مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
شعر مدرن
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر می کوشد با بازخوانیِ «محتوا» و «صورت» در شعر «ققنوس» نیما، وجوهِ «مدرن» بودن را در آن واکاود و نشان دهد که اگر ققنوس «سرآغاز شعرِ مدرنِ فارسی» قلمداد می شود، این «مدرن بودن» در کدام وجوهِ این اثر و چگونه خودنمایی می کند. برای رسیدن به هدف یاد شده، نخست ویژگی های «پارادایم»های «پیشامدرن» و «مدرن» به شکلی گذرا و فشرده از منابع استخراج و ذکر گردیده و پس از آن، آرایِ منتقدان درباره ی شعر «ققنوس» ، با آن مطابقت داده می شود و در صورت یافتن جنبه های مشترک میان این دو نظرگاه (ویژگی های اصلی و حدّاقّلی شعر و ادب مدرن و محوری ترین ویژگی های ققنوس) و هم سویی آن ها کوشش می شود جنبه های مدرنیستی شعر ققنوس، بازخوانی و بررسی و تحلیل شود. یافته های پژوهش نشان داد شعر ققنوس هم از جنبه های صوری به سوی مدرنیسم حرکت کرده است که تغییر و آزادسازیِ قالب و واکاویِ نمودهای چندمعنایی در این بخش ، نقش ویژه ای داشته است و هم از جنبه ی محتوایی، این حرکت دیده می شود؛ چون یکی از ویژگی های مهم مدرنیسم، نشان دادن مصادیق و اهمیّتِ ویژه ی تنهایی است. «گونه شناسی» تنهایی های ققنوس، نشان می دهد اصلی ترین تنهاییِ مطرح شده در شعر، تنهایی وجودی و باطنی از نوع «درک ناشدگی» است که با نگاه و خصلتِ پیامبرگونه ی نیمای نوپرداز، تناسبی تام دارد و با تنهایی مطرح در شعرهای قبل به ویژه «افسانه» که بیش تر رنگ و بوی «جداماندگی» یا «غربت» دارد، به طور کلی متفاوت است.
اشعار تی. اس. الیوت در زبان فارسی: بررسی موردی ترجمة استعاره ها در «سرزمین بی حاصل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقالة حاضر، با به کارگیری نظریه های ترجمة مرتبط با استعاره که پیتر نیومارک (1998) در زبان انگلیسی و سیروس شمیسا (1386) در زبان فارسی ارائه کرده اند، به بررسی مقایسه ای شعر «سرزمین بی حاصل» از تی. اس. الیوت با ترجمه های فارسی متناظر با شعر ذکرشده پرداخته شده است. متأسفانه، در زبان فارسی، چارچوبی برای ترجمة استعاره ها وجود ندارد. در بررسی حاضر، ارائة استعاره با توجه به بازنمایی ها در تلمیحات شعر یادشده، بررسی شده است. در روند ترجمة این شعر، شواهد قانع کننده ای وجود دارند که مترجمان از ترجمه های پیش از خود به نوعی تقلید کرده اند. علاوه بر این، با بررسی اطلاعات آماری ترجمه های انجام شده، می توان نتیجه گرفت که شباهت های چشمگیری بین استعارة مرده در انگلیسی با استعارة تبعیه در فارسی، استعارة ابتکاری در انگلیسی با استعارة بعید در فارسی و استعارة اقتباسی در انگلیسی با استعاره مرکب در فارسی وجود دارد؛ اما چنین به نظر می رسد که مترجمان در یافتن معادل برای دیگر استعاره ها در هر دو زبان با مشکل بزرگی مواجه هستند.
از انسجام مکانیکی تا انسجام ارگانیک (نگاهی جامعه شناختی به ساختار قالب های شعر فارسی مدرن/نیمایی و پیشامدرن/پیشانیمایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام یا فقدان انسجام شعر گذشته یکی از مسائل محل مناقشه میان نوگرایان و سنت گرایان بوده است؛ نوگرایان به تبعیت از نیما شعر گذشته را فاقد انسجام دانسته، به آشفتگی آن رای داده اند حال آنکه برخی دیگر (عمدتاً سنت گرایان) شعر گذشته را نیز دارای و انسجام دانسته اند. به نظر نویسندگان این مقاله آنچه سبب این تناقض گردیده است، صورت بندی نادرست مسئله ساختار شعر پیشامدرن و مدرن می باشد؛ برای رسیدن به پاسخ های قانع کننده تر باید این سوال را طرح نمود که هر کدام از این اشعار(پیشامدرن و مدرن) چه نوع ساختاری دارند؟ برای ارائه پاسخی به این سوالات می توان از آراء جامعه شناسانی چون دورکیم استفاده فراوان برد. به باور این جامعه شناسان نوع همبستگی میان افراد جامعه های پیشامدرن نه آشفته بلکه مکانیکی است همچنانکه نوع همبستگی میان افراد جامعه های مدرن نه منسجم بلکه ارگانیک است(یعنی در هر جامعه نوع خاصی از همبستگی و انسجام میان اجزاء/افراد آن جامعه وجود دارد). اگر بتوان این دیدگاه را به حوزه ادبیات تعمیم داده، ساختارهای ادبی را در ارتباط با ساختار) جوامع بدانیم، آنگاه می توان ادعا کرد که ساختار شعر پیشامدرن مکانیکی(و نه لزوماً پراکنده) و ساختار شعر مدرن ارگانیک است.
تاثیر مدرنیسم در شعر احمدرضا احمدی
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری در بوته نقد: گونه شناسی نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۱۱
25 - 43
حوزه های تخصصی:
نقدهایی که طیّ دوره پنجاه ساله رواج شعرِ سهراب سپهری (1359- 1307) متوجّه آن شده است، یا نقدهایی اند که به قلم ناقدان و شاعران سنّت گرا رفته و هدف آن ها اساساً طعن و تحقیر شعر مدرن ایران است و یا نقدهایی اند که هدف آن ها مشخّصاً تحلیل شعر سپهری است و با تمرکز بر آن نوشته شده است. نقدهای دسته نخست، تاریخ مصرفی داشته اند که با تثبیت شعر نو در ایران، به سرآمده. نقدهای دسته دوم در دو ساحتِ «نقدهای غیرنظریه مدار» و «نقدهای نظریه مدار»، قابل ارزیابی و بررسی هستند. نقدهای غیرنظریه مدار بر شعر سپهری، عمدتاً متوجّه این موضوعات اند: 1) فقدان تعهّد در شعر سپهری؛ 2) جدولی بودن شعر سپهری؛ 3) عدم انسجام شعر سپهری. در مقابل، نقدهای نظریه مدار، کوشش های روش مندی هستند برای بیان معانی ضمنی اشعار سپهری. عیبی که بر این گونه نقدها متوجّه تواند بود، عمدتاً به اصول و مفروضات آن رویکرد نظری ای بازمی گردد که نقدهای مذکور بر مبنای شان صورت گرفته است. ازآنجاکه سپهری، یکی از شاعران برجسته معاصر است و چه در زمان زندگی و چه پس از درگذشت وی نگاه های گوناگون و در جاهایی نیز کاملاً متضاد به شعر وی وجود داشته، جستار پیش رو به شیوه تحلیلی و توصیفی در صدد نقدِ نقدهای نوشته شده بر شعر این شاعر کاشانی برآمده است. ازجمله دستاوردهای این جستار آن است که به گونه شناسی نقدهای نوشته شده بر شعر سپهری پرداخته و با تحلیل آن ها نشان داده است که کدام نقدها و به چه دلایلی اعتبار پیشین خود را از دست داده و کدام نقدها همچنان حرفی برای گفتن دارند و یا می توانند داشته باشند.
تأثیر مدرنیسم در شعر منوچهر آتشی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۹
133 - 152
حوزه های تخصصی:
"مدرنیسم" اصطلاحی است که در حوزه های گوناگون: فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی و... کاربرد گسترده ای دارد، اما مدرنیسم درعرصه ی ادبیات به نظامی زیباشناسانه پس ازجنگ جهانی اول گفته می شود که شامل گسست کامل از سنت های هنری و فرهنگی است. در ایران هر چند شعر نو با نیما آغاز می شود، اما مدرنیسم از دهه ی چهل و با آغاز تحولات اجتماعی و "مدرنیزاسیون" کردن جامعه تاثیرات خود را در ادبیات نشان می دهد و شعر مدرن با ویژگی هایی هم چون: نسبی نگری، فرد گرایی، تعهدگریزی، گرایش به نثر، تصویرگرایی و... از این دوره شروع می شود. منوچهر آتشی هرچند از پیروان نیماست، ولی از همان آغاز خود را به عنوان شاعری نوگرا می شناساند. هر چند نمی توان ادعا کرد،آتشی شاعری کاملاً مدرن است و تمام ویژگی های شعر مدرن در اشعار او دیده می شود، اما وجود بسیاری از این ویژگی ها را در اشعار وی می توان نشان داد.
شگرف خرد در سروده های ویلیام کارلوس ویلیامز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سروده های ویلیام کارلوس ویلیامز به دلیل تصویرسازی زیبا و کارآمد و نیز ایجاز آن مشهور است. دستاورد شعری ویلیامز تنها در طول چند مصرع، چیزی شبیه به معجزه است. پیوند نزدیکی که این شاعر با جهان پیرامونش بنیان می گذارد، در حالی که به نظر می رسد اهمیت چندانی نداشته باشد، فضایی از امر شگرف را بر شعرهای او حاکم می کند؛ هرچند این احساس شگفتی و حیرت در شعرهای ویلیامز از موضوعاتی مجلل، خارق العاده، و بی کران سرچشمه نمی گیرد. ویلیامز به آشناترین، عادی ترین و ساده ترین لحظات زندگی روزانه، رنگ و بویی متعالی می بخشد. یافتن ویژگی های شگرف در عادی ترین مسائل و اشیاء زندگی مفهومی است که «شِگرفِ خُرد» نامیده می شود. این پژوهش با ترسیم نظریه های موجود پیرامون مفهوم امر «شگرف» (امر والا) و همچنین تعالی گرایی رمانتیک و ژانر هایکو می کوشد تا چگونگی این تعالی، شگفت انگیزی، و شگرف سازی سروده های ویلیامز را بررسی کند. در این راستا به نظریات ادموند برک و امانوئل کانت و نیز نظریه های متاخر درباره امر شگرف اشاره خواهد شد و در کنار آنها از نظریه های ویلیامز نیز بهره خواهیم گرفت.
بدر شاکر السیاب و گذار از شعر رمانتیک به شعر مدرنیستی تاماس استرن الیوت بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
243 - 260
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نفوذ و تأثیر توماس استرنز الیوت (1888-1965) شاعر، نمایشنامه نویس، منتقد ادبی و ویراستار آمریکایی- بریتانیایی بر شعر بدر شاکر السیاب (۱۹۲۶-۱۹۶۴)، شاعر مشهور عراقی و از پیشاهنگان شعر نو عرب می پردازد. سؤال اصلی تحقیق این است که کدام خاستگاه اندیشگانی از اندیشه های الیوت بر آثار السیاب تأثیر گذاشته است و تأثیرات بیانی یا صور خیال تی .اس الیوت بر بدر شاکر السیاب چه هستند؟ روش پژوهش پیشِ رو، توصیفی-تحلیلی است و اساس آن مبتنی بر نظریه تطبیقی تأثیر مکتب فرانسوی کلادیوگیین در «زیبایی شناسی تأثیر ادبی» است. مطابق با نظریه کلادیوگیین، تأثیر ادبی محل زایش آثار ادبی دیگر می شود و ادبیات، ادبیات تولید می کند. نتایج تحقیق نشان می دهد السیاب، تحت تأثیر اندیشگانی و بیانی الیوت قرار گرفت و دیگر روی از شعر رومانتیک برتافت و به شعر مدرنیستی الیوت روی آورد. وی به مضامین مشابه الیوت توجه کرد و از این رو شعرش بازتاب ناامیدی و یأسی است که در عراق حاکم شده بود و عراق را همانند سرزمین بایر الیوت توصیف کرد؛ دیکتاتورها و مستبدانِ عراق را غیرمستقیم به باد انتقاد گرفت و به تأثی از الیوت، بغداد را شهر غیرواقعی توصیف کرد که بایر و بی آب و علف است که از آن چیزی رویش نخواهد کرد؛ همان گونه که الیوت معتقد است از سرزمین بایر هیچ رویش و رشدی اتفاق نمی افتد. در حوزه تأثیرات بیان یا صورخیال، السیاب تحت تأثیر الیوت، به واسطه بهره گیری هنرمندانه از اسطوره تموز و ایشتر، به مسببین سرزمین بایر عرب حمله کرد. تحت تأثیر الیوت، السیاب از استعاره های الیوتی استفاده کرده است و برای نشان دادن غلبه تاریکی بر روشنایی، شب را با صنعت تشخیص به کار برده است؛ همان شیوه ای که الیوت نیز در بازنمود اوضاع تیره و تار سرزمین بایر از آن بهره گرفته است. هرچند الیوت بر السیاب اثر گذاشت، اما شعر السیاب به هیچ روی تقلیدی نیست و وی اشعاری را سروده که تأثیر الیوت را کم و ناچیز جلوه می دهد.