مطالب مرتبط با کلیدواژه

عادت می کنیم


۱.

الگوی تحول نقش زن از همسر خانه دار تا مصلح اجتماعی براساس نشانه شناسی اجتماعی رمان های سووشون و عادت می کنیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رمان سووشون روایت زنانه نشانه شناسی اجتماعی عادت می کنیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۳۶۹
نویسندگانِ زن بر این باورند که در ادبیات مردان، نقشی که به زنان داده می شود، نقشی فرعی است و زن در بیشتر آثار ادبی، عبارت از «دیگری» مرد است و به همین دلیل در ادبیات مردمحور، موضوع تجربه زنان مورد توجه قرار نمی گیرد. این موضوع باعث شد که نویسندگان زن بر این نکته تاکید کنند که زنان به دلیل برخورداری از امتیازات خاص بیولوژیکی، معنی خاصی از تجربه زنانه به خواننده نشان می دهند که ادبیات مردانه قادر به توصیف و بیان آن نیست. زنان داستان نویس در ایران توانستند موقعیت خود را در نوشتن آثار داستانی ابراز کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند. این پژوهش به شیوه توصیفی– تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری زبان به مثابه نظامی نشانه شناختی- اجتماعی، به تحلیل دو رمان سووشون سیمین دانشور و عادت می کنیم زویا پیرزاد پرداخته است. مهم ترین نتیجه حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل رمان های مذکور، تلاش نویسندگان آن ها برای نمایش روایتی زنانه و بازنمود هویتی زنان به شیوه های مختلف در سطوح مختلف متن (نحوی، معنایی و اندیشگانی) است. در دو رمان مذکور تحول در نقش زن از همسری خانه دار تا نیروی کنشگر و فعال در عرصه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سوق داده شده است.
۲.

تحلیل جلوه های بروز خودآگاهی زنانه در شخصیت محوری «رمان عادت می کنیم»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودآگاهی زنانه زویا پیرزاد عادت می کنیم شخصیت آرزو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۴ تعداد دانلود : ۵۵۸
خودآگاهی زنانه تمرکز بر خود به عنوان یک زن است. در روان شناسی اجتماعی، خودآگاهی صفت پایدار شخصیتی است که برای کنترل جنبه های مختلف خود؛ از جمله جنسیت لازم است. از آنجا که رمان اجتماعی معاصر فارسی با ظهور نسل جدید نویسندگان زن، به ترسیم بحران های هویتی زنان می پردازد، مطالعه روان شناختی مفاهیم هویت سازی مانند خودآگاهی ضروری به نظر می رسد. زویا پیرزاد در رمان «عادت می کنیم» پروژه زنانه نویسی خود را که با سه کتاب آغاز کرده بود، به پایان می برد و با آفرینش شخصیتی مانند «آرزو» ضمن گذر از تعریف کلیشه ای از زن، تکمیل خودآگاهی زنانه را در شخصیت اصلی رمان به نمایش می گذارد. در این رمان، پیرزاد با تحلیل سه مفهوم خودتامل گری، خودبهسازی و خودشکوفایی در متن رمان و جنبه های مختلف داستانی آن، ضمن نمایش بروز جلوه های خودآگاهی زنانه در شخصیت پردازی داستان، تاثیر شناخت صحیح از خود در ساخت هویت مطلوب زنان را در عصر جدید نشان می دهد و همین طور بر کسب استقلال زنانه و فاصله گرفتن از هنجارهای ناکارآمد سنتی صحه می گذارد.
۳.

سفر قهرمانی مؤنث در رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد براساس نظریه مورین مرداک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد مرداک آتنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۵ تعداد دانلود : ۵۶۶
رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد، یکی از تأثیرگذارترین رمان های معاصر ادبیات فارسی است. شخصیت کلیدی و مهم این رمان، زنی به نام آرزو است که در زندگی با سختی ها و دغدغه های فراوان دست و پنجه نرم می کند. زندگی آرزو از نگاه سفر قهرمانی زن، با الگوی مورین مرداک پیوند دارد. این الگو ده مرحله جدایی از زنانگی، همذات پنداری با مردان، امتحانات دشوار، آرزوی موهوم موفقیت، نه گفتن زنان قوی، سفر به سرزمین تاریک روح، میل شدید برای پیوند دوباره با زنانگی، شفای شکاف روحی بین دختر و مادر، یافتن مرد مهربان درون و فراسوی دوگانگی را شامل می شود. مقالله حاضر، رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد را براساس مراحل مختلف الگوی مرداک بررسی کرده و نشان می دهد این الگو برای خوانش رمان هایی مناسب است که کهن الگوی آتنا غالب بر رفتار، کنش و شخصیت زن قهرمان آن باشد.
۴.

نگاهی تطبیقی به جایگاه ادبیات زنان در کشورهای اسلامی: مطالعه موردی "عادت می کنیم" از زویا پیرزاد و"خاطرات یک زن مطلقه" از هیفاء بیطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جینوکریتیسیزم زویا پیرزاد عادت می کنیم هیفاء بیطار خاطرات یک زن مطلقه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۱ تعداد دانلود : ۶۱۲
بیش از صد سال از آشنایی زنان جهان اسلام با مدرنیته و جریان های فکری-اجتماعی آن چون فمنیسم می گذرد. در این سال ها دغدغه اصلی زنان این سرزمین ها، احقاق حقوق سلب شده آنان و برابری آنان با مردان بوده است. با این حال بررسی آثار نگاشته شده توسط زنان (در قالب های رمان، شعر و...) نشان می دهد که هنوز فاصله زیادی میان جامعه آرمانی زنان فمنیست با واقعیت های اجتماعی وجود دارد و زنان فمنیست همچنان در حاشیه جامعه نگه داشته شده اند. در مقاله حاضر ابتدا (و با کاربست نظریه جینوکریتیسیزم) جایگاه زنان کشورهای اسلامی در سه مرحله تعریف شده توسط شوالتر مشخص شده، در ادامه از چرایی ناتوانی آنان برای عبور از این آستانه سخن گفته خواهد شد. برای نیل بدین هدف، دو اثر از دو نویسنده پیشرو زنِ جهان اسلامی یعنی رمان عادت می کنیم از زویا پیرزاد و رمان خاطرات یک زن مطلقه از هیفاء بیطار، که از رمان های موفّق ایران و سوریه هستند و هر دو با محویّت موضوع طلاق نوشته شده اند، انتخاب و از منظر نظریه جینوکریتیسیزم بررسی شده است. نتیجه این بررسی حکایت از آن دارد که زنانِ فمنیست جهان اسلام، در مرحله دوم از مراحل سه گانه ای که شوالتر آن را ترسیم کرده است، متوقف شده اند؛ بدین معنی که آنها از تقلید از سنت های مردانه روی برگردانده اند اما هنوز به صورت کامل به مرحله سوم که در آن زنان به جای توجّه به مردان، خویشتن زنانه خویش را مورد توجّه قرار می دهند و با لحن، ادبیات و شیوه روایت خاص خود، به بیان تجربه های خاص خود می پردازند پای ننهاده اند و در آستانه این مرحله برجای مانده اند.
۵.

نگاهی به فلسفه وجودی زن در دو رمان زویا پیرزاد

کلیدواژه‌ها: فلسفه وجودی (هویت) زن زویا پیرزاد رمان عادت می کنیم چراغ ها را من خاموش می کنم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۶ تعداد دانلود : ۴۳۶
امروزه فمینیسم و نگرش نسبت به زن از موضوعات مهمّ پژوهش در مطالعات جامعه شناسی و حوزه های مختلف فرهنگی است و این مسئله طیّ چند دهه اخیر در حوزه ادبیّات داستانی به خصوص در آثار نویسندگانِ زن موضوع اصلی تلقّی می شود. زویا پیرزاد از جمله نویسندگان موفّق در عرصه ادبیّات داستانی، زن را محور اصلی دو رمان خود قرار داده است و توانسته دنیای زنانه را با تفکّر، اندیشه و قلمی زنانه به نگارش در آورد و ابعاد مختلف هویّت زنانه را بازنمایی کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی فلسفه وجودی زن و ابعاد مختلف هویّت زنانه در دو رمان «عادت می کنیم» و «چراغ ها را من خاموش می کنم» پیرزاد است. نگارنده به روش کتابخانه ای و با مطالعه در علوم جامعه شناسی و بین رشته ای، زن و هویّت زن را در دو رمان ذکر شده تحلیل و بررسی کرده است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد پیرزاد در دو رمان خود شخصیّت وجودی زن را بر اساس ابعاد مختلفی از هویّت زنانه به تصویر کشیده است. زنان این دو رمان نمونه هایی از زنان در بستر جامعه می باشند که در پی شناخت هویّت خود و ابعاد مختلف هویّت زنانه هستند و تلاش می کنند تا با هویّت یابی به تحوّل و رشد در ابعاد وجودی خود دست یابند.
۶.

نقد فمینیستی رمان های «بنات الریاض» اثر رجاءالصانع و «عادت می کنیم» اثر زؤیا پیرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد فمنیستی رجاء الصانع زؤیا پیرزاد بنات الریاض عادت می کنیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۲ تعداد دانلود : ۴۵۷
با پیدایش جنبش های فمنیستی در سده های نوزدهم و بیستم، زن و مشکلات او در مرکز توجه نویسندگان و ادیبان جهان قرار گرفت. هرچند بسیاری از ادیبان به گونه ای کلیشه وار و سطحی به بررسی زن و مسائل او پرداخته اند؛ اما در اندک آثاری از بزرگان این عرصه، شاهد پرداختن دقیق به مسائل این جنس هستیم. رجاء الصانع نویسنده پرآوازه عربستانی و زویا پیرزاد نویسنده ایرانی از جمله کسانی اند که در این زمینه توانسته اند گوی سبقت را از دیگر بزرگان این میدان بربایند. این دو نویسنده، افزون بر پرداختن به زنان در آثار خود، به عنوان شخصیت هایی اصلی و تأثیرگذار، به طرح مشکلات و مسائل آنان پرداخته اند. پژوهش حاضر برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی، رمان «بنات الریاض» نوشته رجاء الصانع و رمان «عادت می کنیم» نوشته زویا پیرزاد را واکاوی و بررسی نماید و نقدی فمنیستی از این دو رمان ارائه دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که گرچه هر دو نویسنده محل زندگی، آداب و رسوم، زبان، فرهنگ و بخشی از تفکراتشان با یکدیگر تفاوت هایی دارد؛ اما هر دو تحت تأثیر مکتب فکری فمنیسم، مباحث و مفاهیم مشترکی را در آثارشان بازتاب داده اند؛ زنان در هر دو رمان، زنان آزاده ایند که در برابر مردان و جامعه سنتی می ایستند و از حقوق خویش دفاع می کنند.
۷.

روابط عاطفی در دو رمان «أنا أحیا» و «عادت می کنیم» بر اساس نظریه ی هرم عشق استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۶۹
الگوهای رایج و مشترک روابط عاطفی و دلبستگی میان انسان ها در داستان های واقع گرایانه انعکاس یافته است و مهارت نویسندگان در ارائه ی این الگوها موجب جذابیت و باورپذیری هر چه بیشتر نوشته هایشان شده است. لیلی بعلبکی و زویا پیرزاد از نویسندگان واقع گرای معاصر ادبیات لبنان و ایران هستند که پرداختن به مسائل و ارتباطات عاطفی (زنان) از شاخصه های بارز فکری آن دو به شمار می رود. روان شناسان متعددی کوشیده اند عشق و روابط عاطفی را توضیح دهند. رابرت استرنبرگ یکی از این روان شناسان است که به تبیین علل دوام یا گسستگی روابط بین زن و مرد در قالب نظریه ی مثلث عشق پرداخته است. او عشق را همچون هرمی می داند که دارای سه رکن «صمیمیت»، «شهوت» و «تعهد» است. از ترکیب این سه رکن انواع متفاوتی از عشق شکل می گیرد. نگارندگان این نوشتار سعی دارند مقوله ی عشق و روابط عاطفی میان زن و مرد را به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریه ی مثلث عشق استرنبرگ در دو رمان «أنا أحیا» و «عادت می کنیم» از این دو نویسنده بررسی کنند. برآیند این نوشتار حاکی از آن است که ساختار علی و معلولی در ارتباطات عاطفی این داستان ها با نظریه ی هرم عشق استرنبرگ هماهنگی دارد و وجود ارکان سه گانه ی عشق باعث بروز عشق های متفاوتی در این دو رمان شده است. بعلبکی با توجه به شرایط اجتماعی که در آن زندگی کرده است نتوانسته تعادل و توازنی بین ارکان عشق ایجاد کند؛ او ارتباطات عاشقانه ی محدودتری توصیف کرده است و فقدان نمونه ای از عشق آرمانی نشانگر دیدگاه منفی او به روابط مرد و زن و مردسالاری شدید حاکم بر جامعه ی اوست. اما پیرزاد دیدگاه مثبتی به موضوع عشق دارد و عشق آرمانی در داستانش بسامد بالایی نسبت به دیگر عشق ها دارد.
۸.

سیمای زن در «دیگر کنیزهای تان نیستیم» و «عادت می کنیم»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زن جامعه مردسالار سحر خلیفه زویا پیرزاد دیگر کنیزهای تان نیستیم عادت می کنیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۱۰
این پژوهش که به شیوه تحلیلی- توصیفی تدوین شده بر آن است که با بررسی سیمای زن و حضور وی در اجتماع در دو رمان «دیگر کنیزهای تان نیستیم» از سحر خلیفه و رمان «عادت می کنیم» از زویا پیرزاد ، گامی کوچک در شناساندن افکار فمنیستی هر دو نویسنده بردارد؛ ضمن بررسی آثار هر دو نویسنده درمی یابیم که زنان ترسیم شده در هر دو رمان زنانی بی باک و سلطه جو هستند که با حضور فعال و پرشور خویش در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و تعامل با مردان، از قوانین جوامع مردسالار و سنتی خویش سرپیچی کرده اند.
۹.

خوانشی نو از زنان در جامعه ایران و لبنان بر اساس نظریه گیدنز (بررسی سنّت و مدرنیته در دو رمان أنا أحیا و عادت می کنیم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت و مدرنیته ادبیات زنان لیلی بعلبکی زویا پیرزاد أنا احیا عادت می کنیم آنتونی گیدنز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۳۱
ارتباط ادبیات با جامعه ازجمله موضوعات مورد توجه در پژوهش های ادبی است؛ رابطه دوسویه سنّت و مدرنیته به عنوان یک مسأله اجتماعی در رمان های معاصر بازتاب یافته است و جامعه شناسی ادبیات سعی دارد این رابطه را شرح دهد. با ورود مدرنیته به ایران و کشورهای عربی، تقابلی آشکار بین آن و سنّت های موجود در جامعه به وجود آمد و نویسندگان این تقابل را در آثارشان به تصویر کشیدند. از آنجا که زیرساخت های مشترک و شباهت های فرهنگی عاملی برای تطبیق دو اثر ادبی است، این پژوهش با بررسی دو رمان أنا أحیا نوشته لیلی بعلبکی و عادت می کنیم نوشته زویا پیرزاد سعی دارد نظر آن ها را با تکیه بر نظریه آنتونی گیدنز (در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست) نشان دهد. بررسی درون مایه های مشترک این دو رمان نشانگر تقابل و جدال میان باورهای سنّتی و مدرن درباره زنان است و شاخص های سنّتی فرهنگی و اجتماعی بیشتر از عناصر مدرن در این دو رمان دیده می شود. تلاش شخصیت های اصلی زن رمان در تقابل میان باورهای نوگرای خود و سنّت های حاکم بی نتیجه می ماند و بر اساس نظریه ساختار اجتماعی گیدنز که اعتقاد دارد سنّت در مدرن ترین جوامع هم به حیات خود ادامه می دهد، در پایان این سنّت ها هستند که مسیر آن ها را تعیین می کنند و نویسندگان علی رغم گرایش زیاد به مدرنیته و نوگرایی، واقعیت اجتماعی زمانشان را بر شخصیت های اصلی رمان تحمیل می کنند.