فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۸
47 - 64
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین رضایت زناشویی والدین و مشکلات خواب کودکان پیش دبستانی با میانجیگری اختلال اضطراب جدایی انجام شد. از بین کودکان 3 تا 6 ساله شهر تبریز تعداد 400کودک(228 پسر ، 172 دختر) پیش دبستانی با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله در سال 1400-1401 انتخاب شدند و مادران شان به پرسش نامه سنجش عادات خواب کودکان ، مقیاس سنجش اضطراب جدایی والد - کودک و مقیاس رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. داده های با استفاده از روش تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری و به وسیله نرم افزار SMARTPLS-3 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها نشان داد که علاوه بر رابطه مستقیم بین رضایت زناشویی والدین با مشکلات خواب کودکان پیش دبستان، رضایت زناشویی با میانجیگری اختلال اضطراب جدایی بر مشکلات خواب کودکان اثرات غیرمستقیم معناداری دارد(در سطح 01/0) بنابراین نتایج حاکی از نقش واسطه ای اختلال اضطراب جدایی در رابطه بین رضایت زناشویی والدین و مشکلات خواب کودک است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت کیفیت روابط زناشویی می تواند نقطه شروع خوبی برای پیشگیری و درمان زودهنگام مشکلات خواب کودکان باشد و افزایش رضایت زناشویی والدین باعث سلامت خواب کودکان خواهد شد که این یافته ها می تواند برای متخصصان حوزه سلامت روان از جمله درمانگران، روان شناسان و مشاوران مفید فایده واقع شود.
فلسفه اذن تکوینی الهی بر انجام معصیت از دیدگاه عرفان اسلامی و تأثیر آن در زندگی انسان در سرای ناسوت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
گناه ظلمت و حجابی است که بنده را از پروردگار دور می کند و در شرع حرام است. خداوند به کفر بندگان راضی نیست، اما همگان را ملزم به هدایت نمی کند؛ ازاین رو ارتکاب گناه به لحاظ تکوین محقق شده است. در این پژوهش که به روش تحلیلی و توصیفی صورت گرفته، ابتدا ماهیت گناه و جنبه تشریعی آن بررسی شده، سپس اذن تکوینی به انسان برای انجام گناه و تعلق علم و اراده خداوند به فعل ناشایست بشر بر اساس مبانی عرفان ابن عربی از جمله علم و اراده الهی، اعیان ثابته و سرّ القدر، حکمت الهی و نظام اسمائی بررسی و با ارجاع به آنها تبیین شده است. بر این اساس، خداوند سبحان انسان را مجبور به گناه نکرده، بلکه هر کس به اقتضای عین ثابته، با زبان استعدادش کافر یا مؤمن بودن را طالب است و هر عینی مرضی رب خودش است. خداوند نیز طلب اعیان در مقام واحدیت را در عالم کون به ظهور می رساند. مرجع اختلافات در عالم کون، تقابل اسمای الهی در مقام واحدیت است. تأثیر مستقیم این مسئله در زندگی انسان و نیز بر بینش و کنش آدمی موجب سوءبرداشت حوادث ناشی از آن می شود. با تغییر در بینش انسان، رفتار آدمی تغییر می کند و در نهایت همه به اسم رحمان بازمی گردند.
اَل قویوب: سیاست گذاری و سلب زیستن در راستاکوچه، محله ای تاریخی در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فکر مراقبت و حفاظت از بافت ها، محله ها و آثار تاریخی در قالب طرح های جامع شهری، ثبت آثار، تصویب قوانین و ضوابط و تنظیم آیین نامه ها طی حدود نیم قرن گذشته بر زندگی در محله هایی با بافت تاریخی و قدیمی تأثیر عمیقی گذاشته است. هدف این مقاله، بررسی مردم شناختی و زمینه مند کردن سیاستگذاری نهادهای رسمی در زندگی در محله ی تاریخی راستاکوچه در مرکز شهر تبریز است. به خاطر تمرکز پژوهش بر رابطیه بین نهادها و اجتماعات محلی، برای استخراج قوانین مربوط به سیاستگذاری های نهادها و مقامات آنها از روش مطالعات اسنادی و بررسی خبرگذاری ها و برای مشاهدیه فضاهای زیسته در محله ها از روش مردم نگاری و فنون آن شامل مشاهده و حضور بهره برده ام.برآیند سیاست گذاری های محلی، ملی و بین المللی در قالب طرح های جامع، قانون های مجلس و پایگاه جهانی یونسکو در حدود نیم قرن گذشته، در کردار «اَل قویوبِ» (دست گذاشتن) اداره کل میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی تجسم یافته است. سیاست «اَل قویوب» که می بایست به سبک ایجابی با مجموعه ای وسیع از مطالعات و اقدامات ویژه موجب مراقبت و زنده شدن بافت تاریخی این سو و آن سوی باروی قدیمی می شد، به یک شیویه سلبی کوته فکرانه تقلیل یافت: ساخت وساز بالای 7.5 متر ممنوع یا پذیرفتن خطر زیستن در خانه هایی که دچار فرسودگی اند. بسیاری از اهالی خانه های قدیمی شان را وانهادند و از محله ها رفته و آواره و مستأجر شده اند. تأثیر ملموس این سیاست ها و وانهادگی در اجتماع محلی عبارت بودند از: خانه های رو به ویرانی، مخروبه های وسیع، درهای صدمه دیده، درهای قفل دار، شکستن رد بارو، تخلفات ساخت وساز، ناهمسازی سکونتی، و وضع آنارشیک. نتیجه، سلب ساکنان از زیستن در محله ی خودشان بود.
تحلیل جامعه شناختی رابطه بین شاخص های کیفیت بافت شهری با انزوای اجتماعی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آسیب های وارد شده به روابط اجتماعی، پدیده انزوای اجتماعی ناشی از تضعیف پیوندهای اجتماعی در جامعه مدرن است که به نوبه خود می تواند متاثر از بافت شهری امروزی نیز باشد. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی جامعه شناختی رابطه بین شاخص های کیفیت بافت شهری و انزوای اجتماعی زنان در سال 1402 بوده است. جامعه آماری، زنان بالای 18 سال شهر اصفهان می باشند. نمونه گیری به روش خوشه ای از بین مناطق بالا، متوسط و پایین شهر (از مناطق سه گانه چند خیابان انتخاب و از هر خیابان چندکوچه و در هر کوچه چند نفر از زنان ساکن آن منطقه)صورت گرفته است. تعداد 350 نمونه با ابزار پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته اند . روایی و پایایی پرسشنامه به وسیله اساتید راهنما و همچنین آزمون های آماری مورد تایید قرار گرفت. نتایج داده ها به وسیله نرم افزار spss نشان می دهد که کیفیت بافت کالبدی، اقتصادی و اجتماعی با انزوای زنان رابطه منفی و معناداری دارد. یعنی با افزایش مطلوبیت و کیفیت بافت شهری، انزوای زنان در همه ابعاد تنهایی ، عجز، یاس اجتماعی و تحمل اجتماعی کاهش می یابد. تاثیر کیفیت کالبدی بر انزوای اجتماعی بیشتر از سایر ابعاد است (328/0-). بعد از آن به ترتیب کیفیت اجتماعی با ضریب (241/0-)، کیفیت فرهنگی با ضریب (232/0-) و کیفیت اقتصادی با ضریب (121/0-) بر انزوای اجتماعی زنان اثر دارد. همچنین نتایج کلی آزمون همبستگی بین کیفیت بافت شهری و انزوای زنان نشان می دهد دو متغیر با ضریب (257/0-) رابطه معنادار و منفی دارد. به این معنی که با افزایش کیفیت بافت شهری، میزان انزوای اجتماعی زنان کاهش می یابد.
اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
275 - 288
حوزههای تخصصی:
هدف: بهبود و ارتقای هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان ابتدایی می تواند سبب بهبود وضعیت تحصیلی و غیرتحصیلی آنان گردد. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که تعداد 40 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 14 جلسه 90 دقیقه ای مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر دریافت کرد و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با خرده مقیاس هوش اجتماعی- فرهنگی در آزمون چندوجهی هوش متبلور ماهر (سعادتی شامیر و زحمتکش، 1401) گردآوری و با روش های خی دو، تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار SPSS نسخه 27 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر باعث افزایش معنادار هر شش مولفه هوش اجتماعی- فرهنگی شامل هوش های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، معنوی، مدیریتی و فلسفی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شد و نتایج در مرحله پیگیری دو ماهه نیز حفظ شد (05/0P<).
نتیجه گیری: طبق نتایج مذکور، می توان از روش مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر جهت افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استفاده کرد.
ارزیابی انتقادی مطالعات مساله اجتماعی قانون در ایران: کاربست جامعه شناسی حقوق دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
173 - 193
مقاله حاضر با بهره گیری از چارچوب مفهومی جامعه شناسی حقوق دورکیم و پیگیری امتداد نظام حقوق در نظم حقوقی، معیار ارزیابی انتقادی «نحوه به هم پیوستگی قانون وضعی با زمینه اجتماعی در طول و عرض زمان» را برای بررسی وضعیت اجتماعی رعایت قانون ارائه کرده و می کوشد پاسخی برای دو پرسش مطرح شده درباره این معیار به دست دهد. مواد تحقیق، مطالعات اجتماعی مساله قانون ناظر به دو مقطع زمانی: 1. سه دهه گذشته پس از انقلاب اسلامی و 2. انقلاب مشروطه است که آنها را برای شناسایی «نحوه به هم پیوستگی قانون وضعی با زمینه اجتماعی» به روش تحلیل مضمون بررسی کرده ایم. یافته های تحقیق بیانگر آن است که این مطالعات اعتبار صوری قانون در نظام حقوق را مبنا گرفته و انتظار دارند اعتبار هنجاری و اعتبار تجربی آن به میزان بهنجار (نرمال) باشند. این مطالعات، اغلب با اتخاذ رویکرد آسیب شناسانه دورکیمی و ذیل تعابیری نظیر آنومی (بی هنجاری)، قانون گریزی را به عنوان «مساله اجتماعی» مطرح کرده و معضلات دو سطح وضع و اجرای قانون را به عنوان متغیر مستقل (ذیل عنوان عامل سیاسی یا عامل قانونی) از جمله عوامل بروز این پدیده اجتماعی معرفی کرده اند و ناخواسته ضرورت برآمدن قانون از وجدان جمعی و نیز به هم پیوستگی شیوه های نظارت اجتماعی جامعه ایران را نادیده گرفته اند. دستاورد این مقاله برای انجام پژوهش درباره وضعیت رعایت قانون در ایران امروز از نوع توصیفی و اکتشافی است که می تواند شروعی دیگر برای تحقیقات آتی فراهم آورد تا از پیش فرض آسیب و بیماری فاصله گرفته و بکوشند از موضع سلامت جامعه درباره میزان بهنجار رعایت قانون در ایران پژوهش کنند.
سایه ی اَبَرگفتمان "بازگشت به خود" بر شکل گیری "اسطوره ی معماریِ مشروعیت خواه" در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو حول یک پرسش بنیادین در رابطه با معماری یک سده ی اخیر ایران شکل گرفته است: چرا آثاری که در آنها به نحوی ارجاع به گذشته مشاهده می شود از مشروعیت بیشتری در نگاه متخصصین و قدرت های سیاسی این دوران برخوردارند. طرح چنین پرسشی، کاوشی جامعه شناختی در لایه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیستی را الزام آور می کند. در مسیر پیشبردِ پژوهش، مؤلفه ای تحت عنوان «بازگشت به خویش از طریق ارجاع به گذشته»، به مثابه اَبَرگفتمانی که اقلیم اندیشه ای جامعه را در سیطره ی خود در آورده به وضوح خودنمایی می کند. این گفتمانِ کلان همچون مرکز ثقلی قدرتمند، فضای اجتماعی و سیاسی ایران را به تولید خُردگفتمان هایی گذشته گرا، توسط سه قدرت سیاسیِ حاضر در این دوران هدایت کرده و نیروی آن به قدری است که حتی تجدد و تجددخواهی را به سلطه ی خود در آورده است. در این میان معماری به مثابه رسانه ای برای انتقال این پیام به جامعه، دچارِ همین گذشته گرایی شده است و فراگیری این نگاه، آن را به مرجعی اسطوره ای برای کسب مشروعیت حداکثری بدل کرده که سنگینی آن، فضای بروز گفتمان ها و ظرفیت های دیگر را تنگ کرده و به حاشیه رانده است. این پژوهش بنیادین و نظری، سعی دارد با مطالعه نظام مندِ مفاهیم برآمده از گفتمان تولیدی قدرت در جامعه، مبتنی بر تحلیلی از بستر پارادایم انتقادگرایی، به سطوح زیرین مناسبات قدرت در ایران یک قرن اخیر گذر کرده تا از خلال آن تصویری روشن از چگونگی برآمدن "اسطوره معماری مشروعیت خواه" در معماری معاصر ایران ارائه دهد.
فاصله فرهنگی و تقابل گفتمان های سفر(نمونه های مورد مطالعه: استان های آذربایجان غربی و گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه صنعت گردشگری، نقشی مهم در توسعه کشورهای مختلف اعم از توسعه یافته یا در حال توسعه، ایفا می کند. این صنعت بسیار متأثر از فرهنگ گردشگری است. یکی از مؤلفه های مهم در فرهنگ گردشگری، «فاصله فرهنگی» است. این مقاله که بر پایه مطالعات میدانی در دو استان آذربایجان غربی و گیلان نوشته شده است، با تأکید بر نظام ارزش های موجود در فرهنگ گردشگری این دو منطقه، به موضوع فاصله فرهنگی میان جامعه میزبان و جامعه مهمان (گردشگر داخلی/خارجی) می پردازد و در این جهت، با ابداع مفهوم فاصله زیست محیطی به مثابه بدیل فاصله فرهنگی که بر پایه احساس تعلق یا عدم تعلق به محیط زیست است، به نکاتی مهم دست می یابد. روش مطالعه: این پژوهش در دو حوزه فرهنگی و میدان آذربایجان غربی و گیلان بر پایه روش کیفی مردم نگارانه بر اساس مطالعه میدانی، مشاهده مشارکتی، گفت وگو با مطلعان کلیدی در بازه زمانی 1398 تا 1400 انجام شده و در آن منظر شناختی روش مطالعه بر پایه وجود ذی نفعان چندگانه در حوزه های فرهنگی است. یافته ها: در میدان و مورد نخست، برخلاف آن چه رایزینگر در یافته های خود مطرح می کند، با پدیده متفاوتی روبه رو می شویم که در آن برخی از عناصر موجود در نظام ارزش ها و هنجارهای جامعه میزبان و مهمان به هم نزدیک تر است. در میدان و مورد دوم، نظریه آنتونی الیور اسمیت، بیرگیت موسگات و همکاران، جرمی بولتجنس و همکاران، چین چین وانگ و کارل کاتر، برنت ریتچی، آلفانسو وارگاس سانچز برای درک و فهم شرایط گردشگری در بحران، مصداق می یابد. نتیجه گیری: از نتایج جالب این پژوهش آن است که فاصله زیست محیطی و فرهنگی کم تری میان جامعه میزبان و جامعه مهمان (گردشگر خارجی) در مواردی چون وندالیسم در میدان نخست (آذربایجان غربی) به چشم می خورد. در میدان دوم (گیلان)، الگوی مهم اخوت بر پایه درد در وضعیت گردشگری در بحران (بازه همه گیری) به تعریف رابطه میزبان-مهمان گسترش می یابد.
تاثیر آگاهی از حقوق شهروندی بر توسعه اقتصاد نواحی شهری(مطالعه موردی شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
115 - 126
حوزههای تخصصی:
آگاهی از حقوق شهروندی می تواند تأثیر قابل توجهی بر توسعه اقتصادی نواحی شهری داشته باشد. وقتی شهروندان از حقوق خود در زمینه هایی مانند شفافیت، دسترسی به خدمات عمومی و حفظ حقوق مالکیت مطلع باشند، محیطی برای سرمایه گذاری و کارآفرینی فراهم می شود که به رشد اقتصاد محلی کمک خواهد کرد. همچنین، آگاهی از حقوق شهروندی موجب توسعه زیرساخت ها و بهبود کیفیت زندگی می شود که تأثیرات مثبت بیشتری بر رونق اقتصادی نواحی شهری دارد. پژوهش حاضر با هدف سنجش تاثیر آگاهی از حقوق شهروندی بر توسعه اقتصادی در شهر شیراز انجام گرفت. در این راستا از روش تحقیق تحلیل ساختاری و مقایسه زوجی اثرات متقابل شاخص ها با استفاده از نرم افزار MICMAC بهره گرفته شد. نتایج پژوهش در قالب جداول و نمودارها خروجی نرم افزار ارائه شد و نشان داد که آگاهی شهروندان از حقوق خود موجب می شود شاخص هایی مانند جذب سرمایه، بهبود دسترسی های شهری، افزایش توانمندسازی و ارتقای خدمات عمومی تأثیرات مستقیم بیشتری بر توسعه اقتصادی مناطق شهری داشته باشند. این عوامل با تقویت شفافیت و افزایش مشارکت اجتماعی، بستر مناسبی را برای رشد و رونق اقتصادی این نواحی فراهم می آورند. همچنین نمودار تاثیرگذاری و تاثیرپذیری نشان داد که شاخص ها به صورت پراکنده بر روی محور قرار گرفته اند و از شرایط پایداری برخوردار نیستند. مهم ترین شاخص برای توسعه اقتصادی نواحی شهری، تدوین قوانینی است که امکان جذب حداکثری سرمایه را با حداقل ریسک فراهم کند. این قوانین با ایجاد امنیت سرمایه گذاری و کاهش موانع، بستری مناسب برای رشد اقتصادی فراهم می کنند.
فرصت ها و تهدیدهای مشارکت سیاسی زنان شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
85 - 113
حوزههای تخصصی:
مشارکت سیاسی در میان زنان، مقوله ای مهم و پویاست. این مفهوم، احساس رضایت، حس اعتماد و خودباوری را در میان زنان برای هر جامعه به ارمغان می آورد. هدف این پژوهش، فهم و تحلیل موانع و فرصت های مشارکت سیاسی زنان در شهر خرم آباد است. روش پژوهش، کیفی بوده، داده بنیاد انجام شده است. به این منظور با 26 زن شهر خرم آباد و اساتید دانشگاهی با روش نمونه گیری هدفمند و ترکیبی از استراتژی های گلوله برفی و حداکثر تغییرات انتخاب ، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. پس از تحلیل داده ها، 95 کد اولیه، هشت مقوله محوری و یک مقوله هسته از خلال نظام کدگذاری داده ها استخراج شد: شرایط علّی (اتمسفر مردسالارانه و انحصارطلبی مردانه، چالش های اقتصادی: عدم توانمندی های اقتصادی، بی میلی سیاسی: بی اهمیت دانستن امر سیاسی)، شرایط زمینه ای (تقویت سرمایه اجتماعی: همبستگی و توسعه سیاسی، خودباوری: توسعه فردی و منزلت اجتماعی)، شرایط مداخله گر (خودکم بینی و ضعف شخصی، ضعف اراده، نداشتن اعتماد به نفس، چالش هایی از جنس روحیه و اراده)، استراتژی ها (مثبت و منفی، خلق فرصت های برابر جنسیتی برای مشارکت سیاسی، حمایت های مالی و اجتماعی، ایجاد فضای نشاط سیاسی)، ابعاد رویکردی (از میل به مشارکت و احساس رضایت تا انزوا و بی میلی سیاسی) و پیامدها (بسط همبستگی، انسجام اجتماعی و سیاسی، تقویت سرمایه اجتماعی، گسترش نشاط سیاسی- اجتماعی، مشارکت سیاسی فعال مردم، ایجاد حس اعتماد و خودباوری در زنان، استفاده حداکثری از توان نیروهای متخصص، توسعه سیاسی- اجتماعی، بالا رفتن امنیت اجتماعی- فرهنگی، بالا رفتن اعتماد- اجتماعی). همچنین مشارکت سیاسی زنان: فرصت ها و چالش ها به عنوان مقوله هسته احصا شد و در نهایت مدل پارادایمی مستخرج از داده ها تنظیم شد. یافته ها نشان داده است که مشارکت یا عدم مشارکت سیاسی زنان، بسته به شرایط اجتماعی، ساختاری و فردی متنوع است.
موانع توسعه نیافتگی معدن در استان کردستان؛ زمینه ها، علل و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
287 - 313
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل توسعه نیافتگی اقتصادی و صنعتی بخش معدن به عنوان یکی از ظرفیت ها و پتانسیل های توسعه ای در استان کردستان می باشد. چهارچوب مفهومی از مفاهیم توسعه ی اقتصادی و صنعتی ذیل نظریات رشد متوازن نورکس و رشد نامتوازن هیرشمن و نظریات توسعه اقتصادی شومپیتر که توسعه اقتصادی و صنعتی را مبنای رفع توسعه نیافتگی دانسته و بر اهمیت فرآیندی و مستمر و پایداری توسعه تاکید دارند، اتخاذشده است. همچنین از روش نظریه زمینه ای که در پی شرایط زمینه ای، علی، مداخله ای، پیامدها و راهبردهای اتخاذشده، می باشد _ توسعه نیافتگی _، استفاده شده است. روش نمونه گیری، نظری هدفمند بوده و از منطق روش اشباع نظری جهت رسیدن به یافته های حاصل از مصاحبه با ۱۵ نفر از کارشناسان، مدیران و فعالان بخش معدن استفاده گردیده است. نتایج نشان داد که ضعف زیرساخت های صنعتی و ارتباطی استان زمینه ی توسعه نیافتگی بخش معدن را فراهم آورده است. پرهزینه بودن، عدم رغبت سرمایه گذاران، وجود بازار دلالی، بلندمدت بودن سرمایه گذاری و انتقال سرمایه، سرمایه بر بودن فعالیت های معدنی سبب کاهش و کمبود سرمایه گذاری در این بخش شده و همین امر، شرایط علی توسعه نیافتگی را سبب گردیده است. موانع اداری و امنیتی نمودن معادن در بهره برداری از ظرفیت ها و پتانسیل های این بخش به عنوان شرایط مداخله ای در توسعه نیافتگی عمل نموده است. این شرایط، دوقطبی سازی توزیع فعالیت های صنعتی و معدنی در میان شهرستان های استان و معارضت های نهادی و مدنی را فراهم نموده است که پیامدهای توسعه نیافتگی بخش معدن می باشد. در همین راستا، خام فروشی مواد معدنی به عنوان استراتژی و راهبرد جهت فعالیت در این بخش اتخاذ شده است. این راهبرد حاکی از پیامد توسعه نیافتگی و درعین حال بازتولید توسعه نیافتگی استان در بخش معدن می باشد. لذا جهت رفع توسعه نیافتگی این بخش و توسعه اقتصادی_ صنعتی آن پیشنهاداتی ارائه گردیده است.
ارتباط تعامل گفتمانی با شکل گیری هویت دینی و اجتماعی جوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زبان ابزاری برای تبادل اطلاعات و انعکاس واقعیت ها است که، در شکل گیری اعتقادات و نظام فکری افراد نقش موثری ایفا می کند. بر همین اساس، هدف از پژوهش حاضر کنکاش پیرامون چگونگی بهره گیری از امکانات و قابلیت های زبانی و دستوری و رمز گشایی از تاثیرات آن ها در تبیین روابط هویت درون گروهی و برون گروهی گویشوران فارسی زبان می باشد. هدف این پژوهش، کشف رابطه معناداری شیوه های گفتمانی جوانان با شکل گیری هویت دینی و اجتماعی آنان است. اندازه گیری این رابطه می تواند به پاسخ سوال پژوهش کمک کند که ابزارهای گفتمانی، چه گفتاری، چه نوشتاری، چه رابطه ای با هویت یابی دینی و اجتماعی جوانان دارد. چارچوب نظری این تحقیق، ریشه در مطالعات ﻗﺮاباغی و همکاران ، قاسمی و همکاران و آنتونی گیدنز دارد که تعامل گفتمانی را در شکل گیری هویت دینی و اجتماعی موثر می دانند. برای تحقق این مهم جامعه آماری پژوهش ۱۵۰ دانشجوی دختر و پسر در انجمن های فرهنگی و سیاسی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از دانشگاه پیام نور اهواز را شامل می شد. تحقیق از نوع پیمایشی است و برای تجزیه و تحلیل نمونه های گفتتمان، جامعه آماری از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. در تحلیل داده ها با بررسی میزان همبستگی ساختار زبانی و عقیدتی و ساخت هویتی و فکری دانشجویان مشخص گردید که زبان نه تنها به عنوان ابزاری برای ایجاد و حفظ هویت و اعتقادات بلکه، برای ایجاد روابط اجتماعی در بین گروه های جامعه نقش کلیدی ایفا می کند. نتایج نشان می دهد که بین ارتباط کلامی، اعتقادات مذهبی با سطح هویت اجتماعی رابطه چندگانه وجود دارد. با توجه به تعیین ضریب همبستگی، مشخص گردید که رابطه سطح هویت اجتماعی جوانان با متغیرهای ارتباط کلامی و اعتقادات دینی آن ها قابل پیش بینی است. به عبارت دیگر، هویت اجتماعی از طریق متغیرهای مستقل یعنی، ارتباط کلامی و اعتقادات مذهبی قابل پیش بینی می باشد. ولی میزان تأثیر ارتباط کلامی در تعیین سطح هویت اجتماعی در مقایسه با متغیراعتقادات دینی نقش مهم تری ایفا می کند. .
طراحی و اعتباریابی مدل مدرسه آینده مبتنی بر نقش هوش مصنوعی در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
231 - 248
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، طراحی و اعتباریابی مدل مدرسه آینده مبتنی بر نقش هوش مصنوعی در مدارس ابتدایی بود. روش شناسی: این پژوهش از روش تحقیق کیفی استفاده کرده و در دو بخش طراحی و اعتباریابی اجرا شده است. در بخش طراحی، از روش داده بنیاد و نمونه گیری گلوله برفی برای انتخاب ۱۸ خبره در زمینه هوش مصنوعی و آموزش استفاده شد. در بخش اعتباریابی، ۲۰ خبره از اساتید دانشگاه و مدیران آموزش و پرورش استان گلستان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش اعتباریابی با روش دلفی طی سه مرحله انجام شد. یافته ها: مدل طراحی شده شامل ۱۲ طبقه اصلی و ۲۴ مقوله فرعی بود که در پنج محور اصلی طبقه بندی شدند: شرایط علی (آمادگی فرهنگی، زیرساخت ها و تعاملات خانواده محور با هوش مصنوعی)، شرایط زمینه ای (شبکه های مجازی و مراودات اجتماعی مبتنی بر هوش مصنوعی)، شرایط مداخله ای (چالش های فنی و نهادی)، راهبردها (ارزیابی مبتنی بر هوش مصنوعی و یادگیری خلاقانه)، و پیامدها (بهبود کیفیت و سرعت آموزش، افزایش عدالت آموزشی و انگیزش تحصیلی). نتایج نشان داد که هوش مصنوعی می تواند به بهبود قابل توجهی در کیفیت یادگیری و عدالت آموزشی منجر شود. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که هوش مصنوعی پتانسیل بالایی برای ارتقای فرآیندهای آموزشی و ایجاد عدالت تحصیلی در مدارس ابتدایی دارد. با این حال، موفقیت اجرای این فناوری نیازمند فراهم سازی زیرساخت های مناسب، آماده سازی فرهنگی و مدیریتی است. این پژوهش به ارائه راهکارهایی برای مواجهه با چالش های نهادی و فنی در مسیر هوشمندسازی مدارس پرداخت.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و رفتار محیط زیستی ساکنان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
25 - 52
حوزههای تخصصی:
مجموعه ای از مسائل محیط زیستی به ویژه در کلان شهرها ضرورت پرداختن به موضوع های محیط زیستی را ضروری می سازد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رفتار محیط زیستی ساکنان 18 سال به بالای کلانشهر شیراز و ارتباط آن با متغیرهای سرمایه اجتماعی و ابعاد آن، جنسیت و سن بود. از روش پژوهش پیمایشی و ابزار پرسشنامه ساختمند جهت گردآوری داده ها استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه، 1045 نفر از ساکنان شهر شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای ارزیابی اعتبار پرسشنامه از تحلیل عاملی و برای تعیین پایایی آن، از هماهنگی درونی ابزار به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد با توجه به مقدار ضریب همبستگی (246/0) در سطح معناداری 99 درصد بین رفتار محیط زیستی و سرمایه اجتماعی ساکنان کلانشهر شیراز و رفتار محیط زیستی آن ها رابطه مثبت و معناداری در سطح 99 درصد وجود دارد. ابعاد سرمایه اجتماعی (انسجام اجتماعی، هنجارمندی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و تعامل اجتماعی) نیز ارتباط مثبت و معناداری با رفتار محیط زیستی داشتند؛ اما بین اعتماد بین شخصی و رفتار محیط زیستی ارتباط معناداری مشاهده نشد. سن ارتباط مثبت و معناداری در سطح 99 درصد با رفتار محیط زیستی نشان داد. بین رفتار محیط زیستی پاسخگویان با توجه به جنسیت آن ها تفاوت معناداری در سطح 95 درصد وجود داشت. پژوهش نشان داد که زنان رفتار محیط زیستی مسئولانه تری دارند. تدوین و اجرای سیاست های تقویت کننده سرمایه اجتماعی برای پیگیری منافع جمعی همچون محیط زیست، ضرورت انکارناپذیر است.
عوامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی در مدارس ابتدایی کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
341 - 357
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی در مدارس ابتدایی کشور عراق صورت پذیرفت. روش شناسی: روش تحقیق از حیث هدف کاربردی و از لحاظ شیوه -کمی از نوع توصیفی-پیمایشی بوده است.جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس دوره ابتدایی دو شهر ایاله و بغداد شامل گردید. شیوه نمونه گیری بصورت تصادفی و با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران به تعداد 437 نفر انجام گرفت.ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته برگرفته بوده است و برای تأمین روایی از نشر خبرگان استفاده شد ضریب اعتبار با استفاده از آلفای کرونباخ برابر (96/0) بدست آمد. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمونهای تحلیل عاملی و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: بطور کلی نتایج نشان داد، عوامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی در مدارس ابتدایی کشور عراق شامل یازده عامل (آگاهی؛ شهودی، فناورانه، تسهیل بخشی،کنشگری، استراتژیک، عادلانه، عقلانی،پویاسازی، محدودیت ها، پیشرفت گرایی) بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه یازده عامل مؤثر بر تصمیم گیری حرفه ای رهبری آموزشی را شناسایی کرده و بر ضرورت تدوین راهبردهای جامع برای بهبود اثربخشی تصمیم گیری در مدارس ابتدایی عراق تأکید می کند.
برساخت معنایی زن مهاجر افغانستانی در ادبیات داستانی معاصر افغانستان: مطالعه موردیِ جُستارمرز از مجموعه داستان های کوتاه «چرا تاریکی را خدای خود نکنم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
97 - 127
حوزههای تخصصی:
جُستارها نوع جدیدی از ادبیات روایی اند که در بازنمایی واقعیت از پراکسیس و گفتمان های فرهنگی-سیاسی متأثر می شوند؛ گفتمان مسلط الگوهای کنشی و حیات مطلوب خود را به نمایش می گذارد و ادبیات داستانی یکی از مجراهای آن است. این مطالعه با هدف توصیف برساخت مفهوم زن مهاجر افغانستانی در ادبیات داستانی معاصر افغانستان و بهره مندی از رویکرد نظری هومی بابا و آدورنو انجام شده است تا بازنمایی های زن مهاجر افغانستانی را در ژانر ادبی جُستار (داستان کوتاه) شناسایی و متناظر با بافت فرهنگی سرزمین مقصد تفسیر کند. برای نیل به این هدف، جُستار مرز از مجموعه داستان های کوتاه «چرا تاریکی را خدای خود نکنم»، نوشتهٔ مرضیه جعفری به عنوان نمونه انتخاب و با استفاده از روش تحلیل روایت «سیمور چتمن» در سه بخش داستان، گفتمان و ایدئولوژی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت تا از زبان روایی و مواضع ایدئولوژیک آن در رابطه با مفهوم زن مهاجر افغانستانی پرده برداری کند. یافته ها نشان می دهند که هویت زن مهاجر افغانستانی متناسب با گفتمان فرهنگی حاکم بر فضای جامعه مقصد دستخوش تغییر شده و به نوعی هویت سرگردان (هویت آشفته یا هویت مغشوش) را زیست می کند و برای رهایی از این بحران تصمیم می گیرد در راه مهاجرت مجدد به سرزمین های جدید و نه موطن خود قدم بردارد. بازتاب گسیختگی و تداخل فرهنگی جامعه میزبان با زن مهاجر افغانستانی در جُستار مرز با صدای حاشیه ای و معترض نویسنده به وضع موجود و متن واقعیت های مسلط بازتاب نموده است که به کارکرد «انتقادی» و نقش «رهایی بخشی» هنر در راستای تحلیل و نقد ساختارهای سلطه و سرکوب ارجاع دارد.
جامعه، فضا و رفتارهای خشونت بار: بررسی رابطه میان شاخص های اجتماعی فضایی و بروز نزاع و درگیری (مورد مطالعه: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
265 - 300
حوزههای تخصصی:
اهداف: نزاع و درگیری از منابع عمده استرس در روابط میان فردی و اجتماعی است که اثرات منفی بر سلامت و بهزیستی فردی و اجتماعی داشته و ممکن است آسیب های اجتماعی، امنیتی و سیاسی در جامعه ایجاد کند. آمارها نشان می دهند که نرخ وقوع نزاع و درگیری در ایران و نیز در استان گیلان طی سال های اخیر روند افزایشی داشته است. پژوهش حاضر با تعیین تفاوت محله های با میزان نزاع و درگیری بالا و پایین شهر رشت از نظر شاخص های اجتماعی فضایی انجام شد. روش مطالعه: مطالعه حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و در قالب یک طرح مورد- شاهدی و به صورت مقطعی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه جوانان 16 تا 35 سال ساکن در محلات جرم خیز و محلات دارای نرخ وقوع کم تر جرم در شهر رشت براساس داده ها و معیارهای فرمان دهی انتظامی استان گیلان بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و فرمول کوکران، تعداد 380 نفر به دست آمد اما جهت دقت بیشتر تعداد 400 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری متغیرها عبارت بودند از: مقیاس های بدنام سازی محلات، منابع نهادی محلی، ناهماهنگی فضایی محلات، محرومیت نسبی محلات، انسجام محله، کنترل اجتماعی، شبکه های اجتماعی محلات، سرایت اجتماعی محلات و کیفیت زیباشناختی محلات. داده ها با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی، آزمون تی و آزمون کای اسکوئر تحلیل شدند. یافته ها: تفاوت معنی داری بین محلات با نزاع و درگیری بالا و پایین از نظر متغیرهای بدنام سازی محلات (01/0 > P)، منابع نهادی محلات (01/0 > P)، کنترل اجتماعی (01/0 > P)، شبکه های اجتماعی محلات (01/0 > P)، و ناهماهنگی فضایی (01/0 > P) وجود داشت. نتیجه گیری: نارسایی در شاخص های اجتماعی فضایی محلات، مانند بدنام سازی، ضعف منابع نهادی، کاهش کنترل اجتماعی، نارسایی در شبکه های اجتماعی واقعی و ناهماهنگی فضایی از جمله عوامل خطر بروز رفتارهای پرخاشگرایانه نزاع و درگیری می باشند. بنابراین، کاهش نرخ ارتکاب نزاع و درگیری مستلزم تقویت شاخص های اجتماعی فضایی است.
سیاست گذاری مسکن اقشار کم درآمد در ایران: آموزه ها و شواهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
235 - 280
هدف: سیاست مسکن اقشار کم درآمد در ایران پس از سی سال هنوز نتوانسته نیاز سکونتی اقشار گروه های هدف را پاسخگو باشد و مساله مسکن روز به روز حادتر می شود. از این رو باید یک تجدید نظر اساسی در فرایند سیاستگذاری صورت گیرد. روش شناسی: پژوهش به کمک روش مصاحبه تک به تک، تحلیل گفتمان و مدلسازی ساختاری-تفسیری با مشارکت 41 خبره هدایت شده است. روش نمونه گیری نیز از نوع نمونه گیری هدفمند می باشد.یافته: سیاست مسکن اقشار کم درامد در ایران با موفقیتی همراه نبوده است و اصلاحات ساختاری و رادیکال باید در آن انجام شود. به منظور تدوین یک سیاست موفق باید (۱) همه علوم در فرایند سیاستگذاری به کار گرفته شوند، (۲)سیاستگذاری زمین اصلاح شود، (۳) سیاست مسکن به صورت استانی تهیه شود، (۴) اصلاحات اساسی در سیستم مالیات و اجاره داری انجام شود و (۵) خانه های خالی به چرخه مصرف وارد شوند. دولت باید این اصلاحات را برای تحقق هر چه بیشتر سیاست های مسکن اقشار کم درامد مد نظر قرار دهد . اصالت: مقاله حاضر سیاست مسکن اقشار کم درامد را نقد و چالش های پیش روی آن را تشریح می کند و پیشنهاداتی برای اصلاح محتوای سیاست ها ارائه می دهد.
دستیابی به مهم ترین عناصر خداباوری و توکل در حیات طیبه بر پایه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با رویکرد فقهی- تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
619 - 644
حوزههای تخصصی:
نظام تعلیم و تربیت کشور نیازمند به روزرسانی و تحولی اساسی است از سوی دیگر نیز اجرای نامحسوس برخی مفاد سند2030 در گوشه و کنار بر ضرورت این تحول در جهت تعلیم و تربیت اسلامی ایرانی می افزاید. هدف مهم این نوشتار بررسی فقهی تربیتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با هدف دستیابی به مهم ترین عناصر خداباوری و توکل بر خدا در حیات طیبه است. بررسی این مهم در راستای تحقق بند 1 از هدف های کلان سند تحول ضروری است. تحقق این هدف والا در تربیت انسانی مؤمن، خداباور، متعهد به وظایف، حق مدار و دارای عزت نفس تجلی می یابد. تحقق این هدف به عنوان یک راهبرد کلان در بعد معرفتی، مبتنی بر «شناخت پروردگار، تقویت ایمان، توجه به ذات باری تعالی و ناامیدی از غیر او و حق مداری و استقامت بر آن» که همگی از زمینه ها و عناصر توکل به شمار می رود. این مقاله به این پرسش اساسی می پردازد: «برپایه بررسی سند تحول بنیادین، عناصر کلیدی خداباوری و توکل در حیات طیبه چیست؟» برای دستیابی به پاسخی متقن، مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی به تحلیل مفاد آیات و روایات پرداخته و با بهر ه گیری از روش های استظهار از متن مطابق مبانی اصول استنباط، مهم ترین عناصر رشد خداباوری و توکل را استنباط کرد. از مهم ترین نتایج پژوهشی تطابق شاخصه های خداباوری در قرآن و روایات با اهداف و راهکارهای عملی سند تحول بنیادین است و همچنین دستیابی به زمینه های توکل که عبارت اند از: «شناخت صفات پروردگار؛ تقویت ایمان؛ باورمندی به ذات لایزال الهی و امید نبستن به دیگران؛ حق مداری و استقامت بر آن».
الگوی سیاستی معیار در برقرای عدالت جنسیتی مبتنی بر منظومه فکری آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
101 - 126
حوزههای تخصصی:
عدالت جنسیتی ازمنظر نگرش اسلامی، در سالیان متمادی مورد بررسی بوده اما هم چنان نقاط نامشخص زیادی از نظرتا عمل در آن وجود دارد؛ لذا پژوهش حاضر بر آن شده تا با روش اجتهادی و به کمک تکنیک کدگذاری، این موضوع را در منظومه فکری آیت الله خامنه ای از ابتدای رهبری تا سال 1403 مورد بررسی قرار دهد. در این روش، کدِ پایه بر اساس بررسی انواع دلالت کلامیِ بیانات استخراج شده و سپس در مرحله مقوله بندی نسبت میان کدها (مطلق و مقید، عام و خاص و غیره)، سیاق و مخاطب کلام، مورد بررسی قرار گرفته است. در منظومه فکری رهبر انقلاب، عدالت به معنای ترکیبیِ برابری حقوق زن و مرد مبتنی بر اشتراکات انسانی، و نابرابری مبتنی بر افتراقات جنسیتی بیان می شود؛ دراین نگرش، برخی از مصادیق حقوقِ برابر و متفاوت زنان با مردان و مصادیق ظلم به زن و بازتعریف برخی از مصادیق حقوق و جزئیاتش و نیز بررسی نسبت میان حقوق مختلف بانوان مشاهده می شود. در این میان، حق کرامت، که خود شامل حقوقی چون زیست عفیفانه و زیست آرمانی است و در دو قسم خانوادگی و اجتماعی است، در رأس حقوق بانوان است. پژوهش حاضر، الگوی سیاستی مستخرج از منظومه فکری رهبری مبتنی بر مبانی نظری را در چند بُعد ویژگی ها (شامل الگوی مبتنی بر اهداف اسلامی و عقلانیت، مستمر، عمیق و به دور از شتاب زدگی و مبتنی بر نگرش تهاجمی به غرب و نگرش سیستمی)، بازیگران اصلی تحقق سیاست عدالت جنسیتی (بانوان بازیگر محوری)، اولویت های حقوقی زنان و راهبردها (شامل فرهنگ سازی، اصلاح و تدوین قوانین حمایتی و سخت و شکل گیری نهضت دفاع از بانوان با رکنیت عفاف و شعارسازی صحیح) تبیین نموده که با نظر به این الگو می توان سیاست گذاری های مرتبط با بحث عدالت جنسیتی را بازخوانی، اصلاح و تدوین کرد.