فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه، سواحل دریای یکی از موثرترین و مهمترین ابزارهای توسعه و رشد ترانزیت، حمل و نقل و تجارت خارجی هستند. سواحل مکران در جنوب شرق ایران دارای موقعیت بسیار مناسب جهت تحقق اهداف فوق برای کشور می باشند. برای رسیدن به این هدف، مدیریت اثربخش منابع مالی و تسهیلات به منظور انجام انواع مختلف پروژه ها، نقش اساسی ایفا می کند. بر این اساس هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی راهکارهای مدیریت اثربخش تسهیلات بانکی در راستای توسعه سواحل مکران می باشد. تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی پیمایشی می باشد. به منظور شناسایی راهکارها، با بررسی ادبیات نظری و پیشینه تحقیق و انجام مصاحبه های مقدماتی با تعدادی از متخصصین امور مالی و کارشناسان بانکی، سه دسته راهکارهای نظارتی، مشارکتی و درون سازمانی شناسایی و به منظور مقایسه راهکارها، با روش تحلیل سلسله مراتبی پرسشنامه ای طراحی و در اختیار بیست نفر از نمونه آماری شامل متخصصین بانکی و سرمایه گذاران قرار داده شد. راهکارها بر اساس سه معیار پذیرش، قابلیت اجرا و فراگیری به صورت زوجی با هم مقایسه شده اند. یافته ها نشان دهنده آن است که از نظر مشارکت کنندگان در تحقیق حاضر به ترتیب راهکارهای مشارکتی با وزن0/610، راهکارهای درون سازمانی با وزن0/285 و راهکارهای نظارتی با مقدار وزن 0/106 به ترتیب، راهکارهای مدیریت اثربخش تسهیلات بانکی در راستای توسعه سواحل مکران انتخاب شده اند.
ظرفیت سنجی و بازشناسایی مقصدهای گردشگری استان زنجان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
84 - 105
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، صنعت گردشگری به سریع ترین صنعت در حال رشد تبدیل شده است و یکی از ارکان مهم فعالیت های اقتصادی جهان است، که این امر در تمام کشورهای جهان بسیار شناخته شده است. همچنین گردشگری، توسعه مقاصد کشور را تضمین می کند، اشتغال شهروندان و ساکنان منطقه را ارتقا می دهد، ایجاد مشارکت های تجاری، افزایش استانداردهای زندگی اجتماعی، بهبود زیرساخت ها و موارد دیگر را افزایش می دهد. مقاصد گردشگری به عنوان یک مکان ضمن فراهم آوری ارتباط میان گردشگران و محیط پیرامون، باعث ایجاد معانی و انگاره های گوناگونی از مکان های متفاوت در ذهن گردشگران می شود که باعث شکل گیری حس مکان می گردد، در تحقیق حاضر که نوع آن کاربردی است به ظرفیت سنجی و بازشناسایی مقاصد گردشگری و تاثیر آن بر توسعه و پایداری بخش گردشگری استان زنجان با استفاده از منابع موجود به صورت کتابخانه ای - اسنادی و داده های میدانی پرداخته شده است. جامعه آماری 30 نفر از کارشناسان و فعالان مربوطه که آشنایی لازم را در ارتباط با پتانسیل های گردشگری شهرستان های استان زنجان را داشتند که با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری و با مدل تصمیم گیری چند شاخصه ORESTE تجزیه و تحلیل شده است و نتایج حاصله بیان گر این است که شهرستان زنجان دارای بالاترین میزان ظرفیت برای جذب گردشگر و شهرستان ایجرود پایین ترین میزان ظرفیت برای جذب گردشگر در سطح استان می-باشد.
تحلیل متغیرهای مؤثر بر توسعه شهر جدید عالیشهر بر مبنای مدل سازی ساختاری- تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
107 - 134
حوزههای تخصصی:
توسعه شهرهای جدید، به معنای گسترش و پیشرفت شهرها در جوانب مختلف از جمله؛ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و زیرساختی است. این شهرها معمولاً به منظور جذب سرریز و کاهش فشار جمعیت مادرشهرهای منطقه ای، ایجاد فرصت های شغلی جدید، توسعه زیرساخت ها، بهبود کیفیت زندگی و جذب سرمایه گذاری، احداث می شوند و توسعه می یابند. پژوهش حاضر، با هدف تحلیل متغیرهای مؤثر بر توسعه شهر جدید عالیشهر انجام شده است. این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام آن توصیفی-تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت پیمایشی با استفاده از ابزار پرسش نامه می باشد. متغیرهای مورد نظر گردآوری شده، خبرگان و متخصصان رشته های مهندسی شهرسازی، برنامه ریزی شهری و برنامه ریزی منطقه ای با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده، سپس با استفاده از مدل ساختاری- تفسیری روابط پیچیده بین متغیرهای مؤثر در توسعه شهر جدید عالیشهر بررسی شده است. در پایان با بهره گیری از تکنیک«MICMAC» نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص گردیده است. نتایج نشان می دهد که متغیرهای اثرگذار، «سیاست های دولت محلی» و «مهاجرت جمعیت روستایی» هر دو با قدرت نفوذ 23 در پایین ترین سطح یعنی سطح پنجم قرار گرفته اند. بدیهی است، امروزه دولت ها بیشتر از بنگاه های خصوصی سیاست ها و برنامه های مختلف خود را برای توسعه شهرهای جدید تعیین و اعمال می کنند. هر چند که لازم است این برنامه ها در راستای اولویت ها، اهداف، استانداردها و جذب جمعیت جدید قرار گیرد. همچنین «افزایش جمعیت شهری» و «تراکم جمعیت» متغیرهای تأثیرپذیر در بالاترین سطح یعنی؛ سطح اول با قدرت نفوذ 2 و 4 می باشند.
ارزیابی عملکرد و پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین در جنگل های مانگرو خمیر- قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
45 - 64
حوزههای تخصصی:
پیوستگی عملکرد بوم شناختی به دلیل فراهم کردن اتصالات بوم شناختی از مهم ترین انواع اتصالات زیستی در بین زیستگاه ها و اکوسیستم های طبیعی محسوب می شود. ازهم گسیختگی زیستگاه ها و به دنبال آن افول کاهش پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین، از دلایل اصلی نابودی تنوع زیستی است. بر این اساس در مطالعه حاضر با بهره گیری از رویکرد بوم شناسی سیمای سرزمین به ارزیابی عملکرد و پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین در جنگل های مانگرو خمیر-قشم پرداخته شد. بدین ترتیب با شناسایی هم زمان عملکرد های بوم شناختی و اولویت بندی اثر موانع، وضعیت پیوستگی بوم شناختی در این منطقه در طی سال های 1989-2021، موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. همان طور که نتایج نشان داد، در این منطقه بیشترین پراکندگی عملکردهای بوم شناختی در اراضی بایر و در مقابل بیشترین موانع در پهنه های جزر و مدی قابل مشاهده است. با توجه به عملکردهای بوم شناختی و موانع موجود، بیشترین وسعت از جنگل های مانگرو خمیر-قشم تحت تأثیر موانع بوم شناختی می باشند که از دلایل آن می توان به توسعه فعالیت های انسانی، کاهش اراضی جنگلی و پیشروی پهنه های آبی و جزر و مدی در منطقه اشاره نمود. همچنین نتایج حاکی از روند کاهشی در عملکرد و پیوستگی بوم شناختی منطقه و در مقابل افزایش روند اثر موانع است. ازاین رو عملکردها و پیوستگی بوم شناختی با میزان تراکم جنگل های مانگرو رابطه ای مستقیم دارد، بدین معنا که با کاهش رویشگاه های جنگلی تحت تأثیر مخاطرات محیطی و انسانی، میزان عملکرد و پیوستگی بوم شناختی نیز کاهش یافته است. با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه، ارزیابی عملکرد و پیوستگی بوم شناختی می تواند امکان تحلیل اصولی از فعالیت های توسعه ای برای افزایش رفاه انسانی را از طریق حفظ پیوستگی زیستگاه و افزایش پایداری اکوسیستم ها فراهم نماید. همچنین نتایج این مطالعه به عنوان یک راهکار مدیریتی می تواند به حفاظت و برنامه ریزی صحیح در راستای توسعه فعالیت های انسانی و به دنبال آن مخاطرات و پیامدهای محیطی کمک کند.
ارزیابی خطرپذیری مسیر خطوط لوله نفت و گاز بر محیط زیست با استفاده از روش سیستم استنتاج فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
23 - 41
حوزههای تخصصی:
امروزه خطوط لوله به طور گسترده ای برای انتقال نفت و گاز در فواصل طولانی مورداستفاده قرار می گیرند؛ بنابراین ارزیابی خطرپذیری آن ها می تواند به شناسایی خطرات مرتبط و انجام اقدامات لازم برای حذف یا کاهش پیامد حاصل از آن کمک کند. در تحقیق حاضر، از یک سیستم استنتاج فازی (FIS) برای ارزیابی خطرپذیری مسیر خطوط لوله استفاده شده است. به این منظور در ابتدا لایه های مکانی موردنیاز با استفاده از تصاویر ماهواره ای و داده های موجود تهیه شد. در گام بعدی نیز پایگاه قوانین سیستم استنتاج فازی بر اساس دانش کارشناسی تهیه شد. در ادامه نقشه ی خطرپذیری خطوط لوله نفت و گاز یک بار از منظر فنی و یک بار از منظر عوامل محیطی پهنه بندی شده و سپس نقشه های به دست آمده به منظور تهیه نقشه پهنه بندی خطرپذیری نهایی مسیر خطوط لوله باهم تلفیق شدند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی می تواند رویکرد جدید و قابل اطمینانی را ازنظر ارزیابی خطرپذیری مسیر خطوط لوله نفت و گاز بر محیط طبیعی پیرامون از منطقه ارائه دهد. تلفیق نقشه خطرپذیری نهایی و مسیر خطوط لوله نفت و گاز موجود در منطقه نفتی مارون نشان داد که 2.8 درصد از کل مسیر خط لوله که معادل 7 کیلومتر طول خطوط لوله است در صورت وقوع حوادث ناشی از خط لوله (مانند: انفجار، آتش سوزی، نشت گاز و میعانات نفتی و غیره) می تواند خطرپذیرتر از سایر مناطق باشد. این مناطق بیشتر در قسمت های جنوبی منطقه واقع بوده و در مسیر جاده های اصلی، خطوط برق، پل ها و همچنین زمین های زراعی قرار دارند. درنتیجه پیامدهای ناشی از این حوادث با مدیریت صحیح این موضوع می تواند تا قابل کنترل باشد.
برآورد مقادیر فرسایش وتخمین رسوب با مقایسه مدل های تجربی، محدوده مورد مطالعه: حوضه رودخانه زیمکان شهرستان دالاهو استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فرسایش خاک به عنوان یکی از مباحث مهم مدیریت حوضه های آبریز در سطح ملی و جهانی مطرح است. . در این پژوهش به مقایسه دو مدل EPM ,RUSLE در جهت برآورد فرسایش ورسوب پرداخته می شود، و در این راستا به بررسی عوامل چهارگانه مدل EPM شامل فرسایش حوضه ، استفاده از زمین و حساسیت خاک و سنگ به فرسایش و شیب متوسط حوضه و همچنین از مدل RUSLE برای برآورد فرسایش و رسوب مورد استفاده قرار می گیرد. ورودی های این مدل نیز شامل عامل فرسایندگی بارندگی (R)، عامل فرسایش پذیری خاک (K)، عامل طول شیب (L)، عامل درجه شیب زمین (S)، عامل پوشش گیاهی (C) و عامل حفاظت خاک (P) مورد ارزیابی قرار می گیرد. و نقشه های فرسایش خاک حاصل از دو مدل از روی نتایج مدل ها بدست آمده. و با توجه به نتایج مورد انتظار آزمون های آماری توسط نرم افزار SPSS و GIS، در نهایت مدل RUSLE نسبت به مدل EPM جهت برآورد میزان فرسایش و رسوب در حوضه مورد تحقیق به عنوان مدل قابل اعتماد تر انتخاب و مدل EPM به عنوان الگوی سایه و فرعی بعد از مدلRUSLE مشخص خواهد شد. بنابرین هدف این پژوهش معرفی مدل RUSLE در برآورد فرسایش و رسوب و در نهایت ارائه مدل بهینه و سازگار با حوضه رودخانه زیمکان که در شهرستان دالاهو استان کرمانشاه واقع شده است می باشد.
ارزیابی ریسک زمین لغزش با رویکرد ژئومورفولوژی در حوضه کالپوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها تأثیرات منفی زیادی بر زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم جهان دارند. هر ساله در بسیاری از کشورهای جهان، زمین لغزش ها خسارات زیادی را به روستاها و شهرهای کوهستانی و سازه های انسانی مانند ساختمان ها، جاده ها، خطوط انتقال نیرو و ... وارد می نمایند. در این پژوهش، ریسک زمین لغزش با رویکرد ژئومورفولوژی پیشنهادی در جهت کاهش آسیب پذیری عناصر در معرض خطر برای حوضه بحرانی کالپوش سمنان مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده تلفیقی از داده های عکس های هوایی قدیمی، تصاویر ماهواره ای و نقشه برداری میدانی، زمین لغزش های گذشته و حال و تغییرات مورفولوژیکی آنها در یک دوره زمانی 54 ساله شناسایی شد و در نهایت نقشه موجودی زمین لغزش چندزمانه تهیه گردید. سپس ویژگی های مورفومتریک، نوع، سرعت، شدت، فراوانی، مناطق خطر، عناصر در معرض آسیب پذیری و ریسک زمین لغزش، شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این روش نشان می دهد که 109 زمین لغزش با زمان وقوع نسبی متفاوت (قبل از سال 1347 تا 1401) در حوضه کالپوش وجود دارد. قدیمی ترین آنها(قبل از سال 1347) دارای مساحت، عمق، حجم و شدت بیشتری بوده، بنابراین در صورت فعالیت مجدد خطر زیادی برای منطقه خواهند داشت. 9 منطقه با ریسک لغزشی بالا به صورت متمرکز در جنوب و غرب حوضه کالپوش شناسایی گردید. روستای پرجمعیت حسین آباد نیز به طور کامل در پهنه ریسک لغزش بالا با شدت و فراوانی زیاد و احتمال آسیب پذیری ساختاری و عملکردی زیاد سازه ها(ساختمان ها و جاده) قرار دارد. بنابراین توسعه و ساخت و ساز مجدد روی این پهنه، با احتمال فعالیت مجدد آن در آینده، این منطقه را مخاطره آمیز می کند.
تحلیل تاریخی سیاست های مسکن ایران از دوران پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۱۴۰۰(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از حقوق اساسی انسان ها در بیانیه ها و قوانین اساسی کشورهای مختلف مورد تأکید قرارگرفته و سیاست های مختلفی در این رابطه مطرح شده است. در ایران سیاست گذاری مسکن از برنامه سوم عمرانی آغازشده و بعد از انقلاب با تصویب قانون اساسی و مطرح شدن مسکن به عنوان حق همگانی، ادامه یافته است. بااین وجود تأمین مسکن در ایران همچنان به عنوان یک مشکل مطرح است. بر همین اساس تحلیل سیاست های مسکن ایران از گذشته تاکنون و قیاس آن با استراتژی های جهانی تأمین مسکن و یکدیگر، ضروری است. در همین رابطه پژوهش حاضر باهدف تحلیل سیاست های مسکن ایران با روش تحلیل محتوای تاریخی-قیاسی تدوین و داده ها با روش کتابخانه ای گردآوری شده و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که محتوا و اهداف سیاست های مسکن از زمان انقلاب تا سال ۱۴۰۰ چه تغییراتی داشته و در هر دوره کدام یک از رویکردهای جهانی تأمین مسکن مورداستفاده قرارگرفته است؟ در همین رابطه بر مبنای رویکرد قیاسی در تحلیل محتوا، چارچوبی از تحلیل محتوای سیاست-عمومی مبتنی بر اهداف، ابزارها و نهادهای درگیر انتخاب و اسناد فرادست مسکن هر دوره بر اساس مقولات کلان چارچوب انتخابی تحلیل و در نهایت رویکرد جهانی مورداستفاده هر دوره تعیین گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که سیاست های مسکن ایران در دوره تحلیل عمدتاً مبتنی بر رویکردهای جهانی مورداستفاده تا اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی با اهداف اجتماعی و پس ازآن اقتصادی بوده است. در همین راستا ابزارهای مورداستفاده نیز عمدتاً شامل امتیازات ویژه و وام ها، تفویض مقررات، قوانین فرماندهی، حمایت مالی گروه های ذینفع و ارائه مستقیم کالا بوده است. در همین رابطه نقش تعیین کننده وزارت مسکن و شهرسازی در سیاست ها باعث شده که نهادهای درگیر عمدتاً کارگزاران اداری باشند و پس ازآن نیز با توجه به اهمیت مشارکت در سیاست ها، شهروندان به عنوان دومین گروه از نهادهای درگیر مطرح شوند.
مطالعه چگونگی نقش آفرینی صدا و سیما در غنی سازی فراغت، با تکیه بر بازی های بومی-محلی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
752 - 773
حوزههای تخصصی:
غنی سازی برنامه های فراغت یکی از راهکار های شایان توجّه در راستای سلامت جسمانی، اعتلای سلامت روان و تحقق نشاط اجتماعی است. غنی سازی برنامه های فراغت می تواند از مجاری متعددی صورت پذیرد که یکی از آن ها به کار گیری مقولات فرهنگی در برنامه های فراغتی است. بازی های بومی-محلی یک نمونه بارز و ارزنده از مقولات فرهنگی اند که طی سال های اخیر از میزان بهره برداری از آن ها در ایّام فراغت کاسته شده است. این در حالی است که به کارگیری این بازی ها در خلال اوقات فراغت ایرانیان می تواند ضمن غنی سازی فراغت به تقویت هویّت و همبستگی ملی منتج شود. بدین ترتیب لازم است احیای این دست بازی/ ورزش ها در دستور کار سازمان ها و نهاد های مرتبط قرار گیرد. صدا و سیما یکی از سازمان های مرتبط، مطمئن و کارآمد در نیل به این هدف است. بدین ترتیب و با عنایت به اهمیّت پرداختن به این موضوع، در پژوهش پیش رو تلاش شده است به مطالعه نقش صدا و سیما در غنی سازی اوقات فراغت با تکیه بر بازی-های بومی-محلی پرداخته شود. روش پژوهش حاضر کیفی و ابزار گردآوری داده های آن مصاحبه نیمه-ساختار یافته است. همچنین به منظور تحلیل داده ها از روش زمینه ای بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش گویای آن اند که تشویق، آگاهی بخشی، گفتمان سازی و تحریک نهاد های سیاستگذار به منظور بسترسازی از جمله مواردی اند که صدا و سیما با اتخاذ آن ها قادر به نقش آفرینی در راستای غنی سازی فراغت با محوریت احیای بازی/ ورزش های بومی محلی است.
ارزیابی اقتصادی عملکرد و خصوصیات زراعی گیاهان دارویی در مناطق روستایی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
27 - 44
حوزههای تخصصی:
با توجه به محدودیت منابع آبی و تداوم کم بارشی و خشکسالی های اخیر در منطقه سیستان، توسعه کشت گیاهان اقتصادی و کم آب بر و نیز تقویت صنایع تبدیلی با هدف افزایش درآمد کشاورزان و حفظ ماندگاری در منطقه بسیار حیاتی و ضروری است. این پژوهش با هدف ارزیابی اقتصادی عملکرد و خصوصیات زراعی گیاهان دارویی در مناطق روستایی سیستان انجام شد. اطلاعات تحقیق از طرح های پژوهشی در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سیستان در دو روستای ده بلند و زهک به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش های اقتصاد مهندسی و معیارهای ارزش فعلی خالص و نسبت منفعت به هزینه انجام شد. همچنین برای تصمیم گیری در اولویت بندی گیاهان دارویی بر اساس نقطه نظر بهره برداران از روش خاکستری به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند شاخصه استفاده شد. نتایج نشان داد نسبت منفعت به هزینه گیاهان دارویی اسفرزه، سیاه دانه و زنیان به ترتیب 5/37، 4/7 و 4/6 بود. ازاین رو با توجه به مثبت بودن این نسبت در منطقه کلیه گیاهان دارویی مورد بررسی ازنظر اقتصادی مقرون به صرفه هستند و می توانند در ایجاد تنوع کشت و افزایش درآمد مؤثر باشند. علاوه بر این گیاه دارویی اسفرزه با نسبت منفعت به هزینه 5/37 اقتصادی ترین محصول انتخاب شد. همچنین نتایج نشان داد مهمترین اولویت بندی گیاهان دارویی از دید بهره برداران به گزینه های مناسب بر اساس شاخص آنتروپی، افزایش بهره وری و راندمان آبیاری، کم آب بر، افزایش درآمد، امید به زندگی، ماندن در روستا و افزایش اشتغال است. ازاین رو در صورت فراهمی آب مطمئن در طول دوره، بازاریابی و بسته بندی مناسب برای ارائه در بازار و فراهمی بستر مناسب فراوری، گیاهان دارویی در ایجاد اشتغال مولد از طریق ایجاد صنایع وابسته می توانند تحولی بزرگ در منطقه رقم زنند. بر این اساس ضمن پیشنهاد برنامه ریزی ترویجی برای آموزش مستمر کشاورزان در افزایش بهره وری این محصولات، با توجه به سودآوری آن ها، برنامه ریزی برای احداث واحدهای فراوری محصولات یاد شده در منطقه توصیه می شود.
تحلیل سیستمی عوامل تأثیرگذار بر بحران آب در حوضه آبخیز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
47 - 64
حوزههای تخصصی:
برداشت فزاینده انسان و آلودگی منابع آب شیرین به اندازه ای رسیده است که تولید غذا، عملکرد زیست بوم ها و عرصه های سکونتگاهی را در دهه های آینده پیش تر و بیش تر از گذشته محدود می کند. مقاله حاضر که ماهیتی کاربردی دارد، در پی شناسایی عوامل تأثیرگذار بر وضعیت بحرانی منابع آب در حوضه آبریز زاینده رود است. روش شناسایی حاکم بر پژوهش توصیفی-تحلیلی است. درون داد های مورد نیاز پژوهش با روش کتابخانه ای و میدانی(مصاحبه و پرسشنامه) گردآوردی و با رویکرد تفکر سیستمی، نرم افزار Vensim و مدل های FBMW و FARAS بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان دادند که زیرسیستم های سیاسی-حقوقی، اجتماعی-فرهنگی، طبیعی-زیست محیطی و اقتصادی-فنی و عوامل سازنده این زیرسیستم ها، بر وضعیت بحرانی منابع آب حوضه آبریز زاینده رود به عنوان سیستمی واحد و کل موثر است. از میان مولفه های اصلی، مولفه اقتصادی- فنی با وزن نهایی 330/0 و از بین عوامل موثر شناسایی شده، نبود ساختار حکمرانی مناسب و مدیریت ناکارآمد منابع آب در حوضه آبریز با وزن 104/0 ، فعالیت صنایع آب بَر در حوضه آبریز با وزن 102/0 و سرانجام بالا بودن حجم صادرات آب مجازی با وزن 100/0 به عنوان موثرترین عوامل تأثیرگذار بر وضعیت بحرانی منابع آب در حوضه آبریز زاینده رود شناسایی شدند. گرچه تاثیر عوامل شناسایی شده با نظر خبرگان طیفی با وزن نهایی 044/0 تا 104/0 را در بر می گیرد، اما همه عوامل شناسایی شده با شدت و ضعف متفاوت در قالب کلیتی منسجم بر بحران آب حوضه آبریز زاینده رود موثر بوده اند.
محرک ها و پیامدهای انقباض شهری و روستایی در شهرستان بستان آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش فضا و ژئوماتیک (برنامه ریزی و آمایش فضا سابق) دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۵)
1 - 21
حوزههای تخصصی:
پدیده انقباض شهری، به عنوان یک موضوع جهانی، تغییرات الگوهای جمعیتی را تحت تأثیر خود قرار می دهد. اولین علامت اصلی انقباض شهری، کاهش جمعیت شهر است که از علت ها و محرک های مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی تأثیر می پذیرد. انقباض در هر سطحی که رخ دهد، اعم از ملی، منطقه ای، شهری و روستایی، تأثیرات عمیقی در ابعاد مختلف بر ساختارهای فیزیکی و غیرفیزیکی آن سکونتگاه به جای میگذارد. امروزه با توجه به معضلات اقتصادی و جمعیتی که ایران با آن رو به رو است، کاهش نرخ رشد جمعیت به موضوعی مهم تبدیل شده است. بااین حال روند کاهش جمعیت در برخی نقاط شدیدتر است؛ به طوریکه نرخ رشد جمعیت به تدریج منفی شده و آن منطقه جاذبه های کافی را برای حفظ ساکنین و جذب مهاجرین جدید از دست می دهد. بر اساس مطالعات، شهرستان بستان آباد طی سالهای 1375 تا 1395، همواره با کاهش جمعیت و انقباض مواجه بوده است. تحقیق حاضر با روش کمی و با بررسی آمار و تغییرات کاربری اراضی شهرستان در این سال ها با استفاده از روش پردازش شیءگرا انجام شده است. سپس ارتباط بین مؤلفه های مورد مطالعه با استفاده از تابع یادگیری ماشین جنگل تصادفی بررسی شده است. براساس یافته های پژوهش، انقباض شهرستان بستان آباد مرتبط با انقباض روستایی بوده و جمعیت روستایی آن همواره کاهش یافته است. این معضل که با افزایش مهاجرت به خارج از شهرستان و پیری جمعیت همراه بوده، باعث کاهش سطح زیرکشت در شهرستان شده است و در صورت ادامه یافتن می تواند آسیب های جدی تری را به این شهرستان وارد کند.
تاثیر رویدادها و روندهای بین المللی و منطقه ای بر افزایش بازیگری و خواست کُردها در عراق (1991- 2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
57 - 81
حوزههای تخصصی:
در یکصدسال گذشته کُردها بویژه در عراق در برهه های مختلفی در تلاش برای تجدیدنظر در مناسبات ساختاری و حتی مرزی منطقه بوده اند؛ در این بین روندها و رویدادهای بین المللی و منطقه ای طی سه دهه ی اخیر تاثیر بیشتری بر سرنوشت آنها داشته است. مقاله حاضر که داده های آن از منابع کتابخانه ای و برخط و نیز مصاحبه با مسئولان و متخصصین گردآوری و با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از نظریه مجموعه امنیت منطقه ای به رشته تحریر درآمده، بدنبال یافتن پاسخ این سوال است که رویدادها و روندهای بین المللی منطقه ای در سه دهه ی اخیر چه تاثیری بر وضعیت کُردها در عراق داشته اند؟ فرضیه مقاله تاکید دارد مجموعه تحولات از جمله پایان نظم دوقطبی (1991) و شروع منطقه گرایی از یکسو و تحولات و رویدادهایی نظیر ایجاد منطقه نیمه خودمختار (1991)، حمله آمریکا به عراق (2003)، وقوع بهار عربی (2011) و ظهور داعش (2014) باعث افزایش قدرت بازیگری و نیز خواست کُردها در جهت ارتقای سطح دولت شان از «فدرال-محلی» به «مستقل-ملی» در سال 2017 شده است.
تحلیل نظری نقش مؤلفه های مدیریت سیاسی فضا بر پایداری منابع آبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
109 - 138
حوزههای تخصصی:
مسئله پایداری منابع آبی یکی از جدی ترین چالش هایی است که کشورها در چند دهه اخیر با آن مواجه بوده اند. پایداری منابع آبی عبارت است از: تأمین نیازهای آبی نسل حاضر و نسل های آینده؛ بنابراین حفظ چنین وضعیتی ارتباط مستقیمی با مدیریت سیاسی فضا در یک کشور دارد. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و در چارچوب رابطه سیاست و فضا از دیدگاه نظری به دنبال بررسی نقش مؤلفه های مدیریت سیاسی فضا بر پایداری منابع آبی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سه بُعد 1. قانون گذاری(شامل: ساختار حکومت در یک کشور، تفویض اختیارات به نهادهای متولی آب، تمرکز قدرت سیاسی، تعدد و سطوح نهادهای قانون گذار، رابطه حکومت و ملت، الگوی نظام سیاسی حاکم) 2. مدیریت اجرایی(شامل: سیستم بودجه ریزی کشور، استراتژی های توسعه ملی، مسئله کارآمدی دولت و نهادهای زیرمجموعه، فرهنگ سیاسی، بوروکراسی، منابع درآمدی دولت، سطوح مدیریت اجرایی)3. تقسیمات سیاسی فضا(شامل: توازن و عدم توازن در واحدهای استانی، تمرکز در کانون های سیاسی اداری، معیارها و ضوابط تقسیمات کشوری، همگونی و ناهمگونی واحدهای سیاسی فضایی از جنبه طبیعی، نیروهای تأثیرگذار بر فرایند تقسیمات سیاسی) از جمله مهم ترین ابعاد و مؤلفه هایی هستند که پایداری منابع آبی را تحت تأثیر قرار می دهند.
طراحی مدل مدیریت یکپارچه صنعت گردشگری ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۲۹
59 - 77
حوزههای تخصصی:
وجود انواع تفرق های قانونی، نهادی، وظیفه ای، ساختاری همچنین انواع بازیگران با قدرت های متفاوت و در برخی اوقات نابرابر سبب شده که تحقق یکپارچگی به یک مسئله اساسی در گردشگری ورزشی تبدیل شود. این پژوهش در راستای طراحی الگوی مدیریت یکپارچه در گردشگری ورزشی ایران صورت گرفت. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته(کیفی-کمّی) و با استراتژی اکتشافی(توسعه ابزار) انجام شد. دربخش کیفی؛ شاخص های مدیریت یکپارچه صنعت گردشگری ورزشی ایران از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با متخصصان و کلیه صاحبنظران درگردشگری، گردشگری ورزشی و مدیریت ورزشی شناسایی و با بهره گیری از نظریه داده بنیاد(رویکرد گلیزر) با سه مرحله کدگذاری تجزیه و تحلیل شد. به این ترتیب پرسشنامه ای براساس هشت معیار: همچنین 29 زیرمعیار، در مقیاس پنج ارزشی لیکرت با 119سؤال تدوین شد. روایی و پایایی پرسشنامه با تحلیل عاملی تأییدی اکتشافی و آلفای کرونباخ(96%) بررسی شد. جامعه آماری بخش کمّی شامل 600 نفر از کارشناسان و مدیران وزارت های میراث فرهنگی، ورزش و جوانان همچنین سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان هواپیمایی کشوری، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک، دفاتر خدمات مسافرتی و فعالان بخش خصوصی همچنین دانشجویان و اساتید دکتری مدیریت ورزشی بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش توصیفی از روش های فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد. نرمال بودن داده ها با آزمون کلومووگروف-اسپیروف(0.05<) بررسی شد. در بخش آمار استنباطی از آزمون مدل یابی معادلات ساختاری، آزمون فریدمن(0.001=P) و ضریب همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار های AMOS و SPSS استفاده شد. برمبنای یافته ها هشت شاخص سیاستی - برنامه ای، وظیفه ای، مدیریتی، قانونی، نهادی، ساختاری، ذینفعان، ابزار و منابع به عنوان عوامل مؤثر مدیریت یکپارچه گردشگری ورزشی ایران شناسایی شدند. در این بین؛ شاخص قانونی با آماره(13.077= t) و زیر معیار بودجه" با مقدار آماره(27.606= t) بیشترین تأثیر را دارند. همچنین بین معیارهای اصلی پژوهش ارتباط معنی داری در سطح99% وجود دارد. به این ترتیب پیشنهاد می شود، مسئولین و سیاست گذاران در این حوزه با بهره گیری از نتایج پژوهش، در راستای کاربست مدیریت یکپارچه در تمامی ابعاد، زمینه را برای قرار گرفتن گردشگری ورزشی ایران در مدار توسعه همه جانبه، فراهم کنند.
ارزیابی مناطق مناسب برای توسعه فیزیکی در شهر ماکو با استفاده از روش تصمیم گیری الکتره – فازی در محیط Arc Gis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۲۹
121 - 138
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر شهرها به عنوان مهم ترین سکونتگاه های بشر به واسطه افزایش درجه شهرنشینی و جمعیت شهری که از مهم ترین جنبه های تغییر جهانی است، مقدمه رشد و توسعه گسترده ی شهری را فراهم آورده اند. عوامل متعددی از قبیل ویژگی های ژئومورفولوژی، شرایط اقلیمی و خصایص زمین شناختی در مکان گزینی شهرها مؤثرند. در این پژوهش نقش ژئومورفولوژی و عوامل محیطی به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در مکان یابی و توسعه فیزیکی شهر ماکو مورد ارزیابی قرار گرفت. عوامل ژئومورفولوژیکی، مهم ترین و اثرگذارترین پارامترهای مؤثر در پیدایش، استقرار و توسعه یک شهر هستند. برای دستیابی به هدف مور نظر و ارزیابی آن، داده های موردنیاز از نقشه های توپوگرافی 1:500000 و زمین شناسی 1:100000 استخراج شده و سپس با استفاده از نرم افزار Arc GIS نقشه های موردنظر تهیه شده اند. همچنین در این تحقیق از مدل تصمیم گیری الکتره – فازی استفاده شد که بر مبنای آن محورها و جهت های جغرافیایی محتمل توسعه شهر ماکو و ضریب اهمیت نسبی مؤلفه های ژئومورفولوژیک محاسبه و تعیین شدند. معیارهای دخیل در توسعه شهر ماکو، شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل، فاصله از جاده، لیتولوژی، خاک و کاربری اراضی هستند. نقشه های مربوط به هریک از این مؤلفه ها با استفاده از نرم افزار Arc GIS، مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفتند. سپس با روی هم گذاری لایه های طبقه بندی شده، نقشه پهنه بندی مناسب توسعه شهر تهیه و در پنج کلاس کاملاً مناسب، نسبتاً مناسب، مناسب، نامناسب و کاملاً نامناسب برای توسعه تقسیم بندی شد. نتایج نشان داد مناسب ترین مسیر برای توسعه آتی شهر ماکو، سمت شرقی و غربی تا حدی جنوب شرقی این شهر است.
ارزیابی توانمندی های ژئوتوریستی روستای زنوزق تبریز با استفاده از مدل فیولیت
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
302 - 319
حوزههای تخصصی:
گردشگری دارای اشکال و انواع گوناگونی است که با توجه به شرایط محیطی متفاوت هستند. بخش ژئوتوریسم یکی از زیرشاخه های گردشگری است ژئوتوریسم یکی از شاخه های گردشگری پایدار است که بر روی ویژگی های زمین شناسی و مناظر طبیعی یک منطقه تمرکز دارد. ژئوتوریسم شکلی از گردشگری است که موجب رشد و پایداری جغرافیایی منطقه مقصد، محیط زیست، فرهنگ، میراث تاریخی و زیبایی شناختی آن و همچنین بهبود زندگی ساکنین آن منطقه می شود. هدف این تحقیق ارزیابی توان ژئوتوریستی روستای زنوزق تبریز بااستفاده از مدل فیولت (پارک ملی) می باشد. برای این منظور منطقه ژئوتوریستی زنوزق انتخاب گردید. مراکز ژئوتوریستی دهستان زنوزق مورد بررسی واقع شد. در پژوهش حاضر از مدل فیولت که منطقه ژئوتوریستی زنوزق را بر اساس چهار معیار منشا شکل گیری، پراکندگی جغرافیایی، گردشگری و وضعیت دسترسی مورد بررسی قرار می دهد استفاده شد. نتایج حاصله از مدل فیولت نشان داد که این منطقه ژئوتوریستی با امتیاز(۱۰) از مجموع گویه های موثر از قابلیت های متنوعی برخوردار است. بر این اساس با استفاده از پتانسیل های ژئوتوریستی در محدوده مورد مطالعه این نتایج حاصل شد که این مناطق برای جذب گردشگر و توسعه توریسم بسیار مفید خواهد بود. بنابراین نتیجه گیری می-شود با شناسایی و ایجاد امکانات در مناطق ژئوتوریستی منطقه زنوزق منجر به جذب گردشگر و توسعه زیرساخت های رفاهی خواهد شد. بر این اساس پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی در محدوده مورد مطالعه از سایر گویه های ژئوتوریستی همچون فرایندهای ژئومورفولوژیکی، اقتصادی و فرهنگی استفاده گردد.
ارزیابی سیما و منظر شهر اردبیل با تاکید بر ورودی های شهر
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
866 - 888
حوزههای تخصصی:
ورودی شهر به عنوان یکی از مهم ترین ارکان سیما و منظر شهری می باشد اما هم اکنون شاهد شهرهایی هستیم که اثری از یک فضای ورودی، با خصوصیات مطلوبی که که بای د داش ته باشد دیده نمی شود. شهراردبیل نیز در زمره آنها قرار می گیرد علی رغم اینکه این شهر از جمله شهرهای تاریخی می باشد که در تمام اوقات سال پذیرای هزاران گردشگر و شهروند است. اما نابه سامانی ها و نارسایی های متعددی در سیما و منظور ورودی های این شهر نمایان است که قابل اغماض نیست. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارزیابی سیما و منظر شهراردبیل با تاکید بر ورودی های شهر می باشد بدین منظور از روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی استفاده گردید. در این خصوص جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از آزمون t تک نمونه ای بهره برده شده است. جامعه آماری پژوهش افراد ساکن در ورودی های شهراردبیل بوده است. یافته های پژوهش نشان داد ﻣیانگین بعد عینی ﺑﻪ ﺗﻔکیک ﻫﺮ یک از ورودی های مورد مطالعه حاکی از آن است ورودی تبریز- اردبیل نسبت به سایر ورودی ها در وضعیت نسبتا مطلوب و ورودی میدان ایثار در وﺿﻌیﺖ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب قرار دارد. در خصوص بعد ادراکی- ذهنی نیز ورودی تبریز- اردبیل وضعیت نسبتا مطلوب دارد و ورودی میدان فاطمیون در وﺿﻌیﺖ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب قرار دارد. در یک نتیجه گیری کلی می توان اذعان نمود به جز ورودی تبریز- اردبیل (میدان بسیج) که در وضعیت نسبتا مطلوب قرار دارد، سایر ورودی های هدف در هر دو بعد عینی و ادراکی- ذهنی میانگین کمتر از حد متوسط (3) کسب کرده اند که وضعیت نامطلوب آنها را توجیه می نماید. لذا مدیریت و ساماندهی این ورودی ها از سوی برنامه ریزان و مدیران شهری ضروری می باشد
ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی در دو منطقه جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
23 - 40
حوزههای تخصصی:
امروزه به دنبال توسعه کشاورزی، نگرانی هایی در مورد پیامدهای نامطلوب زیست محیطی مانند آلودگی آب، خاک، هوا، کاهش حاصلخیزی، فرسایش خاک و تخلیه منابع بر پایه استفاده از نهاده های غیرقابل تجدید بوجود آمده است که نیازمند چاره اندیشی در این باره است. این پژوهش به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی و تخلیه منابع، طی سال زراعی 99-1398 در دو شهرستان گرگان و زاهدان انجام شد. در این پژوهش مصرف آب، کود ورمی کمپوست، مصرف نانو کلات کود نیتروژن، نانو کلات کود فسفر و نانو کلات کود پتاسیم، و مصرف کامل کود شیمیایی (از منبع اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم) به عنوان نهاده های ورودی مستعد آسیب به محیط زیست در نظر گرفته شدند. به طور کلی به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان گرگان به دلیل مصرف کمتر نهاده ها در تمامی بخش های اثر بارهای محیطی کمتری نسبت به شهرستان زاهدان ایجاد می کند. بر اساس نتایج شاخص نهایی می توان نتیجه گرفت که بیشترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در شهرستان زاهدان مربوط به گروه تاثیر تخلیه منابع آب به میزان 18/3 متر مکعب و در شهرستان گرگان مربوط به گروه تاثیر اسیدی شدن اکوسیستم خشکی با مقدار 608/1 کیلوگرم معادل کیلوگرم SO2 در تولید یک تن علوفه خرفه بوده است، همچنین کمترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در هر دو شهرستان زاهدان و گرگان مربوط به گروه های تأثیر تخلیه منابع فسفات و پتاسیم با مقادیر بسیار ناچیز می باشد. بر اساس نتایج ارزیابی شاخص زیست محیطی (Eco-X) و شاخص تخلیه منابع (RDI) به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان زاهدان شاخص زیست محیطی (387/3 = Eco-X) بالاتری را نسبت به شهرستان گرگان (899/2 = Eco-X) نشان داد و فشارهای محیطی بیشتری ایجاد کرد. اما شاخص تخلیه منابع (RDI) برای شهرستان زاهدان به میزان (188/3 = RDI) و برای شهرستان گرگان به میزان (456/1 = RDI) محاسبه گردید.
مولفه های اثرگذار بر شکل گیری اکولوژی سیاسی آب براساس طرح انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان به مناطق شرق و مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
127 - 150
حوزههای تخصصی:
اکولوژی سیاسی آب برابعاد سیاسی، اجتماعی واقتصادی مدیریت منابع آب دریک زمینه اکولوژیکی گسترده تر تمرکز دارد وبه بررسی این موضوع می پردازد که چگونه پویایی های سیاسی وقدرت برتوزیع، دسترسی وکنترل منابع آب تأثیر می گذارد. فقر و کمبود منابع آبی در مناطق مرکزی و شرق ایران موجب شده دولت ها برای غلبه بر این کمبود و افزایش تقاضای آب به انتقال آب ازدریای عمان و خلیج فارس اقدام کنند. این پژوهش باشیوه توصیفی تحلیلی به دنبال شناسایی مولفه های اثرگذار ازمنظر اکولوژی سیاسی دراین طرح انتقال آب است. نتایج تحقیق نشان می دهد چشم اندازهای رویکرد اکولوژی سیاسی آب درایران مبتنی بر ملاحظات قدرت برای جستجوی فصل مشترک بین آب، زیرساخت ها وقاعده سیاسی است؛ و اینکه تصمیم گیری چه کسانی به سیستم های آب شکل می دهد، وچگونه اقدامات تاریخی، فرهنگی واجتماعی - اقتصادی منجر به حفظ توزیع نابرابر آب درایران شده است. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد مهم ترین مولفه های موثر ازنظر اکولوژی سیاسی آب دراین طرح عبارتنداز: تغییر اقلیم، مکان یابی نادرست صنایع آب بر درمناطق خشک وکم آب، سلطه نگاه خودکفامحوری دربخش کشاورزی، بی توجهی قانونگذاران و مدیران نسبت به استخراج ومصرف بیش از اندازه ازمنابع آب سطحی و زیرزمینی، حاکمیت تفکر ایجاد سازه های آبی، نقش نمایندگان مجلس درانتقال آب بین حوضه ای و بین استانی، فرایندنادرست و زیانبار تصمیم گیری، دولتی بودن مالکیت آب وناکارآیی سیستم اقتصادی آب، خصوصی سازی مدیریت آب و پیامدهای آن برای عدالت ودسترسی وسیاست های نادرست توسعه در ایران. از این رو،روابط قدرت باایجاد تناقضات وتنش ها درارتباط با منابع آب این منطقه، به بروز رقابت شدیدی در زمینه توزیع واستفاده ازاین منابع دامن زده است.