مطالب مرتبط با کلیدواژه

نئومارکسیسم


۱.

بررسی تطبیقی لیبرالیسم و نئولیبرالیسم؛ مارکسیسم و نئومارکسیسم در اقتصاد جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مارکسیسم اقتصاد جهانی نئولیبرالیسم‏ لیبرالیسم اقتصادی نئومارکسیسم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
تعداد بازدید : ۷۹۰۷ تعداد دانلود : ۵۷۲۵
اقتصاد سیاسی بین الملل حوزه ای است که علاوه بر توجه به ابعاد علمی و کاربردی، درگیر مسائل نظری است و به همین علت به مکاتب متنوعی تقسیم شده است. در صورتی که صاحب نظران این حوزه بتوانند در میان ابعاد مختلف هماهنگی همراهی ایجاد نمایند، تنوع مذکور، یک نقطه قوت برای اقتصاد سیاسی بین الملل محسوب خواهد شد. در این مقاله به تحلیل دیدگاه های نئولیبرالیسم و نئومارکسیسم به صورت تطبیقی پرداخته می شود؛ هر چند به واقع گرایی نیز اشاره هایی شده است. براساس دیدگاه نئولیبرال، اقتصاد براساس سازوکارهای بازار و اصول لیبرالیسم و با اتکا به پیشرفت های تکنولوژیک نشئت گرفته از رقابت و نوآوری در بازار آزاد، در حال تبدیل شدن به یک اقتصاد جهانی است. نکته مهم دیدگاه نئولیبرالیسم این است که جهانی شدن اقتصاد، باعث بهبود و افزایش رفاه در سراسر جهان از جمله در کشورهای فقیر خواهد شد. نئومارکسیست ها در مقابل، این ایده را مطرح کردند که ساختار حاکم بر اقتصاد بین الملل به گونه ای است که در آن امکان توسعه برای کشورهای توسعه نیافته وجود ندارد. نئومارکسیست ها از جمله اندره گوندر فرانک، سمیر امین، کاردوسو، فالتو و والرشتاین در دهه1970 و نیز رابرت کاکس (از مکتب انتقادی) با ارائه مفاهیمی مانند توسعه ناموزون، مبادله نابرابر، رابطه مرکز- پیرامون تلاش کردند ساختار نظام و سرمایه داری حاکم بر اقتصاد بین الملل را تبیین کنند. در ادامه مقاله با طرح انتقادات وارده به دو نظریه به تبیین مناقشات نظری اخیر خردگرایان و انتقادگرایان به عنوان جدیدترین نظریات مطرح در اقتصاد سیاسی بین الملل نیز خواهد پرداخت
۲.

تاریخ جهانگشای جوینی راوی جدال ایدئولوژی های پنهان یک متن/ یک فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ جهانگشا نئومارکسیسم ایدئولوژی فرهنگ سلطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۲۶۵
اگر بپذیریم فرهنگ نوعی متن است، ناگزیر باید قبول کرد که تاریخ جهانگشا متنی است که نقطه برخورد ایدئولوژی های مختلفی است که هریک بخشی از هویت و فرهنگ ایرانی را شکل می دهند. در این پژوهش، برخلاف رویکردهای فرم گرا، تاریخ جهانگشا برپایه آن دسته از رهیافت های نقد ادبی بازخوانی شده است که متن را در پیوند دیالکتیکی و تعاملی با زمینه های مادی تولید آن در نظر می گیرند. ازاین رو، ابتدا، ایدئولوژی های موجود در متن معرفی و تحلیل می شوند و پس از مشخص شدن نقش آنها در شکل دهی نظام ایدئولوژیک آن، تضادهای گفتمانی آشکار می گردد و درنهایت به تأثیر این ایدئولوژی ها بر متن پرداخته می-شود. عوامل مختلفی همچون بافت تاریخی، نهادهای اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک در شکل گیری این متن و صورت زبانی آن مؤثر بوده اند. به نظر می رسد بیش از تعقیدهای زبانی و بیانی، این تضادهای گفتمانی و ایدئولوژیک و تناقض های فرهنگی است که سبب اضطراب، آشفتگی و پیچیدگی متن شده است. واکاوی و بازیابی جریان های ایدئولوژیک متن نه تنها سبب خوانش های متفاوت می شود، بلکه به خواننده کمک می کند به قضاوتی تازه و متفاوت از وجوه ادبی و تاریخی و البته فرهنگی متن دست یابد.
۳.

کرونا، آزمون چپِ نو در وضعیت حداقلیِ دولت ملّیِ ایران معاصر (بر اساس رویکردی انتقادی نسبت به آرای آ گامبن)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آگامبن نئومارکسیسم حاکمیت دوگانه دولت ملی سرمایهداری جهانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۱۴۴
برنامه تحقیقاتی آگامبن، فیلسوف چپِ نو، افشای سرشت آنارشیک قانون در مقام ارادهای (آپاراتوسی) به قدرت است؛ ارادهای که در وضعیت استثنا، از طریق تعلیق قانون اِعمال می گردد و آنچه مبنای وجودیِ چنین تعلیقی را فراهم می سازد، برخلاف دعوی دولت، نه نقض قانون بلکه نِفاذ قانون است. آگامبن در مسیر مواجهه انتقادی با متافیزیک سیاسیِ غرب حتی تا آستانه دلالت هایی ضمنی مبنی بر نفیِ دولتِ ملّی که گویای آرمان اتحاد جهانیِ کمونیسم است، به پیش می رود؛ اما با توجه به مختصات تاریخی ایران معاصر اعم از کم دولتی، کم قانونی، رواج تئوری توطئه و پوپولیسم سیاسی-اقتصادی، رویاروییِ بافتاری نسبت به آرای چپِ نو و دستگاه نظری آگامبن و دعوت او مبنی بر نقض پروتکلهای بهداشتی در عصر پاندومیِ کرونا، ضروری مینماید. نوشتار حاضر، با جستاری بر هویت حقوقی، نوعی و نقشیِ دولت مدرن، نشان میدهد که با توجه به هویت صرفاً بوروکراتیک، غیردموکراتیک و آنتیگونیستیکِ دولت مدرن در ایران، مصدر وجودیِ تعلیق پیوسته قانون در بستر تاریخی ایران، نه اصالت و نِفاذ قانون که متافیزیک سیاسیِ ناقانونیت اعم از اصالت فره ایزدی، اصالت ستیز با امپریالیسم و سرمایهداری جهانی، اصالت خوانشی خاص از دین و... است.
۴.

امکان سنجی تحلیل انقلاب اسلامی ایران از منظر نظریه برینگتن مور

کلیدواژه‌ها: انقلاب اسلامی ایران فاشیسم کمونیسم نئومارکسیسم طبقات اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۳۷
حدوث پدیده های سیاسی و اجتماعی با قرائت های مختلفی به بحث گذاشته می شود؛ اما تفاسیر متکثّر لزوماً بیانگر واقعیت های گوناگون نیست. طبق این فهم، هر نوع پردازشی از این پدیده ها، گزینشی خواهد بود. وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به مثابه یکی از تحوّلات سیاسی قرن بیستم، با خوانش های نظری گوناگونی مورد تحلیل رفتارشناسان، سیاست پژوهان و علمای اجتماعی قرار گرفت. با وجود تعدّد روایی، نقش شناسه های سیاسی و اجتماعی بومی ایران در این تحلیل ها مغفول واقع شد. نظریه نوسازی و انقلاب برینگتن مور هم در این راستا قابل ارزیابی است. طبق این امر، تلاش برای تحلیل قابلیت ها و ظرفیت های نظریه نئومارکسیستی مور جهت درک انقلاب ایران، اهتمام اصلی نگاشته جاری است. طبق فرضیه پژوهش، انقلاب اسلامی ایران نه تنها از نظر بنیان ها و پایه ها با نقش تعیین کننده طبقات و نیروهای اجتماعی و الگوهای انباشت سرمایه برینگتن مور تطابق ندارد؛ بلکه از نظر چگونگی تکوین، جهت گیری و نتایج آن هم کاملاً متفاوت است. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- تطبیقی و نظریه جامعه شناسی تاریخی، درصدد آزمون فرضیه جاری است.