مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
ادبیات ملی
حوزه های تخصصی:
فلسفه و نظریه ای جدید در ادبیات (عنوان عربی: فلسفة جدیدة و نظریة حدیثة فی الأدب)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، ادبیات تطبیقی به عنوان یک رشته دانشگاهی مستقل بررسی و تحلیل شده است. در واقع، ادبیات تطبیقی نوعی جهان بینی ادبی است که از مرزهای ملی، زبانی و جغرافیایی فراتر می رود و ادبیات را پدیده ای جهانی می انگارد که جوهره انسانی آن در کلیه فرهنگها یکسان است. البته نویسنده مقاله بین «ادبیات جهان» و «ادبیات تطبیقی» تمییز قائل میشود و معتقد است که در ادبیات جهان، برخلاف ادبیات تطبیقی، به ارتباطات و تاثیر و تاثرات ادبی می پردازند و آثار ادبی را به صورت منفرد بررسی و مطالعه می کنند. نویسنده، با علم به اینکه تعریف واحدی از این رشته وجود ندارد، می کوشد تعریف های متفاوت ادبیات تطبیقی را از دیدگاه مکتبهای مختلف آن تبیین و تحلیل کند. آنچه که پژوهشگران ادبیات تطبیقی باید بدان توجه کنند، این است که هدف ادبیات تطبیقی، «مقایسه» نیست، بلکه شناخت ادبیات به عنوان یک کلیت است که اجزای آن، یعنی ادبیاتهای ملی، اندام وار با یکدیگر مرتبط هستند. نویسنده بر این اعتقاد است که ادبیات تطبیقی، فلسفه و نظریه جدیدی در مطالعات ادبی است که هرگونه خودبزرگ بینی فرهنگی را نفی میکند و تلاش دارد با فراهم آوردن زمینه شناخت دیگر، پیام آور صلح و دوستی میان ملل و فرهنگهای مختلف باشد.چکیده عربی:یدرس هذا المقال الأدب المقارن کفرع جامعی مستقل بوصفه نظرة أدبیة تتجاوز الحدود الوطنیة واللغویة والجغرافیة وتجعل الأدب ظاهرة عالمیة یشترک جوهرها الإنسانی فی کلّ الثقافات. کما یمیّز الکاتب بین «الأدب العالمی» و«الأدب المقارن» معتقدا أن الأدب العالمی بخلاف الأدب المقارن یتجنب التأثیر والتأثرات الأدبیة ملقیا الضوء علی النتاجات الأدبیة بشکل منفصل عن تلک العلاقات. کما أن الکاتب بالرغم من علمه أن هناک لایوجد تعریف متفق علیه لهذا الفرع من الأدب یحاول تحلیل التعریفات المختلفة له وفقا لمدارسه الکثیرة.وما یجب علی الباحثین فی مجال الأدب المقارن أن ینتبهوا إلیه هو أن الغایة منه لیست «الموازنة» بل هی معرفة الأدب ککلٍّ ترتبط أجزاءه (الآداب الوطنیة) ببعض کالجسد الواحد. وأخیرا یعتقد الکاتب أن الأدب المقارن فلسفة جدیدة فی الدراسات الأدبیة تنفی التکابر الثقافی أیّا کان وتحاول تبشیر الشعوب والثقافات المختلفة بالسلام والصداقة بعد خلق أرضیة مناسبة للتعرف علی البعض.
گوته و مفهوم ادبیات جهانی و تطبیقی
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، از ادبیات تطبیقی در کشورهای اروپایی و از آن جمله کشورهای آلمانی زبان استقبال زیادی می شود. این رشته علمی در آغاز سده نوزدهم بنیان گذاری شد و در کشورهای آلمانی زبان نیز فعالیت های علمی بسیاری در این زمینه انجام شده است.گروهی بر این عقیده اند که گوته با طرح مفهوم ادبیات جهانی، از بنیانگذاران اصلی ادبیات تطبیقی بوده است.در مقاله حاضر سعی شده است ضمن معرفی ادبیات ملی، ادبیات سلطه و ادبیات جهانی، منظور واقعی گوته از مفهوم ادبیات جهانی با توجه به ادبیات تطبیقی توضیح داده شود.
نام و ماهیت ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: «نام و ماهیت ادبیات تطبیقی» یکی از چهارده مقاله ای است که رنه ولک (1903 ـ 1995)، منتقد مشهور چک تبارِ امریکایی، در سال های دهه 1960 منتشر کرده و در سال 1970 در مجموعه مقالات او با عنوان بازشناسی: مفاهیم دیگری از نقد به چاپ رسیده است.1 هدف هر یک از مقالات این مجموعه بررسی توسعه مفهومی است که به درک بهتر اثر ادبی کمک می کند. مقاله حاضر به تاریخچه اصطلاح comparative literature (ادبیات تطبیقی) و تکامل معانی آن، به ویژه در زبان های اروپایی، اختصاص دارد. از نظر ولک، در ادبیات تطبیقی باید به دنبال چشم انداز، ماهیت و روش شناسی دیگری باشیم. ادبیات را باید در چشم اندازی جهانی و عمومی مطالعه کنیم نه در چشم اندازی ملی یا در قالب آثار پراکنده. ادبیات تطبیقی، در کنار ادبیات عمومی و ادبیات ملی، از مهم ترین رویکردها در مطالعه ادبیات است. در مطالعات ادبی، باید صرفاً به آن چیزی پرداخت که حاصل بینشی در کلیّت ادبیات باشد، یعنی ادبیات جهان، و این کار با روش «علّی» میسر نیست. در رویکرد تطبیقی، بی تردید باید بر تعصبات ملی و نگرش های بسته غلبه کرد، اما وجود و حیات سنّت های گوناگون ملی را نباید نادیده یا دست کم گرفت. در این رویکرد، هم به ادبیات ملی نیاز است هم به ادبیات عمومی؛ هم به تاریخ ادبی هم به نقد ادبی؛ هم به درون مایه ها و صورت های ادبی توجه می شود هم به جنبه های زیباشناختی و هم به چشم انداز گسترده تری که تنها با این رویکرد قابل رؤیت است. (س. ر. خ.)
حسن هنرمندی و پژوهش در ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: از زمره معدود ادیبان و مترجمان و پژوهشگرانی که در ایران در موضوع ادبیات تطبیقی فعالیتی، اعم از ترجمه و تألیف و تدریس، داشته اند حسن هنرمندی (1307 ـ 1381) است. او در دو دهه 1950 و 1960، به ویژه در دهه 1960، هم به صورت آثار مستقل و هم در لابه لای ترجمه های خود از ادبیات فرانسه به این موضوع پرداخته است. در مقاله حاضر، که بخشی از پژوهش گسترده تر مؤلّف درباره زندگی و آثار حسن هنرمندی است، آراء و آثار او در زمینه ادبیات تطبیقی شناسایی و تحلیل شده است.
ادبیات ملی و ضرورت بازتعریف آن؛ زبان: بازتاب زمان، فرهنگ و اندیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاره ای موارد در حوزة مطالعاتیِ ادبیات تطبیقی نمی توان به طور دقیق و صریح معین کرد که یک اثر مربوط به ادبیات کدام ملت و قوم است. به نظر می رسد علت این مسئله مشخص نبودن تعریف و مرز ادبیات ملی باشد که خود، معلول دقیق نبودن معیارهایی است که برای ادبیات ملی تعریف شده است. در حالی که گروهی دنباله روان مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی زبان را یگانه (یا قوی ترین) ملاک برای تعیین مرز ادبیات ملل و تعریف ادبیات ملی دانسته اند، گروهی دیگر عموماً موافقان مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی با تردید در اعتبار و کارآیی معیار زبانی، ملاک هویت سیاسی را مطرح کرده اند. البته گاه در کنار دو معیار مذکور معیارهای دیگری همچون پیوستگی تاریخی، هویت مشترک فرهنگی، مرزهای دینی مذهبی، جهان بینی های سیاسی و حتی مرزهای جغرافیایی (هم سرزمینی) نیز مطرح می شود.
برای بررسی بیشتر این موضوع، نگارندگان مقاله کوشیده اند با نقد معیارهای مذکور و نشان دادن ناکافی و غیر دقیق بودن این معیارها، مؤلفه های فرهنگی و گفتمان فرهنگی حاکم بر اثر را به عنوان معیاری راه گشا پیشنهاد کنند.
Goethes kosmopolitische Idee der Weltliteratur versus nationalistisches Gedankengut(مقاله علمی وزارت علوم)
Auch wenn es sehr paradox klingen mag, Goethes poetologische Idee der Weltliteratur auch als ein politisches Manifest bzw. Erbe zu kategorisieren, es gibt jedoch im Sinne der Verfasser dieses Beitrags berechtigte Gründe, dies zu behaupten. Vor allem aus dem Grund, dass der Begriff „Weltliteratur“ in den Vorstellungen von Goethe ein kulturelles Phänomen verkörpert und eine kosmopolitische Haltung impliziert und mit dieser Maxime den vom nationalistischen Übereifer geprägten Gedankengütern entgegentritt, die eine kulturelle Kampagne gegen die Kulturen des Rests der Welt (eben gegen das Fremde) reflektieren, ist die Thematik eines umgehenden Diskurses würdig.
رویکردهای گوته به ادبیات جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات جهانی واکنشی در برابر ناکامی ها و کاستی های ادبیات ملی است. آرمان آشکارش یکپارچگی مردم جهان و آرمان پنهانش برتری جویی و فزون خواهی ملی است. راه کارش پیوند میان سخن وران جهان و ابزارش فرهنگ زبان و ادبیات است. روی کردهای گوته به ادبیات جهانی بازتاب آرمان ها، اندیشه ها و رخ دادهای روزگار او هستند. از این رو، گوناگون و پرشمار هستند و پیوسته دگرگون می شوند. مقاله پیشِ رو، برآن است، با بررسی روی کردهای گوته به ادبیات جهانی، به واکاوی خواست او از ادبیات جهانی، خاستگاه، مرزها و چند و چون دیدگاهش بپردازد.
نقش ایده ادبیات جهانی و تفکر ادبیات تطبیقی در تحقق تعامل فرهنگی ملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
576 - 592
حوزه های تخصصی:
پذیرش ادبیات بیگانه در ادبیات خودی که در ایده ادبیات جهانی تثبیت و با ادبیات تطبیقی ابعاد گسترده ای یافته است، می تواند نقشی سترگ در تعامل فرهنگی ملت ها ایفا کند. گرچه دو جنگ مخرب جهانی اول و دوم در قرن بیستم و پدیده شوم "ترامپیسم" در قرن بیست و یکم که هر سه در ارتباط مستقیم با ناسیونالیسم افراطی قرار دارند، صفحات تاریکی را در تاریخ بشری رقم زده اند، اما از اهمیت تحقق آرمان "تعامل فرهنگی ملل" در نزد اندیشمندان و ادبای جهان هرگز کاسته نشد. اوج گیری جنبش های ناسیونالیستی در اوایل قرن بیست ویکم که با "ترامپیسیم" به بحرانی عظیم در جامعه بشری مبدل شده است، بار دیگر نقش مهم ایده ادبیات جهانی و ادبیات تطبیقی در جهان امروزی را هویدا ساخته است. جستار ذیل در صدد پاسخ به این سؤال است که چگونه می توان با ابزار ادبیات به تعامل فرهنگی دست یافته و این تعامل را به تمامی حوزه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جهان امروزی بسط داد.
گوته و خاستگاه ادبیات جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
یوهان ولفگانگ فون گوته1(1832- 1749م) اندیشمند و سخنور ِنام دارِ آلمان، نخستین بار در ماه مه (1827م) گروه واژه ادبیاتِ جهانی2را به کاربرد. ازآن پس، سخن از چند و چون ادبیات جهانی، دست مایه گفتار و نوشتار بسیاری از اندیشمندان و ادب پژوهان جهان بوده است. ازآن جاکه گوته درهیچ یک از نوشته هایش به گونه ای ویژه و بسنده، ب ه چندوچون دیدگاهش درباره ادبیاتِ جهانی نپرداخته است؛ انگیزه و خواستِ راستین وی در پی افکندن دیدگاه ادبیات جهانی، چنان که باید و شاید، بررسی نشده است. ناگزیر، پژوهش پیشِ رو، بر پایه گفت وگوها3، زندگی نامه های (خودنوشت4و دیگرنوشت)، نامه ها و مقاله های او به بررسی خاستگاه ادبیات جهانی از دیدگاه گوته می پردازد. بی گمان دیدگاه های گوته و دیگر اندیشمندان و سخنورانِ آلمان، در سده های هجدهم و نوزدهم میلادی، می تواند چراغِ راهِ کشورها ویاکسانی باشد که اندیشه پیوستن به ادبیات جهانی رادر سر دارند. آنان توانستند درسایه آگاهی، هم دلی وپشتکاری ستودنی، راه پیوستنِ زبان و ادبیات آلمان را به زبان و ادبیات جهان (اروپا) درآن روزگار، هموار سازند. آنان به آرمانی که سال ها در سر داشتند و برای آن کوشیدند؛ دست یافتند. در پژوهش پیشِ رو، با رویک ردِ تاریخی- تکوینی و به روش توصیفی- تحلیلی، ب ه بررس ی خاستگاه دیدگاه گوته درباره ادبیات جهانی می پردازیم.
مفهوم ادبیات جهان
منبع:
ادبیات تطبیقی جیرفت تابستان ۱۳۸۷ شماره ۶
33 - 48
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، ابعاد مختلف مفهوم ادبیات جهان بررسی می شود. ادبیات جهان، رابطه تنگاتنگی با ادبیات تطبیقی دارد و در واقع، مواد خام مطالعات پژوهشگر ادبیات تطبیقی را تشکیل می دهد. گوته _اندیشمند و نویسنده مشهور آلمانی _اولین کسی است که اصطلاح ادبیات جهان را در محافل ادبی مطرح و دیگران را به خواندن آن ترغیب کرد. به اعتقاد گوته، ادبیات، حد و مرز جغرافیای ندارد و دوستدار و پژوهشگر ادبیات،کتاب های مورد علاقه خود را براساس معیار های زیبایی شناسانه انتخاب می کند.
بررسی هم پیوندی ادبیات ملی با مفهوم «ادبیات جهان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، هم پیوندی ادبیات (بوم) ملی را با مفهوم ادبیات جهان بررسی می کند. از دید گوته، ادبیات ملی در مقابل و متضاد ادبیاتی است که وی آن را «ادبیات جهان» می نامد. اما آیا براستی ادبیات ملی به طور عام و سایر ادبیات ها«در برابر»، «مقابل»، یا «متضاد» نگره «ادبیات جهان» هستند یا «در کنار»، «متمم» یا «مکمل» ادبیات جهان؟ پیداست ادبیات جهان حیات و نضج و توسعه خود را مدیون ادبیات ملی است، چه اگر اثری ابتدا به جرگه ادبیات ملی یک کشور درنیاید، کمتر احتمال می رود که بتواند به جرگه آثار ادبی جهانی بدل شود. البته، هیچ ارتباط مستقیمی میان ادبیات ملی و ادبیات جهان برقرار نیست، یعنی الزامی ندارد که اثر برای آنکه به چرخه ادبیات جهان درآید، حتماً ملی باشد. لیکن، ملی بودن یعنی احراز شاخص ها و کیفیت های لازم در سطح ملی، ممکن است زمینه را برای ورود اثر ملی به سطح تراملی و بین المللی فراهم کند. در واقع، غنای ادبیات جهان ممکن است به غنای ادبیات ملی وابسته باشد و برعکس. با این حال، اگر پای ادبیات ملی در میان نباشد، از ادبیات جهان نیز کمتر خبری در میان خواهد بود. این مقاله می کوشد نسبت میان ادبیات ملی و جهان را از منظری نظری بررسی کند.
ایده ایران گرایی در ادبیات محلی (مطالعه موردی ادبیات لکی)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۰
73 - 96
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی بخشی از ادبیات محلی اقوام لک از منظر نزدیکی و دوری آن به ایده ایران گرایی می پردازد. پرسش این است که ادبیات اقوام لکی چگونه روح یا ایده کلان ایران گرایی را در خود متبلور نموده و کدام بخش از نمادها و نشانه های تاریخ باستانی و ملی ایران حضور پیوسته خود را در ادبیات محلی اقوام لک به نمایش گذاشته است. در این مقاله به روش پدیدارشناسانه، تعدادی از اشعار، تمثیلات و لالایی های لکی با تکیه بر نمادها و نشانه های شناخته شده تاریخ ملی و اسطوره ای ایران تحلیل می شود. یافته ها نشان می دهد، ادبیات لکی بر پایه الگوی ایران گرایی و تعلق خاطر شاعران لک زبان به تاریخ و سرنوشت ایران است. یکی از ظهورات این آگاهی و اندیشه ایران بودگی در نزد شاعران لک زبان، بازسُرایی بخش هایی از اشعار شاهنامه فردوسی به زبان لکی است.