مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
نمایش ایرانی
حوزههای تخصصی:
تعزیه به عنوان مهمترین شیوه نمایش مذهبی و آیینی در ایران، از قابلیت های بسیاری برخوردار است، که می تواند در اشکال گوناگون تصویر پردازی نوین امروز مورد استفاده قرار گیرد. در این میان، شاید تنها عنصر بسیار مهمی که تاکنون به آن توجه شده، کارکرد فاصله گذاری در شیوه اجرایی آن است. اما با بررسی نسخ موجود از مجالس تعزیه، عناصر دیگری نیز قابل باز شناسی و استفاده هستند که مورد توجه و بررسی علمی قرار نگرفته اند. رابطه تعزیه و نمایش مذهبی در شکل عام آن، و همچنین مضامین اصلی مطرح شده در تعزیه ها، به شناخت هر چه بیشتر این عناصر و قابلیت های آن کمک می کند؛ ضمن آن که وجود موسیقی به عنوان عامل بیانی و عنصری اجرایی، زمینه ای را فراهم می آورد که در یافتن نوعی لحن در آثار تصویری،دراماتیک، (همچون موسیقی تصویری Music Video) می تواند مورد استفاده قرار گیرد. بررسی این عناصر مانند درهم ریزی زمانی، درهم ریزی مکانی، جابه جایی شخصیت ها، کارکرد موسیقی، و نیز چگونگی تاثیرگذاری بر مخاطب، نشان می دهد که تعزیه قابلیت های ویژه ای در عرصه تصویرپردازی رسانه ای دارد. این مقاله با مطرح کردن یک نمونه (مجلس درویش بیابانی و موسی (ع)) و بررسی دو نسخه از آن می کوشد این قابلیت ها را بازشناسی کرده، تواناییهای آنها را برای استفاده در تصویرپردازی نوین و امروزی تبیین نماید.
عناصر نمایشی در پرده خوانی به عنوان هنری چندرسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرده خوانی به عنوان یکی از اشکال نمایش سنتی در ایران از قابلیت های بسیاری در بیان هنری و نمایشی برخوردار است. در مورد این شیوهی نمایشی تاکنون به ساختار و شیوه های اجرای آن در شکل سنتی خود پرداخته شده است. پرسش این پژوهش آن است که آیا با ایجاد تغییر در عناصر نمایشی پرده خوانی و امروزی کردن آنها، این شیوهی نمایشی میتواند در یکی از مهم ترین اشکال هنری جهان امروز، یعنی هنر چندرسانه ای مورد استفاده قرار گیرد و قابلیت جذب طیف وسیعی از مخاطبان را دارا شود؟ فرضیهی اصلی آن است که شناخت عناصر نمایشی این هنر و مقایسهی آن با نمونه های هنر چندرسانه ای میتواند قابلیت های پرده خوانی را در پدید آوردن زمینه های بیانی نوین، آشکار سازد. این مقاله با مطرح کردن چند نمونهی غربی از هنر چندرسانه ای و تطبیق آن با عناصر پرده خوانی در شکل کلی آن تلاش دارد تا این قابلیت ها را بازشناسی کرده و تواناییهای آن را برای استفاده در هنر چندرسانه ای امروزی تبیین نماید. بررسی این عناصر مانند نحوهی اجرا، استفاده از تصویر، کاربرد لحن و موسیقی (چه به صورت آواز و چه به صورت همراهیکننده) و نیز چگونگی تاثیر آن بر مخاطب، نشان میدهد که پرده خوانی میتواند از قابلیت های ویژه ای در عرصهی هنر امروز جهان برخوردار شود.
برتولت برشت در ایران: بازنگری مرگ یزدگرد بهرام بیضایی از منظر فردریک جیمسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
1-31
حوزههای تخصصی:
در جستار حاضر تلاش شده است از نگرش های اروپامحور به نمایش نامه مرگ یزدگرد (1393) بهرام بیضایی چهره برداشته شود. باری، هدف این نیست که بیضایی نویسنده ای با تمایلات کاملاً ایرانی معرفی گردد و از تأثراتش از ادبیات غرب چشم پوشیده شود. به طور دقیق تر مطلوب این است که مرگ یزدگرد درمقابل تئاتر روایی برتولت برشت قرار داده و به رویکرد خلاقانه بیضایی در استفاده از مدل برشتی تئاتر اشاره شود. در این میان، نگاه برشت به تاریخ، مفاهیم تناقض، پروایروسیس و کاسوس به علاوه اعتقادش به امکان ایجاد تغییر و اصلاح حتی در تاریک ترین دوره ها در مرکز توجه قرار گرفته و بازتاب آن در نمایش نامه مذکور بیضایی واکاوی شده است. همچنین برخی از تکنیک های مشترکی که بیضایی با تأسی از نمایش خنده آور ایرانی موسوم به «تقلید» و برشت برای تحقق مقوله «فاصله گذاری» به کار برده اند، بررسی شده است. در این پژوهش، نظریات فردریک جیمسون درباره تئاتر برشت به کار گفته شده و دیدگاه های وی به عنوان روشی برای پرداختن به این موضوع مورد استفاده نویسندگان قرار گرفته است. نتایج بررسی نشان می دهد بیضایی درعین حالی که عمیقاً وام دار سنت های نمایشی اصیل ایرانی است، از آن دسته از دستاوردهای برشت که برای موقعیت ایرانی متناسب است، نیز بهره وافر برده؛ بنابراین مرگ یزدگرد را به اثری چندوجهی تبدیل کرده که علاوه بر مخاطب ایرانی، مخاطب غربی نیز می تواند به واسطه آشنایی اش با تئاتر برشتی با آن ارتباط برقرار کند.
تعزیه سیار در صحنه شهر؛ بررسی نشانه-معناشناختی سیالیت مکان در تعزیه ضیابر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
53 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تعزیه سیار یکی از شیوه های اجرایی نمایش تعزیه است که صحنه های آن، نه در یک مکان ثابت، بلکه در طول یک مسیر اجرا می شود. مسئله پژوهش حاضر این است که چگونه گفتمان تعزیه سیار در ارتباط با جابه جایی مرزهای مکانی شکل می گیرد و این جابه جایی ، چگونه به مثابه فرایندی ظاهر می شود که تعزیه را به امری تحولی تبدیل می کند. در تحقیق حاضر، تعامل میان گفتمان تعزیه سیار ضیابر (نمونه موردی) و گفتمان شهر مورد مطالعه قرار می گیرد و همچنین تأثیرات نشانه-معناشناختی اجرای تعزیه بر مکان ها و فضاهای شهری ضیابر بررسی می شود.اهداف پژوهش: هدف اصلی این تحقیق، شناخت وجوه نشانه-معناشناسانه سیالیت مکان در تعزیه سیار و کارکرد آن در دگردیسی مکان های شهری است.روش پژوهش: با روش کیفی مبتنی بر تحلیل نشانه-معناشناسی صورت پذیرفته است. نشانه-معناشناسی رویکردی است که خاستگاه اندیشگانی فرانسوی دارد و حاصل گذار از نشانه شناسی ساخت گرا و کلاسیک به سوی نشانه شناسی مبتنی بر «تن»، «ادراک» و «حضور» با زمینه پدیدارشناختی است.نتیجه گیری: مسیر حرکت تعزیه ضیابر از به هم پیوستن سه موقعیت مکانی اصلی این شهر (قبرستان، خیابان اصلی و خانه آیت الله ضیابری) شکل می گیرد. با بررسی ویژگی سیال این تعزیه، مشخص می شود که چگونه مکان های مذکور روایت پذیر شده و از کارکرد و نقش های پیشین خود فاصله می گیرند. به طوری که این امر موجب دگردیسی مکان ها، فضاها و همچنین استعلایافتگی شهر در طول اجرای تعزیه می شود.
تأثیرِ تصوف بر شبیه خوانی: بررسی مجلسِ عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
۳۲۷-۳۷۰
حوزههای تخصصی:
از میان تمامی نمایش های آیینی در ایران، شبیه خوانی تکامل یافته ترین آن هاست؛ عصاره ای از هر آنچه در گونه های دیگر نمایش ها و آیین های کهن در ایران سراغ داریم و گاه دربردارنده پاره هایی از دیگر هنرها همچون نقاشی و معماری و از همه مهم تر، موسیقی و شعر. ازسویی، کم تر می توان تردید داشت که برجسته ترین و کلان ترین جریان در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران، تصوف و آثار صوفیانه است. مضمون ها و فضاهای صوفیانه و جهان بینی عرفانی، بر اغلب آثار طراز اول ادبیات فارسی، چه نثر و چه نظم، سایه افکنده است و این حضور قاطع را می توان جدا از متون ادبی، در شاخه های دیگر هنر و حتی گاه فرهنگ روزمره ایرانی به روشنی نشان داد. ما در این مقاله کوشیده ایم که برخی از تأثیرهای نگاه صوفیانه و بینش عرفانی را در نمایش شبیه خوانی بررسی کنیم. آنچه از این کوشش برمی آید این است که در شبیه خوانی، بیش از آنکه با واقعیتی تاریخی سروکار داشته باشیم، با نوعی تأویل و برداشت مردمی آمیخته با گفتمان هایی نظیر تصوف مواجهیم. در این زمینه با مطالعه موردی مجلسِ شهادت امام، مهم ترین گونه این تأویل ها و برداشت ها را نشان داده ایم.
مطالعه قابلیت های تدریس حسن نیرزاده نوری به کمک نمایش ایرانی بر پایه آرای هانری ژیرو
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
57-63
حوزههای تخصصی:
بی شک امر تعلیم و تربیت یکی از بزرگترین دغدغه های بشر در طول تاریخ بوده است و تعدد نظریه های تربیتی خود نشان از اهمیت این موضوع نزد همه فرهنگ های بشری دارد. به روز شدن و ایستا نبودن نظریه های تربیتی نیز خود مؤید تکاپو و قابلیت های ضمنی و عینی امر تعلیم و تربیت است که در عصر حاضر به همراهی با نظریه های انتقادی انجامیده است. هانری ژیرو یکی از مهمترین نظریه پردازان انتقادی معاصر و واضع نظریه تعلیم و تربیت مرزی است. این نظریه که یکی از اثربخش ترین نظریات تربیتی پست مدرنیستی است با اهداف رهایی ب خش سعی در تربیت نسل های جدید برای زندگی دموکراتیک در یک جامعه مساوات خواه دارد. حسن نیرزاده نوری، معلمی ایرانی است که از دهه سی تا دهه شصت خورشیدی به آموزش و تعلیم الفبا با کمک گرفتن از هنر نمایش پرداخته است. روش به کارگیری ارکان نمایش ایرانی توسط او فراتر از تعلیم صرف الفبا، به پرورش فکری و معنوی دانش آموزان می انجامد. پژوهش پیش رو به روش تحلیلی - توصیفی صورت گرفته و قصد دارد تا با مطالعه مؤلفه های تدریس نیرزاده و انطباق آنها با نظریه تعلیم و تربیت مرزی ژیرو، به این پرسش اصلی پاسخ دهد که شیوه نیرزاده چگونه می تواند همسو با مؤلفه های تربیتی هانری ژیرو شمرده شود؟ و پرسش فرعی اینکه شیوه تدریس نیرزاده با چه بخش یا بخش هایی از نظریه ژیرو تفاوت دارد؟ این پژوهش خود را بر این فرضیه استوار می سازد که آموزش ابتدایی در ایران با بهره مندی از هنر نمایش می تواند خود را به نظریات تعلیم و تربیت پست مدرن ژیرو (نظریه تعلیم و تربیت مرزی) نزدیک کند و در عین حال ارزش های بومی خود را حفظ کرده، به نسل نوآموز انتقال دهد.
شکل گیری نمایش ایرانی از جهانی دایجتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم دایجسیس (نقل) نخستین بار توسط افلاطون در مقابل میمسیس (تقلید) مطرح شد. سپس ارسطو اصطلاح میمسیس را به حوزه درام وارد کرد و به توصیف آن در مقابل هنرهای اپیک (روایی) پرداخت. در دوران معاصر، مبحث دایجسیس و میمسیس در حوزه روایت شناسی بار دیگر موردتوجه قرار گرفت و به واژگانی کلیدی برای تمایز میان روایت کلامی و درام بدل شد. در نمایش سنتی ایران اما، دایجسیس و میمسیس کاملاً درهم تنیده شده است. در این مقاله، با استفاده از مستندات تاریخی، به روش توصیفی- تحلیلی، روند شکل گیری نمایش بومی از سنت های داستان گویی در ایران مورد بررسی قرار می گیرد تا از این راه روند انتقال راهکارهای نقلی به زبان نمایشی و پیوند دایجسیس و میمسیس در درام ایران دنبال شود. برای این منظور، نحوه ارائه عناصری چون شخصیت، دیالوگ، مکان و زمان در نقالی و تعزیه مورد بررسی قرار می گیرد تا نشان داده شود چگونه ارائه داستانی این عناصر، امکان ظهور دایجسیس در درام را ممکن می کند. در پایان، مبحث دایجسیس و میمسیس در روایت شناسی مورد بازنگری قرار می گیرد تا برخلاف ادعای روایت شناسان اولیه، ثابت شود این دو اصطلاح نه تعاریفی برای جدا کردن درام از روایت، بلکه ویژگی هایی در درون هر دو می تواند باشد.
بازخوانی مکان و فضای نمایش ایرانی در منتخبی از نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازخوانی به عنوان برابر نهاده ای برای دراماتورژی، یکی از ابعاد فرایندی جامع برای به روزرسانی سنت هاست. نمایش به عنوان هنری اجتماعی در گفتگو با جامعه است، بنابراین هم شکل دهنده ایده ها در جامعه و هم بازتاب دهنده ویژگی های جامعه است. با وجود آنکه جنبه های نمایشی ادبیات و فرهنگ ایرانی هنوز پتانسیل های بسیاری برای به روزرسانی دارد، منابع و مدارک اندکی برای بازخوانی نمایش ایرانی وجود دارد. اما نگارگری ایرانی حاوی اطلاعات ارزشمندی از صور خیال هنرمند ایرانی و بازتاب دهنده اطلاعات بسیاری از جمله معماری، نمایش و جامعه است. این مقاله که پژوهشی بین رشته ای در معماری، نمایش و نگارگری است، با روش تاریخی-تحلیلی به کمک رویکرد بازتاب در جامعه شناسی هنر، در تلاش برای بازخوانی مکان نمایش ایرانی در نگارگری ایرانی است. نتایج گویای آن است که نگارگران در انتخاب موضوع و شیوه بیانی متاثر از بسیاری نکات مهم نمایشی از جمله نحو مکان های مکث و تامل در شهر و منظرفرهنگی برای برپایی انواع نمایش، خرده نمایش و خلق مکان های همگرای اجتماعی بوده اند. بنابراین می توان بازتابی از انواع نمایش ها و عناصر نمایشی از جمله انواع صحنه های میدانی، قابی و تخت گاهی را در آنها مشاهده کرد.