مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
مربّع معنایی
حوزه های تخصصی:
در تحلیل گفتمانی «شازده کوچولو» تلاش بر این است که از نشانه ها ی منفرد، کلان نشانه ها ، خرد نشانه ها و یا مجموعه ای از نشانه ها عبور کنیم تا بتوانیم به ورای نشانه ها یعنی آنجایی که نشانه ها با یکدیگر تعامل برقرار می کنند برسیم تا به خوانشی گفتمانی دست یابیم. بدین منظور، تلاش می کنیم تا این روایت را به عناصر سازنده آن تقلیل دهیم تا به این هدف برسیم که معنا چگونه در این روایت ظاهر می شود. بر این باوریم که «شازده کوچولو» روایتی اســت با ساختاری منســجم که دلالت معنایی واحدی را می توان از آن دریافت کرد. به همین دلیل می خواهیم بدانیم که چرا این انسجام معنایی و تعامل بین عناصر وجود دارد؟ و چرا ساختار این روایت تسلسلی، تودرتو و تکراری است؟ و چرا گفته پرداز القاء تکثر ساختار را دارد؟
تحلیل نشانه- معناشناختی شعر «آرش کمانگیر» و «عقاب» تحول کارکرد تقابلی زبان به فرایند تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه- معنا شناسی یکی از ابزارهای علمی تحلیل نظام های گفتمانی است که سازکارهای شکل گیری و تولید معنا را در متون بررسی و مطالعه می کند. در نشانه- معناشناسی با عبور از نشانه شناسی ساخت گرای محض به نشانه شناسی پدیدار شناسی و نشان دادن مسیر حرکت نشانه ها به نشانه های استعلایی، عوامل معرفت شناسانة آثار فرصت بروز و ظهور بیشتری می یابد.
شعر «عقاب» از پرویز ناتل خانلری و «آرش کمان گیر» از سیاوش کسرایی، اشعاری روایت محور هستند که به دلیل در برداشتن ماهیت های شوشی و کنشی گوناگون و پروراندن کنش های ارزش آفرین و اسطوره ساز در نهایت داستان، ویژگی های یک روایت را دارند و از این جهت، برای بررسی و تجزیه و تحلیل نشانه- معنا شناختی گفتمان های حاکم بر آن ها ارزشمند و درخور توجه هستند.
در ابتدا و میانة این دو داستان، نظام های گفتمانی تجویزی و القایی یا تعاملی شناختی جریان دارد. در ادامه، به دنبال گفت وگوها و پدیداری روایت های تعاملی، دو نظام ارزشی شکل می گیرد که از چالش میان آن ها دینامیک معنایی گفتمان تأمین می شود و به نظام تنشی می انجامد که براساس دو ارزش گستره ای و فشاره ای قابل تبیین است.
این پژوهش ضمن تحلیل انواع نظام های گفتمانی مانند نظام گفتمانی تجویزی، القایی و رخدادی در این دو شعر، به بررسی این متون ازدیدگاه نظریات تقابلی گرمس و مربع معنا و گذر از مربع معنایی به فرایند تنشی می پردازد و درپی پاسخ به این پرسش است که شعر روایی فارسی تا چه حد ظرفیت تحلیل نظام های گفتمانی را داراست.
عبور از مربع معنایی گریماس و صعود با نردبان معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد گروهی از پژوهشگران، مربع معنایی گریماس در برخی از متون ساختاری مکانیکی و منجمد دارد و به خوبی نمایانگر معانی موجود در یک گفتمان نمی باشد؛ بنابراین مربع تنشی را که کاربردی پویا و سیّال دارد، برای این امر مناسب می دانند. این در حالی است که می توان به مدد «مربع های معنایی متوالی»، معانی موجود در ژرف ساخت یک روایت را به گونه ای سیّال و متحرک به تصویر کشید و یا به عبارتی دیگر می توان مراحل تولید معانی موجود در یک روایت را از معنای اولیه تا معنای نهایی آن به نمایش درآورد. در همین راستا، ما در این پژوهش با پیشنهاد الگوی جدید «نردبان معنایی»، به تجزیه و تحلیل چند روایت در ژانر غنایی پرداخته ایم تا ضمن کشف معانی درونی و ژرف ساختی آن ها، به اثبات ویژگی دینامیکی معنا در مربع معنایی نیز بپردازیم. پس از تجزیه و تحلیل مشخص شد که فرایند نردبان معنایی به مدد مربع های معنایی متوالی، نمایانگر جابجایی و سیّالیت معانی یک روایت است و مربع ها کاربردی مکانیکی و منجمد ندارند و فرآیند نردبان معنایی در تمامی روایت ها قابل تطبیق و اجرا است.
تحلیل شخصیّت یاور گریماس در چهار منظومه غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر به بررسی و مقایسه نقش کنشگر یاور در چهار داستان غنایی «ویس ورامین» فخر الدّین اسعد گرگانی، «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» نظامی و «یوسف و زلیخا»ی جامی پرداخته شده است. ابتدا هر داستان با استفاده از زنجیره های روایی گریماس توصیف شده سپس شخصیّت یاور در تمام موقعیّت های حضور خود در هر داستان مورد تحلیل قرار گرفته است. آنگاه کنشگران یاور بر اساس میزان حضور خود در زنجیره های روایی با یکدیگر مقایسه شده اند و برای رسیدن به نتیجه نهایی مربّع معنایی گریماس برای هر داستان رسم شده تا مشخّص شود که هر کنشگر یاور تا چه حد در تحوّل اساسی داستان نقش داشته است. مقایسه چهار مربّع معنایی، وجود عشق مجازی را در دو روایت «ویس و رامین» و «خسرو وشیرین» نشان می دهد و کنشگران یاور این منظومه ها نیز در زنجیره پیمانی توانسته اند امکان وصال را فراهم کنند، امّا ترسیم مربّع معنایی در روایت «لیلی ومجنون»، عشق عذری و در «یوسف و زلیخا»، عشق روحانی را نشان می دهد. کنشگران یاور این روایات در تحوّل اصلی داستان نقش نداشته و در زنجیره پیمانی موفّق نیستند، به این دلیل که تحوّل قهرمان (فاعل) امری شخصی و درونی است که به دست خود او انجام می گیرد.
تحلیل مربع تنشی طنز در فرایند نشانه معناشناسی شعری از ابوالقاسم حالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
29 - 46
حوزه های تخصصی:
الگوی تحلیل نشانه معناشناسی گفتمانی، به عنوان رهیافتی نو برای دستیابی به کل معنای متن، یکی از روش های مناسب تجزیه و تحلیل آثار ادبی است. این رویکرد، توانایی تحلیل ساختمان طنز را در اختیار مخاطب می گذارد. طنز، به مثابه ژانری هنری، همواره در متون ادبی اهمیت و اقبال ویژه ای داشته است. بررسی نشانگانی نمودهای طنز در یک اثر، می تواند نقاط پررنگ را در طیفِ اندیشه ی خالقِ آن، آشکار سازد. ابوالقاسم حالت (1298-1371) یکی از موفق ترین طنز پردازن در حوزه ی ادب فارسی معاصر است و اشعار او بیان حقایق جدی و واقعی از موقعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در قالب عباراتی طنزآمیز است. در این مقاله، با خوانش دقیق طنز در شعر «ابوالقاسم حالت»، مؤلفه های نشانه معناشناسی آن را باتوجه به آرایش نیروهای هم سو و معارض، بررسی و تمهیدات متن بر اساس مربع تنشی برای تأمین مقاصد گفتمانی را واکاوی می کنیم. بدین منظور، نخست به بررسی نشانه شناسی شعر می پردازیم و پس از آن، به تحلیل طنز در شعر وی خواهیم پرداخت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و داده ها با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا، به روش کتابخانه ای و بر اساس دانش نشانه معناشناسی بررسی، تجزیه و تحلیل شده است. در تحلیل گفتمانی طنز ابوالقاسم حالت، تلاش بر این است تا از نشانه های منفرد، خُرد نشانه ها، کلان نشانه ها و مجموعه ای از نشانه ها عبور کنیم تا بتوانیم به ورای نشانه ها، یعنی آنجایی که نشانه ها با یکدیگر تعامل برقرار می کنند، برسیم و بدین ترتیب بتوانیم به خوانشی گفتمانی دست یابیم. یافته ها نشان می دهد که شاعر با گذر از مربع معنایی و رسیدن به مربع تنشی، چگونه شرایط گفتمان را تغییر می دهد و معانی سیال را تولید می کند.
بررسی نظام گفتمانی طرحواره تنشی در قالی سنگشکو موزه میهو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
23 - 33
حوزه های تخصصی:
تمرکز و تأمل بر علوم مرتبط با خوانش و مطالعه فرش دس تبافت ایرانی، یکی از راهبردها و راهکارهای پژوهشی جهت شناخت هر چه بهتر این پدیده ارزشمند تاریخی، هنری و فرهنگی به شمار م یرود. قالی ایرانی ب هعنوان نمودی از هویت ملی، دارای ظرفیت بالا در انواع پژوهش های بنیادی، کاربردی و توسعه ای است. خوانش، تجزیه و تحلیل فرش دست بافت ایرانی از جایگاه علم زبا نشناسی و منظر نظام نشانه شناسی و نشانه - معناشناسی، نگاهی تازه در حوزه مطالعات بینارشته ای است. در این مقاله سعی بر آن است تا نظام گفتمانی نشانه- معناشناسی مکتب فرانسه، یعنی طرحواره تنشی وابسته به علم زبان شناسی بر روی یکی از قالی های سنگشکو )لچک ترنج حیوانی( دوره صفوی که درموزه میهو کیوتو نگهداری می شود، مورد تحلیل، سنجش و ارزیابی قرارگیرد. نوع پژوهش بنیادین و روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری داد هها اسنادی و کتابخانه ای است. اجرا، پیوند و پیاده سازی و خوانش طراحی نقوش قالی با حوزه گفتمان نشانه - معناشناسی )طرحواره تنشی و مربع معنایی( در قالی سنگشکو، ه مچنین تأکید بر امکان خوانش و تفسیر متون و آثار هنرهای بومی و سنتی با روش های تحلیلی و ساختاری جدید، اهدف این مقاله است.
تحلیل نشانه شناختی «اسراف و اقتار» در آیه 67 سوره فرقان بر اساس مربع گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
123 - 150
حوزه های تخصصی:
از روزهای آغازین نزول قرآن، تلاش های بسیاری برای درک آیات الهی صورت گرفته است. فهم فکورانه آیات، با چگونگی درک معنایی درست از آیات ارتباط مستقیم دارد و به همین جهت، از جمله چالش های مهم در تفسیر قرآن، شناسایی دقیق روابط بین واژگانی است. آیه 67 سوره فرقان از جمله آیاتی است که مفسران در فهم آن با هم اختلاف نظر دارند. در این آیه، دو واژه «اسراف» و «اقتار» به عنوان یک دوگان تقابلی مطرح شده اند و از واژه «قوام» به عنوان حدّ وسط میان آن ها یاد شده است. الگوی «مربع نشانه شناسی» یکی از الگوهای منتخب و روشی برای بازنمود ژرف ساخت معنایی متن، مبتنی بر روابط تقابلی است که توسط الگیرداس گریماس تبیین شده است. در این پژوهش سعی بر آن است تا از طریق واکاوی دوگان تقابلی «اسراف» و «اقتار»، فهم عمیق تری از مفاهیم آیه 67 سوره فرقان به دست آید. در نوشتار حاضر، مقوله مشترک بین این دو مفهوم، «مصرف مال» در نظر گرفته شده است؛ بنابراین صرف «مال» یا بود و نبود آن مدّنظر نیست. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که لایه های معنایی «اقتار» از واژگانی مانند «امساک» و «بخل» تشکیل شده است. همچنین واژه «اسراف» شامل لایه های معنایی مانند «تبذیر» و «تعفف» است. در این میان، طیف های مختلف دیگرِ مصرف مال چون «قوام» و «قناعت» نیز وجود دارند. قرآن برای بیان حد میانه این دو واژه، از کلمه «قوام» استفاده کرده است که دقیقاً با مطالعات نشانه شناختی تطبیق دارد.