فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
159 - 174
حوزههای تخصصی:
تاب آوری در برابر زلزله یکی از مفاهیم بسیار مهم نظری و عملی در مدیریت بحران است .طی چند دهه گذشته، رشد شتابان شهری و توسعه مناطق فرودست شهری (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) موجب شده که آسیب پذیری آن ها در برابر بحران هایی با منشاء انسانی و طبیعی بیش از پیش گردد. لذا امروزه بر بحث تاب آوری بیش از آسیب پذیری تاکید شده است.پژوهش حاضر با هدف اس تخراج اثرگذارترین مؤلفه ها و اولویت سنجى آن ه ا در تاب آورى با رویکرد اجتماعى جهت مقابله با زلزله در مرحله پیش گیرى در منطقه 3 شهرداری شیراز انجام گرفت. 383 پرسشنامه به عنوان نمونه از سرپرستان خانوارها جمع آوری گردید . ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که سوالاتی در مورد ویژگی های اجتماعی و اقتصادی خانوارها و ارزیابی ابعاد و مولفه های تاب آوری را در بر می گرفت. داده ها، با به کارگیری آزمون های مورد تحلیل قرار گرفتند . جهت بررسی تجزیه و تحلیل داده ها مدل رگرسیون خطی چندگانه، t- test، تحلیل واریانس ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون به کار رفته است.نتایج تحقیق نشان داد که از میان شاخص های مورد مطالعه مولفه سرمایه اجتماعی با میانگین نظری 3.99، بیش ترین اهمیت را در پیش بینی تاب آوری کل برخوردار است. در مجموع، بعد تاب آوری اجتماعی از سطح مطلوبی برخودار بوده است. نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان می دهد وضعیت تاهل، میزان درآمد ماهیانه فرد، میزان درآمد صرف ضروریات، کیفیت و عمر ساختمان و تعداد دفعات تجربه زلزله رابطه معنی داری با تاب آوری اجتماعی دارند. چنان چه نتایج نشان می دهد به ازای هر واحد افزایش در متغیر تعداد دفعات تجربه زلزله میزان تاب آوری اجتماعی به اندازه 18/0 افزایش می یابد.
تدوین الگوی مدیریت ظرفیت برد در راستای ارتقا کیفیت گردشگری و حفظ محیط زیست در مناطق کوهستانی، مورد پژوهش: کوه صفه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
159 - 176
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ظرفیت برد گردشگری کوه صفه اصفهان درراستای ارتقای کیفیت گردشگری و حفظ محیط زیست انجام شد. نمونه های آماری دراین پژوهش بخشی از گردشگران بازدیدکننده ازاین منطقه به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. بدین صورت که باتوجه به مراجعه میدانی مکرر در روزهای مختلف، رقم متوسط تعداد مراجعان 100 هزار نفر برآورد شد. لذا با توجه به تعداد جامعه آماری، حجم نمونه تعیین شده طبق جدول مورگان، 384 نفرتعیین شد. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است و از لحاظ هدف کاربردی محسوب می گردد. داده های مورد استفاده دراین پژوهش ازطریق پرسشنامه جمع آوری شد که روایی آن با محاسبه روایی صوری CVR تأیید و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ تایید شد. همچنین برای برآورد ظرفیت برد از روش های کمی استفاده شد. برای بررسی رابطه ظرفیت برد گردشگری بر حفظ محیط زیست و ارتقای کیفیت گردشگری از روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شد. از آنجایی که براساس ویژگی ها و مختصات هر منطقه کوهستانی ازجمله اقلیم، جغرافیا، فرهنگ و تاریخچه، ظرفیت برد گردشگری متفاوت است، نوآوری این پژوهش در آن است که تاکنون پژوهشی درزمینه ظرفیت های برد گردشگری در محدوده مورد مطالعه انجام نشده است و همچنین ارائه الگوی مدیریت ظرفیت برد در راستای ارتقای کیفیت گردشگری و حفظ محیط زیست در مناطق کوهستانی موضوعی است که تاکنون به آن پرداخته نشده است. یافته های پژوهش نشان داد ظرفیت برد فیزیکی 32500، ظرفیت برد واقعی 8076 و ظرفیت برد مؤثر 5387 نفر در سال است، لذا ظرفیت برد مؤثر و ظرفیت برد واقعی، تأثیر معناداری بر حفظ محیط زیست و ارتقای کیفیت گردشگری دارد؛ ولی ظرفیت برد فیزیکی تأثیر چندانی در افزایش کیفیت گردشگری و محیط زیست ندارد.
تحلیل حکمروایی شهری با تأکید بر اهداف جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی هزاره سوم که بسیاری از جوامع را درگیر ساخته و کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، مسئله جمعیت، سیاست های جوانی جمعیت و به طور کلی اهداف جمعیتی است که نیل به راه های حل آن در گرو مجموعه اقداماتی است و به نظر می رسد الگوی حکمروایی شهری نقشی بی بدیل در آن ایفا می کند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف بررسی الگوی حکمروایی توسعه شهری و تاثیر آن بر اهداف جمعیتی درصدد شناسایی الگوهای مطلوب و نامطلوب است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و ماهیت آن کاربردی است و داده ها و اطلاعات به شیوه کتابحانه ای و میدانی گردآوری شده است. نتایج پژوهش با استفاده از آزمون t-test تک نمونه ای مستقل و بر پایه نظرات کارشناسانی که به صورت غیرتصادفی - هدفمند انتخاب شده اند، نشان می دهد که توسعه مالکانه، افقی، متصل، بزرگ مقیاس و غیرمتراکم به عنوان الگوی حکمروایی توسعه شهری مطلوب با توجه به اهداف جمعیتی شناسایی می شوند که بالاترین مطلوبیت مربوط به شاخص توسعه بزرگ مقیاس با میانگین 37/4 است. الگوهایی نظیر توسعه غیرمالکانه با میانگین 80/1 و توسعه کوچک مقیاس با میانگین 92/1 نیز نامطلوب ترین الگوهای حکمروایی توسعه شهری محسوب می شوند. در نهایت پیشنهاداتی همچون بازنگری در طرح های آمایشی، جامع، تفصیلی و هادی با توجه به رویکردهای جمعیتی کشور به خصوص قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت و سیاست های کلی جمعیت مطرح شده است.
تأثیر توسعه اراضی شهری بر الگوی سیمای سرزمین و ریسک اکولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۲
129 - 148
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر زمین های کشاورزی آسیب جدی دیده که باعث تخریب سیمای سرزمین شده است. هدف از این پژوهش این است که آسیب های به وجود آمده در چهار شهر ارومیه، میاندوآب، نقده و مهاباد مورد بررسی قرار گرفته شود. این تحقیق از لحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است. برای بررسی و تحلیل تعاریف نظری سیمای سرزمین و کاربری اراضی، روش کتابخانه ای جستجو در منابع اینترنتی، پایان نامه ها و مقالات معتبر فارسی و خارجی استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا تصاویر مورد نیاز تحقیق، در دامنه زمانی و مکانی معین از ماهواره لندست تهیه شد. دوره بررسی در یک دوره 30 ساله بین 1990 میلادی تا 2020 بود. این تصاویر از ماهواره لندست و سنجنده های TM وTIR/OLI در تاریخ های یکسان از سال تهیه شد. پس از اخذ داده ها، ابتدا تصاویر استفاده شده و بر روی آنها پیش پردازش انجام گرفته شد. سپس با استفاده از نرم افزارهای مورد نیاز نقشه های تغییرات کاربری استخراج شد. در مرحله بعد برای بررسی میزان ریسک اکولوژی هر طبقه وزن هایی برای هر طبقه در نظر گرفته شد و با کمک نرم افزار Fragstats 4.2 و بر اساس درصد بدست آمده مشخص شد که هر منطقه چه میزان ریسکی را دارد و با طبقه بندی میزان ریسک ها در محیط Gis به بررسی راحت تر مناطق بر اساس روند افزایشی یا کاهشی ریسک اکولوژی پرداخته شد. نتیجه گیری کلی از تحقیق با توجه به نقشه های کاربری اراضی برای ما نشان داد که از سال 1990 تا 2020 از مساحت مراتع و باغات و زمین کشاورزی و آب کاسته شده و بر مساحت فضای شهری و زمین بایر افزوده شده است؛ هم چنین در نقشه های ریسک اکولوژیکی نیز در طی همین دوره از سال 1990 تا 2020 از مناطق دارای ریسک خیلی پایین و پایین کاسته شده و بر مناطق دارای ریسک بالا و بسیار بالا افزوده شده است.
اثرگذاری جریان های فضایی روستایی- شهری بر تحولات فضایی سکونتگاه های پیراشهری (مورد مطالعه: شهرستان دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کم توجهی به جریان های دوسویه روستایی شهری بویژه در کشورهایی درحال توسعه همچون ایران در درون نواحی و مناطق جغرافیایی موجب بروز بی توازنی و شکاف ژرف در تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی و شهری در ابعاد اجتماعی اقتصادی، محیطی اکولوژیک، و کالبدی زیربنایی خواهد شد. هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی و واکاوی اثرگذاری جریان های فضایی روستایی - شهری بر تحولات فضایی سکونتگاه های پیراشهری است. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نگاه روش روش توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. بعلاوه، برای جمع آوری داده های میدانی در ارتباط با شاخص ها، گویه ها و سنجه های مؤلفه اثرگذار متغیر مستقل (جریان های روستایی- شهری) و متغیرهای اثرپذیر (تحولات فضایی سکونتگاه های پیراشهری) از روش پیمایش میدانی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش 83 روستای شهرستان دماوند برمبنای سرشماری سال 1395 مرکز آمار ایران است. با توجه به همگنی ناحیه مورد مطالعه، امکانات و محدودیت تحقیق در گام اول، با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی و تصادفی ساده تعداد 29 روستا به عنوان نمونه تصادفی براساس قضیه حد مرکزی انتخاب شدند. در گام دوم، برای برآورد حجم نمونه از فرمول محاسبه حجم نمونه کوکران بهره گرفته شد. قلمروجغرافیایی پژوهش: مطالعه حاضر که در زمینه جریان های دوسویه روستایی شهری می باشد، در شهرستان دماوند انجام شده است. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد جریان های روستایی- شهری در سکونتگاه های روستایی ناحیه مورد مطالعه با تحول ابعاد و اندازه جمعیت روستاها، کاربری زمین، مسکن، و سرمایه گذاری روستاها در تحولات فضایی سکونتگاه های پیراشهری اثرگذار است. نتایج: پیوندهای روستایی شهری از ظرفیت های اجتماعی اقتصادی و کالبدی زیربنایی برخوردار است که باعث ایجاد جریان های فضایی همچون جریان کالاو خدمات، مردم، فناوری و اطلاعات، سرمایه، پسماند بین شهر و روستا شود.. در مجموع میان جریان های فضایی همچون جریان مردم، کالا، خدمات، سرمایه گذاری، و اطلاعات بر ابعاد تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد.
ارزیابی توسعه پایدار شهرها براساس مدل معادلات ساختاری؛ مطالعه موردی: شهر کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
56 - 66
حوزههای تخصصی:
شهر کرمانشاه به دلیل افزایش زیاد جمعیت و گسترش نامتوازن، دارای مسایل و مشکلات زیادی در رابطه با توسعه پایدار شهری است. با افزایش سرعت رشد جمعیت طی دهه های اخیر، این شهر شاهد فضاهای نابرابر شهری شده، به طوری که، مناطق این شهر روند نابرابری را از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه نشان می دهد. هدف مقاله حاضر، ارزیابی توسعه پایدار بر اساس مدل معادلات ساختاری در شهر کرمانشاه می باشد. نوع تحقیق، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. جهت گردآوری اطلاعات و داده ها از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است.محدوده موردمطالعه شهر کرمانشاه بوده و جامعه آماری پژوهش شامل946651نفر از شهروندان شهر کرمانشاه است که 356 نفر تعداد حجم نمونه انتخاب شده با فرمول کوکران برآورد شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. ابزار تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزارSPSS و Amosاست. نتایج آزمون تی تک نمونه ای، در سطح متوسط یا نرمال بیانگر این بود که ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، زیست محیطی، کالبدی و مدیریتی در شهر کرمانشاه در وضعیت نامطلوب قرار دارد. بنابراین، وضعیت بعد مدیریتی را در مناطق 8 گانه شهر کرمانشاه نامطلوب تر ارزیابی کرد. همچنین، در این مبحث به بررسی عوامل بازدارنده و شتاب دهنده بر توسعه پایدار شهر کرمانشاه با استفاده از مدل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS پرداخته شده است. براساس نتایج به دست آمده مشخص شد که تمام شاخص های پژوهش دارای اثر معنادار بر توسعه پایدار در شهر کرمانشاه می باشند. مهمترین عامل شتاب دهنده در توسعه پایدار شهری در منطقه مورد مطالعه عامل مدیریتی است، براساس نتایج میزان بارعاملی یا وزن رگرسیونی برای عامل مدیریتی برابر 87/0 در سطح معناداری 000/0 به دست آمد. پس از عامل مدیریتی، عامل کالبدی با وزن رگرسیونی 8/0 بود. میزان بار عاملی یا وزن رگرسیونی عامل زیست محیطی برابر 77/0، عامل اقتصادی برابر 75/0 و عامل اجتماعی برابر با 69/0 به دست آمد.
تبیین پیشران های کلیدی مؤثر بر توسعه ورزش فوتبال در استان خوزستان با رویکرد آینده پژوهی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
152 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین پیشران های کلیدی مؤثر بر توسعه ورزش فوتبال در استان خوزستان است.روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی - اکتشافی است. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه، تکنیک دلفی و مطالعات اسنادی -کتابخانه ای بهره گیری شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد از میان 35 عامل اصلی تأثیرگذار 20 متغیر به عنوان عوامل کلیدی شناخته شده-اند. که این متغیرها بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را بر آینده توسعه ورزش فوتبال در استان خوزستان دارند و شامل عوامل وجود سایت های مناسب برای هر باشگاه، نظارت بر عملکرد باشگاهها توسط فدراسیون، وجود بخش ارتباط با رادیو و تلویزیون، وجود اراده کافی از سوی نهادهای ذی ربط، وجود مدرسه های فوتبال مناسب، ارائه قوانین لازم برای برخورد با باشگاه های و بازیکنانی، وجود اسپانسرهای متعهد به پرداخت حقوق ، کمک به خصوصی سازی فوتبال و کاهش نفوذ دولت، وجود قوانین منسجم در مورد حامیان مالی، کسب درآمد لازم از برگزاری مسابقات، بلیت فروشی مناسب، فروش لباس و پرچم باشگاه، کمک به اصل خصوصی سازی در فوتبال، وجود کمیته-های استعدادیابی، استفاده از روش های جدید برای کشف استعدادهای فوتبال، وجود قراداد میان فدراسیون فوتبال و آموزش و پرورش، وجود قوانین لازم در جهت رعایت چارچوب های فرهنگی، وجود مسئول خبری در باشگاهها ، تعامل مناسب با خبرنگاران ، وجود امکانات مناسب ماهوارها برای پوشش مناسب بازی می باشند.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با توجه به تأثیرگذاری بالای نقش عوامل اقتصادی، رسانه ای و مدیریتی در خصوص توسعه ورزش فوتبال توسط مسئولین ورزش در استان خوزستان، می تواند جهات موفقیت و یا شکست شاخص های توسعه ورزش فوتبال در استان خوزستان را مشخص نماید.
تحلیلی بر جایگاه مؤلفه های مؤثر بر برندسازی شهری (مورد مطالعه: شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه برندسازی شهری یکی از پویاترین فعالیت های در حوزه خط مشی گذاری در عصر حاضر محسوب می شود که نقش مهمی در توسعه پایدار منطقه ایفا می کند و با توجه به رشد روزافزون توسعه شهری در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و... نیاز به یک برنامه ریزی هدفمند و جامع برای همگام شدن با توسعه پایدار می باشد. این پژوهش با توجه به مؤلفه های توسعه و تأثیر آن بر شاخص های برندسازی شهری بر آن است تا بتوان با بررسی آن ها به بهبود وضعیت توسعه و برندسازی شهری در استان کمک نماید. روش های گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای و پرسش نامه می باشد. جامعه آماری این پژوهش از دو گروه تشکیل شده است. گروه اول را خبرگان آگاه به موضوع که تعداد افراد موجود در این جامعه آماری نامشخص و حجم نمونه مورداستفاده 50 نفر می باشد. گروه دوم شامل سیاست گذاران و مدیران ارشد، کارکنان دارای تحصیلات عالی در استان بوشهر با تعداد 37751 نفر می باشند و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 382 نفر تعیین شده است. داده های مورداستفاده در این پژوهش از طریق 4 پرسش نامه که روایی و پایایی آن ها مورد تأیید قرارگرفته است، جمع آوری گردیدند. برای اندازه گیری سازه ها و روابط بین آن ها با استفاده از روش معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار SMART PLS استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که در سطح اطمینان 95 درصد، متغیرخط مشی برندسازی شهری با مدل توسعه رابطه مثبت و معناداری دارد. لذا پیشنهاد می گردد سیاست گذاران و مدیریت شهری با توجه به رابطه خط مشی برندسازی شهری با ابعاد توسعه، جهت برندسازی شهری استان و بهبود ابعاد توسعه برنامه ریزی نمایند. واژگان کلیدی: مدل، توسعه، خط مشی، برندسازی شهری. [1]. نویسنده مسئول: استان کرمان، کرمان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان، دانشکده مدیریت، گروه مدیریت،
تدوین استراتژی تأمین مسکن محرومان بر اساس مدل های SWOT و QSPM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ارتباط با مسکن محرومین امکان دسترسی به مسکن مناسب برای هر خانوار ایرانی در حد نیاز خانوار به گونه ای که دغدغه ی مسکن فراتر از سایر عرصه های زندگی خانوار نباشد و دسترسی پایدار و ایمن به مسکن خانوار نیز تضمین گردد، مبین چشم انداز آرمانی بخش مسکن در مطالعات اسنادی، در ارتباط با گروه های محروم است. هدف از این مطالعه دستیابی به مجموعه ی راهبردها و شاکله ی عمومی برنامه های واقع نگر و اثربخش در زمینه حمایت از مسکن محرومین و اقشار کم درآمد است که ضمن تعیین حدود و نوع مداخله دولت در ارتباط با مسکن و گروه های اقتصادی مختلف، موجب برخورداری سریع تر گروه های هدف از برنامه های حمایتی گردد. این پژوهش که بر اساس مدل ترکیبی تحلیل استراتژیک SWOT و مدل برنامه ریزی استراتژیک QSPM است و به بررسی یافته های مطالعات و نتایج حاصل از بررسی مصاحبه با کارشناسان حوزه جغرافیا و برنامه ریزی شهری پرداخته است. تحلیل های حاصل از SWOT نشان داد که 1- بی توجهی به عدم استفاده توامان فرایند مدیریت و بهره برداری مسکن اقشار کم درآمد مبتنی بر مشارکت نهادهای اجتماعی محلی و تشکل های غیردولتی 2- عدم شناخت لازم و یا بی توجهی به تنوع نیازهای اقشار محروم و بی توجهی به ویژگی های خاص گروه های هدف 3- عدم تعادل میان بهره مندی افراد مختلف در گروه های مختلف، در قبال برنامه های حمایتی منجر به ناکارآمدی سیاست های محرومین و بر خورداری این گروه از مسکن حمایتی گردیده است. دو محور دسته بندی گروه های هدف و سیاست های کلان اعم از «برنامه های توانمندسازی» و «جلب مشارکت با بهره بره برداری از توان محلی و ظرفیت های درونی با توسعه و تنوع بخشی به توانمندسازی»، همراه با سیاست عام تعادل بخشی در راستای افزایش ظرفیت در بخش های غیردولتی مبتنی بر مشارکت خانوار برخورداری سریع تر خانوارها از برنامه های حمایتی مسکن و مشارکت همه ذینفعان در برنامه ریزی را فراهم می آورد. واژگان کلیدی: برنامه های توسعه، مسکن محرومین، گروه های هدف، تحلیل SWOT، مدل .QSPM [1] . نویسنده مسئول: pakparvar_mohsen@yahoo.com
تحلیل دریافت تابش خورشید در گنبد آب انبارهای اقلیم گرم خشک و سرد با استفاده از پلاگین های Honeybee & ladybug(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۳۲۵-۳۰۵
حوزههای تخصصی:
معماران گذشته در اکثر نقاط کشورمان آب انبارها را برای نگهداری و خنک نگه داشتن آب، جهت استفاده مردم در بیشتر نقاط اقلیمی کشورمان مخصوصا (گرم خشک، سرد) بنا می کردند. برای انجام این تحقیق دو نمونه گنبد آب انبار با طاق و قوس مختلف از شهر یزد و دو نمونه از شهر قزوین انتخاب گردید، سپس گنبدها بر اساس نقشه های واقعی در نرم افزار رویت 2017 مدلسازی شد. تا میزان دریافت تابش خورشید بر سطوح گنبدها در گرم ترین روز سال در ساعات 14، 16، 18 برای اقلیم گرم خشک و در سردترین روز سال در ساعات 13، 14، 16 برای اقلیم سرد قزوین با استفاده از پلاگین های انرژی پلاس هانی بی و لیدی باگ بدست آید.نتایج نشان دادند میزان دریافت تابش در سطوح گنبدها متفاوت است. گنبدهای خیز بلند در ساعت 14 تقریبا 78% و گنبدهای خیز کم 93%، در ساعت 16 گنبدهای خیز بلند 71% و گنبدهای خیز کم 81%، در ساعت 18 بعد از ظهر که زاویه تابش خورشید تقریبا 80 درجه تغییر می کند، گنبدهای خیز بلند 67% و گنبد خیز کم 64% از سطوح شان در معرش تابش خورشید قرار می دهند. گنبدهای خیز بلند مناسب برای اقلیم گرم خشک و گنبدهای خیز کم مناسب برای آب انبارهای اقلیم سرد می باشند
واکاوی چگونگی کارکردپذیری ابنیه ی تاریخی تطبیق پذیر در تغییر کاربری به بناهای فرهنگی (نمونه ی موردی: میراث صنعتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
33 - 46
حوزههای تخصصی:
استفاده ی مجدد تطبیقی، به عمل هدف گذاری مجدد بر عملکردهای جدید ساختمان های فرسوده یا کم استفاده ی تاریخی اشاره دارد که در عین حفاظت از میراث فرهنگی و هویت جامعه، بستری در تطبیق با نیازهای روز جامعه، فراهم می سازد. از آنجاکه بسیاری از محدوده های صنعتی قدیمی با تغییر یا تعطیلی صنایع دچار افول و بی توجهی شده اند، فرایند کارکردپذیری تطبیقی می تواند با جذب بازدیدکنندگان به ترویج گردشگری و تحریک فعالیت های اقتصادی جان تازه ای به این مناطق بدهد.هدف این مطالعه، تبیین شاخص های کارکردپذیری منطبق با تغییر کاربری میراث صنعتی به کاربری فرهنگی با تأکید بر پایداری محیطی است. روش تحقیق از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف،کاربردی است. در گام نخست، با بررسی ادبیات و پیشینه ی موضوع، چارچوب نظری تحقیق تدوین و شاخص های اصلی تبیین شد. در مرحله پیمایش، جهت تأیید معناداری روابط و اولویت بندی مؤلفه ها و شاخص ها، از تحلیل پرسشنامه ی محقق ساخته ی متخصصین با استفاده از روش معادلات ساختاری در نرم افزار Smart pls استفاده گردید. در گام بعدی، میزان تأثیر هر یک از ابعاد پایداری محیطی در تغییر کاربری بناهای صنعتی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP سنجیده شد. نتایج نشان می دهد که در فرایند کارکردپذیری بناهای تاریخی صنعتی، بعد اقتصادی بیشترین توجه و بعد زیست محیطی کمترین توجه را به خود نسبت داده است. این موضوع می تواند به دلیل تأثیرات قابل مشاهده ی مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی در کوتاه مدت باشد که تمرکز بیشتر بر ساختمان ها به عنوان عنصری منفک از بستر و کاهش توجه بر حفظ و احیای منظر در مجموعه میراث صنعتی را در پی خواهد داشت. طبق نتایج حاصل، جهت حفظ تعادل مطلوب و دستیابی به توسعه ی پایدار محیطی در فرایند استفاده ی مجدد سازگار از میراث صنعتی، باید به طور متوازن به شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی توجه نمود. به طور کلی، استفاده ی مجدد تطبیقی از ساختمان های میراث صنعتی در قالب یک مجموعه ی فرهنگی، نه تنها میراث تاریخی را حفظ و احیا نموده، بلکه به حیات فرهنگی و رشد اقتصادی جوامع پیرامونی نیز کمک می نماید.
شناسایی و پهنه بندی مناطق مستعد وقوع مخاطره زمین لغزش در شهرستان گرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
18 - 1
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع فرآیندهای دامنه ای که هرساله موجب خسارات جانی و مالی فراوانی در بسیاری از نقاط ایران و جهان می شود، پدیده زمین لغزش است. افزایش جمعیت و گسترش سکونتگاه های انسانی در نواحی کوهستانی، مشکل بودن زمان پیش بینی وقوع زمین لغزش و متعدد بودن عوامل موثر در رخداد این پدیده، ضرورت پهنه بندی خطر زمین لغزش را آشکار می سازد. شناسایی عوامل موثر در وقوع این پدیده و پهنه بندی خطر آن، یکی از روش های اساسی و کاربردی جهت دست یابی به راهکارهای پش بینی، کنترل و پایش آن می باشد. با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی و با مرور پژوهش ها و مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه 9 عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راههای ارتباطی ،کاربری اراضی و بارش به عنوان عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش بررسی شد. لذا، هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطر زمین لغزش در شهرستان گرمی و مشخص کردن سطوح مستعد که احتمالاً در آینده نزدیک درگیر زمین لغزش خواهند شد. در این پژوهش نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره Aras درمحیط نرم افزار Edrisiاقدام گردید و با توجه به نتایج حاصل از پهنه بندی خطر زمین لغزش؛ معیارهای کاربری اراضی، شیب، زمین شناسی به ترتیب با ضریب وزنی 187/0، 152/0، 152/0 و 142/0، مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطرزمین لغزش محدوده مطالعاتی بوده و به ترتیب 99/361 و 32/450 کیلومتر مربع از محدوده دارای احتمال خطر بسیارزیاد و زیاد می باشد. در نهایت می توان گفت مهم ترین عامل اصلی دخیل در افزایش مقدار و پتانسیل زمین لغزش در شهرستان گرمی، تغییر کاربری اراضی و افزایش زمین های کشاورزی و چراگاه های دامی می باشد.
امکان سنجی توسعه انرژی های تجدیدپذیر شهری اهواز با رویکرد دفاع غیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن 21 میلادی مهم ترین سیاست های جهانی برای کاهش آلاینده های محیطی شامل اقتصاد کم کربن و توسعه انرژی های تجدید پذیر است که این سیاست ها منجر به کاهش گازهای گلخانه ای و صرفه جویی در انرژی می شود؛ اما در راستای رسیدن به این امر چالش های متعدّدی وجود دارد؛ از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل چالش های توسعه انرژی در شهر اهواز با رویکرد پدافند غیر عامل است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روش، پیمایشی و توصیفی–تحلیلی است. اطلاعات لازم در این پژوهش به صورت اسنادی، کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان حوزه های شهر و انرژی است. شیوه نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم نمونه است. همچنین، روش آنالیز نیز کمّی بوده که در آن از تکنیک های ARAS, VIKOR استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مجموعه چالش های موجود به ترتیب در توسعه انرژی زمین گرمایی، انرژی زیست توده، انرژی آبی، بادی و خورشیدی بیشترین اثر ها را دارد. نتایج تکنیک VIKOR حکایت از آن دارد که از میان شاخص های پدافند غیر عامل در کاهش چالش های انرژی تجدید پذیر انرژی خورشیدی با امتیاز 1رتبه اول، انرژی بادی با امتیاز 758/0 در رتبه دوم، انرژی آبی با امتیاز 2220/0 در رتبه سوم قرار گرفته است. همچنین، انرژی زمین گرمایی و زیست توده به ترتیب در پایین ترین رتبه قرار دارد. نتایج ادغام سازی نیز نشان داد که بین شاخص های پدافند غیر عامل و چالش های توسعه انرژی نوعی وابستگی وجود دارد که این وابستگی بسته به هر نوع انرژی تجدید پذیر با یکدیگر متفاوت است. در نهایت، مشخص شد که امکان توسعه انرژی حاصل از خورشید در اهواز زیاد است؛ اما توسعه انرژی حاصل از گرمایش زمین امکان کمی دارد.
سنجش و مقایسه ردپای بوم شناختی و ظرفیت زیستی شهرستان های استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
1 - 32
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر مشکلات محیط زیستی ناشی از فعالیت های انسانی، به عنوان یک چالش جدی برای توسعه پایدار جهانی مطرح شده اند. یکی از مفاهیم کلیدی در این زمینه، ردپای بوم شناختی است که به میزان مصرف منابع طبیعی توسط جامعه انسانی اشاره دارد و در مقایسه با مفهوم ظرفیت زیستی که نشان دهنده توانایی زمین برای تأمین نیازهای انسانی و جذب پسماندها است، کمبود بوم شناختی منطقه را مورد ارزیابی قرار می دهد. پژوهش حاضر، به تحلیل تولیدات بیولوژیکی به منظور محاسبه میزان بار و فشار وارده بر طبیعت در اثر بهره برداری انسان و میزان ظرفیت زیست کره جهت ارائه زمین مورد نیاز برای جذب کربن، مصارف انرژی، حمل ونقل و . . . پرداخته است. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش ردپای اکولوژیک با واحد اندازه گیری هکتار جهانی (gha) استفاده شده و کمبود بوم شناختی شهرستان های استان مازندران برآورد شده است. نتایج نشان می دهد سرانه کمبود بوم شناختی کل استان در سال 1400، برای هر مازندرانی 49/0- درصد هکتار جهانی است. این مهّم بیانگر عدم تعادل میان فعالیت های اقتصادی و حفظ محیط زیست و همچنین مصرف بیش ازحدّ منابع طبیعی است. قائم شهر با بیشترین سرانه کمبود بوم شناختی (03/1- هکتار جهانی) ناپایدارترین شهرستان و گلوگاه با بیشترین سرانه مازاد بوم شناختی (54/2 هکتار جهانی) پایدارترین شهرستان استان هستند. پژوهش حاضر می تواند پایه ای برای تصمیم گیران و مسئولان جهت اتخاذ تدابیر مناسب و تصمیم گیری های آگاهانه برای حفظ محیط زیست باشد و توسعه پایدار مناطق را ایجاد کند.
سنجش کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و سنجش کیفیت زندگی در نواحی شهری که معلول اقدامات مدیریت شهری و سایر نهادهای دولتی و خصوصی است، موضوع بسیار حیاتی است. با توجه به عدم سنجش کیفیت زندگی شهری در سکونتگاه های غیررسمی شهری، می توان زمینه ای برای ترسیم نقشه راه جهت مدیریت شهری و آگاهی نهادهای مسوول از وضعیت موجود و اقدام برای تحقق صورت وضعیت مطلوب فراهم نمود. هدف این تحقیق سنجش کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده ها به صورت میدانی از طریق ابزار پرسش نامه است. روایی ابزار مشخص و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ بیشتر از 70/0 تایید شد. جامعه آماری تحقیق را شهروندان ساکن در سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب، 11545 نفر تشکیل داده اند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 313 نفر تعیین شد. نتیجه آزمون نشان می دهد که چهار شاخص اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب در سطح کمتر از 05/0 معنادار بوده اند. بررسی جهت معناداری گویای نامناسب بودن وضعیت شاخص ها است. همچنین آزمون آنووا تایید کرد که 10 محله مورد مطالعه از نظر شاخص های اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی در سطح کمتر از 05/0 تفاوت معناداری دارند اما در زمینه شاخص اقتصادی(سطح معناداری برابر با 094/0) شرایط یکسانی وجود دارد. سنجش اثر مدیریت شهری بر بهبود کیفیت زندگی از طریق معادلات ساختاری نیز تایید نمود که میزان تبیین برای شاخص اجتماعی برابر با 97/0؛ برای شاخص اقتصادی برابر با 48/0 ؛ برای شاخص کالبدی برابر با 93/0 و برای شاخص زیست محیطی برابر با 55/0 است. بنابراین بیشترین اثر مدیریت شهری بر شاخص اجتماعی و سپس کالبدی است.
نقشه دانش مطالعات تغییر اقلیم و گردشگری بر اساس روش فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش علم س نجی ب ه محقق ان کم ک می کن د ت ا دیدگاه های متفاوت محققان و خلاءه ای موج ود در مطالع ات در یک زمینه خاص دانش ی را شناس ایی و بررس ی نمایند. هدف اصلی از این پژوهش، شناخت جامع از مطالعات انجام شده در زمینه "تغییرات اقلیم و گردشگری" در چهار بخش اصلی (هستی شناختی، چرایی، چالش ها و راهبردها) از طریق بررس ی مس تندات علم ی مرتبط در جهان و ایران اس ت. روش پژوهش،کیفی و نوعی از متامطالعه به نام فراترکیب است. فراترکیب از نوع مطالعات کیفی است. تفسیر و تحلیل عمیق مطالعات انجام شده برای فهم عمیق تر موضوعات مهم است. در این پژوهش جهت دستیابی به هدف اصلی تحقیق، از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروس استفاده شده است. برای گ ردآوری داده ا از روش کتابخان ه ای استفاده شده است. در راستای انجام پ ژوهش پس از طراحی سؤالات پژوهش، جستجویی نظاممند بر اساس کلیدواژه های مرتبط، از پایگ اه ه ای داده هدف Scopus وWeb of Science،Elsevier صورت گرفته است. جهت شناخت ِروند توسعه و تکامل حوزه و مهمترین مفاهیم مطرح در مطالعات تغییر اقلیم و صنعت گردشگری از نرم افزار VOSviewer استفاده شده است و از تجزیه و تحلیل خوشه ای و روش پیکربندی هم واژه در نرمافزار SciMAT در جهت شناخت ساختار تحقیقات تغییرات آّب و هوا در صنعت گردشگری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوی تحقیقات در چهار خوشه اصلی شاملِ ارزیابی، تاثیرات، آسیب پذیری و مطالعات سازگاری و ایجاد روند کاهشی دسته بندی شده است. در دهه اخیر مطالعات به سمت تحقیقات سازگاری با تغییرات اقلیمی و راهبردهای کاهش تغییرات اقلیمی و بررسی هم زمان تاثیرات کویید 19 و تغییر اقلیم بر صنعت گردشگری و گردشگری پایدار رفته است.
شناسایی پیشران های کلیدی موثر بر آینده تغییر اقلیم و تاب آوری شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بزرگ ترین چالش های قرن حاضر، پدیده تغییر اقلیم می باشد. افزایش تعداد و شدت بروز بلایای طبیعی تحت تأثیر تغییر اقلیم منجر به پیامدهای ناگوار در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در شهرها شده است. از طرفی دیگر، در دهه های اخیر، تلاش های جهانی و دیدگاه های مختلفی برای کاهش عواقب مخرب تغییرات اقلیمی ارائه شده است. یکی از مهم ترین راهکارها در مقابله با این مسائل، رویکرد تاب آوری شهری در پاسخ به تغییرات اقلیمی است که تحت عنوان تاب آوری اقلیمی مطرح می باشد. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی، ازنظر روش ترکیبی و ازنظر ماهیت بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، است. با توجه به ماهیت این پژوهش، از روش تحلیل ساختاری، MIC MAC و دلفی بهره گرفته شده است. برای تکمیل پرسشنامه ها از روش گلوله برفی استفاده شد که درنهایت تعداد 80پرسشنامه الکترونیکی با پاسخ صحیح به دست آمد. یافته های پژوهش نشان می دهد تفاوت عددی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ابعاد زیست محیطی در مقایسه با ابعاد دیگر قابل توجه تر می باشد. بالاترین رتبه های اثرگذاری غیرمستقیم به متغیرهای ناحیه اول به خصوص تأمین آب آشامیدنی و غذای سالم و توجه به افزایش فضاهای باز شهری مربوط است. در حالت کلی از میان 66 متغیر بررسی شده این پژوهش،30 متغیر به عنوان متغیرهای کلیدی مؤثر برتاب آوری شهر اصفهان انتخاب شده است. همچنین فقط متغیر اعتبارات در این تحقیق، نقش متغیر راهبردی را به دست آورد و نحوه پراکنش متغیرها در محورهای تأثیرگذاری - تأثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم، نشان از ناپایداری سیستم دارد. درنهایت، می توان نتیجه گیری کرد که جهت هرگونه برنامه ریزی در راستای تاب آوری شهر اصفهان در برابر تغییرات اقلیمی، باید به نقش کلیدی و اساسی این متغیرها و عوامل توجه نمود.
آینده نگاری و شناسایی سناریوهای بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری (مورد مطالعه: بافت تاریخی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان و گسترش بی برنامه شهرها در دوره های مختلف، باعث پدید آمدن فضاهایی در شهرها شده است که از حیات اجتماعی و اقتصادی جا مانده اند و دچار بی قوارگی، نابسامانی کالبدی و افول حیات شهری هستند. یکی از عوامل اصلی پدید آمدن چنین فضاهایی که از آن ها به عنوان بافت های ناکارآمد یاد می شود، گسترش بی برنامه شهرها و عدم وجود برنامه ریزی و چشم انداز برای رشد و توسعه شهر در آینده بوده است. بنابراین در تحقیق حاضر، تلاش شده به کمک دانش آینده پژوهی و یکی از مهم ترین ابزارهای آن یعنی برنامه ریز بر پایه سناریو، به شناسایی پیشران های کلیدی بازآفرینی شهری و همچنین سناریوهای مختلف پیش روی بافت تاریخی شهر کرمان پرداخته شود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی، از نظر ماهیت، بر اساس روش های جدید آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات به روش پیمایشی و تجزیه و تحلیل ماتریس تأثیرات متقاطع با استفاده از نرم افزارهای میک مک (MicMac) و سناریوویزارد (Scenario Wizard) انجام شده است. بر اساس یافته های تحقیق از 41 شاخص موردبررسی، 9 شاخص به عنوان پیشران های کلیدی بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان شناسایی شدند. حفظ اصالت طرح و اثر، تنوع عملکردی و ایجاد سرزندگی، استفاده مجدد از ابنیه و معاصرسازی، پرداخت یارانه و تسهیلات بانکی، مشارکت مردم و بخش خصوصی، نقش فرهنگ و صنایع فرهنگی، ایجاد ابزارهای حقوقی و قانونی، ایجاد مدیریت یکپارچه بافت تاریخی و الگوی جامع برنامه ریز و مدیریت بازآفرینی به عنوان عوامل کلیدی و پیشران های بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان شناسایی شدند. همچنین نتایج بخش سناریونگاری تحقیق نشان دهنده 4 سناریو با سازگاری بالا یا محتمل برای آینده بافت تاریخی شهر کرمان است. سناریو اول کاملاً مطلوب، سناریو دوم نیمه مطلوب، سناریو سوم بحرانی و سناریو چهارم آینده کاملاً بحرانی را برای بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان ارزیابی می کند. با توجه به شناختی که از پیشران های کلیدی و سناریوهای پیش روی بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان به دست آمد، می توان با برنامه ریزی آینده نگر و توجه به عوامل کلیدی و لایه های پنهان در حوزه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، عملکردی، فرهنگی و نهادی - مدیریتی، ضمن برخورد با ابعاد مختلف ناپایداری و فرسودگی، چرخه افت و زوال را معکوس نموده و فرصتی جدید برای احیا و بازآفرینی بافت تاریخی شهری کرمان فراهم گردد.
مدل سازی توزیع غلظت آلاینده های NO2 و O3 با توان تفکیک مکانی مناسب با استفاده از تلفیق داده های زمینی و ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: آلودگی هوا یکی از مهم ترین بحران هایی است که امروزه اکثر کشور ها با توجه به پیشرفت صنعت و فنّاوری با آن رو به رو هستند. کشور ایران و به ویژه شهر تهران نیز از این پدیده مستثنا نیست. تأثیر آلودگی هوای شهری بر محیط زیست و سلامت انسان نگرانی های فزاینده ای را برای محققان، سیاست گذاران و شهروندان برانگیخته است. برای کاهش تأثیرات منفی آلودگی هوا بر سلامت، اندازه گیری به موقع آن در وضوح زمانی و مکانی بالا اهمیت فراوانی دارد. ازطرفی، ایستگاه های سنجش آلودگی هوا در سطح شهر به رغم صحت بالا در اندازه گیری آلاینده ها، به دلیل محدودیت های زمانی و مکانی و اندازه گیری نقطه ای قابلیت تعمیم پذیری ندارند. راهکار مکمل و بعضاً جایگزین استفاده از سنجش ازدور و داده های ماهواره ای است که با توجه به هزینه بهینه و پوشش وسیع روشی مناسب برای پایش آلودگی هوا به شمار می رود. آلاینده های دی اکسید نیتروژن (NO2) و ازن (O3) از مهم ترین شاخص های آلودگی هوا هستند که در این پژوهش برای مدل سازی توزیع غلظت آن ها در سطح شهر تهران با توان تفکیک مکانی برابر (تقریباً یک کیلومتر) و صحتی بالاتر از داده های ماهواره ای تلاش خواهد شد.
مواد و روش ها: به منظور مدل سازی توزیع غلظت دو آلاینده NO2 و O3 با دقت و توان تفکیک مناسب، از روش نوآورانه مبتنی بر روش درون یابی کریجینگ استفاده شده است. این روش با بهره گیری هم زمان از مزایای داده های ایستگاهی سنجش آلودگی از شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، که با بهره گیری از 21 ایستگاه سنجش آلودگی هوای فعال که در نقاط مختلف شهر تهران مستقر است، بالاترین دقت در اندازه گیری پارامترها را دارند و داده های ماهواره ی سنتینل 5P، که از توان تفکیک مکانی بالا برخوردارند، مدل سازی را انجام می دهد. با توجه به قابلیت های سامانه گوگل ارت انجین، نقشه های توزیع غلظت دو آلاینده در کل مناطق 22 گانه شهر تهران به صورت ماهانه و همچنین داده های ماهواره ای نقطه ای دو آلاینده در مختصات مکانی ایستگاه های زمینی، به صورت ساعتی، روزانه و ماهانه به مدت یک سال از تاریخ 1 فروردین 1400 تا 1 فروردین 1401 در سامانه گوگل ارت تهیه و جمع آوری شد. پس از بررسی همبستگی بین داده های ماهواره ای و داده های ایستگاه های سنجش زمینی و حذف بایاس از داده های ماهواره ای، مراحل مختلف مدل سازی نوآورانه درون یابی کریجینگ به منظور مدل سازی توزیع غلظت دو پارامتر به کار گرفته شد.
نتایج و بحث: به منظور صحت سنجی داده های خروجی حاصل از مدل سازی توزیع آلاینده ها، 70 درصد ایستگاه ها به عنوان داده های آموزش (Train) و 30 درصد ایستگاه ها به عنوان داده های آزمون (Test) انتخاب شدند. این نقاط به صورت تصادفی و برای هر ماه از سال 1400 انتخاب شدند. مدل سازی نقشه نهایی توزیع آلاینده ها با استفاده از داده های آموزش و صحت سنجی مدل سازی انجام شده با استفاده از داده های آزمون انجام شد. این کار با استفاده از محاسبه میانگین خطای بین داده های پیش بینی شده توسط مدل و داده های ایستگاهی مستخرج از شرکت کنترل کیفیت هوای تهران (با واحد ppb) و همچنین محاسبه شاخص RMSE صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که میانگین خطای ماهانه مدل پیشنهادی، نسبت به داده های ماهواره سنتینل 5P از 16.8 به 1.73 درصد برای آلاینده NO2 و از 21.9 به 2.53 درصد برای آلاینده O3 کاهش یافته است. همچنین خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) این مدل نسبت به داده های ایستگاهی سنجش آلودگی برای آلاینده NO2 و O3 به ترتیب برابر با ppb 2.79 و ppb 0.86 است. این در حالی است که در حالت مشابه شاخص RMSE نقشه خروجی ماهواره سنتینل 5P نسبت به داده های ایستگاهی سنجش آلودگی برای آلاینده NO2 و O3 به ترتیب برابر با ppb 10.083 و ppb 6.238 است.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه مدل تلفیقی پیشنهادی عملکرد بسیار مطلوبی در مدل سازی غلظت توزیع غلظت آلاینده های مورد نظر در طول سال 1400 با دقت و توان تفکیک مکانی تقریباً یک کیلومتری داشته است، به کارگیری هم زمان داده های ماهواره ای و زمینی در برآورد آلاینده ها توصیه می شود.
نقش عوامل محلی در ایجاد و توسعه جزایر حرارتی شهری (مطالعه موردی: شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
187 - 164
حوزههای تخصصی:
از اثرات شهرنشینی، پدیده جزیره حرارتی شهری است که به دنبال آن دمای شهر بالا می رود و تقاضای انرژی برای خنک شدن افزایش می یابد. در این پژوهش نقش عوامل محلی در ایجاد و توسعه جزایر حرارتی شهر اهواز در دوره گرم سال از سال 2000 تا 2015 میلادی با به کارگیری داده های سنجنده ی ماهواره لندست 7 و 8 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور ارزیابی تغییرات بیوفیزیکی سطح زمین در شهر اهواز از تغییرات شاخص تفاضل بهنجار شده ی پوشش گیاهی به روش آستانه ای توکانگا - تاگ بهره برده شد. با به کارگیری روش کریجینگ و پهنه بندی دمای اهواز افزایش آستانه های کمینه و بیشینه دمایی شهر اهواز نمایان شد که استمرار این تغییر می تواند منجر به تغییر اقلیم محلی شود. نتایج خودهمبستگی فضایی موران تاییدی آشکار بر رد فرضیه عدم ارتباط فضایی دمای سطح زمین اهواز است. ارزیابی نقشه های دمایی نشان داد هرچه از مناطق جنوبی به سمت مناطق شمالی پیش می رویم، به دلیل کاهش فضاهای سبز و افزایش زمین های بایر شاهد افزایش دما هستیم. بین مناطق مرکزی و حومه شهر اختلاف حرارتی تند وجود دارد، منطقه ی 8 به علت استقرار شرکت های صنعتی پایدارترین جزیره حرارتی در این منطقه از شهر را شکل داده است. مناطق مسکونی نسبت به مناطقی با کاربری صنعتی و بایر، تاثیر کم تری در ایجاد و گسترش جزایر حرارتی داشته است.