فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۱۴۲ مورد.
منبع:
مطالعات فضای مجازی و رسانه های اجتماعی سال اول بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
183 - 207
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی در حال حاضر ابزار بسیار قدرتمندی برای توسعه فردی و اجتماعی است.به دلیل نفوذ بالای رسانه های اجتماعی، این نوع ارتباطات، الگوهای تعاملات روزمره افراد را شکل و یا تغییر می دهد. از طرفی یکی از موضوع های مورد مطالعه درباره عملکرد رسانه های اجتماعی، تحقیقات در حوزه مصرف رسانه ای به طور عام و گرایش موضوعی به محتوای رسانه ها به طور خاص است. مصرف در رسانه های اجتماعی به عنوان یک کالای فرهنگی و اطلاعاتی یا خبری دارای ابعاد محتوایی : اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی و اقتصادی است که شناسایی رابطه نوع علاقمندی کاربران با ویژگی های زمینه ای آنان(سن، جنسیت، تحصیلات و ....) و انتخاب نوع موضوع های خبری، نتایج ارزشمندی را برای پژوهشگران فراهم می آورد. هدف در این مقاله، شناسایی رابطه جمعیت شناختی جوانان با علاقمندی آنها به موضوعات خبری در پیام رسان تلگرام، است که به روش پیمایشی- کمی و با استفاده از ابزار پرسشنامه و در جامعه آماری جوانان کلانشهر تهران (326 نفر) انجام شد. طبق نتایج، کاربران جوان پیام رسان تلگرام مورد مطالعه در این تحقیق، بیشتر به موضوعات خبری می-پردازند که حول محور مسائل اجتماعی باشد و همچنین آنان در محیط شبکه اجتماعی تلگرام به موضوعات اقتصادی علاقه پایین تری نشان می دهند. علاوه بر این از میان متغیرهای سن، جنسیت، درآمد و تحصیلات، آزمودنی ها در متغیر «درآمد» نمرات بالاتر و در متغیر «سن» نمرات پایین تری کسب کردند که این وضعیت نشان می دهد. بین درآمد جوانان و استفاده بیشتر از مضامین اجتماعی اخبار در تلگرام رابطه معناداری وجود دارد.
نقش شبکه های اجتماعی مجازی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان اقلیم کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴۰
30 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش شبکه های اجتماعی مجازی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان اقلیم کردستان عراق می باشد. پژوهش حاضر از جنبه هدف از نوع پژوهش های کاربردی و ازلحاظ ماهیت توصیفی- همبستگی می باشد که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانشجویان مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری اقلیم کردستان عراق می باشد. حجم نمونه پژوهش با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران 384 نفر محاسبه گردید و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته و مشتمل بر 83 سؤال می باشد که اعتبار آن به ترتیب با استفاده از روش اعتبار محتوایی (صوری) و پایایی آن نیز با استفاده از پیش آزمون و ضریب آلفای کرنباخ مناسب ارزیابی گردید و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای گردآوری شده و با نرم افزار spss تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که تأثیر متغیرهای؛ میزان استفاده از شبکه های اجتماعی، اعتیاد به رسانه، وضع تأهل، محتوای رسانه و پایگاه اجتماعی/اقتصادی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان معنی دار است. همچنین متغیر اعتیاد به رسانه با ضریب رگرسیونی 299/0 دارای بالاترین ضریب رگرسیونی و متغیر مذهب (دین) با ضریب 030/0 دارای ضعیف ترین ضریب رگرسیونی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان اقلیم کردستان عراق می باشند.
واکاوی ادراک دانشجو معلمان نسبت به محتوای یادگیری در شبکه های اجتماعی: مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
244 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی محتوای یادگیری دانشجو معلمان در شبکه های اجتماعی و ادراک آن ها نسبت به اعتبار محتوای به اشتراک گذاشته شده در این شبکه ها بود. روش این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسانه بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجو معلمان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان شهرستان بیرجند بود که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونه گیری هدفمند و تا اشباع نظری داده ها با 15 نفر (7 نفر مرد و 8 نفر زن) از این دانشجو معلمان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و داده های حاصل با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. برای پایایی داده ها از روش توافق بین کدگذاران و برای روایی یافته ها از روش بازنگری توسط متخصصان استفاده شد. یافته ها نشان داد که محتوای یادگیری دانشجو معلمان در شبکه های اجتماعی شامل محتوای مرتبط با دانشگاه (رشته محور، مهارت محور و زبان انگلیسی)، مدرسه (روش تدریس، مدیریت کلاس و محتوای دوره ابتدایی) و اطلاعات عمومی (اخبار، اطلاعات پزشکی و اطلاعات فناورانه) است. همچنین دانشجو معلمان نسبت به محتوای به اشتراک گذاشته شده در شبکه های اجتماعی دیدگاه مثبتی ندارند و ازنظر آن ها، محتوای موجود در شبکه های اجتماعی، نامتناسب، غیر موثق و ناقص است. بر این اساس پیشنهاد می شود که دانشگاه فرهنگیان با ارائه محتوای معتبر، طبقه بندی شده و متناسب با هر رشته تحصیلی در شبکه های اجتماعی به توسعه حرفه ای دانشجو معلمان و نگرش مثبت آن ها به محتوای این شبکه ها کمک کند.
سلبریزیته شدن و زندگی روزمره کاربران شبکه های اجتماعی (مطالعه موردی کاربران شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
364 - 327
حوزههای تخصصی:
صنعت فرهنگ جهانی جریانی در جهت تولید فرهنگ استاندارد و قالبی، از طریق ابزارهای مدرنی چون رسانه ها برای کنترل و مهار افکار عمومی است. در میان رسانه های امروزی شبکه های اجتماعی مجازی، به عنوان زیست بوم جدید رسانه ای طیف های گسترده افراد را به عنوان کاربر با خود همراه کرده و باعث شکل گیری طبقات جدید اجتماعی نظیر اینفلوئنسرها، سلبریتی ها و... در این فضا شده است که به بازتولید صنعت فرهنگ می پردازند. سیر رشد این گروه نوظهور در فضای مجازی و سیطره نفوذ آن در دنیای واقعی عامل اصلی پرداختن به این موضوع است. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیرات سلبریتیزه شدن بر ابعاد درونی و بیرونی زندگی روزمره کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام به عنوان پر مخاطب ترین شبکه اجتماعی کشور با 26 میلیون کاربر داخلی است. این مقاله از نوع کمی و با روش پیمایش است و جامعه آماری آن کلیه کاربران فعال شبکه اجتماعی اینستاگرام در بازه زمانی سال 1399 در شهر تهران است. نمونه آماری، با نرم افزار SPSS Sample Power در سطح خطای 05/0 درصد، 450 نفر برآورد و داده های این مقاله از طریق پرسشنامه تحت وب (OneDrive) جمع آوری شده است. در تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و Smart PLS استفاده شده است. نتایج کلی پژوهش رابطه بین سلبریته شدن و بعد بیرونی زندگی روزمره کاربران با 43% R2= درصد و بعد درونی زندگی روزمره کاربران با 49% R2= تایید می کند. نتابج حاکی از آن است که سلبریزیته شدن بیشترین اثر را بر ابعاد درونی زندگی کاربران داشته است.
تحلیل مدیریت و عملکرد ورزشکاران و تیم های ورزشی پیرامون نابهنجاری در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
پژوهش به بررسی و تحلیل مدیریت و عملکرد ورزشکاران و تیم های ورزشی پیرامون نابهنجاری در فضای مجازی و چالش هایی که مدیران برای کنترل حواشی و مدیریت بحران با آن ها روبه رو هستند، پرداخته است. روش پژوهش، کیفی و مسیر اجرای آن گرندد تئوری با رویکرد نظام مند اشتراس و کوربین بود. روش جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با مشارکت 12 نفر از اعضای هیئت علمی مدیریت ورزشی و مدیران وزارت ورزش و جوانان بود. روایی پژوهش توسط اساتید دانشگاهی مدیریت ورزشی تأیید گردید. پایایی پژوهش با روش توافق درون موضوعی بیش از (8۶ درصد) به دست آمد. با رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها و اجماع نظری در گروه پژوهش، تجزیه وتحلیل داده ها، با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی به روش استقرائی انجام شد. نتایج پژوهش در 143 کد باز و ۲9 مقوله و 6 سازه اصلی شرایط علّی: 5 مقوله و 29 گویه، پدیده اصلی و مرکزی ناهنجاری های فضای مجازی ورزشکاران: 5 مقوله و 10 گویه، شرایط زمینه ای: 5 مقوله و 31 گویه، شرایط مداخله گر: 4 مقوله و 15 گویه، راهبردها: 5 مقوله و 29 گویه و پیامدها:5 مقوله و 29 گویه، دسته بندی شدند؛ بنابراین استفاده از راهبردها فرهنگی-اجتماعی، قانونی، اقتصادی، ساختاری و آموزش نیروی انسانی در مدیریت نابهنجاری ورزشکاران در فضای مجازی می تواند منجر به بهبود عملکرد ورزشی و ایجاد فضایی ایمن و حمایتی، جهت موفقیت بیشتر در سطوح رقابتی و اجتماعی، پیشگیری از نابهنجاری ها، تقویت برند شخصی و تیمی و ایجاد تصویری مثبت از ورزشکاران و تیم های ورزشی در فضای مجازی گردد.
سازوکارهای پالایش محتوا درپلتفرم های ویدئویی؛ مطالعه موردی یوتیوب
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه نحوه پالایش محتواهای زیان آور در پلتفرم کاربرمحور و ویدئویی یوتیوب است. امروزه موضوع حکمرانی و تنظیم گری محتوایی پلتفرم ها به یک موضوع چالش برانگیز تبدیل شده است. این مسئله به ویژه در پلتفرم هایی که مبتنی بر ویدئو فعالیت می کنند، چالش های بیشتری ایجاد کرده است. پخش زنده محتوای ویدئویی و نیز انواع محتواهای ویدئویی کذب همانند جعل عمیق که در پلتفرم های ویدئو، مبنا به اشتراک گذاشته می شوند، مقابله و جلوگیری از انتشار محتواهای ویدئویی زیان آور، غیرقانونی و غیراخلاقی را دشوارتر کرده است. این تحقیق با استفاده از روش مطالعه موردی و تحلیل محتوای کیفی، خط مشی های یوتیوب، دستورالعمل های انجمن و کردارهای عملی تعدیل محتوا در یوتیوب را بررسی می کند تا مشخص شود این پلتفرم چگونه محتوای تولیدشده توسط کاربر را پالایش می کند. نتایج این مقاله در کل، بیانگر پیچیدگی نظارت برمحتوای ویدئویی، کاربرد روزافزون هوش مصنوعی برای تعدیل محتوای ویدئویی و مخاطرات ناشی از آن است. برخلاف تصور عموم و برخی سیاست گذاران در ایران، پلتفرم های جهانی سازوکارهای پیچیده و دائماً به روزشونده ای را برای حفاظت از اجتماع کاربران خود ایجاد کرده اند تا فضای امنی را برای تعامل کاربران و تداوم سودآوری و حفظ وجه خود به وجود آورند. همچنین با توجه به اینکه پلتفرم های بومی در ایران در حال توسعه هستند، سازوکار تعدیل محتوا در پلتفرم یوتیوب جهانی یوتیوب می تواند الگویی برای پلتفرم های ایرانی باشد.
پیش بینی افسردگی براساس میزان استفاده از شبکه اجتماعی با نقش میانجی تصویر بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
140 - 111
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر افسردگی با نقش میانجی تصویر بدن انجام شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادههای پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه جوانان عضو در شبکه های اجتماعی بوده است و اعضای نمونه با روش غیراحتمالی در دسترس انتخاب شدند. حجم نمونه مورد نیاز با استفاده از فرمول گرین 106 نفر تعیین شد (234=n). برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه استاندارد اعتیاد اینترنتی یانگ (1998)، تست افسردگی بک (1967)، پرسشنامه روابط چندبعدی خود-بدن (1997) استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها در پژوهش نشان داد که افسردگی پاسخ دهندگان خفیف می باشد. همچنین میانگین و انحراف استاندارد استفاده از شبکه های اجتماعی نشان دهنده عدم وابستگی روانی به اینترنت است و در نهایت میانگین و انحراف استاندارد تصویر بدن در پژوهش از تصویر بدنی قوی در پاسخ دهندگان خبر می دهد. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که استفاده از شبکه های اجتماعی به طور متوسط با متغیر افسردگی همبستگی دارد و تغییرات این متغیر را به طور معناداری پیش بینی می کند (0.001>P ). همچنین نقش میانجی تصویر بدن در رابطه بین استفاده از شبکه های اجتماعی و افسردگی تایید شد. با توجه به تاثیر معنادار استفاده از شبکه های اجتماعی بر افزایش افسردگی از طریق نقش میانجی تصویر بدن، اتخاذ راهکارهایی جهت آموزش و فرهنگ سازی در زمینه استفاده از این شبکه ها و افزایش ادراک افراد از تصویر بدنی شان از طریق برنامه های آموزشی و کارگاه های روانشناختی امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
ارائه الگوی پیام رسان داخلی کارآمد با تأکید بر نقش سواد رسانه ای کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴۰
241 - 201
حوزههای تخصصی:
پیام رسان ها از ابزارهای اصلی برقراری ارتباطات اجتماعی و سازمانی محسوب می شوند. باتوجه به اینکه استفاده آگاهانه از پیام رسان ها منوط به برخورداری از سواد رسانه ای است، بنابراین پژوهش حاضر، اصول و شاخص های کلیدی پیام رسان امن، کاربرپسند و آموزشی را شناسایی نموده، نسبت به ارائه الگوی یک پیام رسان داخلی کارآمد با تأکید بر نقش سواد رسانه ای کاربران اقدام نمود. به این منظور، بومی سازی شاخص ها با استفاده از تکنیک دلفی فازی و تدقیق آن بر اساس نظر خبرگان صورت گرفت. از میان 66 شاخص شناسایی شده، تعداد 51 شاخص، مبنای تصمیم گیری در فضای فازی قرار گرفت که طی 3 جلسه نظرسنجی خبرگانی با روش دلفی (14 تن از خبرگان و اساتید حوزه رسانه)، شاخص های مؤثر بر سواد رسانه ای به 7 دسته مجزا تفکیک شد. نتایج این پژوهش، بیانگر ضرورت توجه ویژه به فراهم نمودن شرایط دسترسی آسان و عادلانه به منابع، باهدف ایجاد بسترهای همکاری اجتماعی برای ایجاد یک پیام رسان کارآمد داخلی بود. همچنین، با اولویت بهبود عملکرد فنی و سازگاری با نیازهای روز کاربران، پایداری و کیفیت خدمات، حفاظت از داده ها و حریم خصوصی کاربران، مورد تأکید قرار گرفت. پیشنهاد شد به منظور افزایش سواد رسانه ای کاربران نسبت به ایجاد و توسعه پلتفرم های آموزشی، برگزاری کارگاه ها و وبینارهای آموزشی، به روزرسانی مستمر ابزارهای رسانه ای و پیاده سازی سیستم های امنیتی قوی برای حفاظت از داده ها و حریم خصوصی کاربران اقدام شود تا شرایط برای توسعه و پیاده سازی یک پیام رسان داخلی مؤثر و قابل اعتماد در جهت تأمین نیازهای ارتباطی و بهبود سواد رسانه ای کاربران فراهم شود.
تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر جنبش های اجتماعی؛ مطالعه جنبش های اعتراضی ایران (1398- 1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴۰
286 - 243
حوزههای تخصصی:
عالم گیر شدن استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی موجب تغییرات مهمی در سبک زندگی، عادات و ارتباطات اجتماعی و ارتباط بین مردم و دولت ها شده است. جنبش های اجتماعی به عنوان یکی از روش های انتقال خواسته ها و ارتباط بین مردم و حاکمیت به شدت متأثر از این تغییرات است. در دو دهه اخیر کارکرد بسیج شبکه های اجتماعی چهره جدیدی از جنبش های اجتماعی را در سراسر دنیا به نمایش گذاشته است. هدف پژوهش حاضر تبیین این تأثیر در جنبش های اجتماعی ایران بین سال های 1388 تا 1398 می باشد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه ای، اسنادی و داده های ثانویه جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد کاربرد شبکه های اجتماعی در بازه زمانی موردنظر نقشی مؤثر و محوری در تسهیل بسیج منابع برای جنبش های اجتماعی داشته است؛ حوادث عمده بررسی شده در بازه زمانی مذکور مشخص می کند فارغ از علل وجودیِ جنبش های اجتماعی با کنترل یا عدم دسترسی شبکه های اجتماعی، به صحنه آوردن طرفداران جنبش مختل شده و با گذشت زمان این جنبش های اعتراضی دچار فرسایش و ضعف می شود.
نقش رسانه های جدید در فرایند آموزش و یادگیریِ دانش آموزان (مطالعه موردیِ نوجوانان دانش آموز دبیرستان های مناطق چندگانه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴۰
126 - 99
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی به ویژه در میان نوجوانانِ نسل زد و دانش آموزان دبیرستانی رشد قابل توجهی داشته است. یکی از زمینه های استفاده ی این نسل از ابزارهای نوین، در حوزه آموزش و یادگیری است. مسئله اصلی در این مقاله این است که چگونه دانش آموزان نوجوان دبیرستانی در شهر تهران از رسانه های اجتماعی برای پیشبرد فعالیت های آموزشی و درسی خود و برقراری ارتباط با گروه های همسال و تحصیلی در انجام امور مربوط به مدرسه، پیگیری مباحث درسی و نظایر آن استفاده می کنند. در این راستا، این پژوهش باهدف مطالعه تأثیر پلتفرم های رسانه ای جدید بر فرایند آموزش تحصیلی دانش آموزان نوجوان نسل زد در مقطع متوسطه اول و دوم دبیرستان های شهر تهران با روش پیمایش انجام شده است. داده ها در این تحقیق با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و توزیع آن در میان حجم نمونه معتبر 450 نفر از دانش آموزان در هشت دبیرستان دخترانه و پسرانه تهران گردآوری شده است. تجزیه وتحلیل یافته ها نشان می دهد که نزدیک به 70 درصد از دانش آموزان دختر و پسر مشارکت کننده در تحقیق، بیش از دو ساعت در روز از رسانه های اجتماعی جدید برای فعالیت های مختلف از تفریح و سرگرمی تا ارتباط با دوستان و هم کلاسی ها و پیگیری امور مربوط به مدرسه و تحصیل خود استفاده می کنند. انجام آزمون های مختلف آماری ازجمله کای اسکوئر و واریانس دو طرفه نشان داد که متغیر مستقل میزان حضور دانش آموزان در پلتفرم های اجتماعی مجازی در چهار مورد از مجموع موارد مرتبط با بحث آموزش و یادگیری شامل کمک گرفتن از معلم، رهایی از استرس درس و امتحان، دسترسی به محتوای درسی و آموزشی در بستر شبکه های اجتماعی مجازی و ایجاد اختلال در درس خواندن به علت حضور در پلتفرم های رسانه ای جدید، تأثیرگذار بوده است و متغیر مستقل جنسیت تنها در مؤلفه استفاده از رسانه های اجتماعی برای یادگیری مشارکتی نقش اثربخشی داشته است. در این میان، بر اساس یافته های به دست آمده، متغیر میزان حضور دانش آموزان در پلتفرم های اجتماعی مجازی دارای رابطه معناداری است؛ به عبارت دیگر، هرچه میزان حضور دانش آموزان در پلتفرم های رسانه ای جدید بیشتر می شود، «اختلال در درس خواندن» و «رهایی از استرس درس و امتحان» بیشتر می شود (رابطه مستقیم).
چارچوب شاخص های فرهنگ اسلامی در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
یکی از ملزومات حکمرانی، سنجش و اندازه گیری ازطریق شاخص ها است. شاخص ها، امکان شناسایی تغییرات یک کشور در طول زمان، شناسایی تأثیرات سیاست ها، مقایسه کشورها، توصیف وضع موجود کشور و... را فراهم می کنند. هدف از این تحقیق شناخت شاخص های فرهنگ اسلامی در فضای مجازی است. در این پژوهش، نگاه به شاخص ها، برای توصیف فرهنگ اسلامی در فضای مجازی است. اولین و مهم ترین کار در سنجش و شاخص گذاری، تدوین چهارچوب تئوریک است تا مبتنی بر آن، سنجه ها و نماگرهای آماری تدارک دیده شود. یک چهارچوب نظری استوار، نقطه آغازی برای ساخت شاخص های ترکیبی است. چهارچوب نظری باید به وضوح پدیده ای که بایستی اندازه گیری شود و اجزای فرعی آن را بیان نماید. مبتنی بر روش شناسی تدوین چهارچوب نظری ؛ نتایج تحقیق نشان داد: این چهارچوب های نظری دارای بخش هایی همچون 1. حوزه سنجش، 2. زیرحوزه های سنجش، 3. مفاهیم (شاخص های ترکیبی) ذیل زیرحوزه ها و 4. ابعاد مفاهیم است. با استفاده از مطالعه ادبیات موضوع (روش اسنادی) و روش توصیفی - تحلیلی و شکست مفهومی، حوزه سنجش، زیرحوزه های سنجش، مفاهیم ذیل آن ها و ابعاد مفاهیم شناسایی شدند. حوزه سنجش، «فرهنگ اسلامی در فضای مجازی» است. مبتنی بر مطالعات نظری، چهار زیرحوزه برای حوزه سنجش انتخاب شد که عبارتند از: 1. باورهای اسلامی، 2. ارزش های اسلامی، 3. هنجارهای اسلامی و 4. نمادهای اسلامی و مسلمانان. در زیرحوزه چهارم، صرفاً فرهنگ اسلام مطرح نیست و فرهنگ مسلمانان در فضای مجازی نیز مدنظر قرار می گیرد. درنهایت مفاهیم هر زیرحوزه و ابعاد هریک از مفاهیم، در چهار جدول شناسایی و جمع بندی شدند.
ارائه الگوی تولید ویدئوهای کوتاه پربازدید در رسانه های اجتماعی از منظر مدیران رسانه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به دنبال ارائه الگوی نشان دهنده ی جریان پربازدید شدن ویدئو ها در رسانه های اجتماعی است. در اختیار داشتن این الگو می تواند تولیدکنندگان ویدیو و بنگاه های رسانه ای فعال در این زمینه را به سمت تولیدات موثرتر و باکیفیت تر سوق دهد. این پژوهش از نوع کیفی و روش گرآوری اطلاعات آن مطالعات اسنادی و مصاحبه عمیق و روش پردازش داده ها تحلیل مضمون بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 10 مدیر رسانه است که در حوزه ی ویدیوی کوتاه فعالیت داشته اند. روش گرداوری اطلاعات، مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته بود و حجم نمونه از طریق اشباع نظری مشخص شد. داده های مصاحبه ها در قالب 31 مضمون سازمان دهنده به دست آمد که با تجمیع آنها 10 مضمون فراگیر یافته های اصلی پژوهش است. یافته های پژوهش نشان داد عوامل توجه به معیارهای انتخاب موضوع، پیام و سوژه متناسب با مخاطب؛ به کارگیری ویژگی های ایده ی خوب در جهت خلق ایده ای قوی؛ دسترسی به شبکه ی انتشار وسیع و متنوع یا خلق آن؛ انتخاب صحیح و شناخت کافی از مخاطب، رفع نیازهای وی و برگزاری تعامل سازنده با او؛ تسلط بر تکنیک و فرم و به کارگیری صحیح از آن در خدمت محتوا؛ شناخت کافی پلتفرم، انتخاب صحیح آن متناسب با مخاطب مورد نظر و رعایت قواعد و محدودیت های آن؛ استفاده از تکنیک های کپشن و تیتر نویسی؛ تشکیل تیم متخصص و قوی تولید؛ انجام پیش تولید مناسب به منظور رسیدن به سناریو قوی؛ اعتبار تولیدکننده یا انتشار دهنده نزد مخاطب اصلی ترین عناوین تشکیل دهنده ی این الگو پربازدید شدن ویدیوها در رسانه های اجتماعی از منظر مدیران رسانه ها می باشند.
گفتمان شناسی مطالبات حقوق زن در شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
174 - 142
حوزههای تخصصی:
مطالبات درواقع نیازهای همه یا بخش بزرگی از اعضای یک جامعه است که خود برگرفته از گفتمان های ترویج شده در آن جامعه است. گفتمان ها به اولویت بندی نیازهای طرفداران خود می پردازند؛ بنابراین با شناسایی گفتمان هایی که طرفداران زیادی در حوزه حقوق زنان دارند، می توان مطالبات آن ها را شناخت. نتیجه این شناسایی در سطح کلان می تواند رویکرد قانون گذاری و برنامه ریزی برای تحقق این خواسته ها را فراهم کند. ازآنجاکه شبکه اجتماعی اینستاگرام بستر وسیعی را برای به اشتراک گذاری مطالب مختلف از قبیل متن، تصویر، صوت و تصویر فراهم می کند، پژوهش حاضر به تحلیل گفتمان مطالبات حقوق زنان در این شبکه اجتماعی پرداخته است. این تحقیق اکتشافی ازنظر روش شناسی کاربردی و کیفی است که با استفاده از روش تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف و تئون ون دایک و نیز روش نمونه گیری غیراحتمالی و تکنیک هدفمند انجام شده است. جامعه آماری کلیه صفحات واقعی کاربران زن ایرانی با بیش از 10000 فالوور بود. این صفحات باید در مورد حقوق زنان ایرانی باشد. هر پست باید حداقل سیصد کلمه باشد و معیارهای دیگری مانند دوقطبی بودن را، داشته باشد. بر این اساس از هزار صفحه، 56 صفحه واجد شرایط بودند. نتایج تحقیق نشان داد که یازده گفتمان که در اینستاگرام طرفداران زیادی دارد مطالبات حقوق زنان را دنبال می کند. این گفتمان ها بر اساس بیشترین تعداد طرفداران: «فمینیست رادیکال»، «فمینیست لیبرال»، «مطالبات فرهنگی و اجتماعی مادران»، «توانمندسازی زنان»، «نواندیشان دینی»، «مثبت نگری به بدن»، «مطالبات فرهنگی و اجتماعی زنان»، «وبلاگ نویسان ضد تبلیغات»، «مطالبات حقوقی زنان»، «ضد خشونت علیه زنان» و «فمینیست اسلامی».
نمود نامطلوب از خود در اینستاگرام. بی اعتباری یا جستجوی اعتبار؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴۰
317 - 287
حوزههای تخصصی:
کاربران اینستاگرام آگاه هستند که با نشر عکس و نوشته همراه آن به شکل گیری تصویری از خود کمک می کنند. مطابق آنچه تحقیقات مختلف در بستر فرهنگی جامعه ایرانی نشان داده است، قاطبه کاربران آنچنان که گافمن معتقد است تمایل به ارائه نمودی ایده آل و مطلوب از خود دارند. هدف این پژوهش فهم عملکرد کاربرانی است که بازنمایی خود را با تصاویری از عدم کفایت، اشتباهات یا نقص های شخصیتی یا ظاهری همراه می کنند که دیدگاه گافمن را به چالش می کشد. در این تحقیق که به روش کیفی مردم نگاری مجازی انجام شد 21 نفر بصورت هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. تحلیل موضوعی مصاحبه ها نشان داد این بخش از کاربران نمود نامطلوب از خود را نوعی مقاومت در برابر هنجارهای درون و برون اینستاگرامی تلقی می کنند. آنها با این مقاومت و نمایش ابعاد غیرایده آل، قصد ارائه «تصویر واقعی» از خود دارند که در فرهنگ ایرانی صادقانه و ارزشمند است و به کسب اعتبار می انجامد. این مقاومت و ارائه تصویر دلخواه که منطبق با هنجار های حاکم بر اینستاگرام نیست و سرچشمه اش در تصویر ذهنی از ابزار و مخاطب است نوعی تصاحب و اهلی سازی ابزار است: کاربر با توجه به معنای ذهنی که در بستر فرهنگ ایرانی به ابزار و مخاطب داده و با توجه به نیاز هایش تکنولوژی را در خدمت هدفی که بدان تمایل داشته بکار گرفته است.
بزه دیدگی جنسی کودکان و نوجوانان در فضای مجازی و نقش شتاب دهنده سیاست پالایش (فیلترینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴۰
68 - 69
حوزههای تخصصی:
رسانه ها نقش اساسی در افکار و کردار افراد دارند و با توجه به توسعه و فراگیر شدن رسانه های نوین و به خصوص تبادل گسترده داده ها و اطلاعات در بستر اینترنت و فضای مجازی، نقش رسانه فراگیرتر شده است. کودکان و نوجوانان از کاربران عمده رسانه و به ویژه رسانه های فعال در بستر مجازی هستند و به طور طبیعی از رسانه تأثیر می پذیرند. در کنار فواید گسترده و آموزش های مفیدی که در بستر رسانه های نوین و فضای مجازی نصیب کودکان و نوجوانان می شود، احتمال بزه دیدگی به صورت کلی و به صورت خاص بزه دیدگی جنسی، از مخاطراتی است که در بزرگراه های تبادل داده و اطلاعات کودکان و نوجوانان را تهدید می کند و سیاست محدودسازی(فیلترینگ) به عنوان ابزاری برای کاهش این مخاطرات استفاده شده است. پرسش اصلی تحقیق این است که فضای مجازی و سیاست محدودسازی چه نقشی در بزه دیدگی جنسی کودکان دارد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که به جهت نقش ابزاری و تسهیل کنندگی، میان رسانه و بزه دیدگی جنسی رابطه معناداری وجود دارد. سیاست فیلترینگ که جهت مقابله یا کاهش اثرات منفی رسانه مورد استفاده قرار می گیرد، به دلایل ناکارآمدی فنی و گمراه سازی مسیرهای تبادل اطلاعات، افزایش فنون خنثی ساز و توسعه فیلترشکن ها، موجب تشدید بزه دیدگی جنسی نسبت به اطفال و نوجوان شده است.
مدل سازی عوامل رقابت پذیری رسانه های مکتوب با شبکه های اجتماعی در راستای ادامه حیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴۰
351 - 319
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مدل سازی عوامل مؤثر بر رقابت پذیری رسانه های مکتوب در مواجهه با شبکه های اجتماعی به منظور تداوم حیات آن هاست. این پژوهش ازنظر هدف، توسعه ای-کاربردی و ازنظر رویکرد، از نوع آمیخته اکتشافی است. در مرحله کیفی، با بهره گیری از روش نظریه پردازی داده بنیاد (گراندد تئوری)، داده های موردنیاز برای تدوین چارچوبی جهت رقابت پذیری رسانه های مکتوب با شبکه های اجتماعی گردآوری و مؤلفه ها و شاخص های مربوطه استخراج شد. برای شناسایی مفاهیم، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه خبرگان و کارشناسان روزنامه خراسان در مشهد است. نمونه گیری به صورت هدفمند و به روش گلوله برفی انجام گرفت و در مرحله مقدماتی، 17 مصاحبه برای جمع آوری داده ها صورت گرفت. در بخش کمی، جامعه آماری شامل 2500 نفر از مشترکان سالیانه روزنامه خراسان بود که با استفاده از فرمول کوکران، 333 نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. بر اساس مؤلفه های شناسایی شده، پرسشنامه ای طراحی و داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار LISREL تحلیل شد. نتایج نشان داد که مقولات اصلی تحقیق در قالب شش بعد مدل پارادایمی شامل شرایط علّی (20 مقوله)، پدیده محوری (رقابت پذیری برای ادامه حیات در قالب 7 مقوله)، راهبردها (13 مقوله)، زمینه (12 مقوله)، شرایط مداخله گر محیطی (11 مقوله) و پیامدها (12 مقوله) قرار می گیرند. شاخص برازش مطلق GOF برابر با 0.61 به دست آمد که نشانگر برازش مناسب مدل است.
شبکه های اجتماعی مجازی؛ ابزاری برای طراحی الگوی برنامه درسی توسعه مهارت های حرفه ای دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
284 - 245
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی برنامه درسی توسعه مهارت های حرفه ای دانشجویان با استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی انجام شده است.روش پژوهش، آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی که در بخش کیفی داده بنیاد و در بخش کمی توصیفی-پیمایشی مقطعی بود. شرکت کنندگان دربخش کیفی شامل کلیه خبرگان برنامه درسی و متخصصان مرتبط به طرح پژوهش بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمندانتخاب شدند. تعداد شرکت کنندگان بر اساس اشباع نظری 13 نفر در نظرگرفته شد. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران بودکه با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 382 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان و در بخش کمی شامل پرسشنامه محقق ساخته بود. روش تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی کدگذاری نظری و در بخش کمی نیز آمار توصیفی (درصد، فراوانی) و استنباطی (تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی) با استفاده از نرم افزار Amos وSpss-V23 بود. برای اعتبارسنجی الگوی ارائه شده از روش دلفی استفاده گردید. یافته ها نشان داد که برنامه درسی مورد نظر در 14 بعد مورد توجه قرار گرفته است که شامل منطق، اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی – یادگیری، فعالیت های یادگیری فراگیران، مواد و منابع، گروه بندی فراگیران، زمان، فضا، روش های ارزشیابی، صلاحیت های حرفه ای اساتید، تعالی، عوامل بازدارنده و عوامل تسهیل گر بود. درنهایت بر اساس عوامل شناسایی شده الگوی برنامه درسی توسعه مهارت های حرفه ای دانشجویان با استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی طراحی شد که از دیدگاه متخصصان و کاربران از اعتبارمناسبی برخوردار بود.
Teaching IT Use to Elderly: A Media Literacy Solution
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۸, Issue ۲, July ۲۰۲۴
295 - 316
حوزههای تخصصی:
The increasing digitalization of society has amplified the digital divide, particularly affecting the elderly population. As life expectancy rises globally, integrating older adults into the digital world is essential to promoting social inclusion, reducing isolation, and enhancing personal independence. This article investigates the potential of media literacy as a solution to improve IT skills among elderly individuals. Media literacy encompasses not only the technical ability to use digital tools but also the critical skills necessary to work with and evaluate digital information responsibly. The study examines barriers such as limited prior exposure to technology, cognitive decline, and socio-economic constraints, which hinder older adults’ ability to acquire IT competencies. It also explores successful interventions, including community-driven workshops, adaptive learning programs, and intergenerational training models designed to meet seniors' unique learning needs. Findings suggest that media literacy-based IT training enhances both digital proficiency and social participation among older learners. The article concludes with practical policy recommendations aimed at integrating media literacy into national education programs targeting the elderly. Future research should focus on cross-cultural evaluations of media literacy initiatives and long-term impacts on seniors' quality of life in an increasingly digital world.
خوانش شهروندان دورودی از مستندهای سیاسی شبکه ی «من وتو» (مورد مطالعه: مستندهایی با محوریت گفتمان پهلوی و جمهوری اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
326 - 285
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با اتکا به نظریات تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه، نظریه ی تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و همچنین نظریه ی دریافت (استوارت هال)، خوانش شهروندان دورودی را درخصوص 14 مستند سیاسی شبکه ی من وتو که گفتمان های جمهوری اسلامی و پهلوی را بازنمایی می کند، مورد مطالعه قرار داده است. این پژوهش پرسش هایی از قبیل اینکه گروه های کانونی شهروندان دورودی، مستندهای سیاسی شبکه ی من وتو را چگونه خوانش می کنند؟ و آیا شبکه ی «من وتو» توانسته ذهنیت مثبتی را از گفتمان پهلوی و ذهنیت منفی را از گفتمان جمهوری اسلامی در مخاطب ایرانی ایجاد کند، مطرح و به این پرسش ها پاسخ می دهد. پژوهش موردنظر از سنت روش کیفی پیروی کرده و از دو روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (دست یابی به نوع رمزگذاری متون مستندهای سیاسی شبکه ی من وتو) و روش مصاحبه ی نیمه ساخت یافته ی فردی و گروهی (کانونی- دست یابی به خوانش مخاطبان) بهره گرفته است. در مرحله ی اول با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، 14 مستند سیاسی موردنظر بررسی و نحوه ی بازنمایی گفتمان جمهوری اسلامی و گفتمان پهلوی استخراج شد. در مرحله ی بعد خوانش مخاطبان از این مستندها به روش مصاحبه های فردی و گروهی مطالعه و درنهایت در مرحله ی سوم به مقایسه ی نحوه ی خوانش مخاطبان با نحوه ی رمزگذاری شبکه ی من وتو پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که غالب کدگذاری ها توسط مخاطبان به صورت هژمونیک خوانش و رمزگشایی شده است؛ بنابراین شبکه ی «من وتو» در تأثیرگذاری بر مخاطب (ایجاد ذهنیت منفی نسبت به گفتمان جمهوری اسلامی و ایجاد ذهنیت مثبت نسبت به گفتمان پهلوی) موفق عمل کرده است.
Perspectives of Iranian Clinical Interns on the Future of AI in Healthcare
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۸, Issue ۲, July ۲۰۲۴
347 - 370
حوزههای تخصصی:
This qualitative study examined the perspectives of Iranian clinical interns on the future of artificial intelligence in healthcare, with a focus on perceived opportunities, challenges, and the readiness of medical professionals for AI integration. A total of 64 clinical interns were recruited through snowball sampling from teaching hospitals across Tehran. Data were collected through semi-structured interviews and analyzed using thematic analysis to identify key insights regarding the participants' views on AI technologies in clinical practice. The findings revealed a general optimism about the potential of AI to enhance diagnostic accuracy, streamline workflows, and improve patient outcomes. However, participants expressed concerns about ethical dilemmas, such as the impact of AI on clinical decision-making autonomy and patient privacy. Many interns highlighted the need for AI to complement rather than replace human judgment in medicine. Additionally, most participants identified significant gaps in their training regarding AI, emphasizing the necessity for curriculum reforms to better prepare future clinicians for working alongside advanced technologies.