فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
«عشق» از مهمترین حالات و عواطف درونی انسان است و رایج ترین موتیف ادبیات غنایی. این پژوهش بر آن است تا با رهیافت درون مایگان توماشفسکی، شیوه ملموس نمایی و عینی سازیِ درون مایه عاشقانه را در داستان کودکانه یخی که عاشق خورشید شد اثر رضا موزونی، واکاوی کند. طبقِ این رهیافت، کلان درون مایه هر اثر ادبی، نظامی سلسله مراتبی از مجموعه خرده درون مایگان است. در پایین ترین لایه این سلسله مراتب، بن مایه های اتمی قرار دارند. درواقع، کلان درون مایه هر اثر ادبی برآیندِ برهم کنشِ بن مایه های آن است و بن مایه ها کوچک ترین واحدِ درون مایه دار در هر اثر ادبی اند. توماشفسکی مطالعه درون مایه را مستلزم مطالعه نظام بن مایگان و انگیزش آنها می داند. اصطلاح «انگیزش» به معنای دلیلی است که حضور یک بن مایه اتمی خاص را در نظام مولکولیِ درون مایگانِ اثر توجیه می کند. توماشفسکی ضمن تفاوت قائل شدن بین فابیولا (محتوای داستان) و سیوژه (تمهیدات صوری داستان نویسی)، کارکرد هر بن مایه را براساس رابطه اش با سایر بن مایه ها و جایگاهش در فابیولا و سیوژه تعریف و بر همین اساس، بن مایه ها را به دو گروه پویا/ ایستا و نیز آزاد/ مقید تقسیم می کند. پژوهش پیش ِرو با روش تحلیلی توصیفی در پی پاسخ گویی به چگونگی کارکرد بن مایه های اتمی در نظام مولکولیِ کلان درون مایه عاشقانه داستان مذکور است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، کلان درون مایه غنایی، محصول برهم کنشِ خرده درون مایگان غنایی در هر دو لایه فابیولا و سیوژه است.
واکاوی نظریه هنری فارابی در حوزه صنعت شعری برمبنای رویکرد صورت گرایی روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
1 - 22
حوزههای تخصصی:
فارابی ازجمله فیلسوفان و اندیشمندان مسلمان قرن چهارم هجری است که نظریاتی در حوزه فلسفه هنر به طور خاص درباره شعر دارد. آراء فارابی روایتی دیگر از بوطیقای ارسطوست. ارسطو در بوطیقای خویش از محاکاتی سخن می گوید که هدف از آن تقلید صرف نیست؛ بلکه باز آفرینی و لذت از اثر هنری جدید است و اثر ادبی را چون پدیده ای مستقل می بیند. حال مسئله این است که باوجود صورت گراخواندن ارسطو ازسوی برخی محققان و بدیهی بودن تأثیر پذیری فارابی از وی تا چه میزان می توان آراء فارابی را متمایل به صورت گرایی دانست. به این منظور در این مقاله دیدگاه هنری فارابی درباب شعر، به ویژه محاکات (باز نمایی) با استفاده از روش توصیفی تحلیلی محتوا برمبنای آراء صورت گرایان روس بررسی شده است. این بررسی با مراجعه به برخی آثار وی ازجمله «مقاله فی قوانین صناعه الشعراء»، «جوامع الشعر»، «رساله فی التناسب و التألیف»، گفتارهای شعری از إحصا العلوم ، آراء أهل المدینه الفاضله ، فصول منتزَعَه انجام شده است. با بررسی دیدگاه صاحب نظران درباره صورت گرادانستن ناقدان قدیم یونان از جمله ارسطو و ناقدان قدیم ادب عربی ازجمله فارابی همچنین با مروری بر دیدگاه های ارسطو که فارابی را بزرگ ترین شارح آثار وی می دانند و نیز با مراجعه به آثار و آراء خود فارابی و تبیین آنها این نتیجه حاصل شد که رویکرد غالب بر آراء فارابی درباره صنعت شعر صورت گرایی است.
La formation des formateurs aux TICE en classe virtuelle: le cas des enseignants de FLE des instituts de langues en Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۸, No ۳۳, Printemps & été ۲۰۲۴
126 - 150
حوزههای تخصصی:
La présente étude porte sur la formation des formateurs pour les cours à distance, notamment au sujet d’intégration des TICE dans les cours de FLE en Iran. Dans ce travail, en adoptant une recherche description, nous cherchons à explorer le niveau de la formation des enseignants iraniens de FLE, ainsi que la manière d’intégration des TICE dans leurs cours à distance. Pour ce faire, 30 séances de cours de FLE de 12 enseignants sous forme des vidéos enregistrées ont été observées. Un entretien auprès de 15 enseignants a également été mené. L’analyse des données collectées est basée sur les grilles d’observation de cours et d’analyse d’entretien dont l’élaboration font de notre étude, une recherche production. Les résultats obtenus montrent que la plupart des enseignants iraniens de FLE n’ont pas passé de formation des formateurs pour les cours à distance. Les enseignants se servent des TICE de manière différente ; pour certains les TICE sont à garder l’attention des apprenants et à rapprocher les caractéristiques d’un cours à distance à un cours en présentiel et pour d’autres, les TICE sont professionnellement utilisées afin de rendre les cours à distance plus interactifs et plus efficaces. Ces derniers sont assurés par les enseignants formés. Ainsi, à partir de notre cadre théorique, mais également de l’analyse des données recueillies, ce travail propose les caractéristiques d’une formation de formateurs optimale ainsi qu’un scénario didactique pour la formation aux TICE dans les cours virtuels en Iran.
بررسی نقض اصول گرایس در کامنتهای کاربران ایرانی در صفحات شخصی افراد مشهور خارجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
238 - 249
حوزههای تخصصی:
گفتمان شناسی شاخه ی جدیدی از زبان شناسی است که به بررسی تعاملات می پردازد . یکی از مباحثی که در گفتمان شناسی مطرح می شود اصول چهار گانه ی گرایس است که لازم است در تعاملات مورد نظر قرار گیرند . نقض این اصول می تواند به منظور خاصی و برای بیان مطلب دیگری به کار رود . این تحقیق براساس چهارچوب نظری گرایس می باشد . در این تحقیق به بررسی تعاملاتی که پیرامون رویدادهای مهم جنجالی در فضای مجازی اینستاگرام توسط کاربران ایرانی ایجاد شده اند پرداخته می شود .هدف آن بود تا مشخص شود از اصول چهارگانه گرایس کدام یک بیشتر نقض گردیده و نقض این اصول چه کمکی به تعبیر نظرات کاربران میکند. بررسی توصیفی تحلیلی داده ها نشان داد که با نقض اصول کمیت و ارتباط ا بالاترین بسامد در صفحات اینستاگرام افراد معروف خارجی کاربران ایرانی قصد داشتند مفهومی را بیان کنند . نقض این اصول عمدتا برای تخریب یا بی احترامی به افراد بوده است .
چرایی تصویرکردن نقش حیوانات بر ساز دف براساسِ شعر خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
21 - 36
حوزههای تخصصی:
بروز نقش های گوناگون با مضامین متعدد از دیرباز تاکنون در هنرهای تجسمی امری آشکار بوده است. این جلوه هنری به منطقه ای خاص وابسته نبوده است و به فراخور اقلیم و فرهنگ متفاوت می نمود؛ ازاین رو، شیوه ها و بسترهای این صنعت گری فراوان است. سازهای موسیقی آراسته به نگاره های گوناگون در موسیقی شهری و نواحی ایران آلات خنیاگری را در زمره لوازم این هنرورزی ها قرار می دهد. در سده ششم هجری و در منطقه ارس کنار، که از پیشتر تحت حکمرانی سلسله شروان شاهان قرار داشت، خاقانی شروانی، که شاعری موسیقی شناس بود، از نقشی خاص بر ساز دف سخن می گوید که آن چنبره جانوران اهلی و وحشی در موقعیت شکار است. نگارندگان در این مقاله با رویکرد مطالعات تطبیقی میان موسیقی و ادبیات و کاربست روش تاریخی و تحلیلی درپیِ دستیابی به چرایی تصویرکردن نقش حیوانات بر ساز دف بوده اند. درپیِ این مقاله، دریافته شد که دلایل گوناگونی در این امر دخیل اند و دلیلی قطعی و یکتا برای کاربرد این شیوه نمی توان دانست؛ اما مسبوق به سابقه بودن چنین کاری نزد شمن های منطقه سیبری و قفقاز، که سازهای کوبه ای خود را در سفر خلسه آمیز شمن به نقوشی می آراستند و همچنین توجه خاقانی شروانی به اینکه دفِ مصور به اشکال جانوری شکارگاه پره شروان شاهان را تداعی می کند، از مجموع دلایلی که انگاشتنی است، روشن و گویاتر است.
بررسی وجوه رمانتیک در مخزن الاسرار نظامی با توجه به صورخیال
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۴
53 - 77
حوزههای تخصصی:
بنابر اعتقاد رمانتیسم ها جنبه هایی از هستی انسان، به ویژه جنبه هایی از زندگی درونی وجود دارد که کاملاً نادیده انگاشته شده است. به همین خاطر، سخنوران مکتب رمانتیسم در پی آفریدن آثار ادبی به یاری احساسات درونی درآمدند . از نظر شاعر رمانتیک، وظیفه شعر تنها تأثیرگذاری در مخاطب است، نه رساندن پیام، توضیح و آرایش اندیشه. باتوجه به درون گرایی و تصویری بودن آثار نظامی، به ویژه مخزن الاسرار، وی را می توان شاعر سبک عراقی با مظاهر رمانتیک به حساب آورد. هدف و مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی وجوه و مختصات برجسته مکتب رمانتیسم در مخزن الاسرار نظامی است، تا نشان دهیم کدام وجوه مکتب رومانتیسم در مخزن الاسرار جلوه بیشتری دارد و زمینه بروز این وجوه چیست؟ در این پژوهش با روش تحلیلی - توصیفی، مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای، به تجزیه و تحلیل مخزن الاسرار، براساس وجوه و ابعاد رمانتیک پرداخته شد، ضمن بیان زمینه های اندیشه رمانتیکی از قبیل؛ طبیعتگرایی، عشق، کشف و شهود و... به بررسی این خصایص با تأکید بر صورخیال همچون تشبیه و استعاره و... در مخزن الاسرار پرداخته شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که برخی وجوه رمانتیسم از جمله طبیعت گرایی، عشق، آزادی و... در این اثر نمود دارد. در واقع نظامی با استفاده از عناصر طبیعت و خیال توانسته تصویرهای زنده ای را خلق کند. همچنین نظامی برای محو مرزهای میان انسان و طبیعت، اندیشه و شیء و محو مرز زبان و جهان واقعی به مانند رمانتیسم ها از استعاره با ظرفیت بالا استفاده کرده است. از این رو بسامد استعاره مکنیه، تشبیه و تشخیص در مخزن الاسرار بالا است. این نشان می دهد که مخزن الاسرار به مانند مکتب رمانتیسم تصویرگرا و درون نگر است.
ضرورت تصحیح و ترجمه مجالس النفایس امیر علی شیر نوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۵
151 - 129
حوزههای تخصصی:
تذکره مجالس النفایس امیر علی شیر نوایی مهم ترین مأخذ تاریخ ادبیات فارسی در نیمه دوم قرن نهم و نیمه اول قرن دهم به ویژه در کانون ادبی هرات است که در این مقاله تصحیح ها و ترجمه های آن نقد شده تا ضرورت تصحیح و ترجمه مجدد آن آشکار شود. روش نادرست تصحیح، اولویت بندی اشتباه نسخه ها، خوانش نادرست ابیات فارسی و ناکارآمدی زبان و خط و الفبای دو تصحیح قبلی از نقاط ضعف آن هاست، همان طور که حذفیات، اضافات و تغییراتی که مترجمان در ترجمه خود انجام داده اند، از نقاط ضعف ترجمه های این تذکره است. همچنین تصحیح و ترجمه تازه مجالس النفایس نیز ازلحاظ روش در این مقاله معرفی شده است، تصحیحی که بر اساس دو نسخه اقدم آن در کتابخانه های دنیا، یعنی نسخه کتابخانه موزه توپقاپی سرای استانبول (کتابت 905 ق) و نسخه کتابخانه سلطنتی/ دولتی وین (کتابت 903 ق) انجام شده و در ترجمه فارسی آن نیز بیشترین پایبندی به متن جغتایی رعایت شده است. این تصحیح- ترجمه شامل مقدمه، تعلیقات و فهرست های لازم نیز هست.
بررسی تطبیقی عدد در زبان عربی و فارسی دری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
283 - 321
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از روش تحلیلی- توصیفی استفاده صورت گرفته است. هدف بنبادی ما در تحقیق حاضر نشان دادن میزان استفاده از فرایند عدد، معدود، ممیز یا تمییز عدد و یاهم روشنگر در نظامندی دستوری و جایگاه نحوی زبان های مزبور بوده است که به گونه ی تطبیقی انجام یافت. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که عدد، معدود، ممیز، یا روشنگر در زبان عربی و فارسی دری تفاوت های میان دستوری را دارد؛ که در دستور زبان عربی مطابقت ها الزامی بوده و نقش آفرین از دید نحوی در جملات نیز مخصوص را دارد. ولی در زبان فارسی دری مطابقت میان آن ها الزامی نیست بل که به شیوه ها و اسلوب های متفاوت مورد بحث قرار گرفته است، پرسش اصلی که بدان پرداخته شده بررسی تطبیقی عدد در زبان عربی و فارسی دری از دید هم سویی و اختلاف کاربرد لفظی و معنایی بوده است، که به راه اندازی این پژوهش می توان به نتائج ذیل دست یافت که عدد در زبان های فارسی دری وعربی اسم یا صفتی است که بر مقدار چیزها یا بر ترتیب آنها دلالت می کند مطابقت معدود با عدد در زبان عربی حتمی بوده ودر زبان فارسی دری معدود همیشه مفرد میآید.عد در زبان عربی بر دو نوع اصلی و فرعی دسته بندی شده است؛ و در زبان فارسی دری به پنج گونه تقسیم شده است ک. . در زبان عربی تمیز عدد برای رفع ابهام میاید که همین گونه در فارسی گاهی به اسم روشنگر و ممیز برای رفع ابهام معدود نیز می آید.
تحلیل وجوه همانندی و ناهمانندی اشعار قیصر امین پور و شاندرو پتوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
323 - 367
حوزههای تخصصی:
بین آثار برجسته ادبی ملت های مختلف شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. همانندی های ادبی یا ناشی از تأثیر و تأثّر مستقیم است و یا به علّت تجربه های مشابه دو ملت و نیز فطری بودن برخی مفاهیم، در میان شاعرانشان به وجود می آید. وجوه ناهمانندی آثار مشابه بیشتر ناشی از تفاوت های زیستگاه، ادیان، اساطیر و نوع تجربه شاعران است. بین اشعار قیصر امین پور و شاندرو پتوفی شباهت ها و تفاوت های انکار ناپذیری وجود دارد که نمی توان آن ها را ناشی از ارتباط تاریخی ادبیات فارسی و مجار دانست. لذا در این پژوهش با رویکرد نقد تطبیقی و مبتنی بر اصول مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی، به تحلیل محتوایی اشعار آن ها پرداخته شد و این نتیجه به دست آمد که هر دو شاعر برای شعر تعهد و التزام قایل هستند و آن را در خدمت بیان مفاهیم انقلابی، آرمان های اجتماعی و وسیله ای جهت دفاع از وطن، آزادی، استقلال، صلح، و شرف انسانی قرار داده اند. هر دو شاعر با نگاه رمانتیسم اجتماعی و با زبانی ساده و در عین حال عمیق و نمادین، شعر را در خدمت روشنگری اجتماعی قرار داده اند و پاره ای از پیام های آن ها چنان روشن و درخشان است که می توان آن ها را در شمار جهانی های ادبیات محسوب نمود. با این حال، دامنه، تنوع و زیبایی شعر قیصر به مراتب بیش از پتوفی است.
خوانشِ نشانه شناسیِ رمزگان اجتماعی- فرهنگیِ آیین ملّی «نوروز» و باورهای عامه آن (بر پایه دو محور هم نشینی و جانشینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی، رویکردی است که به تحلیل نظام نشانه ای و مطالعه سازوکارهای تولید، انتقال و دریافت معنا می پردازد. رسوم و آیین های کهن به عنوان نشانه/بازنمودی فرهنگی از اندیشه و تفکر انسانی با منشی نمادین، تفسیری از جهان و جهان بینی انسان ارائه می دهند و نقش مهمی در انسجام اجتماعی دارند. نشانه شناسی را در اواخر قرن نوزدهم چارلز سندرس پیرس، فیلسوف آمریکایی و فردیناند دو سوسور، زبان شناس سوئیسی، پایه گذاری کردند. به نظر سوسور، نشانه شناسی، رویکردی است درزمینه دوگانه دال و مدلول و دلالت های معنایی، ولی از نظر پیرس، هر نشانه دارای سه جز است: بازنمون، تفسیر و موضوع. این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی به خوانش عناصر درون متنی در رمزگان های برجسته اجتماعی- فرهنگی آیین نوروز در محور درزمانی پرداخته است. رسم کهن نوروز به عنوان نشانه/بازنمودی فرهنگی با نشانه های شمایلی، نمایه ای و بیشتر نشانه نمادین، تفسیری از جهان و جهان بینی انسان، ارائه می دهد که در جهان معاصر به واسطه سیطره ارتباطات مجازی در حال کمرنگ شدن هستند و امکان بهره برداری از معانی عمیق نهفته در این رسوم آیینی در ابعاد گوناگون توسعه هدف این پژوهش بوده است. بنابراین، نتایج این خوانش در محور همنشینی و جانشینی و در معنای ضمنی (سطح سه) برطبق نظریّه پیرس با نشانه /بازنمون های نمادین، نمایه ای و شمایلی در متن نوروز: آرامش و تعادل، برکت، شادی و نظم در محور فردی، عدالت و دادگری و صلح و دوستی در محور اجتماعی و معنای کاربردی توسعه پایدار از طریق توسعه گردشگری فرهنگی بوده است.
استعاره مفهومی در شعر قلندری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
9 - 41
حوزههای تخصصی:
قلندریه یکی از فرقه های مهم در عرفان و تصوف اسلامی است که بسیاری از ابعاد نظری، اجتماعی و سلوکی آن، به دلیل تنوع شکل زندگی قلندران و وجود زمینه های مثبت و منفی و تناقض های آشکار و پنهانی که در این فرقه و اشعارشان وجود دارد، همچنان ناشناخته باقی مانده است. در این پژوهش، به روش اسنادی و با بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی، جنبه هایی از مفاهیم انتزاعی و چندپهلوی فرقه قلندریه که در ادب فارسی بازتاب یافته است، بررسی شده است. با تطابق و نگاشتِ حوزه های مبدأ و مقصدِ سه انگاره «قلندر آزاد است»، «قلندر مبارز است» و «قلندریه به مثابه یک نظام اجتماعی و سرّی» این نتایج حاصل شد که قلندران هرچند خود را از بند هر نوع تعلقی آزاد می دانند، عملاً در بند و اسیر آداب و رسومی هستند که خود پایه گذار آن بوده اند. این گروه غالباً با مبارزه فرهنگی و سلبی و گاه مبارزه مسلحانه، در تلاش بوده اند که در جامعه ریازده عصر خود تغییر ایجاد کنند. قلندریه دارای یک نظام فرهنگی پیچیده، تودرتو، باز و دارای قوانین و مراکز تجمع و اهداف و نشانه های خاص خود بوده است. قلندریه که گروهی آن را وجه افراطی ملامتیه دانسته اند، همواره در ادبیات فارسی دارای دو چهره مثبت و منفی بوده است. استعاره مفهومی با ایجاد نگاشت بین مفاهیم انتزاعی با امور مادی و تجربه های ملموس، می تواند ابزاری مناسب برای درک برخی از جنبه های ناشناخته این فرقه به حساب آید.
موقعیت مندی و در-نسبت-بودن بررسی محدودیت های شناخت در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش های معرفتی از دیرباز کانون توجه فلسفه غرب بوده است. از یونان باستان تاکنون، فیلسوفان همواره به موضوعاتی همچون مسئله شناخت، چگونگی آن، محدودیت های انواع معرفت و راه های عبور از آنها پرداخته اند. این مباحث نه تنها در فلسفه که در علوم دیگر نیز تأثیرگذار بوده اند؛ به طوری که هر موضع فلسفی درباره این مسائل، طیفی از مواضع متفاوت را در علوم دیگر شکل داده است. مارتین هیدگر در تلاش برای فراروی از دوپارگی ها و نگرش دوقطبی فلسفه غرب، فهم و شناخت را در موقعیت مندی، در-جهان-بودگی و در-نسبت-بودن ساختار وجودی دازاین طرح و تحلیل می کند. تحلیل هستی شناختی هیدگر نشان می دهد که شناخت امری انضمامی و از جنس درگیرشدن سوژه است و در نسبت های مختلف دازاین در پیوند با گذشته، حال و آینده او (پرتاب شدگی، درافتادگی و فراافکنی) متغیر و متفاوت می شود. این پژوهش با تمرکز بر ارتباط شناخت و فهم با موقعیت مندی دازاین به تحلیل و بررسی این مفهوم در اندیشه مولوی به ویژه در فیه مافیه و مثنوی می پردازد. هدف این پژوهش، نمایاندن این موضوع است که چگونه شناخت و خطاهای شناختی در اندیشه مولوی، در-نسبت با شرایط، موقعیت و فهم های پیشین انسان، دستخوش تغییر می شوند. مفاهیمی همچون عادت وارگی، تقلید، قیاس و... که برآمده از پیش دیدها، پیش انگاره ها و پیش دانسته های انسان هستند، به عنوان محدودیت ها و موانع شناخت درست معرفی می شوند.
بررسی، تحلیل و نقد نظریه مجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
183 - 208
حوزههای تخصصی:
مجادلات کلامی بسیار در میان نحله های اسلامی، به ویژه اشاعره و معتزله، و مواجهه آنها با اصل بلاغت به جایی رسید که برخی از متکلمان وجود مجاز در قرآن را انکار کردند. علاوه بر آثار کلامی، این مقوله شاکله کتاب های بلاغی را نیز به خود اختصاص داد. به خصوص از روزگار سکاکی، گویا گرانیگاه مباحث مربوط به مجاز از آثار کلامی به آثار بلاغی منتقل شد. مباحث اصلی در این آثار بر سر تعریف مجاز و حقیقت، کیفیت شناخت این دو، انواع مجاز و... بوده است. می توان گفت اساس بسیاری از این مجادلات یا مشکل اصلی آنها توجه به یکی از جنبه ها و غلفت از دیگر جنبه های این موضوع بوده است. به نظر می رسد علی رغم کوشش ها و نکته سنجی های محققان مختلف در این آثار، به دلیل آمیختگی قلمروهای مختلف در این موضوع، پژوهش های امروزی حوزه مجاز کمتر به تحقیقات پیشین پرداخته اند. در پژوهش حاضر، ضمن بررسی سیر مطالعات مجاز در کلام و آثار بلاغی مختلف، به شیوه تحلیلی توصیفی، این موضوع از چشم اندازهای مختلف تحلیل و نقد شده است. ماحصل پژوهش نشان می دهد واژه محوری، درهم آمیختن قلمروهای مختلف، مباحث انتزاعی کلامی، تقسیم بندی های غیرضرور، بی توجهی به جنبه کاربردی زبان، هم پوشانی گونه های مجاز و تکرار مطالب، مشکلات اساسی تحقیقاتی از این دست بوده است. درکنار این مسائل، باید از بی توجهی به نکته سنجی های دانشمندانی مانند جرجانی و خطیب قزوینی نیز یاد کرد. به نظر می رسد اگر به جنبه های اطلاع رسانی، کاربردشناسی و زمینه متن توجه کنیم، بسیاری از نابسامانی های تشخیص معنایی مجاز حل خواهد شد. ازسوی دیگر، تقسیم این مقوله به مجاز مرسل و مرکب و اندک قلمروهایی که در ذیل این دو قرار می گیرد، ما را از دیگر دسته بندی ها بی نیاز خواهد کرد.
نماد کوه در مثنوی «طور معرفت» بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیدل، بیش ازآنکه احساسات خود را در شعر بیان کند، از شعر برای بیان اندیشه بهره می برد. جریان تند اندیشه در نگاه او به پدیده های طبیعی و توصیف عناصر طبیعت سریان دارد. ازآنجا که ذهن او انباشته از معنا و مفاهیم عرفانی است، به هرچه می نگرد، رنگ وبوی عرفان می گیرد و بر زبان او جاری می شود. او هنر را شامل کمال و فضایل اخلاقی دانسته و به کمک آن به بیان قابلیت های انسان و طبیعت پیرامونش پرداخته است. در این پژوهش، با نگاهی توصیفی و تحلیلی، به جایگاه نمادین کوه در مثنوی طور معرفت بیدل پرداخته شده و تصویرهایی که در آن عنصر طبیعی کوه به گونه ای هنرمندانه با مفاهیم و معانی عرفانی ارتباط یافته بررسی شده است. نخست تصویرها مشخص و طبقه بندی شده اند، سپس نماد کوه در طور معرفت بیدل برجسته شده و معانی عرفانی نهفته در آن تبیین شده است. یافته ها نشان داد که مفاهیم نهفته در نمادهای آب، آتش و خاک، در یک مجموعه منسجم، در نگاه بیدل سیر استعلایی عارفانه از پایین ترین مرتبه به بلندترین جایگاه را دارند و این عناصر با نماد کوه ارتباط مفهومی دارند.
تحلیل نظریه رفتار متقابل اریک برن بر جنبه «والد» شخصیت های رمان سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
25 - 46
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات دانش روان شناسی که به بررسی شخصیت افراد می پردازد، نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن است. بر اساس دیدگاه برن شخصیت انسان ها متشکل از سه جنبه «بالغ»، «والد» و «کودک» است که با توجه به شرایط موجود و پیش زمینه تربیتی هر فرد، یک جنبه، کنترل شخصیت را بر عهده می گیرد. براساس این نظریه، شخصیتی متعادل و سازگار دانسته می شود که جنبه بالغ وی با توجه به اقتضای حال و مقام، به سایر جنبه ها اجازه کنترل شخصیت را بدهد. وقایع رمان «سووشون» سیمین دانشور که در شهر شیراز اتفاق می افتد، به عنوان نمونه ای از کل جامعه آن روز ایران شناخته می شود که ویژگی های روانی شخصیت های آن متأثر از شرایط جامعه و متناسب با آن به تصویر کشیده شده است. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای، رفتار متقابل شخصیت ها در جامعه داستانی سووشون را بر پایه نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن مورد بررسی قرار دهد تا از این طریق، هم ارزی شخصیت ها و وقایع رمان با شرایط جامعه را آشکار کرده و به این سوال اساسی پاسخ دهد که استبداد حاکم بر جامعه چه تاثیری بر جنبه والد شخصیت های رمان سووشون گذاشته است؟ به نظر می رسد استبداد حاکم بر جامعه سنتی آن روز ایران باعث شده است تا رفتار اغلب شخصیت های داستان تحت تأثیر جنبه والد آنها شکل گرفته و غلبه ارزش های سنتی در جامعه مردسالار ، موجب شده تا رفتار متقابل مردان و زنان داستان در قالب الگوی ارتباطی " والد به کودک"بروز یابد.
استعاره مفهومی عشق در غزلیات خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
235 - 254
حوزههای تخصصی:
در مطالعاتِ زبان شناختی معاصر، کارکردِ استعاره ادراک و شناخت مفاهیم است. استعاره مفهومی عبارت است از درک مفاهیم انتزاعی بر اساس تجربه موجود از مفاهیم عینی. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و در چهارچوب نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون به بررسی چگونگی و چرایی ادراک مفهومِ عشق در اندیشه خاقانی با تمرکز بر بخش غزلیات از دیوان وی می پردازد. طبق بررسی ها استعاره های هستی شناختی عشق در غزلیات خاقانی از بیشترین فراوانی برخوردار هستند و نمونه ای از استعاره جهتی در متن یاد شده وجود ندارد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، طرح استعاره های هستی شناختی عموماً در پیوند با استعاره های ساختاری و ناظر بر جنبه دشواری آفرین عشق است. به طور کلّی تجربه عشق در نگاه خاقانی امری دشوار اما ارزشمند است. چنان که بیشتر استعارهای متن با تأکید بر ماهیتِ نابودگر و دشواری آفرین عشق و تمرکز بر جنبه ارزشمند و مقتدر آن شکل گرفته اند. نگارندگان معتقدند شرایط زندگی شخصی و اجتماعی شاعر، روحیات، تمنّیات و تجربیات وی زمینه خلق و پرداخت استعاره های متن را فراهم آورده اند.
فرهنگ مردمی در شاهنامه فردوسی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
221 - 251
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، بی هیچ گزافه و گمان، بی هیچ چون و چند، نامه ورجاوند و بی مانند فرهنگ ایران است؛ دریایی است توفنده و کران ناپدید که خیزابه های هزاره ها، در آن، دمان و رمان، سترگ و سهمگین، بشکوه چون کوه، بر یکدیگر در می غلتند؛ خیزابه هایی که از ژرفاها و از تاریکی های تاریخ سر بر می آورند و پهنه های زمان را درمی نوردند تا گذشته های ما را به اکنون مان بپیوندند و اکنون مان را به آینده ها. شاهنامه پلی است شتوار و ستبر و سترگ، برآورده بر مغاک های زمان و رشته پیوندی است ناگسستنی که پیشینیان را با پسینیان پیوسته و همبسته می دارد. از آن است که این نامه نامور را شیرازه و شالوده تاریخ و فرهنگ ایران می توانیم دانست؛ تاریخ و فرهنگی گشن بیخ و گران سنگ، برین پایه و فزون مایه که بستر و بهانه ناز و نازش هر ایرانی است راستی را، اگر شاهنامه نمی بود ما آنچه هستیم نمی توانستیم بود و همانند تیره ها و تبارهایی دیگر، در سایه های دامن گستر تاریخ و گردهای گیتی نورد گسسته نشانی و شکسته نامی گم می شدیم و از یادها می رفتیم و بر بادها. در این پژوهش که نگارنده روش توصیفی تحلیلی را برای آن گزیده برآنیم تا ویژگی های فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی شاهنامه را بررسی کنیم و تلاش کردیم تا حد ممکن از منابع دست اول و معتبر مکتوب قدیمی و جدید همچنان از نظریات مفید بزرگان و متخصصان این رشته به صورت دقیق استفاده کنیم.
تصویرسازی در سه خشتی های کرمانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
1 - 38
حوزههای تخصصی:
سه خشتی گونه ای از سروده های کرمانجی است که بیش از آنکه معناگرا باشد، ساختارگراست و تصویرسازی بیشترین نقش را در شاکله این شعرها دارد. هدف پژوهش حاضر، توصیف و طبقه بندیِ خوشه های تصویریِ پُرتکرار و تحلیل چرایی و چگونگیِ بازنمایی آن ها در سه خشتی هاست. با وجودِ سه خشتی های مکتوبی که در دهه های اخیر گردآوری شده اند، به جهت الزام به اَصالت سروده ها و پرهیز از خطاهای احتمالیِ موجود، نمونه های مورد بررسی در این مقاله را از راویان اصلی آن ها شنیدیم و ثبت کردیم. با وجود این برای ارائه شاهدهای مثال از منابع مکتوب نیز بهره بردیم. پرسش های اصلی مقاله این است: پایه تصویرهای بازنمایی شده در این ترانه ها از مجموعه کدام پدیده ها گرفته شده است؟ این تصویرها را در قالب کدام خوشه های تصویری می توان طبقه بندی کرد؟ مبنای نظری این تحقیق برای رده بندی و تحلیل تصویرسازی در سه خشتی ها، تصویر زبانی و تصویر مجازی است که متأثر از دو گونه کاربردِ واقعی و مجازی زبان در ادبیات است. یافته های پژوهش نشان می دهد که خوشه های تصویری عاشق، معشوق و محیط طبیعی بسامد بیشتری دارند. همچنین تصویرسازی در این سروده ها واقع گرایانه و به قطبِ توصیف و تعبیر نزدیک تر است.
نگرشی بر پارادوکس و ارتباط آن با تجارت عرفانی در غزلیات مولانا و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
145 - 174
حوزههای تخصصی:
متناقض نما یا پارادوکس به عنوان یک شیوه آشنایی زدایی در اشعار عرفانی جایگاه ویژه ای دارد و شاعران عارف مسلک به ویژه حافظ و مولوی با تأثیرپذیری از عرفان اسلامی در غزلیات خود از صنعت پارادوکس برای انتقال مفاهیم عرفانی به ذهن خوانندگان و شنودگان استفاده نموده اند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با مقایسه پارادوکس های مولوی و حافظ، ارتباط پارادوکس با تجارب عرفانی در افکار و اندیشه دو شاعر بررسی و وجوه اختلاف و اشتراک در دو اثر مشخص می شود. نتیجه ای که از این تحقیق به دست می آید، آن است که وجوه مشترک در اندیشه های مولوی و حافظ، بسیار به هم نزدیک است؛ زیرا افکار و اندیشه هر دومبتنی بر عرفان عاشقانه است و در پرتو این نگرش، همه دوگانگی ها به وحدت و یگانگی می رسند. همچنین در هر دو اثر، نشانه هایی از چهار ویژگی تجربه عرفانی، توصیف ناپذیری، کیفیت معرفتی، زودگذری و حالت انفعالی دیده می شود و چون صاحب مکاشفه در رویارویی با این تجارب نمی تواند آنچه دیده و شنیده است را به مخاطب معرفی کند، از زبان پارادوکس استفاده می نماید، اما وجوه تفاوت دیدگاه مولوی و حافظ، بیشتر ظاهری است. مولانا بیشتر از پارادوکس ترکیبی و حافظ بیشتر از پارادوکس معنایی استفاده نموده است.
بررسی مقایسه ای «تجرید» در اندیشه مولانا و جیدو کریشنامورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
175 - 206
حوزههای تخصصی:
تجرید به معنای ترک کلیه تعلقات مادی و معنوی برای رسیدن به حقّ و حقیقت، به عنوان یکی از مهمترین عوامل تشکیل دهنده تصوف، از مباحث اصلی و مورد توجه عرفاست که در متون عرفانی از آن سخن به میان آمده است. این جستار به روش توصیفی تحلیلی به مقایسه دیدگاه های مولانا جلال الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی در خصوص تجرید پرداخته است. هدف پژوهش، یافتن همسانی ها وناهمسانی ها در نظام فکری و اندیشگانی این دو عارف بزرگ مشرق زمین است. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که این دو عارف در مسائل بسیاری همچون: اعتقاد همزمان به تجرید مادی و معنوی، تجرید از کشور یا سرزمین، تجرید از عقل، دانش و دانستگی، تجرید از خود یا نفس، تجرید و عشق، تجرید و خودشناسی و... با هم اشتراک اندیشگانی و در مسائلی همچون: تجرید از مرشد و معلم و تجرید از دین و ایدئولوژی با یکدیگر اختلاف و ناهمسانی دارند، اما به طور کلی نقاط اشتراک این دو بیش از نقاط افتراق است و این امر یکسان بودن آبشخور معرفتی و مشارب تجربی این دو عارف که همان عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان است را نشان می دهد.