله اقتصاد اثباتی و هنجاری است، اما از چگونگی ارتباط این دو مقوله کمتر بحث شده است.
این مقاله درصدد تبیین چیستی منشأ تفاوت این دو مقوله و در عین حال چگونگی ارتباط منطقی آن دو است. با توجه به نوع ارتباط این دو مقوله می توان خاستگاه نظریه پردازی علم اقتصاد اسلامی را تعریف کرد.
تحلیل تأثیرات اقتصادی- اجتماعی موزه ملی فرش تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق پیش رو با هدف شناسایی تأثیرات اجرای پروژه کاخ موزه فرش تبریز، از ابعاد مختلفی، به ویژه از بعد اقتصادی و اجتماعی بر گروه های مختلف شهروندان و اجتماع محلی انجام شده است. در این ارزیابی سعی شده ارزش ذاتی، ابزاری و نهادی این موزه در قالب اثرات اجتماعی و اقتصادی بررسی شود. این تحقیق با استفاده از رویکرد ترکیبی تکنوکراتیک و مشارکتی، نگاشته شده است که نتایج هر دو روش به اشکال کمی و کیفی در بخش یافته های تحقیق، نتیجه گیری و مدیریت پیامدها ذکر شده اند. تحقیق حاضر به روش پیمایشی انجام شده و حجم نمونه 142 نفر می باشد که پاسخگویان را ساکنین و کسبه محل، عابرین و متخصصین حوزه فرش و مدیریت شهری تشکیل داده اند. انتخاب مصاحبه شوندگان به صورت تصادفی و هدفمند بوده؛ به این صورت که ساکنین محل و عابران به صورت تصادفی ساده، کسبه و متخصصین به صورت هدفمند، انتخاب شدند. نتایج تحقیق بیانگر توافق نسبی بین نظرات عموم مردم و افراد متخصص در زمینه اثرات اجتماعی، انسانی و اقتصادی طرح می باشد. یافته ها نشان می دهند که ایجاد کاخ موزه فرش تبریز به لحاظ اقتصادی می تواند اثرات مثبتی از قبیل: اشتغال زایی، ایجاد زمینه سرمایه گذاری، رونق اقتصادی محل و نتایج مثبت اجتماعی از قبیل: توسعه تعاملات اجتماعی عمومی و متخصصین با یکدیگر، افزایش دانش و اطلاعات مردم نسبت به صنعت فرش داشته باشد. از اثرات منفی این طرح نیز می توان به ایجاد شلوغی، ترافیک و سلب آسایش ساکنین محل و به هم خوردن بافت همگون اجتماعی محله اشاره نمود.
تعیین هندسه مفهومی انواع ارزش
حوزههای تخصصی:
بحث حسن و قبح یکی از مهم ترین و فرقه سازترین موضوعات در تاریخ اندیشه های کلامی و اخلاقی بوده است. مباحث متعدد معناشناسی مفاهیم حسن و قبح، هستی شناسی جملات مشتمل بر حسن و قبح، و معرفت شناسی قضایای مشتمل بر حسن و قبح در لابه لای کتاب های کلامی و فلسفی و اصولی اندیشمندان مسلمان مطرح شده است. اشاعره، به منزلهٔ مهم ترین منکران حسن و قبح ذاتی و عقلی، و عدلیه، به منزلهٔ مشهورترین مدافعان حسن و قبح ذاتی و عقلی، ادلهٔ فراوانی برای اثبات مدعای خود و طرد مدعای طرف مقابل اقامه کرده اند. در این میان، عدم تفکیک بحث «معناشناسی» حسن و قبح و «معیارشناسی» حسن و قبح از یک سو، و عدم توجه به تمایز مباحث هستی شناسانه و معرفت شناسانه در این باره، موجب خلط و خطاهای فراوانی شده است. نوشتار پیش روی کوشیده است با تکمیل راهی که بزرگانی چون عبدالرزاق فیاض لاهیجی و ملاهادی سبزواری در زمینهٔ تمایز میان ارزش های «ذاتی/ الاهی» و «عقلی/ شرعی» پیموده اند، تمایزهای دیگری را مانند تمایز ارزش های «غایی/ ابزاری» و «ذاتی/ غیری» بررسی کند، تمایزهایی که میان ارزش ها می توان ترسیم کرد و بی توجهی به آن ها مغالطه هایی را در پی داشته است.
لغزش معناشناختی در نظریه های اخلاقی غایت گرا با تأکید بر نظریه اخلاقی استاد مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
لغزش معناشناختی یکی از لغزش گاه های رایج در مباحث علمی است و زمانی رخ می دهد که شخص متفکر هنگام بحث و نظریه پردازی درباره یک موضوع، از قلمروی معنایی مورد نظرش فاصله بگیرد و به وادی معنایی دیگری بیفتد. پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا می توان گفت برخی نظریه های اخلاقی نیز دچار لغزش معناشناختی شده اند و اگر آری، این لغزش چگونه روی داده است؟ هدف این تحقیق آن است که از این منظر به بررسی نظریه های غایت گرا بپردازد و وقوع لغزش معناشناختی و چگونگی آن را در این نظریه ها واکاود. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل مفهومی استفاده شده است؛ به این صورت که با تحلیل مفهوم «ارزش»، پس از تفکیک معانی مختلفی که از آن اراده می گردد، معنای مورد نظر در مباحث فلسفه اخلاق تعیین شده و سپس مطابقت یا عدم مطابقت نظریه های غایت گرا با این معنا بررسی گردیده است. با بررسی های به عمل آمده این نتیجه به دست آمد که نظریه های غایت گرا در فلسفه اخلاق و به طورخاص نظریه استاد مصباح یزدی در معرض چنین اشکالی هستند. در نظریه ایشان با نادیده گرفتن معنای ارزش اخلاقی، به جای آنکه از واقعیت داشتن ارزش اخلاقی اَعمال دفاع شود، از واقعی بودن ارزش ابزاری آنها برای رسیدن به نتایج مطلوب دفاع شده است.
مسیرهای مشارکت علوم انسانی و اجتماعی در بوم سازگان نوآوری: دلالت هایی برای خط مشی گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
31 - 64
حوزههای تخصصی:
هر چند که نظریه بوم سازگان نوآوری در زمینه فناوری و به یک معنا در علوم پایه و مهندسی، تا حد خوبی ساختار و توسعه یافته، در علوم انسانی و اجتماعی و فناوری های نرم به درستی شکل نگرفته است. شاید از این رو که پژوهش گران حوزه مطالعات نوآوری همواره با ذهنیت اقتصادی به مفهوم «نوآوری» نگریسته اند. این رویکرد اقتصادی، آغازگر شکل گیری گفتمان «ارزش ابزاری» در ارزش گذاری پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی است که به عنوان منطقی برای حمایت مالی آغاز شد و شروع به گسترش کرد. فراگیر شدن این گفتمان و مقایسه نتایج پژوهشی این علوم با علوم پایه و مهندسی توسط معیارهای ارزیابی یکسان، چالش ها و آسیب های فراوانی در میان فعالان در حوزه علوم انسانی و اجتماعی داشته و به ایجاد فضایی دلسردکننده و انزوای آن ها منجر شده است. در مقابل این گفتمان، پژوهشگران علوم انسانی و اجتماعی بر این باورند که کاری که انجام می دهند در مقابل «ارزش ابزاری» دارای یک «ارزش ذاتی» است که اقتصاد نمی تواند در آن نقشی داشته باشد. این تقابل در توجیه و منطق سرمایه گذاری در فعالیت ها و پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی اختلافات راهبردی جدی ایجاد می کند. در این مقاله ضمن مرور دیدگاه های طرح شده پیرامون «ارزش» پژوهش ها علوم انسانی و اجتماعی در بوم سازگان نوآوری، مدلی برای نشان دادن گذرگاه های مشارکت این علوم در بوم سازگان نوآوری پیشنهاد شده است. این مدل می تواند راهکاری برای مصالحه منتقدان ابزارگرائی در مقابل اقتصاددانان بوده و مسیر پیش روی تأمین مالی پژوهش ها علوم انسانی و اجتماعی را هموارتر کند. در نهایت دلالت هایی برای خط مشی گذاری در زمینه تأمین مالی هر یک از گذرگاه های مشارکت پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی در بوم سازگان نوآوری بیان شده است.
معنای زندگی از نگاه ناصرخسرو با تکیه بر ایماژهای هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
35 - 56
حوزههای تخصصی:
مسئله معنای زندگی ازجمله دغدغه های انسان معاصر است که بیشتر محل توجه فلاسفه و روان شناسان قرار گرفته است. مطالعه افکار حکیمان گذشته در این زمینه، پیام های مهمی را برای انسانِ معاصرِ گرفتارِ هیاهویِ هستی درپی خواهد داشت. هدف این پژوهش، تحلیل معنای زندگی از منظر ناصرخسرو قُبادیانی است. نوع نگاه آدمی به هستی می تواند نگرش وی را به زندگی آشکار کند؛ به همین سبب ایماژهای هستی در قصاید وی، شمارش و تحلیل شد. این نوع بررسی نشان داد که اصلی ترین ایماژ ناصرخسرو از هستی مادر و زن است. زن یا مادر دارای دو خصلت ظرفیت یا پذیرش و باردهی یا بَردهی است. البته تصاویر دیگری در قصاید وی وجود دارد که به نوعی با این کلان ایماژ پیوند می یابند. این ایماژها هرچند دربردارنده نگاه منفی نسبت به هستی و دنیا هستند، تحلیل و مقایسه آنها با کلان تصویر هستی (مادر و زن) نشان داد که ناصرخسرو زندگی و هستی را ناپسند نمی داند؛ بلکه زیستن را امری ارزشمند تلقی می کند؛ زیرا تنها فرصتی است که در اختیار آدمی قرار گرفته است؛ اما این ارزش، ابزاری است، نه ذاتی؛ یعنی این زندگی ابزاری برای دست یافتن به زندگی دیگر است. از خلال این تصویر ِکلان، نقش یا کارکرد آدمی در هستی نیز تبیین می شود. نقش انسان در ارتباط با مادر، فرزند است و در ارتباط با زن می تواند شوهر باشد که در هر دو صورت، باید ضمن بهره مندی از مواهب هستی، مراقب دلبسته و شیفته نشدن بود. شیوه پژوهش در این اثر، تحلیل محتواست.
ارزش ذاتی فرزندآوری از منظر اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
27 - 48
حوزههای تخصصی:
فرزندآوری یکی از مؤلفه های مهم علم جمعیت است و از جمله موضوعاتی است که در جوامع مختلف اهمیت دارد. اکثر کشورهای جهان به نوعی در حالت عدم تعادل جمعیتی قرار دارند و با چالش های ناشی از آن مواجهند. این مسئله سبب می شود که کشورهای با روند نزولی رشد جمعیت، به تدریج با سالخوردگی جمعیت و چالش های ناشی از آن مواجه شوند. فرزندآوری از جهات مختلف فقهی، حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی قابل بررسی است. در ایران به مسئله فرزندآوری کمتر با رویکرد اخلاقی پرداخته شده است، اما در غرب این موضوع با رویکردهای مختلف اخلاق هنجاری مانند غایت گرایی، وظیفه گرایی و فضیلت گرایی بررسی شده است. از این میان، وظیفه گرایان _ برمبنای اصل ادای وظیفه _ استدلال های قابل توجهی بر اخلاقی بودن فرزندآوری ارائه کرده اند، ازجمله استدلال از طریق ارزشِ ذاتی فرزندآوری که تقریر های مختلفی از آن ارائه شده است. در این مقاله به بررسی و نقد استدلال ارزشِ ذاتی فرزندآوری با تقریرهای گوناگون آن پرداخته می شود.