فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
103 - 134
حوزههای تخصصی:
طی سه دهه اخیر، یکی از اثرات فرآیند شهرگرایی شتابان بر ساختار فضایی و جمعیتی کشور، رشد فزاینده تعداد شهرها، از طریق تبدیل مراکز روستایی به شهرهای کوچک و شکل گیری طبقه خامشهر در انتهای هرم شبکه شهری کشور است که این تبدیل بدون ایجاد بسترهای مناسب علاوه بر افزایش هزینه های بخش عمومی سبب افزایش سطح توقع ساکنان این سکونتگاه ها شود. لذا هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر گسترش خامشهرها در سطح استان سمنان است که بیش از 50 درصد شهرهای استان را تشکیل می دهند. برای این منظور از روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای پیمایشی استفاده شد. بدین صورت که با استفاده از آمار و اسناد ابتدا عوامل موثر بر این فرایند شناسایی و سپس برای بررسی آسیب های موجود از تکنیک دلفی فازی استفاده شد. براساس یافته های پژوهش تعداد 7 خامشهر در سطح استان به نام های میامی، بیارجمند، امیریه، کلاته رودبار، کهن آباد، رویان و رضوان شناسایی شدند. که با دسته بندی عوامل ارتقاء در سه دسته طبیعی، سیاسی و برنامه-ریزانه، مشخص شد که مهمترین عامل برای گسترش خامشهرهای استان مولفه سیاسی است، که باعث ایجاد پنج خامشهر شده است و سپس عوامل جمعیتی و برنامه ریزانه هر کدام باعث ایجاد یک شهر شده اند. همچنین با استفاده از مدل تحلیل ساختاری درباره آسیب شناسی در تبدیل روستا به شهر ، مهم ترین آسیب دخالت نمایندگان محلی در ارتقاء نقاط روستایی به شهر شناسایی شد. بنابراین اینگونه نتیجه گیری شد که در اکثر دوره های سرشماری از سال 1335، شهرهای زیر 5000 نفر وجود داشته است اما این موضوع در سه دهه اخیر با توجه به دستکاری زیاد قانون افزایش پیدا کرده است.
سنجش وضعیت مبلمان شهری و تأثیر آن بر رضایت مندی شهروندان؛ (نمونه مطالعاتی: بلوار طاق بستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله پژوهش حاضر، بررسی معضلات کلان شهر کرمانشاه در رابطه با مبحث مبلمان شهری است. عدم وجود نگاه علمی و زیبایی شناسیک در نگاه متولیان امر توسعه و شهروندان پیرامون کیفیت مبلمان شهری موجب افول کیفیت زیستی در عرصه شهری شده است. یکی از محورهای پراهمیت شهری که مقصدی برای گردشگران هم به شمار می رود بلوار طاق بستان است. بدین سان، هدف از پژوهش پیش رو ابتدا بررسی وضعیت مبلمان شهری بلوار طاق بستان کرمانشاه و سپس سنجش تأثیر آن بر رضایت مندی شهروندان از مبلمان است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و نوع آن کاربردی است. همچنین، از مطالعات اسنادی، مشاهده میدانی و ابزار پرسشنامه جهت گردآوری اطلاعات بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش تمام جمعیت یک میلیون نفری شهر کرمانشاه را شامل می شو که در این میان 384 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها ابتدا با آمار توصیفی، فراوانی و درصد متغیرهای مورد مطالعه توصیف می گردد و سپس با آمار استنباطی در قالب آزمون آماری همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی چندگانه به سؤالات پژوهش پاسخ داده می شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میان تمامی شاخص های مبلمان شهری و رضایت مندی شهروندان رابطه معناداری وجود دارد. البته میزان همبستگی هر شاخص مبلمان شهری با رضایت مندی شهروندان متفاوت است. بدین صورتکه، سه شاخص کیفیت فیزیکی- محیطی، تناسب و زیبایی، ایمنی و امنیت به ترتیب با میزان همبستگی901/0، 773/0، 753/ نسبت به شاخص های دیگر همبستگی بیشتری با رضایت مندی شهروندان بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه دارند. بدین ترتیب، در ارتقا و رضایت مندی آن تأثیرگذارترند. از سوی دیگر، شاخص تسهیلات و تجهیزا با میزان566/0 از همبستگی پایین تری نسبت به شاخص های دیگر برخوردار است. علاوه بر این، نتایج آزمون رگرسیون بیانگر آن است که میزان همبستگی میان مبلمان شهری و رضایت مندی شهروندان 692/0 در سطح تقریباً بالایی است. مضاف بر آن، ضریب تعیین نشان دهنده آن است که 1/52 از تغییرات رضایت مندی شهروندان مربوط به مبلمان شهری است.
ارزیابی مدیریت محلی در نواحی روستایی غرب و جنوب غرب استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت روستایی مجموعه ای از اطلاعات و مهارت ها و رکن اساسی سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرای برنامه های توسعه روستایی بوده و از محورهای اساسی در تحلیل مسایل روستایی به شمار می رود. مدیریت محلی با ماهیت مدیریت مرکزی، شکل سازمان یافته، تابع حکومت مرکزی یکی از نمودهای مدیریت روستایی است که به علت قدرت تصمیم گیری قابل ملاحظه از اهمیت بسیاری در نواحی روستایی برخوردار است. هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدیریت محلی در نواحی روستایی غرب و جنوب غرب استان گیلان است. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر بر مبنای روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس هدف از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل مناطق روستایی غرب و جنوب غربی استان گیلان (7 شهرستان) می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل فرمانداران، بخشداران، کارشناسان فرمانداری ها، کارشناسان بخشداری ها، کارشناسان بنیاد مسکن، کارشناسان جهاد کشاورزی، کارشناس امور روستایی استانداری، دهیاران و اعضای شورای اسلامی (156 پاسخگو) و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل رگرسیون استفاده است. ابتدا به کمک تکنیک دلفی سه مولفه آگاهی و نگرش، قوانین و ضوابط و شاخص های محلی (شامل 54 متغیر) انتخاب شده و جهت ارزیابی موضوع از نظر جامعه محلی مورد سنجش قرارگرفته اند. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش شامل سکونتگاه های روستایی در غرب و جنوب غرب استان گیلان می باشد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد روستاهایی که دارای شورا و دهیار هستند بهتر می توانند نقش موثری در کاهش مهاجرت، تثبیت و افزایش جمعیت، فراهم نمودن امکانات و خدمات زیربنایی و خدمات روبنایی داشته باشند و رضایت اهالی روستا به کمک اعتبارات دریافتی را جلب نمایند. دهیار بهتر از هر شورا یا گروه شورای منتخب اداره خواهد شد حتی در روستاهایی که با توجه به بعد جمعیتی امکان داشتن دهیار وجود ندارد اداره مجموعه ای از روستاها را به یک دهیار سپرده شود. همچنین یافته ها نشان می دهد که شاخص های راه دسترسی، امکانات و خدمات رفاهی و انتخاب مدیر مناسب نیز از عوامل موثر بر امور مدیریتی بوده است. نتایج: به کمک تحلیل رگرسیون مشخص شد این سه مولفه بر مدیریت محلی تاثیرگذار بوده است. همچنین با مشاهده حد مثبت بالا و پایین حاصل از آزمون تی تک نمونه می توان ادعا نمود هر سه شاخص در وضعیت مطلوبی قرار دارند و با توجه به آماره T به ترتیب شاخص محلی، آکاهی و نگرش و سپس قوانین و ضوابط بیشترین تا کمترین تاثیر را بر مدیریت محلی در محدوده مورد مطالعه داشته اند.
تبیین اثرات گردشگری در پایداری نواحی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان آستانه اشرفیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رونق گردشگری و پایداری آن در نواحی روستایی از جنبه های مختلف از جمله اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی بسیار حائز اهمیت است. زیرا تعامل سازنده بین جامعه گردشگری و جامعه میزبان از جنبه های مختلف گردشگری می تواند متضمن پایداری این صنعت در روستا باشد و باعث افزایش اشتغال و درآمد، کاهش فقر و مهاجرت و ... شود. هدف: بدین منظور، هدف این پژوهش نیز تعیین اثرات گردشگری در پایداری نواحی روستایی شهرستان آستانه است. روش شناسی: اطلاعات مورد نیاز از طریق مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه اخذ گردید. مقدار پایایی گویه ها برابر با 643/0 و از دو روش تحلیل عاملی و ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین مولفه ها و معنی داری رابطه آنها استفاده شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: این پژوهش در روستاهای گردشگری شهرستان آستانه اشرفیه واقع در استان گیلان انجام شده است. یافته ها و بحث: نتایج نشان داد که 6 مولفه: "کالبدی-اقتصادی-اجتماعی"، "اجتماعی-اقتصادی"، "کالبدی-اقتصادی"، "اجتماعی-زیست محیطی"، "اجتماعی" و "زیست-محیطی" به ترتیب 44/20، 28/20، 71/15، 2/11، 92/10 و 9/8 درصد واریانس و در مجموع 45/87 کل واریانس داده ها را تبیین کرده اند. همچنین رابطه بین بهبود زندگی روستائیان در اثر رونق گردشگری با افزایش تعامل اجتماعی (**78/)0، اشتغال با افزایش تعامل اجتماعی، افزایش درآمد و خریداری تولیدات کشاورزی (*62/0، *7/0 و **85/0)، اشتغال غیرمستقیم با اشتغال در روستا (*67/0)، افزایش قیمت زمین و مسکن با اشتغال و اشتغال غیرمستقیم (*58/0 و *61/0)، تغییر کاربری اراضی با افزایش اشتغال و افزایش قیمت زمین و مسکن (*59/0 و *67/0)، تغییر کاربری (ویلاسازی) با کاهش جرائم، افزایش قیمت زمین و مسکن و تغییر کاربری زمین ها (*61/0-، *62/0 و *71/0)، کمیت معابر با اشتغال غیرمستقیم و تغییر کاربری زمین ها (**71/0-، *58/0-) و کیفیت معابر با اشتغال غیرمستقیم (*67/0-) در سطح معنی داری و اثبات شد. نتیجه گیری: بنابراین با افزایش اثرات مثبت گردشگری و کاهش اثرات زیست محیطی آن می توان به پایداری نواحی روستایی این شهرستان کمک کرد.
بررسی چالش ها و راهبردهای توسعه پایدار اجتماعات محلی عشایر شمال خراسان (مطالعه موردی: شهرستان شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به مشکلات اقتصادی موجود در کشور به دلیل تحریم ظالمانه نظام سلطه و لزوم تقویت بخش تولیدی مبتنی بر ظرفیت های درونی اقتصاد ملی، شناسایی ظرفیت ها و رفع موانع تولید در زمینه های مختلف از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این میان، جامعه عشایری کشور علی رغم پیشینه درخشان در امر تولید و نقش آفرینی آنان در اقتصاد ملی، هم اکنون حضور پررنگی در تولید ملی ندارند.
هدف پژوهش: هدف تحقیق حاضر بررسی چالش ها و راهبردهای توسعه پایدار اجتماعات محلی عشایر شمال خراسان بویژه در شهرستان شیروان می باشد.
روش شناسی تحقیق: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از حیث روش تحقیق توصیفی - تحلیلی می باشد. پایایی ابزار تحقیق با استفاده از ضریب آلفای کرون باخ برابر با 74/0 بدست آمده است. جامعه آماری تحقیق حاضر سرپرستان خانوار جامعه عشایری شهرستان شیروان می باشند که در مجموع 12500 نفر جمعیت دارند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که تعداد 320 خانوار به عنوان جامعه نمونه با روش نمونه گیری نصادفی ساده، در بین 2000 نفر از عشایر نیمه کوچرو که ساکنان موقتی شش روستا هستند انتخاب شدند. سپس با استفاده از همبستگی اسپیرمن، تحلیل واریانس و فریدمن، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو مکانی پژوهش عشایر شهرستان شیروان می باشد.
یافته ها و بحث: نتایج تحلیل همبستگی نشان می دهد که بین افزایش سطح آگاهی و دانش جامعه عشایری از طریق برنامه های آموزشی مستقیم و رسانه ای با اصلاح نژاد دام و مدیریت تولیدات دامی و گسترش صنایع تبدیلی و همچنین جذب سرمایه گزاران جهت فراوری محصولات لبنی رابطه معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل واریانس یکطرفه نیز نشان می دهد که تفاوت معنادار در سطح اطمینان 95 درصد بین گروه های مختلف تحصیلی وجود دارد و به طور کلی جامعه عشایری از سطح تحصیلات بالایی برخوردار نیستند. همچنین چالش های متعددی در زمینه اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی در بین جامعه عشایری وجود دارد که با استفاده از آزمون فریدمن رتبه بندی شدند و تفاوت معنادار و 99 درصدی را نشان می دهند.
نتایج: برای حل چالش های مطرح شده راهبردهای تجهیز و توسعه و ساماندهی ایل راه ها و گذرگاه ها، ارایه خدمات سوخت رسانی به عشایر کوچنده و افزایش سطح پوشش خدمات بیمه ای جامعه عشایری به ترتیب به عنوان سه راهبرد مهم و کلیدی مطرح شده اند.
مدل سازی دینامیکی ویژگی های مکانی- زمانی گرد و غبار در جنوب و جنوب شرق ایران با مدل REGCM4(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۳۷-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
گرد و غبار یکی از مخاطرات جوی است که در نواحی خشک و نیمه خشک دارای پیامدهای اقلیمی و زیست محیطی نامطلوبی می باشد. هدف تحقیق حاضر مدلسازی دینامیکی ویژگی های مکانی- زمانی گرد و غبار در جنوب و جنوب شرق ایران با مدل REG-CM4 با استفاده از داده های ماهانه گرد و غباری و داده های مدل RegCM4 می باشد. بدین منظور، توزیع مکانی گرد و غبار به روش IDW به همراه نمودارهای گرد و غبار ترسیم شدند. مدل RegCM4 با در نظرگیری سیستم تصویر لامبرت با قدرت تفکیک افقی 40 کیلومتر با مدل جفت شده شیمی اجرا شد. توزیع مکانی گرد و غبار ماهانه و سالانه بالاترین مقادیر فراوانی گرد و غبار را برای شهرهای زابل، بندرعباس، زاهدان و جاسک نسبت به ایستگاه های سیرجان، کهنوج و لار نشان می دهد. علاوه بر این، بیشترین وقوع فراوانی گرد و غبار در استان های سیستان و بلوچستان (%48)، هرمزگان (%27) و فارس با 16 درصد و کمترین فراوانی آن برای استان کرمان (%9) نشان داده شده است. به طور کلی، فصول تابستان (در ایستگاه سیستان) و زمستان (ایستگاه کرمان) به ترتیب بیشینه و کمینه رخداد گرد و غبار را دارند. بررسی زمانی نیز بیشترین میزان گرد و غبار را برای ماه های گرم سال و کمترین را برای ماه های سرد سال به همراه دارد. ماه جولای در ایستگاه زابل و ماه های نوامبر و دسامبر در ایستگاه سیرجان به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی گرد و غبار را دارند. همچنین، مدل اقلیمی RegCM4 برای متغیرهای مختلف نیز بیشینه گرد و غبار را بر روی جنوب شرق، جنوب و سواحل جنوب به خوبی نشان داده است.
ارزیابی نقش مدیریت شهری با رویکرد برنامه ریزی راهبردی (مطالعه موردی: مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۸۷-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مسائل و مشکلات مدیریت شهری مرند و ارائه راهکارهای لازم برای بهبود وضعیت آن می پردازد. مسئله اصلی پژوهش در پی جواب به این پرسش است که از نظر مردم و کارشناسان علل مشکلات مدیریت شهری مرند چیست و با چه نقشه راهی می توان چشم انداز مناسب برای مدیریت شهری تعریف و به آن دست یافت. این مقاله از نظر هدف کاربردی و از منظر روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است و از مدل چشم انداز سازی اجتماعی Oregan استفاده شده است. مدل Oregan مدلی است برای طرح ریزی فرآیند چشم انداز سازی راهبردی در جوامع محلی. از جمله مهمترین مزیت های این مدل منطبق سازی در شرایط و محیط متفاوت است. مدل Oregan از چهار گام تشکیل می شود که هر یک از گام ها براساس یک پرسش ساده بنا شده است: اکنون کجا هستیم؟ به کجا می رویم؟ کجا می خواهیم باشیم؟ چگونه آنجا برسیم؟ سپس در فواصل زمانی مختلف می توان پایشی از وضعیت اجرا، احصاء و نواقص لازم را از بین برد. در این پژوهش بعد از تحلیل وضع موجود، با استفاده از برنامه ریزی مشارکتی و ارائه پرسشنامه و دریافت نظر شهروندان و کارشناسان و تحلیل این نظرات از طریق آزمون های فریدمن و t-test یک نمونه مستقل، چشم اندازهای مختلف برای شهر تعریف شده و پیامد آن راهبردهای لازم ارائه شده است. نتایج به دست آمده، نشان می دهد به منظور رسیدن به چشم انداز مطلوب شهر باید بر روی سه اصل مدیریت مناسب شهری، پرداختن به نظر شهروندان و مشارکت اجتماعی و همچنین توسعه و عمران شهری استوار شد.
تحلیلی بر نقش عوامل طبیعی اثرگذار در توسعه آینده شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه رشد جمعیت و گسترش فیزیکی در شهرهای ایران به خصوص شهر اهواز روندی رو به افزایش دارد. الگوی گسترش شهری در شهر اهواز نیز به تبع جریان سریع شهرنشینی در ایران در چندین سال گذشته تحت تأثیر روند شهرنشینی، گسترش جمعیت و افزایش مهاجرت به سمت و سویی جدید رفته به گونه ای که طرح جامع نتوانسته است الگویی مناسب برای گسترش این شهر ارائه دهد. بنابراین یکی از مهم ترین مسائلی که در برابر توسعه این شهر قرار دارد، مکان توسعه آتی آن است و در این راستا پارامترهای طبیعی از عوامل اصلی و تعیین کننده جهات توسعه ی فیزیکی شهر اهواز محسوب می شوند. هدف: هدف این پژوهش، تحلیل نقش عوامل طبیعی اثرگذار در توسعه آینده شهر اهواز و ارائه مکان مناسب با توجه به این عوامل جهت توسعه آتی این شهر است.. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نظ ر ه دف ک اربردی و از لحاظ روش شناسی، توصیفی- تحلیلی است. قلمرو پژوهش حاضر نیز شهر اهواز است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از نرم افزار GIS به بررسی وضعیت توسعه کالبدی شهر اهواز پرداخته شده، سپس جهات گسترش شهر از دید عوامل ژئومورفولوژیکی و طبیعی در محیط ARC GIS با استفاده FUZZY OVERLAY و عملگر GAMMA مورد بررسی قرار گرفته است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر اهواز می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در برنامه ریزی برای توسعه شهر اهواز قابلیت و مخاطرات طبیعی نادیده گرفته شده اند و توسعه فیزیکی این شهر بدون توجه به محدودیت های ژئومورفولوژی به وقوع پیوسته است. نتایج: بر اساس نقشه نهایی وضعیت مناطق مستعد توسعه از لحاظ ژئوموفولوژیکی، بخش قابل توجهی از قسمت شمالی شهر اهواز در وضعیت نامناسب، در غرب وضعیت بیشتر نامناسب، در شرق وضعیت متوسط و در جنوب نیز وضعیت مناسب را نشان می دهد. بنابراین مناطق جنوبی شهر اهواز برای توسعه آتی این شهر مناسب تر است.
بازشناسی عوامل موثر بر مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی از آنجاست که نمایانگر نگاه برنامه ریزان و شهرسازان به حیات مطلوب شهری و تقابل این شیوه زندگی با شیوه زندگی در برخی بافت ها و نواحی شهر است. در واقع بازآفرینی به معنای بازگرداندن حیات اجتماعی، اقتصادی و محیطی به یک منطقه است. این حرکت مکان ها را دگرگون می کند، تصویر اجتماعی از خودش را تقویت می کند و مکان های زنده و جذاب که سرمایه گذاری درونی پایدار را تشویق می کنند، خلق می کند. هدف: در این راستا تحقیق حاضر با هدف بازشناسی عوامل موثر بر مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی در شهر کرمان انجام شده است. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر با توجه به اهداف تحقیق و مؤلفه های مورد بررسی، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان و متخصصین در حوزه شهری بر اساس نمونه گیری گلوله برفی است که 40 عامل یا محرک با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش چهار سکونتگاه غیررسمی شهرک پدر، شهرک صیاد شیرازی، شهرک صنعتی، شهرک فیروزآباد یا پشت بند مملکت شهر کرمان است. یافته ها: یافته ها از نظر تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی عوامل در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی عوامل حاکی از تمرکز در خوشه تاثیرپذیر و مستقل است. از میان 40 نیروی پیش برنده، عوامل تسهیلگری میان نهادی در بازآفرینی بافت اسکان غیررسمی، اطلاع رسانی و آکاهی بخشی نهادی ، مشارکت ساکنان در نهادسازی بازآفرینی بافت های سکونتگاه غیررسمی، همبستگی جمعی ساکنان، میزان مشارکت بین نهادی و همپوشانی قوانین و مقررات بیشترین میزان تاثیرگذاری مستقیم را داشتند. این نیروها از نظر عملکرد سیستمی پیشران ورودی و باثبات است که نقش اثرگذاری بالا و اثرپذیری اندک دارد. نتایج: در نتیجه، وضعیت کلان سیستم و تغییرات آن را کنترل می کند و مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی شهر کرمان بیشتر به عملکرد آن ها وابسته است.
ارزیابی و تحلیل فضایی مؤلفه های مؤثر بر شهر شاد (مطالعیه موردی: کلان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در راستای تحقق حقوق شهروندی و توسعیه پایدار فضاهای شهری، طی سالیان اخیر نظریه پردازان و برنامه ریزان شهری و منطقه ای مفاهیم متعددی را مطرح کرده اند. شهر سالم، شهر دوستدار کودک، شهر سبز، شهر الکترونیک، شهر شاد و... از این مفاهیم کلیدی هستند. در این میان شهر شاد با دربرگرفتن شاخص ها و متغیرهای متعددی، اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد، به گونه ای که متضمن سلامت روحی و جسمی شهروندان است. پژوهش حاضر ماهیتی توسعه ای-کاربردی و روشی توصیفی-تحلیلی دارد و با هدف ارزیابی مؤلفه های مؤثر بر شاخص های شهر شاد کلان شهر اصفهان انجام شده است. داده های مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی در سطح خانوار جمع آوری، و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران معادل 315 خانوار برآورد شد. با بهره گیری از روش های کمی و آماری ازجمله رگرسیون چندگانه در محیط نرم افزار SPSS، معادلات ساختاری در محیط نرم افزار LISREL و تحلیل چندمتغیریه فازی در محیط GIS، به بررسی میزان شاخص های شهر شاد و اولویت بندی مؤلفه های مؤثر در منطقیه مورد نظر پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد که در کلان شهر اصفهان، شاخص های شهر شاد متوسط رو به بالاست؛ از لحاظ برخورداری از شاخص های شهر شاد هم به ترتیب اولویت، شاخص های کالبدی، اجتماعی و اقتصادی با 511/0، 287/0 و 266/0 درصد بیشترین نقش را در شاخص های شهر شاد کلان شهر اصفهان دارند که نشانگر مهم بودن بعد کالبدی نسبت به بقییه ابعاد است. همچنین درخصوص شاخص های شهر شاد در کلان شهر اصفهان بیشترین مساحت مربوط به طبقیه متوسط زیاد و بسیار زیاد با مقدار 394 کیلومتر مربع است.
تحلیل تطبیقی شاخص های کیفیت زندگی بر پایه عدالت اجتماعی شهری مطالعه موردی محلات زیتون کارمندی و کوی یوسفی (فاطمیه) شهر اهواز
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در قرون اخیر رشد شتابان شهرنشینی در کشورهای درحال توسعه همراه با رویکردی عینی به توسعه، بر نابسامانی های عینی و ذهنی شهرهای جهان سوم افزوده است.پژوهش حاضر با هدف تحلیل تطبیقی شاخص های کیفیت زندگی بر پایه عدالت اجتماعی شهری مطالعه موردی محلات زیتون کارمندی و کوی یوسفی(فاطمیه) شهر اهواز،انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش بنا به ماهیت موضوع و اهدافی که برای آن پیش بینی شده، از نوع توصیفی تحلیلی و در زمره تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری49719نفر ساکن در محلات زیتون کارمندیو کوی فاطمیه در سال 1395می باشد. نمونه گیری تصادفی به طوری که حجم نمونه از هر دو محله برداشت شده است. به منظور انتخاب حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که بر طبق آن حجم نمونه380 نفر بدست آمد. برای تحلیل از آزمونT و همبستگی پیرسون استفاده شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهددر محله کوی فاطمیه میانگین شاخص کالبدی- فیزیکی 2.63 و برای زیتون کارمندی 3.78 ،در بعد اقتصادی میانگین محله کوی فاطمیه 3.68 و زیتون کارمندی 3.79 ،است. نتایج حاکی از آن است که توجهات عمده در نحوه ی پخش منابع توسعه، و در نظر گرفتن عدالت در بهره مندی، و عدم توجه و سرمایه گذاری در یک مکان خاص که این موضوع این امر را نشان می دهد که همه ی این شاخص های در صورت توجه درست به آنها می تواند در روند توسعه ی پایدار محلات مورد مطالعه و کلاَ توسعه پایداری شهر تأثیرگذار باشد.
قابلیت های نظامی مناطق مرزی بر مبنای پارامترهای محیطی، مطالعه موردی: شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۲۹
139 - 148
حوزههای تخصصی:
وضعیت ژئومورفولوژیکی نوار مرزی، نقش مهمی در تأمین امنیت مرزها و در نتیجه امنیت کشور دارد. بر این اساس، توجه به وضعیت ژئومورفولوژی مرزها در اهداف نظامی ضروری است. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به شناسایی مناطق آسیب پذیر شهرستان مریوان در برابر نفوذ دشمن و همچنین مناطق مستعد این شهرستان برای احداث پایگاه های نظامی و مراکز دید بانی پرداخته است. در این پژوهش از اطلاعات کتابخانه ای، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM و لایه های رقومی اطلاعاتی به عنوان داده های پژوهش استفاده شده است. مهم ترین ابزارهای پژوهش ArcGIS 10.3 (به منظور تهیه نقشه های مورد نیاز) وExpert Choice 11 (به منظور اجرای مدل AHP) بوده و همچنین از مدل تلفیقی منطق فازی و AHP استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصله، بخش های غربی و جنوب غربی شهرستان مریوان به دلیل دور بودن از پایگاه های نظامی و نقاط شهری و نزدیکی به پادگانه های رودخانه، توان آسیب پذیری بیش تری در برابر نفوذ دشمن دارند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد بخش هایی از محدوده شهرستان مریوان که عمدتاً منطبق بر مناطق مرکزی شهرستان هستند، توان بالایی برای احداث پایگاه های نظامی و مراکز دید بانی دارند. این مناطق به دلیل ارتفاع زیاد، شیب کم، جهات غربی، داشتن میدان دید وسیع، نزدیکی به جاده های اصلی و دور بودن از پایگاه های نظامی، توان بالایی در راستای اهداف مورد نظر دارند. مجموع نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که در مکا ن یابی پایگاه های نظامی موجود در شهرستان مریوان، به عوامل ژئومورفولوژیکی توجه زیادی نشده و ضروری است تا برای ایجاد امنیت در این منطقه، پایگاه های نظامی و مراکز دید بانی جدیدی متناسب با توان ژئومورفولوژیکی منطقه احداث شوند.
تحلیل ساختاری مؤلفه های مؤثر بر پایداری اجتماعی- اقتصادی مناطق روستایی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، با توجه به جایگاه و نقش جامعه ی روستایی در توسعه ی متوازن کشور و همچنین با عنایت به مسائل و مشکلاتی که این جامعه با آن مواجه است، توجه به پایداری روستایی امری ضروری به نظر می رسد. مقوله ی پایداری اقتصادی- اجتماعی یکی از مباحث مهم در ارتباط با مناطق روستایی است. این دو بعد از پایداری، به علت توجه بیشتر به مؤلفه های پایداری محیطی، تا حد زیادی در سایه و سیطره ی آن قرار گرفته و کمتر به طور مستقل بررسی شده اند. لذا هدف از انجام این تحقیق، تحلیل ساختاری مؤلفه های مؤثر بر پایداری اقتصادی- اجتماعی مناطق روستایی استان ایلام می باشد که با استفاده از آنالیز فضایی در سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت نمونه گیری، از بین 378 روستای بالای 20 خانوار ، 37 روستا به عنوان نمونه انتخاب و 250 پرسشنامه توسط روستاییان تکمیل شده است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی است و جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. همچنین تحلیل داده ها با آزمون T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS و رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS انجام شده است. نتایج آزمون tتک نمونه ای نشان می دهد که مؤلفه ی مشارکت اجتماعی با میانگین 1646/3، بالاتر از حد میانگین 3 بوده و سایر مؤلفه های تحقیق، در حد میانگین یا پایین تر هستند. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان می دهد، مقادیر تی بدست آمده برای تمام مسیرها بزرگتر از 96/1 است، بنابراین رابطه بین سازه های سطوح بالاتر با سازه های سطوح پایین تر معنادار است. همچنین نتایج کلی نشان می دهد پایداری اجتماعی نسبت به پایداری اقتصادی در ایجاد پایداری کلی نقش مهم-تری دارد.
بررسی بافت با ارزش روستایی با توجه به نشانگرهای فرهنگی و اجتماعی جامعه محلی (مطالعه موردی: روستای زنوزق تبریز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
470 - 485
حوزههای تخصصی:
طی سالیان متعدد برخی اقدامات دولتی توسط نهاد های کشوری صورت گرفت که کمک شایانی در افزایش رغبت روستاییان برای سکونت در روستا صورت گرفته است. این اقدامات در قالب طرح هادی و تسهیلات دولتی انجام گردید اما برخلاف اقدامات صورت گرفته طرح پیشنهادی و اجرایی موفق آمیز نبوده است. با توجه به مطالعات صورت گرفته استدلال براین است که برنامه پیشنهادی توجه به نشانگرهای اجتماعی و فرهنگی منطقه ای را دست کم گرفته است، به طوریکه سبب تمایز آن با سایر مناطق گردیده است. بدین منظور به دنبال بررسی های مربوط به فرهنگ و علایق و اعتقادات پرداخته شد. روش انجام این پژوهش به صورت کیفی و میدانی-مصاحبه عمیق می باشد که با حضور در منطقه موردنظر و مشاهده و مصاحبه رو دررو با افراد انجام گردید. در مرحله اول به مطالعات میدانی پرداخته شد و بدنبال آن داده های غیرکالبدی از بین گویه ها شناسایی و حذف گردیده و مرتب سازی گشت. درمرحله بعدی مولفه های کالبدی به دسته های مجزا تقسیم بندی شدند و راهبردهای پیشنهادی ارائه گردید. نتایج حاصل نشان می دهد طرح های ارائه شده برای بافت های با ارزش روستایی به دلیل عدم توجه طراحان به نیاز های مدرن جامعه و توجه به نیازهای گذشته و قدیمی روستاییان دچار مشکلاتی گردیده است. به دنبال آن روش های بومی ساخت و ساز پررنگ شده است و تاکید این طرح ها بر استفاده از معماری بومی و مصالح بومی می باشد که چندان مورد توجه بومیان منطقه قرار نگرفته است. در روستایی زنوزق علی رغم اجرای طرح بهسازی بافت با ارزش روستایی این طرح با شکست مواجه شد بنابراین با بررسی نشانگرهای اجتماعی و فرهنگی بدنبال افزایش کیفیت و رضایتمندی ساکنین و مردم بومی پرداخته شد و راهبردهای مناسب و کاربردی تری برای حفظ نشانگرهای اجتماعی و فرهنگی ارائه گردید تا با این امر به حفظ میراث گذشتگان، حفظ بافت بومی روستا و رضایتمندی ساکنین جامعه بومی پرداخته شده است.
شبیه سازی و پیش بینی دمای حد بیش تر و امواج گرمایی شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شبیه سازی و پیش بینی دمای حد بیش تر و امواج گرمایی شهر ارومیه طی سال های 2050-2020 به منظور پیش آگاهی و کاهش آثار منفی ناشی از افزایش ناگهانی دما در این شهر است که با استفاده از نرم افزار SDSM و مدل CanESM2 شبیه سازی و تحت مناسب ترین سناریوی RCP برای 31 سال آتی پیش بینی گردید. بدین منظور ، داده های حد بیش تر دمای روزانه ایستگاه ارومیه از سال 2005-1961 به عنوان نماینده سایر ایستگاه های استان آذربایجان غربی از سازمان هواشناسی کشور دریافت و پیش بینی انجام شد. نوآوری پژوهش حاضر، استفاده از کم خطاترین سناریوی RCP برای پیش بینی دقیق تر می باشد. طبق نتایج حاصل، سناریوی 5/8RCP به عنوان کم خطاترین سناریو جهت پیش بینی انتخاب شد و یافته ها نشان دادند که میانگین حد بیش تر دما در ایستگاه ارومیه از اواخر زمستان تا اواخر بهار نسبت به دوره پایه کاهش و در اواسط تابستان افزایش جزئی خواهد داشت. در مجموع طی سال های 2050-2020 شاهد روند افزایشی محسوس حد بیش تر دمای شهر ارومیه خواهیم بود. براساس نتایج اعمال شاخص بالدی، امواج گرمایی این شهر کوتاه مدت و حد بیش تر چهار روزه خواهد بود. بیش ترین فراوانی امواج گرمایی مربوط به امواج یک روزه بود که روند افزایشی جزئی داشت ولی امواج گرمایی دو، سه و چهار روزه روند کاهشی نشان دادند. در مجموع، احتمال رخداد امواج گرمایی کوتاه مدت، بیش تر از امواج گرمایی بلندمدت است. همچنین از آنجا که امواج گرمایی شناسایی شده اغلب در پاییز و زمستان بیش ترین فراوانی را نشان دادند، لذا احتمال وقوع این مخاطره در فصول سرد بیش تر از فصول گرم است.
تحلیل الگوی نامناسب تقسیمات کشوری بر تخریب اکوسیستم های طبیعی (مطالعه موردی: حوضه آبریز بختگان و طشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی مدیریت و سازماندهی سیاسی فضا در قالب تقسیمات کشوری نقش مهمی در مدیریت قلمروهای طبیعی و پیوندهای اکوسیستمی آنها دارد. تطبیق نداشتن مرزبندی های سیاسی–اداری با عوارض طبیعی منطقه ها به ویژه مرزها و محدوده های حوضه های آبریز یکی از عوامل مهم تهدید پیوندهای اکوسیستمی منطقه هاست. با توجه به این امر در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی–تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تأثیرات چگونگی سازماندهی سیاسی فضا در قالب تقسیمات کشوری و تغییرات آن بر اکوسیستم حوضه آبریز دریاچه بختگان و طشک به عنوان دومین دریاچه بزرگ کشور بررسی شده است. نتایج نشان داد که تغییرات مکرر و غیر اصولی تقسیمات کشوری در قالب ایجاد واحدها و شهرستان های جدید به ویژه در منطقه های بالادستی حوضه باعث افزایش تعداد قلمروهای سیاسی–اداری، حاکم شدن رویکرد توسعه بخشی در سطح حوضه، افزایش بازیگران محلی، عبور جریان های آبی از قلمروهای سیاسی-اداری متعدّد، گسترش تنش های هیدروپلیتیکی، امکان پذیر نبودن مدیریت یکپارچه حوضه، از بین رفتن همگنی های طبیعی و تطبیق نداشتن مرزهای طبیعی حوضه با مرزهای سیاسی-اداری شده که چنین شرایطی در گسترش بهره برداری از منابع آبی در سطح قلمروهای بالادستی حوضه بدون توجه به پیوندهای زیست محیطی و اکوسیستمی آن با دریاچه مطالعه شده و در نتیجه خشک شدن آن مؤثر بوده است.
اقلیم شناسی کم فشار سودان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران کشوری کم بارش همراه با ریزش های جوی با شدت بالا است که سیستم های سینوپتیکی مختلف بر روی آن تأثیرگذارند، از مهم ترین این سیستم ها کم فشار سودانی است، لذا شناخت کم فشارهای منطقه سودان از اهمیت خاصی برخوردار است، هدف از این مطالعه جمع آوری یک شناخت کامل و جامع از مجموعه مطالعات انجام شده در رابطه با این کم فشار، ساختار و شکل گیری و تأثیرات آن بر اقلیم مناطق اطراف است. مطالعه حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای و جستجو در منابع معتبر علمی و پژوهشی در رابطه با تحقیقات انجام شده در مورد کم فشار سودان انجام گرفته است و هیچ گونه داده پردازی در آن انجام نشده است، به این گونه است که تغییرات زمانی و مکانی کم فشار سودان را طی چند سال و اثر آن بر اقلیم مناطق اطراف به ویژه ایران را موردبررسی و تحلیل قرار داده است. به طور کل نتایج این تحقیق را می توان به چند دسته تقسیم کرد که شامل مطالعات در رابطه با شناخت و مطالعه کم فشار سودان، ساختار و شکل گیری آن در طول زمان، الگوهای فشار مؤثر بر آن در سطوح مختلف اتمسفر و اثرات آن بر اقلیم مناطق اطراف به ویژه ایران موردبررسی قرارگرفته است، در ادامه تأثیر این کم فشار بر بارش های فصلی و بهاری ایران، بارش برف و تگرگ، سیل، طوفان های تندری و همچنین تأثیر الگوهای پیوند از دور بر این سامانه کم فشار نیز مطالعه شده است و در آخر تحلیل این یافته ها موردبررسی قرارگرفته است. می توان نتیجه گرفت که سامانه کم فشار سودانی یک ناوه معکوس در منطقه شمال شرق افریقا و جنوب غرب خاورمیانه می باشد که عامل تقویت و جابجایی آن در ترازهای بالایی ناوه مدیترانه و رودباد جنب حاره است و در سطح زیرین تزریق رطوبت از دریای عرب و عمان از طریق پرفشار عربستان به داخل آن است که عامل ناپایداری شدید بر روی ایران و یک عامل اصلی ایجاد بارش های سنگین در مناطق مختلف کشور می باشد.
ارزیابی اثرات تنوع فعالیت های اقتصادی بر تاب آوری جوامع روستایی در برابر تغییرات اقلیمی (منطقه مورد مطالعه: روستاهای هدف گردشگری شهرستان سامان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع تغییرات اقلیمی دو دهه اخیر در ایران، نشان دهنده آن است که سکونتگاه های انسانی به شکل فزاینده ای آسیب پذیر شده انده اند؛ بنابراین، امروزه تلاقی موضوع تغییرات اقلیمی با مسائل توسعه روستایی، توجه محافل علمی را به سوی رهیافت تاب آوری با نگاهی جامع تر در مقایسه با رویکردهای پیشین جلب کرده است. تنوع فعالیت های اقتصادی به عنوان استراتژی کلیدی برای تقویت تاب آوری و انطباق با تغییرات اقلیمی شناخته شده است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثرهای تنوع فعالیت های اقتصادی بر تاب آوری جوامع روستایی در برابر تغییرات اقلیمی انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از رویکرد کمی است. جامعه آماری شامل 4519 خانوار روستایی در 11روستای شهرستان سامان است و به کمک فرمول کوکران 354 خانوار به عنوان نمونه تعیین شده است. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، از معادله های ساختاری (تحلیل عاملی تأییدی) با استفاده از نرم افزار Amos و همچنین T تک نمونه و کروسکال والیس با بهره گیری از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج به دست آمده از وضعیت تنوع فعالیت های اقتصادی نشان داد که میزان تنوع فعالیت های اقتصادی در روستاهای منطقه سامان در سطح بسیار پایینی است. ازمنظر ابعاد تاب آوری، بعد کالبدی بیشترین مقدار و ابعاد اقتصادی، فردی، اجتماعی، نهادی و اکولوژیکی از کمترین مقدار تاب آوری برخوردار بوده است. استنتاج حاصل از سنجش میزان مطلوبیت تاب آوری در همه ابعاد نشان می دهد که بین حد تاب آوری ایده آل و مقدار محاسبه شده تفاوت معناداری است. همچنین با توجه به اینکه در روستاهای مورد پژوهش تنوع فعالیت های اقتصادی در سطح مطلوبی نیست، این مسئله موجب کاهش تاب آوری در ابعاد مختلف شده است.
واکاوی مؤلفه های امنیت غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
29 - 52
حوزههای تخصصی:
تأمین بیش از دوسوم مواد غذایی بر عهده جوامع روستایی است که نقش پراهمیتی را در تأمین امنیت غذایی ایفا می کنند. شواهد نشان می دهد که وضعیت تأمین کنندگان امنیت غذایی در مقایسه با جوامع شهری در وضعیت نامساعدی قرار دارد. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر، واکاوی رکن های امنیت غذایی در بین خانوارهای روستایی شهرستان شیراز است. جامعه آماری تحقیق شامل 384 خانوار روستایی شهرستان شیراز در سال 1398 است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. روایی صوری پرسش نامه توسط اساتید دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز مورد تأیید قرار گرفت. به منظور سنجش پایایی پرسش نامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ برای هر سه متغیر امنیت غذایی، سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی به ترتیب 0/68، 0/72 و 0/79 به دست آمد. نتایج نشان داد 24/7 درصد از خانوارهای مورد مطالعه در شرایط بسیار امن غذایی، 21/9 درصد در شرایط امن غذایی، 30/5 درصد در شرایط متوسط، 13/5 درصد در شرایط ناامن غذایی و 9/4 درصد در شرایط بسیار ناامن غذایی قرار دارند. بر اساس یافته های پژوهش، چهار مؤلفه برای امنیت غذایی به ترتیب شامل موجود بودن، بهره مندی، دسترسی و پایداری است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد بین میزان تحصیلات، تعداد اعضای خانوار، میزان زمین و تعداد دوره های آموزشی گذرانده در یک سال گذشته با امنیت غذایی رابطه معناداری وجود دارد. این موضوع می تواند به سیاست گذاران و سایر نهاد های ذی ربط در جهت بهبود وضعیت امنیت غذایی در جوامع روستایی کمک کند.
حکومت سازی طالبان در افغانستان؛ چالش های ژئوپلیتیکی فرا ملی و راهکارهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
98 - 133
حوزههای تخصصی:
حکومت برای نظم بشر یک اصل و حکومت سازی برای کشورها مهم ترین بخش برای بقای کشورهاست. کشورهایی که پیش تر به آسایش اجتماعی و قدرت ملی رسیده اند، قبل تر از همه در امر حکومت سازی موفق شده اند. ساختن یک حکومت کارآ و مردمی آن هم در کشوری مثل افغانستان (موقعیت حائل)، قطعاً با چالش های فراوان ژئوپلیتیکی در مقیاس های فروملی و فراملی روبه رویند. چالش های ژئوپلیتیکی در مقیاس فراملی در کشوری مثل افغانستان از تأثیرگذارترین مؤلفه ها در امر حکومت سازی است. تحقیق حاضر در تلاش است تا ضمن درک موانع و چالش های ژئوپلیتیکی طالبان در مقیاس فراملی برای ساخت یک حکومت مردمی و کارآ در افغانستان، به بررسی راهکارهای عملیاتی عبور از این چالش ها نیز بپردازد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی است. همچنین شیوه ی جمع آوری اطلاعات به صورت هم پیمایشی(مصاحبه و پرسشنامه ای) و هم به شیوه ی کتابخانه ای صورت گرفته است. پس از گردآوری داده ها، به کمک روش کیو و استفاده از نرم افزارSpss اقدام به تحلیل گفتمان و الگوهای نظری نخبگان سیاسی راجع به مساله موردنظر پرداخته شد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که اشتراکات سرزمینی-تمدنی با کشورهای همسایه، راهبردهای متضاد و مداخلات کشورهای همسایه، منطقه و قدرت های بزرگ در افغانستان و موقعیت ژئوپلیتیکی حائل افغانستان از مهم ترین چالش های حکومت سازی در افغانستان به حساب می آیند. همچنین ایجاد روحیه همکاری و حتی مشارکت با کشورهای جهان برای مبارزه با گسترش تروریسم جهانی، تعامل با نهادهای بین المللی حقوق بشری، سیاسی و اقتصادی و اتخاذ سیاست بی طرف فعال در سطح سیاست بین المللی به عنوان راهکارهای مهم گذار از این چالش ها شناسایی شده است.