مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
نشانه شناسی شعر
حوزههای تخصصی:
ترانه های عامیانه ویژه کودکان بخش مهمی از زندگی فرهنگی جامعه را تشکیل می دهد. این ترانه ها کارکردهای ایجاد نشاط و آرامش و پرورش و تربیت غیرمستقیم کودکان را نیز دارد. با بررسی نشانه های زبان شعر کودک در عامه سروده های کودکانه، درجه انطباق این اشعار با قواعد شعری و زبانی شعر رسمی مشخص می شود و می تواند فرضیه وجود الگویی نشانه ای-زبانی واحد در ساخت شعر کودک در هر دو شکل رسمی و عامیانه را اثبات نماید. بدین منظور مقاله حاضر با رویکرد نشانه شناختی برجسته ترین نشانه های زبانی شعر کودک را در ترانه های کودکانه و لالایی های تالشی جنوبی بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عامه سروده های کودکانه تالشی از قواعد شعری و نشانه های زبانی شعر کودک رسمی پیروی می کند. درجه این انطباق در نشانه موسیقی بیش از سایر نشانه ها و در نشانه یکپارچگی معنایی کمتر از دیگر نشانه های زبانی دیده شد. نیز نتایج یادشده از لالایی ها بیش از ترانه ها دریافت گردید.
تحلیل نشانه شناسی معشوق در شعر شاملو براساس نظریه مایکل ریفاتر مطالعه موردی: شعر «سرود آن کس که از کوچه به خانه بازمی گردد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
97 - 116
حوزههای تخصصی:
نظریه نشانه شناسی شعر مایکل ریفاتر، از نظریه های خواننده محور سده بیستم اروپاست که در تحلیل شعر های اروپایی بسیار تأثیرگذار بوده است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از نظریه مذکور، موضوع معشوق در نمونه ای از شعر معاصر -از شاملو- بررسی شده است. پژوهشگران پس از خوانش اکتشافی، با بهره گیری از توانش ادبی به خوانش پس کنشانه شعر پرداخته اند. انباشت هایی با معنابن های «فرزند» و «معشوق»، اندیشه غالب شعر را نشان داد. از بررسی منظومه های توصیفی با هسته های «تولد»، «معشوق» و «خانه» و رابطه این انگاره های بنیادین با انباشت ها، جمله های حدسی در قالب هیپوگرام حاصل شد. ماتریس ساختاری شعر که دربرگیرنده ویژگی های خاص معشوق شعر شاملو است، به این ترتیب است: امید به آینده ای پربار -اشتیاق صادقانه معشوق- معشوق نخستین خواننده نوسروده های شاعر -حضور حقیقی معشوق انگیزه سرایش شاعر- تشویق معشوق از شاعر -معشوق پناهگاه شاعر- ناگزیری مردم از پذیرش شعرهای سپید شاعر. ویژگی های خاص معشوق در شعر شاملو از راه بررسی نشانه شناختی را می توان این گونه برشمرد: جلوه انسانی دارد، حقیقی است، دارای هویت فردی، یگانه، زمینی و در دسترس است. همچنین هم پا، هم راه، پناه، قابل اعتماد، کنش ور و انگیزه سرایش ش اعر است. پاره ای از زندگی واقعی اوست. دوست دارد و دوست داشته می شود.
کاربرد نظریه نشانه شناسی مایکل ریفاتر در تحلیل شعر ققنوس نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظریه نشانه شناسی شعر مایکل ریفاتر ، ابتدا اشعار به دو شیوه خوانش دریافتی (heuristic ) و خوانش ناپویا (retroactive ) بررسی و واکاوی می شوند که در مرحله اول به جستجوی معنا و در مرحله دوم به دلالت های زبانی توجه می شود ، در این خوانش، پس از مشخص کردن عناصر غیر دستوری در متن، ارتباط پنهانی و درونی عناصر متن در قالب انباشت و منظومه های توصیفی تبیین می گردد، سپس خواننده یا منتقد به دریافت تداعی های واژگانی و مفهومی یا موضوعات کلیدی روی می آورد و سرانجام این مباحث به دریافت و کشف شبکه ساختاری شعر می انجامد . در شعر ققنوس نیما، پس از بررسی و تحلیل عناصر غیر دستوری، به انباشت ها، منظومه های توصیفی و شبکه ساختاری زیر می توان دست یافت : انباشت ققنوس و محل زندگی و جامعه؛ منظومه های توصیفی ناامیدی و غربت شاعر و بی تفاوتی و یأس جامعه؛ شبکه ساختاری: ناامیدی- رنج و اندوه - مرگ- آینده امیدبخش.
کاربست الگوی نشانه شناختی ریفاتر در خوانش شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پژوهش های بنیادی در حوزه نشانه شناسی شعر به مایکل ریفاتر (1924-2006) تعلق دارد. ریفاتر در مکتبِ ساختارگرایی پرورش یافته و در نهایت به نظریه دریافت گرایش پیدا کرده است. به همین دلیل، وی در زمره ساختارگرایانِ هرمنوتیک قرار می گیرد. به کار گیری الگوی نشانه شناختی ریفاتر در بازخوانی آثار ادبی، به ویژه شعر، نکات مهمی را درباره آفرینشِ اثر و همچنین بازآفرینیِ آن از سوی خواننده روشن می کند. بنابراین، در پژوهش حاضر، به طورِ موردی، شعرِ «در آستانه» احمد شاملو بر اساس این الگو بررسی است. تحلیل این شعر نشان می دهد «در آستانه» محصولِ بسطِ ماتریس واحدی است که دلالتمندی شعر بدآن وابسته است. این ماتریس که حاکی از «انتقال از این جهان به جهانی دیگر» است، نخست به سه موضوع مستقل، یعنی انتقال، جهانِ هستی و جهانِ دیگر تفکیک شده است. هر یک از این موضوع ها، خود، از طریق تکنیک هایی چون انباشت، منظومه توصیفی، یا فضای متنی بسط یافته اند. این پژوهش همچنین نشان می دهد که شعر در روندِ خوانش از سطحِ محاکاتی بر می گذرد و به سطحی بالاتر، یعنی سطحِ نشانه شناختی، می رود؛ تنها در این سطح است که می توان وحدتِ شعر و دلالتمندی آن را بازجست.
خوانش نشانه شناختی کتیبه اخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
283 - 306
حوزههای تخصصی:
مسأله اصلی در این مقاله، بررسی و تحلیل شعر کتیبه اخوان، بر مبنای نظریه نشانه شناسی مایکل ریفاتر است، در این نظریه، ابتدا اشعار به دو شیوه خوانش اکتشافی(Heuristic) و خوانش پس نگر(Retroactive ) بررسی می شوند که در مرحله اول به جستجوی معنا و در مرحله دوم به دلالت های زبانی توجه می شود، در روش تحقیق مبتنی بر نشانه شناسی، کتیبه به شیوه خوانش پس نگرانه (Retroactive ) بررسی می شود و در این مرحله به دلالت های زبانی آن توجه می شود، در این خوانش پس از مشخص کردن عناصر غیردستوری، ارتباط پنهانی و درونی عناصر متن در قالب انباشت و منظومه های توصیفی تبیین می گردد، سپس به دریافت هیپوگرام ها یا موضوعات کلیدی روی آورده می شود و نهایتا به دریافت و کشف ماتریس یا شبکه ساختاری شعر ختم می شود. فرض بر این است که در شعر کتبیه می توان به خوانش دوم یا پس نگرانه دست یافت و عناصر غیر دستوری، انباشت ها، منظومه های توصیفی و شبکه ساختاری آن را نشان داد.
کاربست نظریه مایکل ریفاتر بر شعر زمستان «اخوان ثالث»
منبع:
پازند سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۰ و ۵۱
81 - 91
حوزههای تخصصی:
در نظریه نشانه شناسی شعر مایکل ریفاتر با تکیه بر ساختارگرایی، توانش ادبی خواننده و واکنش او نسبت به متن سعی بر آن است تا شیوه ای نظام مند از خوانش متن ارائه شود. در این نظریه دو شیوه خوانش مطرح است؛ ابتدا اشعار به دو شیوه خوانش دریافتی و خوانش ناپویا بررسی و واکاوی می شوند که در مرحله اول به جستجوی معنا و در مرحله دوم به دلالت های زبانی توجه شده است. در این شیوه خوانش، به بررسی ارجاع نشانه ها به درون متن و ایجاد شبکه های به هم پیوسته از نشانه ها توجه می شود. روش پژوهش در این مقاله یادداشت برداری و تحقیقات کتابخانه ای است. کتاب نشانه شناسی مایکل ریفاتر(1998) منبع اصلی محسوب شده است. در مقاله حاضر، نخست رویکرد نظری ریفاتر معرفی و سپس بر مبنای آن خوانش مشهورترین دفتر شعری اخوان یعنی «زمستان» و مشهورترین شعر این دفتر نیز که«زمستان» نام دارد و به لحاظ تصویری بسیار غنی و نزدیک به سی تشبیه، کنایه، استعاره و نماد دارد بررسی می شود. پس از بررسی و تحلیل عناصر غیردستوری، به انباشت ها، منظومه های توصیفی و شبکه ساختاری دست می یابیم. هدف این پژوهش تلاش برای خوانش دقیق تر و ژرف تر در شعر مورد نظر، با استناد به چارچوب پیشنهادی ریفاتر است.
کاربست نظریه مایکل ریفاتر در خوانش و مقایسه حکایت «خلیفه و اعرابی» مثنوی مولوی و مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
125 - 148
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی عنوان عامی است که مجموعه متکثّر و متنوّعی از رویکردهای نقادانه ذیل آن طبقه بندی می شوند. براساس نظریه ریفاتر متون ادبی کارکردی لزوماً غیرمستقیم دارد که معنا در آن به وسیله صناعات ادبی به خواننده القا می شود. تحقق نظریه مذکور مستلزم فرایندی متفاوت در خوانش شعر است. در این نظریه خاستگاه شعر ازطریق تحلیل مؤلفه هایی همچون: «انباشت، منظومه های توصیفی، تعیّن چندعاملی، تبدّل و بسط» از سطح محاکات فراتر رفته و به منظومه ای دلالتمند و واحد مبدّل می شود. به دلیل تنظیم نظریه ریفاتر برپایه اصول و قواعد جهانی، امکان خوانش اشعار تمام زبان ها در چهارچوب نظری او وجود دارد. حکایت «خلیفه و اعرابی» در زمره مهم ترین تمثیلات مثنوی مولوی است که ساختار بنیادین آن بر پایه «مصیبت نامه» عطار بنا شده و به دلیل ماهیت نمادین آن قابل تحلیل با نظریه نشانه شناسیِ شعر است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی به خوانش و مقایسه این دو حکایت در مثنوی و مصیبت نامه پرداخته و با ارائه قرائن در پی اثبات آن است که حکایت «خلیفه و اعرابی» در هردو منظومه، محصول بسط خاستگاه نسبتاً همسویی (قلّت معرفت و طاعت بشری) است که دلالتمندی شعر به آن وابسته است. این ماتریس در مثنوی به سه شاخه «جدال عقل و نفس، تلاش عقل جزئی برای گذر از وادی آزمون و درنهایت پیوستن به عقل کل» تقسیم می شود که در مصیبت نامه تنها به دو زنجیره آخر بسنده شده است. مولوی در« انباشت» به دلیل نگرش روان شناسانه به امور، زنجیره واژگانی عینی تری را برگزیده و در منظومه های توصیفی نیز با افزودن یک مدل فلکی نسبت به مصیبت نامه علاوه بر گسترش پیرنگ داستان در شرح تباین میان عقل و نفس موفق ترعمل کرده است.
کاربست الگوی خوانش شعر مایکل ریفاتر در حل مشکل بیت «پیر ما گفت خطا..» از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
153 - 183
حوزههای تخصصی:
بیت «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاکِ خطاپوشش باد» ازجمله ابیات بحث برانگیز دیوان حافظ است که حساسیت و توجه بیشتر شارحان را برانگیخته است. تاریخچه شرح و تأویل این بیت دیرینه ای حدوداً پنج قرنی دارد. یعنی از زمانی که ملا جلال الدین دوانی در نیمه دوم قرن نهم هجری قمری به شرح این بیت پرداخت تا به امروز شارحان بسیاری درباره معنای آن نکته ها گفته اند و نوشته اند. وجود این اختلافات بی پایان انگیزه ای شد تا در این مقاله تلاش شود با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به اتکای الگوی مایکل ریفاتر، معنای بیت به استناد شواهد متنی و همچنین ارتباط معنایی بخش های مختلف غزل شرح شود. ریفاتر با طرح دوگانه خوانش محاکاتی و نشانه شناسانه، درک دلالت های نهفته شعری را در گرو تمرکز بر شیوه بازنمایی ایده اصلی در قالب «انباشت ها» و «منظومه های توصیفی» متن می داند. براین اساس غزل مورد بحث به چهاربخش مختلف تقسیم شد و پس از بررسی انباشت های واژگانی این بخش ها و یافتن ایده محوری یا به تعبیر ریفاتر «ماتریس» اثر، بیت موردمناقشه در سایه ماتریس یافته شده بازخوانی شد تا مستندترین تأویل ارائه شده برای آن شناسایی و عرضه شود. براین اساس ایده «خطاپوشی» به مثابه «خطا نپنداشتن»، نه «درگذشتن از خطا» به عنوان ماتریس تشخیص داده شد و با تکیه بر آن این نتیجه حاصل آمد که منظور از «خطاپوشی» به عنوان صفتی ستوده در نزد پیر «خطا ندیدن» کاستی ها و شرور این جهانی است نه «چشم پوشی» از آنها به مثابه خطاهایی حقیقی که وجود نظام احسن را با چالش مواجه می سازند. نکته دیگر آنکه اگر کلیت غزل با محوریت بیت چهارم مورد خوانش قرار گیرد، مشکل بیت مورد مناقشه تاحدود زیادی حل خواهد شد؛ چراکه شواهد محکم متنی نشان می دهند، حافظ این غزل را بیشتر با نیت درخواستی دوستانه از شاه شجاع درباره خطاپوشی نسبت به خطای منتسب به او سروده است؛ خطاپوشی ای که حاصل خطانپنداشتن آن نسبت دروغ است، نه درگذشتن از آن به مثابه خطایی حقیقی.
تحلیل غزل «چهره آفتاب پنهان است» از حسین منزوی بر اساس رویکرد نشانه شناسی شعر «مایکل ریفاتر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
65 - 84
پژوهش حاضر به تحلیل غزل «چهره آفتاب پنهان است» حسین منزوی بر اساس رویکرد نشانه شناسی شعر «مایکل ریفاتر» پرداخته است. هدف از این پژوهش، کشف دلالت ها و لایه های پنهان این غزل در سطح خوانش پس کنشانه با هدف پاسخگویی به این پرسش است: در غزل «چهره آفتاب پنهان است»، چه عواملی خاستگاه شعر را به وجود می آورند؟ با توجه به بافت غزل به نظر می رسد این امر به واسطه عناصر دلالتمند در شعر محقق می گردد. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر اسناد کتابخانه ای است. در این پژوهش، پس از انتخاب غزل «چهره آفتاب پنهان است» مطابق با رویکرد ریفاتر، شعر مذکور در سطح قرائت اکتشافی و قرائت پس کنشانه بررسی شد و با تمرکز بر قرائت پس کنشانه، غزل منتخب با هدف کشف خاستگاه شعر، باتوجه به دو نظام معناساز «فرایند انباشت» و «منظومه توصیفی» تحلیل شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در «فرایند انباشت»، تعابیر شاعرانه در محور عمودی و رابطه استعاری حول محور مفهوم «عدم ارتباط» می چرخند، و در «منظومه توصیفی» دو هسته معنایی «بی اعتمادی» و «وضعیت نابسامان اجتماعی- سیاسی» القاکننده خاستگاه شعری غزل هستند. «بی اعتمادی» و «وضعیت نابسامان اجتماعی- سیاسی» در این غزل با تصاویر و ترکیبات «پنهان شدن آفتاب»، «رویش در گلدان حقیر»، «باغ در دست باد و طوفان بودن»، «هدف تیر بهتان قرار گرفتن عشق» و «پر خونین جا مانده از پرنده» تجلی یافته است. در نهایت این فرایندهای توصیفی بر خاستگاه اصلی این غزل یعنی ناامیدی دلالت می کنند.
نشانه شناسی تطبیقی شعر و گرافیک پایداری (مطالعه منتخبی از اشعار و پوسترهای پایداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
53 - 78
از نظر مایکل ریفاتر هر شعری خاستگاهی دارد که در بخش های مختلف آن به واسطه عبارات متفاوتی بیان می شود. بر این مبنا عناصر هر پوستری نیز به بیان خاستگاه آن می پردازند. در این مقاله به منظور بررسی این فرضیه که شعر و گرافیک پایداری خاستگاه های مشترکی را با ابزارهای بیانی متفاوت بیان می کنند، منتخبی از پوسترها و اشعار طراحان و شاعران این حوزه به روش هدفمند انتخاب و با رویکرد نشانه شناسی شعر ریفاتر تحلیل شد. این رویکرد که در اصل به منظور تحلیل متون شعری نظریه پردازی شده، در این جستار به روشی تطبیقی برای کاوش در متون تصویری و کلامی به کار برده شد. نتایج، حاکی از آن است که خاستگاه اشعار و پوسترهای پایداری بر مفاهیمی چون آزادی قدس شریف، دفاع و میهن دوستی متمرکز است و سایر عناصر شعری و تصویری به تقویت این خاستگاه پرداخته اند. روش کلی جستار حاضر، توصیفی _ تحلیلی است و داده های آن به روش کتابخانه ای جمع آوری شد.
بررسی و تحلیل شعر جاسم الصحیح بر اساس نظریه ریفاتر (مطالعه موردی : قصیده "وطن لاسمی مشرد")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم نشانه شناسی نخستین بار توسط فردیناند سوسور به کار برده شد. وی نشانه را مفهومی می داند که دو رو دارد و آن دو رو همان دال و مدلول اند. این نظریه سپس توسط زبان شناسان معروفی چون پیرس مفهوم دیگری به خود گرفت و سرانجام کاربرد نشانه شناسی در شعر توسط یاکوبسن به عنوان روشی نوین برای تحلیل متون استفاده شد. ریفاتر به پیروی از یاکوبسن نشانه شناسی در شعر را گسترش داد و تا حدی پیش رفت که توانست نظریه وی را نقد کند. نظریه نشانه شناسی ریفاتر، از جمله نظریه هایی است که در تحلیل شعر کارآیی دارد. طبق این نظریه، شعر مجموعه ای از نشانه هاست که در کنار یکدیگر معنا می یابند. این نظریه نخستین بار در قرن بیستم توسط ریفاتر در کتاب نشانه شناسی شعر، مطرح شد. به اعتقاد وی، چینش کلمات در شعر بر خلاف کلام عادی، دستور و قواعد خاصی ندارد و مفاهیمی عمیق تری پشت این کلمات نهفته است. نظریه ریفاتر ابتدا با تکیه بر توانش زبانی، علاقه میان کلمات را بررسی می کند و با کمک توانش ادبی به مقصد نهایی شعر می رسد. نگارندگان در این مقاله ابتدا مفاهیم بنیادین نظریه ریفاتر را تبیین کرده و سپس شعر "وطن لاسمی مشرد" را با کاربست مولفه های این نظریه تحلیل کرده اند. از یافته های تحقیق استنباط می شود که مواردی چون انباشت، منظومه توصیفی، هیپوگرام و ماتریس ساختاری که با خوانش ناپویا به دست می آید و خاستگاه شعر را تعیین می کند، قابل تطبیق بر این سروده می باشد.این تحقیق با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.