مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
تجرید
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
153 - 192
حوزههای تخصصی:
نظریه تجرید یکی از گیج کننده ترین اجزای فلسفه ابن سینا است. آنچه که ابن سینا در عبارات زیادی درباره ظرفیت عقل انسان برای به چنگ اوردن دانش کلی از داده های حس می گوید، به نظر می رسد به وضوح درتضاد با عباراتی قرار دارد که در همان آثار درباره فیضان دانش از عقل فعال، جوهری که بگونه منفصل موجود است، می گوید. وقتی او مدعی است که" ملاحظه ی جزئیات( که در خیال ذخیره شده اند) نفس را آماده می سازد تا امر تجرید شده از عقل فعال بر آن افاضه شود" ، به نظر می رسد او دو مفهوم ناسازگاررا در یک نظریه درهم می آمیزد: یا صور معقول از بالا افاضه می شوند یا آنها از داده های که توسط حواس جمع اوری شده اند، تجرید می شوند اما نه هردو.
بررسی کارکرد اخلاقی صورت داستانی در رسائل مشرقی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱
133 - 144
حوزههای تخصصی:
در رسائل مشرقی ابن سینا استفاده از زبان استدلال را کنار نهاده و حکمت خود را به صورت تمثیل و با استفاده از زبان داستانی بیان می دارد. مقاله حاضر در بررسی دلایل استفاده وی از هنر برای طرح مسائل فلسفی، ابتدا به کارکرد خاص صورت داستانی برای بوعلی پرداخته و نشان می دهد که زبان مخیل شعر در هدایت اخلاقی مخاطبین حکمت ابن سینا از جایگاه خاصی برخوردار است. در ادامه، با بررسی اشتراکات بین هنر و اخلاق در نگاه فلسفی ابن سینا، مبانی نظری طرح مسائل اخلاقی در محملی فراهم آمده از هنر بررسی و ذیل توضیح نقش خیال در فرآیند معرفتی تجرید، استفاده بوعلی از این نوع زبان برای پرداخت به اخلاق مستدل خواهد شد. در انتها نیز، با توسل به نقش واسط خیال بین ادراک از محسوسات و معقولات، پیوند بین ساحات گوناگون اخلاق ابن سینا به عنوان دیگر نتیجه استفاده وی از زبانی مخیل و تمثیلی معرفی خواهد گردید.
بازتفسیر انسجامی «فیهنّ» در سوره الرحمن با شناخت شگرد ادبی تجرید و استخدام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سوره الرحمن، دو آیه «فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ»(الرحمن/56) و «فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ»(الرحمن/70) نسبت به سیاق پیشین خود، دچار تغییر ناگهانی در ضمیر، از مثنی به جمع شده که چرایی این دگرگونی ضمیر، مفسران را دچار چالش ساخته و پاسخ های گوناگون و ناسازگاری به این مسئله داده شده است. این پژوهش پس از ارزیابی دیدگاه های مفسران و بررسی کاستی ها و سستی های ادبی نظرهای ایشان، در پی پاسخ بدین پرسش چالشی می رود که انگیزه این هنجارگریزی متن چیست و پیوستگی این بخش متن با واژه های پیش از آن، با درنگ در گفتمان قرآنی چگونه قابل تبیین است؟ این جستار با بازکاوی دو آرایه بدیعی استخدام با «ضمیر» و تجرید با حرف «فی»، و یافتن نمونه های نغز و برجسته از این دو آرایه در قرآن، در پاسخی تازه نشان می دهد هم جواری و درهم تنیدگی این دو آرایه معنوی، افزون بر زیبا سازی متن، آن را چندمعنا ساخته و انسجامی لایه ای به آن بخشیده است.
واکاوی انسجام معنایی آیه 23 سوره احزاب با سیاق آن (بر پایه شیوه زبانی تجرید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
351 - 331
حوزههای تخصصی:
آیه 23 سوره احزاب، از آیات با کارکرد اجتماعی ویژه قرآن است. مشهور مفسران چون «مِن» را در این آیه «تبعیضیه» شمرده ، و از سویی چون بر محوریت جنگ خندق در این آیه تأکید و درنگ نکرده اند، در برداشت ایشان، انسجام محتوایی (معنایی) این آیه با آیه قبل، دچار ابهام شده است. از این رو پژوهش پیش رو در پی بررسی انسجام معنایی این آیه شریفه با سیاق آن برآمده تا ظرایف پیام اجتماعی آیه به درستی آشکار شود. این جستار به شیوه توصیفی- تحلیلی، با واکاوی شیوه زبانی «تجریدِ» با حرف «مِن» و یافتن نمونه هایی نغز از آن در قرآن، تحلیلی نو از پیوند منطقی این آیه با آیه قبل ارائه داده است. در مجموع به دست آمد این آیه در مقام تبیین آثار اجتماعی «ایمان» در برابر آثار «نفاق»، با سیاق و اطلاعات برون متنی خود، انسجامی کامل دارد و به شیوه زبانی «تجرید»، با بزرگداشتِ مقاومتِ یاران پیامبر(ص)، عامل ایستادگی دلیرانه آن ها در برابر احزاب دشمن را «ایمان» ایشان برمی شمارد.
گستره مکلّفان امر به معروف در آیه 104 سوره آل عمران (تحلیل ساختار متن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آیات چالش برانگیز اجتماعی قرآن که مفسران و فقیهان همواره در فهم آن، دچار اختلاف شده اند، آیه 104 سوره آل عمران است. دیدگاه های ایشان در دو دسته کلی جای دارد: 1) وجوب همگانی امر به معروف بر افراد جامعه؛ 2) وجوب انحصاری امر به معروف بر گروهی در جامعه. قرآن پژوهان گفته اند علت این دو دیدگاه متعارض، دو برداشت مختلف از واژه «مِن» در این آیه است. این اختلاف در معنا کردن واژه «مِن» در آیه، دلالت آیه و گستره مکلّفان آن را دچار ابهام ساخته است. این جستار برای نخستین بار نشان داد حرف «مِن» در این آیه، تنها یک معنا دارد، ولی ساختار این آیه، دارای ویژگی چندمعنایی است؛ از این رو می توان با توجه به ساختار چندمعنای آیه و با واکاوی موضوع این آیه -امر به معروف و نهی از منکر- که وظیفه ای دارای مراتب است، این آیه را بر پایه ساخت اطلاع کهنه و نو، دارای قابلیت دو خوانش طولی-نه دو برداشت ناسازگارِ در عرض هم- دانست. در مجموع به دست آمد برداشت وجوب همگانی، بر پایه ساختار «تجرید»، هماهنگ با سیاق و فضای نزول آیه است و برداشت وجوب انحصاری نیز می تواند فهمی نظام مند و بر پایه خوانشی ورای سیاق از آیه باشد.
بازخوانی برداشت وجوب همگانی امر به معروف از آیه 104 سوره آل عمران (تحلیل انسجام متن)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه متنیتِ یک متن، وابسته به انسجام معنایی و وجود رابطه منطقی میان جمله های آن است، پژوهش پیش رو در پی انسجام سنجی آیه 104 سوره آل عمران با آیات در سیاق آن برآمده است. این آیه یکی از آیات اجتماعی چالش برانگیز قرآن است که مفسران و فقیهان در برداشت از آن، دیدگاه های گوناگونی ارائه داده اند؛ روی هم رفته می توان آرای ایشان در تبیین دلالت این آیه شریفه را در سه دسته کلی جای داد: 1. وجوب انحصاری امر به معروف و نهی از منکر بر گروهی معین؛ 2. وجوب انحصاری بر گروهی نامعین؛ 3. وجوب همگانی بر افراد جامعه. این جستار نشان می دهد که برداشت اول و دوم (دیدگاه مشهور)، افزون بر برخی کاستی ها، در تبیین انسجام معنایی این آیه نیز دچار سستی است؛ از سویی بر برداشت سوم (دیدگاه غیرمشهور) هم انتقاد هایی وارد است؛ ولی این نوشتار به شیوه توصیفی تحلیلی با فرایندشناسی ساختار زبانی «تجرید» و واکاوی مفهوم «امت»، نشان می دهد که می توان به چالش های آن پاسخ های متقنی داد و تفسیری منسجم از متن نمایان کرد. در مجموع به دست می آید که بر پایه اینکه مصداق کلان معروف، «حفظ اتحاد جامعه اسلامی» و مهم ترین مصداق منکر، «تضعیف نظام اسلامی است»، این آیه که خطاب به اهل ایمان در برابر فتنه گر ی های تفرقه افکنان است هماهنگی کاملی با دستور «اعتصام همگانی به ریسمان الهی» (آل عمران:103) دارد. این آیه با مبالغه تجریدیه، از همه مؤمنان می خواهد که با نهایت اتحاد، از وحدت جامعه اسلامی خویش در برابر اختلاف افکنی های دشمنان پاسداری کنند.
«مشق مرگ»؛ قرابت مضمونی و بیانی سهروردی و افلاطون در باب مسئله تجرید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
139 - 156
حوزههای تخصصی:
فلسفه سهروردی در وجوه گوناگون، تصریح بر پیوند میان فلسفه افلاطونی و حکمت اشراقی دارد. یکی از این وجوه، ناظر به مسئله تجرید است. مقام افلاطون در فلسفه سهروردی ذیل عنوان کسی که به «ملکه مرگ» یا توانایی انسلاخ نفس از بدن و دنیا دست یافته است، شناخته می شود که در عین اشاره به بلندترین پایه در حکمت به عنوان سلوک معنوی، بیان دیگری نیز از ضرورت تجرید در این نحوه از فلسفه است و از همین رو نیز یادآور «مشق مرگ» در افلاطون است. تجرید اشراقی یا مشق مرگ افلاطونی، یکی از مهم ترین وجوه تربیت راستین فلسفی، دو مرحله دارد؛ یکی روی گردانی نفس از عالم طبیعت با ضبط و مهار قوای ادراکی و تحریکی و دیگری روی آوردن نفس به عالم خاص خویش (وطن اصلی) ازطریق توجه به حقایق متعالی. غایت تجرید، مشاهده انوار قدسی یا خود زیبایی محض است که سبب می شود نفس از صفات خلقی پاک شود و در قالب زایش فضیلت های راستین، آئینه صفات ربوبی شود. بیان این سنخ مضامین بلند معنوی گریزی از زبان رمزی تمثیلی ندارد؛ ازاین رو، در پژوهش حاضر، تلاش شده است با تمرکز بر متون اصلی و به روش تحلیل متن و تطبیق مفاهیم و تعابیر و نیز با واکاوی رمز سمبول هایی که در نظر سهروردی و افلاطون، ناظر به مضمون تجرید آمده اند، وحدت محتوایی و روشی این دو حکیم دراین باره به دست آید.
گفتمان توحیدی قرآن از همانندی «زمین» با «هفت آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه 12 سوره طلاق، زمین را همانند هفت آسمان شمرده است. مسئله اصلی این جستار، آن است که نسبت همانند دانستن زمین با هفت آسمان در انتقال پیام آیه به مخاطبان چیست؟ برای تحلیل گفتمان قرآن از همانندی زمین و هفت آسمان، نیاز است وجه شباهت را در این آیه دریافت. قرآن پژوهان در تبیین وجه شباهت زمین با هفت آسمان، دیدگاه های گوناگونی را بیان کرده اند؛ امّا این دیدگاه ها از نظرگاه های مختلف، به ویژه از منظر ساختار متن، با چالش هایی روبرو است. از این رو در این نوشتار، با نگاهی نو به نشانه های درون متنی آیه، وجه شباهت زمین با هفت آسمان تبیین شد. با واکاوی ساختار آیه نشان داده شد این آیه تاکید می کند که زمین، نه در وجوهی مانند هفت عدد بودن، بلکه در ویژگیِ تحت ربوبیت پیوسته خداوند بودن، شباهت کامل به هفت آسمان دارد. در مجموع به دست آمد این تاکید بر حضور پیوسته خداوند در تدبیر زمین، در برابر باورهای مخاطبان عصر نزول در باره رابطه خداوند با زمین بوده است. از سویی این تاکید بر ربوبیت خداوند بر زمین، پشتیبان نظریِ دستورهای شرعی سوره طلاق برای امتثال این تکالیف است.
بررسی تطبیقی مفهوم تجرید در نقاشی ایرانی و مفهوم انتزاع در نقاشی غربی
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
100-106
حوزههای تخصصی:
تجرید در عرفان اسلامی فرایندی است که در طی آن جزئی به کل تبدیل می شود. منظور از تجرید حذف شدن خصوصیات فردی از چیزی است که قرار است کل شود یا ارتقاء یابد. به نظر می رسد چکیده نگاری و یا عدم پرداخت به جزئیات ملموس اشیا در نقاشی ایرانی، حاصل این نگاه معنوی هنرمندان و باور به نظریه تجرید در عرفان اسلامی باشد. در مقابل، بحث انتزاع در هنر غرب از اواخر قرن نوزدهم و پس از توفیق جنبش های نوگرایی، از قبیل امپرسیونیست، در نقاشی اروپا مطرح و پیگیری می شود. انتزاع در لغت به معنای در آوردن جزئی از کل است؛ در حقیقت هنرمند تمایل خود را به بازنمایی دقیق و مشابه شئ از دست داده و مایل است فرمی خاص که لزوماً شباهتی به فرم حقیقی در جهان ملموس را ندارد خلق کرده و مورد تأکید قرار دهد. تجرید در نقاشی ایرانی با توجه به قدمت و استمرار طی قرن ها چه تشابهات و چه تفاوت هایی با انتزاع در هنر مدرن غرب دارد؟ به نظر می رسد هنرمندان ایرانی در بازنمایی تصاویر خود قائل به اصولی بودند که ریشه در باورهای مذهبی و اعتقادی آن ها داشته است. تجرید در نقاشی ایرانی را می توان با انتزاع در هنر غرب همراه و از یک جنس دانست. هدف پژوهش حاضر بازخوانی بحث تجرید در هنر اسلامی و در امتداد آن نقاشی ایرانی و تحلیل تمایل به انتزاع در هنر غرب است. این پژوهش به روش مطالعات تطبیقی، ضمن شرح و بسط این دو مفهوم به مقایسه و شرح نتایج پرداخته است، داده های مورد نظر نگارندگان به روش کتابخانه ای گردآوری شده است.
استقلال رویکرد خواجه نصیرالدین طوسی از نظر مشائیان درباب حصول ادراکات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی (597 -672ق) از فیلسوفان مشائی ای است که با اندیشه های فلسفی شهاب الدین یحیی سهروردی (549-587ق)، فیلسوف بزرگ اشراقی پیش از خود و ازجمله ایده علم شهودی و اشراقی او آشنایی داشت؛ اما به رغم این آشنایی و اعتقاد برخی به اشراقی بودن وی، تأثیر چندانی از مکتب اشراق در مباحث مربوط به علم و ادراک در آثارش دیده نمی شود. خواجه نصیرالدین علم حضوری را نپذیرفته و بر علم حصولی فاعل شناسا به غیر خود تأکید کرده است. از سوی دیگر، وی برخلاف ابن سینا ( 370-428 ق ) و دیگر فیلسوفان مشائی در تبیین ابصار، نظریه خروج شعاع را مختار دانسته و همچنین ادراکات عقلی را ازطریق فرایند انطباع (نه تجرید) تلقی کرده است. در این مقاله می کوشیم با بررسی آثار متعدد منطقی و فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی نشان دهیم وی در مباحث علم و ادراک، نه تابع دیدگاه فیلسوفان مشاء بوده و نه از سنت اشراقیون پیروی کرده؛ بلکه رویکردی نوین را درپیش گرفته است؛ از این روی، دیدگاه او را از دو جنبه می توان بررسی کرد: نخست، بُعد سلبی نظر طوسی که در این بخش نشان داده می شود او علم حضوری را نفی می کند؛ دوم، بُعد ایجابی که بیانگر نظریه انطباع ادراکات عقلی ازمنظر وی است.
هنر اسلامی و نگرش افقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نگرش جانبی و خلاق در هنر برای توضیح آثاری بکار رفته که از تمام جهات واجد معنا و ارزش واحد هستند و با تاکید بر اصل افقی گرایی، سعی در حفظ و گسترش آن دارد تا مفاهیم و غایات هنر اسلامی برای هویت بخشی به هنر جدید تعریف، باز تعریف و حفظ شوند. لذا، پس از معرفی نگرش افقی در مثال هایی گوناگون، نویسندگان به تبیین علت وجود آن در آثار هنری اسلامی پرداخته تا به این پیشنهاد نزدیک شوند که افقی گرایی در هنرهای اسلامی با توجه به جهان بینی و فلسفه خاص پدید آمده، لذا به عنوان یک اصل در کنار سایر اصول، قابل بررسی می باشد. پژوهش حاضر حکایت از این نکته مهم دارد که نگرش افقی با نگاه موازی و تجریدی از بالا و انعکاس آن به صورت هندسی امکانپذیر می شود و افقی نگاری به عنوان یکی از "اصول" هنر اسلامی منشاء بروز و ظهور بسیاری از آثار هنری بوده است؛ به عنوان "شاخص" هادی، ناظر، کنترل کننده، حامی و معرف دگرگونی های سبکی و تحولات آن؛ بعنوان "ضابطه" تعیین کننده استاندارد کیفی و کمی آثار؛ و بعنوان "ملاک و معیار" تمایز دهنده صفات و ویژگی های هنر اسلامی از دیگر هنرها می باشد.
تقابل دو نظریه ی مُثُل و تجرید در ساحت فلسفه ی اسلامی و ثمرات هستی شناسانه و معرفت شناسانه ی آن دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۶
3 - 22
حوزههای تخصصی:
بی تردید یکی از مباحث مهم حوزه معرفت شناسی در فلسفه اسلامی، نحوه حصول ادراکات کلی برای انسان است. از آن جا که عنصر اساسی تمایز بخش انسان از سایر موجودات، تعقل به شمار می آید توانایی ادارک معقولات برای انسان، نزد هر فیلسوفی امری مسلم است. اما در نحوه حصول ادراکات عقلی میان حکما اختلاف دیدگاه وجود دارد. ریشه این اختلاف دیرینه، تفاوت نظر میان افلاطون و ارسطو در نحوه وجود امر کلی است. هدف از نگارش این پژوهش بررسی تفاوت های میان این دو مبنا و ثمرات فلسفی این دو نظریه در مباحث مختلف فلسفی می باشد. در این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی، کوشش شده است تا ابتدا نظر قائلین به نظریه «مُثُل» و همچنین قائلین به نظریه «تجرید» به روشنی تبیین گردد و سپس ثمرات فلسفی قائل شدن به هر دو نظریه را در هر دو ساحت هستی شناسی و معرفت شناسی نشان داده شود. لازم به ذکر است داوری میان این دو نظر از عهده این مقاله خارج است.
واکاوی مصداق «دابّه» در آیه 82 نمل بر پایه شیوه زبانی «تجرید»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۲)
43 - 58
حوزههای تخصصی:
یکی از آیات بحث برانگیز قرآن، آیه 82 سوره نمل است. قرآن پژوهان بر اساس اطلاعات درون متنی، ماهیت و مصداق «دابّه» را در این آیه مبهم دیده اند. از آنجا که ابهام در ویژگی های «دابّه»، پیام همه آیه را نیز مبهم می سازد، بسیاری از مفسران تلاش کرده اند با یاری گرفتن از گزاره های گوناگون بیرون از قرآن، مصداق «دابّه» و پیام آیه را آشکار کنند، ولی این مصداق شناسی ها، از منظرهای مختلف دچار چالش است. پژوهش پیش رو در پی آن برآمده تا با واکاوی ساختار «تجرید»، از داده های خود آیه، مصداق ظاهری «دابّه» و دلالت آیه در بافت نزول را آشکار سازد. در این نوشتار بر پایه تحلیلِ ساختار متن، نشان داده شد مصداق خارجی «دابّه» با مصداق «الأرض» یکی است و این دو عنوان، هم مرجع (هم مصداق) هستند. در مجموع به دست آمد که این آیه، ویژگی «زمین» را در قیامت توصیف می کند. این آیه به شیوه زبانی تجرید می گوید: «در آستانه قیامت آشکار خواهد شد که «زمین»، جنبنده ای در کمال ویژگیِ آگاهی است و در آن روز، «زمین» بر رفتار منکران قیامت، شهادت خواهد داد.»
تحول «تجرید» ادراکی در سه سیر فلسفی (نگاه ماهوی، اصالت وجود وحدت تشکیکی و وحدت شخصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
97 - 113
حوزههای تخصصی:
اهمیت مسأله «تجرید»، در پیدایش ادراکات و تعیین حدود و ویژگی های آن است. پرسش اینکه: با تغییر در مبانی فلسفی، تجرید چه معنا و کارکردی می یابد؟ در نگاه ماهوی تجرید به تقشیر از ماده معنا می شود و ضمن قوام بخشیدن به علم، چگونگی تولد ادراکات سه گانه، انواع معقولات و نفی اضافی بودن علم را توضیح می دهد. در سیر دوم یعنی اصالت وجود با رویکرد تشکیکی، علم حقیقتی وجودی، متحد با نفس و رو به تعالی دارد. تجرید به این معناست که علم و عالم با یکدیگر از مرتبه ای جدا شده و به مرتبه ای دیگر راه می یابند. با گذر از وحدت تشکیکی به وحدت شخصیه ی وجود، علم به ظهور و تجرید هم به پیراستگی آن ظهور از خفا یا ظهور پایین تر معنا می شود. متناسب با سیرهای سه گانه، فرایند تجرید با عبور از کثرت، به وحدت و به خود علم نزدیک تر می گردد تا سرانجام در سیر سوم با ظهور علمی یکی می شود.
چشم را ببند تا ببینی(فنای عاشقانه از نگاه خواجه قطب الدین بختیار کاکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
1 - 20
حوزههای تخصصی:
خواجه قطب الدین بختیار کاکی یکی ازعارفان بزرگ طریقت چشتیه در هندوستان است. از وی دیوانی با 412 غزل باقی است که شیفتگی و شوریدگی وی را آیینگی می نماید. تمامی تذکره نویسان شیوه وی را در طریقت، ترک و تجرید می دانند. در افکار وی فنا و رفع تعین از وجود سالک و ازالت کثرات از جهان خارج، جایگاهی شاخص دارد. طالب با پشت سر نهادن عقبات در استهلاکی ارادی، تعینات وجودی خویش را مندک در هستی مطلق یافته، به مقام فنا نایل می گردد. عشق موهبت و میثاق ازلی است که بر اساس فیض عام در تمام ذوات سریان داشته و موجد وجود است. در مقاله حاضر به شیوه تحلیلی توصیفی برآنیم تا با معرفی دیوان وی دریابیم تعریف وی از فنا چیست؟ و سالک برای رسیدن به این مقام چه مراحلی را باید طی کند؟ دیدگاه وی در باره عشق، ارتباط آن با فنا و سریان آن در اعیان ثابته جیست؟و چگونه به عشق مجازی می نگرد؟ نتایج حاصل از دریافت و تشریح اشعار، متن عرفانی و اقوال منتسب به وی، با رویکرد تحلیل محتوایی، ناظر بر این حقیقت است که در گفتمان عرفانی او بر خلاف بسیاری از عرفا، فنا مقدمه عشق است و سالک بعد از استهلاک وجود موهوم خویش در ذات معبود، می تواند قدم در راه عشق بگذارد.
بررسی نقش تجرید در ادراک عقلی نزد ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادراک ازنظر ابن سینا عبارت است ازحصول صورت مُدرَک در ذات مُدرِک. ادراک در امور مادّی، متوقف بر تجرید صورت شیء است. متناسب با اینکه صورت ادراکی به چه میزان از عوارض مادّی تجرید یافته باشد، ادراک بر سه نوع حسی، خیالی و عقلی تقسیم می شود. شیخ الرئیس نفس انسانی را حقیقتی می داند که ذاتاً ازسنخ عقول است؛ از این روی، فعل ذاتی و اصلی نفس، ادراک عقلی است و دیگر اقسام ادراک، مادّی و به اعتبار بدن برای نفس، ثابت اند. تعقل، پیوندی وثیق با عقل فعال دارد و عقل فعال، علت افاضه صورت های معقول و عاقل شدن مُدرِک است. براساس تفسیر مشهور ازدیدگاه بوعلی، تجرید، شرط لازم برای ادراک عقلی محسوب می شود و در فرایند ادراک عقلی، مدخلیت ذاتی دارد؛ ولی با دقت در عبارات این فیلسوف می توان مواردی را یافت که در آن ها ادراک عقلی بدون تجرید و صرفاً با اتصال به عقل فعال حاصل می شود.
بررسی و مقایسه تجرید در شعر و معماری عربی- اسلامی (با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان در باب هنر اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
43 - 66
حوزههای تخصصی:
فلاسفه سنت گرا هنر اسلامی را هنری انتزاعی، رمزگونه و معنا دار معرفی کرده اند. بر این اساس، تجرید خالص به عنوان یکی از شاخصه های مهم هنرهای اسلامی که برگرفته از اولین منبع زیباشناختی تجرید در اسلام یعنی کتاب مقدس قرآن کریم و مبتنی بر رمز و معناگرایی است، جایگاه ویژه ای در هنر معماری اسلامی ایران و جهان عرب دارد. اما این عنصر و شاخص مهم، در هنر شعر فارسی و عربی، که یکی از برجسته ترین و گسترده ترین هنرهایی است که در دوره اسلامی به هدف تجسیم و تجسید مفاهیم انتزاعی و ماورائی و مبتنی بر عقاید توحیدی و عرفانی این دو ملت، سروده شده است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین ، بررسی و مقایسه عنصر تجرید در شعر و معماری عربی - اسلامی و ایرانی اسلامی با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان پرداخته شده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که ظهور تصوف و عرفان در شعر و معماری این دو ملت نقطه اوج گرایش به تجرید خالص در این هنرها بوده است. در این راستا مفاهیمی همچون، وحدت وجود، تجلی، عشق، فنا و بقا در قالب اشکال هندسی، خطوط، رنگها و کلمات و عبارات و بواسطه ابزارهای هنری مشترکی همچون ایقاع، توازن، تکرار، رمز، تشبیه و .... در شعر و معماری عربی- اسلامی و ایرانی اسلامی انعکاس یافته، بطوریکه تقریبا هرآنچه در عالم عرفان اتفاق افتاده ،با زبانی تجریدی به عرصه این دو هنر ایرانی و عربی اسلامی راه یافته است.
بررسی مقایسه ای «تجرید» در اندیشه مولانا و جیدو کریشنامورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
175 - 206
حوزههای تخصصی:
تجرید به معنای ترک کلیه تعلقات مادی و معنوی برای رسیدن به حقّ و حقیقت، به عنوان یکی از مهمترین عوامل تشکیل دهنده تصوف، از مباحث اصلی و مورد توجه عرفاست که در متون عرفانی از آن سخن به میان آمده است. این جستار به روش توصیفی تحلیلی به مقایسه دیدگاه های مولانا جلال الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی در خصوص تجرید پرداخته است. هدف پژوهش، یافتن همسانی ها وناهمسانی ها در نظام فکری و اندیشگانی این دو عارف بزرگ مشرق زمین است. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که این دو عارف در مسائل بسیاری همچون: اعتقاد همزمان به تجرید مادی و معنوی، تجرید از کشور یا سرزمین، تجرید از عقل، دانش و دانستگی، تجرید از خود یا نفس، تجرید و عشق، تجرید و خودشناسی و... با هم اشتراک اندیشگانی و در مسائلی همچون: تجرید از مرشد و معلم و تجرید از دین و ایدئولوژی با یکدیگر اختلاف و ناهمسانی دارند، اما به طور کلی نقاط اشتراک این دو بیش از نقاط افتراق است و این امر یکسان بودن آبشخور معرفتی و مشارب تجربی این دو عارف که همان عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان است را نشان می دهد.