فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۶۱ تا ۵٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی به معنای اراده همزمان چند معنا از لفظ واحد، یکی از مبانی زبان شناختی مورد اختلاف در قرآن است که به دو نوع واژگانی و نحوی تقسیم می شود. با فرض پذیرش این مبنا، به دلیل نقش ترجمه در ابلاغ پیام قرآن، چگونگی اعمال آن در ترجمه اهمیت می یابد. این پژوهش درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی، علاوه بر یافتن شیوه درست اعمال چندمعنایی در ترجمه قرآن، دیدگاه برخی مترجمان را در این موضوع بررسی کند. برای ترجمه عبارات چندمعنا به منظور پرهیز از کژتابی و ریزش معنا با لحاظ معیارهایی چون عدم تعارض معانی با یکدیگر و با دلایل قطعی، چند معنا با حرف ربط «و» بیان می شود. از میان مترجمان مورد بررسی، مشکینی و مکارم که به پذیرش چندمعنایی تصریح کرده اند و نیز رضایی، این مبنا را با گستره ها و شیوه های متفاوتی در ترجمه کرده اند. صفوی که براساس المیزان چندمعنایی را نمی پذیرد و معزّی و فولادوند، هیچ گاه در ترجمه یک عبارت چند معنا بیان نکرده اند.
تاریخ جهانگشای جوینی راوی جدال ایدئولوژی های پنهان یک متن/ یک فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۱۸۰-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
اگر بپذیریم فرهنگ نوعی متن است، ناگزیر باید قبول کرد که تاریخ جهانگشا متنی است که نقطه برخورد ایدئولوژی های مختلفی است که هریک بخشی از هویت و فرهنگ ایرانی را شکل می دهند. در این پژوهش، برخلاف رویکردهای فرم گرا، تاریخ جهانگشا برپایه آن دسته از رهیافت های نقد ادبی بازخوانی شده است که متن را در پیوند دیالکتیکی و تعاملی با زمینه های مادی تولید آن در نظر می گیرند. ازاین رو، ابتدا، ایدئولوژی های موجود در متن معرفی و تحلیل می شوند و پس از مشخص شدن نقش آنها در شکل دهی نظام ایدئولوژیک آن، تضادهای گفتمانی آشکار می گردد و درنهایت به تأثیر این ایدئولوژی ها بر متن پرداخته می-شود. عوامل مختلفی همچون بافت تاریخی، نهادهای اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک در شکل گیری این متن و صورت زبانی آن مؤثر بوده اند. به نظر می رسد بیش از تعقیدهای زبانی و بیانی، این تضادهای گفتمانی و ایدئولوژیک و تناقض های فرهنگی است که سبب اضطراب، آشفتگی و پیچیدگی متن شده است. واکاوی و بازیابی جریان های ایدئولوژیک متن نه تنها سبب خوانش های متفاوت می شود، بلکه به خواننده کمک می کند به قضاوتی تازه و متفاوت از وجوه ادبی و تاریخی و البته فرهنگی متن دست یابد.
بررسی مضامین اخلاق اجتماعی در اشعار مولانا باتکیه بر مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
166 - 186
حوزههای تخصصی:
مولوی یکی از شاعران دوره مغول است؛ دوره ای که در آن، اخلاق اجتماعی و پایه های فکری و فرهنگی مردم رو به انحطاط نهاد. سقوط اخلاق اجتماعی و ارزش های انسانی در سرزمین های مغلوب شده موجب ایجاد روحیه تسلیم در بین عوام شد؛ اما برخی از اندیشمندان و شاعران بزرگ پارسی زبان در آثار خود روح ستم ستیزی و به تبع آن ارزش های انسانی و اجتماعی را ارج نهادند و باتوجه به فضای حاکم بر عصر خویش، روش خاصی برای مبارزه با رذایل اخلاقی و اجتماعی موجود در جامعه، اوضاع نابسامان سیاسی اجتماعی و نیز بی عدالتی های حاکمان برگزیدند. مولوی نیز در مثنوی هرجا مجال یافته، به نقد افراد مختلف جامعه ازجمله صاحب منصبان و مردم عامه پرداخته و رفتار نکوهیده آن ها را نقد کرده است. در این پژوهش نگارندگان با بررسی اشعار مولانا، مضامین اخلاق اجتماعی را در اشعار وی بررسی کرده اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که او جانب اعتدال را رعایت کرده و در این زمینه افراط نکرده است.
تحلیل «قصه ی سیمرغ» در منطق الطیر بر مبنای خوانش های پَسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
155 - 172
حوزههای تخصصی:
نظریه های جدید و کاربست این تجربه های غیربومی می تواند تازگی ها و طراوت های معنایی متون و همچنین استعداد و امکانات آن ها را نشان دهد و ذهن و تلقی مخاطبان نوگرا و تنوع طلب و اغلب جوان را، نسبت به متون کلاسیک متحول کند. دراین راستا می توان پست مدرنیسم را به عنوان یکی از نظریه های ادبی جدید و نیز حرکت و تلاشی برای تزلزل نشانه ها و ازدست رفتن قطعیت معنا و مشکوک شدن به روایت های کلان ادبی، فرهنگی و تاریخی تلقی کرد. داستان منطق الطیر به عنوان یک متن کلاسیک و تمثیلی، همواره یکی از متون برجسته، نمادین و تأثیرگذار عرفانی- اسلامی در ادبیات فارسی بوده است که بیش از هر چیز بر تفکر وحدت وجودی پافشاری می کند. بررسی کل گرایانه ی قصه ی سیمرغ در منطق الطیر ازمنظر عدم قطعیت معنا، که مهم ترین ویژگی پست مدرنیسم است، ظرفیتی را فراهم می کند تا خوانندگان امروزی را با استعدادهای معنایی این متن کلاسیک آشنا کند. سؤال این است که آیا می توان با توجه به عدم قطعیت معنا خوانشی متفاوت از قصه ی سیمرغ در منطق الطیر داشت؟ مفاهیم و گزاره هایی چون کثرت گرایی، کنش جمعی، خودشناسی و کمال گرایی جمع محور، مرگ خداوند، انتظار بیهوده بشری، به هم ریختن طبقات اجتماعی، مرکزیت زدایی از قدرت و انتشار آن، تغییر ارزش های بقا به ارزش های ابراز وجود، ادغام افق ها و سویه ی غیاب کلام همگی از رهاوردهای خوانش پست مدرنیستی قصه ی سیمرغ در کتاب منطق الطیر است.
مقاله کوتاه: نویافته هایی در باب مأخذ یک حکایت مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
291 - 300
حوزههای تخصصی:
نویافته هایی در باب مأخذ یک حکایت مثنوی معنوی چکیده بررسی متون ادبی و تاریخی ملل عالم، شاهد یکسانی هایی است که از دیرباز اندیشه ی پژوهشگران را به خود مشغول کرده است. اگر در خصوص داستان ها به مقوله ی توارد و اقتباس تکیه کنیم، درباره ی همسانی های تاریخی چه باید گفت؟ آیا وقایع تاریخی تکرارشده یا دخل و تصرف تاریخ نگاران و فرضیه ی اقتباس روایی در میان است؟ به هر روی، یکی از مباحث مهم دراین خصوص، بررسی مشابهت ها و تبیین دلایل آن است. در این مقاله، ضمن بررسی یکی از داستان های دفتر اول مثنوی مولوی، با عنوان «پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت»، نیز یادکرد مآخذ معهود، به شواهد تازه ای از منابع ادبی و تاریخی دست یافته ایم که در بخش سوم آمده است.
De l'Utopie des Utopies sans Pauvreté à la Réalité des Nations Pauvres dans le Roman Français des Lumières(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۸, L’hiver Et Le printemps ۲۰۲۱
22 - 37
حوزههای تخصصی:
Penser la relation entre l’État et les pauvres ne consiste pas seulement pour les romanciers des Lumières à s’intéresser à la législation et à la politique publique adoptée pour traiter le problème de la pauvreté, mais passe aussi par d’autres filtres, tels que les utopies ou les nations étrangères, qui offrent d’autres cadres de pensée, moins contraignants et autorisant un certain nombre d’audaces chez les auteurs. Il s’agira pour nous de déterminer les apports de ce détour par des créations romanesques et de se demander si ce détour est une étape nécessaire pour penser les nations pauvres. Les romanciers les plus brillants, tels Montesquieu, Prévost ou Rousseau, livrent des récits où la réflexion portant sur le rapport entre État et pauvreté n’est pas un simple matériau d’assemblage, plus ou moins adroitement agencé. Les romans, en ce cas, ne sont pas uniquement un écho aux débats du temps ou un miroir de la société à un instant T, mais développent la question, amènent le lecteur pour son plus grand plaisir là où il ne s’y attendait pas.
کاربست الگوی خوانش شعر مایکل ریفاتر در حل مشکل بیت «پیر ما گفت خطا..» از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
153 - 183
حوزههای تخصصی:
بیت «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاکِ خطاپوشش باد» ازجمله ابیات بحث برانگیز دیوان حافظ است که حساسیت و توجه بیشتر شارحان را برانگیخته است. تاریخچه شرح و تأویل این بیت دیرینه ای حدوداً پنج قرنی دارد. یعنی از زمانی که ملا جلال الدین دوانی در نیمه دوم قرن نهم هجری قمری به شرح این بیت پرداخت تا به امروز شارحان بسیاری درباره معنای آن نکته ها گفته اند و نوشته اند. وجود این اختلافات بی پایان انگیزه ای شد تا در این مقاله تلاش شود با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به اتکای الگوی مایکل ریفاتر، معنای بیت به استناد شواهد متنی و همچنین ارتباط معنایی بخش های مختلف غزل شرح شود. ریفاتر با طرح دوگانه خوانش محاکاتی و نشانه شناسانه، درک دلالت های نهفته شعری را در گرو تمرکز بر شیوه بازنمایی ایده اصلی در قالب «انباشت ها» و «منظومه های توصیفی» متن می داند. براین اساس غزل مورد بحث به چهاربخش مختلف تقسیم شد و پس از بررسی انباشت های واژگانی این بخش ها و یافتن ایده محوری یا به تعبیر ریفاتر «ماتریس» اثر، بیت موردمناقشه در سایه ماتریس یافته شده بازخوانی شد تا مستندترین تأویل ارائه شده برای آن شناسایی و عرضه شود. براین اساس ایده «خطاپوشی» به مثابه «خطا نپنداشتن»، نه «درگذشتن از خطا» به عنوان ماتریس تشخیص داده شد و با تکیه بر آن این نتیجه حاصل آمد که منظور از «خطاپوشی» به عنوان صفتی ستوده در نزد پیر «خطا ندیدن» کاستی ها و شرور این جهانی است نه «چشم پوشی» از آنها به مثابه خطاهایی حقیقی که وجود نظام احسن را با چالش مواجه می سازند. نکته دیگر آنکه اگر کلیت غزل با محوریت بیت چهارم مورد خوانش قرار گیرد، مشکل بیت مورد مناقشه تاحدود زیادی حل خواهد شد؛ چراکه شواهد محکم متنی نشان می دهند، حافظ این غزل را بیشتر با نیت درخواستی دوستانه از شاه شجاع درباره خطاپوشی نسبت به خطای منتسب به او سروده است؛ خطاپوشی ای که حاصل خطانپنداشتن آن نسبت دروغ است، نه درگذشتن از آن به مثابه خطایی حقیقی.
واکاوی اسطوره شناختیِ زمان درشیوه روایتگری میرچا الیاده (مطالعه موردی: داستان دوازده هزار رأس گاو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
794 - 812
حوزههای تخصصی:
میرچا الیاده، اسطوره شناس و دین پژوه رومانیایی معاصر، در کشور خود به عنوان یک داستان نویس برجسته شناخته می شود؛ بیان مباحثی توسط او چون گذار از زمان خطی تاریخی به زمانِ قدسی و ورود به لحظه ازلی و نوزایی، بخش هایی ناشناخته از اساطیر کهن را برای بشر امروزی قابل درک کرد. وی نگارش و خوانش داستان را راهی برای گذر از زمانِ پراضطراب خطی تاریخی و ورود به زمانِ بی اضطراب و آرام قدسی می داند. بررسیِ یکی از آثار داستانی خود الیاده، دوازده هزار رأس گاو فرصتی است برای دست یافتن به یک شیوه روایتگری ویژه و تحلیل زمان در آن از دیدگاه پژوهش های اسطوره شناختی. در این شیوه روایتگری، داستان با یک زمانِ دَوَرانی در بخش هایی که اضطراب قهرمان به بالاترین حد می رسد به یاریِ گونه ای گذشته نگری، او را وارد زمان قدسی می کند. داستان در فضای پر اضطرابِ جنگ و بمباران بخارست رخ می دهد و نویسنده از خلال روایت این داستان می کوشد زمانِ اضطراب زای تاریخ را به بازی بگیرد و با تاریخ ستیزی در بستر درکی اساطیری از زمان، یأس را در میانه روایتی ویژه، به امید تبدیل کند.
دگرگونی های ایدئولوژیک در دیوان ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
203 - 220
حوزههای تخصصی:
اخیراً دیوانی از اشعار ملک الشعرای بهار (1265-1330ش) به چاپ رسیده است که به کوشش مرحوم، سیدمحمود فرخ خراسانی (دوست بسیار صمیمی بهار) در طول شش دهه گردآوری شده است. خوشبختانه این دیوان، از تغییرها، حذف ها و دست کاری های ناشی از سانسورها که در دیوان های دیگر بهار به چشم می خورد، مصون مانده است. اکنون با مقایسه ی این دیوان که آن را باید تحریر اولیه و اصیل اشعار بهار به شمار آورد، با دیوان های مرسوم و تحلیل تغییرات شعری آن ها، می توانیم روند تطور شعر و اندیشه ی بهار را واکاوی کنیم و نشان دهیم که به تعبیر متن پژوهان اجتماعی، در فرایند تولید و نشر دیوان بهار، چه تغییرات معناداری رخ داده است. در این مقاله می کوشیم با ذکر و تحلیل چند نمونه از تغییرات شعری بهار، روند تغییرات ایدئولوژیک شعری او را در چهار محور بررسی و تجزیه وتحلیل کنیم.
بررسی لحن فردوسی در دو داستان شاهنامه فردوسی (زال و رودابه) و (رستم و اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه درباره شاهنامه و شاهنامه سرایی در کتب مختلف ادبی بیان شده است، گویای برتری هنر حماسه سرایی فردوسی است. از جمله دلایلی که نشان برتری سخن فردوسی بر دیگر شاهنامه سرایان است، توجه به مسائل بلاغی، انسجام و هماهنگی طرح و وحدت لحن شاهنامه است. توجه به بلاغت و به ویژه هنر داستان سرایی، نکته ای است که از دید بیشتر مقلّدان فردوسی دور مانده است.این پژوهش بررسی گفتگوها و لحن فردوسی در دو داستان زال و رودابه و رستم و اسفندیار است و آنچه در نوع بررسی ما گفتنی است، این است که در شاهنامه در همه گفتگوها، اقتضای حال گوینده و مخاطب رعایت شده و با وجود تسلّط یک قالب، بحر و وزن مشخص، فردوسی در موضوعات و قصه های متفاوت، رعایت حال مخاطب کرده و باعث تناسب بین اندیشه و گفتگوها و ذهن خواننده است. در گفتار حاضر که به شیوه کتابخانه ای و با بهره گیری از فنون تحلیل و توصیف محتوا تهیه شده است، به مقایسه بلاغی داستان زال و رودابه و رستم و اسفندیار از دیدگاه لحن و گفتگو می پردازیم و به این نتیجه می رسیم که لحن فردوسی در دو داستان به ویژه در گفتگوهای آن ها مناسب با فضای داستان و اقتضای حال مخاطب است.
نقد فمینیستی رمان های «بنات الریاض» اثر رجاءالصانع و «عادت می کنیم» اثر زؤیا پیرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
192 - 215
حوزههای تخصصی:
با پیدایش جنبش های فمنیستی در سده های نوزدهم و بیستم، زن و مشکلات او در مرکز توجه نویسندگان و ادیبان جهان قرار گرفت. هرچند بسیاری از ادیبان به گونه ای کلیشه وار و سطحی به بررسی زن و مسائل او پرداخته اند؛ اما در اندک آثاری از بزرگان این عرصه، شاهد پرداختن دقیق به مسائل این جنس هستیم. رجاء الصانع نویسنده پرآوازه عربستانی و زویا پیرزاد نویسنده ایرانی از جمله کسانی اند که در این زمینه توانسته اند گوی سبقت را از دیگر بزرگان این میدان بربایند. این دو نویسنده، افزون بر پرداختن به زنان در آثار خود، به عنوان شخصیت هایی اصلی و تأثیرگذار، به طرح مشکلات و مسائل آنان پرداخته اند. پژوهش حاضر برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی، رمان «بنات الریاض» نوشته رجاء الصانع و رمان «عادت می کنیم» نوشته زویا پیرزاد را واکاوی و بررسی نماید و نقدی فمنیستی از این دو رمان ارائه دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که گرچه هر دو نویسنده محل زندگی، آداب و رسوم، زبان، فرهنگ و بخشی از تفکراتشان با یکدیگر تفاوت هایی دارد؛ اما هر دو تحت تأثیر مکتب فکری فمنیسم، مباحث و مفاهیم مشترکی را در آثارشان بازتاب داده اند؛ زنان در هر دو رمان، زنان آزاده ایند که در برابر مردان و جامعه سنتی می ایستند و از حقوق خویش دفاع می کنند.
La Désémantisation des Mots et l’Ambivalence Narrative dans L’Amant de Marguerite Duras(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۸, L’hiver Et Le printemps ۲۰۲۱
177 - 189
حوزههای تخصصی:
Pendant des siècles la littérature était le privilège exclusif d’une élite d’hommes érudits, donc c’est l’idéologie masculine qui pèse fortement sur le langage et le discours dominant. A l’aube du XXème siècle, des femmes écrivains ont essayé de retrouver, au moyen de l’écriture, leur place de sujet dans la société. L’Amant de M. Duras peut être considéré comme une remarquable fresque sur la société patriarcale de son temps. En faisant une étude sociocriticienne selon la méthode analytique de Pierre V. Zima qui s’appuie sur les structures narratives, sémantiques et linguistiques du texte, nous tenterons de repérer les éléments constitutifs de la structure du roman afin d’en déceler l’idéologie féminine, ainsi que le sens subjacent qui sont le fruit de la situation sociolinguistique. La crise du roman, la désintégration de la syntaxe narrative et la position précaire du sujet (du narrateur) dues à l’ambivalence et le bousculement des valeurs, est le fruit des transformations bouleversant la société contemporaine à l’œuvre.
تأثیرِ تصوف بر شبیه خوانی: بررسی مجلسِ عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
۳۲۷-۳۷۰
حوزههای تخصصی:
از میان تمامی نمایش های آیینی در ایران، شبیه خوانی تکامل یافته ترین آن هاست؛ عصاره ای از هر آنچه در گونه های دیگر نمایش ها و آیین های کهن در ایران سراغ داریم و گاه دربردارنده پاره هایی از دیگر هنرها همچون نقاشی و معماری و از همه مهم تر، موسیقی و شعر. ازسویی، کم تر می توان تردید داشت که برجسته ترین و کلان ترین جریان در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران، تصوف و آثار صوفیانه است. مضمون ها و فضاهای صوفیانه و جهان بینی عرفانی، بر اغلب آثار طراز اول ادبیات فارسی، چه نثر و چه نظم، سایه افکنده است و این حضور قاطع را می توان جدا از متون ادبی، در شاخه های دیگر هنر و حتی گاه فرهنگ روزمره ایرانی به روشنی نشان داد. ما در این مقاله کوشیده ایم که برخی از تأثیرهای نگاه صوفیانه و بینش عرفانی را در نمایش شبیه خوانی بررسی کنیم. آنچه از این کوشش برمی آید این است که در شبیه خوانی، بیش از آنکه با واقعیتی تاریخی سروکار داشته باشیم، با نوعی تأویل و برداشت مردمی آمیخته با گفتمان هایی نظیر تصوف مواجهیم. در این زمینه با مطالعه موردی مجلسِ شهادت امام، مهم ترین گونه این تأویل ها و برداشت ها را نشان داده ایم.
بررسی کارکرد تعلیمی فانتزی در داستان های کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
41 - 69
حوزههای تخصصی:
به دلیل اهمیت فراوان مسئله تعلیم و تربیت، آثار تعلیمی فراوانی برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. اصولاً آثار ادبی کودکان ماهیتی آموزشی دارند و هسته مرکزی ادبیات کودک را در نزد همه ملل، تعلیم تشکیل می دهد. یکی از مهم ترین کارکردهای فانتزی در داستان های کودکان و نوجوانان، کارکرد تعلیمی و تربیتی آن است؛ با وجود این، تأثیر داستان های فانتزی در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان از نظر آموزش و پرورش و مؤلفان مغفول مانده است. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی در پی آن است بعد از تبیین نقش تعلیمی و تربیتی داستان های فانتزی به این پرسش پاسخ دهد که مهم ترین مفاهیم تعلیمات اجتماعی و اخلاقی داستان های فانتزی مدرن در داستان های حوزه کودکان و نوجوانان کدام است. بدین منظور کارکردهای اجتماعی و اخلاقی داستان های فانتزی در هیجده داستان فانتزی که درون مایه هایی اجتماعی، محیط زیستی و عشق و دوستی دارند، بررسی شد. تنهایی، سنت ها و باورهای خرافی، جدایی والدین و پیامدهای آن ها، آموزش مهارت های حل مشکلات، دوست یابی، نحوه استفاده از تکنولوژی های جدید، پیدا کردن خودِ واقعی، عشق به همه موجودات هستی و تأکید بر خِرد جمعی مهم ترین آموزه های اجتماعی و مفاهیمی چون لزوم اعتماد به بزرگ ترهای خانواده، توجه به امدادهای خداوند، مبارزه با پلیدی و زشتی و ایثار و فداکاری در راه رسیدن به هدف والا مهم ترین آموزه های اخلاقی و تربیتی است که فانتزی نویسان معاصر بر آن تأکید دارند.
بررسی گفتمان در تصاویر مستقل شعر خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر و خیال، اساس و جوهره کلام شاعرانه را منعکس می کنند و ذهنیت هنرمند را از جهان برون و درون هویدا می سازند. تصویرسازی کوشش ذهنی سخنور است تا با خلاقیت بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه خویش، پیوندی بدیع ایجاد کند. در این پژوهش با تکیه بر روند شکل گیری مفهوم تصویر و نقش خیال در آن، ضمن رعایت حدود ماهیت تصویر، به تعریف و معرفی ساختار و انواع مختلف پرداخته شده است. یکی از راه های کشف و بازنمایی ظرفیت های گوناگون تصویر شعری، در ابعاد مختلف مانند زیبایی شناسانه، ادبی، اجتماعی و...، شناخت ساختار چند لایه و انواع آن است. «تصویر مستقل» یکی از انواع تصاویر است. این تصویر ماهیت انحصاری و ویژگی خوداتکایی اندیشه شاعر را در بردارد و همچنین قابلیت به کارگیری در خارج از فضای شعر را دارد. بررسی تصاویر مستقل در غزل های خواجوی کرمانی، خواننده را با شبکه گفتمانی اشعار او روبرو می کند. گفتمان های به دست آمده را می توان در موضوعات؛ گفتمان های هستی شناسانه، عاشقانه، گفتمان های سیاسی حکومتی، گفتمان های دینی و مذهبی و گفتمان های حوزه وطن و....تقسیم بندی کرد. نتایج تحلیل گفتمان تصاویر مستقل در غزل خواجو، بیانگر جزئیاتی دقیق از فرهنگ، جامعه، سبک زندگی و اندیشه و بینش شاعر است. نگرش شاعر به عشق، به عنوان محور اصلی زیست بشر، گفتمان ننگ و نام و نگرش پیشرو خواجو، در به تصویر کشیدن گفتمان وطن، اشاراتی از آن دسته است.
بررسی ایهام تبادر در مرزبان نامه به مثابه یک ویژگی سبکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
51 - 77
حوزههای تخصصی:
مرزبان نامه از نمونه های درخشان نثر فنی در قرن هفتم هجری است که باوجودِ جایگاه رفیع آن، همچنان برخی از جنبه های زیباشناختی و دقایق هنری این اثر سترگ ادبی ناشناخته باقی مانده است و این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و تحلیل ایهام تبادر در مرزبان نامه به عنوان یکی از ویژگی هایِ مکتومِ سبکی می پردازد. این صنعت بدیعی، بستر مناسبی را برای آفرینش صور خیال، ایجاز، انسجام متنی و توسعه اغراض و معانی در متن فراهم آورده است و در بسیاری مواقع، دریافت بهتر سخن و دلالت های آن، علّت گزینش کلمات و تناسب واژگان عبارات، در پرتو توجّه به آن حاصل می شود. نقد تعاریف ایهام تبادر و نیز بررسی گونه ها و کارکردهای این صنعت بدیعی در مرزبان نامه و کیفیّت آن، از جمله مباحث مورد توجّه در این پژوهش است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ایهام تبادر در مرزبان نامه در حدّ تعاریف ارائه شده از این صنعت بدیعی نمی گنجد و در سطح واژه، ترکیب، جمله و فراتر از آن و به مقاصدی چون ایجاد شگردهای گوناگون ادبی نظیر تشبیهات ضمنی، تلمیحات، کنایات و فضاسازی، تقویت و تاکید معنا، توسعه و تکمیل معنا، به کاررفته و در شکل گیری لایه های گوناگون و چندبعدی کردن متن تاثیر داشته است. بسیاری از ایهام تبادرهای مرزبان نامه به صورت عمودی و در ارتباط با بندهای قبل و بعد آن رخ می نماید و محدود به یک یا دو جمله نیست.
تأمّلی بر ظرفیّت های نمایشیِ ماجرای روح در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
79 - 106
حوزههای تخصصی:
در تمامی ژانرهای ادبی، متونی هستند که از مراتب قابلیّت نمایشی برخوردار باشند. واکاوی این ظرفیّت ها، به آشکار شدن جنبه هایی مهم و زوایایی ظریف از متون منجر می شود. یکی از زمینه های قابل پژوهش از این منظر، آثار صوفیانه و عارفانه اند. نارسا بودن زبان توصیفی و مستقیم برای تبیین مفاهیم و تجربیات عرفانی، نیاز به کاربرد شگردهایی چون بیان روایی و نمایشی را با درجات مختلف، قوّت می بخشد؛ یعنی ترسیم و بازنمایی، به جای توصیف و توضیح صِرف. موضوع این مقاله، بررسی ظرفیّت های نمایشیِ ماجرای روح در مرصادالعباد است. در ماجرای مذکور، عناصر نمایشی سهمی قابل توجّه در انتقال مفاهیم ذهنی نویسنده دارند. این عناصر، با محوریّت پردازش شخصیّت روح در بستری از روند پیچیده متافیزیکی، به ارتباط مخاطب با مطلب، کمکی شایان تأمّل کرده اند. مهم ترین یافته ها نشان می دهند، بارزترین عناصر و شگردهای نمایشی این ماجرا که در القای مفاهیم گوناگون کارآمدتر بوده اند و همه حول محور شخصیّتِ روح، به پرداخت و قوام آن مدد رساند ه اند، به ترتیب عبارتند از: شخصیّت پردازی، کنش، گفت وگو و کشمکش. مهم ترین مفاهیمی که از طریق این عناصر و شیوه ها القا می شوند، از این قرارند: ماهیت روح و جسم و تضادّ و توافق آن ها، اشتیاق بازگشت به زادبوم روح، عشق، معرفت و دشواری های آن، دنیای ممدوح و مذموم و نیز فنا و بقا. هنگام کاربرد اغلب عناصر و شیوه-های بیانِ داستانی در این ماجرا، جلوه های تمایل به نشان دادنِ نمایشی، به جای تعریف کردن، مشهود است؛ امّا این نمود، هنگام استفاده از شگردهای مؤثّر تمثیل پردازی و تصویرسازی و نیز دو عنصر کنش- واکنش و گفت وگو بارزتر است.
فراخوانی شخصیت های حماسی در رمان به مثابه کنش اجتماعی (مطالعه موردی: رمان قصه تهمینه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فراخوانی شخصیت های حماسی به رمان، یکی از دست مایه های اصلی نویسندگان برای بیان دغدغه های فردی و اجتماعی خود است؛ دغدغه هایی که ارتباطی مستقیم با بافت فرامتن تولید اثر دارند. با توجه به این نکته، هدف از پژوهش حاضر، بررسی چگونگی و چرایی فراخوانی شخصیت های حماسی به این رمان، پیوند این عناصر با بافت فرامتن و همچنین بررسی موضع نویسنده است. بنابراین، در این پژوهش ابتدا به واکاوی بافت سیاسی-اجتماعی زمان نگارش رمان (اواسط دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد شمسی)پرداخته ایم. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری متن و مقوله بندی کدها، موضع موافق یا مخالف نویسنده را نسبت به بافت فرامتن خود روشن ساخته ایم. شایان ذکر است برای تحلیل و استخراج جداول و نمودارها از نسخه 2020 نرم افزار مکس کیودا استفاده کرده ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد محمدعلی شخصیت های حماسی را به اثر خود فرامی خواند تا برخی گفتمان های تجددخواهانه دوره اصلاحات؛ ازجمله توجه به حقوق زنان، استقلال و انواع فعالیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنها را تقویت و درمقابل برخی گفتمان های سنت گرا ازجمله مردسالاری، مادرهمسری صرف و عدم استقلال زن را تضعیف کند.
اسپانوَر/ اسبانبَر؛ شرحی بر یک واژه در کتاب اندرز خسرو قَبادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۳۰۶-۲۸۵
حوزههای تخصصی:
درباره واژه «اسپانور» میان مترجمان اندرز خسرو قبادان و نیز دیگر کوشندگان زبان و ادبیات فارسی میانه و فرهنگ نویسان و دانش نامه نویسان، در همه سطوح واج نویسی، آوانویسی، تبیین معنا و تعیین مدلول، اختلاف هست. اسپانور را معادل یکی از هفت شهر مداین، اصفهان، آخور اسبان، آرام جای (نه لزوماً آرامگاه) و مرغوزن (آرامگاه) گرفته اند. به سبب جای گیری این واژه در صدر اندرزنامه و محدودشدن فضای اندرزنامه به مکان اسپانور، هر خوانشی از این واژه بر کلیت تعبیر مخاطب از متن اندرز خسرو قبادان تأثیر می گذارد. در این مقاله، با استفاده از سه قلمرو به واژه اسپانور پرداخته خواهد شد: نخست، داده های تاریخی؛ دوم، تحلیل ساخت واژگانی اسپانور؛ و سوم، شواهد متن برای شرح متن که در علم معانی و اغراض سخن می گنجد. نیز در این مقاله، از روایت های اساطیری برای شرح اسپانور یاری گرفته می شود. نتیجه بررسی این گمان را تقویت می کند که اسپانور با ساخت واژگانی aspān (مشتق از «اسپ»)+پسوند war (به معنی پهنه، مرز و محدوده) است و معنی آن، نه اصفهان و مرغوزن، بلکه سازه یا پهنه ای در پیوند با اسب و در معنی میدان گاه عمومی است و همان سازه ای است که در دوره اسلامی با نام عمومی «میدان شاه» جزئی ثابت از الگوی کاخ سازی ایرانی بوده است. این میدان گاه، با توسعه یافتن، مبدل به یکی از هفت شهر مداین شده است؛ بنابراین، مدلول اسپانور در اندرز خسرو قبادان میدان گاه مداین و یکی از هفت شهر آن بوده که مهم ترین سازه بارِ ساسانیان، یعنی ایوان مداین، در آن ساخته شده بوده است. این بخش از مداین همین امروز نیز با نام اسبانبر در کرانه شرقی دجله و در جنوب تیسفون قرار دارد.
دیدگاه سعدی پژوهان ایرانی درباره حقوق و قواعد اجتماعی مورد استفاده و تأکید سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
140 - 166
حوزههای تخصصی:
ایران مهد ادب، فرهنگ و سجایای اخلاقی است. توجه به لزوم اخلاق از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است. در این میان شاعرانی بودند که با تکیه به نکات اخلاقی و اجتماعی به عنوان یک جامعه شناس به اجتماع اطراف خود نگاه می کردند. سعدی از آن دسته شاعرانی است که در این حیطه، گوی سبقت را از هم طرازان خود ربوده است. او همچون جامعه شناسی آگاه به ریشه یابی آسیب های اجتماعی می پردازد و آموزه های خود را به زبانی ساده برای اقشار مختلف مردم بیان می کند. در این پژوهش قواعد اجتماعی مورد تأکید سعدی از دیدگاه سعدی پژوهان بررسی شده است. در ادامه به بررسی این مسأله می پردازیم که پررنگ ترین مسأله جامعه شناختی مورد تأکید سعدی چیست؟ کدام قواعد اجتماعی مورد تأکید سعدی قابل تطبیق با نظریات جامعه شناسی امروز است؟ بنیان های فکری و حقوق شهروندی سعدی در سه اصل انسان، حق و عدالت و دولت استوار است. او بر آرمان هایی چون صلح، تساهل، عدالت و برابری حقوق انسانی تأکید می ورزد. سعدی به نوعی، تعاون و مشارکت اجتماعی را باور دارد؛ او مردم را به مشارکت بیشتر در امور حکومت ترغیب می کند و حاکمان را به رعایت حقوق مردم و رهنمون کردن آن ها به سعادت ترغیب می کند. یکی از پربسامدترین موضوعات در زمینه فرهنگی و اجتماعی آثار سعدی، بشردوستی و اومانیسم است.