فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی، ماده خامی از جامعه مدنی است که از تعامل روزمره مردم به دست می آید. این گونه از سرمایه مستقیماً قابل مشاهده و اندازه گیری نیست اما مظاهر و پیامدهای آن قابل اندازه گیری هستند. در مطالعه حاضر تعریف پاتنام مد نظر قرار گرفته است؛ چرا که عملیاتی کردن سرمایه اجتماعی از نظر شبکه ها، هنجارها و اعتماد در اجتماع جذابیت شهودی دارد و پیدا کردن ارتباط افراد با این ویژگی ها آسان است. رتبه بندی های جهانی حاکی از این است که یکی از چالش های امروز ما رو به افول نهادن امنیت و سرمایه اجتماعی می باشد. از این رو هدف مطالعه حاضر تبیین رابطه همبستگی میان سرمایه اجتماعی و امنیت عمومی است. نمونه موردی این مطالعه استان های ایران می باشد. داده های مورد نیاز با استفاده از اطلاعات سالنامه آماری سال 1398، آمار بانک مرکزی و موج سوم پیمایش ملی ارزش ها و نگرش های ایرانیان گردآروی شد. پردازش داده ها با استفاده از مدل انعکاسی معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس با استفاده از نرم افزار Smart PLS انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی ساختاری و شناختی، 55.6 درصد از تغییرات واریانس متغیر امنیت عمومی را تبیین می نمایند. نتایج بدست آمده، فرضیه تحقیق مبنی بر تاثیر مثبت و معنادار سرمایه اجتماعی بر امنیت عمومی را تائید می نماید.
ارزیابی عملکرد پروژه های محرک توسعه از دیدگاه ساکنین محلات هدف بر اساس مدل تحلیل شکاف (مطالعه موردی: پروژه احیای کارخانه کبریت سازی زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
59 - 72
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر باهدف ارزیابی اثرات پروژه احیای کارخانه کبریت سازی زنجان در ارتقای کیفی محله به سنجش ادراکات و انتظارات ساکنین محله از ابعاد و عوامل توسعه و تحرک محلی می پردازد. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و به روش ارزیابی با مدل تحلیل شکاف تهیه شده است. جمع آوری داده ها از طریق کتابخانه ای و پیمایشی و با ابزار پرسشنامه و تحلیل آن ها با استفاده از آزمون های آماری ANOVA وT انجام پذیرفته است. امتیاز بالای انتظار ساکنین از ابعاد توسعه و تحرک (23/4) و امتیاز پایین ادراک آنان (26/3) نشان دهنده وجود تفاوت بین ادراکات و انتظارات ساکنین بعد از اجرای پروژه است که با شکاف معنادار (97/0-) مؤید فرضیه دوم تحقیق است. همچنین یافته های حاصل از تحقیق حاکی از وجود تفاوت معنا دار بین انتظار و ادراک پاسخ دهندگان برحسب سابقه سکونت آن هاست اما در رابطه با جنسیت علیرغم وجود شکاف بین نظرات، تفاوت معنا داری ازنظر ادراک و انتظار بین مرد و زن یافت نشد.
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر تحقق الگوی بهینه اعطای اعتبارات بهسازی مسکن روستایی؛ مطالعه موردی: روستاهای شهرستان ملارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷۸
۶۲-۴۹
حوزههای تخصصی:
نواحی روستایی باتوجه ب ه ماهی ت خ ود وابس تگی زیادی به مسکن دارد. در این نواحی، مسکن ع لاوه ب ر س رپناه ب ودن دارای کارکرده ای دیگ ری مانن د مح ل نگهداری دام و انبار محص ولات تولیدشده و مک انی برای فعالیت های اقتص ادی مانن د ف راوری محص ولات کشاورزی است. طرح بهسازی مسکن روستایی که از سال 1384 از سوی دولت و با هدف بهبود کیفیت مسکن و بافت روستایی و ارتقای سطح ایمنی، رفاهی و آسایش مسکن، جلوگیری از مهاجرت روستائیان و درنتیجه، مقاوم سازی مسکن روستایی به اجرا درآمد، طی سال های گذشته نتوانسته به توفیقی که باید دست یابد و علت های مختلفی از سوی کارشناسان در این زمینه اعلام می شود. باتوجه به اهمیت موضوع، در این مقاله به بررسی چالش ها و مشکلات روستائیان شهرستان ملارد در زمینه دریافت اعتبارات بهسازی مسکن روستایی پرداخته شد. روش تحقیق حاضر توصیفی - تحلیلی و پیمایشی است. جامعه و نمونه آماری تحقیق حاضر از دو بخش خبرگان (20 نفر) و افراد جامعه محلی (302 نفر) تشکیل شده است. روش های مورداستفاده در تحلیل داده ها روش تی تست، تحلیل شبکه و ماتریس گولر است. باتوجه به مطالعات میدانی صورت گرفته در شهرستان ملارد به وسیله نمونه های موردبررسی مشخص گردید که با وجود نتایج مثبتی که این اعتبارات داشته ولی موانع و مشکلاتی نیز وجود دارد که مانع تحقق یک الگوی پایدار در ارتباط با اعتبارات بهسازی مسکن در شهرستان و به صورت کلان در سطح ملی گردیده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد که بیشتر متغیرهای موردبررسی از حالت ایدئال فاصله دارند، و بیشتر روستائیان از پروسه های اداری تعیین شده و به ویژه بحث تأمین ضامن برای اخذ وام، زمان بر بودن اخذ وام، متناسب نبودن سودهای بانکی وام ها با درآمد روستائیان و... اظهار نارضایتی کرده و انگیزه کافی برای ادامه طرح مقاوم سازی و بهسازی مساکن در روستاها وجود ندارد با وجود آثار مثبت طرح و تخصیص اعتبارات در سال های اخیر، نیمه تمام بودن این طرح در بسیاری از خانه های روستایی شهرستان نشان از وجود موانع ذکرشده و نیازمند بازنگری در قوانین تعیین شده برای اخذ وام از سوی مسئولین است.
کارکرد مولد و صادرات محور مناطق ویژه اقتصادی بندری در توسعه درون زای منطقه ای موردکاوی منطقه ویژه اقتصادی بندرامیرآباد
حوزههای تخصصی:
تعیین مناطق ویژه اقتصادی، بستری برای توسعه درون زای منطقه ای در حوزه های تاثیر آن ها است. برنامه ریزی برای تشکیل مناطق با مزیت نسبی، زمینه توسعه مبتنی بر تولید در خود مناطق است. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش و تاثیر تولید درمنطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد و تاثیر آن بر توسعه منطقه ای به عنوان یک بندر نسل سوم است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و از روش توصیفی-تحلیلی بهره برده است. با استفاده از اسناد کتابخانه ای تعیین شاخص های توسعه، تعیین و با روش های پیمایش، مصاحبه، بررسی داده های گمرک، عکس ها و برداشت های پژوهشگر، شاخص های شش گانه، ارزیابی و تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که بیشتر سرمایه گذاری ها به سمت فعالیت های واردات محور (انبار، مخازن و سیلو) رفته است. درحالی که بیشترین سهم اشتغال در بخش های تولیدی مانند صنایع چوب و مصالح ساختمانی است که این فعالیت ها ظرفیت های بالفعل و بالقوه صادراتی نسبی بالایی دارند و علی رغم ظرفیت مناسب این فعالیت های صادراتی، تعداد کمتری از واحدهای سرمایه گذاری را دارند. برای خروج از وضعیت موجود و رونق تولید در منطقه رویکردهای جذب سرمایه گذاری های لازم در صنایع تبدیلی و فرآوری محصولات باغی و دامی، ایجاد خوشه های صنعتی پشتیبان، توسعه صنایع تب دیلی و تکمیل ی می تواند دنبال شود و دیپلماسی دریایی درراستای گسترش تعاملات تجاری اوراسیا و برنامه ریزی برای شکوفایی هرچه بیشتر واحدهای مولد صنعتی و کشاورزی مجاور منطقه ویژه را تقویت کند. با اولویت بخشی و تقویت فعالیت های مولد و صادرات محور منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد توسعه درون زا و تولیدمحور در منطقه بندری شمال کشور می تواند بیش از پیش محقق شود.
ارزیابی ریسک مراکز درمانی در مقابل تهدیدات انسان ساخت (نمونه موردی: بیمارستان فیروزگر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
129 - 146
حوزههای تخصصی:
کاستن آسیب پذیری و ریسک دارایی های کلیدی و اجزای ارزشمند تأسیسات و تجهیزات حیاتی جامعه در برابر تهدیدات انسان ساخت و خصمانه دشمن و استمرار فعالیت ها و خدمات مراکز درمانی و بیمارستان ها در شرایط بحرانی از جمله موارد ضروری در برنامه ریزی های پدافند غیرعامل است. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی ریسک دارایی های کلیدی بیمارستان فیروزگر در منطقه 6 شهر تهران در برابر تهدیدات انسان ساخت می باشد. پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی می باشد. از روش های اسنادی کتابخانه ای) و مشاهده و پرسشنامه برای گردآوری داده ها و اطلاعات استفاده گردیده است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات تلفیقی از روش AHP-FEMA در نرم افزار Excel بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد بخش جراحی، اتاق های عمل، اورژانس، بخش رایانه، بخش حراست و انتظامات، تأسیسات برقی و مکانیکی، انبارها و ورودی و خروجی ها از بیشترین احتمال ریسک و خطرپذیری در برابر تهدیداتی چون خرابکاری، بمباران هوایی و موشک باران، سایبری و عملیات تروریستی برخوردار هستند. در پایان نیز راهکارهایی برای کاهش آسیب پذیری و ریسک ارائه شد.
تحلیل نقش چشم انداز بر ساختار فضایی و نظام استقرار معماری عمارت اصلی باغ عباس آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
6 - 17
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که در مطالعه باغ ایرانی با آن مواجه هستیم، تنوعی است که بنا بر شرایط مختلف بستر طبیعی، در الگوهای شکلی و ساختار کالبدی تعدادی از باغ های شمال ایران دیده می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط تغییرات کالبدی در باغ عباس آباد، با چشم انداز بستر طبیعی آن، جهت شناخت عمیق تر این باغ و باغ ایرانی است. این پژوهش با روش مطالعه موردی و با طراحی چارچوب مشخص «تحلیل چندگانه»، نمونه منتخب مورد کنکاش قرار گرفت. ابتدا با جستجو در اسناد تاریخی، باغ عباس آباد توصیف گردید و طرح مرجع آن در دوره صفوی، در یک مدل سه بعدی بازیابی شد. سپس ساختار کالبدی و فضایی آن تحلیل گشت و چگونگی تأثیر چشم انداز بستر طبیعی، بر تغییرات کالبدی باغ عباس آباد مورد بحث قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند که جهت گیری باغ براساس ویژگی های بستر طبیعی آن، جهتی منظرین را برگزیده است. محور قدرتمند میانی، به عنوان شاخصه هندسی مشترک باغ ایرانی، در این باغ تا عمارت اصلی امتداد می یابد، از آن عبور می کند و تا چارتاقی میان دریاچه قابل ردیابی است. استقرار عمارت اصلی در باغ عباس آباد، براساس الزامات دید و منظر تغییر نموده و از میانه مرتفع ترین صفه به منتهی الیه شمالی آن، جهت تسلط بصری بر دریاچه و چارتاقی میان آن، منتقل شده است. ساختار فضایی عمارت اصلی این باغ را فضای نیمه باز نظرگاهی تشکیل می دهد و عناصر اقامتگاهی به پیرامون باغ منتقل گشته اند تا تداوم دید به طبیعت حفظ گردد. این پژوهش نشان داد که در طرح باغ عباس آباد، چشم انداز، عاملی سازمان دهنده در مکان یابی، ساختار هندسی و انتظام عناصر معماری باغ، بوده است و در بسترهای مستعد، چشم انداز بستر طبیعی و قابل درک از نظرگاه اصلی، راستای نظرگاه، ساختار فضایی عمارت اصلی، نظام استقرار عناصر معماری و ساختار کلی باغ را تعیین می نماید.
مقایسه نظریه های جدید در معماری و شهرسازی در رابطه با وضعیت پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
68-52
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه پس از تجربه اپیدمی کرونا برای بسیاری از کارشناسان، تأثیر برنامه های توسعه شهری بر انتشار ویروس مسجل شده است که نظریه های جدید در معماری و شهرسازی در رابطه با وضعیت پاندمی کرونا می تواند راه حل های مناسبی پیش روی طراحان قرار دهد. روش تحقیق: بر اساس مطالعات تحلیلی و توصیفی بوده و بر اساس روابط متقابل و مقایسه میان متغیرهای مستقل و نظریه های جدید در معماری و شهرسازی در رابطه با وضعیت پاندمی کرونا و متغیرهای وابسته تدوین گردیده است. یافته ها: توسعه متراکم شهرها و ارتباط زیاد مردم با یکدیگر به دلیل زندگی شهری متراکم، راه های شکستن زنجیره انتشار ویروس را سخت تر می کند؛ بنابراین تاب آوری شهرها با وجود نادیده گرفته شدن در مرحله توسعه، در هنگام بروز بحران اهمیت بالایی دارد. عواملی مانند الگو سکونت، استفاده از نهادهای محلی، شهرسازی محله محور، عرصه عمومی، حمل ونقل شهری، کسب وکارهای خرد و محلی و زیرساخت های هوشمند مانند توسعه خدمات شهری الکترونیک، در گسترش بیماری های واگیردار در شهرها و کلان شهرها بسیار تأثیرگذار هستند شیوع COVID-19 تغییرات الگوی بالقوه جدیدی را پیشنهاد می کند که احتمالاً الگوهای توسعه ما را تغییر می دهد، به ویژه از هر دو بخش ساخت وساز و محیط زیست. نتیجه گیری: همه گیری چشمگیرترین اختلال در فعالیت های انسانی در یک نسل بوده است. برای بسیاری از طراحان، زمانی برای تمرکز مجدد و بازنگری در نحوه طراحی محصولات، ساختمان ها و شهرها بوده است.
بررسی معماری اسلامی در مسجد از دیدگاه نمادین (نمونه موردی: مسجد امام اصفهان)
حوزههای تخصصی:
هنر اسلامی، علاوه بر زیبایی ظاهری در طرح و نقش خود، دارای مضمون و معنای درونی بوده و معماری اسلامی به عنوان اولین هنر سازگار با مفاهیم اسلامی، با مسجد آغاز می شود. مسجد از آن خداست و به مثابه نمادی از او، در نشانه های نمادین، مطرح می شود. چراکه بهترین نمونه تجلی مفاهیم در کالبد، بیان حقایق معنوی به زبان رمز و اشاره است. این پژوهش با هدف بررسی نمادهای معماری اسلامی در عناصر معماری مساجد(نمونه موردی مسجد امام اصفهان)، در پی پاسخ به این سوال بود که «جایگاه نمادها در اجزای مسجد امام اصفهان، به صورت نمادین چگونه است؟». در این راستا پژوهش حاضر از روش توصیفی تحلیلی، با مطالعات کتابخانه و شیوه های مرسوم جمع آوری اطلاعات اسنادی مرتبط با مباحث مذکور، به تحلیل بنای مسجد امام اصفهان با دو رویکرد استقرایی و استنباطی پرداخت و از آنجا که از یک سو تعدد استفاده از هر نشانه ای می تواند به مرور زمان آن را تبدیل به نماد کند و از دیگر سو، مسجد معنایی فراتر از این عالم در خود دارا است، لذا تاویل و تنزیل در مساجد بیشتر با رویکرد استنباطی و بهره جستن از نشانه های نمادین می باشد. در ادامه تحلیل مسجد امام اصفهان نیز مهر تاییدی بر این یافته ها گردید؛ زیرا این مسجد هم در کاربرد شمایل و نمایه های نمادین به علاوه نمادهای عرفانی و ساختاری که همگی با رویکرد استنباطی قابل تاویل می باشند، بیش از استقرایی، بهره جسته بود.
واکاوی تطبیقی مفهوم زندگی روزمره شهری در آراء هانری لوفور، پیربوردیو و میشل دوسرتو
منبع:
رف سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۴
77 - 98
حوزههای تخصصی:
امروزه شناخت ماهیت زندگی روزمره، علاوه بر نقطه ورود شهرپژوهی انتقادی، مدخل فهم و ادراک ماهیت پیچیده فضاهای عمومی شهری نیز محسوب می گردد، چراکه صاحبان قدرت در فرایند انباشت سرمایه، هوشیارانه آرایش فضایی سازمان یافته ای را در شهرها با گسترش فرهنگ توده ای بر زندگی روزمره ساکنان اعمال می کنند. ازاین رو امروزه در حوزه نظری شهرسازی، شناخت مفهوم زندگی روزمره و مطالعه پیچیدگی های آن از زوایای فلسفی و جامعه شناسی در دستور کار متفکران اجتماعی و شهری قرار دارد. نوآوری و هدف این پژوهش، واکاوی تطبیقی ماهیت، فرایند و نقش زندگی روزمره در شکل بندی اجتماعی فضاهای شهری از دیدگاه سه اندیشمند هانری لوفور، پیر بوردیو و میشل دوسرتو و تدقیق وجوه تشابه و افتراق آن ها می باشد. روش مطالعه، مرور نظام مند منابع مرتبط بوده و یافته های تحقیق نیز مبتنی بر تحلیل و توصیف روشمند متون، تدوین شده است. مطالعات نشان می دهد هر سه متفکر بر این باورند که کنترل بر سازمان فضایی و آمریت بر استفاده از فضا به ابزار حیاتی برای بازتولید مناسبات قدرت اجتماعی تبدیل شده و نظم موجود در فضاهای شهری توسط قدرت های مسلط اعمال می گردد. لوفور با طرح نظریه تولید اجتماعی فضا و تمرکز بر ماهیت و ارزش زندگی روزمره، فضامندشدن فزاینده روابط اجتماعی در شهرها را صورت بندی کرده و با پیوند اقتصاد و انباشت سود طبقات مسلط به تجارب زندگی فردی، عمل فضایی زندگی اجتماعی را رمزگشایی نموده است و با استفاده از ظرفیت های زندگی روزمره در انتشار آگاهی، عمل مقاومت شهروندان در مصرف و بازپس گیری فضا را روشی جهت تغییر و اصلاح دانسته و درعین حال زندگی روزمره را واجد لحظه رهایی و ممکن شدن امر محال نیز معرفی می کند. بوردیو با طرح مفهوم عادت واره و میدان، فرایند شکل گیری ارزش ها در زندگی روزمره را از طریق درونی سازی ساختار ارزشی قدرت های مسلط ، تحلیل کرده و نشان می دهد که شهروندان در هر میدان منطبق با ارزش های حاکم بر آن، رفتار نموده و آگاهانه متناسب با زمان و سرمایه های در اختیار، از فضا جهت منافع خود استفاده می کنند. دوسرتو نسبت به دو متفکر دیگر به فرهنگ توده ای خوش بین تر بوده و آن را در چارچوب اِعمال استراتژی های صاحبان قدرت در فضا، تحلیل می نماید و هم زمان مقاومت شهروندان را به صورت تاکتیک های خلاقانه در زمان مناسب و بدون خارج شدن از نظم مسلط، به جهت استفاده از فضاهای شهری مطابق با نیاز خود، توضیح می دهد.
مؤلفه های فرهنگی و شکل گیری سبک نگارگران دوره پهلوی اول در دوره پهلوی دوم
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
7 - 19
حوزههای تخصصی:
با فروپاشی سلسله قاجار، روشنفکران که نتوانسته بودند آرمان های خود را که با انقلاب مشروطه طرح شده بود تحقق بخشند، برای به قدرت رسیدن رضاشاه از هیچ تلاش و حمایتی دریغ نکردند؛ زیرا معتقد بودند که آرمان های انقلاب مشروطه تنها در سایه یک دولت متمرکز قدرتمند محقق خواهد شد. ازاین رو در دوره پهلوی اول، سیاست های کلی که رضاشاه برای اداره امور مملکتی در جهت نیل به اهداف و آرمان های مدنظر وی و قشری از روشنفکران در پیش گرفته بود، منجر به رواج جریان های فکری چون تجدد و ملی گرایی در کشور و میان اقشار مختلف جامعه شد که تحولات فرهنگی و هنری بسیاری را به دنبال داشت. در اثر این تحولات، هنر نگارگری که سال ها در رکود مانده بود، دوباره از نو احیا شد و هنرمندان نگارگر بسیار زیادی فعالیت خود را در این زمینه آغاز کردند؛ اما، در دوره پهلوی اول، غالب آثار این هنرمندان نگارگر کپی کاری از روی نگاره های گذشتگان و تقلیدی از آثار نگارگری مکتب اصفهان، خصوصاً شیوه رضا عباسی بود تا اینکه در دوره پهلوی دوم، هریک از آنان توانستند به سبک فردی خویش در نگارگری دست یابند. حال مسئله اینجاست که چه عوامل فرهنگی باعث شد این نگارگران بتوانند به سبک فردی خویش در دوره پهلوی دوم دست یابند؟ این پژوهش با این پرسش و با هدف شناخت فضای فرهنگی دوره پهلوی اول و دوم و مطالعه و بررسیِ این دو فضا، عوامل و مؤلفه هایی را که سبب گشت تا نگارگران دوره پهلوی اول بتوانند در دوره بعد، یعنی دوره پهلوی دوم، سبکی مختص به خود داشته باشند، بازشناسایی نماید. در این میان این مقاله برای رسیدن به هدف خود، به بررسی و مطالعه گفتمان های اصلی مطرح در دوران پهلوی که تحولات فرهنگی و هنری ایران را در این دوران رقم زدند و همچنین نهادها، انجمن ها و نشریاتی که به دلیل این تحولات فرهنگی و هنری در این دوران در ایران تأسیس شدند، می پردازد.
روند توسعه فضایی کالبدی حاشیهنشینی و شکلگیری کشمکش های ارضی (اتنوگرافی نهادی حاشیه نشینی در ناحیه منفصل نایسر شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
121 - 159
حوزههای تخصصی:
ناحیه منفصل شهری نایسر بزرگ ترین ناحیه ای است که بیشترین میزان جمعیت را در شهر سنندج دارا بوده و به موازات آن بیشترین چالش ها و مسائل را به خود اختصاص داده است. ازجمله این چالش ها و مسائل، مسئله مالکیت و مسکن است که علاوه بر برنامه ریزان و مسئولان، ساکنان و مالکان اراضی این منطقه را هم درگیر خود کرده است. پژوهش حاضر، با در نظر داشتن نظریه بازآفرینی شهری و روند کنونی درپی تحلیل چگونگی توسعه فضایی_ کالبدی این ناحیه و کشمکش های ارضی شکل گرفته آن و ارائه حق مالکیت و مسکن به ساکنان این ناحیه است. روش مورداستفاده، روش مردم نگاری نهادی بوده که با استفاده از داده های مصاحبه ی نیمه ساخت یافته با ۲۵ نفر از مدیران و برنامه ریزان شهری و همچنین معتمدین محلی و گردآوری آمار و اطلاعات نهادی مربوط به اقدامات انجام شده به وضعیت موجود پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که به سبب قدرت مالکان و بنگاه داران و همچنین نهادهایی همچون شهرداری، حاشیه نشینان در این کشمکش ها طردشده و مجبور به پذیرش وضع موجود شده اند. مقولات روستایی بودن زیرساخت های شهری، ساخت وساز بی رویه و قاچاق خدمات شهری، نبود برنامه ریزی راهبردی شهری، نبود اعتبارات کافی و عدم تعامل سازمان های ذی دخل شرایط ناپایداری اجتماعی_ اقتصادی این ناحیه را سبب شده است.
واکاوی و تبیین کاربست مدل مدیریت راهبردی مردم گرا در تحقق توسعه درونزای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
85 - 102
حوزههای تخصصی:
روند رو به رشد شهری در جهان بویژه در کشورهای در حال توسعه در بعد از انقلاب صنعتی، شهرها را با چالش های عمده و ناپایداری محیط شهری روبرو ساخته است. یکی از این مشکلات، رشد پراکنده و از هم گسیخته شهری و توسعه افقی و بدون برنامه شهری است که ترافیک، مصرف انرژی بیشتر، آلودگی محیطی بالاتر، بی هویتی و انزوای اجتماعی را به دنبال دارد. مدیریت شهری اگر برای شهرنشینی و الگوهای توسعه شهری، مدل مناسبی داشته باشد می تواند پاسخگوی این مشکلات رو به تزاید باشد بنابراین در چارچوب پارادایم پست مدرنیسم و توسعه پایدار شهری، راهبرد توسعه درونزا به عنوان یکی از راهبردها در کانون توجه شهرسازان و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. این پژوهش با هدف تبیین الگوهای توسعه برون زا و درون زا به دنبال راهکارهای پیوند مباحث احتماعی با ساختارهای کالبدی می باشد و در این راستا با انجام مطالعات کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این سوال است که مدل مفهومی مناسب برای توسعه درون زای شهری کدام است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد مشارکت مردمی می تواند حلقه مهمی برای بسترسازی، جریان سازی و فرآیندساز توسعه درون زا در شهر باشد و پیوند این سه مولفه نیز تسهیلگری سه عنصر شورایاری، تشکل ها و کارگزاری می تواند باشد تا مدیریت یکپارچه شهری شکل گرفته و کارسازی کند. هرچند حرکت بسمت توسعه درون زا برای دستیابی به توسعه پایدار الزامیست اما معضلاتی همچون عدم ظرفیتهای مناسب کالبدی در بافت های سه گانه قدیمی، میانی و جدید شهری، عدم استقبال بخش خصوصی در سرمایه گذاری و کمبود اراضی دولتی موانع عمده در این مسیر محسوب می شوند و گام نخست برای تحقق آن، اجرای پروژه های محرک توسعه توسط دولت می باشد.
نقش معماری سبز در کاهش آلودگی های محیط زیست در مجموعه گردشگری عباس آباد همدان
حوزههای تخصصی:
امروزه معماری و ساخت و ساز یکی از حوزه هایی است که توسعه پایدار خواهان برتری آن در عملکردهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است.پیدایش و گسترش معماری سبز با بهره گیری از اصولی چون حفاظت از انرژی، کار با اقلیم، احترام به کاربران و گشایش جدیدی در معماری ایجاد کرد. هدف این مطالعه دستیابی به الگوهای مناسب اقلیمی و اصول حاکم بر آنها در طراحی مجموعه فرهنگی گردشگری عباس آباد همدان است. با استفاده از بازدیدهای میدانی، مصاحبه با کارشناسان و میانگین آلودگی هوا می توان الگوهای مناسب و بهینه اقلیمی را به دست آورد و با توجه به آن مجموعه ای طراحی کرد که با بهره گیری از معماری سبز، آلودگی های زیست محیطی منطقه مذکور را کاهش دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بام سبز یکی از عواملی است که از آن می توان برای افزایش فضای سبز و افزایش کیفیت محیط زیست بهره برد. همچنین می توان اذعان داشت که استفاده از بام سبز و توجه به پوشش گیاهی بویژه در مناطق گردشگری استان به دلیل حجم بالای ورود مسافران و به دنبال آن وسایل نقلیه از مهم ترین عواملی است که باعث کاهش آلودگی زیست محیطی این منطقه شده است.
انتقاد از قشری گری در نگاره مستی در مسجد، برگی از بوستان سعدی، نسخه 883 ه.ق
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
67 - 78
حوزههای تخصصی:
در دوران سلطان حسین بایقرا و وزارت خواجه نظام الملک خوافی، علیرغم شکوفایی شهر هرات، بروز نوعی قشری گری در جامعه مطرح و موجب نارضایتی بود. با توجه به نسبت داشتن هنر و ضرورت های سیاسی و اجتماعی در این دوران، نگارگری حکایتی از بوستان سعدی، با موضوع درگیری فردی مست و خواجه مؤذن، در نسخه سال ۸۸۳ هجری قمری، موضوعی قابل توجه است؛ در این نگاره بروز قشری گری مورد تذکر بوده و به نظر می رسد با وضعیت اجتماعی این دوران نسبت داشته است. بنابراین با هدف شناخت نسبت بروز قشری گری در دربار سلطان حسین بایقرا و نگاره مستی در مسجد، این پرسش طرح گردید که انتخاب حکایت مستی در مسجد از بوستان سعدی، برای نگارگری در نسخه سال ۸۸۳ هجری قمری بوستان سعدی، چه نسبتی با بروز قشری گری در دربار سلطان حسین بایقرا دارد؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی وجوه سیاسی اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه، روش تحقیق توصیفی تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با شکل گیری نگاره مستی در مسجد، ضمن تجسم بخشیدن به وضعیت اجتماعی بروز یافته در هرات، ناپسندی قشری گری و ضرورت توجه راستین به توحید مورد اندرز قرار می گیرد.
دلبازی و فضامندی: تحلیل ساختار معنایی صفات وابسته به اندازه فضا در محیط مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
111 - 132
حوزههای تخصصی:
محدود شدن ابعاد فضای داخلی محیط های مسکونی، معلول رشد شهرنشینی، افزایش قیمت زمین و هزینه های ساخت است. کاهش چشمگیر ابعاد فیزیکی فضا، محیط های مسکونی برخوردار از صفات وابسته به بزرگی و فراخی را مقبول کاربران می نماید. دغدغه دلبازی و فراخ بودن فضاهای داخلی در جریان تامین محل سکونت، مصداق بارزی از این گفتار است. در این بین، ویژگی های مرتبط با فراخی فضا شامل فضامندی (به معنای برتری اندازه ادارکی بر اندازه واقعی فضا)، تلویحا، و دلبازی بطور صریح در گفتار کاربران شنیده می شود. این پژوهش در پی یافتن مولفه های فیزیکی موثر بر "دلبازی" و "فضامندی" در محیط های مسکونی، مقایسه ساختار معنایی آن دو و تبیین نظام فضایی کارا برای مسکن فضامند، به تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با 40 نفر از کاربران 22 واحد مسکونی شهر تهران پرداخت. نتایج پژوهش به وسعت فضا، نور، نفوذپذیری بصری و ویژگی های مبلمان، به عنوان عوامل اصلی موثر بر دلبازی و فضامندی اشاره دارد. همچنین، نظام کلی فضامندی در محیط های مسکونی از طریق ادغام فضاها قابل ترسیم است. مضافا، به جهت تاثیر غیر همسو برخی مولفه های فیزیکی محیط همچون ارتفاع، بر دلبازی و فضامندی، و همچنین استقرار دلبازی در دسته معانی واسطه ای و فضامندی در دسته معانی شکلی، این دو صفت، به لحاظ ادراکی و معنایی جایگاه متفاوتی در فرایند ارزیابی محیط دارند.
برنامه ریزی فراگیر معابر شهری به منظور استفاده شهروندان معلول و کم توان؛ نمونه موردی خیابان اردیبهشت شیراز
حوزههای تخصصی:
شهرسازی فراگیر گونه ای از شهرسازی است که در آن به نیاز و مسائل همه اقشار جامعه توجه شده است؛ بر همین اساس نسبت به برنامه ریزی و طراحی فضاهای شهری ایمن اقدام می شود. در بسیاری از شهرهای ایران علی رغم وجود طیف وسیعی از افراد معلول یا کم توان، به موضوع مناسب سازی معابر و روان سازی ورود به فضاها و ساختمان های عمومی برای شهروندان معلول و کم توان، کمتر توجه شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش پیش رو به بررسی عوامل مناسب سازی معابر و ورودی ساختمان های عمومی واقع در خیابان اردیبهشت شیراز که یکی از قطب های درمانی منطقه می باشد، پرداخته است. روش این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی بوده و برداشت داده ها از طریق روش تکنیک تحلیل مصاحبه و مشاهده صورت گرفته و در ادامه، تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق ماتریس سوات و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد به دلیل کمبود تسهیلات و مبلمان مناسب برای معلولین و افراد کم توان که به دلیل نیاز به خدمات درمانی و پزشکی، یکی از مراجعان اصلی به خیابان اردیبهشت هستند، لازم است بخش هایی از مقاطع عرضی این خیابان به خصوص در محل تجمع مراکز درمانی بازطراحی شوند. همچنین لازم است شهرداری جهت طراحی فراگیر و متمایزسازی مسیر پیاده رو از خیابان همچنین مکان یابی و احداث فضاهای مکث و استراحت برای معلولین در جداره این خیابان اقدامات لازم را انجام دهد. براساس بررسی های انجام شده، راهبرد منتخب این پژوهش، راهبرد رقابتی (راهبرد WO: کمک و راهنمایی افراد دارای معلولیت) تعیین شده است و راهکار اصلی این راهبرد، استفاده از نشانگرهای لمسی و تغییر رنگ جداول خیابان جهت افزایش توانایی مسیریابی افراد دارای محدودیت بینایی می باشد.
بررسی پارامترهای موثر در بهبود کیفیت فضایی مترو در شهر تهران (مطالعه موردی ایستگاه های فرهنگسرا و علم وصنعت)
حوزههای تخصصی:
مترو یکی از سیستمهای حمل و نقل همگانی انبوه بر می باشد که نقش موثری در جابجایی شهروندان در کلان شهرها و حرکت به سمت توسعه پایدار دارد. کیفیت خدمات ارائه شده توسط این سیستم تاثیر به سزایی در مطلوبیت و افزایش جذب مسافر دارد. در این مقاله به بررسی مولفه های کیفیت فضایی موثر بر رضایتمندی کاربران مترو پرداخته شده است. تمرکز مقاله بر بررسی مولفه های عملکردی بوده است. خط 2 مترو شهرداری تهران به عنوان مطالعه موردی این مقاله بررسی شده است. برای تعیین مولفه های موثر از تکمیل پرسشنامه بین کاربران ایستگاههای مترو خط 2 تهران و به کارگیری تکنیک تحلیل عاملی استفاده شده است. براساس نتایج بررسی ها، پارامترهای میزان رضایت مسافران مترو از پله برقی، رضایت از زمان رسیدن، رضایت از کیفیت تهویه، رضایت از تزئینات داخلی، رضایت از تسهیلات سالمندان و رضایت از میزان روشنایی، بیشترین تاثیر در رضایتمندی کاربران ایستگاههای مترو خط 2 شهرداری تهران را داشته اند. همچنین فعالیت های سرویس، بهداشتی، اورژانس و نمازخانه از پرمخاطب ترین کاربریهای این ایستگاهها هستند. در همین راستا پیشنهاد شده است با کار کردن روی وضعیت این موارد ضمن بهبود خدمات ارائه شده به مسافران در راستای جذب مسافر بیشتر و کاستن از خودروی شخصی در حمل ونقل شهری حرکت شود.
ارزیابی و تحلیل میزان تاب آوری شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
49 - 65
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی از خصوصیات بارز جهان امروز است و اکثر جمعیت دنیا در شهرها ساکن هستند. بیشتر شهرها و مراکز سکونتگاهی در مکان هایی بنا شده اند که در معرض انواع مخاطرات طبیعی و یا مخاطرات انسانی بر اثر دخالت ها و پیشرفت های تکنولوژی بشری قرار دارند که این چالشی اساسی در دست یابی جوامع شهری به توسعه پایدار می باشد. نگرشی که تا به امروزه در برنامه ریزی شهری و مدیریت بحران در برخورد با سوانح وجود داشته نگرش مقابله ای و کاهش آسیب پذری بوده است، در حال حاضر رویکرد تا ب آوری دیدگاه جدیدی است که به جای تمرکز بر کاهش آسیب پذیری و نگاه مقابله ای به افزایش تاب آوری و انعطاف پذیری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و انسانی تأکید می-کند. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد. برای انجام تحقیق از تحلیل پرسشنامه ای که توسط 40 نفر از خبرگان و متخصصان شهری تکمیل شده استفاده شد.نتایج نشان می دهد که شهر ارومیه به لحاظ تاب آوری اجتماعی و زیرساختی در حد نسبتاً مطلوب قرار دارد اما از نظر تاب آوری نهادی- مدیریتی، اقتصادی و کالبدی- محیطی دارای وضعیت مطلوبی نیست. در مجموع تاب آوری کلی شهر ارومیه از نظر متخصصان پایین تر از حد مطلوب می باشد، به طوری که مقدار محاسبه شده تاب آوری کلی شهر ارومیه 94/2 کمتر از حد مبنا (3) است. و بر اساس آزمون رگرسیون گام به گام از میان مؤلفه های تاب آوری شهر ارومیه شاخص اجتماعی بیشترین تأثیر را در تاب آوری شهر ارومیه داشته و شاخص زیرساختی کمترین تأثیر را داشته است.
ارائه یک پوسته تطبیق پذیر هوشمند با رویکرد بیومیمتیک جهت کاهش مصرف انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
23 - 38
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به پوسته ی خارجی ساختمان، بعنوان یکی از مهم ترین بخش های ساختمان که می تواند میزان مصرف انرژی را کنترل کند، پرداخته است. هدف از این تحقیق دستیابی به راهکارهای تأثیرگذار کاهش مصرف انرژی در ساختمان بوسیله ی پوسته تطبیق پذیر و رویکرد بیومیمتیک است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و سایت های اینترنتی و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و شبیه سازی می باشد. نرم افزار راینو6 و افزونه گرس هاپر و کامپوننت انرژی پلاس برای آنالیز نور روز و میزان مصرف انرژی استفاده شده است. آزمون نتایج با توجه به سیستم لید انجام گرفته است. با بررسی تأثیر پوسته خارجی بر فضای شبیه سازی شده مشخص شد که این پوسته ها بار حرارتی کل را %28 ، بار سرمایش را %56 و احتمال خیرگی نور روز را %23 کاهش دهد. با الگوبرداری رفتاری از گیاهان، بدلیل ماهیت ایستا و تطبیق پذیری با محیط پیرامون می توان به مکانیسمی در ساختمان مانند پوسته ای پاسخگو به محیط رسید.
بررسی فُرم و نقش در نقاب های فلزی اسب های صفوی و عثمانی و انتساب های صورت گرفته به آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از روزگاران کهن، اسب ها در میدان نبرد پابه پای سربازان و فرماندهان حضورداشته و ساخت پوشش های محافظ، ازجمله نقاب صورت، در دوره های مختلف مرسوم بوده است. علاوه بر نبوغ و علاقه هنرمندان به نقش اندازی، رجزخوانی در میدان جنگ، دلیلی بر افزایش تمایل، جهت هنرنمایی در این نمونه آثار بود. در نقاب های فلزی اسب های دوره صفوی نیز می توان نمونه های جالبی از نقوش را ملاحظه کرد که گاه با نقاب های فلزی اسب های عثمانی اشتراکاتی دارد. هدف از این پژوهش، شناسایی وجوه اشتراک و افتراقِ نقاب های اسب این دو سلسله، دستیابی به دلیلِ این شباهت ها و تفاوت ها و انتساب های صورت گرفته به آن هاست. پرسش مطرح شده این است که: وجوه اشتراک و افتراق میان نقاب های فلزی اسب صفوی و عثمانی چیست؟ و تا چه حد انتساب های صورت گرفته به هر یک را می توان صحیح دانست؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و مطالب به شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. نتایج حاکی از آن است که باوجود عدم وحدت ظاهری در آثار عثمانی، شباهت ها و تفاوت هایی میان این دو وجود دارد؛ اما نمونه هایی از نقاب های فلزی اسب عثمانی وجود دارد که بسیار به نمونه های صفوی – که وحدت صوریِ خود را حفظ کرده اند - شباهت دارد. در بیشتر نمونه های صفوی، فرم ها دارای خطوط نرم و یکدست بوده و زمینه اثر با نقوش پرکار پوشانده شده؛ اما در آثار عثمانی برخی نمونه ها دارای خطوط نرم و برخی شکسته و خشن است. نقوش، در مواردی پرکار بوده و در برخی، اندک و گاه بدون هیچ نقشی است. همچنین با توجه به شباهت بسیار برخی نمونه های عثمانی به آثار صفوی، نمی توان این مسئله را تنها برگرفته از تبادلات فرهنگی و تأثیرپذیری از هنر یکدیگر دانست و این فرضیه مطرح می شود که نمونه نقاب های فلزی اسب عثمانی، احتمالاً متعلق به فرهنگ ایران بوده و یا به دست هنرمندانِ ایرانی مقیم آن سرزمین، ساخته شده است.