ادبیات عرفانی

ادبیات عرفانی

ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان 1400 شماره 27 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی ویژگی های «متن مغلوب صوفیانه» در انطباق با المواقف و المخاطبات عبدالجبّار نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عبدالجبّار نفّری المواقف و المخاطبات متن مغلوب نثر صوفیانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۱۹
عبدالجبّار نفّری از عارفان گمنام قرن چهارم هجری است. یکی از دلایل گمنامی او پیچیدگی در نثر صوفیانه وی است. مهم ترین اثر منثور نفّری دو کتاب المواقف و المخاطبات است که محتوای آن را گزارش های مستقیمِ تجارب عرفانی این عارف تشکیل می دهد. تعابیر موجود در این دو کتاب نسبتاً تهی از اصطلاحات علوم مرسوم زمانه است. درواقع بنای این گزارش ها بر نقل قول مستقیم از خداوند است. هدف پژوهش حاضر این است که با بررسی محتوای این دو کتاب به روش تحلیلی- توصیفی، به این موضوع بپردازد که ویژگی های «متن های مغلوب صوفیانه» تا چه اندازه قابل انطباق با این دو کتاب نفّری است؛ بنابراین با قبول پیش فرض تقسیم بندی مشهور متون مختلف عرفانی به دو دسته مغلوب و متمکّن پرسش اصلی پژوهش این است که آیا می توان کتاب های المواقف و المخاطبات را در زمره نثرهای مغلوب به شمار آورد؟ با بررسی ویژگی های اصلی متون مغلوب و ارائه شواهد از این دو اثر، این نتیجه حاصل شد که آن ها را باید در زمره متون مغلوب دسته بندی کرد.
۲.

تحلیل فرایند دگردیسی عبور معنا از روایت های تعلیمی به عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیرنگ بینامتنیت روایت پایه روایت پیرو دلالت معنایی ژانر عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۱۹
تعمق در آثار و مضامین منظوم در ژانر عرفانی نشان  می دهد که شاعران به قصد ایجاد و انتقال پیام جدید با تمسک به تشابهات بینامتنی، ساختار پیرنگ روایات پیشین را تغییر داده اند. بررسی طیف گسترده ای از حکایت های پایه در این ژانر نشان دهنده این واقعیت است که شاعران با ایجاد تغییر در پیرنگ روایات به دنبال ایجاد دلالت های معنایی-اخلاقی، تم ها و فضای عرفانی بوده اند. بنابراین هدف پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای فراهم آمده، بررسی موقعیت روایی، پیرنگ و بینامتنیت در چند حکایت منظوم پایه در ژانر عرفانی و خلق ساختار، بن مایه ها و معانی تعلیمی جدید در حکایت های پیرو در این ژانر است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که خالقان روایات پیرو (جدید) در ژانر عرفانی به انگیزه تغییر معنا، تغییراتی در پیرنگ روایت پیرو ایجاد کرده اند و این تغییر به سه روشِ «بسط یا تقلیل پیرنگ»، «افزودن یا کاستن اپیزود به روایت» و«افزودن معنای عرفانی به عمل کنشگران با شگرد پایان باز» بروز کرده است.
۳.

تحلیل کارکردهای حکایت در حدیقه سنایی و تطبیق آن با نظریه راندال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان عرفان حکایت حدیقه الحقیقه سنایی راندال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷ تعداد دانلود : ۱۷۶
سنایی، پایه گذار شعر عرفانی فارسی، از شاعرانی است که به طور عملی و گاه نظری کوشیده است زبان عرفان را بشناساند. تاکنون درباره زبان عرفانی نظریه های متعددی پدید آمده است. این نظریه ها آنجا که مبتنی بر نظریه های کلی تر زبان دین مطمح نظر قرار می گیرند، در دو دسته  نظریه های شکل گرا و نظریه های نقش گرا می گنجند. از جمله نظریه های نقش گرا درباره زبان تجربه های متافیزیکی، نظریه جان هرمن راندال است. این فیلسوف، دین را مانند علم و هنر یک نوع فعالیّت بشری سهیم در فرهنگ انسانی می داند و برای رموز و اساطیر دینی چهار نقش برمی شمارد. مقاله حاضر به تحلیل تازه ای از کارکردهای حکایت در کتاب حدیقه الحقیقه سنایی و تطبیق آنها با نظریه راندال می پردازد و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نتیجه می گیرد که اولاً سنایی حکایت را برای دو منظور، یکی تبیین مسائل هستی شناسانه، شامل مسائل خداشناسانه، جهان شناسانه و انسان شناسانه و دیگری اصلاح مشکلات اجتماعی به کار می برد و ثانیاً حکایات حدیقه سنایی از میان چهار نقش مورد نظر راندال، در وهله اول، بیشتر نقش برانگیختن حس عملی و تقویت تعهد عملی (انسان شناسانه) و در وهله بعد، نقش برانگیختن حس تعاون و تقویت انسجام اجتماعی (اجتماعی) را برعهده دارد و دو نقش دیگر از این چهار نقش ، یعنی انتقال تجربه های بیان ناپذیر انسانی (خداشناسانه) و ایضاح نظام شکوهمند الهی (جهان شناسانه) کمتر مورد توجه این شاعر عارف بوده است. این نقش ها عرفان سنایی را در سایه مکتب خراسان قرار می دهند که بیشتر به انسان گرایی و جامعه گرایی مشهور است.
۴.

رساله ای نویافته از نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نجم الدین رازی رساله نویافته تصحیح نسخه مجدالدین بغدادی مرصادالعباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۵۲
مقاله حاضر به معرفی رساله ای نویافته از نجم الدین رازی (573 – 654 ه.ق) می پردازد که در پایان قرن ششم، پیش از حمله مغول و در هنگام حیات مجدالدین بغدادی (شهادت: 607 یا 616 ه.ق) نوشته شده است. در این پژوهش ضمن تصحیح و شرح این رساله تلاش می شود تا با جستجو در همانندی های میان این اثر با دیگر آثار نجم الدین، به ویژه مرصادالعباد، تعلق و انتساب آن به نجم الدین ثابت شود. به سبب استفاده از لغات و ترکیبات و عبارات همانند، احادیث یکسان، ابیات و اشعاری که نجم الدین در آثار خود از آنها سود برده است و همچنین طرح موضوعات مشابه می توان این رساله را از نجم رازی دانست. روش پژوهش با توجه به اهداف آن در مقدمه تحلیلی سبک شناسانه و در بخش تصحیح به روش نسخه اساس است. این تصحیح براساس نسخه شماره «2996ف» موجود در کتابخانه ملی ایران انجام شده است. نتایج پژوهش روشن می کند که رساله کوتاه نویافته احتمالاً از نجم رازی است که طرح اولیه بخش اصلی کتاب مرصادالعباد را دربردارد و در ایامی نوشته شده که دست ارادت به پیر و شیخ خود مجدالدین بغدادی داده بوده است.
۵.

روش شناسی شرق شناسان آلمانی زبان در بررسی ادبیات عرفانی فارسی (مطالعه موردی هلموت ریتر و فریتس مایر)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شرق شناسی ریتر مایر بافت عرفان متن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۵
در شرق شناسی آلمانی زبان دو سنت اصلی وجود دارد: رمانتیک و فیلولوژیک. سنت رمانتیک، شرق را به عنوان دیگریِ متمایز، غیرعقلانی و واجد کشف و شهود معرفی می کند که مبتنی بر معرفی و ترجمه آثار است؛ بر پژوهش های عمیق استوار نیست و بیشتر در گسترش ترجمه متون شرقی به زبان آلمانی مؤثر بوده است. سنت فیلولوژیک متمایزکننده شرق شناسی آلمان و متمرکز بر فهرست برداری، تصحیح نسخ خطی و تحقیق در متون است. در شرق شناسی آلمانی زبان، از قرن هجده تاکنون، غلبه با سنت فیلولوژیک است. حلقه واپسین شرق شناسان آلمانی، شامل هلموت ریتر، فریتس مایر و آنه ماری شیمل نمودی از تلفیق دو سنت و تکامل آن در سایه مفهوم «بافت» است. در آثار ایشان به عناصر بیرونی و شرایط شکل گیری متن به اندازه بافت درونی و مؤلفه های زبانی و بلاغی توجه می شود. مؤلفه کلیدی این جریان مفهوم «متن» است. در اینجا، روند پژوهش های ریتر و مایر بررسی و روش خاص آنها در مواجهه با متون عرفانی نشان داده شده است. ویژگی های اصلی آثار ایشان عبارت است از: دسته بندی متون و پیدا کردن متون مادر، پیدا کردن شبکه متون (براساس تکوین نسخه های خطی) و تصحیح متون اصلی براساس معتبرترین نسخه ها، ترجمه متون به آلمانی، اولویت دادن به نثر، مأخذشناسی و بافت سازی. روش حلقه طلایی شرق شناسی آلمانی زبان می تواند در فهم متن، شبکه سازی و ژانرشناسی عرفان فارسی زبان مؤثر باشد. این شرق شناسان عرفان و تصوف را جریانی برآمده از متن اسلام می دانند و آن را به عنوان پدید ه ای تاریخی، فرهنگی و متن بنیاد می شناسند نه جریانی رمانتیک یا روشنگرانه.
۶.

کاربست الگوی خوانش شعر مایکل ریفاتر در حل مشکل بیت «پیر ما گفت خطا..» از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حافظ شیرازی تفسیر عرفانی خطاپوشی نشانه شناسی شعر مایکل ریفاتر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۴ تعداد دانلود : ۱۴۱
بیت «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاکِ خطاپوشش باد» ازجمله ابیات بحث برانگیز دیوان حافظ است که حساسیت و توجه بیشتر شارحان را برانگیخته است. تاریخچه شرح و تأویل این بیت دیرینه ای حدوداً پنج قرنی دارد. یعنی از زمانی که ملا جلال الدین دوانی در نیمه دوم قرن نهم هجری قمری به شرح این بیت پرداخت تا به امروز شارحان بسیاری درباره معنای آن نکته ها گفته اند و نوشته اند. وجود این اختلافات بی پایان انگیزه ای شد تا در این مقاله تلاش شود با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به اتکای الگوی مایکل ریفاتر، معنای بیت به استناد شواهد متنی و همچنین ارتباط معنایی بخش های مختلف غزل شرح شود. ریفاتر با طرح دوگانه خوانش محاکاتی و نشانه شناسانه، درک دلالت های نهفته شعری را در گرو تمرکز بر شیوه بازنمایی ایده اصلی در قالب «انباشت ها» و «منظومه های توصیفی» متن می داند. براین اساس غزل مورد بحث به چهاربخش مختلف تقسیم شد و پس از بررسی انباشت های واژگانی این بخش ها و یافتن ایده محوری یا به تعبیر ریفاتر «ماتریس» اثر، بیت موردمناقشه در سایه ماتریس یافته شده بازخوانی شد تا مستندترین تأویل ارائه شده برای آن شناسایی و عرضه شود. براین اساس ایده «خطاپوشی» به مثابه «خطا نپنداشتن»، نه «درگذشتن از خطا» به عنوان ماتریس تشخیص داده شد و با تکیه بر آن این نتیجه حاصل آمد که منظور از «خطاپوشی» به عنوان صفتی ستوده در نزد پیر «خطا ندیدن» کاستی ها و شرور این جهانی است نه «چشم پوشی» از آنها به مثابه خطاهایی حقیقی که وجود نظام احسن را با چالش مواجه می سازند. نکته دیگر آنکه اگر کلیت غزل با محوریت بیت چهارم مورد خوانش قرار گیرد، مشکل بیت مورد مناقشه تاحدود زیادی حل خواهد شد؛ چراکه شواهد محکم متنی نشان می دهند، حافظ این غزل را بیشتر با نیت درخواستی دوستانه از شاه شجاع درباره خطاپوشی نسبت به خطای منتسب به او سروده است؛ خطاپوشی ای که حاصل خطانپنداشتن آن نسبت دروغ است، نه درگذشتن از آن به مثابه خطایی حقیقی.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳