بررسی وجوه مشترک داستانی در منظومه های «مهر و مشتری» و «ناظر و منظور» بر مبنای نظریه بیش متنیت ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
37 - 48
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت مبتنی بر این اندیشه است که متن، نظامی بسنده و مستقل نیست، بلکه پیوندی دو سویه و تنگاتنگ با سایر متون دارد، حتی می توان ادعا کرد که در یک متن مشخص مکالمه ای مستمر میان آن متن و متون دیگر وجود دارد. این متون ممکن است ادبی یا غیر ادبی باشند، هم عصر همان متن باشند یا به سده های پیشین تعلق داشته باشند. رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت عبارتست از بررسی رابطه میان دو متن ادبی، به گونه ای که بیش متن (Hypertexte) تفسیر پیش متن (Hypotexte) نباشد. در این ساحت، هر متن قابلیت مقایسه با متون مشابه را پیدا می کند؛ به نحوی که افق های جدیدی از پیوندهای ادبی فرهنگی مختلف در اختیار خواننده قرار می دهد. در این مقاله کوشیده ایم تا ضمن نیم نگاهی به دیدگاه های مختلف نظریه پردازان بینامتنیت، به تشریح و توضیح ترامتنیت ژنتی بپردازیم و پس از آن با به کارگیری بخش بیش متنیتِ این دیدگاه، مشابهت های داستانی منظومه «مهر و مشتری» اثر عصار تبریزی و «ناظر و منظور» اثر وحشی بافقی را ارائه دهیم. شیوه مقایسه این دو منظومه بر مبنای بینامتنیت احتمالی قرار گرفته است. از عمده ترین وجوه شباهتی این دو منظومه عاشقانه می توان به «تناظر شخصیت ها، ابتدای دو داستان، گزینش آگاهانه شاعران در نام گذاری شخصیت های اصلی و فرعی، درونمایه اصلی دو اثر با عنوان عشق مذکر به مذکر، صحنه های حماسی و ساختار ادبی همسان» اشاره کرد. ذکر این نکته ضروریست که تفاوت های اندک نیز می تواند در بحث بیش متنیت متون وجود داشته باشد.