فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۹٬۷۲۲ مورد.
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳)
87 - 101
حوزههای تخصصی:
نحوه ی چیدمان فضایی و هندسی نقشه ها به عنوان یکی از اولین مراحل در طراحی معماری می باشد که تحت تاثیر متغیرهای پیدا و پنهان شکل می گیرد و سبب ایجاد جواب های متعددی می گردد. استفاده از قدرت محاسباتی کامپیوترها برای کمک در پیش بینی انواع چیدمان فضایی و چگونگی تعریف مسئله به زبان الگوریتمیک3 یکی از چالش های اصلی این موضوع می باشد. هدف پژوهش حاضر این است که به منظور شکل گیری پیوند میان ساکن و مسکن و فراهم کردن زمینه مشارکت کاربر در طراحی مسکن، الگوریتمی جهت یافتن چیدمانی فضایی متناسب با نیاز و سلیقه او ارائه شود. در پژوهش پیش رو از روش بهینه سازی چند معیاره به دنبال یافتن چیدمانی بر اساس چند معیار مختلف استفاده کرده ایم. برای این امر حدود 200 پلان جانمایی که به صورت دستی طراحی شده به عنوان ورودی به الگوریتم داده شده است؛ الگوریتم با استفاده از معیار هایی چون: مساحت فضای باز و بسته، الزامات جهت گیری فضاها، تعداد اتاق های خواب و ... اساس کار جانمایی را شکل می دهد. در ادامه انواع حالات ممکن قرارگیری فضاها در کنار هم بررسی می شود و با توجه به داده ها بهترین حالت چیدمان فضایی پیشنهاد می گردد. در پایان کل فرآیند ترکیبی الگوریتم به وسیله تعدادی نمونه مورد آزمایش قرار گرفته است که نتایج حاصل گویای ظرفیت بالای روش پیشنهادی در تهیه، تنوع، سرعت و دقت تولید نقشه های چیدمان فضایی ساختمان های مسکونی میان مرتبه به دور از محدودیت های ذهن انسان می باشد.
دستور زبان شکل خانه های سنتی کاشان: بررسی ساختار شکلی و روابط فضایی 19 خانه تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
20-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: تاکنون معماری ایرانی از جنبه های تاریخی، فلسفی، شکلی و فضایی موردمطالعه قرارگرفته است. دستور زبان شکل ابزاری تحلیلی برای مطالعه سبک ها و تاریخ معماری است که توانایی ارائه یک زبان مشترک و چهارچوب مفهومی، شکلی منسجم و یکپارچه برای بررسی تفاوت های جغرافیایی و تحولات زمانی معماری ایرانی دارد. در این پژوهش گام نخست برای تدوین این دستور زبان مشترک معماری ایرانی، با تدوین یک دستور زبان شکل اختصاصی مربوط به خانه های سنتی کاشان، برداشته شده است. روش ها: از صد خانه میراثی شناسایی شده، تعداد 19 نمونه به روش نمونه گیری اتفاقی/قضاوتی انتخاب شده اند. با تحلیل شکلی و فضایی نمونه ها، قواعدی حداقلی برای تولید ساختارهای شکلی و فضایی ارائه شده است. یافته ها: دستور زبان ارائه شده در 4 مرحله، ساختار شکلی و روابط فضایی میان اشکال را تولید می کند. دامنه معتبر متغیرها و بیان جبری ارائه شده است. هم چنین به کمک دستور زبان، فضاهای موجود در نمونه ها گونه شناسی شده اند. در خانه های کاشان مهم ترین فضاها، فضاهایی با عرض 5 پیمون، بر اساس ساختار شکلی به 8 گونه شکلی قابل افراز هستند. ازنظر روابط فضایی میان اجزا نیز می توان 6 گونه ی مشخص از روابط میان اجزای داخلی هر یک از ساختارهای شکلی پیشین شناسایی کرد که در بخش یافته ها شرح داده شده اند. نتیجه گیری: دستور زبان ارائه شده می تواند ساختار منسجمی برای مطالعه ی معماری ایرانی باشد. همچنین می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای مطالعه ی گونه شناسی های شکلی مورداستفاده قرار گیرد. امکان مقایسه و همچنین ارتباط میان گونه های مختلف شکلی را فراهم و مطالعات را انسجام بخشد.
تعادل در صورت متکثر نور واحد (نمونه موردی پنجره های ارسی شبستان مسجد نصیرالملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
45-21
حوزههای تخصصی:
اهداف: پنجره های رنگی جزیی از معماری بناهای سنتی ایران در دوره اسلامی هستند، که به عنوان دروازه های عبور نور واحد به فضا و تکثیر کننده آن به رنگ های گوناگون ایفای نقش می کنند. اهدف کلان پژوهش، ایجاد حساسیت درزمینه طراحی اصولی شیشه های رنگی، بیان اصولمندی استفاده از رنگ ها در پنجره های رنگی بناهای سنتی و اسلامی ،کشف رابطه تعدیل نور توسط شیشه های رنگی و کیفیت فضای معماری در سیستم روشنایی پایدار می باشد. در مقیاس خردتر هدف از بررسی، دستیابی به یکی از شاخصه های موثر در ایجاد تعادل در یک بنای ماندگار (مسجد نصیرالملک) است. روش ها: نوع پژوهش کیفی-کمی است و استخراج مطالب از طریق گردآوری اطلاعات از منابع اسنادی و برداشت میدانی از الگو و مساحت شیشه های رنگی، مسجد نصیرالملک انجام شده است.در نهایت از طریق قیاس تطبیقی تناسب سطوح رنگی شیشه ها با مبانی نظری نتایج حاصل استخراج گردیده اند. یافته ها : در شبستان نمونه، پنج گونه رنگ بندی کلی و 15گونه رنگ بندی جزیی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. رنگ های آبی، فیروزه ای، سبز (رنگ های سرد) و رنگ های قرمز و زرد (رنگ های گرم) با حفظ تعادل و به صورت یک درمیان در پنجره های ارسی به کار رفته اند. نتیجه گیری : استخراج نسبت رنگ های سرد به گرم نزدیک به یک در تطبیق با مبانی فلسفه اسلامی مشخص نمود که، الگوی توزیع رنگ ها در فضا، بعد از عبور نور سفید از شیشه های رنگی، تصادفی نبوده است و در این زمینه هم «وحدت» و «پایداری» نمود یافته است.
کتیبه های خط کوفی معقلی جلوخان مسجد جامع عباسی اصفهان: سنجش اصالت تاریخی از طریق کاوش در عکس های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
5 - 30
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به شناسایی و سنجش اصالت تاریخی کتیبه های خط کوفی معقلی جلوخان مسجد جامع عباسی (شاه یا امام) اصفهان، از طریق جستجو و کاوش در عکس های تاریخی، اختصاص یافته است. جلوخان مسجد جامع عباسی اصفهان چندین کتیبه به خط کوفی معقلی دارد؛ اما تاکنون در هیچ تحقیقی در باب اصالت تاریخی آنها بحث نکرده اند. در این تحقیق این کتیبه ها شناسایی و با کاوش در عکس های تاریخی در باب اصالت آنها بحث شده است.این تحقیق در سه گام به انجام رسیده است. در گام اول عکس برداری جامعی از جلوخان این بنا انجام شده است. سپس با نشاندن عکس ها در کنار یکدیگر و تصویری تخت از بدنه های جلوخان این بنا عرضه شده و ۴۶ کتیبه کوفی معقلی این جلوخان شناسایی و جای آنها را روی تصویر تخت معین و نشانه گذاری شده است. سپس نقشه ای دو بعدی از روی تصویر تخت وضع موجود بنا تهیه شده و جای همه کتیبه های کوفی معقلی جلوخان در این نقشه نشان داده شده است. در گام دوم عکس های تاریخی به دست آمده از جلوخان مسجد جامع عباسی شناسایی و به ترتیب تاریخ منظم شده است. سپس عکس های تاریخی بر روی نقشه یادشده نشانده و روشن شده است که کدام کتیبه های کوفی معقلی جلوخان این بنا در طی زمان آسیب دیده یا فروریخته و بعداً مرمت شده است. گام دوم این تحقیق نشان می دهد که کدام کتیبه ها تا پیش از مرمت سال ۱۳۱۵ و ۱۳۱۶ش بر بدنه های جلوخان مسجد باقی بوده و با احتمال بیشتری اصیل است و کدامشان قطعاً اصیل نیست. در گام سوم وضع کتیبه هایی که تا پیش از مرمت سال ۱۳۱۵ بر بدنه جلوخان باقی بوده اند، با وضع امروزشان مقایسه و نشان داده شده است که کدامشان قطعاً اصیل است و کدامشان قطعاً اصالت تاریخی ندارد. این تحقیق نشان می دهد که از ۴۶ کتیبه کوفی معقلی جلوخان مسجد جامع عباسی، ۳۴ کتیبه از نظر تاریخی اصیل اند، ۱۱ کتیبه قطعاً تا پیش از مرمت ۱۳۱۵ش از دست رفته بوده اند و از این رو اصیل نیستند، و اصالت تاریخی ۱ کتیبه نیز محتمل است.
تحلیل شاخص های مؤثر بر ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در یک شهر میراث جهانی (مورد پژوهشی: شهر تاریخی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۰
145 - 179
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی یزد، بخشی از شهر یزد است که به عنوان اولین بافت شهری از ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. ازآنجایی که این محدوده با چالش های متعدد ناشی از ناهماهنگی مابین سازمان ها و نهادهای ذی نفوذ در مدیریت شهری روبه روست، شناسایی شاخص های مؤثر بر ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد می تواند به بهبود وضعیت آن کمک کند. روش تحقیق به این صورت است که ابتدا پنل خبرگان با حضور 5 نفر از مسئولان و مدیران شهری فعلی و اسبق شهر یزد تشکیل شد تا چالش های پیش روی عوامل مؤثر در بافت تاریخی شهرهای ایران تدقیق گردند. پس از جمع بندی، تعداد 48 شاخص به دست آمد که مطابق با ماهیت ابعاد مدیریت یکپارچه شهری دسته بندی شدند. این شاخص ها در قالب یک پرسشنامه با طیف لیکرت 5 گزینه ای، بین 32 نفر از مسئولان و مدیران شهری باتجربه شهر یزد که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، توزیع گردید. ساختار نظری مفروض تحقیق با استفاده از نرم افزار SmartPLS 3 مورد برازش قرار گرفت. با توجه به ضرایب مسیر، ارتباط مستقیم و معنی داری میان ابعاد مختلف یکپارچگی درون سازمانی، نهادی، برنامه ای، ساختاری/قانونی، عمودی و میان سازمانی با مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد وجود دارد و 41 شاخص در این رابطه مؤثر تشخیص داده شدند. در نهایت، راهکارهایی به منظور ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد پیشنهاد شد.
تبیین مفاهیم کلیدی شهر اسلامی در تفکر مدینه فاضله فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
125 - 141
حوزههای تخصصی:
باوجود مطالعات بسیار ، کمبود منابع جهت استواری پایه های نظری مفهوم «شهر اسلامی» ، همچنان مهم ترین معضل این بخش از دانش شهرسازی است . بدین جهت ، بازخوانی و واکاوی آثار اندیشمندان بزرگ مسلمان که نظریات آن ها عمدتاً مبتنی بر تعالیم اسلامی است ، ضروری به نظر می رسد . پژوهش بنیادی حاضر ، باهدف کمک به توسعه مبانی نظری «شهر اسلامی» ، نظریه «مدینه فاضله فارابی» را با استفاده از مطالعات اسنادی ، مراجعه به منابع دست اول و بر اساس روش تجزیه وتحلیل کیفی ، موردمطالعه قرار داده است . فارابی حکیم مسلمان ایرانی، در کتب «آراء اهل المدینه الفاضله» و «سیاسه المدنیه» ، به شرح علمی مفهوم «شهر آرمانی» می پردازد . ویژگی های منحصربه فرد او را می توان در «جامع نگری»، «ساختار و سازمان منظم تفکر او»، «سعی در کاربردی کردن فلسفه اسلامی در اجتماع» و «توجه به مبادی سه گانه الهی، انسانی و طبیعی در ارائه نظریات» دانست که این مشخصات، استحکام تفکر مبتنی بر نظریات وی را تا حدود زیادی تضمین می نماید. پس از بررسی منابع و تحلیل نتایج ، مفاهیم کلیدی نظریه فارابی شامل : «سعادت»، «جامع نگری»، «انسان گرایی»، «عدالت»، «الگوی جهانی»، «سیاست»، «نظام اجتماعی»، «مدیریت» و «آموزش» استخراج گردیده است. این مفاهیم، در سه بخش «آرمان متعالی، مسیر حرکت و ابزار عملیاتی» تنظیم و روابط میان آن ها تحلیل شده است. درنهایت، کاربست این مفاهیم در تعریف بنیان نظری مفهوم «شهر اسلامی» مشخص گردیده است. این مفاهیم می توانند «هدف، رویکرد، ساز و کار، فرم، بستر، سازمان و محتوا»ی مفهوم «شهر اسلامی» را تبیین نمایند.
تبیین ویژگی های شخصیتی دانشجویان معماری دانشگاه فنی و حرفه ای با استفاده از آزمون MBTI (نمونه موردی: دانشجویان گروه معماری آموزشکده فنی و حرفه ای دختران بابل)
حوزههای تخصصی:
بررسی و شناخت ویژگی های شخصیتی افراد در بسیاری از موارد می تواند محرک خوبی برای دستیابی به مسیر تحصیلی و حرفه کاری متناسب با علایق و سلایق یادگیرندگان باشد. یکی از آزمون های موفقی که در مسیر شخصیت شناسی مورد استقبال قرار گرفته است، تست شخصیت شناسی مایرز-بریگز ( آزمون Mbti ) است. تست شخصیت شناسی مایرز-بریگز با در نظر گرفتن مجموعه ای از تضادهای روانشناختی 16 تیپ شخصیتی را شناسایی می نماید. در این تحقیق به منظور کشف و شناسایی شخصیت غالب دانشجویان معماری دانشگاه فنی و حرفه ای و بررسی همگونی شخصیت غالب با حرفه معماری، دانشجویان معماری در مقاطع مختلف کاردانی و کارشناسی مورد هدف قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که تیپ شخصیت غالب دانشجویان در مقطع کاردانی معماری ESFP (برونگرا، حسی، احساسی و ادراکی)، دانشجویان معماری داخلی ESTJ (برونگرا، حسی، تفکری و قضاوتی) و دانشجویان در مقطع کارشناسی معماری از نوع INTP (درون گرا، شهودی، تفکری و ادراکی) می باشد. همچنین نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که میان رشته تحصیلی دانشجویان( گروه معماری و معماری داخلی) و تیپ های شخصیتی Mbti ارتباط معنادار وجود دارد. از طرفی میان پیشرفت تحصیلی دانشجویان و تیپ های شخصیتی ایشان ارتباط معناداری مشاهده نشده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تمایلات دانشجویان حاضر در این دانشگاه اکثرا هم جهت با اهداف دانشگاه بوده و این نکته می تواند تسهیل کننده در انتخاب و هدایت دانشجویان در مسیر شغلی و حرفه کاری ایشان باشد.
منظرِ حصار، از نمود تا نماد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
3 - 3
حوزههای تخصصی:
در تعریف منظر آمده که محصول تعامل انسان با محیط و جامعه با تاریخ است. «نمود»، شرح این محصول است. محصولی که تدریجاً و در اثر میل به ثبات و تداوم استقرار در مکان پدید می آید. در مقابل «نماد» محصول اراده انسان برای بیان مفهوم موردنظر اوست؛ برپایه علامتی قراردادی باشد یا نشانه ای طبیعی. شهرهای ایران و پیش از آنها قلعه های کوچک در محیط های روستایی مهم تر از هرچیز با حصار خود تبیین می شدند. مرزی که درون و بیرون را از یکدیگر تمیز می داد. تفکیک محیط به دو عرصه درون، محل زندگی و تعاملات آن و بیرون، طبیعت رها. حصار درعین حال که مدافع درون بود در برابر دست اندازی بیگانگان بیرون، حامی محیط ساکنان آن بود در مقابل طبیعت خشن. تعارض دو دنیا در دو طرف حصار آن قدر بارز بود که حصار را به نمود مهم حیات بدل می ساخت، آن بود که زندگی را در پس خود ممکن می کرد. در دوسوی دیوار دو منظر متفاوت فهم می شد، یک طرف آبادی و حضور انسان و طرف دیگر خالی از مداخله. هرچه باغ و خانه بود درون حصار و هرچه بیابان بود در بیرون. خیابان دربرابر بیابان. حصار مرز تمیز این دو نمود بزرگ منظر بود. منظر شهری درمقابل منظر طبیعی، عرصه زندگی انسانی دربرابر طبیعت وحشی. تعارض دو منظر که در نمود حصار به ظهور می رسید، تدریجاً زمینه رشد مفاهیم وابسته شد. حصار دیگر فط نمود مناسب سازی زندگی انسان نبود، بلکه مظهر قدرت و اشرافیت هم خوانده می شد. مزارع و باغات در بیرون حصار توسعه پیدا کرد و رفته رفته مهاجرین جدید و رعایای حصارنشینان در بیرون آن ساکن شدند. محله هایی در بیرون حصار تشکیل و رسماً محله بیرون خوانده شد. در رویارویی های اجتماعی، بعضاً گتوهای هم کیشان غیر حاکم در بیرون حصار مکان یابی شد. محله زرتشتیان زریسف کرمان در پشت دروازه شهر از جمله آنها بود. این جدایی گزینی که ناشی از طبقاتی شدن اجتماعی بود، پیش از اسلام رسمیت بیشتری داشت. شهرهای ساسانی ویژه کاست های خاصی بود که حصار، نماد مشترک قلمرو آنها بود. درون، شارستان و بیرون، ربض با حصاری در میانه از هم جدا می شدند. اساساً بیرون حتی شهر نیز خوانده نمی شد. نخستین مداخله اسلام در شهرهای ایران، تخریب حصار به مثابه نماد برتری جویی و ضدیت با عدالت بود. آن قدر وجه نمادین حصار قدرت داشت که ارزش های نمودی و کارکردی آن مورد غفلت قرار گرفت. غلبه نماد بر نمود در فهم حصار، به سنت تخریب حصارها انجامید. ربض و شارستان یکی شدند و در اثنای آن درون و بیرون نیز به هم پیوستند. کارکردهای امنیتی و طبیعی حصار نیز رها شد. غفلت از ضرورت نمود حصار، چند قرن بعد به ظهور مجدد آن انجامید. شهرها و قلعه های اربابی مجدداً حصارهای خود را بازیافتند. بدین ترتیب جریان ظهور نمود به مثابه عنصر ابتدایی منظر و دگردیسی آن به نماد و عنصر کمال یافته منظر مجدداً آغاز شد. یک تفسیر از قشربندی اجتماعی-اقتصادی جهان غرب به اصالت نماد حصار در فهم آنها از ساختار اجتماع وابسته به زمین و مکان زیست تأکید می کند. بورژوا به معنای ساکن بورگ * (Bourg) یا قلعه، طبقه برتری بود که در پس حصار و درون بورگ زندگی می کرد. حصار ضرورتی امنیتی بود که به نماد اشرافیت و برتری اجتماعی بدل شده بود تا آن حد که معرف کاست بورژوا شد. عناصری از منظر که روند رشد آنها در فرآیند تبدیل نمود به نماد قابل تشخیص باشد، مهمترین عناصری هستند که حفاظت از آنها برای تداوم هویت اجتماعات انسانی کارکرد دارد. لذا در توسعه های شهری که تخریب حصار ناگزیر است، باید جنبه های مختلف آثار کالبدی، کارکردی (نمودی) و معنایی (نمادی) حصار موردتوجه قرار گیرد. پانیذ سلیمانی با این تصویر هوشمندانه تعارض دو دنیای دو طرف حصار در دامغان را برایمان شرح داده است. *گروهی از زبان شناسان بورگ (Bourg) را دگرگون شده «برج» در عربی می دانند که از ریشه «بُرز» فارسی به معنای بالا و بلندی ساخته شده است.
خوانش بولی جنبش های اجتماعی با استفاده از نظریه های فضا-زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
41 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : فضامندی و زمان مندی جنبش های اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردار است. مطالعات کمی الگوهای فضا-زمانی جنبش ها را بررسی کرده اند. این مقاله به ترکیب فضاهای کنشگری که در موفقیت جنبش های اجتماعی مؤثر بوده اند می پردازد.
هدف پژوهش : هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری الگوهای فضا-زمانی در جنبش های اجتماعی برمبنای نظریه های فضا-زمان و بررسی تأثیر این الگوها در شکل دهی به رفتارها و کنش های اجتماعی است.
روش پژوهش : متدلوژی تحقیق به صورت ترکیبی از روش های کمّی و کیفی است. 34 جنبش اجتماعی معاصر به صورت تاریخی مطالعه و اطلاعات آن ها کدگذاری و دسته بندی شد. با استفاده از تحلیل محتوای کمّی شرایط علّی پژوهش شناسایی و براساس معیارهای تحقیق دسته بندی شدند. با تبدیل داده های کیفی به کمّی و با استفاده از روش بولی معادله ای به دست آمد که در آن ارتباط بین متغیرهای فضا-زمان و موفقیت جنبش ها تعیین شد.
نتیجه گیری : نتایج نشان داد جنبش موفقیت را تجربه می کند اگر از فضاهای ساختار فضا-زمان نسبی استفاده کند «و» از فضاهای ساختار فضا-زمان رابطه ای استفاده نکند «یا» از فضاهای ساختار فضاوزمان مطلق استفاده کند «و» از فضاهای ساختار فضا-زمان رابطه ای نیز استفاده کند. یافته ها نشان داد اگر امکان شبکه سازی های مبتنی بر روابطِ نزدیک و چندوجهیِ گسترده برای جنبش فراهم نباشد، در این صورت برای نیل به موفقیت، شبکه بندی سازمانی ضروری است. همچنین ثابت شد در صورت غیبت نهادها، وجود توأمان فضای فیزیکی شهری و فضاهای رابطه ای (رسانه ها، شبکه سازی های گسترده و هنرهای اعتراضی)، برای موفقیت جنبش الزامی است. آن ها با هم یک حوزه عمومی را شکل داده و در آن به اعتراض و مقاومت برای به چالش کشیدن سلطه دولت مستقر ادامه می دهند.
بررسی مفاهیم محوربندی در مساجد یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
5 - 16
حوزههای تخصصی:
کالبد مساجد حامل ویژگی های شکلی و هندسی است که نشانگر تفکرات سازندگان آن است. شناخت تنوع در نقشه مساجد در درک بهتر دیدگاه سازندگان بنا مؤثر باشد. هدف پژوهش شناخت تنوع محور در مساجد است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بررسی نمونه های موردی درپی پاسخ به این پرسش است که چگونه آرایش محور در نقشه مساجد پاسخگوی کارکرد عبادی آن است؟ اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعه اسناد کتابخانه ای و بازدیدهای میدانی بدست آمده است. نتایج نشان می دهد؛ هندسه مساجد با تأثیر پذیری از محور قبله به سه دسته، تک محوری، دومحوری و چندمحوری و از دیدگاه شکلی به هندسی منظم و ترکیبی از اشکال هندسی منظم-غیرمنظم تقسیم شده که معمار در هر کدام از مساجد، بر اساس زمینه، تمهیداتی مانند الحاق فضاهای جانبی به بنا و یا چرخش در نقشه را اندیشیده و در نهایت فضایی خالص و دارای هندسه منظم را به عنوان نتیجه طراحی حاصل کرده است.
تبیین معیارهای کلیدی فرآیند شکل گیری کیفیت فضایی یکپارچه در فضاهای عمومی شهری (مطالعه موردی: منطقه پنج شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
17 - 34
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر نگرش های متعددی در رابطه با شکل گیری «کیفیت فضاهای عمومی شهری» مطرح شده است. اما آنچه قابل تشخیص است، عدم توجه به مفهوم کیفیت فضایی یکپارچه و رویکرد کل نگر آن در حوزه شهرسازی است. برای دستیابی به هدف تحقیق، منطقه پنج شهرداری تهران به صورت مورد پژوهی موردبررسی قرارگرفته است. بر اساس مبانی نظری در چارچوب مذکور، 5 معیار کلیدی درزمینه شکل گیری کیفیت فضایی یکپارچه در فضاهای عمومی شهری دارای اهمیت می باشند. تبیین 5 مؤلفه، به واسطه 10 معیار و 33 متغیر با استناد به انجام معادلات ساختاری به همراه روایی و پایایی موردتوجه قرارگرفته است. بنابراین، امکان طرح مدلی 5 عاملی در این زمینه فراهم شده که درعین حال، گامی اساسی در مسیر و تدوین مدلی ساختاری در سطحی فراتر است، الگوی موردتوجه ازنقطه نظر هماهنگی داده ها با ساختار عاملی آن از برازندگی قابل قبولی برخوردار است.
تبیین نقش عناصر بیوفیلیک بر میزان بهره وری و بهبود عملکرد کارکنان در محیط های اداری از منظر کارکنان
حوزههای تخصصی:
از بین بردن گسست انسان و طبیعت و حضور مطلوب آن در زندگی وی از نیازهای انسان معاصر است؛معماری بیوفیلیک روشی موثر جهت حضور طبیعت در کاربریهای متفاوت است. محیطهای کاری از جمله کاربریهایی است که در زندگی انسان شهرنشین رو به افزایش است ودانشگاهها نمونه ای از این مصداق می باشند؛توجه به عناصربیوفیلیک در دانشگاه ها می تواند موجب سلامت روحی و جسمی کاربران آن به خصوص کارکنان (کارمندان واساتید) گردد،که خود عاملی بسیار موثر در بهبود عملکرد و افزایش بهره وری کارکنان می باشد. بنابراین پژوهش، میزان حضور عناصر طراحی بیوفیلیک و ارجحیت عناصر در محیط های دانشگاهی در بهبود عملکرد و افزایش بهره وری از منظر کارکنان را مورد ارزیابی قرار داد.تحقیق از نوع کمی و به روش توصیفی-کاربردی انجام گرفت. روش گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی انجام گرفته است.عناصر بیوفیلیک و نقش آن بر بهره وری کارکنان از منظر کارکنان دانشکده فنی و حرفه ای شهید رجایی توسط پرسشنامه محقق ساز با جامعه آماری 50نفر و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج تحقیق حاکی از آن است که از منظر کارکنان ارتباط بسیار نزدیکی میان حضور عناصر بیوفیلیک و افزایش بهره وری کارکنان وجود دارد و در این میان حضور گیاه و پوشش گیاهی دارای ارجحیت بیشتر ،رنگ و مصالح از ارجحیت کمتری برخوردار است.
مطالعه تطبیقی رهیافت های فرمی- فضایی معماری و نقاشی در مرور آثار مهرداد ایروانیان و علیرضا تغابنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : ارتباط میان معماری و نقاشی یکی از حوزه های مورد مطالعه در نظریه هنر و معماری است. هر چند معماری ترکیبی از معانی کاربردی است، ولی می تواند در ارتباط با نقاشی، از بابت فرم و فضا مطالعه شود. در این میان، در خلق اثر هنری، اگر «هنرمند» متغیر ثابت فرض شود، این سؤال مطرح است که ساختار فکری او در خلق فرم و فضا در دو رسانه، چه تأثیری بریکدیگر دارند و در نهایت منجر به چه نوع ارتباطی بین دو نظام هنری می شود؟هدف پژوهش : هدف این پژوهش به طور اخص مطالعه آثار معمارانی است که در هر دو حیطه فعالیت دارند. فرض بر آن است که مهارت معمار از فاصله تصور تا تصویرکردن طرح واره های ذهنی به عنوان نقاشی، منجر به نشر اندیشه او می شود و این فرایند در نحوه آفرینش اثر معماری و تفکر فضایی او مؤثر است.روش پژوهش : پژوهش با رویکرد کیفی و روش تطبیقی بین رشته ای، منطبق با دیدگاه کری واک انجام شده و مدل پژوهش ترکیبی از گرایش های فضایی و رهیافت های معنایی فرم و فضا است. در بخش اول آثار نقاشی مهرداد ایروانیان و علیرضا تغابنی، به عنوان نمونه، با روش شکل گرایی ولفلین تحلیل می شوند. در گام بعد مفاهیم فرمی-فضایی معماری آنان بررسی شده است. دستاوردهای این تحلیل برآمده از مطالعات نظری و داده های تجربی هستند که از طریق روش توصیفی نتیجه گیری می شوند. در نهایت جهت تبیین رابطه، مقایسه تطبیقی تحلیل ها در دو رسانه صورت می گیرد.نتیجه گیری : به نظر می رسد برخورد هنرمند در راستای معانی مصادیق عینی (ابژکتیو) اثر، در سطح «ابتدایی» و «کارکردی» در دو حیطه کاملاً مستقل صورت گرفته و به معانی ذهنی (سابژکتیو) در سطح «ارزشی» پرداخته شده است که قابلیت تطبیق بر ساختار فکری هنرمند را دارد. در سطح «نمادین» با انتقال برخی رهیافت های فرمی از نقاشی به معماری، اثر معماری بیشتر به بعد هنری خود نزدیک شده و جنبه زیبایی شناسی یافته است.
مرکز، هستی بخش محله
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
3 - 3
حوزههای تخصصی:
مرکز از مفاهیم کلیدی تمدن های باستانی است که در تبیین جهان به نقش آسمان و آفریننده غیرمادی در ایجاد هستی باور داشتند. در زبان فارسی این پدیده را «هسته» نامیده اند که به معنای عنصر هستی بخش است. مانند هسته میوه که درخت مثمر را پدید می آورد. علوم تجربی نیز از تمرکز قابلیت باروری موجودات در هسته آنها در قالب ژن و ترکیبات دیگر یاد می کند و بر اصالت هسته در پیدایش موجودات تأکید دارد. به تأسی از قانونمندی حاکم بر موجودات طبیعی که وجود، بقا، تکثیر و توالد آنها وابسته به هسته است، در محصولات انسانی نیز به وجود هسته به عنوان پدیدآورنده و نگهدارنده محصول اعتقاداتی وجود دارد. از جمله در پدیده شهر به عنوان یکی از عالی ترین محصولات انسان ساخت، مرکز که نقطه تأسیس و آغاز هستی شهر است، نقش هسته را ایفا می کند. در دنیای مدرن و با تفسیر لایه ای شهر، نظام سنتی وحدت گرا و متمرکز که بر رشد هسته و پدیدآوردن کلیت شهر مبتنی بود، کنار نهاده شد. شهر مدرن از همجواری لایه های کارکردی شهر بدون وابستگی به تاریخ تأسیس و بی اعتنا به ارتباط های وجودی میان اجزای شهر پدید آمد. در حالی که در شهرهای ارگانیک، به معنای زنده، شهر از رشد هسته و ایجاد اندام های ثانویه تحت اثر استعداد موجود در هسته و نیازهای جدید حیات شهری پدید می آید. تمدن ایران به مثابه قدیمی ترین تمدن زنده انسانی، در پرتو فرهنگ اسلام توانسته نمونه های عالی از شهر را پدید آورد. شهر ایرانی دوره اسلامی در فضایی رشد کرد که ابزارهای مدیریت کمی، مانند امروز در اختیار نبود. از آنجا که فرآیند حاکم بر پیدایی و رشد شهر مبتنی بر «هستی بخشی» به فضای زیسته و براساس رشد ارگانیک هسته به مثابه عنصر جوهری شهر بود، توانست به تولید شهرهای متعالی منجر شود. ویژگی مهم شهر ایرانی دوره اسلامی، وجود محلات به عنوان زیرسیستم و کل های کوچک در شهر است. هر یک از آنها به نوبه خود از یک مرکز تغذیه می شوند که هم مولد و هم عامل بقای محله است. درک مفهوم یکه و یگانه محله به مثابه یک کل، وابسته به وجود ویژگی هایی است که مهمترین آنها مرکزمحله است. وجه مادی محله، متکثر و فاقد وحدت است؛ خانه ها، راه ها و خدماتی پراکنده در میان آنها. حس یکپارچگی و وحدت از این فضای متکثر محصول خوانش و ادراک ناظر از آن است. چنانچه ناظر بتواند وحدتی در میان عناصر متکثر ادراک کند، محله متولد شده است؛ والا یک پهنه شهری است. مهمترین عاملی که به ظهور مفهوم کل در میان اجزای متکثر محله کمک می کند، وجود مرکز است. مرکزمحله فضای مشترک و تعاملی اهل محله است که در ادراک آنها از مفهوم محله مشترک است. همگرایی فهم شهروندان از محیط که به واسطه مرکز صورت می گیرد، به تولد مفهوم یگانه محله می انجامد. لذا نقش مرکزمحله را بیش از یک کانون خدماتی یا تقسیم دسترسی بلکه به عنوان هستی بخش باید به حساب آورد. آنچه که از محله به مثابه یک کل فهم می شود، هستی واحد آن است نه اجزای متکثرش. وجود اجزا برای تحقق محله شرط است اما امکان ادراک یکپارچه شرط لازم دیگر آن است. لذا محله را باید مبتنی بر دو رکن اجزای مادی و حالت یگانه آن دانست. اولی از عناصر محل پدید می آید و دومی از سازمان فضایی و نوع ارتباط میان عناصر. فهم سازمان و ارتباط اجزا عمل ذهن است که به تولید منظر منتهی می شود. منظر خوانش ذهن از عینیت ملموس است. منظر، «هست شده»ای کلی ادراک شده است. در میان عوامل هستی بخش محله، نقش مرکز از بقیه اصیل تر است. از این رو با تضعیف مرکز محله، هستی محله و ادراک یگانه آن میان اهالی به ضعف می گراید و با تقویت مرکز، محله استوار و زنده می شود.
رسانه، روشی برای تغییر منظر شهری؛ تبیین مدل مفهومی اثرگذاری بر منظر شهری بدون مداخله فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
66 - 77
حوزههای تخصصی:
منظر شهری به عنوان یکی از گونه های منظر، د انشی نوین است که محصول تفسیر جد ید انسان معاصر از مقوله فضاست که د ر آن فضا نه موجود یتی فیزیکی بلکه پد ید ه ای با ابعاد د رهم تنید ه عینی-ذهنی است. مطابق این تعریف هرگاه ساماند هی منظر مورد نظر باشد مقصود اثرگذاری بر کلیت این رابطه است با علم بر این موضوع که هرکد ام از این د و وجه بر د یگری اثر می گذارند . بااین حال بررسی اد بیات منظر شهری نشان می د هد که هنگامی که از ساماند هی منظر -تحول رابطه متعامل منظر- سخن به میان می آید ، تنها به اقد امات کمّی که همراه با مد اخله کالبد ی بر وجه عینی منظر اثر می گذارد اشاره می شود ، د ر صورتی که اگر منظر محصول رابطه متعامل د و وجه عینی و ذهنی تصور شود ، د ست کم د ر تئوری باید بتوان با اثرگذاری بر وجه ذهنی منظر نیز این رابطه را متحول کرد . این پژوهش د ر پی پاسخ د اد ن به این پرسش است که «چگونه می توان از طریق مد اخله ذهنی -بد ون مد اخله فیزیکی- بر منظر شهر اثر گذاشت؟» و نیز ارائه د اد ن یک مد ل مفهومی به صورت تئوریک که سازوکار تغییر منظر شهر را از طریق اثرگذاری بر ذهن شهروند ان توضیح د هد . این جستار به د نبال تد وین مد لی مفهومی با استعانت از مفاهیم پذیرفته شد ه موجود د ر سه حوزه د انش منظر، روانشناسی و رسانه است و از شیوه استد لال منطقی برای بیان وجود ارتباط میان گزاره های منطقی این حوزه ها بهره می برد . یافته های پژوهش نشان می د هد که مطابق تئوری پرورش چنانچه پیام های شرطی سازی با هد ف تغییر د ر منظر شهر ارسال شود که بر احساس و رفتار مخاطب اثر گذارد می تواند د ر صورت تد اوم بر نگرش و ذهنیت آن نیز اثرگذار باشد . از آنجا که با تغییر ذهنیت، یکی از د و مؤلفه متعامل منظر تحول می یابد ، د ر تئوری می توان انتظار د اشت منظر شهر، به عنوان محصول این رابطه، نیز متحمل تغییر شود .
Evaluating the Quality of Revitalization of Lost Spaces with an Emphasis on Abandoned Factories (Case Study: Zanjan Match Factory)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۱ - Serial Number ۴۳, Winter ۲۰۲۲
31 - 42
حوزههای تخصصی:
Identifying and reviving los t spaces to reduce them is one of the duties of contemporary architects and urban planners; in the meantime, paying attention to the quality of revitalization and users' and beneficiaries' satisfaction is an issue that determines the success rate of this critical issue. The aim of this s tudy was twofold. Firs t, it has assessed the quality of revitalization of los t spaces using the Analytic Hierarchy Process (AHP) method. Second, it has inves tigated Zanjan Match Factory's revitalization success rate, converted into a museum of indus try and mining after renovation and recons truction. The present article's conceptual model is based on the exploratory analytical research method based on Bradbent's theory and the introduction of his five principles as assessment parameters. Each component in the case s tudy is considered, prioritized, and assessed by a survey of 15 participants in two groups of experts and users. Findings show that the criteria of human protection and economic productivity have a greater score in the proper revitalization of this heritage. In contras t, space proportions with a pattern of behavior have the lowes t score (preferences). Furthermore, this space's revitalization shows revitalization's success is the proper coordination between revitalization experts and users of this space regarding fulfilling their desires and needs.
کاربست رویکرد بایو میمیکری در طراحی شهری و سیاست گذاری مبتنی بر چرخه های غیر سلسله مراتبی و تغییرات زمانی در بافت های ارزشمند؛ بررسی موردی: بافت تاریخی گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
27 - 47
حوزههای تخصصی:
تضییع هویت بافت های شهری و به طور خاص بافت های ارزشمند تاریخی، حاکی از لزوم توجه به تناسب سیاست های کنترل توسعه با فرآیندهای پویای تغییر در طول زمان است. ازآنجاییکه بافت های تاریخی خود برآیندی از چندین اکوسیستم طبیعی هستند و در قالب یک کلیت جلوه می کنند، برای ادامه حیات خود به دگردیسی لایه های تشکیل دهنده این کلیت نیاز دارند. ازاین رو به نظر می رسد الهام از تناسبات سیستم های طبیعی به منظور کاربست در سیستم های انسانی (بایومیمیکری) بتواند در صورت بندی لایه های سیاست گذاری بافت های تاریخی قابل استفاده باشد. پژوهش حاضر به دنبال کاوشی در ویژگی های اکوسیستم ها و بررسی امکان پذیری به کارگیری آن ها در فرایند سیاست گذاری به منظور احیای بافت تاریخی گرگان است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این راستا بررسی اشتراکات قابل تعمق نظری میان حوزه های بایومیمیکری و طراحی شهری، امکان تبیین چارچوب نظری و ارزیابی تغییرات بافت در دو بعد ماهوی و رویه ای را فراهم نموده است. بررسی ویژگی های کلیدی اکوسیستم های طبیعی و ترجمه آن ها به ابعاد فضایی برای به کارگیری در محیط شهری هفت شاخص هارمونی با طبیعت، نهفتگی، فضاهای چند ظرفیتی و تنوع، عدم تعین، ناهمگنی، مدولاری و اتصال را معرفی می کند. مدل سیاست گذاری حساس به زمان برای احیای بافت تاریخی گرگان در قالب تعریف پروژه ها در چهار فاز پروژه های احیا و نوسازی، پیشگام و خدمات عمومی و زیربنایی، هویت آفرین و الگوساز، حفاظتی و کنترلی ارائه شده است.
رخداد تعامل در منظر و اثرگذارى مؤلفه های انسانى و محیطى بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
76 - 89
حوزههای تخصصی:
در تعریف منظر، تعامل مفهومی است که نقش اصلی در شکل گیری منظر را برعهده دارد. استفاده از راهکارهایی برای تقویت اثرگذاری طرفین تعامل (انسان و محیط) در شکل گیری منظر و ارتباط با آن از دغدغه های نوظهوری است که می تواند بخش عمده ای از آن، ره آورد تکنولوژی در دنیای امروز باشد. در رویکردی هدفمندتر، منظر تعاملی گامی متفاوت در راستای تقویت ارتباط با مکان است. لذا این مقاله سعی بر شناخت دقیق تر تعامل و شاخصه ها و ویژگی های مؤثر در تقویت ارتباط میان انسان و محیط دارد. در این راستا از یک سو محیط و رخداد تعامل با آن و شاخصه های مؤثر بر آن، و از سوی دیگر انسان و ویژگی های انسانیِ اثرگذار بر رابطه دوطرفه با محیط بررسی می شود. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است: چه شاخصه های محیطی و چه ویژگی های انسانی بر تقویت تعامل انسان با محیط و شکل گیری منظر تعاملی مؤثر است؟ همچنین هدف این پژوهش، ارتقای ارتباط انسان با محیط و تقویت وجه تعاملی منظر است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا با بررسی مفهوم تعامل و تحلیل آن، شاخصه های مؤثر بر رخداد تعامل را استخراج می کند. سپس با توجه به اهمیت جایگاه انسان و محیط در مفهوم منظر، با روش تحلیل محتوا به بررسی ماهیت انسان و محیط می پردازد و مؤلفه های محیطی و انسانی ای که بر تقویت رخداد تعامل در منظر مؤثر هستند را شناسایی می کند. در نهایت پایایی و روایی مؤلفه های به دست آمده به روش دلفی مورد سنجش قرار می گیرد. پژوهش حاضر نشان می دهد در گام اول برای تقویت رخداد تعامل با محیط، توجه به شاخصه هایی همچون رابطه دوسویه، فعال بودن، تغییرپذیری، پاسخ دهی و اثرگذاری الزامی است و در گام بعدی با استفاده از ویژگی های انسانی و محیطی که براساس ماهیت انسان و محیط شکل می گیرد، می توان شرایط رخداد تعامل با محیط را تقویت کرد.
تأثیر بلوک های بتنی گازدار در صرفه جویی مصرف انرژی ساختمان؛ نمونه مورد مطالعاتی: ساختمان های مسکونی شهر اردبیل
حوزههای تخصصی:
در کشور ما حدود 40 درصد از اتلاف انرژی در بخش ساختمان به دلایل مختلف مخصوصاً استفاده از مصالح غیراستاندارد انجام می گیرد. هدف از اجرای این تحقیق بررسی تأثیر بلوک های گازدار بتنی در صرفه جوئی مصرف انرژی ساختمان ها می باشد. بر این اساس توجه به اهمیت مقوله انرژی و لزوم صرفه جوئی در آن در ساختمان ها، می توان با استفاده از این نوع بلوک ها و تأثیرات آن در رسیدن به ساختمان های پایدار دست یافت. نوع روش تحقیق اتخاذ شده در به انجام رسانیدن پژوهش حاضر روش تحقیق توصیفی، تحلیلی می باشد که با استفاده از سه استراتژی تبیینی، توصیفی و اکتشافی به معرفی ابعاد مختلف تحقیق پرداخته شده است. برای دستیابی کاربردی به نتایج و یافته های تحقیق، دو پرسشنامه در بین مهندسین ناظر معماری با حجم نمونه 150 نفر و سازندگان و استفاده کنندگان ساختمان ها با حجم نمونه 200 نفر توزیع که روش نمونه گیری به صورت تصادفی و ابزار پرسشنامه با استفاده از مقیاس لیکرت 5 درجه ای انجام شده است. کاهش آلودگی های محیطی، افزایش کارایی و پایداری حرارتی، به حداقل رسیدن تبادل گرما و سرما به دلیل داشتن ضریب حرارتی بالا، کاهش هزینه های ساخت و انرژی در ساختمان ها در حدود 25 درصد از مهم ترین دلایل استفاده از بلوک های بتنی گازدار در ساختمان ها می باشد.
تبیین نقش الگوهای رویدادِ برگرفته از عوامل فرهنگی و طبیعی در شکل گیری الگوهای فضایی معماری بومی؛ مطالعه ی موردی: روستای سرآقاسید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷۷
۲۸-۱۵
حوزههای تخصصی:
معماری بومی ایران دارای گستردگی وسیع جغرافیایی و اصول مانایی است که بیش از هر زمان دیگری به تحلیل، بازخوانی و نقد علمی و منصفانه نیاز دارد؛ خوانشی که زیربنای بهبود فرایندها و روش های حفظ این آثار، نحوه ی مداخله در آن ها، دستیابی به ریشه های فرهنگی و گونه شناسی معماری این سرزمین باشد. معماری بومی به همان اندازه که متأثر از عوامل طبیعی است؛ از باورهای ذهنی، فرهنگ محلی و رویدادهای فردی و اجتماعی پیروی می کنند. می توان گفت، عوامل فرهنگی روح حاکم بر همه ی الگوهای فضایی معماری بومی و الگوهای رویداد واقع در آن ها را تشکیل می دهد. با این زمینه ی فکری است که الگوهای فضایی متأثر از الگوهای رویداد و الگوهای رویداد نیز متأثر از فرهنگ و طبیعت و درنتیجه معماری بومی به مثابه ی نمود فرهنگی نگریسته می شود. این پژوهش، ماحصل بررسی کیفیت تعامل وجوه فرهنگی و بستر طبیعی و تأثیر آن ها بر رویدادها و درنتیجه معماری بومی روستای سرآقاسید، از توابع شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال بختیاری است. هدف اصلی این پژوهش کیفی، شناسایی و ترسیم چهارچوبی الگومدار برای تحلیل معماری بومی روستای سرآقاسید است به گونه ای که بتواند با بررسی عوامل فرهنگی در بستر طبیعی نمونه ی موردمطالعه، الگوهای رویداد و الگوهای فضایی شکل دهنده ی آن را شناسایی و رابطه ی بین آن ها را تبیین کند. مسئله ی پژوهش، نحوه ی ارتباط میان الگوهای فضایی با باور مردمان، ریشه های فرهنگی و محدودیت های طبیعی، و نیز نحوه ی بروز آن ها در ساختار کالبدی روستاست. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، در بستری از مشاهدات میدانی، بررسی های عینی و کروکی های تحلیلی و نیز انجام مصاحبه ی عمیق باهدف شناسایی الگوهای تشکیل دهنده ی روستای هدف انجام پذیرفته است و نتایج این تحقیق حاکی از آن است که الگوهای رویداد، نمود عینی عوامل فرهنگی و طبیعی است که در قالب الگوهای فضایی تجلی یافته است.