فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۹٬۷۲۲ مورد.
منبع:
رف سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۴
99 - 117
حوزههای تخصصی:
از آنجا که هوای داخل بیمارستان می تواند تأثیر چشمگیری بر سلامت و بهبودی بیماران داشته باشد، تهویه مطبوع و کنترل عفونت های بیمارستانی نیازمند درک عمیقی از اصول تهویه داخلی و تعاملات میکروبیولوژیکی دارد این مطالعه با روش کیفی و باتوجه به رویکردهای تحلیلی و توصیفی و باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت هوای داخلی بیمارستان، ارزیابی تأثیر این راهکارها بر کاهش شیوع عفونت های بیمارستانی و بهبود کیفیت محیط های درمانی و بررسی نقاط قوت و ضعف فعلی در سیستم تهویه بیمارستانی از نظر کنترل عفونت به ارزیابی تأثیر جریان هوا و سیستم های تهویه مطبوع بر کنترل و مدیریت این باکتری ها در محیط های درمانی با استفاده از روش هایی چون مصاحبه با متخصصان، و تحلیل اطلاعات می پردازد. در این مقاله به طراحان و معماران توصیه می شود که تهویه مطبوع را نه به عنوان یک راهکار تکمیلی بلکه به عنوان جزئی اساسی از فرایند طراحی در نظر گیرند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که همکاری میان متخصصین معماری، مهندسی، و پزشکی می تواند به ابداع راهکارهایی هوشمندانه و مؤثر در مبارزه با بیماری های ناشی از عفونت ها و بهبود سطح سلامت جامعه منجر شود. نوآوری این تحقیق احتمالاً شامل ارتباط بین دو حوزه مختلف، یعنی معماری و بهداشت عمومی، می باشد. این نوآوری می تواند موجب تدوین یک چشم انداز تازه برای طراحی بیمارستان های آینده شود که همچنین به افزایش ایمنی بیمارستان ها و کاهش عفونت ها کمک خواهد کرد. این تحقیق به ارتباط بین دو حوزه مختلف، یعنی معماری و بهداشت عمومی، اشاره دارد و احتمالاً می تواند به ارتقاء فرآیند طراحی بیمارستان ها و بهبود سلامت جامعه کمک کند. این نوع همکاری و هماهنگی بین اختصاص دهندگان مختلف، نه تنها به ارتقاء کیفیت محیط های درمانی و کاهش شیوع عفونت ها کمک می کند، بلکه همچنین به بهبود عملکرد و ایمنی بیمارستان ها و در نهایت به حفظ سلامت جامعه کمک می کند. با توجه به این موارد، تحلیل و بررسی موارد مرتبط با تأثیرات تهویه داخلی بیمارستان ها و ارتقاء هماهنگی بین حوزه های معماری و بهداشت می تواند یکی از راهکارهای اصلی برای بهبود و توسعه خدمات بهداشتی و درمانی باشد.
«معماری داخلی» یا «طراحی داخلی»؛ تفاوتی اسمی یا ماهوی؟
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
11 - 26
حوزههای تخصصی:
«معماری داخلی» و «طراحی داخلی» دو عنوانی هستند که به دانش یا حرفه ای اطلاق می شوند که با سامان بخشی فضاهای داخلی سروکار دارد. قدمت به کارگیری نام «طراحی داخلی» حدود یک سده است، اما از ظهور رسمی نام «معماری داخلی» تنها چند دهه می گذارد؛ امروز هر دوی این عناوین چه در حوزهٔ دانش و چه در حرفه به کارگرفته می شوند. با وجود تفاوت هایی که برخی از صاحب نظران میان طراحی داخلی و معماری داخلی قائل هستند، صاحب نظرانی هستند که این تفاوت را مکفی نمی پندارند و این دو عنوان را یکسان می دانند. گروه دیگری نیز اساساً با به کارگیری عنوان معماری داخلی مخالف هستند و به کارگیری آن را مسبب آسیب به عرصهٔ امر طراحی فضاهای داخلی می دانند. هدف این مقاله، پرداختن به نسبت میان طراحی داخلی و معماری داخلی است. برای نیل به این هدف به مقایسهٔ تعاریف موجود صاحب نظران پرداخته شده است. سپس با تحلیل شباهت ها و تفاوت های میان طراحی داخلی و معماری داخلی تفاوت اسمی یا ماهوی بین این دو نام بررسی شده است. نوع این پژوهش، کیفی و روش آن تحلیلی-تفسیری است. از این پژوهش این نتیجه حاصل شده است که با وجود تفاوت هایی که برخی از صاحب نظران میان طراحی داخلی و معماری داخلی قائل هستند، این دو عنوان بر یک تخصص و حرفه دلالت دارند و به کارگیری آنها در نظام حرفه ای و دانشگاهی در بیشتر موارد به صورت قراردادی بوده است. با توجه به شرایط فوق، تشکیل شورای هم اندیشی و اتخاذ تصمیمی جامع و بین المللی در تبیین تعاریف و کارکردهای این دو عنوان که ملاک عمل تمام سازمان های حرفه ای و مراکز آموزشی قرار گیرد، اقدامی ضروری است؛ امری که می تواند به رفع سردرگمی موجود و اعتلای جایگاه این حوزه کمک نماید.
بررسی مفاهیم به کاررفته در نگاره مکتب خانه لیلی و مجنون با رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی- اسلامی با زبان نمادین همواره با مفاهیم اسلامی، حکمی و ادبی نمود یافته است. از جمله نمودهای تصویری در هنرهای ایرانی و به ویژه نگارگری نقش مایه قندیل است. به تصویر کشیدن قندیل در نگارگری ایرانی بازتابی از تفکر دینی، ادبی و حکمی آنان در جهت رساندن مفهوم و باورهای عمیق فکری می باشد. هدف از این پژوهش بررسی مفهوم نمادین نقش مایه قندیل در فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی است که با تامل در مفهوم نمادها در هنر ایرانی- اسلامی و با استفاده از رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران انجام یافته است. در این راستا نگاره ای از کتاب لیلی و مجنون مکتبی با رویکرد ژیلبر دوران در مورد اسطوره سنجی و مفاهیم مرتبط با نمادها مورد مطالعه قرار گرفته است. پاسخ به این سوالات ضروری می نماید که نماد قندیل در فرهنگ و هنر اسلامی- ایرانی چه مفهوم و کاربردی داشته ؟ نقش مایه قندیل در نگاره مکتب خانه چه مفهوم نمادین در ارتباط با سایر عناصر و مفاهیم نمادین نگاره دارد؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه انجام یافته است. بررسی های انجام یافته حاکی از آن است که نقش مایه های نمادین برخاسته از کهن الگوها بیانگر مضامین حکمی و اسلامی بوده اند. در نگاره مکتب خانه لیلی و مجنون با استفاده از کاربرد نمادین نقوش تصویری و همچنین نحوه ترکیب آنها به کهن الگوی شکل دهنده این نقوش به مفهوم غایی دست می یابیم. نقش مایه قندیل در تناسب با سایر عناصر تصویری بیانگر پیوند بین تصویر و مفاهیم دینی، ادبی و حکمی آن است. براساس نظر ژیلبر دوران و توجه به کهن الگوها در شکل گیری نمادها و اسطوره ها، نقش مایه قندیل را می توان با مفهوم کهن الگوی نور در قرآن کریم و حکمت اشراقی پیوند داد. استفاده از تنوع عناصر نمادین چون(قندیل، محراب، گنبد و...) در ساختاری متوازن در جهت رسیدن به کهن الگوی "نور ازلی" که از جمله مضامین اصلی در حوزه اساطیر دینی ( ایرانی- اسلامی) بوده، بر اهمیت این نگاره افزوده است.
تبیین نحوه نشستن فریدون بر تخت (جلوس شاهانه) در نگاره های شاهنامه شاه تهماسبی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
61 - 74
حوزههای تخصصی:
نحوه نشستن فریدون بر تخت، یا جلوس شاهانه، نشان از موقعیت خاص و حتی فرازمینی او دارد. ویژگی های تخت پادشاهی، لباس و ادواتی که وی در بردارد، همچنین موقعیت و ترکیب ترسیمی او همه می تواند نشان از حساسیتی باشد که نگارگر نگاره ها نسبت به شخص اول داستان با محوریت فریدون دارد. این پژوهش با هدف شناسایی و طبقه بندی نحوه نشستن فریدون در نگاره های شاهنامه شاه تهماسبی در ترکیب بندی نگاره های ذکر شده و شناسایی و شناساندن ویژگی های تصویری حاصل از این عنصرها در نگاره ها انجام یافته است. برای دست یابی به نتایج پرسش اصلی این مقاله چنین تدوین یافته است: 1. نحوه قرارگیری و حالت نشستن فریدون بر تخت پادشاهی چه ویژگی های بصری در بردارد؟ در این پژوهش به تحلیل خطی شاه، تخت، عصا و قرارگیری شاه در ترکیب بندی نگاره پرداخته شده و پژوهشگران پس از شرح و تحلیل داده ها به این نتیجه رسیده اند که از میان نه نگاره بررسی شده نوع نشستن فریدون در تخت شاهی معنی دار است و با محتوی متن (شخصیت منحصر به فرد فریدون در شاهنامه) مطابقت دارد. به طورکلی و مشخص، تخت پادشاهی به دو دسته مهم تخت های دوبخشی و سه بخشی تقسیم می شده است. همچنین پیکره های پادشاهی در اکثر نگاره ها دارای تاج و لباس فاخر و همچنین در دستان فریدون یا ملازمانش گرزی گاو سر که نمادی از پادشاهی اوست دیده می شود. ترکیب قرارگیری فریدون در نگاره نیز جلب توجه می نماید و حالتی مرکزی دارد. همه این موارد نمایش جایگاه رفیع، پراهمیت و دارای فرّه ایزدی است.
مکانیسم تأثیر شکل شهری و کاربری زمین بر حمل و نقل و آلودگی هوای کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
35 - 46
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آلودگی هوای تهران یکی از چالش های عمده مدیریت شهری است. امرزوه مشکل آلودگی هوا و تراکم ترافیک درکلانشهر تهران مانند بیشتر شهرهای بزرگ کشورهای جهان بسیار نگران کننده است. در این میان کاربری زمین و حمل و نقل دو بخش عمده هستند که دارای بیشترین سهم در آلودگی محیط زیست می باشند.هدف پژوهش: انگیزه این مقاله، بررسی کارایی کاربری زمین شهری، نحوه توزیع کاربری ها و تأثیر آنها بر حمل و نقل و آلاینده ها است. بدین منظور این سوال مطرح شد که تاثیر کارایی کاربری زمین شهری و توزیع کاربری های شهر تهران بر حمل و نقل و آلودگی هوا در دو دهه اخیر به چه صورت بوده است؟ روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی بوده و گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی-کتابخانه ای، داده های شهرداری و تصاویر ماهواره ای انجام شده است. در این تحقیق از تصاویر ماهواره لندست و نرم افزارهای تخصصیENVI53، ArcGIS 10 ،Google Earth Pro وSPSS 24 استفاده شد.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، بیانگر گسترش شهر تهران، از بین رفتن پوشش گیاهی و تبدیل آنها به اراضی ساخته شده است. شهر تهران طی دو دهه گذشته، از نظر مساحت ساخته شده شهر رشد بیشتری نسبت به رشد جمعیت داشته است، که بیانگر ناکارآمدی زمین طی این دوره زمانی است. به عبارتی گسترش شهر بیشتر به سمت حاشیه با تراکم جمعیتی کم بوده است. بررسی همبستگی میان انواع کاربری زمین طی دوره زمانی2016- 2004، حاکی از رشد پراکنده شهر تهران است. در چنین شرایطی ساکنین بیشتر از خودرو شخصی استفاده می کنند که این امر باعث افزایش ازدحام ترافیکی، مصرف بالای سوخت و تشدید آلودگی هوا می شود.
آب، محله، رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
3 - 3
حوزههای تخصصی:
اینکه زندگی وابسته به آب است را همه می دانند. «مِنَ الماء کُلُ شیء حَی». حیات اما، وابسته به حرکت است. شیء ثابت را حیات مند نمی شناسند. حیات را با جان نیز یکی می دانند. جانداران آن هایی هستند که حیات و حرکت دارند. مفهوم حیات و حرکت برای گیاهان و حیوانات نسبتاً قابل درک است. حیات نباتی و حیوانی، زندگی در عرض است. هرچه از ابتدا دارند، همان است که توسعه پیدا می کند. حرکت گیاه و حیوان که وابسته به آب است، حرکتی در عرض است که تفاوت مؤثری در رتبه وجودی آن ها ایجاد نمی کند. حرکت برای انسان به رشد او منجر می شود. رشد مفهوم عمیق تری از توسعه دارد. توسعه را می توان تحول استعداد درونی دانست که بالفعل می شود. رشد اما، توسعه ای است که بیرون از ظرفیت های ماده رخ می دهد. رشد، تولید مرتبه بالاتری از موجود است. زنبور عسل دارای ظرفیتی است که غریزه خوانده می شود. بالفعل کردن توان درونی زنبور از جنس توسعه است. امکانی مادی که وقوع پیدا می کند. زنبور با تحقق حرکت مادی خود شأنی بالاتر از آنچه برای او پیش بینی شده بود نمی یابد. این حرکت در عرض است. تحقق صفت ها و استعدادهای نهفته موجود مادی. رشد منحصر به انسان است. انسان هم ظرفیت های خاص خود را دارد. هم امکاناتی که با حرکت در عرض و تحقق ظرفیت های مادی درونی او حاصل می شود و هم حرکت در طول که از طریق به کارگیری خلاقیت و آفرینشگری او در عرصه روحی به دست می آید. رشد انسان بخشی از حیات اوست. حیاتی که وابسته به آب است. ادله وابستگی توسعه مادی و حیات حیوانی انسان به آب پیداست. نکته آن است که حیات انسان با تحقق ظرفیت های مادی او پایان نمی یابد. پس از تحقق استعدادهای درونی، تمنای انسان حیات معنوی است که به آن رشد گفته می شود. ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای «مولوی» برای تحقق رشد نیز آب یک عنصر پایه ای است. تصور نقش عنصر مادی در تولید امر معنوی دشوار است. اما دقت در وابستگی روح انسان زنده به جسم او درک این رابطه را آسان می کند. انسان برای رشد خود دو عرصه زندگی فردی و اجتماعی را پیشِ رو دارد. در مقیاس فردی، همنشینی با آب به حس طراوت و پاکی منتهی می شود. برای ایرانیان که آناهیتا، اسطوره بزرگ طهارت و باروری خود را در ربط با آب انگاشته بودند، مقام آب برای درک معانی کمال و تقدس به کار می آید. ادراکاتی که به وسعت روح و رشد انسانی می انجامد. بازنمایی آب در زبان، هنر و فرهنگ ایران نیز مؤید نقش پراهمیت آن در تحقق مفاهیم استعلایی است. «آبِرو» به معنای ارزش معنوی انسان، آب به معنای ارزش در شعر مولوی: آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آب از بالا و پست و شعر سهراب سپهری: آب را گل نکنیم... نمونه هایی از جایگاه آب در ذهن انسان ایرانی است که آن را لازمه کمال و رشد می شمارد. رشد انسان در مقیاس جمعی داستان جذاب تری دارد. رشد فردی انسان تا سن بلوغ در محدوده خانواده میسر است. پس از آن ظرف مناسب رشد برای انسان، جامعه است. جامعه نیز از افراد انسانی تشکیل شده که کمال او وابسته به آن هاست. در نتیجه یک حرکت رفت و برگشتی رخ می دهد که رشد انسان وابسته به جامعه و کمال جامعه مشروط به رشد افراد آن است. لذا لازم می آید تا جامعه انسانی موقعیت هایی خلق کند که هم فرد و هم جامعه از خلال آن قوام یابد. طبعاً این خلاقیت معطوف به فرهنگ و اندیشه هر قوم است. در ایران و جهان اسلام، آب بازیگر اصلی خلق فضاهای حیات بخش است. حیاتی که موجب تأمل و ادراک حسی فردی و همبستگی اجتماعی است. در عین حال این بازیگر، اسطوره ای با قداست ذاتی است که به تأیید هر دو فرهنگ ایران و اسلام رسیده است. اینکه شهرهای ایران بر مبنای تعامل با آب شکل بگیرند امر غریبی است. در فلات ایران که حداقل در هزاره اخیر دچار ندرت منابع آب است نمایش آب با حفاظت آن تنافر دارد. هر چیز گران بها جبراً از دسترس خارج می شود. آب اما، به اعتبار معنای عمیق و ارزش حیاتی آن برای تداوم زندگی شهری و روستایی، نه تنها به پستوی حفاظت برده نشد، بلکه به میانه زندگی خزید تا ضمن نمایش زیبایی، محل تعامل آحاد جامعه باشد. آن چنان که در کتاب «سه گانه منظر ایرانی» آمده، اساس شکل گیری بسیاری شهرها و روستاهای ایران بر منبع آبی گذاشته شده که در مرکزیت قلمرو آن ها و به شکلی نمادین آراسته شده است. در تصویری که بر جلد این شماره منظر نقش بسته نیز صحنه ای بهشتی در شهر کویری سمنان را مشاهده می کنیم که باشگاه اهالی است برای دیدار. جریان آب به کوچه ها شکل می دهد و در پی آن ها مرز محلات را تبیین می کند. اینجا آبی که از استخر ذخیره خارج می شود در هر چرخش خود، درنگی می کند تا بهانه ای باشد برای تجمع شهروندان و تحقق اجتماعی که ضامن رشد انسان است. آب، زیربنای ساخت محله به مثابه قلمروی تحقق اجتماع و رشد انسان است. سلیقه شهرداری سمنان در نامگذاری این کوچه به نام «انگار»، که بر ما روشن نیست نامی قدیمی است یا بدیع، جالب است. کوچه انگار، مکانی برای رویاپردازی و تخیلات کودکانه ای است که آینده انسان ها را می سازد.
بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری با استفاده از رویکرد پروژه های محرک توسعه (مطالعه موردی محله زرگنده تهران)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
138 - 152
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری در مقایسه با سایر پهنه ها از جریان توسعه عقب افتاده و نیازمند دستیابی به عدالت فضایی، برابری اجتماعی، سرزندگی اقتصادی و سلامت اکولوژیکی می باشند. همچنین بینشی جامع و عملیاتی است که به حل مشکل های درون بافتی می پردازد. استراتژی های جدید توسعه اغلب شامل ساختمان ها یا مناظر گوناگون که هدایت گر توسعه شهر هستند، می باشند. پروژه های محرک، ابزاری هستند که در درون استراتژی های تغییر شکل شهری همچون بازآفرینی و توسعه مجدد بافت های ناکارآمد، می توانند با استراتژی های قبلی ترکیب و زمینه بسترسازی را آماده نمایند. این پژوهش در قالب رهیافت نوینی از مداخله مکان مبنا در بافت های ناکارآمد شهری توسط پروژه محرک توسعه زرگنده شهر تهران است. نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی است و با بهره گیری از منبع های کتابخانه ای و برداشت میدانی و تکنیک AHP-SWOT از طریق Expert Choice برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتیجه ها نشان می دهد بافت فرسوده و ناکارآمد محله زرگنده در حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و گردشگری به لحاظ محیط درونی با ضعف های زیاد و به لحاظ محیط بیرونی با فرصت های قابل توجهی روبه رو است. در نهایت برای انتخاب مناسب ترین سایت جهت پیاده سازی می توان با توجه به بستر کنونی زرگنده، کاربری هایی با درون مایه تجاری، اقتصادی، فرهنگی و گردشگری جهت الگو سازی در بافت تعریف کرد. با اتخاذ راهبردهای انطباقی و کاستن از ضعف های موجود، می توان از فرصت های موجود در محدوده موردمطالعه حداکثر استفاده را داشت.
الگوهای معراج نگاری در عصر ایلخانی و تیموری بازخوانی الگوی بصری معراج به وساطت عنصر «زمین» و «براق» با اتکا به متون معراجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حدیث» را اگرچه می توان پایه سنت معراج نامه دانست، این سنت در متون تفسیری بارور شد و بعدتر در متون مستقل منثور و نیز مقدمه های منظوم ادامه یافت. در مقابلِ سنتِ بالنسبه روشن متون معراجیه، سرآغازِ تاریخِ نگاره های معراج معلوم نیست. آنچنان که مشهور است قدیمی ترین معراج نگاره های ایرانی اسلامی، بازمانده عصر مغول هستند؛ نیز یکی از دو نمونه سلسله نگاره ای معراج (منسوب به احمدموسی) متعلق به همین عصر دانسته می شود اما تا امروز متن قابل استناد نگارگران، به طور متقن، شناخته نشده است. شناختی که در معراج نگاره های متأخری که برای منظومه ها ساخته شده، روشن تر است. متن حاضر با فرض گرفتن ارتباط میان متون و تصاویر معراجیه ها، تلاش داشت با اتکا به روایت های مختلف معراج در هر دوره، به دسته بندی معراج نگاره های متقدم بپردازد و الگوهای بصری نگاره های معراج را تبیین کند تا پاسخی برای این پرسش که «چه ارتباطی میان الگوهای روایی و الگوهای بصری معراج وجود دارد؟» به دست دهد. در این راستا، در کنار «براق» (از اصلی ترین عناصر معراج)، از عنصر «زمین» که عنصری غیرضروری در روایت عمومی معراج می نمایاند، در مقام «راهنما» استفاده شد که به ایجاد سه الگوی بصری معراج برای نگاره های قرن هشتم و نهم انجامید؛ الگوهایی که هریک، رویکرد متفاوتی نسبت به نقش کردن عنصر زمین (خاک، ساختمان و...) اخذ کرده بودند. برای روشن تر شدن دلایل خلق این الگوهای بصری، به متون منثور معراج رجوع شد تا ضمن یافتن الگوهای روایی معراج، از شباهت های موجود در الگوهای بصری و روایی اطلاع حاصل شود. در نهایت، استناد به عنصر زمین در این دو نوع رفتار (متنی و تصویری)، توانست سه الگوی بصری معراج نگاره ها را معنادار سازد. در این سه الگو، دسته ای از نگارگران به زمین نقشی محوری در نمایش معراج بخشیده اند، دسته ای زمین را حذف کرده و در نهایت معراج نگارانی نیز اگرچه زمین یا نشانه های زمینی را تصویر کرده اند، رفتاری مغایر با نص معراج داشته اند. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای شکل گرفته است.
جهت گیری بهینه ساختمان باهدف سایه اندازی مطلوب و کاهش مصرف انرژی (نمونه موردی خانه موسیقی تهران)
حوزههای تخصصی:
روند رو به افزایش رشد جمعیت، بحران انرژی و رو به اتمام بودن منابع انرژی در کره زمین، همگی هشدارهایی هستند برای تمامی علوم و در تمام زمینه ها و حرفه ها، برای کمک به پایداری وضع موجود. ازآنجایی که مقدار زیادی از مصرف انرژی در دنیا صرف مصارف ساختمانی می گردد و از این میزان مقدار قابل توجهی صرف بار سرمایش و گرمایش و ایجاد آسایش حرارتی در ساختمان می گردد، توجه و مطالعه در این زمینه به شدت موردتوجه می باشد. در این پژوهش با انتخاب یک ساختمان به عنوان نمونه موردی، میزان تابش نور خورشید دریافتی توسط سطوح عمودی، بررسی شده است؛ و در ادامه با استفاده از روش شبیه سازی و نرم افزارهای مرتبط، به طور بی درنگ زاویه های متفاوتی بین صفر تا 180 درجه چرخش برای ساختمان درنظر گرفته شده است تا زاویه قرارگیری ساختمان بهینه گردد. زاویه بهینه به این معنا که کمترین میزان انرژی خورشید در سطوح عمودی دریافت شود و بیشترین میزان سایه اندازی را داشته باشیم. در رابطه با میزان نور خورشید دریافتی در ساختمان و زاویه بهینه پژوهش هایی بالاخص در سال های گذشته انجام شده است که نرم افزار مورداستفاده و نیز اندازه گیری بر روی سطوح عمودی در شهر تهران در این تحقیق، به عنوان نوآوری پژوهش محسوب می گردد. نتایج زاویه بهینه را به همراه نمودارهای تحلیل انرژی ساختمان نمایش می دهد.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر اجرای خط مشی های مدیریت بحران ایران با رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷۸
۴۸-۳۵
حوزههای تخصصی:
پهنه سرزمین ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی در معرض انواع مخاطرات طبیعی از قبیل زلزله، سیل، طوفان، خشکسالی و غیره قرار دارد. با توجه به بررسی ها، اجرای خط مشی های مدیریت بحران، موفقیت آمیز نبوده است. بنابراین هدف پژوهش، ارائه مدل عوامل مؤثر بر اجرای خط مشی های مدیریت بحران ایران با رویکرد ساختاری تفسیری بوده است. روش تحقیق، توصیفی - پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی بود. داده های تحقیق به صورت میدانی و به شیوه آمیخته (کیفی و کمی) جمع آوری شد. جامعه آماری تحقیق در بخش کیفی، 18 نفر از متخصصان و صاحب نظران مدیریت بحران بود که به صورت غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی، شامل مدیران و کارشناسان سازمان مدیریت بحران و ادارات کل بحران استان ها (297 نفر) و مدیران ملی و استانی سازمان ها و نهادهای همکار و عضو شورای عالی مدیریت بحران (361 نفر) درمجموع، برابر با 658 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 248 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق 49 عامل مؤثر بر اجرای خط مشی مدیریت بحران شناسایی و به عنوان پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که روایی محتوایی آن توسط 10 تن از اساتید مدیریت دانشگاه و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد (89/0=α). برای سطح بندی مؤلفه ها از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که 49 عامل در قالب 12 مؤلفه بر اجرای موفق خط مشی های مدیریت بحران اثرگذار است و مؤلفه ها در پنج سطح قرار گرفتند. عوامل توانمندی منابع انسانی و مهارت مجریان، منابع مالی و تجهیزاتی و عوامل مدیریتی و سازمانی در سطح زیربنایی مدل و مدیریت یکپارچه و وحدت رویه در فرایند اجرای خط مشی ها در رأس مدل قرار گرفتند. چنانچه روشن بودن مأموریت های سازمان ها و نهادهای همکار، برنامه محوری، پیش بینی و تأمین منابع مالی و تجهیزاتی و توانمندسازی منابع انسانی در اولویت های تصمیم و اقدام مدیران سازمان مدیریت بحران قرار گیرد، اجرای خط مشی ها تسهیل خواهد شد.
راهبردهای ساماندهی بافت بخش مرکزی شهر قزوین با رویکرد بازآفرینی شهری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۷۶-۶۱
حوزههای تخصصی:
بافت قدیمی، محدوده ای از شهر است که علی رغم داشتن مؤلفه های اکولوژیکی (بومی)، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی، به دلیل قدمت، فقدان زیرساخت های مناسب، عدم استحکام ساختمان ها، محدودیت های کالبدی مانند شبکه معابر کم عرض، مسائل اجتماعی و میزان جرم و بزهکاری بالا و آلودگی های زیست محیطی، با بی ثباتی و تنزل کیفیت های محیطی مواجه است. در کشور ما همچون سایر کشورها بافت های فرسوده و غالباً قدیمی در شهرها با مسائل چندبعدی و بسیار پیچیده مواجه اند و طرح های زیادی در رابطه با بازآفرینی در بافت های قدیم شهری انجام شده که متأسفانه اکثر آن ها به دلایل عدم توجه صحیح تهیه کنندگان طرح ها به مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عدم استفاده از قابلیت های فضایی - کالبدی موفق نبوده اند. در این تحقیق سعی شده با استفاده از اسناد و مدارک، آمار و اطلاعات موجود در منابع علمی و همچنین مصاحبه با سرپرستان خانوارهای ساکن در بافت فرسوده، صاحب نظران، مدیران و کارشناسان مرتبط با مباحث معماری، اجتماعی که حجم نمونه برای سطح اطمینان 95 درصد و احتمال خطای 5 درصد برابر با 417 نفر بوده و سعی شده است با به کارگیری تکنیک سلسله مراتبی فازی مدل AHP در مرحله اول مناطق فرسوده را ازلحاظ شدت فرسودگی اولویت بندی نموده و در مرحله بعد نیز با استفاده از مدل SWOT بعد از شناسایی نقاط قوت و ضعف این مناطق با تأکید بر مسائل فرهنگی و اجتماعی و زیست محیطی راهکارهای مناسب برای برون رفت از مشکلاتی همچون کمبود سرانه آموزشی، ورزشی، بهداشتی، عدم همخوانی و هماهنگی ساخت وسازهای جدید با بافت و ابنیه تاریخی بتوان با افزایش کیفیت زندگی در جهت بالا بردن منزلت اجتماعی بافت و بازگشت ساکنان قدیمی به آن حرکت نمود.
واکاوی تاثیرات آموزه های دانشگاهی بر رویکرد طراحی معماری معاصر ایران
حوزههای تخصصی:
دانشگاه به عنوان یکی از کانونهای علم، دانش و فرهنگ که وظیفه اش تولید، تبیین و تعمیق علم، معرفت و فرهنگ است، از مهمترین مراکز تأثیرگذار در شکلگیری و رشد هر تمدنی است تا بدان حد که میتوان به جرأت ادعا کرد دانشگاهها به عنوان ستونهای برپادارنده تمدن هستند و بدون دانشگاه، هیچ تمدنی راه به جایی نخواهد برد. در یک کلام، در عصر جدید کارکرد دانشگاه تنها در آموزش، پژوهش، کارآفرینی و غیره خلاصه نمیشود، بلکه در نقش یک پایگاه معرفتی به فرهنگسازی و تمدنسازی نوین میپردازد زیرا پیشرفت تحصیلی برای دانشجویان نیز به عنوان یک شاخص مهم ازتواناییهای علمی برای ورود به دنیای کار و اشتغال و مقاطع تحصیلی بالاتر، حائز اهمیت است فاصله زیاد آموزه ها ی دانشگاها در رشته معماری و کار حرفه ای باعث شده تا فارغ الاتحصیلان با روند اشتغال و حل معضلات معماری جامعه بیگانه باشند و این میتواند یکی از دلایل بی هویتی به وجود آمده در رویکرد طراحی معماری ایران باشد . اصلی ترین ترین هدف آموزش معماری تربیت افرادی مفید برای جامعه حرفه ای است یکی از اصلی ترین دغدغه های دانشکده های معماری ایران نا کار آمدی آموزش طراحی معماری و وجود فاصله عمیق میان آموزشهای دانشگاهی و بازار کار میباشد. از این رو در این پژوهش با بررسی سیستم آموزشی دانشگاهی وبلاخص دروس آموزش طراحی و با طرح سوالاتی از فعالان حوزه معماری و فارغ التحصیلان دهه نود دانشگاههای شهر اصفهان به واکاوی و بررسی فاصله میان آموزه های دانشگاه و کار حرفه ای و معضلات به وجود آمده در پی آن ارائه راهکار هایی برای حل آن بپردازد.
شناخت و تحلیل عوامل بصری مؤثر در تصویرگری بازی چوگان در سه نگاره از شاهنامه طهماسبی با تأکید بر نقش مایه اسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چوگان یکی از ورزش های باستانی ایرانی محسوب می شود که از نام چوبی که در آن استفاده می شود، برگرفته شده است. این بازی که در آغاز جنبه نظامی و جنگی داشت و سوارکاران ایرانی در آن استعداد اسب های جنگی خود را به نمایش می گذاشتند، به تدریج فراگیر شد. در این میان، اسب یکی از محوری ترین اجزا در این بازی محسوب می شود که در تاریخ هنر ایران، هنرمندان بسیاری سعی در نشان دادن نقش مهم آن در به تصویرکشیدن صحنه های این بازی داشته اند. به این ترتیب که اسب یکی از مهم ترین نقش مایه های صحنه های پهلوانی در بازی چوگان است که بسیار مورد توجه نگارگران خصوصاً در ترسیم نگاره های شاهنامه طهماسبی بوده است و در صحنه آرایی بازی چوگان در این نگاره ها با محوریت شیوه خاص ترسیم نقش مایه اسب توجه شده است. مقاله حاضر کوششی برای شناخت و تحلیل ساختار بصری شیوه ترسیم نقش مایه اسب و عوامل مؤثر در تصویرگری بازی چوگان با تأکید بر سه نگاره از شاهنامه طهماسبی است. از این رو، در این نوشتار با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای و اسنادی به این پرسش پاسخ می دهد که در به تصویرکشیدن بازی چوگان، از چه ویژگی های خلاقانه بصری برای نشان دادن عمق داستان استفاده شده است؟ بر اساس یافته های پژوهش، در ترسیم این نگاره ها به حفظ تعادل، آرایش و ترکیب بندی اسب توجه شده است. بنابراین، در نگاره های بازی چوگان، نمودی واضح مبنی بر خروجی بصری هنرمند با هماهنگی سازمان یافته نسبت به روایت شاهنامه اعمال گردیده است. از این رو، نقش مایه اسب که در عناصر بصری نگاره های بازی چوگان نقش کلیدی بازی می کند، در عین وفاداری به متن دارای نقش تکمیل کننده ای در فضاسازی نگاره ها دارد. همچنین، چینش و ترکیب بندی عناصر بصری نگاره ها بر اساس محوریت این نقش مایه به تصویر کشیده شده است.
آسیب شناسی توسعه شهری اراک از منظر آسیب های ساختاری، زمینه ای و رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
27 - 34
حوزههای تخصصی:
توسعه سریع شهری، در چند دهه معاصر از ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است. در این راستا، این پژوهش با هدف «آسیب شناسی توسعه شهری اراک از منظر آسیب های ساختاری، زمینه ای و رفتاری» انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش اکتشافی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه شهروندان بالای 18 سال ساکن در شهر اراک بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی 384 نفر با استناد به حد بالای مورگان انتخاب شدند. عدم نظارت بر عملکرد کارکنان (آسیب رفتاری)، فرهنگ سازمانی در عملکرد کارکنان (آسیب رفتاری)، ناتوانی در تأمین منابع درآمدی (آسیب ساختاری)، عدم مشارکت شهروندان در مدیریت شهری (آسیب زمینه ای)، عدم آگاهی و دانش کارکنان (آسیب رفتاری)، عدم شناخت استانداردهای کاری (آسیب رفتاری)، عدم استفاده از نظرات ارباب رجوع (آسیب زمینه ای)، نمودار سازمانی موجود (آسیب ساختاری) و مشخص نبودن مأموریت و اهداف سازمانی (آسیب ساختاری)، به ترتیب مهم ترین آسیب های توسعه شهری می باشند.
ارجاعات صورت گرایانه به پیشینه معماری ایران به منظور هویت بخشی به مسکن معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
53 - 74
حوزههای تخصصی:
معماری مسکن معاصر در ایران با پدید آمدن برونگرایی و الگوهای جدید ساختمانی، آنچنان که در گذشته بازتاب دهنده هویت و فرهنگ جامعه بود تحقق نیافت و به تدریج دچار بحران هویت شد. بنابراین جریانات هویت گرایی متعددی شکل گرفت و معماران با رویکردهای گوناگون به پیشینه معماری ایران رجوع و سعی کردند به معماری مسکن معاصر هویت ببخشند. بخشی از این ارجاعات با رویکردهای صورت گرایانه همراه بوده است. در این تحقیق جهت تبیین انواع رویکردهای صورت گرا و بررسی نمود کالبدی آن ها در مسکن، تعدادی از آثار مسکونی معاصری که با دغدغه هویتمندی طراحی و اجرا گردیده اند گزینش شدند. آثار برگزیده به کمک ابزار مشاهده، جستجو در اسناد و مدارک و بهره مندی از نظریات معماران و منتقدان، از منظر صورت گرایانه مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار گرفتند تا بدین طریق ارجاعات صورت گرایانه به پیشینه معماری ایرانی در آثار استخراج و تفکیک شوند. انواع رویکردهای صورت گرا در چند گروه شامل بهره گیری از «الگوهای فضایی»، «ایده های سازمان دهنده فضا»، «عناصر و اجزای کالبدی»، «مصالح رایج»، «نظم و اشکال هندسی رایج» و «رنگ های مرسوم» در معماری ایرانی تقسیم شدند. تبیین این زیرمجموعه ها، دو رویکرد «ذهنیت گرا» و «عینیت گرا» را در ارجاعات صورت گرایانه معین کرد و میزان توانایی هر کدام را در هویت بخشی به مسکن معاصر آشکار ساخت و مشخص نمود که هویت بخشی به معماری مسکن معاصر چنانچه با وام گیری از وجوه صورت گرایانه معماری تاریخی ایران همراه باشد، نیازمند برقراری تعاملی اندیشمندانه میان عینیت گرایی و ذهنیت گرایی در رویکرد صورت گرا است.
تبیین مدل کیفی ارزیابی روان شناسیِ شناختیِ معماری بیوفیلی در برنامه ریزی و طراحی مسکن
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
1-19
حوزههای تخصصی:
نظریه بیوفیلیا، برای اولین بار توسط «ادوارد او. ویلسن» از اساتید زیست شناسی دانشگاه هاروارد در کتاب او به نام بیوفیلیا در سال 1984 چاپ شد. ازجنبه واژه شناسی اصطلاح «بیوفیلیا» به معنی «دوست داشتنِ حیات یا سیستم های واجدِ حیات» می باشد و برای نخستین بار توسط «اریک فروم» برای تبیین یک گرایشِ روان-شناختی در خصوصِ«جذابیت هر آنچه زنده است»، مورد استفاده قرار گرفت. در واقع او برای اولین بار به وابستگی درونی انسان به ارگانیسم های زنده اشاره کرد. از سویی دیگر، به نظر می رسد که بهترین تحلیل نظام ادراکی انسان در محیط، را می توان با یافته های علوم اداراک و شناخت محیط در دانش روان شناسی محیطی را مرتبط دانست و نوعی کالبدشکافی و جستجوی پیوند و این همانی انسان و طبیعت (محیط) را در آن مشاهده کرد. در هرحال، ارزیابی های شناختی از عناصر معماری بیوفیلی مبتنی بر زمینه های نگرش اکولوژیک می تواند در ارتقا برنامه ریزی و طراحی مسکن تاثیرگذار باشد. این تحقیق بنا به ماهیت بنیادی و بنا به ماهیت، تحقیقی شناختی است. روش تحقیق، «توصیفی- تحلیلی» است که از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. همچنین از روش «استدلال منطقی» در بازیابی مدل مفهومی استفاده شده است. در راستای تیین مدل کیفی نیز از «روش فراتحلیل» برای تحلیل و جمعبندی مطالعات صورت گرفته در این رابطه و دستیابی بهتر به مدل جامع و جهان شمول در راستای تبیین مدل ارزیابی روان شناسی شناختیِ معماری بیوفیلی در برنامه ریزی و طراحی مسکن بهره گرفته شده است.
کاربرد نانوپوشش ها در محیط های درمانی در دستیابی به معماری پایدار
حوزههای تخصصی:
امروزه در بیشتر کشورهای جهان پایداری در معماری، طراحی و روش های ساخت و ساز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در بررسی های انجام شده مشخص گردیده که نانو فناوری نقش بسیار مهمی در حوزه ی معماری پایدار دارد. استفاده از نانوپوشش ها در بخش های مختلف ساختمان مزیت های زیادی در مقایسه با پوشش های سنتی دارد. این پژوهش با هدف بررسی کاربرد نانوپوشش ها در محیط های درمانی صورت گرفته، تا با استفاده از این پوشش ها بتوان گامی در جهت کاهش انتقال عفونت های بیمارستانی برداشت. میزان انتقال عفونت ها در محیط های درمانی، با توجه به عوامل گوناگون و جدید بیماری زا که هر روزه افزون می گردند ، لزوم به کارگیری روش های پیشرفته تر و اقدامات احتیاطی بیشتر را برای کاهش ابتلا ، مشخص می سازد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی می باشد. در این راستا، پس از آشنایی با انواع نانو پوشش ها و عفونت های بیمارستانی و نحوه انتقال آن ها، به انواع کاربرد نانو پوشش ها در ابن محیط ها، در جهت ایجاد محیطی نامناسب برای رشد باکتری ها پرداخته و ضمن معرفی این پوشش ها، به نحوه عملکرد آنها اشاره شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که استفاده از نانو متریال های آنتی باکتریال در سطوح محیط های درمانی، در راستای کاهش انتقال عوامل عفونت زا در این فضاها و دستیابی به اهداف معماری پایدار بسیار کارامد می باشد.
پدیدارشناسی تفسیری فضاهای میانوار در معماری خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : از گذشته های دور دو کارکرد اصلی «دسترسی» و «دیدرسی» در فضاهای میانوار (واسط) در طراحی و ساماندهی فضا مطرح بوده است ولی امروزه در طراحی توجه چندانی به این فضاها نشده و حتی گاه نادیده انگاشته می شوند. پیامد این وضع، برآورده نشدن شماری از نیازهای روانی و معنایی است که تنها در فضاهای میانوار پاسخ می یافته و می یابند. این در حالی است که شماری از معماران پدیدارشناس بر تعامل همه جانبه گستره های وجودی انسان با فضای معماری و اهمیت پاسخگویی به نیازهای روانی و معنایی تأکید دارند. هدف پژوهش : این تحقیق به جستجوی کارکرد فضاهای میانوار در معماری خانه، بر پایه رویکرد چند تن از معماران پدیدارشناس معاصر می پردازد و هدف آن دستیابی به کارکرد بهینه این گونه فضاها در خانه است. روش پژوهش : برای رسیدن به اهداف تحقیق، در قالب روش کیفی و با بهره گیری از رویکرد تفسیری و پدیدارشناسانه به فضا، نخست برپایه مطالعات نظری به توصیف دیدگاه چهار تن از معماران پدیدارشناس در ارتباط با فضاهای میانوار پرداخته شده است؛ سپس با بهره گیری از روش «پدیدارشناسی تفسیری»، به ساخت واحدهای معنایی در آثارشان پرداخته شده و توانایی های کارکردی میانوارها در دو سویه «ادراکی-معنایی»، «رفتاری-کارکردی» و نیز «ویژگی های کالبدی-فضایی سازگار و پاسخگوی به آن کارکردها» بازخوانی شده است. نتیجه گیری : نتایج نشان می دهند فضاهای میانوار هنگامی کارکرد بهینه دارند که بتوانند سلسله مراتب دسترسی مناسبی از فضای بیرون به درون فراهم آورند، در عین حال احساسی از آرامش و در پناه بودن را برای مخاطب فراهم آورده و همه حواس و ادراکات او را در این میان درگیر کنند. در پاسخ به این سه کارکرد ویژگی های متمایزکننده کالبدی همچون کاربرد نور و سایه، الگوهای صوتی، بویایی و بساوایی متفاوت و همچنین داشتن مرزهای کالبدی ویژه می توانند پاسخگوی آنها باشند.
بازخوانی الگوی معماری آیینی دوره قاجار (مطالعه موردی: حسینیه های ماداب، پهلوان، حاج نایب، دیزچه و درب باغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره قاجار به دلیل گرایشات مذهبی شاهان قاجار به عنوان یکی از ادوار مهم در تاریخ ایران در زمینه ارج نهادن به احداث بناهای مذهبی آیینی شناخته می شود؛ در این دوره حسینیه ها از جایگاه ویژه ای برخوردار شدند، همچنین شهر کاشان با توجه به پیشینه مذهبی و وجود علمای شیعه، بسیار مورد توجه شاهان قاجار قرار گرفت که منجر به ساخت اماکن مذهبی متعدد از جمله حسینیه ها گردید. لیکن چگونگی الگوی معماری این حسینیه ها به عنوان الگوی معماری آئینی دوره قاجار همواره مورد پرسش بوده و با شبهاتی قرین گشته است. لذا دستیابی به الگوی معماری به کار رفته در حسینیه های دوره ی قاجار به عنوان نمونه ای از معماری آئینی این دوره جهت رفع ابهامات و از آن مهم تر معرفی الگویی همخوان با زمینه و عملکرد به منظور ارتقاء کیفی و فرهنگی معماری کنونی شهر کاشان حائز اهمیت است؛ از این رو هدف پژوهش بر مبنای بازخوانی و دستیابی به الگوی معماری حسینیه های دوره قاجار شهر کاشان شکل گرفته است. در این راستا 5 حسینیه دوره قاجار شهر کاشان شناسایی شد و بر اساس روشی توصیفی تحلیلی با مطالعات میدانی در کنار مطالعه اسناد، مدارک و متون تاریخی در سه سطح کلان، میانی و خرد مورد تحلیل و بازخوانی قرار گرفت و در نهایت با تطبیق و تحلیل اطلاعات گردآوری شده به پرسش های مطرح شده در پژوهش شامل چگونگی ویژگی-های الگوی کالبدی فضایی حسینیه ها و نیز تشابهات و تمایزات موجود در این الگو پاسخ داده شد. با وجود تمایزات اندکی در اجزاء ورودی و نیز تعداد ورودی ها، ابعاد گنبدخانه و الحاقات، نتایج حاصل از مقایسه و تطبیق تحلیل ها در مورد هر یک از نمونه ها حاکی از وجود الگوی معماری ثابت، مشخص و مرکزگرا از جنبه پلان، فرم، سازماندهی فضایی، نما، مصالح و همچنین تزئینات است که از مهم ترین اصول معماری آیینی (تقارن، سلسله مراتب، مرکزگرایی و درون گرایی) پیروی می کند. در نتیجه می توان گفت شاخص-ترین ویژگی های الگوی معماری (کالبدی و فضایی) حسینیه ها عبارت است از هندسه و فرم مشخص، دسترسی پذیری، تجلی فضایی نمایشی، مقدس و متمرکز بواسطه سازماندهی فضایی و بکارگیری عناصر کالبدی خاص نظیر نورگیر، گنبد و کاربندی در فضایی با وسعت متوسط 200 تا 350 مترمربع.
تأثیر سیاست های آموزشی بر کالبد معماری مدارس دوره اسلامی، نمونه موردی: مدارس دوره تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
93 - 115
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت از دیر باز در ایران جایگاه ویژه ای داشته است؛ و بنا به شرایط فرهنگی و هنری، اجتماعی و سیاسی هر دوره تاریخی، نمود و ظهور خاص خود را پیدا کرده است. با تغییر دوره های تاریخی و با پیشرفت فنون معماری و تغییر شیوه های معماری، تغییرات کالبدی در مدارس دوره های تاریخی رخ داد. رویکرد آموزشی در هر دوره به نظام آموزشی و فضاهای متناسب با آن در ارتباط است. در واقع چگونگی تأثیر سیاست های نظام آموزشی بر عناصر معماری مدارس تیموری و صفوی مسأله این تحقیق است. لذا، پرسش اصلی پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاست های آموزشی تیموری و صفوی چه تأثیری بر عناصر کالبدی معماری مدارس این دو دوره داشته است. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه شناختی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه ای (اسنادی) و با ابزار نقشه خوانی، سندخوانی و فیش برداری انجام شده است. معماری مدارس منتخب این دو دوره از منظر کالبدی بررسی شد تا روند تحولات مدارس صفوی پس از دوره تیموری مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان پشتیبانی مالی بانیان بر ابعاد و اندازه ها و بسیاری از عوامل دیگر مانند شیوه ساخت مدارس تأثیر بسزایی داشته است. مفهوم آموزش در هردوره با توجه به سیاست های حاکم در کشور تغییراتی داشته که این تغییرات بر سیاست آموزشی و مفهوم مدارس و در نتیجه در کالبد و معماری مدارس تیموری و صفوی اثر گذاشته است؛از جمله تأثیرات سیاست های آموزشی بر کالبد مدارس دوره تیموری می توان به گسترش ابعاد مدارس، کیفیت حجره ها و مدرس ها، تأمین محل اقامت طلاب، تغییرات دستگاه ورودی اشاره کرد. این مسئله در دوره صفوی به دلیل عمومی تر شدن رویکرد مدارس تأثیر دوچندان داشت و ابعاد و کیفیت فضایی مدارس را متأثر کرد. عمده ترین دگرگونی ها در دو دوره، پاسخ به تأمین فضای اقامتی، آموزشی و نیایشی مطلوب تر بوده است.