مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کوه
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور شناخت جنبه ای از اسطوره کوه یعنی قداست و ارتباط معنوی این جلوه پر شکوه طبیعت با عالم ماورایی است. نوعی ارتباط اسرار آمیز، که مطابق اساطیر و اصول اعتقادی ادیان و سرزمینهای مختلف و با دیدی جزئی تر مطابق ادب و آیین مزدیسنا، کوه ها را مکانی مقدس با ویژگیهای اسرار آمیز مختص به خود قرار می دهد؛ ویژگیهایی که شکل دهنده ارتباط معنوی آدمیان با پروردگار قلمداد می شود. همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان و ایزدان و قربانگاه مخصوص عابدان برای این ایزدان و الهگان بر بلندای کوه ها آشکار، و در واقع کوه ها مکانی برای عروج و سیر اندیشه از درهای آسمان به جهان علومی تلقی می گردد. فردوسی، بزرگترین شاعر حماسه سرا و اسطوره پرداز ایران زمین این مطلب را چنان در خود متجلی می نماید که ما در سراسر این اثر بزرگ، جایگاه عبادت عابدان و ارتباط معنوی آنان را با پروردگار در اوج کوه ها، که نزدیکترین مکان به آسمان است، می یابیم. در این پژوهش سعی شده علاوه بر کتابهای دینی اوستایی و پهلوی، که بیانگر این ارتباط اسرار امیز است، تمامی مواردی که حکیم توس در شاهنامه خود کوه را مکان برافروش آتش مقدس و یا ارتباط معنوی عابدان و زاهدان با پروردگار خود دانسته است، بیان گردد.
کوه: دیو در بند، یا متفکر خردمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سال جهانی کوه ها و وضعیت زیست بومهای کوهستانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
محیط شناسی ۱۳۸۱ شماره ۲۹
حوزه های تخصصی:
رویکردی اساطیری و روان شناختی به تولد نمادین شبدیز در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش و اهمیت شبدیز، به عنوان محمل عشق و سفیر تقدیر، در رابطه عاشقانه میان خسرو و شیرین، سبب شده تا او هیئتی فراواقعی و سمبلیک بیابد و تولید عجیب و رازآلود داشته باشد؛ تولدی افسانه ای، در مکان و زمانی کاملاً نمادین. براساس سخن نظامی، شبدیز، نسب از سنگ دارد؛ سنگی سیاه و قدسی که در دل غاری در دامن دیری روحانی قرار گرفته است. زمان شکل گیری نطفه ی او درست در هنگام قران مشتری و زحل است؛ زمانی مسعود برای تولد مولودی که باید صاحب قران باشد. سنگ، کوه، دیر، قران و مادیان بکری که مادر شبدیز است، همه نقشی نمادین و حضوری ضروری و رازآلود در تولد شبدیز دارند و در پس تمامی آن ها اندیشه ای به قدمت عمر بشری نهفته است؛ اندیشه ای که باید لایه لایه باز کاویده شود تا عناصر و نمادهای موجود در این بخش از خسرو و شیرین نظامی آشکار شود.
اسطوره ها، زندگان جاوید (به بهانه نقد اسطوره شناختی آسمان خراش میلاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ما، خام و یاوه می اندیشیم اگر بر آن سر باشیم که اسطوره ها در همان روزگار کهن و اسطوره ای، به زیر خاک فرورفته اند؛ و در سایه های دامن گسترِ تاریخ و گردهای گیتی نورد هزاره ها گم آمده اند؛ چرا که امروزه، آفرینش هر اثر هنری، بر بنیاد اسطوره ها، لیک به فرماندهی کهن نمونه ها، ناخواسته، به سامان می رسد؛ و آسمان خراش میلاد، یکی از آنهاست.این جستار، آسمان خراش میلاد را بهانه و بستری قرار داده است تا به بحث های اسطوره شناختی بپردازد؛ و دو نماد کوه ـ غار و دایره را در فرهنگ نازش خیز ایرانی و نامه ورجاوند شاهنامه بکاود و بررسد؛ و در اثنای این کار، روش نقد اسطوره شناختی را، در کردار، بیاموزد. همچنین، این جستار، از نمای بیرونی آسمان خراش میلاد، نقدی اسطوره شناسانه را بر آن پی می ریزد و بدنه اصلی ستونی (= عمودی)، و ساختمان گوی وار فرازین آسمان خراش، و گَردان بودن خوان سرای (= رستوران) آن را بر بنیاد کهن نمونه های کوه ـ غار و دایره رمزگشایی می کند.
تجلی کوه در ایران باستان و نگاهی به جلوه های آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد کوه در فرهنگ باستانی ایران را به روش توصیفی و شیوه تحلیل محتوا،مورد بررسی قرار داده و باورهای اساطیری و افسانه های ایرانیان در باره کوه را تبیین و تحلیل کند و به آثار بزرگانی بپردازد که باورها و اعتقادات خود را با بهره بردن از این جلوه بی مانند هستی بیان داشته اند.
کوه از نظر ایرانیان باستان اهمیت و اعتبار خاصی داشته و اغلب آیین ها و مراسم مذهبی آن ها در کوه ها برگزار می شده است.کوه برای آنان سر چشمه نور بوده و نقش جایگاه خدا یان و برگزیدگان را برای موجودات زمینی داشته است.از سویی دیگر،در پندار بعضی به دلیل بر افراشتگی،واسطه ای بین آدمیان وخدایان بوده است.اساسی ترین کارکرد اسطوره ای کوه ها بستر تقرب انسان به خدا یا خدایان بوده و جاذبه و کششی که بین انسان و خدا در اساطیر به چشم می خورد،برای به دست آوردن و در اختیار گرفتن این بستر مهم بوده است.
کوه های افسانه ای و اساطیری نقش های مهمی در ارشاد و راهنمایی انسان ها دارند. برخی از این کوه ها سخنگو بوده اند و انسان های آزمند را با نکوهش به راه آورده اند و برخی دیگر مدفن بزرگان و عبادتگاه عابدان بوده است.بنا به اعتقادات مذهبی پیشینیان، بهشت جاودانی بر فراز کوه ها ست و این باور مذهبی و اسطوره ای به شکل آیین دفن مردگان در قلل کوه ها تجسم یافته است .زندگی در کوه،نشان بریدن از تعلقات دنیایی و پیوستن به علایق آن جهانی است که نشانه خضوع و خشوع انسان در برابر خالق یکتاست.
شاعران از این جلوه بی مانند برای بیان اندیشه های خویش بهره گرفته اند و به تناسب وسعت اندیشه و دانش فرهنگی خود،به توصیف آن پرداخته اند.شاعران در آثارشان معمولاً از کوه هایی یاد می کنند که همه سر به فلک کشیده،بلند و دست نایافتنی هستند و توصیفات آنان غالباً تداعی کننده کوه های اسطوره ای نظیر: البرز،قاف و سبلان و ... است که جایگاه تقرب انسان به خدایان به شمار می رفته اند و همچنین،جایگاه پارسایان و قهرمانان و مردان مقدسی بوده اند که در اوج توانایی و قدرت،برای رسیدن به جاودانگی و فره ایزدی در قلل کوه ها به خدا متوسل می شده اند و با قربانی ها و آیین ها ی مذ هبی در پی رسیدن به تقرب الهی بوده اند.
تداوم حیات نمادکوه و درخت در هنر تصویری کهن ایران و نمود آن بر فرش های معاصرایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوه و معانی نمادین آن در بیان عواطف عارفانه و عاشقانه ی مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی پرآوازه ترین شاعری است که لطیف ترین و با شکوه ترین معانی زندگی را در قالب مثنوی به جهانیان عرضه کرده است. مثنوی را به عنوان گنجینه ای از تصاویر بی پایان و مولوی را با قدرت تصویرگری بی مانند، می شناسیم. مولوی از ساده ترین جلوه های زندگی و مظاهر بی مانند عالم طبیعت از جمله کوه، نفیس ترین و ناشنیده ترین درس ها را به ما می آموزد و به دنیای کهنه و غم زدهی درون ما، جامهای از طراوت و تازگی می بخشد.
با توجه به اهمیتی که کوه در تصویرگری های شاعرانه و بیان عواطف و احساسات مولانا دارد که این خود حاکی از بازتاب افکـار متعالی و روح بزرگ اوست، در این مقالـه کوشیده ایم تا نقش کـوه و
معانی نمادین آن را در بیان عواطف عاشقانه و عارفانه مولانا تحلیل کنیم و از این رهگذر با خلاقیت شاعرانه و شیوهی بیان عواطف و احساسات او در بیان مضامین والای عرفانی آشنا شویم.
این تحقیق به روش توصیفی و شیوهی تحلیل محتوا انجام شده است. نتایج تحقیق، نشان دهندهی تعلّق خاطر و توجّه روح بزرگ مولانا به مظاهر بخشندگی، عظمت و بزرگی و پایداری است. کوه علاوه بر هیبت و صلابتی که دارد، الهام بخش یک درس اخلاقی نیز هست و آن درس هم صدایی در عین رازداری و پناه دهندگی است که مولانا به آن توجّه خاصّی داشته است.
کرمانشاه و سوءتفاهمی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، ریشه شناسی عامیانه یکی از مصادیق فرهنگ توده است که از دیرباز در بین ایرانیان رواج داشته است. این نوع از ریشه شناسی در مورد نام شهرها و روستاها نیز نمونه های بسیاری دارد. یکی از شهرهای ایران که نام آن از قرن ها پیش به صورت عامیانه و غیرعلمی و بدون توجه به ریخت های قدیمی ترِ آن ریشه شناسی شده است، شهری است که امروزه کرمانشاه نامیده می شود. در برخی از کتاب های تاریخی به دلیل شباهتی ظاهری که بین نام این شهر و لقب بهرام چهارم، پادشاه ساسانی ملقب به کرمانشاه، وجود داشته، این افسانه ساخته شده است که بهرام چهارم بانی کرمانشاه بوده و پس از بنای شهر نام خود را بر آن نهاده است. این افسانه که حاصل یک سوءتفاهم تاریخی است، در تعدادی از کتاب های تاریخی راه یافته است و امروزه در بین بسیاری از مردم به عنوان اصلی پذیرفته شده و علمی تلقی می شود.
در این مقاله، با استفاده از کتاب های تاریخی و جغرافیای تاریخی، صورت های گوناگون نامِ شهرِ کرمانشاه را نشان داده ایم و سپس با استفاده از ریخت پهلوی این نام و پس از بررسی نظر کسانی که پیش از ما در مورد نام و معنای نامِ این شهر سخن گفته اند و با توجه به ویژگی های جغرافیایی و تاریخی و جایگاه فرهنگی و آیینی کرمانشاه در دوران گذشته و با درنظرگرفتن قاعده های زبانی، با ریشه شناسی نامِ اصلیِ شهرِ کرمانشاه به این نتیجه رسیده ایم که معنای نام درست این شهر «سرزمین کوهستانی» یا «کوه جای» است.
منظر کوهستان: بررسی هایی پیرامون آلپ غربی پس از قرن 18(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر رابطه متقابل کوهستان، مردم ساکن در آن و فرایند ساماندهی، تحول و محافظت از آن را بررسی می کند. برای نیل به این هدف، کوهستان های آلپ غربی و قرن 18 میلادی که اولین نشانه های توجه به کوهستان را می توان در آن رصد کرد، به عنوان مبدأ قرار گرفته است. نقطة آغاز این بحث نوع نگاه به کوهستان خواهد بود : چگونه کوهستان در طول چند قرن اخیر و تدریجاً به موضع شناخت و به موازات آن منظری ارزشمند، تحسین شده و محافظت شده و کوه ها به منبعی نمادین برای جوامع مدرن تبدیل شده است. در ادامه نقش کوه در پروژه های سرزمینی یا مشارکتی مورد پرسش قرار خواهد گرفت.
با این حال هر فرهنگ و تمدن به روش خود کوهستان و ارزش های منسوب به آن را تبیین می کند. هر تحلیلی باید به یک بستر تاریخی و فرهنگی نسبت داده شود. بدون ورود به بحث های ترتیب زمانی گفتمان های مطرح شده در مورد آلپ، عصر روشنگری هم زمان با شور و اشتیاق نسبت به سرزمین های کوهستانی و همچنین شروع شکل گیری آگاهی علمی در مورد آنهاست.
منظر فرهنگی - طبیعی تهران؛ ظرفیت های منظرین کوهستان بی بی شهربانو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
مناظر فرهنگی در مناطق شهری فضای قابل توجهی را اشغال می کنند که در شکل گیری شخصیت یک شهر نقش بسزایی دارد. ارتباط با منظر آشنا هویت فرهنگی سیاسی مردم یک جامعه را تقویت می کند و موجب احساس تعلق خاطر نسبت به مکان می شود.
مؤلفه های هویت ساز در منظر فرهنگی عبارت از مؤلفه های جغرافیایی، تاریخی و انسانی است. چنانچه این مؤلفه ها دارای ویژگی های خاص و برجسته ای باشند، نقش شاخص هویتی را ایفا می کنند. اجزای مؤلفه های جغرافیایی از متغیر هایی چون کوه، دشت، رود و تپه، مؤلفه های تاریخی از بناها، محله، راه و خیابان و مؤلفه های انسانی از عناصری چون دین، زبان، آداب و رسوم و اعتقادات محلی تشکیل شده اند.
کوه از بارز ترین مؤلفه های طبیعی است که در ساخت هویت شهر تهران مؤثر بوده است. کوه بی بی شهربانو در جنوب شرقی تهران و در دامنه های کوه ری قرار دارد که از هر سه مؤلفه جغرافیا (کوه)، تاریخ (برج نقاره خانه) و انسان (اهمیت مذهبی و آداب و رسوم زیارت) برخوردار است. در طرح های توسعه تهران این مکان اهمیت و جایگاه خود را به عنوان یک عنصر اصیل در منظر فرهنگی شهر از دست داده و به صورت متروکه و با فاصله از شهر قرار گرفته است. در این نوشتار نقش کوه های بی بی شهربانو به عنوان عنصر هویت بخش منظر شهری جنوب شرق تهران بررسی شده است.
Образ горы у Ф.И. Тютчева и Вяч. Иванова (کوه در آثار ف. ای. تیوتچف و ویچسلاو ایوانوف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، دگرگونی مفهوم کوه از دیدگاه تیوتچف در آثار ویچسلاو ایوانوف، بر مبنای مجموعه اشعار «الهه های کوهستان» که در کتاب «ستارگان راهنما» به چاپ رسیده است، بررسی می شود. کوه، سمبل اصلی در این مجموعه اشعار است. قطعات این مجموعه اشعار، غزلیات فلسفی تیوتچف را در خاطر زنده می کند. شاعر سمبولیست، در مقاله «نمادهای منابع پیدایش زیباشناختی» به این مسئله اشاره کرده است. ایوانوف با رجوع به اشعار تیوتچف؛ ازجمله «صبح در کوهستان»، «آلپ»، «کوه های سپیدپوش»، «با اینکه لانه ای در دره ساخته ام ...» و «دامنه آرام گرفت ... راحت تر نفس می کشد...»، حوزه معنایی مفهوم کوه را گسترش می دهد. او نماد کوه را با ایده زیبایی شناختی- عرفانی صعود و فرود که پرداخته ذهن خود اوست، مرتبط می سازد و در هم می آمیزد. در نتیجه، معانی تیوتچف به یکی از معانی ممکن سمبل افسانه ای بدل می شوند که ساختار معنایی چند سطحی دارند. ایوانوف با این نوع پردازش به چند هدف دست می یابد: معنای شعر خود را غنا می بخشد و همچنین با تقدیس آثار تیوتچف، آن ها را در ردیف سنت پایدار قرار می دهد.
چشمه علی دامغان و علل تقدس آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به عناصر طبیعی به دلیل نقشی که این عناصر در زندگی بشر داشته اند در بسیاری از فرهنگ های کهن من جمله ایران مرسوم بوده است. اهمیت این موضوع تا حدی بوده که در نظر ایشان برخی از این عناصر مقدس بوده و برای آن مراسم و آیین هایی به جا می آوردند. آب یکی از این عناصر طبیعی است که شکل گیری شهرها و توسعه تمدن بشری از دیرباز وابسته به آن بوده و هست. هر جا با تمدن شهری برجای مانده از زمان های دور روبرو می شویم، بدون شک در حوالی آن ردپای چشمه، رود یا رودهایی مشاهده می شود. این عنصر طبیعی در پهنه جغرافیایی ایران زمین به دلیل قرارگیری در اقلیم گرم و خشک اهمیتی دوچندان یافته و معضل کم آبی باعث می شود طیف وسیعی از باورهای مقدس ایرانیان به حفاظت از آب و جلوگیری از آلوده کردن آن اختصاص داشته باشد. از همین روست که در جای جای ایران، علی الخصوص در فلات مرکزی با آب هایی مقدس مواجه می شویم . آب های مقدسی که چشمه های مقدس، دریاچه های مقدس، قنات های مقدس را در بر می گیرد. آب های مقدسی که به وجود آورندگان آنها یا صاحبان آنها پیامبران، امامان و ائمه اطهار هستند. چشمه علی شهر دامغان ، به عنوان سرچشمه تنها رودخانه دایمی شهر که آب آن از چشمه های کف دریاچه و از کوه – تپه آب ده شمال آن سرچشمه می گیرد، نمونه ای است از این فضاهای مقدس که قدمت آن به پیش از اسلام می رسد. این مکان در نظر ساکنین مقدس بوده و مردم به ریشه چنار 1000 ساله کنار چشمه دخیل می بندند. طبق بررسی شواهد و مستندات موجود در کتب تاریخی، حفاری های انجام شده و مشاهدات عینی صورت گرفته توسط نگارنده علت تقدس این مکان باید به واسطه حضور آب مقدسی باشد که از دل کوه خارج می شود. شاید این مکان نیایشگاهی مهری بوده باشد برای پرستش الهه مهر و ناهید در کنار آب : سه گانه آب، درخت، کوه.
کوهستان البرز در طرح جامع تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوه در تمدن ها و آیین های باستانی نقشی مهم داشته و همواره مورداحترام مردم بوده است اما در ایران به لحاظ جغرافیای خاص آن از اهمیت بیشتری برخوردار است . اهمیت کوه در گذشته تا جایی است که تمدن هایی چون سومری ها و عیلامی ها، عبادتگاه های خود را مانند زیگورات چغازنبیل به شکل کوه می ساختند . کوه های البرز به عنوان مهم ترین و مرتفع ترین کوه های ایران در شمال شهر تهران واقع شده است . این کوه ها علاوه بر اینکه یک عنصر مهم طبیعی است و محدوده و حریم شهر تهران را مشخص می کند، یکی از عوامل اصلی هویت بخش شهر تهران نیز به شمار می رود . در حال حاضر نگاه کالبدی به این کوه ها سبب شده تا رابطه میان شهر و کوه رابطه مطلوبی نباشد اما کوه البرز به عنوان مهم ترین لبه شهری تهران ماهیتاً می تواند نقش به سزایی در هویت بخشی و ایجاد رابطه مطلوب با شهر تهران داشته باشد . با توجه به اهمیت این کوه ها و تأثیر گسترده آن بر شهر، هدف این مقاله ارزیابی جایگاه این کوه ها در برنامه ریزی شهر تهران بوده و بررسی ها از سند اصلی طرح جامع شهر تهران مصوب 1386 صورت گرفته و روش پژوهش از نوع کیفی و بررسی مطالعه موردی است .
هم زیستی معماری و طبیعت در روستاهای پالنگان و آویهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه های پالنگان طوری روی کوه های شاهو نشسته اند که مشکل بشود گفت روستا کجا تمام می شود و یا طبیعت کوهستانی از کجا شروع شده است . صخره ها چنان به خانه ها رسیده اند که انگار بازویی به آرنج رسیده باشد؛ به مانند عضوهایی زنده از « یک » بدن؛ هم خون و هم نفس . نوشتار حاضر با زبان ادبیات و تصویر هم نشینی بی مرز و تکلف و همزیستی شاعرانه روستای پالنگان و آویهنگ با کوه را با روایتی شاعرانه بیان می کند، مفصل های شکل گرفته میان کوه و روستا را می کاود : سرایت کوه در روستا و روستا در کوه را تصویر می کند .
جایگاه کوه در ادبیات ایران در گذر زمان و تأثیر مدرنیته بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
77 - 86
حوزه های تخصصی:
کوه در اندیشه های اساطیری، جایگاه خدایان و در ادیان مهم محل وحی و گفت وگوی خداوند با پیامبران است، اما در فلات ایران به دلیل جغرافیای خاص این سرزمین که کوه منبع وجود آب بوده است، اهمیت بیشتری دارد. در کتاب دین زرتشت، اوستا، بارها از کوه به نیکی یاد شده و در قرآن هم بارها بر اهمیت آن تأکید شده است. از طرف دیگر و چنان که در بیان مسئله مطرح می شود، وجود منابع آب عامل اصلی و اولیه قرارگیری اغلب شهرها و روستاهای ایران بر دامنه کوه ها بوده است، البته عوامل مهم دیگری همچون وجود هوای مناسب دامنه کوه، نقش دفاعی کوه در برابر بلایای طبیعی و انسانی و وجود ظرفیت های معیشتی و ... نیز بر شکل گیری این سکونتگاه ها و استمرار قرارگیری آنها در دامنه کوه تأثیرگذار بوده است. این کارکردها سبب شده تا کوه در ذهن ایرانیان اهمیت بسیاری داشته باشد، اما در گذر زمان و به دلایل مختلف، به خصوص ورود مدرنیته و تکنولوژی اهمیت کوه برای مردم کاهش یافته و لذا معنای کوه در ذهن مردم به عنوان یک عنصر حیاتی تغییر کرده است. با درنظرگرفتن این مسئله، هدف از نگارش این مقاله آن است تا با روش کیفی مطالعه اسناد تاریخی و از طریق بررسی تاریخی نمونه هایی از اشعار شاعرانی که جایگاه برجسته ای در ساخت زبان و ذهن ایرانیان داشته اند، جایگاه کوه در گذر زمان در ادبیات ایران را ارزیابی کنیم و ببینیم رویکرد شعرا به کوه چه تغییراتی داشته است؟ همان طور که در بیان مسئله گفته شد، نظر به اهمیت ورود مدرنیته بر جایگاه ذهنی مردم بررسی می کنیم که مدرنیته تا چه اندازه ای بر معنای کوه در شعر تأثیر گذاشته است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که جایگاه معنایی کوه در گذر زمان در ذهن شعرا، به خصوص در شعر نو که برآمده از ورود مدرنیته به ایران است، تغییر یافته است. رویکرد عمده شعرای شعر نو به کوه، رویکردی عینی است. همچنین بررسی ها نشان می دهد عامل مؤثر دیگری پیش از ورود مدرنیته به شعر معاصر، بر تغییر معانی طبیعت و کوه وجود داشته که شاید از خود مدرنیته مهم تر باشد و آن هم دل زدگی شعرا و روشنفکران از دوران قاجار و صفوی به دلیل کاهش قدرت زایش فرهنگی و واپس گرایی نادرست اندیشه های معنوی است.
نگاهی به جغرافیای تاریخی لرستان با تکیه بر شاپورخواست
حوزه های تخصصی:
لرستان به معنای سکونتگاه مردم لر، واژه ای است که به سرزمینی لُرنشین اطلاق میگردد و به معنای گسترهی جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. آب و هوا، کوه، جنگل و رود کالبد وجودی این مرز و بوم را به خود اختصاص داده است. این شرایط جغرافیایی بر سرنوشت مردمی کهن در سرزمینی به قدمت تاریخ متأثر بوده و این آب و خاک را نزد حکومت های باستان ایران دارای اهمیت نموده است. قلعه شاپورخواست فانوس سرزمین لُرنشین، خود دلیل بر قدمت این مرز و بوم است.این تحقیق در ردیف تحقیقات تاریخی است که اطلاعات مربوط به آن به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده و به صورت توصیفی و تحلیلی به نگارش درآمده است. هدف از انجام این پژوهش آن است که در ابعاد مختلف، شرایط تاریخی و جغرافیایی لرستان، نقش و تأثیر شاپورخواست در اهمیت لرستان نزد دولت های باستان مورد بررسی قرار گیرد. با بررسیهای انجام شده پیرامون پژوهش میتوان دریافت که سرزمین لرستان از لحاظ موقعیت جغرافیایی برای حکومت های باستان راه ارتباطی مناسبی میان شرق و غرب، شمال و جنوب بوده است. در این مقاله به مواردی چون، شرایط آب و هوایی، موقعیت جغرافیایی، جایگاه لرستان در ارتباطات حکومت های باستان، قلعهی فلکالافلاک، شاپورخواست و اهمیت آنها در سرنوشت لرستان اشاره شده است.
جستاری در تفسیر «اربعه ایام» سوره فصلت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هفت آیه از قرآن کریم، آفرینش جهان هستی را در شش دوره بیان کرده است. در آیات 9 تا 12 سوره فصلت، ظاهراً هشت دوره را مشخص کرده است. همین امر سبب شده تا مفسران و اندیشمندان اسلامی در صدد رفع تعارض ظاهری بین آیات مذکور و هفت آیه دیگر برآیند و در راستای این ضرورت، نظرات مختلفی را ارائه دهند. در این میان، آنچه مورد اختلاف آرای تفسیری گردیده، تفسیر عبارت «اربعه ایام» می باشد. یافته ها حاکی از آن است که می توان اقوال اندیشمندان را در شش دیدگاه تقسیم بندی کرد. در این نوشتار کتابخانه ای، اقوال مختلف نقد و بررسی گردیده و در نهایت، نویسندگان دیدگاه جدیدی را معروض می دارند که تفسیری متفاوت از «اربعه ایام» در آیه دهم سوره فصلت است. هرچند تمام نظرات تعارض ظاهری را مرتفع کرده و به شبهات حول و حوش آن به خوبی پاسخ داده اند، ولی به ابعاد دیگر آیه توجهی نکرده اند. اهمیت پرداختن به همه زوایای تفسیری آیات مذکور، نویسندگان را برآن داشت تا از بعد علمی بدان بنگرند.
تحلیل امر والا در غزلیات شمس و مثنوی مولانا با الهام از نظریه کانت در باب امر والا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
89 - 120
حوزه های تخصصی:
در تلقی کانتی، امر والا در شی ء بی صورت یافت می شود که در بی کرانگی قابل تصور است. وقتی انسان در برابر عظمت و شکوهمندی یک کوه رفیع و با صلابت یا بزرگی و پهناوری یک دریا قرار می گیرد، حکم به والایی می کند و احساسی تحسین آمیز توأم با ناتوانی و هراس (خوف و رجا) به او دست می دهد. از نظر کانت، برای چنین حکم و احساسی، انسان به قابلیت ذهن و پرورش یافتن آن نیاز دارد. در مثنوی و غزلیات شمس، عناصر بیکران و پر عظمت هستی، مانند آفتاب، دریا، کوه و... بسامد زیادی دارند و مولانا با این امور با نوعی احساس احترام و تحسین و در عین حال عجز و هراس مواجه می شود. همچنین او نقش مخاطب آشنا را در فهم امور والا بسیار تاثیرگذار می داند. این مقاله به تحلیل امر والا در غزلیات شمس و مثنوی در پرتو آرای کانت می پردازد.
چارتاقی، تداوم تقدس کوه در آیین ها، معماری و منظر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۳
64 - 73
حوزه های تخصصی:
چارتاقی حجم اصلی، پایه و با فراوانی زیاد در معماری ایران است. از کارکردهای قدیمی این عنصر می توان به ساخت نیایشگاه مهر، آناهیتا و سپس آتشکده اشاره کرد که پس از ورود اسلام نیز، به عنوان شاکله اصلی مسجد و امامزاده مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاری از صاحب نظران، چارتاقی را نه صرفاً عنصری عملکردی، بلکه دارای جنبه های اسطوره ای و مقدس معرفی می کنند. از سویی در میان اساطیر ایرانی، کوه عنصری چندوجهی، کارکردی و مقدس بوده است. به همین خاطر، بسیاری از آیین های باستانی در ارتباط مستقیم با کوه ها برپا می شده و غارهای داخل کوه نیز مانند سایر تمدن ها، از اولین معابد در ایران محسوب می شوند و مشاهده می شود ایرانیان معابد خود را با توجه به تقدس کوه و غار بنا کرده اند. گاهی معابد را در دامنه یا بالای کوه و گاهی همچون ایلامی ها، آنها را به شکل زیگورات و با الهام مستقیم از کوه می سازند. بدین ترتیب، معماری ساخته بشر، گاه تقدس خود را از کوه می گیرد. لذا در ارتباط با چارتاقی این سؤالات مطرح است که ریشه تقدس آن چیست و چه ارتباطی میان جنبه های اسطوره ای و تقدس آن مانند زیگورات با کوه وجود دارد؟ پژوهش حاضر با روش کیفی مطالعه اسنادی و با رویکردی اکتشافی به بررسی آیین های مشترک طواف و قربانی میان سه عنصر کوه، زیگورات (به عنوان عنصر واسطه) و چارتاقی و همچنین رابطه هریک از این عناصر با مهر یا خورشید پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد با ازمیان رفتن زیگورات ها در ایران، رابطه میان کوه و معماری معابد ایران ازبین نرفته است. می توان گفت این رابطه اسطوره ای کماکان میان چارتاقی و کوه برقرار بوده و به تعبیری چارتاقی تداوم تقدس کوه در معماری ایران است.