مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
عباس معروفی
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم در نحوة شکل گیری ساختار داستانی، ترتیب رخدادهای آن داستان است که ذیل عنوان عنصر زمان بررسی می شود. رمان پیکر فرهاد اثر عباس معروفی نیز اثری است که زمان حقیقی و ذهنی را مبنای اصلی روایت خود قرار می دهد. نویسنده در روساخت رمان، داستانی واحد را با سه زمان متفاوت بیان می کند؛ اما سیر خطی روایت را درهم می شکند؛ به گونه ای که اغلب، روابط و نظم زمانی رویدادها مبهم می ماند و به این ترتیب، زمان ارزش کمّی خود را از دست داده، به تدریج از روایت محو می شود.
در این مقاله سعی شده ترتیب رویدادها و زمان روایی در این رمان بررسی شود و اینکه نویسنده چگونه با به کارگیری مشخصه هایی از جریان سیّال، ساختار ذهن و آشفتگی شخصیت زن قصه را روایت کرده است؛ ویژگی هایی مانند اغتشاش زمانی و مکانی، تداعی آزاد، حذف نویسنده از متن و درنظر گرفتن نقشی برای خواننده در روایت به دلیل نمایش مستقیم ذهنیاتی مشوّش و خاطرات سیّال بدون سانسور- که همان لایه های پیش گفتار ذهنی است- و بهره گیری از تک گویی درونی و حدیث نفس در بخش هایی از داستان، شعرگونگی، ابهام ذهنی و دشواری یافتن معنایی قطعی برای رمان که نویسنده برای ایجاد شگرد روایی خاص به کار گرفته است.
بینامتنیت و دورباطل: دو مؤلّفه ی پسامدرنیستی در رمان پیکر فرهاد عبّاس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی گمان هر نویسنده با شگرد روایی و دستور زبان خاصّ خود، داستانی با فرم جدید پدید می آورد؛ در این راه گاه از الگوهای روایی کلاسیک، مدرن و پسامدرن استفاده می کند وگاه نیز با هنجارشکنی، شیوه ی نوینی را در دنیای داستان ایجاد می کند. عبّاس معروفی، با شگرد روایی خاصّ خود و با پیروی از الگوی روایی مدرنی دست به نگارش رمان پیکر فرهاد زده، او برخی از مؤلّفه های پست مدرنیسم را نیز در داستان خود مورد توجّه قرارداده است، به گونه ای که این مؤلّفه ها داستان او را به دنیای رمان های پست مدرن نزدیک می کند. پیکر فرهاد رمانی است که از هر گوشه ی آن صدای متنی به گوش می رسد و در بطن هر ماجرایی شخصیّتی تاریخی به چشم می خورد. نویسنده با چنین تمهیدی، بسیاری از سخنان خود را در میان سطور داستان می گنجاند و آشکارا احساس خود را به شخصیّت های تاریخی داستانش نشان می دهد.او در بحث بینامتنیت، آنجا که آگاهانه این مؤلّفه را به کار می گیرد، بیشتر به آثار شاعران و نویسندگان دلخواه خود نظردارد. فروغ فرخزاد، احمدشاملو، صادق هدایت و بیش از همه آثار نظامی مورد توجّه معروفی قرار می گیرد. اوعلاوه براین دو مؤلّفه، اصل عدم قطعیّت را-که مهمترین ویژگی پسامدرن است- درداستان مبنا قرار می دهد. درواقع اساس پیکر فرهاد بر رؤیا، ابهام و تردید است. هیچ چیزدراین داستان قطعی نیست. همه ی حوادث در فضایی خواب زده و رؤیاگونه می گذرد و راوی داستان روایتگر حوادثی است که هنوز رخ نداده است.
شیوه شخصیت پردازی دووجهی در پیکر فرهاد عباس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پایان یافتن عصر عدالت شاعرانه در آثار ادبی، شاهد مرگ شخصیت های ساده نیک سرشت یا بد ذات در این آثار هستیم. به دنبال چنین تحولی، شخصیت هایی دو وجهی با پیچیدگی های ذهنی و روانی پا به عرصه رمان های مدرن می گذارند؛ شخصیت هایی که جنبه علنی و خصوصی آنها متفاوت از و گاه درتضاد با یکدیگر است، تضادهایی که ممکن است منشئی بسیاری از وقایع متناقض رمان شود و نه تنها فهم رمان را دشوار سازد بلکه خواننده را در شناخت هویت حقیقی شخصیت، ناکام گذارد. رمان نویسان از این ویژگی دو وجهـی بودن شخصیت به دلیل مطابقت با رمان های مدرن بسیار استفاده کرده اند. نویسنده پیکرِ فرهاد نیز این شیوه شخصیت پردازی را در رمان خود برای نشان دادن جلوه های مثبت و منفی وجودی شخصیت ها به کار می گیرد. او گاهی با شخصیت اظهار همدردی می کند و مواقعی نسبت به او احساس انزجار و نفرت می کند. علت این دیدگاه و واکنش متغیر این است که شخصیت در قالب های متفاوت و گاه با منش هایی متضاد در رویدادهای رمان ظهور می کند؛ و این همان است که پردازش شخصیت دووجهی نامیده می شود. در جُستار حاضر، این شیوه شخصیت پردازی در پیکر فرهاد بررسی و درنهایت نتیجه گرفته شده است که در رمان پیکرِ فرهاد، شخصیت ها مرز مشخصی ندارند و در حقیقت همه شخصیت ها جلوه های متعدّد وجود یک نفر هستند. این شگرد در رمان پیکرِ فرهاد، برای نشان دادن دو جنبه لکاته ای و اثیری زن به کار گرفته شده است.
نقد اسطوره شناختی نمایشنامه «دلی بای و آهو» اثر عباس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر به بررسی اسطوره شناختی نمایشنامه دلی بای و آهو، اثر عباس معروفی پرداخته ایم. گمان ما بر این است که معروفی برای نیل به شناختی عمیق تر از فرهنگ و ارزش های قوم ترکمن، این نمایشنامه را بر بنیاد اسطوره های این قوم پدید آورده است و بدون کشف و تحلیل این اسطوره ها توفیقی در ورود به ژرفای اثر نخواهیم داشت؛ لذا مسأله اصلی ما در این مقاله این است که این نمایشنامه تا چه اندازه و چگونه از اسطوره های ترکمنی برای انتقال پیام خود بهره برده است. از این رو پس از معرفی اجمالی اسطوره ها و نمایشنامه دلی بای و آهو به استخراج، بررسی و تحلیل اسطوره های موجود در نمایشنامه پرداخته ایم. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نویسنده، طرح این نمایشنامه را با استفاده از اساطیر، باورها و آداب و رسوم ترکمنی پی ریزی کرده است. بیشتر اساطیر این نمایشنامه مربوط به دوران قبل از اسلام ترکمن ها است؛ دورانی که آنها معتقد به آیین شامانیسم بودند. اندیشه اساسی که در سراسر اثر بازتاب دارد، باور اساطیری مربوط به روح مرده و تاثیر آن در زندگی بشر است؛ از دیگر اسطوره ها و باورهای اساطیری موجود در اثر می توان به باورهای شامانیستی، نظیر اعتقاد به آسمان، پرستش ارواح نیاکان و پرستش طبیعت (کوه، ماه و...) اشاره کرد. روش این پژوهش توصیفی_ تحلیلی و متکی بر مطالعات کتابخانه ای است.
متن پنهان در سمفونی مردگان: بررسی بازتاب کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ در رمان عباس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر بخواهیم در جستجوی متن یا متن هایی باشیم که رمان سمفونی مردگان (1368) براساس آن ها گسترش یافته است، بی تردید یکی از آن متن ها، کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ تألیف بابا صفری (1299-1382) خواهد بود. این متن در سراسر سمفونی مردگان حضور چشم گیری دارد و به شیوه های گوناگون در تار و پود آن تنیده شده است؛ تا آنجا که گاه به جای صدای عباس معروفی، آوای بابا صفری را می شنویم.
اگرچه سمفونی مردگان یک رمان تاریخی نیست اما از نظر تاریخی، رویدادهای سال های 1313 تا 1355 را در اقلیم اردبیل به تصویر می کشد. در نگاه نخست، شاید اصلی ترین دلیلی که نویسنده را برانگیخته تا به سراغ اردبیل در گذرگاه تاریخ برود، عنوان «اردبیل» در این کتاب بوده است؛ اما فراتر از این جریان، نویسنده نه تنها برای بازسازی رویدادهای تاریخی از متنی تاریخی وام می گیرد، حتی در مواردی شخصیت هایی را خلق می کند که برابرسازی شدة شخصیت هایی واقعی بوده اند. در این نوشتار، لحظه هایی را یادآور شده ایم که سمفونی مردگان براساس تأثیرپذیری مستقیم از کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ نوشته شده است.
مجموعه تلویزیونی «گوهر کمال» و اثرپذیری آن از رمان «سال بلوا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه تلویزیونی گوهر کمال (1377) از جمله سریال هایی بود که در دهه هفتاد به نویسندگی و کارگردانی عباس رنجبر از شبکه اوّل سیمای ج. ا. ایران نمایش داده می شد. این سریال در لحظه هایی یادآور رمان سال بلوا (1371) نوشته عباس معروفی است؛ اما بیننده در تیتراژ ابتدایی و انتهایی هیچ نشانی از اقتباس یا اقتباس آزاد نمی بیند؛ درحالی که در سکانس ها و نماهایی از آن مجموعه تلویزیونی آشکار است که عباس رنجبر در نگارش فیلم نامه گوهر کمال از سال بلوا تأثیر پذیرفته است.
در این نوشتار، سال بلوا و گوهر کمال را روبه روی یکدیگر نشانده ایم و به نمونه هایی از اثرپذیری احتمالی عباس رنجبر از عباس معروفی اشاره کرده و یادآور شده ایم که نویسنده و کارگردان گوهر کمال نه تنها جمله هایی از سال بلوا را بر زبان بازیگران جاری ساخته است حتی برخی از شخصیت ها به ویژه «راضیه نوبخت» (شیرین بینا)، «حاتم خانپور» (جهانگیر الماسی) و «قباد» (رضا فیض نوروزی) برابرسازی شده «نوشافرین نیلوفری»، «حسینای کوزه گر» و «دکتر معصوم»ند. هم نیز به بعضی از مضامین و موتیف های مشترک میان دو اثر تأکید کرده و یادآور شده ایم که منطق رمان با منطق آن مجموعه تلویزیونی نمی خواند؛ چرا که متناسب با هنجارهای سازمان صدا و سیما تغییر داده شده است.
تحلیل رمان فریدون سه پسر داشت بر اساس منطق گفتگویی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان سیال ذهن، بازگشت به گذشته و به نقد کشیدن آن، حضور شخصیت های تاریخی، بینامتنیت، درگیر شدن خواننده با متن، تأکید بر بی نهایت بودن معنا و عدم قطعیت از ویژگی های رمان های پسا مدرن است که امکان گفتگوی این آثار را با دیگر متون فراهم می کند. عباس معروفی در مجموعه آثار خود مانند پیکر فرهاد، سمفونی مردگان، سال بلوا، فریدون سه پسر داشت و غیره به اصول داستانی پست مدرنیسم به ویژه بینامتنیت پسامدرنی گرایش داشته است. پژوهش حاضر، بر مبنای نظریة منطق گفتگویی به تحلیل رمان فریدون سه پسر داشت با داستان پادشاهی فریدون در شاهنامه پرداخته است. نتیجة این تحلیل نشان می دهد که در این رمان، نویسنده با بهره مندی از برخی مؤلفه های پسا مدرن به ساختارشکنی و نقیضه پردازی از روایت اسطوره ای فریدون در شاهنامه روی آورده است. وی از خلال دلالت های معناشناختی و ارزشی جدید، کارناوال گرایی و دورگه کردن سخن شاهنامه، جدال همیشگی بشر بر سر تصاحب قدرت را به تصویر می کشد و جامعة پدرسالار و مردسالار ایران را مورد انتقاد قرار می دهد
نگاهی بر شگرد طنز موقعیت در آثار داستانی عباس معروفی (با تکیه بر دو داستان سال بلوا و سمفونی مردگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۳۸
169-198
حوزه های تخصصی:
طنز موقعیت طنزی برگرفته از تصویر ها، تصور ها و مفاهیم است که می تواند آمیزه ای از رفتار، موقعیت، صحنه و گفتار باشد. در میان داستان نویسندگان معاصر، عباس معروفی در آثار خود، از ساخت موقعیت های طنز آمیز برای نشان دادن مشکلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سود جسته است. ازاین رو در تحقیق حاضر تلاش می شود تا انواع موقعیت های طنز آمیز در دو اثر معروفی و شگرد های ایجاد و بازتاب اجتماعی آن ها موردبررسی قرار گیرد. با تفحص در موقعیت های موجود در این آثار می بینیم که عامل کلیدی ایجاد موقعیت های طنز آمیز نام های مضحک در شخصیت پردازی ها و حرکات مضحک در رفتار است. شبکه ارتباطی اشخاص هم نقش مهمی در شکل گیری موقعیت طنزآمیز دارد. نویسنده با استفاده از این شگرد ها علاوه بر خنده انگیزی، با ظرافت سیستم سیاسی و فرهنگی جامعه را به سخره می گیرد. مهم ترین موضوعاتی که نویسنده در قالب موقعیت های طنز آمیز به آن ها توجه دارد عبارت اند از معضلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بی عدالتی و وجود فساد در بین ارگان های مختلف سیاسی و اداری.
کاربرد واژگان در رمان سمفونی مردگانِ «عباس معروفی» از منظر زبان و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۳۸
229-244
حوزه های تخصصی:
زبان از عناصر بنیادی در داستان نویسی به شمار می رود. یکی از مباحث مهم در بررسی زبان، توجّه به جنسیّت و رابطه آن با زبانِ اثر است. بسیاری از پژوهشگران معتقدند میانِ زبان و نوشتارِ زنان و مردان تفاوت زیادی وجود دارد. هدف اصلی در پژوهش حاضر تفاوت های زبانیِ زنان و مردان در حوزه کاربرد واژگان از منظر زبان و جنسیّت در رمانِ سمفونی مردگان اثر عبّاس معروفی است. در این مقاله اهتمام نگارندگان بر آن است تا تفاوت های واژگان به کاررفته در زبان زنان و زبان مردان در رمان سمفونی مردگان شامل متغیّرهایی چون رنگ واژه ها، دش واژه ها (رکیک و غیررکیک)، سوگندواژه ها، تصدیق گرها، تعدیل کننده ها، کلام آمرانه و دستوری، صفات و واژگان عاطفی در مکالمات شخصیّت های رمان با توجّه به موازین علمی زبان شناسی، نقد و بررسی کند. عبّاس معروفی اگرچه در مواردی، زبانی متناسب با جنسیّت قهرمانان خود خلق کرده، لیکن به دلیل عدم توجّه به یافته های علمی زبان شناسان اجتماعی به خصوص زبان و جنسیّت، در مواردی هم موفّق به خلق زبانی متناسب با جنسیّت قهرمانان خود نشده است.
وجودشناسی پسامدرن در رمان «پیکر فرهاد» بر اساس نظریه مک هیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، وجودشناسی پسامدرن بر اساس نظریه مک هیل در رمان پیکر فرهاد به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی می شود. برایان مک هیل، پست مدرنیسم را ادامه مدرنیسم می داند. به اعتقاد او امر غالب در داستان مدرن، معرفت شناسی و در داستان پسا مدرن، وجود شناسی است. این پژوهش نشان می دهد، رمان پیکر فرهاد بیشتر به نشان دادن جهان های ممکن در داستان می پردازد و مطابق نظریه مک هیل، در بُعد وجود شناسی برجسته تر است. در بررسی این رمان، تعامل میان جهان های تو در توی «واقعیت» و «خیال» نشان داده شده و با استفاده از نظریه مک هیل، ضمن کاویدن تشخیص ناپذیری تخیل از امر واقع، تأثیر پذیری و تبعیت واقعیت از خیال به نمایش گذاشته شده است. بنابراین بر اساس نظریه مک هیل، پیکر فرهاد از جمله رمان هایی است که از جنبه ای مدرن و از جنبه ای دیگر پسامدرن است و نمی توان آن را اثری صرفاَ مدرن یا صرفاَ پسامدرن دانست.
بررسی کارکرد استعاره های مفهومی در پرورش درون مایه رمان سمفونی مردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۸
137-162
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو می کوشد با تکیه بر «نظریه استعاره مفهومی» نظامهای استعاری حاکم بر رمان سمفونی مردگان (1368) را نشان دهد و بر اساس آنها برجسته ترین درونمایه های رمان را معرفی، و اثبات کند که این نظامهای استعاری قدرتمند، متن را به کل منسجم و یکپارچه ای تبدیل کرده است؛ از این رو با بررسی استعاره های خُردِ رمان، سه نوع استعاره مفهومی «جهتی»، «وجودی» و «ساختاری» در متن شناسایی و معرفی شده است که هر کدام یک مضمون محوری را پرورش می دهد. پژوهش به این نتیجه می رسد که مؤلّف بر اساس این سه استعاره، جهان نگریها و مضمونهای حاکم بر ذهن خود را در قالب سه «نگاشت کلانِ» «قدرت، بالا است/ ضعف، پایین است»، «انسان، حیوان است» و «زندگی، جنگ است» عرضه کرده است. این طرحواره ها نمودار نظام فکری مسلّط بر ذهن نویسنده است که به شکلی نامحسوس در سراسر متن گسترش یافته و سبب انسجام محتوایی آن نیز شده است.
واکاوی گفتمان بوشی گرمس در رمان «پیکر فرهاد» عباس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی گستره مناسبی برای بررسی های گفتمانی در ترکیب روایت وگفتمان است، روایت شناسی درک مناسبات و ترکیب درونی اثر ادبی به منظور دست یابی به ساختار نهایی یک روایت است و روایت متکی بر زیبایی شناسی گام نوینی در گستره ادبیات داستانی است. برای شناخت و درک یک روایت باید پی رفت ها و قاعده های مختص به زبان داستان را مشخص کرد و از آن روی که در فرایند تحلیل گفتمان با تقطیع ساختارهای دلالت، نظام معنایی کشف می شود می تواند پهنه مناسبی برای استخراج کنش ها و شوش هایی باشد که معنای تازه ای را خلق می کنند. از دیگر سوی شرایط حاکم بر جریان سیال ذهن می تواند نشانه های عینی را که در گذر زمان به روزمرگی رسیده اند در فصل جدیدی از انفصال معنایی قرار دهد و با ایجاد معنای تازه گفتمان بوشی گرمسی را با آفرینش پیش تنیدگی ها و پس تنیدگی های جریان حادث شده توسط راوی در موقعیت های بوشی شکل دهد. این جستار به واکاوی نظام گفتمانی بوشی در رمان «پیکر فرهاد» از عباس معروفی با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای می پردازد. در این جستار گفتمان بوشی محصول جریان سیال ذهن راوی از خلال چاله های معنایی حاصل شده نمایان می شود. شوش گر ِگفتمان ها با خروج از موقعیت های سلبی در جهت رسیدن به استعلای معنای بودن، گفتمان بوشی را خلق و در جهتی حسی-ادراکی در نموداری پر جهش از سلب به ایجاب، به خلق نشانه های جدید و متفاوت می پردازد.
معادل یابی تشبیه در ترجمه عربی رمان سمفونی مردگان براساس الگوی پیرینی (2007)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشبیه یکی از مهم ترین آرایه های زبانی است که علاوه بر شعر و نثر ادبی در متون غیرادبی نیز کاربرد فراوان دارد. از این رو، در فرآیند ترجمه، مبحث برگردان تشبیه، یکی از چالش های مهم پیش روی مترجمان به شمار می رود. بیشترین دشواری ترجمه تشبیه به تفاوت های فرهنگی موجود در زبان مقصد و مبدأ برمی گردد. در این میان، تعیین روش صحیح در ترجمه عباراتی که در آن تشبیه به کار رفته است، می تواند دشواری این کار را کمتر کند که این مسأله به مهارت و رویکرد مترجم نیز بستگی دارد. در این مقاله با روش کیفی به بررسی روش های به کارگرفته شده در ترجمه تشبیهات موجود در برگردان عربی رمان «سمفونی مردگان» که با عنوان «سمفونیه الموتی» توسط احمد موسی انجام شده، می پردازیم و برای این منظور از الگوی پیرینی (2007) استفاده خواهیم کرد. پیرینی، 6 روش را برای ترجمه تشبیه در یک متن پیشنهاد می دهد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که این روش ها برای بررسی ترجمه تشبیه، مناسب و قابل اجرا است. احمد موسی در ترجمه سمفونی مردگان، بیشترین استفاده را از روش برگردان تحت اللفظی داشته و از سایر روش ها کمتر استفاده کرده است. استفاده زیاد از روش ترجمه تحت اللفظی، نشان دهنده نزدیکی فرهنگ در زبان مبدأ و مقصد و گرایش مترجم به بیگانه سازی متن مقصد است. الگوی پیرینی نیاز به تکمیل دارد و راهبردهایی از جمله افزودن ادات تشبیه باید به آن اضافه شود.
زوال اخلاق در کشاکش شوربختی و فقر (بررسی شاخص های محتوایی تمثیل در رمان سمفونی مردگان)
حوزه های تخصصی:
بلاغت پژوهان تاکنون برای تمثیل تعاریف گوناگون آورده اند. امّا تمثیل در این پژوهش به عنوان سبکی از داستان گویی، شیوه ای از روایت است که درون مایه ای غیرداستانی را در لفافه ای از ساختار داستانی می پوشاند. سمفونی مردگان رمان عباس معروفی ، نویسنده و شاعر ایرانی است که مهم ترین اثر او و نقطه ی عطف آثارش به شمار می رود. این اثر با بهره گیری از زبان شاعرانه ، داستان یک خانواده و یک شاعر بیگانه با دنیای اطراف خود را به زیبایی روایت کرده است. تمثیل هایی از «برادرکشی، عشق، تنهایی، انتقام، جهل، حسد، تعصّب، ریا، حرص، حق کشی و تجاوز به حقوق دیگران» که در حیطه ی ادبیات تعلیمی گنجانده می شود؛ در این رمان، آمده است. برای آشنایی بیشتر خوانندگان با این اثر، به عناصر سبک ساز زبانی، ادبی، روایی و شاخص های محتوایی ادبیات تعلیمی از جمله موتیف های واژگانی و زبان عامیانه، وفور تشبیهات، کنایه ها و استعاره ها، شخصیت پردازی و توصیفات، که تبیین کننده ی بیان تمثیلی نویسنده و اثر اوست؛ اشاره شده است. روش این پژوهش تحلیلی و توصیفی با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای با شیوه ی فیش برداری، است؛ با پرسش اصلی این که «تمثیل چه جایگاهی در بیان نویسنده برای ارائه ی مفاهیم داستانی خویش در کتاب سمفونی مردگان به منظورِ برقراری ارتباط بیشتر با خوانندگان اثر داشته است؟»
واکاوی کارکردهای توصیف بنا در ساختار رمان سال بلوا نوشته عباس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
105-143
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا با استخراج، طبقه بندی و تحلیل کارکردهای توصیف بناهای موجود در رمان سال بلوا از عباس معروفی به واکاوی این کارکردها در شکل گیری ساختار، و بنابراین تأثیرات آن بر متن و رابطه آن با مخاطب بپردازد. نتایج پژوهش نقش معماری و حضور ابنیه را به عنوان عناصری فعال در ابعاد مختلف این رمان نشان می دهد. این کارکردها را می توان بدین شکل دسته بندی کرد: 1. کارکرد حقیقت نمایانه ابنیه در داستان؛ 2. تأثیر ابنیه بر پی رنگ داستان؛ 3. نقش ابنیه در فضاسازی و صحنه پردازی؛ 4. تأثیر سمپاتیک و نوستالوژیک توصیف بنا؛ 5. تأثیر در پرورش شخصیت ها و شخصیت پردازی؛ 6. معماری عنصر نظام بخش رویداد و رویداد عنصر هویت بخش معماری. این مطالعه موردی درعین حال که به استنطاق شیوه روایتگری نویسنده ای چون معروفی و نقش معماری در آثار او می پردازد، واگشاینده پیوند معماری با ادبیات خواهد بود که در اثر داستانی فارسی به شکل گسترده ای نمود یافته است.
«زمان روایی» و رابطه آن با عنصر «تعلیق» در رمان سال بلوا نوشته عباس معروفی بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
135 - 159
حوزه های تخصصی:
سال بلوا رمانی است مبتنی بر جریان سیّال ذهن که ترتیب زمانی منظمی ندارد و خواننده برای تکمیل کردن حوادث نیازمند گردآوری اطلاعاتی است که در داستان به صورت پراکنده آمده است. در پژوهش حاضر با استفاده از نظریه ژرار ژنت زمان روایی رمان مذکور و رابطه آن با عنصر «تعلیق» بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که اغلب پس نگری در تشریح حوادث گذشته و بیان روابط علّی و معلولی آن هاست و پیش نگری ها نیز سبب تعلیق در داستان شده است. به دلیل استفاده از داستان های فرعی متعدد و درنگ توصیفی سرعت داستان منفی می شود. داستان های فرعی در رمان سال بلوا کارکردهایی چون تمثیل سازی، ابهام در زمان و مکان و ایجاد جریان سیال ذهن دارند. توصیفات موجود در متن داستان برای شخصیت پردازی و توصیف زمان و مکان خاص به کار می روند. در مورد بسامد نیز می توان گفت که بیشترین تکرار، بوی خاکی است که راوی در سراسر رمان بدان اشاره می کند.
تحلیل شخصیت ها، مفاهیم اساطیری و انواع آن در رمان «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
249 - 279
حوزه های تخصصی:
به کار بردن عناصر و مضامین اسطوره ای کهن الگویی، یکی از مفاهیم و مؤلفه های موجود در رمان های فارسی است. در این مقاله کوشش شده است با رویکرد توصیفی تحلیلی، مؤلفه های اسطوره ای در رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شود. کاربرد اسطوره در رمان حاضر ممکن است با قصد قبلی نویسنده و یا با توجّه به کهن الگوهای نخستین بشر، به صورت غیرارادی در رمان آورده شده باشد که نشان گر آگاهی نویسنده از اسطوره ها و نمادهای ایران و جهان، فرهنگ دینی، ملی و قومی است. صرف نظر از درون مایه اصلی رمان که قتل و برادرکشی است و با اسطوره هابیل و قابیل پرورانده شده ، معروفی برای درک رمان خود از اسطوره های مختلفی استفاده کرده است که آن ها را می توان به سه دسته اساطیر شاهنامه ای (سیاوش، ایرج، بیژن و منیژه و...)، حیوانات اساطیری (ققنوس، کلاغ، گرگ، پروانه، ماهی) و مفاهیم اسطوره ای (آفرینش، دوگانه نگری، پالایش، ماندالا، گیاه پیکری و...) تقسیم کرد. نظر به گسترده و وسیع بودن این مفاهیم، در این پژوهش، تنها به مفاهیمی که در پژوهش های دیگر، کمتر به آن ها پرداخته شده است، توجّه می شود.
مطالعه مؤلفه های مدرنیسم داستانی در سه رمان عباس معروفی «سمفونی مردگان، سال بلوا، تماماً مخصوص»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
195 - 222
حوزه های تخصصی:
عباس معروفی در هر یک از آثار خود با در نظر داشتن یکی از طبقات اجتماعی به ترسیم شرایط اجتماعی، سیاسی و تاریخی جامعه پرداخته و از این طریق با دیدگاهی انتقادی توأم با طنز و تعریض، اوضاع حاکم بر اجتماع را به چالش کشیده است. طبقه «روشنفکران»، «زنان قربانی و تسلیم» و «افراد تبعیدی» از جمله گروه هایی هستند که در سه رمان «سمفونی مردگان»، «سال بلوا» و «تماماً مخصوص» به عنوان شخصیت های اصلی نقش آفرینی می کنند. «انسان» و «دغدغه هایش» محور اصلی رمان های معروفی هستند و روش اصلی وی برای پردازش شخصیت های داستانی خود «رجوع به گذشته» و «کودکی» شخصیت ها است تا از این طریق به بررسی مشکلات، تعارضات درونی و اختلالات آن ها بپردازد. رمان «سمفونی مردگان» را می توان برداشتی جدید از داستان هابیل و قابیل با فضای سورئالیستی دانست. رمان «سال بلوا» روایت خشونت و اجباری است که در تاریخ متوجه زنان شده و «نوشا» به عنوان شخصیتی «قربانی»، تسلیم ازدواجی اجباری می شود. رمان «تماماً مخصوص» نیز روایتی از زندگی روزنامه نگاری تبعیدی است و نویسنده در این اثر ابعاد مختلفی از تجربه های زیستی خود را گنجانده است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که در رمان های «انسان محور» عباس معروفی، مهم ترین مؤلفه های نمود مدرنیسم کدام اند؟ یافته ها حاکی از آن است که «گرایش به جهان درون شخصیت ها»، «جریان سیال ذهن»، «کشمکش درونی»، «رد روش روایی در رمان» و «شیوه متفاوت شخصیت پردازی» از مهم ترین مؤلفه های نمود مدرنیسم در رمان های موردبحث هستند.
راهبردهای برگردان اسامی خاص در ترجمه عربی رمان «سمفونی مردگان» براساس الگوی ون کویلی (2007)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مترجم در ترجمه متون به ویژه متون ادبی با چالش های زیادی مواجه است و باید با انتخاب راهکارهای مناسب، ترجمه با کیفیتی ارائه دهد. یکی از این چالش ها مربوط به ترجمه اسامی خاص است. گاهی برخی اسامی خاص در زبان های مختلف با توجه به ویژگی های زبانی، فرهنگ، عادات، آداب و رسوم دچار تغییراتی می شوند و مترجم باید بتواند با اتخاذ شیوه های مناسب، معادل های مناسبی برای نام های خاص بیابد. تاکنون برخی پژوهشگران در زمینه راهبردهای ترجمه اسامی خاص نظریه هایی ارائه داده اند. نظریه ای که ون کویلی ارائه داده و شامل 10 راهبرد است از جدیدترین و کامل ترین نظریه ها به شمار می رود. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، اسامی خاص موجود در ترجمه عربی رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شده است. احمد موسی، مترجم این اثر به زبان عربی از راهکارهای متفاوتی برای برگردان اسامی خاص استفاده کرده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مترجم از راهکار نسخه برداری و اضافه کردن توضیحات بیش از سایر راهبردها استفاده کرده است. همچنین در برخی موارد عدم تسلط مترجم به فرهنگ ایرانی در تشخیص اسم خاص دچار اشتباه شده و ترجمه نادرستی ارائه کرده است.
روایت شناسی «سمفونی مردگان» عباس معروفی براساس نظریه سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به شیوه تحلیلی- توصیفی می کوشد تا دیدگاه روایتگری را در رمان عباس معروفی با عنوان «سمفونی مردگان» بررسی کند. این مطالعه براساس الگوی پیشنهادی سیمپسون 1993م. صورت می گیرد که در آن روایت و دیدگاه روایی به شکلی نظام یافته و روشمند بررسی می شوند. ابتدا تلاش بر آن است که دریابیم راوی در این داستان براساس الگوی سیمپسون، از چه نوعی است و سپس بررسی کنیم که آیا وجهیّت داستان مثبت، منفی و یا خنثی است. فرض ما براین است که راوی سوم شخص و وجهیّت داستان در متن براساس تقسیم بندی های سیمپسون، مثبت است. در این تحقیق داده ها بر اساس گفته ها و ابزارهای تحلیلی بیان شده در نظریه مذکور، مورد بررسی قرار گرفته است. با مطالعه این پژوهش درمی یابیم که راوی میان اول شخص و سوم شخص در تغییر است که هرکدام در پیشبرد روایت تأثیرداشته است. وجهیت غالب در متن داستان براساس تقسیم بندی های سیمپسون، مثبت است که نشان از تعهّد و اعتمادبه نفس راوی درباره ماجراهای داستان و دیدگاه قاطع او در مورد جهل و تعصب درتقابل با روشنفکری وآگاهی است. نظام وجهی به کاررفته در رمان امری و التزامی است که بااستفاده از فعل های وجهی-واژگانی، کلمات احساسی مانند صفات و قیود ارزیابی کننده، افعال گزارشی که بیانگر افکار و کنش هاست و جملات تعمیم دهنده، آن را نشان داده است. البته در برخی قسمت های داستان وجهیت منفی است که حاکی از تردید و دودلی شخصیت های داستان است.