مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مشارکت زنان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر بر تصدی پست های دانشگاهی و مشارکت زنان هیات علمی در مدیریت دانشگاهی است. جامعه آماری این پژوهش، زنان هیات علمی دانشگاههای دولتی شهر تهران است و نمونه آماری شامل 250 نفر از جامعه آماری فوق است. در این پژوهش، روش تحقیق همبستگی بر مبنای رگرسیون لجستیک استفاده شده است. ابزار تحقیق نیز پرسشنامه محقق ساخته بود که در دو محور تدوین شده است. برای تدوین چارچوب نظری و استخراج عوامل موثر بر میزان مشارکت زنان از نظریه های رویکرد نابرابری جنسیتی، رویکرد نقش زنان در فرایند توسعه و نظریه های مدل جایگاه و انسداد اجتماعی کمک گرفته شده و بر این اساس، مدل ریاضی لجستیک از عوامل مذکور تدوین شده است. در این مدل «مدیر بودن» یا نبودن زنان عضو هیات علمی به عنوان متغیر وابسته به کار رفته است.
یافته های تحقیق نشاندهنده تاثیر منفی عواملی از قبیل موانع خانوادگی، موانع فرهنگی و موانع تخصصی و همچنین تاثیر مثبت میزان تمایل زنان عضو هیات علمی به احراز پست های مدیریتی بر میزان مشارکت آن ها در مدیریت دانشگاهی است.
شاخصهای ارزیابی میزان تشخیص مدل مذکور بر اساس عوامل پیش بین بسیار بالا بوده و معیار «قدرت تشخیص مدل» در حدود 84.7 درصد است، به گونه ای که اگر یک زن عضو هیات علمی، مدیر باشد، به احتمال 84.7 درصد این متغیرها (عوامل) موقعیت او را بدرستی پیش بینی می کنند.
زنان، نظام آموزش عالی کشور و اشتغال
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر سرمایه ی انسانی، افزایش سطح تحصیلات و استفاده بهینه از نیروهای توانمند، اهمیتی بیش از گذشته یافته است. طی چهل سال اخیر، مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامی، امکانات و شرایط تحصیلی بیشتری برای زنان فراهم گردیده و عملاً در نگرش جامعه نسبت به ادامه ی تحصیل زنان تغییراتی به وجود آمده است. افزایش تعداد زنان تحصیل کرده و افزایش سن ازدواج موجب کاهش موالید و ارتقاء فرهنگ جامعه را به دنبال داشته است؛ اما بر اساس آمار موجود درسه دهه ی اخیر، عملاً از میزان اشتغال زنان کاسته شده است. افزایش بار تکفل و توسعه خط فقر در جامعه را می توان از جمله پیامدهای سوء کاهش اشتغال زنان به شمار آورد. تغییر و تحول اشتغال زنان در بخش های مختلف اقتصادی جامعه به گونه ای بوده است که بیشترین نسبت کاهش اشتغال زنان در بخش صنعت مشاهده می شود. علاوه بر آن، با توجه به افزایش تعداد فارغ التحصیلان زن از مراکز آموزش عالی کشور، عملاً پدیده ی تبعیض جنسی در بازار کار حاصل گردیده است. به نسبت افزایش سطح تحصیلات زنان، شرایط لازم برای ارتقاء مدیریتی و اشتغال در پست های حساس مملکتی نیز به وجود نیامده است.
ارتقای مشارکت زنان در سطوح مدیریتی ایران
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر نتیجه یک پژوهش ملی است که به مساله حضور اندک زنان در رده های مدیریتی پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی شاغلان گروه یازده و بالاتر با بیش از ده سال سابقه کار در سازمان های مشمول قانون استخدام کشوری است. متغیر وابسته در این پژوهش ارتقای مشارکت زنان در سطوح مدیریتی و متغیرهای مستقل عوامل فردی سازمانی و فرهنگی بوده اند. پس از طی فرآیند پژوهش و بر مبنای یافته های به دست آمده پیشنهادهایی چند درباره ی عوامل فردی شامل خواست فردی مهارت های فردی مسوولیت های فردی مسوولیت های خانوادگی و عوامل سازمانی شامل سیاست های منابع انسانی ایجاد ساختارهای آموزشی و پژوهشی خاص زنان تاکید بر نظام شایسته سالاری و.. و در حوزه قوانین و مقررات و روش ها و رویه ها درباره ی شرایط احراز مشاغل مدیریتی و در حوزه ی عوامل فرهنگی توجه به تغییر در نظام ارزشی و باورها ارایه شده است. هم چنین پیشنهادهایی به شکل عام در این باره برای تکمیل بحث مطرح شده است. با این امید که با کربست آنها نارسایی های موجود در نظام مدیریتی کشور اصلاح شود و از نیروی مدیریتی زنان ایران استفاده موثر به عمل آید.
زمینه یابی افزایش مشارکت زنان در آموزش عالی (مطالعه موردی دانشگاه مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" طی سال های اخیر، شمار زنان علاقه مند به تحصیلات دانشگاهی افزایش یافته است. این علاقه مندی به گونه ای است که در حال حاضر 60 درصد متقاضیان ورود به دانشگاه ها را زنان تشکیل می دهند. بر این اساس، این تحقیق بر آن است تا بررسی دلایل افزایش مشارکت زنان در بخش آموزش عالی را مورد بررسی قرار دهد. برای انجام دادن این تحقیق دانشجویان دختردانشگاه مازندران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود که بر اساس طیف لیکرت تنظیم یافته بود. نتایج به دست آمده نشان داده است که افزایش مشارکت دلایل گوناگونی داشته است. از میان پاسخ دهندگان 77 درصد نیل به شغل و حرفه مناسب در بازار کار، 84 درصد کسب درآمد اقتصادی و منافع بیشتر در آینده، 74 درصد تحت تاثیر فرایند جهانی شدن، 74 درصد رقابت برای کسب پایگاه اجتماعی، 79 درصد دستیابی به فرصت های برابر آموزشی را از جمله دلایل اشتیاق خود به برخورداری از تحصیلات دا نشگاهی اعلام نموده اند. این نتایج حاکی از آن است که زنان می کوشند تا از فرصت های به دست آمده برای بهبود وضعیت خود استفاد
"
زنان و آموزش عالی
این مقاله با رویکردی کمّی و کیفی تحولات نظام آموزش عالی در ایران را بررسی کرده و دراین راستا، عمدتاً بر افزایش سهم و مشارکت زنان در آموزش عالی تأکید میکند. شواهد و بررسیها نشان میدهد که بعد از انقلاب اسلامی ایران(1357)، خصوصاً در سالهای اخیر، مشارکت زنان در آموزش عالی، حداقل از نظر کمّی افزایش یافته است. رویکردها و تبیینهای متعددی در این زمینه وجود دارد، لیکن به نظر میرسد که چنین تحــولی در ایـران به مثابه قسمتــی از یک تحــول عام و یا حتی نوعی تغییر پارادایماتیـــک (paradigmatic shift) مــرتبط با فراینـد جهــانی شـدن (Globalization) است.
بررسی نقش زنان ایرانی در فرایند کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به وضعیت فرآیند کارآفرینی زنان با تاکید بر جامعه ایران می پردازد. یکی از شاخص های مهم برای ارزیابی و سنجش توسعه و پیشرفت هر کشور میزان مشارکت زنان در تولید است این تحقیق به میزان خلاقیت، کسب و کار و نوآوری های زنان در بخشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پرداخته است. بررسی شواهد تجربی حاکی از آن است که با وجود احراز نقش های دوگانه زنان شاغل...
بررسی رابطه توسعه اقتصادی و اجتماعی با جرم زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های جرم شناسی و تجربه تاریخی کشورهای توسعه یافته صنعتی بیان گر آن است که با توسعه یافتگی بیش تر و افزایش مشارکت اجتماعی زنان، نسبت جنسیتی جرم تغییر می کند و سهم زنان در جرایم ارتکابی افزایش می یابد.در این نوشتار، که به بررسی این موضوع در جامعه ایران می پردازد، پیوند شاخص های توسعه اقتصادی اجتماعی و مشارکت اجتماعی زنان با میزان جرم آنان (نسبت زنان محکوم به کل محکومان) در یک دوره زمانی 20 ساله (1360 تا 1380) و نیز میزان دستگیرشدگان زن در استان های مختلف برای سال های 1375، 1377، 1380، و 1382 (بر اساس آمار دستگیرشدگان نیروی انتظامی) و رابطه آن با سطح توسعه یافتگی استان بررسی شده است.یافته های پژوهش نشان داد که هرچند در سطح کشوری و در طول دوره مورد بررسی، بین توسعه اقتصادی اجتماعی و مشارکت و نسبت جرم زنان رابطه یی منفی وجود دارد، مقایسه استان ها از نظر توسعه یافتگی نشان می دهد که نسبت جرم زنان در استان های دارای سطح توسعه پایین کم تر از بقیه استان ها است و رابطه مثبت ضعیفی بین این متغیرها وجود دارد، بنابراین، نتایج به دست آمده در سطح کشوری با نظریه های مطرح در خصوص جرم زنان و تجربه کشورهای غربی متفاوت است و باید با دقت و بررسی بیش تر، راه کارهای مناسب برای آن ارایه شود.
نگرشی بر مشارکت زنان در عرصه علم و تکنولوژی در جهان
حوزههای تخصصی:
قرن حاضر، قرنی است که در آن نقش علم و تکنولوژی به طور روزافزونی در تمام جنبه های زندگی تجلی یافته است. باور عمومی بر این است که علم و تکنولوژی پاسخگوی بسیاری از مشکلات جهانی خواهد بود و نقش آن برای رفاه زندگی بشر بسیار حیاتی است. در این میان نقش نیمی از جمعیت جهان، یعنی زنان، در این فرآیند چندان روشن نیست. هر چند انتظارمی رود تکنولوژی ابزاری برای افزایش و تقویت مشارکت اجتماعی زنان باشد. در همه جای جهان، زنان عموماً، حضور قاطعی در عرصه های علم و تکنولوژی ندارند. از جمله دلایل این موضوع، اول دیدگاه خود زنان درباره ی نقش و عملکردشان در جامعه و دوم، انتظارات جامعه از مشارکت آنان است. در بخش آموزشی، گرچه بخش مهمی از دانشجویان در سطح کارشناسی را در بسیاری از کشورهای جهان زنان تشکیل می دهند، اما شواهد حاکی است که به مرور در سطوح بالاتر، تعداد زنان کم و کمترشده و در سطوح بالای علمی تعداد آن ها بسیار اندک می شود. به گونه ای که هر چه به سطوح بالاتر علمی نزدیک شویم از تعداد زنان کاسته می شود. افزون بر این، تفاوت های جنسیتی در انتخاب رشته های تحصیلی نیز مشاهده می شود. زنان بیشتر به سراغ رشته های هنری و علوم اجتماعی می روند و کمتر در رشته های علوم طبیعی و مهندسی وارد می شوند. در صنعت عمدتاً زنان به سمت مشاغلی که تاکید بر نیروی فیزیکی دارد گرایش دارند و کمتر به سراغ مشاغلی که بر مهارت های فنی و فکر خلاق متکی است می روند. این مقاله به بررسی ادبیات موجود در این زمینه می پردازد و نشان می دهد که چگونه نقش زنان در کاربرد و پیشبرد علم و تکنولوژی می تواند به بهبود وضعیت جامعه بیانجامد. همچنین این مقاله درصدد است نشان دهد که چگونه علم و تکنولوژی می تواند برموقعیت زنان اثرگذارد.
عوامل موثر بر بهبود مشارکت زنان روستایی در صندوق های اعتبارات خرد روستایی: مطالعه موردی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق با روش پیمایشی، عوامل موثر بر بهبود مشارکت زنان در صندوق های اعتبارات خرد روستایی بررسی شده است. جامعه آماری شامل اعضای صندوق های اعتباری خرد زنان روستایی استان کرمانشاه بود. نتایج تحقیق نشان داد که برخی عوامل موثر بر مشارکت زنان در صندوق اعتباری به ترتیب اولویت عبارتند از: برنامه ریزی همراه با مشارکت زنان، فراهم نمودن آموزش های لازم و مستمر برای اعضاء، ایجاد حس تعلق و افزایش اعتماد به نفس زنان روستایی و... همچنین براساس نتایج حاصل از تحلیل عاملی، عوامل موثر بر مشارکت زنان روستایی در سه عامل اصلی دسته بندی شدند که در مجموع این سه عامل، 29/71 درصد از واریانس کل سازه های موثر بر افزایش میزان مشارکت را تبیین کردند. این عوامل عبارت بودند از: عوامل آموزشی- مدیریتی، عوامل اجتماعی- روانشناختی و عوامل اقتصادی- حمایتی.
شناسایی عوامل و موانع مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان فریدون شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت زنان را به عنوان نیمی از نیروی کار موجود در جوامع توسعهیافته و درحال توسعه، نمیتوان نادیده گرفت. بر اساس گزارش F.A.O به کنگرة امنیت غذایی، زنان در دهة اخیر بهطور متوسط 50% از تولیدات بخش کشاورزی را برعهده داشتند؛ زیرا آنها در همة مراحل تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی و بهطور کلی تمامی امور، دوشادوش مردان فعالیت میکنند. هدف از این تحقیق، شناسایی و تعیین نقش زنان روستایی در فعالیت بخش کشاورزی و شناخت عوامل مؤثر بر میزان مشارکت زنان و نیز موانع مشارکت زنان در بخش کشاورزی است. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی بوده است و برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق را 4200 نفر از زنان روستایی 15 سال به بالای شهرستان فریدونشهر تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده فرمول کوکران 250 نفر تعیین شد. برای تعین اعتبار متغیرهای تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برابر با 85% بهدست آمد. برای تحلیل داده ها از نرمافزار آماری SPSS، آزمون های آماری t تکنمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که زنان روستایی در امور اجتماعی و اقتصادی مشارکت زیادی دارند؛ بهگونهای که از نظر تعامل اجتماعی تقریباً 25% از زنان در تصمیمگیریهای مجامع و تشکلها دارای نقش مؤثری بودهاند. از بعد اقتصادی بین 250 زن روستایی نمونة تحقیق، 75% در امور زراعی، 63% در بخش دامداری، 48% در بخش صنایع دستی، 32% در بخش تولید گلخانهای، 76% در بخش پرورش ماکیان، 45% بخش در پرورش زنبورعسل و 71% در بخش پرورش ماهی قزلآلا مشارکت داشتهاند. همچنین، میانگین مشارکت زنان با استفاده از روش t تکنمونه ای برابر با 1/3 است که نشاندهندة سطح مشارکت متوسط تا زیاد است. علاوهبراین، بین متغیرهای تعداد دام، میزان مالکیت، شرکت در کلاسهای آموزشی، بُعد خانوار و سن با میزان مشارکت رابطة مثبت و معنیداری وجود دارد. مهمترین موانع مشارکت زنان نیز وضعیت تأهل، ممانعت مردان و تخصصینبودن آموزش ها بوده است.
بررسی میزان مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی(دهستان استرآباد شمالی شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات انجام شده در زمینه مشارکت زنان در فعالیت های مختلف بیانگر آن است که زنان با داشتن توان و تجربه نقش تعیین کننده ای در فعالیتهای مختلف کشاورزی دارند وبررسیها از حضور موثر آنها در اقتصاد وتولید خبر می دهند .هدف این پژوهش شناسایی میزان مشارکت زنان روستایی دهستان استرآباد شمالی شهرستان گرگان در فعالیتهای کشاورزی دارد.روش تحقیق به صورت توصیفی –تحلیلی و براساس مطالعات میدانیوکتابخانه ای اطلاعات لازم جمع آوری ومورد توصیف وتحلیل آماری قرار گرفته است.از کل جامعه آماری با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه 206 زن روستایی انتخاب شد،که این تعداد در 6 روستای نمونه دهستان استرآباد شمالی به صورت تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای توصیف وتحلیل داده ها از نرم افزار آماریSPSS و از آزمونهای تی تست، اتا،ANOVA استفاده شده است.پایایی پژوهش براساس آلفای کرونباخ 75٪ وروایی صوری ومحتوایی پرسشنامه بوسیله کارشناسان اساتید مورد تائید قرار گرفته است.نتایج حاصله حاکی از آن است که بیشترین مشارکت زنان در امور دامداری با میانگین (3.29)و در امور باغداری با میانگین (2.52) ودر امور زراعی با میانگین (2.37)در صد که نشان دهنده مشارکت بیشتر زنان روستایی در فعالیت های دامداری است.در ضمن بین فعالیت زنان در فعالیتهای مختلف وسن آنها در امرکشاورزی ودامداری رابطه وجود دارد .در این پژوهش فقط( 0.05)درصداز تغییراتی که در مشارکت زنان در فعالیتهای گوناگون کشاورزی وجود دارد تحت تاثیر سن است.
شناسایی شاخص های مؤثر بر مشارکت زنان در طرح های توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مشارکت و کاربرد آن در علوم مختلف خصوصاً شهرسازی و برنامه های توسعه شهری چندین دهه است که مورد توجه صاحبنظران و اندیشمندان قرار گرفته و از جمله عوامل و مؤلفه های موفقیت طرح های شهری به شمار می آید . اما در اکثر موارد بیان این موضوع و کاربرد آن منحصر به گروه های خاص در جامعه بوده و از توجه مستقیم به زنان به عنوان نیمی از جمعیت شهروندی بازمانده است . با توجه به این موضوع ، لزوم استفاده از مشارکت زنان در طرح های توسعه شهری به عنوان فرصتی در شهرسازی امروزه مطرح می شود. اما استفاده از این فرصت و قابلیت بالقوه در جوامع مختلف نیازمند برخوردی مطالعه شده و محلی است . پیشینه این موضوع با گرایش ایده مشارکت در امور مختلف از جمله شهرسازی از اواخر دهه ۱۹۵۰ در امریکا آغاز و دامنه کاربرد آن به تدریج در دهه های بعد و در کشورهای دمکراتیک وسیع شد. از سوی دیگر ایده مشارکت زنان در امور شهری از دیدگاه های فلسفی مانند فمنیسم و به دنبال آن اصطلاحاتی مانند جنسیت و توسعه مطرح شد ، اما موضوع مورد توجه در این نوشتار ، تعامل مثبت و کارا بین این دو موضوع خصوصاً در حوزه شهرسازی است. بر این اساس دو فرضیه اصلی این پژوهش به شرح زیر است : الف مشارکت زنان یک فرآیند پویاست که مراحل مختلفی را شامل بوده و تحت تأثیر عوامل متعدد است . ب افزایش آگاهی بیشترین تأثیر را بر میزان مشارکت زنان در امور شهری دارد. جهت آّزمون این فرضیات ابتدا مبانی نظری مربوط به مشارکت زنان و توانمندسازی ارایه شده و جهت تدوین پایگاه نظری پژوهش، براساس نظریات و دیدگاه های مرتبط مدل نظری فرآیند ارتقای مشارکت زنان در قالب یک فرایند پویا و شامل چهار مرحله اصلی ظرفیت سنجی، نهادسازی، بسترسازی و پایش مطرح شده است . سپس با ارزیابی کمی، میزان هم سویی مؤلفه های مشارکت زنان و طرح های شهری مشخص شده؛ دو مؤلفه نهادسازی و آگاهی بیشترین تأثیر را بر فرآیند تهیه و اجرای طرح های شهری دارد که تأییدی بر درستی فرضیه های پژوهش است . روش تحقیق این پژوهش در بخش های اول و دوم مبانی نظری توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی ، کتابخانه ای بوده که با مراجعه به مدارک موجود و جمع آوری آنها صورت گرفته است. در نهایت نتیجه گیری از طریق تحلیل و ارزیابی مؤلفه های مستخرج از مبانی نظری با استفاده از روش دلفی و با تکیه بر نظرات کارشناسی صورت گرفته و براساس نتایج حاصل از این ارزیابی میزان تأثیر مؤلفه های مشارکت زنان بر فرآیند تهیه و اجرای طرح های شهری تعیین شده است .
تحلیل عوامل موثر بر میزان مشارکت زنان شاغل در احراز پست های مدیریتی در مدارس دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی عوامل موثر در میزان مشارکت زنان شاغل در احراز پست های مدیریتی در مدارس دولتی شهرستان مراغه انجام شده است. با توجه به الگوی مفهومی پژوهش، عوامل فردی، سازمانی و فرهنگی در میزان مشارکت زنان شاغل در احراز پست های مدیریتی موثر تشخیص داده شده اند. جهت تایید یا عدم تایید تاثیر عوامل فوق، داده های تحقیق بر مبنای پرسشنامه محقق ساخته و با نمونه ای 256 نفری از مدیران زن شاغل در مدارس دولتی شهرستان مراغه (درطول سال تحصیلی 1392-1390) جمع آوری شده برای تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا وجود رابطه بین متغیر مستقل و وابسته با استفاده از آزمون پیرسون ثابت و سپس با آزمون t تک نمونه ای و نیز آزمون رگرسیون سنجیده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها، نشان دهنده تایید سه فرضیه اصلی است. به عبارتی عوامل فردی، سازمانی و فرهنگی در میزان مشارکت زنان شاغل در احراز پست های مدیریتی در مدارس دولتی شهرستان مراغه موثر است. درنهایت با توجه به نتایج تحقیق عوامل فرهنگی بیشترین تاثیر را در میزان مشارکت زنان شاغل در احراز سطوح مدیریتی دارند.
مناسبات جنسیتی درفضاهای روستایی و تأثیر آن بر مشارکت زنان؛ (مطالعه مقایسه ای دهستان مریدان شهرستان لنگرود و دهستان هولی شهرستان پاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان های روستایی همانند دیگر مکان های جغرافیایی فضاهایی به شدت جنسیتی هستند و تمامی رفتارها و عملکردها بازتابی از نگرش ها، عقاید و دیدگاه های در خصوص جایگاه و نقش ها و وظایف دو جنس است. پژوهش حاضر با تکیه بر تحلیل جنسیتی به دنبال شناخت تأثیر فضاهای جغرافیایی حاکم بر روستاها بر نوع نگرش به کار زنان و مشارکت آنان است. روش به کار رفته در تحقیق، پیمایشی توصیفی است و داده ها از طریق پرسشنامة محقق ساخته گردآوری شده است. پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ محاسبه شد و با رقم 88/0 برای گویه های مربوط به مشارکت زنان، با رقم 93/0 برای نگرش مردان به کار زنان و با رقم 90/0 برای نگرش زنان به کار خود، مورد تأیید قرار گرفت. جامعة آماری تحقیق، زنان و مردان ساکن در روستای دهستان مریدان از توابع شهرستان لنگرود و دهستان هولی از توابع شهرستان پاوه بوده اند. از مجموع جامعه آماری، 124 نفر از شهرستان لنگرود و 106 نفر از شهرستان پاوه از طریق فرمول کوکران به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج و تحلیل آزمون ها در SPSS نشان داد که تفاوت معنی داری بین زنان شهرستان های لنگرود و پاوه در خصوص نگرش شان به حقوق اجتماعی و وظایف شان وجود دارد. هعلاوه بر این، در سطح 99 درصد تفاوت معنی داری بین نگرش مثبت مردان به فعالیت زنان در بین دو شهرستان دیده شد. باتوجه به متفاوت بودن محیط جغرافیایی دو منطقة مورد مطالعه که منجر به دو نوع معیشت متفاوت می شود فرضیه پژوهش مبنی بر تفاوت در نگرش های موجود در مورد کار و مشارکت زنان، تأیید می شود.
تحلیل مشارکت پذیری زنان: ضرورتی در بهسازی سگونتگاه های غیررسمی(مطالعه ی موردی: محلّه ی آبک، منطقه ی یک شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش سگونتگاه های غیررسمی، ازجمله چالش های جدّیِ فراروی تحقّق ابعاد مختلف توسعه ی پایدار شهری، به ویژه در کشورهای رو به پیشرفت تلقّی می شود. این پدیده ی ناخوشایند، نتیجه ی اِعمال سیاست های خطّی و آمرانه و به اصطلاح از بالا به پایین در برنامه های توسعه ی این کشورها بوده که مسئله ی فقر شهری را بیش از هر وقت دامن زده و به پیروی از آن، ضرورت تغییراتی در نگرش به مسئله ی سکونتگاه های غیررسمی را مطرح ساخته است. در این راستا، مشارکت مردم در برنامه ریزی این سکونتگاه ها می تواند، نگرشی پرگماتیستی و واقع بینانه در برخورد با مسئله ی فوق تلقّی شود؛ چرا که در عمل از طریق چرخه ای به توانمندسازی، تشکیل سرمایه های اجتماعی و درنهایت، موفّقیّت برنامه ها و مشارکت بیشتر ساکنان می انجامد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثّر بر میزان مشارکت پذیری زنان در فرایند بهسازی محلّه ی آبک با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات، از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی تدوین شده است. چارچوب مکانی نمونه گیری محلّه ی آبک و جامعه ی آماری پژوهش، زنان 30 سال به بالا در محلّه ی مورد مطالعه بوده است. جامعه ی نمونه 87 نفر و پرسشگری با روش تصادفی ساده و با استفاده از سؤالات باز، جهت بالابردن دقّت و محدود نکردن پاسخ ها انجام گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها با روش های مختلف آماری، شامل توصیفی، ترکیبی و روش تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته های پژوهش پیش رو نشان داده است که هرچه حسّ تعلّق به مکان در میان زنان بالاتر باشد، میزان مشارکت پذیری آنان نیز بالاتر بوده و از سوی دیگر، بالاتر بودن میزان مشارکت پذیری، به طور حتم به معنای بالاتر بودن سطح اقتصادی اجتماعی زنان نیست.
شناسایی و تحلیل نقاط قوت و ضعف و ارائه راه بردهای توسعه مشارکت زنان در فرایند تولید محصول پستة شهرستان رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسته یکی از محصولات مهم صادراتی است و نیاز شدید به نیروی کار در تمامی مراحل تولید و فراوری این محصول می طلبد که زنان، که بخش قابل توجهی از منابع انسانی اند، در فرایند تولید حضور یابند. بنابراین شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه مشارکت زنان ضروری است. بدین منظور، 52 کارشناس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه در سال 1392 جمع آوری و با به کارگیری روش SWOT و نرم افزار Spss تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد که مهم ترین نقطه قوت مشارکت زنان انگیزه کسب درآمد و کمک مالی به خانواده، مهم ترین ضعف اعتماد به نفس نداشتن زنان، مهم ترین فرصت وجود بیش از 110 هزار هکتار باغ پسته در شهرستان و مهم ترین تهدید مشارکت زنان نیاز شدید به نیروی کار و تعصبات به زن بیان شده است. به منظور تقویت نرخ مشارکت زنان راه بردهایی ارائه شده است که مهم ترین آن ها شامل تقویت مدیریت منابع انسانی و ارائه مشوق های مادی و معنوی به منظور افزایش انگیزه مشارکت، تغییر در نگرش جامعه به زنان و فراهم کردن فضای اشتغال و درآمدزایی آنان، تأمین امنیت مالی و اخلاقی فضای کسب و کار در بخش کشاورزی، و کنترل فقر روستایی و افزایش بنیه مالی زنان است.
تحلیل مؤلفه های مؤثر بر مشارکت زنان در چرخه ی مدیریت بحران شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروه های گوناگون جامعه می توانند نقش بسیار مهمی در مدیریت بحران ایفا کنند. کشورهایی آسیب پذیریِ کمتری خواهند داشت که قشر های مختلف مردم به صورت مستقیم در فعالیت های کاهش خطر شرکت کنند و هر کدام توانمندی های خود را برای درک و پاسخ به سوانح متفاوت به عرضه گذارند. بنابراین، با توجه به نقش مشارکت زنان در فرایند مدیریت بحران، شناسایی مؤلفه ها و تحلیل بر این امر می تواند زمینه ساز حضور مؤثر آنان گردد. شناخت این مؤلفه ها می تواند زمینه ساز تبدیل گروه از قشری آسیب پذیر به قشری توانمند، فعال و مؤثر باشد. از این رو، تحقیق به شیوه ی پیمایشی با تکمیل پرسش نامه به استخراج این عوامل پرداخته است. برای تکمیل داده ها از روش نمونه گیری تناسبی استفاده شد و داده ها با روش تحلیل عاملی بررسی گردید. با استفاده از این روش داده ها و متغیرها مورد نظر خلاصه شد و مؤثرترین عوامل در این مشارکت تعیین گردید. این عوامل شامل دانش مدیریت بحران، عوامل فرهنگی و جنستی، تقدیرگرایی، احساس قدرت و اعتماد به نفس بود که نتایج در این چهار بعد با استفاده از تحلیل عاملی بررسی شد. در بخش دانش مدیریت بحران مقدار KMO معادل 74/0 بود و مجموع متغیرهای این بخش در چهار عامل 42/67 درصد از تغییر پذیری (واریانس) متغیرها را تبیین کردند. مقدار KMO در بخش احساس قدرت و اعتماد به نفس 72/0 بود و متغیرهای این بخش نیز با چهار عامل 27/65 درصد از تغییر پذیری متغیرها را تبیین کردند. مقدار KMO تقدیرگرایی معادل 599/0 بود و این بخش با چهار عامل توانست 56/59 درصد از تغییر پذیری متغیرها را تبیین کند. سرانجام، مقدار KMO هنجارهای فرهنگی- اجتماعی معادل 71/0 است و 52/70 درصد از تغییر پذیری متغیرها از طریق پنج عامل در این بخش تبیین شده است
مشارکت سیاسی خاتون ها در دولت سلجوقیان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت سلجوقیان در اوایل قرن پنجم هجری از میان ترکان مهاجر از شرق ایران برآمدند و با پیروزی بر غزنویان و آل بویه، وسیع ترین امپراتوری اسلامی را ایجاد کردند. مشارکت زنان در قدرت در دوره سلجوقیان، یک پدیده شاخص بود و آثار آن در منابع تاریخی دیده می شود. پژوهش حاضر، با استناد به منابع تاریخی بویژه فرهنگنامه ها و تاریخ های سیاسی درصدد پاسخ به این پرسش است که خاتون ها ی سلجوقی چگونه و در چه حوزه هایی بر بدنه سیاسی دولت تاثیرگذاربودند؟ نگارندگان بر این باورند که ملکه های سلجوقی هوشمندانه به شیوه مستقیم از راه هایی چون مشاوره با سلاطین، ایجاد تشکیلات مستقل، فشار بر شاهان سلجوقی در تعیین ولیعهد و ورود در رقابت های سیاسی موجود در دربار و به طور غیرمستقیم با ازدواج های سیاسی در ایجاد روابط دیپلماسی با دولت های دیگر، بر تمامی نهادهای دولتی اشراف و در ساختار دیوانی و تحولات سیاسی و نظامی نقش داشتند.
دامنه مفهومی حق زنان بر اشتغال در مشارکت سیاسی-اجتماعی: خوانش بینش حضرت امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت سیاسی-اجتماعی زنان امری است که برخی دیدگاههای غربی نظیر نگرش فمینیستی، صرف آن را رسالت زن و غایت آمال خود پنداشتهاند و در این میان، برخی حکومتها نظیر ایالات متحد آمریکا از این امر، پوششی درست کردهاند تا خود را مدافع حقوق بشر و به طور خاص، حقوق زنان جلوه دهند و این گونه تظاهر کنند که نگاه اسلامی در تعارض با این حق بشری است. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تدقیق در بینش حضرت امام خمینی (ره)، راجع به حق زنان بر اشتغال در مشارکت سیاسی-اجتماعی پرداخته است. مقاله حاضر به این نتیجه دست یافته است، حضرت امام خمینی (ره)، با اشرافی که بر آموزههای اسلامی داشتند نگاهی دقیق از دامنه مفهومی حق زنان بر اشتغال در مشارکت سیاسی-اجتماعی دادهاند و آن، این که اگرچه آن را منع نداشته و حتی بعضاً مقتضی قلمداد کردهاند لیکن، رسالت و غایت آمال نوع زن را در امور والاتری، از جمله و به ویژه ایفاء نقش فعالانه در تربیت جامعه اسلامی، دانستهاند. در اندیشه حضرت امام خمینی (ره)، زن میتواند صاحب شغل باشد اما این نباید موجب به فراموشی سپردن، انکار یا کماهمیتپنداری وظایف اصلی زن شود . از این رو در بینش بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران، اسلام حضور و فعالیت زن را پایه اساسی فضای خانواده و محیط داخلی خانه میداند و ضمن آن که بر این امر تأکید و پافشاری دارد و نقش و حضور او را در جامعه بیفروغ نمیشمارد، بر نقش روح بخش نخست اصرار میورزد.
تبیین نقش مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی(مطالعه موردی : دهستان های افزر و زاخروئیه شهرستان قیروکارزین فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی نقش زنان روستایی در توسعه بخش کشاورزی شهرستان قیروکارزین و شناسی متغیرهای اثرگذار (عوامل فردی، خانوادگی , اجتماعی) بر میزان مشارکت آنان در فعالیتهای مختلف کشاورزی است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و بر اساس مطالعات پیمایشی و کتابخانه ای، اطلاعات لازم جمع آوری و مورد توصیف و تحلیل آماری قرار گرفته است. با فرمول کوچران 384 زن روستایی فعال در امور مختلف کشاورزی، از روستاهای دهستان های افزر و زاخروئیه بعنوان حجم نمونه انتخاب شدند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای توصیف و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss و آزمون های t تک نمونه ای , tدو گروه مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. با توجه به سوال تحقیق که عوامل موثر بر مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی محدوده مورد مطالعه کدامند؟ و در چه بخش هایی فعالترند ؟ نتایج حاصله حاکی از آن است که زنان در امور زراعی و در مرحله برداشت محصول مشارکت بیشتری دارند و برخی از عوامل چون فردی، خانوادگی و اجتماعی، مانع از مشارکت زنان روستایی در امور کشاورزی شده است. در جهت توانمند سازی بیشتر زنان در فعالیت های کشاورزی، به ایجاد شرکت های تعاونی روستایی مخصوص زنان، فرهنگ سازی و تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به مشارکت زنان در فعالیت های کشاورزی و.... پیشنهاد می شود.