
توسعه پایدار محیط جغرافیایی
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال 6 بهار و تابستان 1403 شماره 10 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، افزایش جمعیت در مناطق شهری به عنوان یک پدیده مهم، پیچیدگی ها و مشکلات زیادی را در زمینه های مختلف ایجاد کرده است. وجود بحران های اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و کالبدی همراه با رشد حاشیه نشینی در شهرها، تاب آوری شهری و مدیریت بحران در این سکونتگاه ها را برجسته کرده است. یکی از ابعاد مهم تاب آوری، بعد کالبدی آن است. هدف تحقیق تحلیل عوامل کالبدی موثر بر تاب آوری مناطق حاشیه نشین در کلانشهرهاست. روش تحقیق حاضر، توصیفی - اکتشافی و از نوع ترکیبی کیفی و کمی است. جامعه آماری متشکل از 30 نفر از خبرگان شهری است. در تجزیه و تحلیل کمی از روش نظریه - مبنا و نرم افزار مکس کیودی و در تحلیل های کمی از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. برای ارزیابی پایایی سوالات، آلفای کرونباخ به کار رفته است. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد که بارهای عاملی تمام شاخص های کالبدی در تاب آوری مناطق حاشیه نشین شهر تبریز(محله ایده لو) بزرگ تر از 4 /0 و در سطح احتمال 99 درصد معنی دار هستند. بیشترین تأثیرات مربوط به عامل نفوذپذیری بوده با بار عاملی (86/0) و بعد آن به ترتیب عوامل انعطاف پذیری (72/0)، پایداری کالبدی (68/0) و ایمنی با بار عاملی (62/0) قرار دارند. در نتیجه چگونگی ایجاد تاب آوری کالبدی یک استراتژی حفاظتی مؤثر در مناطق حاشیه نشین است. ایجاد فضاهای تاب آور، مناطق امنی را در یک منطقه حاشیه نشین پدید می آورد و ظرفیت های محلی را تقویت می کند.
تحلیل حکمروایی شهری با تأکید بر اهداف جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی هزاره سوم که بسیاری از جوامع را درگیر ساخته و کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، مسئله جمعیت، سیاست های جوانی جمعیت و به طور کلی اهداف جمعیتی است که نیل به راه های حل آن در گرو مجموعه اقداماتی است و به نظر می رسد الگوی حکمروایی شهری نقشی بی بدیل در آن ایفا می کند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف بررسی الگوی حکمروایی توسعه شهری و تاثیر آن بر اهداف جمعیتی درصدد شناسایی الگوهای مطلوب و نامطلوب است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و ماهیت آن کاربردی است و داده ها و اطلاعات به شیوه کتابحانه ای و میدانی گردآوری شده است. نتایج پژوهش با استفاده از آزمون t-test تک نمونه ای مستقل و بر پایه نظرات کارشناسانی که به صورت غیرتصادفی - هدفمند انتخاب شده اند، نشان می دهد که توسعه مالکانه، افقی، متصل، بزرگ مقیاس و غیرمتراکم به عنوان الگوی حکمروایی توسعه شهری مطلوب با توجه به اهداف جمعیتی شناسایی می شوند که بالاترین مطلوبیت مربوط به شاخص توسعه بزرگ مقیاس با میانگین 37/4 است. الگوهایی نظیر توسعه غیرمالکانه با میانگین 80/1 و توسعه کوچک مقیاس با میانگین 92/1 نیز نامطلوب ترین الگوهای حکمروایی توسعه شهری محسوب می شوند. در نهایت پیشنهاداتی همچون بازنگری در طرح های آمایشی، جامع، تفصیلی و هادی با توجه به رویکردهای جمعیتی کشور به خصوص قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت و سیاست های کلی جمعیت مطرح شده است.
شناسایی و تدوین شاخص های تحقق پذیری طرح های راهبردی توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح های توسعه شهری در طول زمان، دچار تحول رویه ای و محتوایی شده اند. در کشورهای در حال توسعه، این تحولات بیشتر در عنوان طرح ها بوده است. به عبارت دیگر هنوز طرح های توسعه شهری به همان سبک سنتی تدوین و اجرا و موجب تحقق نیافتن اهداف طرح های توسعه شهری به خصوص، در طرح های راهبردی می شوند. از این رو در تحقیق حاضر تلاش شده است عوامل مؤثر بر تحقق پذیری طرح های توسعه شهری در مقیاس جهانی بررسی شود. روش تحقیق ترکیبی (کمی و کیفی) بوده و ابتدا شاخص ها با مطالعه منابع (طرحها، مقالات، پایان نامه ها و ...) استخراج شده است؛ در ادامه، این شاخص ها با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره و نظرات کارشناسان رتبهبندی شدهاند. نتایج نشان داد که در کشورهای موفق در زمینه برنامهریزی راهبردی با توجه و تأکید بر مؤلفه های انطباق پذیری، هماهنگی، ارتباط و نظام مندی، واقع گرایی، برنامه ریزی غیرمتمرکز و شفافیت توانستند طرح های توسعه شهری را محقق کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان مؤلفه ها، مؤلفه واقع گرایی و انعطاف پذیری بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل جامعه شناختی ظرفیت ها و پیامدهای زیست شبانه بر توسعه پایدار شهر (مطالعه موردی: میدان های تجریش، راه آهن و خیابان سی تیر، شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با سیطره شهرنشینی به عنوان شکل غالب زندگی اجتماعی، رابطه فرد و شهر و چگونگی شکل گیری فضاهای شهری در نتیجه این تعامل مورد توجه جامعه شناسان و سیاستگذاران شهری قرار گرفت. خلق این فضاها متاثر از شرایط اجتماعی شهر حائز اهمیت است. به دنبال گسترش فضاهای شهری و توسعه فراغتی و مصرفی آسیب های اجتماعی به ویژه در شب نیز مطرح شده است. هدف این مطالعه بررسی ظرفیت ها و پیامدهای زیست شبانه به عنوان عرصه ای نوظهور از منظر کالبدی، اجتماعی و اقتصادی واجد امکان ها و پیامدهایی برای توسعه پایدار شهری است که می تواند در این زمینه تسهیل گر باشد یا با مداخله، روند آن را با چالش مواجه سازد. این پژوهش با روش نظریه زمینه ای و با حجم نمونه 30 نفر از مراجعین در سه محدوده میدان های تجریش، راه آهن و خیابان سی تیر در شهر تهران انجام شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که زیست شبانه در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی از دو جنبه ایجابی و سلبی با ویژگی هایی، بر توسعه پایدار شهری اثرگذارست. از منظر ایجابی، زیست شبانه واجد امکان هایی نظیر ایجاد اشتغال، رونق اقتصاد شهری، رقابت پذیری به سود شهروندان، افزایش نشاط اجتماعی، گسترش تعاملات و پیوندهای خانوادگی، خلق هویت های جدید، پویایی و سرزندگی است. از منظر سلبی، شیوه فعلی زیست شبانه دربردارنده پیامدهایی شامل طبقاتی شدن استفاده از خدمات شبانه، افزایش نابرابری های اجتماعی، گسترش مشاغل غیررسمی، بروز آسیب های اجتماعی و تضعیف فرهنگ محلی است که بر روند توسعه پایدار شهری تاثیرات منفی دارد.
تحلیل شاخص های امنیت در سکونتگاه های غیر رسمی شهر تبریز (نمونه موردی: محله ایده لو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی، معضل شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی است. این گونه سکونتگاه ها، محیطی مساعد برای بروز ناهنجاری های اجتماعی و باز تولید فقر و سر منشأ برخی جرائم هستند. با توجه به اینکه مسئله اسکان غیررسمی در شهرهای بزرگ، به معضلی اجتماعی و مدیریتی در برنامه ریزی و مدیریت شهری تبدیل شده است، هدف اصلی این تحقیق، تحلیل شاخص های تعیین کننده امنیت در محله ایده لو شهر تبریز در رابطه با ارتقاء کیفیت سکونتگاه های غیررسمی به منظور افزایش رفاه، بهبود شرایط و دستیابی به استانداردهای کیفیت فضاهای شهری است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل جمعیت محله ایده لو، معادل 26785 تن است. حجم نمونه با فرمول کوکران 378 نفر بدست آمد و برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد که در معابر محله ایده لو از کیفیت مناسبی برخوردار بوده اند، ارتکاب جرم کمتر بوده است. فضاهایی که نظارت اجتماعی و پلیس در آن ها بالاتر بوده، میزان جرم ها کاهش یافته است. این امر نشان می دهد که افزایش ساعت فعالیت های اقتصادی-اجتماعی در محله به صورت شبانه روزی، باعث افزایش تمایل مردم به حضور در فضاهای شهری و به تبع آن امنیت در محله شده و جرم ها کاهش یافته است. نورپردازی مناسب نیز می تواند تاثیر مثبتی در کاهش وقوع جرم و افزایش حس امنیت در محله داشته باشد.
تحلیلی بر طراحی آتریوم ها در جهت افزایش بهره وری انرژی در اقلیم های مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزه معماری پایدار، یکی از رایج ترین تکنیک های کاهش مصرف انرژی و ارتقای پایداری، آتریوم ها هستند. آتریوم ها می توانند به طور قابل توجهی بر ابعاد مختلف پایداری از جمله ارتقای عملکرد انرژی یک ساختمان، افزایش تعاملات اجتماعی و بهبود بعد اقتصادی تأثیر بگذارند. علاوه بر ویژگی های مثبت آتریوم ها، در صورت عدم طراحی صحیح، می توانند مشکلات فراوانی نظیر هدررفت انرژی، اتلاف حرارت، افزایش بار حرارتی یا سرمایشی و ... را به وجود آورند. با توجه به رفتارهای متفاوت آتریوم در اقلیم های مختلف در ایران، این مطالعه مطابق با سیستم اقلیم بندی کوپن، با مرور منابع و با روش کیفی به دنبال استخراج مهم ترین شاخص های طراحی آتریوم بوده است. به دلیل گسترده بودن راهبردها مطابق با شاخص های طراحی آتریوم در اقلیم های مختلف، بعد از بررسی مبانی نظری، از طریق مصاحبه با خبرگان در حوزه معماری، طراحی پایدار و انرژی، داده ها جمع آوری و تحلیل محتوای کیفی، شده اند. یافته های پژوهش نشان دهنده اقلیم های خشک، معتدل و قاره ای به عنوان اقلیم های غالب در ایران بوده و هشت شاخص نوع شیشه، نوع اتریوم، ارتفاع، جهت، اندازه و شکل، شکل سقف، هندسه و وضعیت دیواره های اتریوم به عنوان مهم ترین شاخص های طراحی آن استخراج شده اند. در نهایت با ارائه ماتریس های دوبعدی، برای هر شاخص و در هر اقلیم به ارائه راهکارهای طراحی جهت کاهش اثرات منفی احتمالی آتریوم پرداخته است. با ارائه راهکارهای طراحی، نشان داده شد که برای طراحی یک آتریوم در اقلیم مشخص باید شاخص های مختلف به صورت هم زمان، چندبعدی و یکپارچه متناسب با زمینه، در نظر گرفته شوند.
آسیب شناسی محتوایی/ رویه ای سیاستگذاری شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از منظر حق به شهر در قوانین شهری و شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام حقوق شهری کشور ظرفیت های حقوقی لازم برای آماده سازی بسترهای قانونی مناسب شهروندسازی محلی از منظر حق به شهر را ندارد. لذا هدف تحقیق حاضر آسیب شناسی محتوایی/رویه ای سیاستگذاری شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از منظر حق به شهر در قوانین شهری و شهروندی است. روش این پژوهش تحلیل محتوای کیفی جهت دار است. بر اساس ادبیات و مبانی نظری موضوع، چارچوب تحلیلی تحقیق مشخص شد و متغیرها، ابعاد، مؤلفه ها، و مقوله های منتج از آن عرضه و با استفاده از همین چارچوب، قوانین مورد نظر به روش نمونه گیری از منابع معتبر، انتخاب و تحلیل شدند. برای این منظور 8 قانون انتخابی در 13 مؤلفه از چارچوب تحلیلی امتیازدهی شد که برآورد پایایی تحلیل برابر 895/0 بدست آمد. نتایج نشان داد قوانین در مولفه رویه ای با امتیاز 85/3 نسبت به مولفه محتوایی با امتیاز 11/3 مطلوبیت بیشتری داشته اند. بنابراین آسیب پذیری سیاستگذاری ها بیشتر از جنبه محتوایی بوده است. همچنین در میان هشت قانون مورد بررسی از قانون اساسی کشور، از نظر کیفیت محتوایی و رویه ای رتبه اول و قانون احترام به آزادی های مشروع از نظر کیفیت محتوایی و رویه ای، رتبه هشت را بدست آورد. بنابراین تصمیم گیری های فنی یا برنامه ریزی و طرح ریزی های فرمایشی نمی توانند واجد عنوان قانونگذاری در شهرسازی و معماری تلقی شوند. از این رو، تا وقتی نظام حقوقی و نظام شهرسازی تکلیف خود را با موضوع و مسائل شهرسازی مشخص نکند، سیاست های تدوین شده نمی توانند راهگشای مشکلات شهرسازی و معماری باشند.
تحلیل اثرات حکمروایی مطلوب در توسعه یکپارچه منطقه ای (مورد مطالعه: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اثرات مکانی- فضایی حکمروایی در توسعه یکپارچه منطقه ای یکی از موضوعات مهم در نظام برنامه ریزی و مدیریت منابع در قلمرو سرزمین است. هدف از تدوین این مقاله تبیین و تحلیل نقش و اثرات حکمروایی مطلوب در دستیابی به توسعه یکپارچه منطقه ای است تا از این طریق بتوان سیاست گذاری توسعه فضایی آینده استان لرستان را پایش و ارزیابی نمود. با این توصیف، سوال راهبردی این است که حکمروایی شایسته منطقه ای به چه میزان در توسعه یکپارچه منطقه ای اثرگذار بوده است؟ برای پاسخ به سوال پژوهش، از استراتژی قیاسی مبتنی بر روش شناسی کمی استفاده شده است. در این راستا، جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان و نخبگان اجرایی شاغل در نهادهای توسعه ای نظیر سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان لرستان، استانداری لرستان و مشاورین ذیصلاح در استان است که با استفاده از شیوه نمونه گیری طبقه ای، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. روش گردآوری داده ها مبتنی بر روش میدانی و ابزار گردآوری بر اساس شیوه کتابخانه ای و پرسشنامه محقق ساخته است. افزون بر این، روش و ابزار تحلیل داده ها با استفاده روش استنباطی مبتنی بر شاخص های برازش مدل اندازه گیری و مدل ساختاری و بهره گیری از نرم افزار smart PLS است. نتایج پژوهش نشان داد از بین متغیرها و شاخص های تحقیق«مداخله ساختارهای قدرت و حاکمیت در منطقه » و «شفافیت در فرایندهای تصمیم گیری و تصمیم سازی» به ترتیب بیشترین و کمترین همبستگی با متغیر حکمروایی منطقه ای را به خود اختصاص داده است. این مطالعه نقش حیاتی حکمروانی شایسته منطقه ای را در تقویت توسعه یکپارچه منطقه ای برجسته می کند و بر اهمیت تصمیم گیری فضایی و فرآیندهای شفاف در دستیابی به رشد پایدار و فراگیر توسعه یکپارچه منطقه ای تأکید می کند.
واکاوی موانع و چالش های حکمروایی یکپارچه شهری (مورد مطالعه: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تدوین سیاست های توسعه پایدار، اهمیت حکمروایی اغلب دست کم یا نادیده گرفته می شود. حکمروایی شهری به عنوان رهیافتی نوین در فرآیند مدیریت شهری، نویدبخش مشارکت در تصمیم گیری ها بین مدیریت شهری، جامعه شهروندی و بخش خصوصی است. هدف پژوهش حاضر تبیین چالش ها، موانع و مشکلات اثرگذار در حکمروایی یکپارچه شهر ارومیه است تا درک بهتری از شرایط برای سیاست گذاران شهری پدید آید و گامی مؤثر در رفع کمبودها و کاستی های بدنه ساختاری و اجرایی برداشته شود. این پژوهش، از لحاظ روش، توصیفی – تحلیلی، با ماهیت کاربردی است. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی بوده و رویکرد گردآوری داده ها، تعاملی– خبره محور است. در این تحقیق، روش تحلیل داده ها کمی –کیفی (ترکیبی) و جامعه آماری آن 55 نفر از کارشناسان، خبرگان و اعضای هیئت علمی بوده است که به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از روش دلفی آنی و در تحلیل آنها از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که در سطح اطمینان 95 درصد، سازه های مؤثر در تحقق حکمروایی یکپارچه شهر ارومیه به ترتیب شامل: موانع کنش ارتباطی و دسترسی 88 درصد، موانع فردی 87 درصد، موانع تعارض منافع 78 درصد و موانع ساختاری – نهادی 69 درصد است. در این پژوهش مقدار شاخص ریشه میانگین مربعات باقیمانده استانداردشده برای موانع تحقق حکمروایی 057/0 و شاخص نرم برازندگی مدل، 905/0 بوده که حاکی از مقدار نیکویی برازش مناسب است.
ارزیابی محیط زیست شهر با رویکرد رشد هوشمند (مطالعه موردی: محله تهرانسر شمالی، منطقه 21 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش نگرانی های محیط زیستی در نتیجه گسترش پراکنده ی لجام گسیخته محدوده های شهری، عامل توجه به راهبردهای جدید برنامه ریزی شهری از جمله راهبرد رشد هوشمند شهری شده است. پژوهش حاضر در محله تهرانسر شمالی (باشگاه نفت) از منطقه 21 شهر تهران، با روش تحلیل همبستگی انجام گرفته است. این پژوهش از نوع کاربردی و اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. یافته ها از بررسی های میدانی و پرسشنامه بدست آمده است و در راستای کسب شواهد علمی کافی برای دستیابی به هدف تحقیق، از تحلیل های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون در قالب نرم افزار spss استفاده شده است. طبق آخرین سرشماری صورت گرفته در سال 1395، جمعیت محله 60163 نفر بوده، و با استفاده از روش نمونه گیری کوکران، 381 نفر برگزیده شده است. تحلیل های صورت گرفته نشان می دهد که از میان معیارهای مؤثر بر مدل کاربردی تهیه شده در پژوهش، معیار کالبدی کمترین و معیار آلاینده ها و پالاینده ها بیشترین تأثیر را بر محله داشته اند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین معیارهای پژوهش با مدل کاربردی آن رابطه معنی دار و مستقیمی وجود دارد، به این معنا که هرچه میزان همبستگی بین معیارها و مدل کاربردی در محله بالاتر باشد، سبب ارتقای محیط زیست محله و رضایت شهروندان می شود.
توانمندسازی ساختاری زنان و توسعه اشتغال (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان جرقویه، استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دختران و زنان جوان به دلیل دسترسی محدود به آموزش، نظام های حمایتی، منابع مالی و مهارت های ضروری برای پیشرفت اقتصادی با آسیب پذیری شدیدتری روبرو هستند. در نتیجه، تقویت توانمندسازی ساختاری زنان به مثابه یک راهبرد حیاتی برای افزایش چشم انداز شغلی، مشارکت در فعالیت های معیشتی و درآمد کلی خانواده پدیدار می شود. این پژوهش با هدف تحلیل رابطه میان توانمندسازی ساختاری زنان و توسعه اشتغال در ناحیه موردمطالعه انجام شده است. یافته ها با استفاده از روش شناسی کیفی نظریه زمینه ای نشان می دهند که ابتکارات و فرصت های آموزشی توانمندسازی با افزایش اطلاعات و دانش و مهارت زنان برای توسعه اشتغال خود، مشارکت زنان را در فرایندهای تصمیم گیری در چالش ها و گستره های اجتماعی اقتصادی گوناگون به شکل چشمگیری افزایش داده است. این عوامل همراه با افزایش اطلاعات، دانش و مهارت ها، رشد اشتغال زنان را تسهیل کرده است. افزون بر این، ایجاد و گسترش تعاونی ها و صندوق های اعتباری خرد، دسترسی زنان به منابع را افزایش داده و باعث افزایش فرصت های شغلی و بهبود درآمد شده است. همچنین، توانمندسازی زنان تأثیر هنجارهای اجتماعی محدودکننده را کاهش داده است و پتانسیل و خالقیت آنها را مطرح می کند. با کاهش فقر اقتصادی و بیکاری، توانمندسازی زنان دسترسی آنها به منابع مادی و غیرمادی را تسهیل و به افزایش رضایت از زندگی و استانداردهای زندگی کمک میکند. این توانمندسازی روحیه اتکا به خود و اعتمادبه نفس را نیز پرورش داده است و زنان را برای شروع سرمایه گذاری و راه اندازی کسب وکارهایی نوین ترغیب میکند.
توسعه کالبدی شهری بر اساس عدالت فضایی (مورد مطالعه: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، نابرابری های اجتماعی- اقتصادی به طور فزاینده ای در شهرها آشکار شده اند. در نتیجه هجوم مهاجران، سرمایه گذاری های انجام شده و توسعه زیرساخت های شهری، بعضی از شهرها و یا مناطقی از آنها در حال شکوفایی هستند؛ اما تعداد زیادی از شهرها و مناطق به طور فزاینده ای، رها شده اند. نابرابری های رو به افزایش منجر به شکاف رو به رشدی بین محله های غنی و فقیر شده است. ازاین رو هدف از انجام این پژوهش، تبیین عوامل مؤثر در توسعه کالبدی- فضایی شهر یاسوج بر اساس چارچوب نظری عدالت فضایی است. به منظور دستیابی به این هدف با توجه به رویکرد کمی، و استراتژی پیمایشی و ابزار پرسشنامه از میان شهروندان شهر یاسوج بعنوان جامعه آماری تعداد ۳۸۴ نفر حجم نمونه، به روش کوکران انتخاب شده اند. در نهایت با توجه به سیستم معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی، تجزیه و تحلیل نهایی انجام شد. نتایج گویای اهمیت چهار شاخص اجتماعی (با ضریب اثر ۳۵۵/۰)، اقتصادی (با ضریب اثر ۳۴۲/۰)، کالبدی (با ضریب اثر ۴۹۱/۰) و مدیریتی (با ضریب اثر ۱۷۶/۰) در توسعه شهر یاسوج است. در این بررسی مشخص شده است که کمترین اثرگذاری در شاخص های توسعه انسانی و مدیریتی و بیشترین نگاه به سمت برقراری توازن کالبدی و اقتصادی- اجتماعی بوده است. بنابراین نتیجه گیری کلی این است که مسیر توسعه در شهر یاسوج، مسیری معکوس در نظریه های توسعه شهری کشورهای توسعه یافته است. بدین معنا که سیستم های مدیریتی و فکری و انسانی در اغلب کشورهای توسعه یافته بعنوان قلب نظام برنامه ریزی شهری محسوب می شود و ابعاد کالبدی و فیزیکی که در تناسب با دیدگاه جبر محیطی به شهر است، کمتر مورد توجه بوده است.