فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
رشته دوخت های سنتی به عنوان زیرمجموعه ای از هنرهای صناعی، از گسترده ترین بخش های هنرهای کاربردی و سنت های فرهنگی در تمامی تمدن های طول تاریخ است. این در حالی است که استفاده بی رویه از ماشین طی سده های اخیر در بخش منسوجات و تزیینات وابسته به پوشاک موجب به حاشیه رفتن این هنر شد. با توجه به این که امروزه هنرهای صناعی با بازگو کردن ویژگی های فرهنگی، اجتماعی به عنوان بخشی از صنایع خلاقِ فرهنگی، مکملی برای رشد صنعت گردشگری هستند، احیاء دوخت های سنتی و تولید محصولات در این حوزه، موجب توسعه اقتصادی و ایجاد فرصت های شغلی خواهد شد. لذا پژوهش پیشِ رو با هدف بررسی تأثیر رشته دانشگاهی دوخت های سنتی بر کارآفرینی، اشتغال زایی و گردشگری و با نگاهی بر تداوم این هنر در آینده ؛ به شناخت شرایط و امکانات لازم در فضای آموزشِ رسمی پرداخته و به این سوالات پاسخ می دهد: 1. تأثیر حضور رشته دوخت های سنتی در دانشگاه ها بر اشتغال ، کارآفرینی و گردشگری چیست؟ 2. چه شرایط و امکاناتی برای حضور این رشته در نظام های دانشگاهی نسل چهارم لازم است؟ این پژوهش به لحاظ چیستی، کیفی؛ به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی_تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به روش مطالعات اسنادی، منابع کتابخانه ای، روش میدانی و بر اساس رویکرد آینده پژوهی بوده است. یافته ها نشان می دهد که حضور رشته دوخت های سنتی در دانشگا ه ها، زمینه ایجاد اشتغال و رونق صنعت گردشگری را فراهم کرده به احیاء بسیاری از مشاغل مرتبط با این هنر منجر خواهد شد. از مهم ترین سناریوهای قابل طرح برای تحقق این نتیجه انتشار دانش نامه مدون دوخت های سنتی به عنوان مرجع علمی و منبع درسی این رشته و همسان سازی شیوه آموزش آن در مراکز علمی کشور است. این امر با حمایت مدیران و مسئولان از هنرمندانی که سال ها در حفظ و معرفی این رشته تلاش کرده و تجربیات ارزشمندی را برای انتقال به نسل آینده در اختیار دارند امکان پذیر است.
بررسی دگرگونی های فضایی خانه های تاریخی شهر کرمان دو گونه قاجار و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
59 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : معماری خانه موضوعی مهم در مطالعات مربوط به سبک های معماری است و مطالعه تحولات آن می تواند آموزه هایی برای اندیشه معمارانه ارائه دهد. این مقاله به شناخت دگرگونی فضایی خانه های تاریخی، از طریق مقایسه گونه های حیاط مرکزی دوره قاجار و پهلوی اول در شهر کرمان پرداخته و دو سؤال مطرح می کند: 1) چه دگرگونی هایی در خانه های دوره قاجار و پهلوی اول در شهر کرمان به لحاظ توده شامل هندسه و چیدمان فضایی رخ داده است؟ 2) نقش ساختاری حیاط در این دو دوره دچار چه دگرگونی هایی شده است؟
هدف پژوهش : هدف از پژوهش تعیین وجوه تمایز بین خانه های قاجار و پهلوی اول در ارتباط با چیدمان فضایی و هندسی فضاها که مبین دگرگونی های بین دو دوره است.
روش پژوهش : متأثر از ماهیت سؤالات، مقاله از روش توصیفی-تحلیلی استفاده کرده و پس از انتخاب خانه ها، شاخص هایی برای بررسی نظم های موجود در پلان های هر دو گونه (قاجار و پهلوی اول) تعریف می کند. با تحلیل شاخص ها و مقایسه نمونه ها، تشابهات و تحولات فضایی و ساختاری دو گونه از طریق استدلال منطقی در قالب نتایجی کیفی بیان می شود.
نتیجه گیری : بر اساس تحلیل نمونه ها، هرچند تشابهاتی میان خانه های دو دوره از نظر برخی ویژگی های هندسی در نماها و وجود لایه فضایی دوم در پلان وجود دارد، اما در مجموع می توان گفت آزادی عمل بیشتری در طراحی خانه های دوره پهلوی اول نسبت به خانه های قاجار دیده می شود که از نشانه های آن می توان به افزایش تنوع در جایابی لایه فضایی دوم در پلان، چیدمان فضاهای پیرامون حیاط و نیز عدم تأکید بر لزوم هماهنگی نماهای متقابل یا حفظ تقارن اشاره کرد. چرخش محور و تغییر الگوی سازماندهی حول حیاط به معنای دگرگونی و تغییر تدریجی نقش حیاط در خانه های دوره پهلوی اول کمرنگ شدن نقش محوری و مرکزیت حیاط است.
تدوین چارچوب طراحی شهری در حریم حرم های زیارتی با رویکرد قلمرو پایی جامع بررسی موردی: بافت پیرامون حرم مطهر حضرت معصومه (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۴
113 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین چارچوب طراحی شهری در حریم حرم های زیارتی با رویکرد قلمروپایی جامع و ارزیابی آن در بافت پیرامون حرم مطهر حضرت معصومه (س) است. در این پژوهش به عنوان پژوهشی کاربردی با رویکردی ترکیبی (کیفی-کمی)، از روش تحقیق توصیفی استفاده شده و تحلیل اطلاعات با استفاده از تکنیک های سینتکس، آیزوویست، نرم افزار دپث مپ، نرم افزار اس پی اس اس، تکنیک حس گردی، تکنیک منظر صوتی (دستگاه صوت سنج مدل تی-ای-اس ۱۳۵۸) و برداشت های رفتاری صورت پذیرفته است. بر اساس نتایج پژوهش، چارچوب طراحی شهری با هدف حفظ حریم حرم های زیارتی متناسب با سازمان کالبدی- فضایی (با مؤلفه های دگردیسی لایه ها، نفوذپذیری، الگوی راه، جهت گیری، نظام ارتفاعی، انتظام دانه بندی، هسته و مرکزیت، سلسله مراتب، چیدمان فضایی و تشخص آستانه ها)، سازمان عملکردی-رفتاری (با مؤلفه های کاربری و فعالیت، مشارکت اجتماعی، مالکیت و نظارت اجتماعی، مناسبات اجتماعی و تعاملات اجتماعی)، سازمان بصری (با مؤلفه های تشخص دیدها، تشخص نشانه ها، وحدت در عین کثرت)، سازمان ادراکی (با مؤلفه های منظر حسی، نمادگرایی، نقش انگیزی، حس معنویت، حس خضوع، تشخیص هویت قلمرو، تصورپذیری و وضوح) و سنجه های طراحی شهری مرتبط با هر مؤلفه در قلمروی اماکن قدسی قابل صورت بندی است. ارزیابی این چارچوب در نمونه مورد مطالعه، حاکی از ضعف بسیاری از مؤلفه ها و سنجه های چارچوب مذکور به ویژه در سازمان های بصری، ادراکی و عملکردی- رفتاری در مواجهه و مداخله در این موضع بوده است.
معماری بیومیمیکری و الهام از حشرات برای شهرسازی و معماری پایدار
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
59-76
حوزههای تخصصی:
مواد، ساختارها، سطوح و ساختمان بدن حشرات، گرایشات علمی بزرگی هستند، اما چنین دانش های بنیادینی در مورد اصول عملکردی این ساختارها برای کاربردهای فنی، به ویژه در معماری، بسیار مطرح است. برخی از بزرگ ترین چالش ها در معماری امروزی، چندمنظوره بودن، صرفه جویی در مصرف انرژی و پایداری است، مشکلاتی که حشرات در حین سیر تکاملی خودشان تا حدی حل کرده اند. حشره شناسان مقدار زیادی از اطلاعات درباره ساختار و عملکرد این ساختار و سطوح زنده جمع آوری کرده اند. از این اطلاعات می-توان به منظور تقلید برای کاربردهایی در معماری استفاده بهینه کرد. زمینه های اصلی تکنولوژی که می توان ایده های الهام گرفته از حشرات را در آن ها به کار گرفت، عبارتند از: 1- مصالح جدید، 2- ساختارها، 3- سطح ها، 4- تکنولوژی پیوند و مواد چسباننده، 5- علوم بصری و فتونیکی. چند نمونه انتخاب شده در این بررسی کوتاه مورد بحث قرار گرفته اند، اما با داشتن بیش از یک میلیون گونه حشره توصیف شده به عنوان منبعی برای الهام گرفتن، می توان انتظار ایده های بسیار زیادی از حشره شناسی برای بیومیمتیک های الهام گرفته از حشرات را داشت. تلفیق دانش مضاعف زیست شناسی حشرات با معماری، عملکرد ساختمان های آینده را بهبود خواهد بخشید. هرچند، زیست شناسان هنوز درک کاملی از عملکرد ساختاری ماده و ساختمان حشرات ندارند. درنتیجه، زمینه های تکنولوژی بسیاری از تحقیقات بنیادی مضاعف حشره شناسی سود می برند. همچنین آزمایش برای الهامات جدید از حشرات احتمالاً مهمترین زمینه تحقیقاتی در آینده ای نزدیک خواهد بود.
سنجش ویژگی های ساختاری آرایه های چوبی در دو مسجد قاجاری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد، مهم ترین نماد معماری مذهبی در تمدن اسلامی، به عنوان مظهر اندیشه و روح حاکم بر محیط، همواره جایی را در قلب شهر به خود اختصاص داده و از بهترین مایه ها و آرایه ها بهره مند شده است. در سده سیزدهم هجری قمری، مسجدسازی به دو صورت مرمت مساجد جامع و ساخت مساجد نوین اتفاق افتاد و با تأثیر از تحول هنرهای تزیینی، دچار تغییراتی در ظواهر شد. از جمله اُرُسی سازی، به عنوان هنری متشکل از منبت کاری، گره چینی، شیشه بری، قواره بری و...، در مسجدهای شهری جلوه کرد. نقش آفرینی روی درها و طاق های چوبی مساجد تهران به شکل منبت و گره چینی رواج یافت و هنرمندان چیره دست، در تعدادی از بناهای مذهبی با کمک هنر قواره بری و منبت کاری، پهنه چوب بی جان را به صحنه مانای اشکال چشم نواز مبدل نمودند. سنجش، تطبیق سبک و طراحی دو نمونه از آرایه های چوبی در دو مسجد سلطانی و مسجد شیخ عبدالحسین در تهران، نکات ناگفته ای درباره تحول هنر کار با چوب و روند تحول منبت کاری در معماری معاصر ایران بیان می دارد. ماهیت تحقیق حاضر، نظری-کاربردی و از نظر اهداف، از نوع کیفی با رویکرد تطبیقی است که از روش گردآوری داده ها و تحلیل کیفی، گرافیکی و نظرات کارشناسان نیز بهره برده است. پرسش اصلی در این پژوهش آن است که بر اساس بررسی تطبیقی دو نمونه سازه، ویژگی های سبک شناختی آرایه های چوبی مساجد دوره قاجار کدام اند؟ بر اساس یافته های پژوهش، درهای این دو مسجد، دارای سه ویژگی سبک شناختی سنتی، التقاطی و غربی بوده و در هر دو نمونه، شاخصه هنر چوب، تلفیق خلاقانه نمادهای منبت کاری سنتی و الصاق طرح های بیضی و ترنج بر روی کارهای ابداعی است؛ امری که گویای تحول در هنر کار با چوب در دوره قاجار است و طی آن، تزیین رویه چوب با اشکال هندسی، همانند آرایه سازی دیوارها با گچ و کاشی، در معماری تزیینی ایران رایج شد.
مطالعه قوم نگاری حصیربافی مردم عرب خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای مردمی که در طول تاریخ با درخت نخل زیسته اند، به جز ارزش نمادین این درخت و معناهای مشترک آن، محصولات به دست آمده از این گونه گیاهی نیز، همواره ارزشمند و کاربردی بوده است. این همزیستی دیرینه و نیز تقدس برآمده از ارزش ویژه درخت نخل یکی از دلایلی بوده که نخل داران حصیرباف عرب خوزستان، کمتر از بخش مرغوب نخل که به زبان آن مردم «قلب» نام دارد، در دست بافته های حصیری خود بهره ببرند. در نتیجه عمده محصولات حصیری این مردم، اقلامی است که از بخش نامرغوب یا دورریز نخل به نام «سعف» به دست آمده و بر همین اساس در برخی از مناطق زیست مردم عرب خوزستان از حصیربافی به نام «صنعت سعف» یاد می شود. همچنین در میان دست بافته های حصیری این مردم شیوه ای از بافت متفاوت از برخی دیگر مناطق مختلف کشور رایج است که متأثر از ویژگی فیزیکی برگ درخت نخل این منطقه است، بر این اساس در این پژوهش به سؤالاتی از جنس، چیستی شیوه های بافت حصیر و چگونگی تأثیر مواد طبیعی و باورهای مردم عرب بر روش بافت و نوع محصولات تولیدی آن پاسخ داده می شود. هدف این پژوهش، شناخت دست بافته های برآمده از مواد طبیعی نواحی مختلف ایران و به اشتراک گذاری تجربیات مربوط به این حوزه است. رویکرد این تحقیق کیفی است که با تکیه بر مطالعات میدانی و منابع کتابخانه ای به شیوه توصیفی و تحلیلی بیان می شود. بر اساس یافته های این مقاله، محصولات حصیری مردم عرب به دو روش اسفافه و اخرازه بافته می شوند که هریک از این دو روش، خود به دو شیوه مختلف اجرا می شوند. بافت خشکوری و نعمانی زیرمجموعه بافت اسفافه و بافت اخرازه و اخرازه لویی زیرمجموعه بافت اخرازه است. تفاوت مهم شیوه بافت حصیر مردم عرب با سایر نقاط کشور، بافت نواری و سپس دوختن نوارها به یکدیگر در برخی از اقلام است. این در حالی است که بافت محصولات مناطق دیگر به صورت یکپارچه و بدون دوخت است. نتیجه اینکه دلیل رواج این نوع بافت، کوتاهی نسبی برگ های نخل مناطق خوزستان است که شاید خود نشئت گرفته از گرمای بسیار شدید در خوزستان و تاب آوری بهتر گونه های برگ کوتاه در مقابل گرما باشد. درحالی که در مناطق دیگر طول برگ نخل بلندتر است. عنصر واسط دوخت در بافت نواری موجب ظرافت کمتر و در نتیجه به هم خوردن نظم مدولار نقوش می شود، درحالی که ظرافت نقش، در بافت یکپارچه بیشتر و دارای کیفیت بصری بیشتری است.
تحلیل و مقایسه میزان رویدادمداری فضاهای عمومی شهری مورد مطالعه: منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
85 - 98
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در تجربه های معاصر ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی شهری با نگاه فرهنگ مبنا، رویدادمداری، به عنوان یک راهبرد کلیدی، مطرح شده است. نگاه به پیشینه تحقیقات این حوزه نمایانگر آن است که ماهیت فضاهای عمومی شهری و عوامل سازنده آن ها در شکل گیری رویدادها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. سؤالاتی همچون، چه عواملی بر رویدادمداری فضای شهری تأثیر می گذارد؟ و تأثیر گونه های مختلف فضای عمومی بر میزان رویدادمداری چگونه است؟ ازجمله سؤالات کلیدی هستند که مطالعات پیشین پاسخ روشنی به آن ها نمی دهند.هدف پژوهش : هدف این پژوهش، تبیین و تدوین معیارهای رویدادمداری فضاهای شهری و سپس سنجش و مقایسه میزان رویدادمداری انواع فضاهای شهری منطقه 12 تهران است.روش پژوهش : رویکرد روش شناسی در ای ن مقال ه، ترکیبی از روش های کمی و کیفی است. در گام اول به منظور انتخاب موردهای مطالعه به عنوان مکان رویدادهای منطقه 12، از ابزارهایی چون تحلیل محتوای اسناد، بازدیدهای میدانی و مصاحبه های عمیق با متخصصان استفاده شده است. سپس عوامل مؤثر بر رویدادمداری فضاهای عمومی شهری بامطالعه ادبیات جهانی شناسایی شده و درنهایت از طریق تهیه چک لیست ها و تحلیل آن در نرم افزار SOCNETV به سنجش و مقایسه میزان رویدادمداربودن مکان-رویدادهای قلب تاریخی شهر تهران پرداخته شده است.نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان می دهد از میان معیارهای مؤثر بر رویدادمداری، پنج معیار دسترسی، پیوستگی فضایی، تسهیلات فضایی، همه شمولی و امنیت بیشترین تأثیر بر شکل گیری و دوام رویدادها را دارند. همچنین از میان گونه های مختلف فضاهای عمومی، پیاده راه و بوستان در منطقه 12 تهران میزان رویدادمداری بیشتری در مقایسه با دیگر گونه ها داشته اند.
بررسی و اولویت سنجی برنامه ریزی و طراحی ِمعماری بیوفیلی مسکن با روش تحلیل عاملی؛ موردپژوهی: شهر سمنان
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
77-92
حوزههای تخصصی:
امروزه فرآیند برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی در ایران بدون توجه به ارتباط و فرآیند تکامل ِسازگار با طبیعت صورت می گیرد که نتیجه آن نوعی ناپایداری در زیست بوم و نابودی طبیعت و محیط زیست شهری است. لذا برای برطرف کرده این مشکل در دهه معاصر رویکرد «بیوفیلیا» مطرح شده است که همان احساس مثبت انسان ها نسبت به موجودات زنده می باشد. این عبارت ازجمله مباحثی که در خصوص گرایش سرشتی انسان نسبت به مظاهر حیات مطرح می باشد که با عنوان فرضیه بیوفیلی «حیات-دوستی» عنوان می گردد. از جنبه واژه شناسی اصطلاح «بیوفیلیا» به معنی «دوست داشتنِ حیات یا سیستم های واجدِ حیات» می باشد و برای نخستین بار توسط «اریک فروم» برای تبیین یک گرایشِ روان شناختی در خصوصِ«جذابیت هر آنچه زنده است»، مورد استفاده قرار گرفت. در این پژوهش با روش پیمایشی و روش تحلیل عاملی به بررسی و اولویت سنجی مولفه های معماری بیوفیلی در طراحی و برنامه ریزی مجتمع های مسکونی پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل 1. ویژگی های محیطی شامل رنگ، آب، هوا، نور طبیعی، گیاهان، حیوانات، مصالح طبیعی، چشم انداز در رتبه نخست قرار گرفته اند و سپس بترتیب 1. تکامل روابط انسان و طبیعت، 2. شکل و فرم های طبیعی، 3. الگوها و فرآیندهای طبیعی، 4. نور و فضا و 5. روابط مبتنی بر مکان در جایگاه های بعدی اولویتی قرار داشته که باید بر اساس آن ها اولویت های حوزه برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی ترسیم و مورد بازبینی قرار گیرد.
مطالعه آیکونولوژیک صورت فلکی رامی در آثار هنر و معماری ایران دوره اسلامی با تاکید بر نقش برج قوس سردر قیصریه اصفهان
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
55 - 69
حوزههای تخصصی:
برج قوس(رامی) به صورت قنطورسی تیر به چله کمان کشیده و به سوی دم اژدهایی خود نشانه رفته است و به شکل تکرار شونده عوامل متعدد اختربینی، اخترشناسی و اسطوره شناسی را درهم آمیخته و ترکیبی از شوق علمی با ذوق زیبایی شناختی هنرمندان را ایجاد کرده است. این آثار به دو دسته قابل طبقه بندی هستند: دسته اول، نگاره هایی که از رساله های نجومی استخراج شده و آن را از دریچه علم اخترشناسی بازنمایی می کنند؛ دسته دوم از زاویه زیباشناسی و بر پایه احکام اختربینی تحت تاثیر جهان بینی زمان خود ایجاد شده اند. دراین پژوهش با رویکرد آیکونولوژی در سه مرحله «توصیف»، «تحلیل» و «تفسیر»، به مطالعه تصویری صورت قوس پرداخته می شود. همچنین با روش توصیفی- تحلیلی این آیکون، تلاش می شود به این پرسش که «نقش برج قوس به چه صورت هایی در بناهای معماری اصفهان و سایر آثار نجومی ایران دوره اسلامی، با تاکید بر سردر قیصریه وجود دارد؟» پاسخ داده شود. براساس این مطالعه مشخص شد که صورت برج قوس سردربناهای اصفهان بازتابی از نمونه باستانی نجومی آن در سنگ مرزی بابل و دیگر نسخه های نجومی دوران اسلامی است. هرچند اشکال متفاوت صورت رامی در پیوند با اسطوره ها نوعی تلاش هنرمندانه برای گسستن از شباهت های میان منشا علمی آن است. قوس در متون علمی نجوم بر پایه اخترشناسی به صورت نیماسب و در هنرهای صناعی و معماری بیش تر برپایه احکام اختربینی و پیوند با اسطوره ها در ترکیب با اژدها است. شیوه ترسیم نیز به صورت های متفاوت، طراحی خطی درنسخه های نجومی تا شیوه ای نقاشانه در کاشی های بناهای معماری مانند قیصریه، با افزودن رنگ های متنوع و انواع تزیینات است.
مطالعه در معماری ایران، برای فهم رابطه ریاضی و هندسه در شکل گیری آن
حوزههای تخصصی:
معماری، هنر و دانش سامان دهی و نظم دادن به فضا است؛ با نگاهی گذرا به بناها و آثار دوره های مختلف معماری، شاهد آن هستیم که معماران و هنرمندان دوره های مختلف، برای رسیدن به این هدف، از علوم و ابزارهای مختلفی استفاده می کردند که یکی از مهم ترین آن ها، بهره گیری از دانش ریاضیات و هندسه می باشد که تأثیر بسزایی در مراحل مختلف خلق یک اثر معماری دارد. بررسی دلایل اهمیت هندسه در هنر و معماری و شکل های انعکاس آن در کل ساختار و اجزای بنا، با توجه به فرهنگ و ارزش های حاکم بر جامعه، مهم است. در دوره های اخیر، با بررسی بناهای موجود، شاهد کمرنگ شدن و تغییر نحوه استفاده از هندسه در رابطه با معماری و شهرسازی هستیم که اکثراً باعث ایجاد آشفتگی و ناهماهنگی در معماری و شهرسازی ایران شده است. در این پژوهش با پاسخ به این سال که ریاضیات و هندسه چه نقش و تأثیری بر شکل گیری معماری داشته و معماران در چه زمینه هایی از آن بهره می بردند، سعی می گردد تا با دسته بندی کاربردهای هندسه در معماری بتوان گامی در جهت حفظ یکپارچگی و شکوه معماری ایران برداریم. این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده و هدف از آن شناخت رابطه میان هندسه و ریاضیات با معماری است. یافته ها نشان دهنده این است که انسان همواره با هندسه آشنا بوده و در هر دوره متناسب با نیازهای خود و امکاناتی که در اختیار داشته در زمینه های مختلف از دانش هندسه و ریاضیات بهره گرفته است؛ که می توان آن ها را در سه مقیاس کلان (طراحی شهری)، میانه (معماری) و خرد (تزئینات و هنرهای وابسته به معماری) دسته بندی نمود که ارتباط میان این سه مقیاس نیز همواره توسط هندسه تأمین می شود.
خواندن «روایت» پیشینه های معماری؛ راهکاری برای ارتقاء توان طراحی دانشجویان معماری
حوزههای تخصصی:
روایت گویی در تمامی تمدن های شناخته شده انسانی به عنوان یک سنت وجود دارد و به عنوان ساختاری که دانسته ها و عقاید بشری و دستاورد تجارب زیسته آن ها را منتقل می نماید، همواره مورد توجه بوده است. امروزه بهره گیری از شیوه روایت گویی در آموزش فعال مورد توجه بسیار قرار گرفته است. این نوشتار برین اساس خواندن روایت معمارانه فضا، در مواجهه با آثار و پیشینه های معماری را به عنوان پیشنهادی برای کاربست محیط یادگیری سازنده گرا در آتلیه های طراحی معرفی می کند و برین باور است که این روش می تواند ارتقای توان طراحی دانشجویان را به دنبال داشته باشد. برای این منظور این نوشتار با راهبرد تحقیق کیفی و با رویکرد تفسیرگرایی و با رجوع به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در تلاش است تا از طریق تبیین مفهوم روایت و محیط های یادگیری سازنده گرا، چگونگی خواندن روایت معمارانه فضا از پیشینه ها و آثار معماری در اتلیه های طراحی را شرح داده و چگونگی تاثیر آن بر توانایی طراحی دانشجویان را مورد مطالعه قرار دهد و درین مسیر درمی یابد که چنین رویکردی می تواند با تقویت تصویرسازی ذهنی، تجسم تجربه جانشینی و توسعه راه حل های خلاق، ارتقای توان طراحی دانشجویان را در پی داشته باشد.
مدرنیزاسیون در معماری؛ روند آن از معماری سنتی بومی تا معماری امروز و آثار تخریب محیط زیستی آن
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تأثیرات مؤلفه های بهبوددهنده راندمان عملکردی فضا بر ارتقای رضایتمندی افراد؛ مطالعه موردی: خانه های دوره پهلوی اول شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۹۸-۸۷
حوزههای تخصصی:
مفهوم راندمان عملکردی فضا به میزان هماهنگی و هم نشینی عناصر مختلف فضا در کنار یکدیگر مرتبط است تا بتواند به خواست ها و نیازهای استفاده کنندگان از آن پاسخ داده و امکان انجام عملکردهای مختلف در بازه های زمانی متفاوت را داشته باشد که این موضوع در خانه اهمیتی خاص می یابد. از این لحاظ تلاش این پژوهش، دستیابی به طرح معماری و کاربردی است تا با توجه به مفهوم راندمان عملکردی فضا، فرایند کلی طراحی را در قالبی معمارانه هدایت نماید و سبب ایجاد معماری مسکونی مطلوب و درنهایت، ارتقای رضایتمندی افراد گردد. این پژوهش از بعد هدف، یک پژوهش کاربردی و از بعد روش جمع آوری اطلاعات، پژوهشی توصیفی غیرآزمایشی از نوع پیمایشی و موردی است؛ چرا که هدف نخست، اولویت بندی شاخص های معنایی مؤلفه های بهبوددهنده راندمان عملکردی فضا بر ارتقای رضایتمندی افراد در خانه های دوره پهلوی اول شهر شیراز و هدف دوم، مقایسه میزان اهمیت تأثیرات آن ها با حد متوسط است که یک پژوهش مقایسه ای نیز به حساب می آید. بر این اساس با عنایت به نامشخص بودن تعداد دقیق جامعه آماری، از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند بر طبق فرمول کوکران استفاده شده است که 384 نفر مورد پرسش قرار گرفتند. در ادامه، اطلاعات به نرم افزار"SPSS24" برای تجزیه وتحلیل داده ها انتقال یافت که به منظور تعیین نرمال بودن یا نبودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف؛ برای دستیابی به هدف نخست از آزمون ناپارامتریک فریدمن و نیز برای دستیابی به هدف دوم از آزمون T تک متغیره، استفاده گردید. نتایج نشان می دهند که همبستگی معنی داری میان راندمان عملکردی فضا و رضایتمندی افراد وجود دارد. بدین ترتیب باید اولویت بندی شاخص های معنایی مؤلفه های بهبوددهنده راندمان عملکردی فضا بر ارتقای رضایتمندی افراد در خانه های دوره پهلوی اول شیراز مدنظر معماران قرار گیرد تا تمهیدات لازم جهت نیل به معماری مسکونی مطلوب، قابل اجرا گردد. همچنین میزان اهمیت تأثیرات آن ها به طور معنی داری بیش از حد متوسط است.
بررسی تطبیقی آرایه های تزیینی معماری هخامنشیان و نقوش هنرهای دستی آن دوره
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
17 - 34
حوزههای تخصصی:
هنر هخامنشیان تلفیقی از هنر ملل تابعه و هنرهای بومی منطقه بوده و بخش عظیمی از آن در خدمت حکومت بوده است. نظر به اینکه در اکثر مقالات و کتب نگارش شده درباره نقوش دوره هخامنشی بیشتر به مطالعه هر نقش به طور مجزا و یا تطبیق با نقوش مشابه در سایر ملل یا ادوار پرداخته شده، این تحقیق با مورد مطالعه و تطبیق قرار دادن نقوش پُر کاربرد این دوره، با قرار دادن آنها در دو دسته نقوش متعلق به آثار معماری و نقوش متعلق به هنرهای دستی با تأکید بر آثار فلزی و مُهرها، به بررسی آنها از زاویه متفاوت پرداخته است. در این پژوهش، هدف بررسی میزان تطابق و ارتباط نقش مایه های موجود در آثار معماری تمدن هخامنشیان با آثار صنایع دستی همان دوران است و یافتن ارتباط فرمی و محتوایی بین نقوش هنرهای دستی (با تأکید بر مهرها و آثار فلزی) دوران هخامنشی با آرایه های معماری آن دوره است. تحقیق پیشِ رو از حیث روش، پژوهشی توصیفی تطبیقی تحقیق پیش رو از حیث روش، پژوهشی توصیفی تطبیقی است و نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر آن است که نقوش شیر، گاو و گل لوتوس در حالت های مختلف و ترکیبی بیشترین کاربرد را در معماری و هنرهای دستی داشته و چگونگی اشتراکات و تفاوت ها در نقوش به کار رفته در این دو گروه آثار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر وجود اشتراکات و تفاوت ها در نقوش به کار رفته در این دو گروه آثار است و نشان می دهد هنر این دوره با تأثیرپذیری از عواملی نظیر قدرت حاکم، عقاید و باورها، اقلیم و حتی احساسات و ترس های حاکم بر جامعه شکل گرفته است، همچنین وجود سفارش دهنده مشترک، یعنی قدرت حاکم، برای بیشتر آثار و ارتباط بین هنرمندان معمار و هنرمندان هنرهای دستی، عامل دیگر وجود نقوش مشترک در این دوره است.
تأمین حریم در خانه های سنتی ایران با فاصله گذاری زمانی در دستگاه ورودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورودی خانه های سنتی، همانند بسیاری از دیگر بناهای تاریخی ایران، فقط با یک در، بیرون را از درون جدا نمی کند و بیشتر ترکیبی از اجزا و اندام های فضایی است. این که یکی از اهداف این تمهید، تأمین حریم درونی بوده، بارها جویش شده است، ولی این پژوهش، به بررسی عاملی که کمتر در طراحی ورودی به آن پرداخته شده می پردازد: زمان. هدف بررسی فاصله ی زمانی موردنیاز برای ورود بود که چگونه بعدِ چهارم در طراحیِ دستگاه ورودی حضور دارد و چگونه توانسته در تأمین حریم خانه نقش داشته باشد. روش تحقیق، مقایسه ای تطبیقی است؛ ابعاد و تناسبات 37 نمونه از خانه های سنتی به عنوان متغیر مستقل برداشت شده و از طریق روابط کمی و آماری، ارتباط آن ها با متغیر زمان - به عنوان متغیر وابسته - بررسی شده است. یافته ها، وجود رابطه ی معنادار، میان مدت زمان موردنیاز برای ورود با مساحت و زیربنای عملکردی خانه را نشان می دهد که می تواند استفاده از نقش دستگاه ورودی به عنوان عامل تأمینِ امنیت فیزیکی را نشان دهد. همچنین همبستگی موجود بین زمان ورودی، پیچیدگیِ دستگاه ورودی و تزیینات خانه، می تواند نشانگر استفاده از عامل زمان، برای آماده سازی ادراکی و گوشزد تفاوت دنیای بیرون و درون، به واردشونده باشد. هر دو یافته، به طور واضح نشان می دهند فاصله زمانی ایجاد شده در دستگاه ورودی، به عنوان عاملی برای تأمین آمادگی ادراکی و حریم بیشتر درون فضای خانه های سنتی، موردتوجه طراح و معمار بوده است. این گونه می نماید که پتانسیل های استعاری و فضایی - زمانی آستانه ی ورود، به خوبی با زبان طراحی استفاده شده است تا الزامات حریم فیزیکی و معنوی خانه و خانواده تأمین شود.
بررسی ارتباط بین فرم شهری و مصرف انرژی در سکونتگاه های شهری (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۰
115 - 143
حوزههای تخصصی:
با توجه به روند گرم شدن کره زمین و افزایش روزافزون میزان انتشار گازهای گلخانه ای و وابستگی افراد به خودروی شخصی، لزوم توجه بیشتر متخصصین شهری بالأخص برنامه ریزان شهری به تأثیر شاخص های فرم شهری و شاخص های اقتصادی- اجتماعی بر مصرف انرژی و رفتارهای ترافیکی شهروندان، بیش ازپیش مشخص می شود. در این میان فرم شهر با شاخص هایی چون تراکم، اختلاط کاربری، طراحی، فاصله تا حمل ونقل عمومی و فاصله تا مرکز شهر یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده در الگوهای سفر ساکنین است. تحقیق حاضر در زمره پژوهش های کاربردی و با 1000 حجم نمونه و به منظور بررسی ارتباط شاخص های فرم شهری و شاخص های اقتصادی- اجتماعی و رفتار سفر خانوار بر میزان فاصله سفر خانوار و VKT[1] در سطح نواحی ترافیکی شهر قزوین انجام شده است. در این پژوهش از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج تحلیل بیان کننده این است که متغیرهای فرم شهری و متغیرهای اقتصادی- اجتماعی و رفتار سفر خانوار تا 23 درصد بر میزان مسافت طی شده توسط خودروی شخصی، تا 33 درصد بر میزان فاصله سفر خانوار و تا حدود 17 درصد بر فاصله سفر کاری خانوارها تاثیرگذارند. در این پژوهش فاصله تا مرکز شهر (با ضریب بتا،217/0) مهم ترین متغیر فرم شهری بر میزان VKT و عامل مالکیت وسیله نقلیه نیز (با ضریب بتا، 243/0) مؤثرترین متغیر اقتصادی بر میزان VKT می باشد. [1]. Vehicle Kilometer Travel
واکاوی و تبیین کاربست مدل مدیریت راهبردی مردم گرا در تحقق توسعه درونزای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
85 - 102
حوزههای تخصصی:
روند رو به رشد شهری در جهان بویژه در کشورهای در حال توسعه در بعد از انقلاب صنعتی، شهرها را با چالش های عمده و ناپایداری محیط شهری روبرو ساخته است. یکی از این مشکلات، رشد پراکنده و از هم گسیخته شهری و توسعه افقی و بدون برنامه شهری است که ترافیک، مصرف انرژی بیشتر، آلودگی محیطی بالاتر، بی هویتی و انزوای اجتماعی را به دنبال دارد. مدیریت شهری اگر برای شهرنشینی و الگوهای توسعه شهری، مدل مناسبی داشته باشد می تواند پاسخگوی این مشکلات رو به تزاید باشد بنابراین در چارچوب پارادایم پست مدرنیسم و توسعه پایدار شهری، راهبرد توسعه درونزا به عنوان یکی از راهبردها در کانون توجه شهرسازان و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. این پژوهش با هدف تبیین الگوهای توسعه برون زا و درون زا به دنبال راهکارهای پیوند مباحث احتماعی با ساختارهای کالبدی می باشد و در این راستا با انجام مطالعات کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این سوال است که مدل مفهومی مناسب برای توسعه درون زای شهری کدام است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد مشارکت مردمی می تواند حلقه مهمی برای بسترسازی، جریان سازی و فرآیندساز توسعه درون زا در شهر باشد و پیوند این سه مولفه نیز تسهیلگری سه عنصر شورایاری، تشکل ها و کارگزاری می تواند باشد تا مدیریت یکپارچه شهری شکل گرفته و کارسازی کند. هرچند حرکت بسمت توسعه درون زا برای دستیابی به توسعه پایدار الزامیست اما معضلاتی همچون عدم ظرفیتهای مناسب کالبدی در بافت های سه گانه قدیمی، میانی و جدید شهری، عدم استقبال بخش خصوصی در سرمایه گذاری و کمبود اراضی دولتی موانع عمده در این مسیر محسوب می شوند و گام نخست برای تحقق آن، اجرای پروژه های محرک توسعه توسط دولت می باشد.
جستاری بر معماری واقعیت گرای مبتنی بر داده پنداری
منبع:
رف سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۴
4 - 31
حوزههای تخصصی:
مسئله پیاده سازی تفکر داده بنیاد در ساحت علوم، مفهومی کلان نگر و بنیادینی است که علوم معاصر را، به صورت ضرورتی درون و برون رشته ای، مورد پژوهش قرار داده است. زمینه مهم پیدایش و ورود این شیوه از نگاه به پدیده ها، ناشی از تفاوت نگاه انسان معاصر به ساحت هستی، به عنوان اجزاء و سیستم های مختلف و مرتبط با یکدیگر تحت عنوان کلی «تفکر سیستمی» است. به دیگر سخن، پیاده سازی رویکرد داده بنیادی دارای الزماتی است که به صورت داشتنِ چارچوب علمی در هر رشته ای، و تحت عنوان اکوسیستم داده ای، در متون علمی بیان شده است. این الزامات در معماری، شامل تبیین چرخه ای درون رشته ای از داده های مبتنی بر واقعیت در معماری است که هدف و موضوع پژوهش کیفی جاری قرار دارد. بدین منظور، برای دست یابی به دیدگاهی بنیادین و بین رشته ای، پژوهش کیفی حاضر به روش تحلیل و توصیفی، نظرات موجود در منابع کتابخانه ای را، با استقراء و استفهام، برای ترکیب مقوله «داده پنداری»، با رویکرد «واقعیت گرایی» از منظر معماری معاصر، مورد استفاده قرار داده است. مهمترین یافته پژوهش حاضر در تبیین مبانی نظری داده بنیاد برای حفظ کارایی و هم زبانی بین مبانی نظری معماری با پیشرفت های فنی و پژوهشی معماری معاصر است که نیاز مبرمی بر اساس زبان مشترکی از انواع داده و اطلاعات است. کاربرد مهم این نظریه پردازی بین رشته ای در این است که بدین طریق می توان تمام داشته های نظری معماری را به دیدگاه معماری مبتنی بر داده پنداری، به شیوه پارامتریک و تولید الگوریتم های مختلف برای بیان و حل مسئله واقعیت های معماری، مدیریت کرد. دستاورد پژوهش حاضر ارائه الگویی ساختاری است تا مسیر بهره گیری از هوش مصنوعی در نرم افزارهای فناوری BIM، و به صورت کلی، امر مدیریت دانش در معماری تسهیل گردد.
کاربرد ابزار هوش مصنوعی در پیش بینی مصرف انرژی ساختمان
حوزههای تخصصی:
مصرف انرژی در بخش ساختمان ها به ویژه در ساختمان های مسکونی به دلیل توسعه اجتماعی و شهرنشینی، بیشترین سهم را در بین کلیه بخش های مصرف به خود اختصاص داده است. از فاکتورهای تعیین کننده ی میزان مصرف انرژی در ساختمان می توان به شرایط آب و هوایی و اقلیمی محل احداث ساختمان، مواد و مصالح بکار رفته در پوسته و جداره های خارجی ساختمان، نوع معماری و سازه ساختمان، تأسیسات مرکزی ساختمان(گرمایش، سرمایش، تهویه مطبوع و روشنایی)، لوازم و تجهیزات مصرف کننده (لوازم برقی و تجهیزات اداری) اشاره نمود. ازاین رو استفاده بهینه و ممانعت از هدر رفتن امکانات و گام برداشتن در جهت صرفه جویی و افزایش کارایی ساختمان، امری اساسی است. داده های بزرگ، منابع محاسباتی قدرتمند و مقرون به صرفه و الگوریتم های پیشرفته یادگیری ماشین در دهه های گذشته مورد تحقیق در بخش ساختمان ها بوده اند و پتانسیل خود را برای افزایش کارایی ساختمان نشان داده اند. اخیراً، هوش مصنوعی و به طورکلی تکنیک های یادگیری ماشین به طور خاص در پیش بینی و عملکرد انرژی ساختمان نقش مؤثری داشته و به همین ترتیب می توانند در بحث مصرف انرژی، مدیریت، صرفه جویی تر مصرف و در نهایت ایجاد راحتی و آسایش نقش بسزایی داشته باشند. هدف از این پژوهش، شناسایی ابزارهای هوش مصنوعی و کاربرد آن ها در بررسی مصرف انرژی می باشد.
بررسی تطبیقی نقش پیاده راه ها در ارتقای کیفیت محیط (مطالعه موردی: پیاده راه خیابان 15 خرداد و خیابان صف تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
38-17
حوزههای تخصصی:
اهداف : پیاده راه ها به دلیل ویژگی های خود در ایجاد تعاملات اجتماعی، اهداف عملکردی و زیست محیطی از اهمیت بالایی برخورداراست. هدف اصلی این پژوهش بررسی و سنجش اثرات ایجاد پیاده راه بر ارتقا و بهبود شرایط کیفیت محیط شهری و مقایسه دو پیاده راه پانزده خرداد و پیاده راه صف (سپهسالار) می باشد. روش : به منظور انجام این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی متغیرهای کالبدی، کارکردی (عملکردی) و ادراکی تأثیرگذار بر ارتقا کیفیت پیاده راه استخراج گردید. متغیرهای فوق از طریق شاخص های تعیین شده در دو پیاده راه پانزده خرداد و صف (سپهسالار) ارزیابی شدند. برخی از شاخص ها در پیاده راه ها با استفاده از مشاهده کارشناسی و از طریق نقشه ها و جداول مورد بررسی قرار گرفتند. در مورد برخی دیگر، از پرسشنامه برای سنجش متغیرهای کالبدی، کارکردی (عملکردی) و ادراکی استفاده گردید. پرسشنامه تنظیم شده از نظر پایایی و روایی با روش الفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفته و از طریق تست اولیه ناهماهنگی های درونی مورد بازبینی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار SPSS و به ویژه آزمونه ای ناپارامتریک تحلیل شد و فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: نتایج مطالعات در حالت کلی، حاکی از آن بود که بین متغیرهای تسهیلات و تأسیسات (کالبدی)، کارکرد اقتصادی و خدماتی (کارکردی - عملکردی) و نظم (ادراکی) با ارتقا کیفیت محیط بیشترین رابطه معنادار وجود دارد. از سوی دیگر بین افزایش حس تعلق به مکان به واسطه ایجاد محور پیاده پانزده خرداد و پیاده راه خیابان صف و افزایش تعاملات اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق مطلوبیت کیفیت محیط شهری که شامل سه بعد کالبدی و کارکردی (عملکردی) و ادراکی می باشد در پیاده راه صف به جز متغیر کارکردی (عملکردی)، در بقیه متغیرها میانه بالاتر از میانه نظری بوده است. ولی در پیاده راه پانزده خرداد فقط در متغیر ادراکی میزان رضایتمندی بالاتر از میانه نظری پژوهش می باشد.