مطالب مرتبط با کلیدواژه

اتنوگرافی نهادی


۱.

سیاست های فضایی شهری و وضعیت محله های فرودست (اتنوگرافی نهادی محله های آقازمان، قطارچیان، جورآباد و کورآباد شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست های فضایی حق به شهر اتنوگرافی نهادی محله های فرودست شهری عدالت فضایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۵۹۵
مطالعه محلات فرودست شهری سنندج به مثابه بخشی از فضا های شهری می باشند که در طی یک فرایند تولید و تفکیک فضایی به شکل ویژه ای برساخت یافته اند. به طور کلی، آنچه مشخصاً مفروضه این پژوهش را تشکیل می دهد، تولید فضای اجتماعی از طریق سیاست های فضایی ناکارآمد شهری است که کم وبیش حق به شهرِ شهروندان را با چالش مواجه نموده است. برای گردآوی داده ها از روش اتنوگرافی نهادی استفاده شده است، بر این اساس، با ۳۶ نفر از ساکنان محله های مورد پژوهش شهر سنندج مصاحبه شده است و سعی بر آن بوده که تم ها و مقولات بنیادی ای در پیوند با سیاست های فضایی و حق به شهر استخراج گردند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نمودهای فضایی سیاست گذاری شهری از جمله عدم سیالیت فضایی، عدم مرکزیت فضایی ، نبود خودگردانی فضایی و.. حق به شهر شهروندان را ضایع نموده و عدالت فضایی را با مسئله مواجه می نمایند. این نابرابری های فضایی و تداوم پایمال شدن حق به شهر شهروندان و کاربران فضاهای محلات طرد شده ضرورت بازنگری در سیاست های مزبور و ارائه ی سیاست های جایگزین را ایجاب می کند. سیاست هایی که با اتکا به حق به شهر شهروندان و حق سکونت گاه آنان، از تقلیل کلیت و یکپارچگی شهری به ماکت و فضایی انتزاعی برای کنترل و ابژه سازی شهروندان جلوگیری نماید و فرایند تولید فضای شهری در راستای تحقق عدالت فضایی را در پیش گیرد.
۲.

مرزنشینی و به حاشیه راندگی امر آموزش: اتنوگرافی نهادی وضعیت آموزش وپرورش در مناطق مرزی استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرزنشینی نابرابری آموزشی اتنوگرافی نهادی کولبر مناطق مرزی استان کردستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۲۶۳
مفروضه بنیادین این پژوهش، این نکته است که مناطق مرزی به دلیل ماهیت توسعه نیافتگی در زمره مناطق منزوی قرار گرفته اند و موقعیت مرزنشینی، مایه به حاشیه رفتن آموزش در این مناطق شده است. در این نوشتار، با بهره گیری از رویکردهای مطرح در زمینه نابرابری آموزشی ازجمله نظریات راولز، بوردیو و ایلیچ، باولز و گینتیس؛ وضعیت آموزش در مناطق مرزی دهستان ننور و دهستان خاو و میرآباد تبیین شده است. در این راستا با تحلیل داده ها، آمار و اسناد آموزشی در ابلاغیه ها، اسناد توسعه ای، سایت ها و بخشنامه های نهاد آموزش وپرورش و همچنین مصاحبه با معلمان، مدیران و مطلعین، به بررسی چگونگی آموزش نهادی در مناطق موردمطالعه با به کارگیری روش اتنوگرافی نهادی پرداخته ایم. نتایج نشان می دهد به دلیل غلبه اقتصاد مرزی، کمبود امکانات آموزشی و نبود عدالت آموزشی، بیکاری و کولبری و به دنبال آن شکل گیری سوژه های «سرباز-معلم-کولبر» و «دانش آموز-کولبر» و نبودِ آموزگاران ورزیده و باسابقه و همچنین عوامل و دلایل فرهنگی؛ آموزش در مناطق مرزیِ موردمطالعه به حاشیه رفته و درنهایت سبب ترک تحصیل دانش آموزان، افزایش بی سوادی و تشدید توسعه نیافتگی شده است. ازاین رو لازم است در سیاست ها و برنامه های کلان کشوری به ویژه در برنامه های نهادهای مربوط به آموزش رسمی و عمومی ازجمله آموزش وپرورش، تبعیض مثبتی در زمینه ارتقای سطح آموزش، تخصیص امکانات و نیروهای مناسب در این مناطق انجام شود.
۳.

روند توسعه فضایی کالبدی حاشیهنشینی و شکلگیری کشمکش های ارضی (اتنوگرافی نهادی حاشیه نشینی در ناحیه منفصل نایسر شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حاشیه نشینی کشمکش های ارضی بازآفرینی شهری اتنوگرافی نهادی ناحیه منفصل شهری نایسر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹ تعداد دانلود : ۱۶۹
ناحیه منفصل شهری نایسر بزرگ ترین ناحیه ای است که بیشترین میزان جمعیت را در شهر سنندج دارا بوده و به موازات آن بیشترین چالش ها و مسائل را به خود اختصاص داده است. ازجمله این چالش ها و مسائل، مسئله مالکیت و مسکن است که علاوه بر برنامه ریزان و مسئولان، ساکنان و مالکان اراضی این منطقه را هم درگیر خود کرده است. پژوهش حاضر، با در نظر داشتن نظریه بازآفرینی شهری و روند کنونی درپی تحلیل چگونگی توسعه فضایی_ کالبدی این ناحیه و کشمکش های ارضی شکل گرفته آن و ارائه حق مالکیت و مسکن به ساکنان این ناحیه است. روش مورداستفاده، روش مردم نگاری نهادی بوده که با استفاده از داده های مصاحبه ی نیمه ساخت یافته با ۲۵ نفر از مدیران و برنامه ریزان شهری و همچنین معتمدین محلی و گردآوری آمار و اطلاعات نهادی مربوط به اقدامات انجام شده به وضعیت موجود پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که به سبب قدرت مالکان و بنگاه داران و همچنین نهادهایی همچون شهرداری، حاشیه نشینان در این کشمکش ها طردشده و مجبور به پذیرش وضع موجود شده اند. مقولات روستایی بودن زیرساخت های شهری، ساخت وساز بی رویه و قاچاق خدمات شهری، نبود برنامه ریزی راهبردی شهری، نبود اعتبارات کافی و عدم تعامل سازمان های ذی دخل شرایط ناپایداری اجتماعی_ اقتصادی این ناحیه را سبب شده است.
۴.

سیاست های توسعه مسکن شهری و عدالت فضایی (اتنوگرافی نهادی مسکن مهر سنندج)

کلیدواژه‌ها: عدالت فضایی زیست شهری اتنوگرافی نهادی مسکن مهر شهر سنندج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۰
هدف: شهرسنندج به دلایلی از جمله رشد جمعیت، مهاجرت و افزایش حاشیه شینی یکی از شهرهایی بوده است که مسکن مهر در دو منطقه شهری_دگران و بهاران_ آن به اجرا درآمده است. در این پژوهش با در نظر داشتن رویکردهایی عدالت فضایی سعی در ارائه تحلیلی از وضعیت این مناطق داشتیم. مفروضه اصلی چین است که عدالت فضایی متحقق نشده است و زیست شهری در این مناطق به حاشیه رانده شده است. بررسی وضعیت مسکن در شهر سنندج یکی از مهمترین مسائل این شهر محسوب می شود و این امر چالش هایی را برای مدیران و برنامه ریزان شهری، ساکنان و مالکین ایجاد نموده است. مسکن مهر سنندج با ظرفیت ۷۶۰۰ واحد (در بهاران سطح 43/5 هکتار احداث شده و طول کل خیابان های 20 و 14 متری آن 6410 متر است و تراکم خیابان در این پروژه 147/3 متر) درصدد ایجاد فضایی برای شهروندان بود که بتواند مشکلات و مسائل شهری به ویژه مسکن را حل نماید. این پروژه، وضعیتی را ایجاد کرده است که صرفا نمی توان از لحاظ آماری و کمی بدان نگاه کرد. نگاه به این پروژه از سوی ذی نفعان یکی از مهمترین راه هایی است که بتوان به چگونگی عملکرد مدیران و برنامه ریزان، پیمانکاران و ذی مدخلان نگریست و دستاوردهای این پروژه را مورد ارزیابی قرار داد. این امر، نشان می دهد که ساکنان، چه برداشت ها و مواجهاتی در برابر سیاست ها و راهبردهای اتخاذ شده داشته اند. نظر آنها در مورد دسترسی به امکانات، نوع ساخت، فضا و... تعیین کننده این امر است که عدالت فضایی در شهر سنندج به چه شیوه بر وضعیت زیسته ی ساکنان آن تاثیر دارد. مفروضه بنیادین این پژوهش چنین است که فضای کافی و مناسب از مهمترین نکته هایی بوده است که در طرح مسکن مهر سنندج نادیده گرفته شده است. نحوه ی معماری و ساخت و سازها در این محدوده ها حاکی از فضای نامناسب، عدم توجه به زیرساخت ها، و تمرکز بر روی بیشترین استفاده از زمین بوده است و این امر در مقایسه با نواحی دیگر شهری نابرابر می باشد. با این مفروضه، پژوهش حاضر در صدد برساخت منازعه ی نهادی ساکنان با سیاست ها و راهبردهای اتخاذ شده در مسکن مهر سنندج است.روش :روش پژوهش، روش اتنوگرافی نهادی است. داده های این پژوهش، مستخرج از تجربیاتی که در کشاکش روابط نهادی شکل گرفته و متون نهادی ای به مثابه اِعمالِ سیاست های از بالا بوده اند. از نمونه گیری هدفمند برای گزینش افراد مورد مصاحبه و از نمونه گیری نظری برای تشخیص تعداد افراد، تعیین محل داده های مورد نیاز و یافتن مسیر پژوهش استفاده شده است. برای تفسیر تجربیات مصاحبه شوندگان از تحلیل مضمونی و مدل امیک استفاده شده تا براساس آنها و با دستاویزقرار دادنشان در بستر و موقعیت بومی به خوانشی انتقادی از تجربیات شکل گرفته نائل شد. مصاحبه ها با ۳۰ نفر از شهروندان ساکن مسکن مهر واقع در شهرک بهاران سنندج انجام شده است. همچنین متون نهادی مربوط  به طرح مسکن مهر (طرح ها، آمار و اطلاعات، سایت مربوط به این نهاد های دخیل و...) واکاوی، مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است.یافته ها: نتایج نشان می دهد که تنوع  و تناقضات فرهنگی جمعیتی ناشی از مهاجرت بی رویه و ازدحام آپارتمان ها مسائلی را به وجود آورد که این زیست شهری را به مخاطره بیاندازد. طبقات زیاد وشلوغی واحدها، سبب این ازدحام شده و محیطی ناآرام را ایجاد نموده است. در بعد اجتماعی و فرهنگی همچنین می توان به وجود تعارضات گروهی، عدم تعلق مکانی و کاهش اعتماد اجتماعی در این مناطق اشاره نمود. نتایج در قالب مقولات ثانویه تعارضات اجتماعی ساکنان و ازدحام جمعیتی، کمبود امنیت اجتماعی و روانی، عدم مشارکت و اعتماد نهادی و ضعف امکانات و بی توجهی به بافت فضایی نشان از آن دارد که عذالت فضایی نه تنها متحقق نشده است بلکه زیست ناپایداری را برای ساکنان رقم خورده است. تحلیل مصاحبه ها در این بعد، دریچه ای از مسائل را نشان می دهد که با مقوله ثانویه کاهش امنیت اجتماعی و روانی در این مناطق می توان آن ر امورد بحث قرار داد. به دلایل زیادی از جمله وجود افراد مجرد و معتادین و خانواده های شلوغ و... این مناطق ناامن شده و این مورد بیشترین تاثیر را بر روی زیست زنان و کودکان داشته است. اما در ارتباط با نهادهای ذی ربط از جمله شهرداری تحلیل مقولات ناشی از مصاحبه ها نشان می دهد که مشارکت و اعتماد بین ساکنان و نهادها وجود دارد. باری؛ آنچه بیشتر در مورد عدالت فضایی مورد بحث قرار گرفت مربوط به ضعف امکانات و بی توجهی به بافت فضایی ای این مناطق است. دوری از مراکز بهداشتی و درمانی، حمل و نقل عمومی نامتناسب، فقدان کاربری ورزشی، فقدان فضای سبز و کاربری تفریحی و عدم ساماندهی زباله ها مهمترین مقولاتی هستند که نشان می دهند امکانات این مناطق به حدی نیست که بتوان زیست پایداری در این مناطق داشت و بتوان بر وجود عدالت فضایی و به مراتب، عدالت اجتماعی صحه بگذارد.نتیجه: خدمات شهری در معنای عام خود می تواند بسیاری از فعالیت های خدماتی و عمومی مورد نیاز برای اداره امور شهری این مناطق و کاهش بی عدالتی های اجتماعی و اقتصادی را جبران نمایند. لذا توجه نهادی و مشارکت نهادهای ذی ربط در این زمینه مهترین راهکار ارتقای عدالت فضایی و بالا بردن زیست شهری در این مناطق است.