مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
غاده السمان
حوزه های تخصصی:
غاده السمان در داستان «مردی در کوچه» -از کتاب«چشمانت سرنوشت من اند» از نظریه های نظریه پردازان فمینیسم تاثیر پذیرفته است. اوج این تاثیر پذیری را در تبیین نظریه ی فمینیستی-اگزیستانسیالیستی سیمون دو بوآر مشاهده می کنیم. السمان در این داستان با تاثیر پذیری از نظریه دو بوآر در خصوص فرهنگ و تمدن و ظلم آن نسبت به زنان، به بررسی شخصیت راوی می پردازد و نقش این فرهنگ و تمدن را در زندگی راوی به عنوان یک زن برجسته می نماید. السمان در این داستان برای بازیابی دوباره هویت زنان، در پی واژگون کردن هنجارها و ارزش های جامعه ی مردسالار است و به این ترتیب ویژگی های دیگر بودگی و انفعال و ضدخردگرایی را از زنان سلب می کند و در نقطه مقابل به مردان نسبت می دهد . این جستار در یک خوانش ساختارشکنانه این نکات را برجسته نموده است. السمان در این داستان زبان زنانه ی منحصر به فرد خود را دارد و بارزترین ویژگی زبانی او در این داستان خیال وسیع و شعربودگی آن است.
بررسی تطبیقی نگاه زنانه سیمین دانشور و غادةالسمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، بر درک بهتر نگاه و رویکرد زنانه سیمین دانشور، رمان نویس مشهور معاصر ایران و غاده السّمان، زنانه نویس نامدار معاصر جهان عرب، می پردازد. به راستی دانشور در رمان شیرین و پرخواننده «سووشون»، در تحکیم و گسترش ادبیّات زنانه ایران سهم بسزایی پیدا کرد و السّمان، غریزه زن عرب است که در شاهکار های ادبی اش، از پس دیوار های ستبر و کهنه قرون، فریاد برمی آورد. این نوشته، بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به وجوه مشترک نگاه زنانه دانشور و السّمان پی ببرد. در اینجا، رمان سووشونِ دانشور و اشعار غاده السّمان، از این جنبه مورد بررسی قرارگرفته و در خلال همین بررسی، با ذکر شواهد مثال، به مطالعه وجوه مشترک ذهنیت زن نگرانه دو ادیب ایرانی و سوری، در مسائلی از قبیل زن، جنگ، عشق و... پرداخت ه شده و نشان داده شده است که در نگاه زنانه به مسائل مذکور، دانشور و السمان، با مرام و جغرافیای متفاوت تا چه اندازه به هم نزدیک و یا به نحوی شبیه هم هستند.
استعاره های مفهومی زنانه در شعر فروغ فرخزاد و غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
113 - 134
حوزه های تخصصی:
زن و جایگاه او در اجتماع، از مهم ترین و اصلی ترین درونمایه های شعر فروغ و غاده السمان است. این دو شاعر سنت شکن برای بیان رنج ها و محدودیت هایی که نسبت به زنان اعمال شده است و نیز ملموس کردن آنچه در ذهنشان برای بیان این آلام می اندیشیده اند، از استعاره های مفهومی بهره برده اند و با استعاره هایی چون: «زندگی جنگ است» به بیان مشکلات زنان پرداخته اند. استعاره های مفهومی یا شناختی، مفاهیم انتزاعی را در قالب مفاهیم ملموس بیان می کند و با تغییر قلمرو آنها زمینه فهم و درک آنها را هموارتر می کند. در نظریه شناختی، استعاره تنها منحصر به زبان ادبی و واژه نیست بلکه بخش عمده ای از فرآیندهای فکری آدمی را استعاری می داند. این مقاله بر آن است تا با تطبیق اشعار فروغ و غاده السمان به بررسی استعاره های مفهومی در شعر آنان به عنوان یکی از عناصر مشترک شعری و فکری این دو شاعر بپردازد.
صوره الآخر الشرقی فی أدب الرحلات لغاده السمان «کتاب شهوه الأجنحه نموذجا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
165 - 184
حوزه های تخصصی:
یدرس علم الصوره فی معناه الخاص صوره الآخر وثقافته فی النص الأدبی، ویتناول تفاعله مع الأنا بالبحث. والحقیقه أن الوعی بالذات یمرّ بالآخر، والشعور بالهویه یبرز فی مواجهته، ویتمثل قدر کبیر من هذا التفاعل فی أدب الرحلات. أصدرت السمان لحد الآن خمسه أعمال فی أدب الرحلات توفر ماده دسمه للدراسات الصورولوجیه. وهذا البحث باعتماد المنهج الوصفی- التحلیلی ومن خلال الترکیز علی المنهج الاجتماعی والمقارن یحاول أن یلقی الضوء علی الجزء الأول من کتابها: «شهوه الأجنحه»، المکرس علی «الشرق الأقصی»، وذلک لفهم خصوصیه الأنا والآخر والأوهام والانحرافات الفکریه لکل منهما تجاه الآخر. والنتائج تدل علی أن الرحله إلی الشرق الأقصی تمت للهرب من الواقع الألیم، والسعی نحو المجهول، بعد ما أصیبت السمان بالاغتراب الروحی؛ أما الهرب من الواقع فلم یتحقق؛ إذ إن صوره لبنان ودمشق تطلّ من ثنایا کل سطر، ومن تضاعیف أی مشهد. ویبدو أن السمان تأثرت مسبقا بانطباعات أدباء الغرب الرومانسیین عن الشرق الساحر والغامض؛ کما أنها زارت الشرق الأقصی مباشره؛ فتجربتها حضوریه مباشره، ومتأثره فی الوقت نفسه بالصور والنصوص السابقه. والسمان أدیبه أوّلاً، ثم رحّاله ثانیاً، فتأخذ عناصر لوحاتها الفنیه والأدبیه من الواقع الألیم أو السارّ ثم تُضفی علیها کثیراً من الألوان والظلال حتی تخرج فی شکلها الفنی والمؤثر، مع هذا کله تبدو غالباً موضوعیه وصادقه وتتجنب - قدر الإمکان- الوقوع فی فخّ التعمیم والتشویه السلبی، ولکن مع المدن لا حیاد، والموضوعیه أکذوبه. ثم إن الاختلاط مع الشعوب المختلفه وضعت أمامها مجالا طیبا للمقارنه ودفعها إلی الإعجاب بحضاره الشرق الأقصی العریقه، وبجمالها وسحرها، مثلما حملها علی شجب مظاهر التخلف والفقر والخرافه فی هذا الشرق واستغراق أهله فی الحیاه الاستهلاکیه والحضاره المادیه.
رمان "لیلة الملیار" (شب ملیاردر) روایتی زنانه از مهاجرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیلِ بازتولید پدیدۀ «مهاجرت» در ادبیات زنان، تصویرگر کشاکش انتخاب میان خود و دیگری است. دیگری ای که گسترۀ آن فرزند، خانواده، هویت، سرزمین، تاریخ و جامعه است. محرک این نزاع -خود و دیگری- جنگ، غربت و آوارگی است، پدیده هایی که هر یک با گسترۀ وسیعی از بایدها و نبایدهای تاریخی و هویتی، افراد را ملزم به انتخاب می نماید. این پژوهش به دنبال خوانشی فمینیستی از «تجربه» یک نویسندۀ زن از «مهاجرت» است. تجربه ای که در روایتی دراماتیک می تواند فضای ذهنی و بعضا تصاویر فانتزی تخیل نویسنده را افزون بر واقعیت های محض خبری و رسانه ای، در معرض ذهن و وجدان مخاطب قرار دهد. پژوهش حاضر به واکاوی «مهاجرت» و شناسایی چالش مهاجران با مسئله مهاجرت می پردازد. این موضوع بر مبنای رمان لیلة الملیار (1967)، نوشتۀ غادةالسمان، یکی از زنان رمان نویس مشهور عرب پی گیری شده است. شناسایی تحول مفهومی در هویت مهاجران در این نوشتار با رویکردی «فمینیستی» و با روش توصیفی– تحلیلی انجام پذیرفته است. مقاله روشن نموده که به رغم همه جانبه نگری نویسنده نسبت به پدیدۀ مهاجرت و مسئلۀ مهاجران، نگاه مردسالارانه و تفسیرهای جنسیتی از کنش شخصیت ها در شخصیت پردازی و پیشبرد رویدادها کاملا مشهود است.
پردازش و بازتولید در ترجمه متون ادبی بر اساس دیدگاه ویلس (پیکره مطالعاتی: ترجمه کتاب در بند کردن رنگین کمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی این نکته که مترجم عملاً در متن بازنویسی یا «بازتولید»، تا چه اندازه توانسته است مفاهیم مورد نظر نویسنده را در زبان مبدأ «درک» و به زبان مقصد منتقل کند، در تشخیص توفیق مترجم در کار ترجمه بسیار مهم است و نشانه سطح توانایی او در کار ترجمه است. در این مقاله، ترجمه برخی اشعار غاده السمان به قلم عبدالحسین فرزاد که با نام در بند کردن رنگین کمان منتشر شده است، بر اساس دیدگاه یکی از پژوهشگران ترجمه به نام «ولفرام ویلس» نقد و تحلیل می شود. وی ترجمه را پردازش متن اصلی و بازتولید آن می داند. سعی بر این است که بر مبنای محورهای پیشنهادی ویلس به بررسی طبیعی بودن و صحت متون ترجمه شده اشعار غادهالسمان بپردازیم تا نشان دهیم آیا مترجم در فرایند پردازش و بازنویسی متن، توفیقی کسب کرده است یا نه. این محورها عبارتند از: معادل یابی نادرست برای واژگان، توالی و ترتیب نامناسب جمله ها و عبارت سازی های بی شیرازه، ساختار و ترکیب متن، حذف و اضافه های غیرضروری، روان نبودن عبارات و ابهام در بازتولید متن، کاربردهای نامأنوس و غریب. نتیجه اینکه مترجم به رغم تلاش برای معرفی ادبیات مدرن عربی به خوانندگان ایرانی، گاه در درک متن عربی و گاه در حوزه معادل یابی در بافت جمله و دریافت فضای کلی متن ناموفق بوده است.
زمان اساطیری در شعر فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.4632.2028
حوزه های تخصصی:
فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان دو شاعرِ زنِ معاصر هستند. این دو برخلاف سنّت ادبی گذشته سرزمین خود، تخیّلات شعری خویش را در قالب شعر نو عرضه می کرده اند؛ امّا به کلّی از سنّت اندیشگی شرق دور نشده اند. درک از زمان در شعر این دو شاعر، همسان درک گذشتگان از زمان است. فروغ و غاده السّمّان، به مانند گذشتگان، زمان را دایره وار می پندارند. درنظر ایشان، زمان از مبدأیی آغاز می شود و در زمانی به پایان می رسد. این پایان به معنی آغازی دیگر است. در دنیایی که زمان آن دایره وار است، مفاهیمی شکل می گیرد که در میان تمامی فرزندان بشر همسان و هماهنگ است و فروغ و غاده نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نگارندگان پژوهش حاضر، براساس مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی و به روش تحلیلی - توصیفی بدین یافته اساسی رسیده اند که درک فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان از زمان، مشترک و همسان است. این امر سبب آن شده است که مفاهیم منشعب از درک دایره وار زمان در شعر این دو تکرار شود؛ مفاهیمی همچون انتظار، دیرکردگی، گذشته بازگشتنی، حال تکراری و آینده محوری که از مهم ترین مفاهیم زمان اساطیری است و در شعر این دو شاعر بررسی و تحلیل شده است.
روّاد القصه القصیره فی إیران وسوریه؛ دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
إن العقد الثالث من القرن العشرین فی إیران، والرابع فی سوریه کانا بدایتین حقیقیتین لظهور القصه القصیره فی البلدین. فاتفق رواد الفکر التجدیدی فی الأدب المعاصر علی ضروره الاستفاده من هذا الجنس الأدبی الجدید لإقامه الثوره الأدبیه آنذاک. وما جعل القصه القصیره وسیله للتطرق إلی مشکلات المجتمع ونقدها، إنمّا هو دور مبدعیها فی البلدین الذین استخدموا تقنیات حدیثه تؤدی دوراً أساسیاً فی عرض أشکال تناهز نظیرتها الغربیه إلى جانب تفاعلها الفعّاله لما یجری فی صمیم المجتمع وطبقاته. البحث الحالی عباره عن محاوله لرصد نقاط التشابه والاختلاف بین روّاد القصه القصیره فی کل من سوریه وإیران فی العقود الأولی من نشأتها على ضوء المنهج الأمریکی الذی یرکز على وحده الأفکار البشریه بغض النظر عن وجود صلات تاریخیه (على ضوء المدرسه الفرنسیه)، أو بنی تحتیه مشترکه (على أساس المدرسه السلافیه)، بل یرکز علی الأفکار المشترکه، والأنماط المتشابهه. فینطلق البحث بِمَن بدأ هذا الجنس الأدبی فی کلا البلدین إلى من یمکن تعبیره قمه هذه الحرکه فی کل من سوریه و إیران، إلى جانب من یمثل فیهما الأصوات النسائیه. ومن خلال البحث، یمکننا القول أن القصه القصیره فی إیران حظت باهتمام مبکر ووعی أکثر فی بدایاتها، کما تمکنت من الوصول المبکر إلى قمتها مقارنه بنظیرتها السوریه؛ إلا أن الأصوات النسائیه تبرز تعددیه لافته للانتباه فی سوریه مقارنه بإیران.
مقایسه ى تطبیقى حضور عشق در شعر شمس لنگرودى و غاده السمان
حوزه های تخصصی:
تجلیات الاغتراب وبواعثه فی شعر غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۷ سال ۱۴۴۲ شماره ۴
123-144
الاغتراب حاله نفسیه تحدث فی الأشخاص نتیجه للقلق والتوتر فی الظروف الاجتماعیه والسیاسیه والاقتصادیه للمجتمعات. یرافق الاغتراب ظهور مشاعر کالغضب والقلق والإحباط والفشل والوحده، ویؤدّی إلی سلوکیات کالتمرد و العصیان أو العزله. هذه الظاهره، إلی جانب العدید من العلوم، موجوده فی الأدب، خاصه وأنّ الشعراء والکتّاب غالباً ما یعتبرون من زمره المفکرین والمثقفین فی کلّ مجتمع. یسعی هذا البحث من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی إلی دراسه أنواع الاغتراب فی شعر الشاعره السوریه المعاصره غاده السمان. إنّ الشاعره عانت من الاغتراب بسبب بعض الأحداث کوفاه والدتها فی فتره الطفوله، والانفصال عن زوجها والفشل العاطفی، والمشقّات الاجتماعیه، وأزمه الهویه الناتجه عن هزیمه عام 1967، والبُعد عن الوطن، والإقامه فی أوروبا والتعرف علی الفکر النسوی. ولاشکّ أنّ هذه الأحداث ترکت بصمتها علی شعرها. وقد توصل البحث إلی نتائج تظهر أنواع الاغتراب، بما فی ذلک الاغتراب المکانی والعاطفی والاجتماعی والسیاسی فی قصائد الشاعره؛ کما تشیر نتائج البحث إلی أنّ ردّ فعل الشاعره علی الاغتراب تراوح بین العوده إلی الطفوله، واسترجاع الماضی، وبناء المدینه الفاضله .
بررسی تغییر زبان زنانه در ترجمه شعرهای غاده السمّان به فارسی (مطالعه موردی؛ دو ترجمه «غمنامه ای برای یاسمن ها» و «علیه تو اعلان عشق می دهم» از عبدالحسین فرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله زبان زنانه در نظریه های بسیاری از فمینیست ها مطرح شده است. براساس آن، نگارش زنان -به شکلی جوهری- با نگارش مردانه متفاوت است. به همین منظور، نظریه پردازان فمینیست، تلاش کردند که سبک زنانه را در نوشتار بپرورند و در این مورد، آرای پراکنده و متکثری را بیان کردند. با گسترش نظریه های نقدی فمینیستی، بسیاری از زنان نویسنده و شاعر از آن تأثیر پذیرفتند و آثارشان را با زبانی زنانه نوشتند و سرودند. شاعر و نویسنده سوری، غاده السمّان به سبب تحصیل در غرب و آشنایی با جنبش های زنانه، توانست نگارش زنانه یگانه ای را در نوشته هایش خلق کند. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه شده اند. عبدالحسین فرزاد در «غمنامه ای برای یاسمن ها» و «علیه تو اعلان عشق می دهم» گزیده ای از شعرهای او را به فارسی ترجمه کرده است. در پژوهش حاضر سعی شده تا با استناد به آرای ارائه شده درخصوص نگارش زنانه، ترجمه های فوق نقد شود. برای این منظور، ابتدا آرای متکثری که ناقدان فمینیست در مورد نگارش زنانه مطرح کرده اند، فهم و استخراج و با در نظر گرفتن آن، ترجمه های مدنظر بررسی شده است. نتیجه های تحلیل بیانگر این است که در ترجمه های مورد بحث به مواردی چون واژگان زنانه، سیالیت، انحراف از ساختارهای حاکم بر جمله، شیوه نگارش، ساختارشکنی و وارونه سازی ارزش های مردانه دقت نشده است.
جلوه های تمثیلی اعتراض در شعر "فروغ فرخزاد" و "غاده السمان"
حوزه های تخصصی:
ساختار سنتی جامعه ی ایرانی و عرب و ارزش ها و برخوردهای فرهنگی آن، موقعیت اجتماعی زن را رقم زده است. در این جوامع از دیرباز بسیاری عوامل فرهنگی و اقتصادی وضعیت حاشیه ای زن را تثبیت کرده و او را عملاً از زندگی اجتماعی دور نگاه داشته و به اجبار به انزوا کشانده است. در میان شاعران سنت شکن معاصر ایران و عرب، "فروغ فرخزاد" و "غاده السمان" با ایستادگی در برابر سنت های مرد سالارانه و باورهای اشتباه، زبان گویا و معترض زنان صامت مشرق زمین اند که در طول زمان، از عقده ی دردناک تبعیض، ستم ها و بی رحمی ها به تنگ آمده اند. این دو به عنوان شاعران روشنفکر و آگاه، مشکلات جامعه ی زنان را درک کرده و منادی آزادی زن از افکار سنتی جامعه ی مردسالارانه خود شده اند. در این جستار که به بررسی و مقایسه ی اعتراض در آثار فروغ و غاده با رویکرد تمثیلی پرداخته شده است، انتقادهای تند و صریح این دو شاعر عصیان گر درباره ی باورهای نادرست حاکم بر جامعه آمده است.
تحلیل مقایسه ای استعاره های مفهومی در اشعار فروغ فرخزاد و غاده السمان با تکیه بر حوزه مفهومی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
273 - 305
حوزه های تخصصی:
در نظریه استعاره مفهومی، استعاره ها متکی بر روابط معنایی میان واژه ها هستند که به عنوان ابزاری برای درک نوع فهم انسان از امور انتزاعی و امور محسوس جهان عمل می کنند. ادبیات در پیوند با نظریه «استعاره مفهومی» دارای «حوزه های مبدأ» و «حوزه های مقصد» گوناگونی هستند که از طریق این حوزه ها مفاهیم انتزاعی را به صورت ملموس برای آن مخاطبان تبیین می کنند. مسأله این پژوهش بررسی اشعاری از فروغ فروخزاد و غاده السمان است که حوزه مبدأ یا مقصد آن ها «عشق» و واژه های هم حوزه با آن است. روش مورد استفاده در این پژوهش کاربرد مبانی و اصول این نظریه در اشعار این دو شاعر و شناخت حوزه های مبدأ پرکاربرد است تا از این طریق به هدف ویژگی های شناختی، ساخت های فرهنگی، اجتماعی و جهان بینی های ذهن این دو شاعر زن از دو ناحیه متفاوت در ارتباط با عنصر عشق دست یافته شود. از جمله نتایج حاصل از پژوهش انتخاب قلمروهای مبدأ چون اشیاء، حیوان، گیاه و پدیده های طبیعی و نوع بار معنایی حاصل از آن ها است که نوع دیدگاه این شاعران زن را نسبت به عشق آشکار می کند. از دیگر نتایج حاصلْ بسامد حوزه های مفهومی با بار معنایی مثبت چون سرزندگی و آرامش بخش بودن عشق، شور و حیات بخشی آن، جاودانگی، نشاط بخش بودن آن، محبوب بودن آن و... در استعاره های مفهومی این دو شاعر بیشتر از حوزه های مفهومی با بار معنایی منفی چون دردآلود بودن، غم آور، نابودگر، ستمگر، آسیب رساننده، ناعادلانه، قابل پیشبینی نبودن آن و... است. در نهایت این دو شاعر در حوزه های مبدأ غیرملموس نیز معانی مثبت و منفی چون ایثار، هنر، نفرین، خیرگی، فراق و... برای عشق در نظر گرفته اند.
استعاره مفهومی و تصویرسازی در شعر غاده السمان بر اساس نظریه لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره ی مفهومی و تصویرسازی در شعر غاده السمان بر اساس نظریه لیکاف و جانسون چکیده: زبان شناسان شناختی برداشت تازه ای از استعاره را ارائه کرده اند که با مفهوم سنتی آن متفاوت است. این برداشت از استعاره را نخستین بار، لیکاف و جانسون معرفی کردند. در این برداشت تازه، استعاره دیگر واحدی برحسب مشابهت با واحدی دیگر جایگزین نمی شود بلکه، نوعی ساخت اسنادی است و قبلا بر اساس تجربه حسی در ذهن ثبت شده است. برای مثال، استعاره زبانی «عاشق، کوله باری از رنج بر دوش دارد» بازنمود یک استعاره مفهومی ثبت شده در ذهن مان است که: «عشق، سفر است». استعاره های مفهومی به سه دسته: جهتی، هستی شناختی، ساختاری تقسیم می شوند. این مقاله بر آن است تا استعاره مفهومی را تشریح کرده و چگونگی ورود آن به زبان شعر نو را بر اساس نمونه های متعددی تحلیل کند و آنگاه به تحلیل و تطبیق استعاره های مفهومی در نمونه هایی از اشعار خانم غاده السمّان شاعر پرآوازه سوری بپردازد. در این میان، ارزش تصویری اشعار غاده السمان و هنجارگریزی در شعر وی نیز به روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. مهم ترین دستاورد این مقاله را می توان اثبات حضور پررنگ استعاره های مفهومی در شعر غاده السمان و تحلیل تصویرشناسانه این اشعار و تاثیر محیط زیست عربی شاعر، بر شعر وی دانست و این که صحرا به عنوان تصویر مرکزی و محوری شعر وی محسوب می شود.
تحلیل انتقادی گفتمان مجموعه اشعار "الحبیب الإفتراضی" غاده السمان بر اساس الگوی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
63 - 83
حوزه های تخصصی:
غاده السمان شاعر و نویسنده متعهد عرب است که در اشعار خود علیه ایدئولوژی های نادرست جامعه واکنش نشان داده است. پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف،به چگونگی انعکاس مهمترین مسائل جامعه عرب در شعر غاده السمان پرداخته و رابطه ی متقابل شعر (به عنوان متن) و جامعه را در سه سطح: توصیف، تفسیر و تبیین توضیح دهد. با توجه به بررسی انجام شده مشخص شد که زن و وطن دو موضوع برجسته شعر السمان هستند که با دیدی انتقادی و در بافتی فرهنگی تاریخی به تصویر کشیده شده اند. السمان در این مجموعه شعر، سعی کرده است تا به مهم ترین مشکل زنان یعنی فرهنگ مرد محور حاکم بر جامعه و نیز، جنگ های فرسایشی جهان عرب بپردازد و اثرات آن بر زندگی مردم را با دیدی انتقادی و گاه تمسخرآمیز به ورطه نقد بکشاند. اعتراض به اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه، نگاه انتقادی به جایگاه زنان و بافت فرهنگی جامعه در باب زنان از مهم ترین موضوعات شعری السمان در این مجموعه شعر است. این پژوهش سعی دارد تا به این دو پرسش پاسخ دهد که مهم ترین موضوعات اجتماعی مطرح شده در شعر غاده السمان بر اساس نظریه نورمن فرکلاف کدامند؟ السمان چگونه توانسته است با استفاده از کلمات این موضوعات را منتقل کند؟ در نتیجه این پژوهش مشخص شد که اشعار مجموعه شعر السمان حاصل تجربیات، ذهنیات و تفکر خود وی در باب جنگ و تأثیرات زیانبار آن بر زندگی مردم جامعه خصوصاً زنان است. جنسیت، قومیت و وطن از مهم ترین مسائلی هستند که السمان به آن ها توجه نشان داده است.
بررسی شخصیّت های روان رنجور رمان بیروت ۷۵ غاده السّمان بر اساس نظریه کارن هورنای
حوزه های تخصصی:
بُعد شخصیّت یکی از ابعاد مهّم، وسیع و جذّاب وجود آدمی می باشد. هنگامی که انسان، تحت تأثیر تنش های درونی و بیرونی، دچار اضطراب و ناآرامی شود، این ناآرامی ها به ساختار شخصیّت وی نفوذ می کنند و موجب خواهند شد که ساختار شخصیّتی فرد مختل شود. غاده السّمان، نویسنده زن معاصر عرب، نیز به علّت زندگی در اوضاع جنگ و آشوب، دچار اضطراب واقع شده و سال های پرآشوب بیروت را با تمام وجود لمس کرده است. به همین علّت این آشفتگی های درونی در نوشته های او نمود یافته اند. بیروت ۷۵ نخستین رمان غاده السّمان، تصویری از بیروت در آستانه ی جنگ داخلی است. از آنجایی که نظریه شخصیّت خانم کارن هورنای، یکی از مهمّ ترین نظریه های شخصیّت است که مورد توجّه پژوهشگران حوزه ادبیّات قرار گرفته است، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی و در چهارچوب این نظریه به بررسی و تحلیل شخصیّت های اصلی رمان بیروت 75، فرح، یاسمینه، طعان، ابوالملا و ابوالمصطفی، پرداخته است. بر اساس یافته های پژوهش، فرح دارای شخصیّت روان رنجورانه پرخاشگر هورنای است. یاسمینه راهبه که به سرنوشتی تلخ دچار می شود دارای شخصیت مطیع نظریه هورنای است. ابوالملا که برای آزادی دخترانش دست به دزدی می زند نیز دارای شخصیّتی مطیع است. طعان که ابتدا فاقد شخصیّت های روان رنجور است، به جرم باسواد بودن مجبور به جدایی از قبیله اش می شود؛ دارای شخصیتی جدا شد. ابومصطفی هم که برای رسیدن به اهدافش دست به انتحاری می زند دارای شخصیت پرخاشگر ازنظر نظریه کارن هورنای می باشد.
ظاهره التضاد و دوره فی الترابط النصی فی دیوان رسائل الحنین إلی الیاسمین لغاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
137 - 152
حوزه های تخصصی:
یتکون النص الشعری الحدیث من التعبیرات التی تعکس مشاعر الشاعر المعاصر، وفق المؤثرات السیاسیه والاجتماعیه التی عاشها. والقارئ المعاصر بحاجه إلى معرفه العلاقات الداخلیه فی النص الشعری لفهم تلک المشاعر والتعبیرات، وذلک بمساعده آلیات تبین هذه العلاقات؛ منها الاتساق المعجمی من خلال علاقات داخلیه متشابهه أو مختلفه کالتکرار والتضام، والذی یدل علی علاقه نسقیه متمایزه کالتضاد، والجزئیه، والکلیه، والعموم والخصوص، والترتیب والمجاوره . وبما أن التضاد یؤدی دورا هاما فی التماسک النصی ویخلق عالما متشابکا من العلاقات التی تحتضنها اللغه ولاسیما اللغه الشعریه؛ فقد قمنا بمعالجه هذه التقنیه التعبیریه فی دیوان رسائل الحنین إلی الیاسمین لغاده السمان، وتناولنا کیفیه استخدام هذه الظاهره فی الدیوان المذکور، محاولین استخراج المعانی الکامنه فیها، معتمدین على المنهج الوصفی التحلیلی. تشیر النتائج إلی أن ظاهره التضاد بأقسامها اللفظیه، والمعنویه والتصویریه فی شعر غاده السمان قد جعل نصها الشعری نصا منسجما، مما یدل علی اهتمام الشاعره باختیار المفردات المناسبه التی تعبر عن مشاعرها؛ وتعکس متناقضات حیاتها؛ بین الحنین إلى الوطن والعیش فی الغربه، والحب والکره، والموت والولاده، والصدق والکذب، والبکاء والضحک، والغرب والشرق، کما تنادی بجرأه بالتساوی بین المرأه والرجل.
تحلیل الشخصیه الرئیسه لراویه "کوابیس بیروت" علی أساس نظریه جاک لاکان النفسیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لقد اهتم الباحثون بالتحلیل النفسی للأعمال الأدبیه کثیراً، وفی هذا الصدد، تم الاهتمام بعدید من النظریات والمدارس، بما فی ذلک نظریه لاکان النفسیه والذی یعتقد أن ضمیر اللاوعی البشریّ له ثلاثه أنظمه خیالیه ورمزیه وواقعیه وینبغی القیام بفحصها لمعرفه هذا الضمیر. یسعی کتّاب هذا المقال إلی دراسه روایه "کوابیس بیروت" لغاده السمان، وفقاً لنظریه لاکان النفسیه معتمدین علی المنهج الوصفی-التحلیلی بهدف الحصول علی قراءه جدیده لمستویاتها العمیقه والتحلیل النفسی لشخصیتها الرئیسه. ومن أهم النتائج التی توصلت إلیها المقاله أن الروایه تتناسب تماماً مع الأنظمه التی یعبر عنها لاکان لضمیر اللاوعی. والنظام الذی تقع فیه الراویه، أی ساحه المعرکه، یتوافق مع الخصائص التی ذکرها للنظام الرمزی، وأن تناقض الراویه وعدم تکیّفها مع البیئه وأهل الأسره وقیم المجتمع کلها تؤکد علی صحه ما نذهب إلیه، وأن الراویه هی شخصیّه ذهانیّه تدخل العالم الخیالی بذکریات زوجها، لکنها فی النهایه لا تستطیع تحمل الوضع الراهن وتهرب من العالم الرمزی، کما أن الحیاه الجدیده التی تفکر فیها تمثل الجانب الحقیقیّ الذی حلمت به.
مطالعه تطبیقی هنجار گریزی معنایی در اشعار ژاله اصفهانی و غاده السّمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
1 - 14
هنجار گریزی یکی از نظریه های ادبی و تأثیرگذارترین روش ها در برجسته سازی ادبی می باشد که در عرصه شعر بازخورد زیادی دارد. نظریه فرمالیست ها بر این باور است که انسان همواره با دو نوع زبان در ارتباط است. اولی زبان عادی که انتقال دهنده پیام های روزمره است و زبان ادبی که در قلمرو هنر و ادبیات استعمال می شود و ظرافت خاص خود را دارد. آشنایی زدایی همواره لذت های ادبی را برای مخاطب برقرار می سازد و قدرت حواس آدمی را بهبود می بخشد. پژوهش حاضر در نظر دارد با شیوه ای توصیفی - تحلیلی و تکیه بر اشعار ژاله اصفهانی و غاده السّمّان به مقوله هنجار گریزی معنایی و گونه های مختلف آن بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که هنجار گریزی معنایی چیست و حوزه های بسترساز این هنجار در اشعار ژاله اصفهانی و غاده السّمّان علیرغم وجوه اشتراک و افتراق چگونه به کار رفته است؟ یافته های پژوهش از راه جستجوی کتابخانه ای نشان می دهد که ژاله اصفهانی و غاده السّمّان هر دو از صور خیال و آرایه های معنوی بهره مند گردیده اند.
نقد تطبیقی «مرگ» در اشعار سپهری، السمان و کیتس بر پایه ی «ورای اصل لذت» فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
791 - 823
نگرش به مقوله ی «مرگ» بسته به عوامل گوناگون فکری و فرهنگی متغیر است؛ با وجود آن که عموماً مرگ پدیده ای «منفی» و «ناخوشایند» تلقی می شود، اما گاه نیز مفهومی «مطلوب» می یابد و نوعی «مرگ اندیشی» و «مرگ دوستی» در افراد پدید می آورد. این مرگ اندیشی نمودهایی در ادبیات دارد و هدف عمده ی این تحقیق بررسی عقاید شاعرانی است که با این نگاه متفاوت به مرگ می نگرند. در تحقیق حاضر، ما ابتدا تلاش کرده ایم که اشعار مرگ اندیشانه ی سه شاعر ایرانی(سهراب سپهری)، عرب(غاده السمان) و انگلیسی(جان کیتس) را جداگانه مورد بررسی قرار دهیم و سپس کوشیده ایم تا به واکاوی علل و عوامل این طرز تفکر بر مبنای یک نظریه ی روانکاوی با عنوان «رانه ی مرگ» از فروید بپردازیم. مطابق با این نظریه، فعالیت رانه ی مرگ با «تکامل روانی افراد» مرتبط است؛ یعنی هر قدر افراد بیشتر به تکامل روانی رسیده باشند، رانه ی مرگ در آن ها به میزان بیشتری فعال است. ما در خلال این تحقیق بسیاری از مؤلفه های فکری اشعار مرگ اندیشانه ی این شعراء را با مختصات این نظریه ی روانکاوی قابل انطباق می یابیم.