مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
همپیوندی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شناخت کاربردی روش ""چیدمان فضا"" در مطالعه پیکره بندی و ساختار فضایی شهر می پردازد. در این راستا نظریه ""پیکره بندی در معماری"" و نیز ""حرکت طبیعی"" که به روش چیدمان فضا و اهمیت تاثیر پیکره بندی فضایی بر روابط اجتماعی-اقتصادی در معماری و شهرسازی می پردازد مطرح شده اند. این روش تکنیکی برای تحلیل کمی عوامل کیفی شهر می باشد. این نظریه توسط هیلیر و هانسون در سال 1984 میلادی در لندن پایه ریزی شد و اساس آن بر تحقیق در نحوه ارتباط بین فرم های اجتماعی و فضایی می باشد. این نظریه بر این باور است که فضا هسته اولیه و اصلی در چگونگی رخ دادهای اجتماعی و فرهنگی می باشد. در این زمینه مطالعات مختلفی برروی شهرهای مختلف ایران نیز انجام شده است که بسیاری از آنها توسط ایرانیان مقیم خارج صورت گرفته است. این روش از نظر تکنیکی درحال رشد روزافزون می باشد که ضرورت پرداختن به آن را روشنتر می کند. در این مقاله و در راستای معرفی هرچه بیشتر این روش عناصر زیربنایی آن معرفی شده و سپس یک نمونه از کاربرد این روش و نقشه ها و مقادیر بدست آمده از قبیل میزان همپیوندی در درک ساختار شهر تهران ارائه می گردد.
واکاوی رابطه مواجهه با فضا و حرکت در مجتمع های تجاری نمونه موردی: مجتمع تجاری کیان سنتر 2
حوزههای تخصصی:
معماران و محققان حوزه معماری همواره کوشیده اند نحوه حرکت افراد در فضا، آن چیز که می بیند و آنچه درک می کند را بدانند. پیش بینی شیوه و مسیر حرکت در بنا همواره چالشی برای طراحان بوده است. دانستن چگونگی حرکت افراد، این توانایی را در اختیار طراح قرار می دهد که در راستای اهداف طرح، درک فرد از فضا و به تبع آن عملکرد او را شکل دهد. پس از ورود به فضا این کالبد فضایی و جاذبه های محیطی هستند که به شیوه حرکت افراد و درنتیجه وضعیت پراکندگی آنان شکل می دهند. چیدمان فضا و نحوه ورود به این چیدمان، حرکت کاربر را تحت تأثیر خود قرار می دهد. نظریه نحو فضا مجموعه ای از تئوری ها، روش ها و نرم افزارها است که به منظور شناسایی ساختار پیکره بندی فضاها به کار برده می شود. این نظریه بستر مناسبی برای پیش بینی و مطالعه رفتار انسان در فضاهای معماری و شهری را برای طراحان و برنامه ریزان فراهم آورده است. پژوهش حاضر تلاشی است با هدف بررسی حرکت در مجتمع های تجاری با توجه به چیدمان فضایی آن که بر پایه نظریه نحو فضا و با استفاده از نرم افزار DepthmapX شکل گرفته است. در این پژوهش با استفاده از مؤلفه های نحو فضا، چگونگی حرکت افراد در مجتمع تجاری کیان سنتر 2 مشهد با توجه به نحوه ورود به فضا مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج تحلیل های نرم افزاری تفاوت های شیوه حرکت افراد بر اساس دسترسی به فضا از واسط های ورود به فضا، ورودی ها و دسترسی های عمودی، را در اختیار قرار می دهد و نشان می دهد پیکره بندی فضایی و نحوه مواجهه با بنا چگونه بر دسترسی به واحدهای تجاری تأثیرگذار است.
ارزیابی و تحلیل تأثیر خیابان های معاصر ایجاد شده بر نظام ساختاری فضایی بافت های تاریخی در منطقه 3 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
73 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در پروژه های شهری داشتن رویکردی کل نگر ضروری به نظر می رسد. به این ترتیب که حدود و خط پروژه نمی تواند دلیلی بر نادیده گرفتن کنش متقابل آن با حوزه فراگیر خود در ساختار شهری گردد. در طرح های توسعه شهری، عدم توجه به ساختار قدیمی شهر با تحمیل شبکه خیابان های جدید، آسیب های جدی به یکپارچگی بافت های شهری وارد می سازد. در شهر اصفهان و به ویژه در منطقه تاریخی آن، پروژه های احیای میدان عتیق (کهنه - امام علی)، ایجاد محورهای باغ گلدسته، شهید مقدم و نظام الملک به عنوان پروژه های معاصر مصداق اینگونه مداخلات بوده اند که بر این ساختار تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم داشته اند. هدف: در پژوهش حاضر، تحلیل بر شبکه شهری متمرکز شده و تلاش دارد دریابد پروژه های توسعه جدید به ویژه توسعه های مرتبط با شبکه های آمد و شد، به چه ترتیب توانسته بر نظام ساختاری – فضایی محدوده ی تاریخی شهر اصفهان تاثیر گذارند. روش: در پژوهش کاربردی حاضر، داده ها به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده و با به کارگیری ابزار چیدمان فضا تحلیل شده اند. پس از تحلیل ساختار فضایی محدوده تاریخی شهر در مهمترین دوره های تحولات کالبدی شامل دوره های سلجوقی، صفوی و پهلوی و معاصر، تاثیر احیای ساختاری میدان و سایر پروژه ها درلایه های کاربری و حمل و نقل نیز بررسی شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که انسجام ساختار و سازمان فضایی شهر تنها در دوران سلجوقی و صفوی وجود داشته و بر خلاف دوران صفوی که ساختار جدید با احترام به بافت قدیم و در ارتباط با آن ایجاد گردید، شبکه خیابان کشی های جدید دوران پهلوی بدون توجه به زمینه به منزوی نمودن هرچه بیشتر بافت انجامیده و با فاصله گرفتن هم پیوندی این محورهای جدید ایجاد شده از گذرهای درونی بافت ارتباط فضایی عناصر فضایی موجود در دوران پیشین را از بین برده است.
تأثیر مؤلفه های ذهنی بر آنالیز نحو فضا با بهره گیری از گراف وزن دار (نمونه موردی: خانه هنرمندان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
105 - 122
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : روش نحو فضای معماری به عنوان یکی از سامانه های منطقی پژوهش در دهه اخیر بسیار توسعه یافته است ولی با تمام مزایای آن نقدهای جدی نیز به آن وارد می شود. یکی از این نقدها کم توجهی به ویژگی های فردی و ذهنی محیط مصنوع و تمامیت وجودی انسان در فضا و قراردادن پیکره بندی فضا به عنوان اساس تحلیل الگوهای رفتاری است. سؤال اصلی پژوهش این است که چگونه می توان اثر چنین ویژگی هایی از فضا را همزمان با پیکره بندی فضا مورد بررسی قرار داد؟ در این مقاله فرض بر این است که با استفاده از گراف وزن دار به جای گراف ساده ارزش منحصر به فرد هر فضا تعیین می شود و نتایج حاصل دقیق تر و قابل استناد تر هستند.
هدف پژوهش : هدف این مقاله، درنظرگرفتن تأثیر مؤلفه های ذهنی فضا در کنار پیکره بندی فضا بر حرکت و در نتیجه رفتار انسان در یک بنای معماری است. این تحلیل همزمان از وزن مؤلفه های ذهنی و آنالیز نحو فضا می تواند بخشی از نواقص روش فعلی در تحلیل های نحو فضا را برطرف سازد.
روش پژوهش : تحلیل های این مقاله به دو روش کیفی و کمی صورت گرفته است. تحلیل هم پیوندی و تحلیل Agent-based به عنوان دو پارامتر مرتبط با موضوع مقاله به دو روش سازمان فضایی، خانه هنرمندان را بررسی کرده است. نخست به روش رایج و با بهره گیری از گراف ساده به وسیله نرم افزار «Depthmap» محاسبه شده و در روش دوم وزن مؤلفه های ذهنی به روش «AHP» تعیین شده و در محاسبات نحو فضا لحاظ شده است. در انتها به روش «دروازه شمارش» قابلیت استناد به نتایج قیاس شده است.
نتیجه گیری : مقایسه دو روش ذکر شده نشان می دهد نتایج به دست آمده به وسیله گراف وزن دار توانسته است به صورت دقیق تری با جریان های حرکت در فضای خانه هنرمندان تطبیق داشته باشد.
بازشناسی و تحلیل شکل گیری فرم کالبدی محلات زرگنده و دروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختار فضای شهری در گذر از دوره های زمانی مختلف و تحلیل ویژگی های بافت منجر به شناخت شکل گیری رفتار و الگوهای رفتاری در ساختار کالبدی می شود و این مسئله شرایطی را ایجاد می کند که برنامه ریزی برای بروز و ظهور الگوهای رفتاری متنوع بر پایه تحلیل فضایی فراهم گردد. چیدمان فضایی یکی از روش هایی است که در درک فضا و فرم کالبدی کاربرد دارد و به سبب تحلیل فضا و تأثیرگذاری فضا بر رفتار انسان در فضای شهری دارای اهمیت و جایگاه بالایی می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است و ابتدا با انجام مطالعات کتابخانه ای (بررسی کتب، مقالات علمی و اسناد) به تبیین چارچوب نظری پرداخته شده است و سپس فرم کالبدی با نرم افزار Depthmap (که بر اساس مبانی تکنیک چیدمان فضا طراحی شده) تحلیل گردیده. هدف از تحقیق حاضر بررسی، مقایسه و تحلیل شکل گیری ساختار فضایی- کالبدی متفاوت این دو محله در دوره های زمانی مختلف و تأثیر آن بر الگوهای رفتاری است. از نتایج پژوهش حاضر آن است که ساختار شطرنجی و منظم (محله دروس) امکان دسترسی بیشتری به کاربری ها می دهد اما باعث پراکندگی کاربری ها و الگوهای رفتاری می شود. در بافت شطرنجی محلات دارای کاربری های متنوع هستند اما در بافت ارگانیک (محله زرگنده) نظام کالبدی انسجام بیشتری در این شکل گیری کاربری ها به وجود می آورد و این مسئله زمینه ساز شکل گیری الگوهای رفتاری متنوع و متعدد می گردد.
بررسی مداخلات کالبدی در بافت های تاریخی و تاثیر آن بر انسجام و پیوستگی سازمان فضایی، مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۳
117 - 131
حوزههای تخصصی:
شهرها عالی ترین سیستم ها و شبکه های پیچیده ای هستند که تاکنون ظهور یافته اند. آنها فراتر از بحث تعادل کلاسیک، نیازمند بی شمار انرژی برای حفظ ساختار منسجم خودشان هستند. بنابراین در توسعه شهرها باید به این نکته توجه داشت که یک شبکه پیچیده و منسجم، شامل یک ساختار سلسله مراتبی و همپیوند است که در مقیاس های مختلف فضایی و در طی زمان ظهور می یابد و برای حفظ این انسجام باید به ساختار همپیوند آن پایبند بود. ساختار اصلی شهر به عنوان فرم دهنده استخوان بندی و شکل شهری تأثیر بسزایی در نحوه ارتباط و ترتیب فضایی فضاهای شهری داشته است. برخی پارامترها در طول زمان نق ش پررنگ تری در شکل دهی به ساختار شهری داشته اند و برخی برعکس. یکی از روش هایی که بر پایه استفاده از رایانه و روش های علمی در زمینه مطالعات شهری ب ه کاررفت ه اس ت، تکنی ک چیدمان فضایی است. هدف از ای ن مقال ه ش ناخت ک اربردی تکنی ک چیدمان فضا در مطالعه پیکره بندی و ساختار اصلی شهر بافت تاریخی تبریز در طی یک سده اخیر می باشد که با استفاده از بررس ی تطبیقی بین دوره های تاریخی (1349،1297و1400) به تحلیل پارامترهای تکنیک چیدمان فضایی (اتصالات، هم پیوندی، عمق فضا و انتخاب) با استفاده از نقشه های خطوط محوری پرداخته شده است است و نتایج ب ه ص ورت داده های گرافیکی و ریاضی ارائه شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که محورها و مسیرهای بافت تاریخی و مرکزی شهر تبریز اهمیت و نقش خود را از دست داده است اما پتانسیل و ظرفیت احیای مجدد نقش و اهمیت خود را در ساختار اصلی شهر دارند.
تحلیلی بر تاثیرات متقابل الگوهای پیکره بندی فضا و هسته های شهری در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1 - 19
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و تحلیل چیدمان فضایی با استفاده از روش های همپیوندی و اتصال می پردازد و الگوی پیکره بندی فضایی در ارتباط با هسته های شهری در کلانشهر تهران را تحلیل می نماید. این مقاله با هدف کاربردی و به صورت توصیفی – تحلیلی انجام یافته است. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از روش چیدمان فضا و نرم افزار UCL DepthMap الگوی پیکره بندی فضایی را در سطح شهر تهران مورد ارزیابی و تحلیل قرار می گیرد. به منظور پیکره بندی فضایی از شاخص های همپیوندی فضا و اتصال و خوانایی مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین امتیاز شاخص های پیکره بندی فضایی در سطح مناطق از طریق نرم افزار UCL DepthMap گرفته شده است. بعد از آن پراکنش فضایی کاربری ها در سطح شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته شده و بر اساس آن هسته های فرعی کلانشهر تهران نیز مشخص گردید و تعداد وجود کاربری ها در سطح مناطق به عنوان امتیاز هسته های شهری در مناطق در نظر گرفته شد. در نهایت با استفاده از روش رگرسیون وزنی جغرافیایی ارتباط بین پیکره بندی فضایی و هسته های شهری در مقیاس مناطق مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از روش رگرسیون جغرافیایی نشان دهنده این است که در مناطقی هم میزان همپیوندی و هم تعداد کارکردها در مناطق بیشتر بوده است ، میزان همبستگی نیز در مناطق بیشتر می باشد. در واقع در مناطق مرکزی تهران همبستگی مثبت برقرار می باشد و تقریبا در تمامی هسته ها این مساله صدق می کند.