مهسا دلشاد سیاهکلی

مهسا دلشاد سیاهکلی

مدرک تحصیلی: استادیار و عضو هیأت علمی گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۱ مورد از کل ۱۱ مورد.
۱.

واکاوی چگونگی کارکردپذیری ابنیه ی تاریخی تطبیق پذیر در تغییر کاربری به بناهای فرهنگی (نمونه ی موردی: میراث صنعتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکردپذیری استفاده ی مجدد تطبیقی احیا میراث صنعتی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۸۲
استفاده ی مجدد تطبیقی، به عمل هدف گذاری مجدد بر عملکردهای جدید ساختمان های فرسوده یا کم استفاده ی تاریخی اشاره دارد که در عین حفاظت از میراث فرهنگی و هویت جامعه، بستری در تطبیق با نیازهای روز جامعه، فراهم می سازد. از آنجاکه بسیاری از محدوده های صنعتی قدیمی با تغییر یا تعطیلی صنایع دچار افول و بی توجهی شده اند، فرایند کارکردپذیری تطبیقی می تواند با جذب بازدیدکنندگان به ترویج گردشگری و تحریک فعالیت های اقتصادی جان تازه ای به این مناطق بدهد.هدف این مطالعه، تبیین شاخص های کارکردپذیری منطبق با تغییر کاربری میراث صنعتی به کاربری فرهنگی با تأکید بر پایداری محیطی است. روش تحقیق از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف،کاربردی است. در گام نخست، با بررسی ادبیات و پیشینه ی موضوع، چارچوب نظری تحقیق تدوین و شاخص های اصلی تبیین شد. در مرحله پیمایش، جهت تأیید معناداری روابط و اولویت بندی مؤلفه ها و شاخص ها، از تحلیل پرسشنامه ی محقق ساخته ی متخصصین با استفاده از روش معادلات ساختاری در نرم افزار Smart pls استفاده گردید. در گام بعدی، میزان تأثیر هر یک از ابعاد پایداری محیطی در تغییر کاربری بناهای صنعتی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP سنجیده شد. نتایج نشان می دهد که در فرایند کارکردپذیری بناهای تاریخی صنعتی، بعد اقتصادی بیشترین توجه و بعد زیست محیطی کمترین توجه را به خود نسبت داده است. این موضوع می تواند به دلیل تأثیرات قابل مشاهده ی مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی در کوتاه مدت باشد که تمرکز بیشتر بر ساختمان ها به عنوان عنصری منفک از بستر و کاهش توجه بر حفظ و احیای منظر در مجموعه میراث صنعتی را در پی خواهد داشت. طبق نتایج حاصل، جهت حفظ تعادل مطلوب و دستیابی به توسعه ی پایدار محیطی در فرایند استفاده ی مجدد سازگار از میراث صنعتی، باید به طور متوازن به شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی توجه نمود. به طور کلی، استفاده ی مجدد تطبیقی از ساختمان های میراث صنعتی در قالب یک مجموعه ی فرهنگی، نه تنها میراث تاریخی را حفظ و احیا نموده، بلکه به حیات فرهنگی و رشد اقتصادی جوامع پیرامونی نیز کمک می نماید.
۲.

تدوین مولفه های محیطی پاسخده به درمان شناختی- رفتاری اختلالات اضطرابی کودکان برمبنای اصول پایه بازی درمانی اکسلاین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محیط های بازی کودکان بازی درمانی اختلالات اضطرابی تحلیل سلسله مراتبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۸۱
کودکان به دلیل پایین بودن سطح تفکر انتزاعی، قادر به بیان هیجانات و احساسات خود نیستند، سرکوب و عدم مهارت در بیان احساسات، بهداشت روانی کودک را به مخاطره می اندازد. لذا اجرای سیاست گذاری های بهداشتی و روانی دقیق جهت تامین سلامت جسمانی و روانی در دوران کودکی امری ضروری می نماید. بازی ابزاری برای ابراز نیازها، احساسات و افکار در کودکان بوده و ارتباط صحیح کودکان با دنیا از طریق الگو های اجتماعی و بازی های جمعی بدست می آید. طبق مطالعات پیشین در حوزه روانشناسی کودکان، بازی درمانی تکنیکی است برای مقابله با استرس های هیجانی که طراحی محیطی پاسخگو به الزامات این روش از اهمیت بالایی برخوردار است و همچنین در نظریه های مرتبط با شناخت اجتماعی اظهار شده است که در کنار خصوصیات فردی، ویژگی های محیطی در سلامت رفتاری کودکان نقش دارند. از این رو هدف این نوشتار تدوین مولفه های محیطی بازی محوری است که بتواند در راستای درمان شناختی- رفتاری کودکان دارای اختلالات اضطرابی پاسخگو باشد. پژوهش حاضر که با روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفته است، به منظور دستیابی به اهداف موردنظر ابتدا به مرور نتایج تحقیقات پیشین درزمینه مذکور و شناسایی عوامل موثر در ارتقاء سلامت روانی کودکان دارای اختلالات اضطرابی بر اساس تکنیک های بازی درمانی، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه باز با متخصصین روانشناسی در مراکز مشاوره پرداخته و در ادامه بر اساس اصول بازی درمانی اکسلاین ما به ازای صفت های فضایی بازی محور تبیین گردید. جهت تایید ارتباط معنادار اصول و مولفه های فضایی از تحلیل پرسشنامه متخصصین روانشناس به روش تحلیل سلسله مراتبی AHP و برای رتبه بندی میزان تاثیر مولفه های فضایی از تحلیل پرسشنامه متخصصین معمار در نرم افزار SPSS استفاده گردید. طبق نتایج مستخرج، ایجاد حس تعلق به مکان، احساس آزادی در محیط، امنیت ذهنی و ایجاد محیطی ایمن جهت آسایش فیزیکی کودک به ترتیب مهم ترین عوامل تاثیرگذار و در مراتب بعدی عواملی همچون خوانایی، مشارکت پذیری، نفوذپذیری و انعطاف پذیری نیز درصد بالایی را به خود اختصاص دادند.
۳.

الگوشناسی اندام های کالبدی خانه های تاریخی لاهیجان با هدف ارائۀ رهیافت های هویت ساز در طراحی ساختارهای معاصر در زمینۀ تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگو گونه شناسی خانه های سنتی عناصر کالبدی خانه های قاجار بافت تاریخی لاهیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۱۲۳
از بین رفتن هویت در ساخت و سازهای نوین و سرعت تغییرات در بافت قدیم شهرها به عنوان گنجینه تاریخی- فرهنگی، لزوم بازشناسی الگوهای بومی را مسجل می نماید. الگوشناسی رویکردی است که سعی در شناخت روش های کاربردی برای دستیابی به عناصر هویت ساز بومی را داراست. در این میان، بافت های مسکونی به عنوان هسته اولیه شهرهای سنتی، میراثی واجد ارزش برای شناخت و تحلیل الگوهای بومی در راستای بهسازی و نوسازی توأم با تداوم هویت در بافت های فرسوده تاریخی و پیشگیری از پیدایش بناهای ناهمگون در بافت های نوین شهرهای ایران است. پژوهش حاضر در نظر دارد ضمن مستندسازی خانه های قاجار شهر لاهیجان به بازشناسی الگوهای کالبدی هویت ساز بپردازد؛ لذا در گام نخست به روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر مرور مباحث پایه ای مرتبط با مبانی الگوشناسی، شاخص های کالبدی مؤثر در الگویابی تبیین می گردد. در ادامه برای شناسایی الگوهای کالبدی، خانه های قاجار بازمانده در بافت تاریخی لاهیجان به عنوان جامعه نمونه مورد مطالعه قرار گرفته و ضمن شناسایی مؤثرترین عوامل، رهنمودهایی پایدار برای طراحی ساختارهای معاصر با هدف ارتقای ابعاد کیفیت ساز معرفی می گردند. نتایج حاصل از مطالعه نشان دادند که براساس الگوهای کالبدی شناخته شده در نمونه های مورد مطالعه که مشتمل بر چهار دسته اندام های فضایی (در سه مقیاس کلان، میانه و خرد)، سازه ای، نما و آرایه ای هستند، رهیافت هایی هویت ساز و پایدار در طراحی ساختارهای امروزی در منطقه مورد بررسی قابل پیگیری است.
۴.

درون-نگری به عنوان حل مسئله در مسائل طراحی معماری (یک بررسی موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درون-نگری تفکر مولد تفکر طراحی مکتب گشتالت بازسازماندهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۷۲
بیان مسئله: در الگوی مورد توافق والاس از هنر اندیشیدن، مرحله سوم، روشن شدگی است که همچنان به عنوان مسئله ای برای تفکر طراحانه باقی مانده است. بدون توان درک حل مسئله و روشن شدن آن در لحظه، فهمی از تفکر طراحانه ممکن نمی شود. به دلیل درلحظه بودن این روشن شدن و خصلت روشن شدن کلی، ارائه درکی متناسب از آن ناممکن مانده است. اغلب روش های گوناگونی در نفی رویارویی مستقیم طراح با مسئله و ارجاع آن به آموزش های قبلی شکل گرفته اند. این بدان معناست که فهم بی واسطه از موقعیت طراحی امکان پذیر نیست. اما شواهدی در دست است که نشان دهنده فهم بی واسطه از مسئله طراحی است. پرسش های تحقیق حاضربدین شرح هستند: آیا به واقع فهم بی واسطه از موقعیت طراحی امکان پذیر است؟ در صورت مثبت بودن، سازوکار آن چیست؟ چه نسبتی با تفکر مولد دارد؟ چه تأثیری بر آموزش معماری می تواند داشته باشد؟ هدف پژوهش: تحقیق حاضر درصدد آن است تا با مشاهده عملی طراحی معماری، فهم درلحظه و بی واسطه از مسئله طراحی را مورد واکاوی قرار دهد. روش تحقیق: تحقیق حاضر از نوع کیفی است. برای گردآوری اطلاعات، از تکنیکی استفاده شده است که سابقه دیرینه ای در تحقیقات روانشناسی تفکر و به تبع آن طراحی پژوهی دارد؛ تکنیک فکرکردن با صدای بلند (Think aloud). در این تکنیک از مصاحبه های عمیق با دانشجویان طراحی معماری بهره برده شده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از صورت تغییر یافته ای از روش گلداشمیت است. جهت تکمیل مباحث از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر الگوی سه مرحله ای درون-نگری را معرفی می کند. در ابتدا طراح متوجه شکاف های ذاتی مسئله طراحی می شود. این شکاف ها نشانه هایی از ارتباطات ساختاری را درون خود دارند و فهمیدن این ارتباطات ساختاری سبب بروز سازماندهی های نویی برای مسئله طراحی می شود. این مراحل می توانند به صورت یک چرخه پی درپی با هم مرتبط باشند. الگوی درون-نگری نشان می دهد که طراح قادر به فهم بی واسطه مراحل فوق است.
۵.

شناسایی و تحلیل عوامل موثر در شکل گیری حس مکانی در فضاهای عمومی شهری (مطالعه موردی: فرهنگسرای نیاوران، موزه هنرهای معاصر، تئاتر شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حس مکانی فضاهای عمومی شهری مدل سنجش سطح جذابیت شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۲۱۳
حس مکانی مفهومی است کلی و پیچیده که در ارتقای کیفیت محیطهای انسانی و در شکل گیری پایه های ارتباطی استفاده کنندگان از محیط و فضا تاثیر و نقش بسزایی دارد. با توجه به اهمیت موضوع در مقاله حاضر، با هدف بررسی عوامل شکل دهنده حس مکانی و سنجش معیارهای شناسایی شده در فضاهای عمومی شهری(تئاتر شهر، فرهنگسرای نیاوران، موزه هنرهای معاصر) صورت گرفته است. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی – تحلیلی و بر اساس مرور منابع کتابخانه ای و نظرسنجی از کارشناسان و متخصصین امر به روش میدانی انجام گرفته است. از مدلهای تحلیل عاملی و سنجش سطح جذابیت به تحلیل داده های گردآوری شده پرداخته شد. نتایج حاصل از مدل نشاندهنده آنست که مهمترین عوامل تأثیرگذار در فرآیند شناخت، ارزیابی و ایجاد حس مکانی در فضاهای عمومی شهری، عامل کالبدی- محیطی، اجتماعی – فرهنگی و ذهنی – تجربی بوده و در فرآبند ایجاد حس مکانی عامل حس مکانی نسبت به عوامل دیگر شناسایی شده تأثیر بیشتری داشته و در ادامه نتایج حاصل از مدل سنجش سطح جذابیت نشان داد که در فرهنگسرای نیاوران و موزه هنرهای معاصر با توجه به عوامل شناسایی شده، رابطه عاطفی پیچیده ای فرد با فضا ایجاد می کند و فرد به مکان معنا می دهد و مکان برای او معنا دارد، ولی در تئاتر شهر، فرد با وجود اینکه میداند در یک مکان متمایز قرار گرفته است و نمادهای مکان را تشخیص می دهد ولی هیچ احساسی که او را به آن مکان متصل کند دیده نمیشود.
۶.

باز آفرینی الگوهای کیفیت بخش معماری سنتی گیلان؛ نمونه موردی خانه های شهرستان لاهیجان

کلیدواژه‌ها: باز آفرینی الگو مولفه های معماری سنتی گیلان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۵ تعداد دانلود : ۱۷۹
با وجود پیدایش معمای مدرن و از بین رفتن هویت در ساخت و سازهای جدید، الگو شناسی یکی از موضوعات مهمی است که سعی در شناخت روش های کاربردی جهت دستیابی به عناصر و الگو های هویت ساز بومی گذشته و استفاده از آنها در معماری امروز به شکل نوین دارد. بافت های مسکونی سنتی به عنوان هسته اولیه تشکیل دهنده شهرها و نیز عناصر و ابنیه معماری موجود در آنها بدون تردید میراثی ارزشمند جهت بررسی، تحلیل و ارائه الگو های مناسب معماری بومی هستند. این پژوهش ابتدا با نگاهی توصیفی – تحلیلی مروری خواهد داشت بر مباحث کلیدی مطرح و مرتبط با باز آفرینی و الگو شناسی و سپس با توجه به مبانی نظری بدست آمده، فاکتورهای کالبدی، کارکردی و معنایی موثر بر الگو های بافت و ابنیه سنتی گیلان شناسایی می شود. در مرحله بعدی جهت شناخت و بررسی کالبد بناهای سنتی خانه های لاهیجان بعنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفته و بعد از تحلیل، موثرترین فاکتورها اولویت گذاری شده و با توجه به نتایج، اصول معماری سنتی و ضوابط موجود آن، به همراه راهکارها و الگو های طراحی جدید با هدف ارتقا ابعاد کیفی و کمی فضاهای مسکونی معرفی می گردند.
۷.

عوامل مؤثر در تغییر کاربری میراث صنعتی به بناهای عمومی؛ مورد مطالعه: موزه حیات وحش هفت چنار و گالری موزه زمان شیراز

کلیدواژه‌ها: میراث صنعتی استفاده مجدد از بنا سازگاری بنا معماری داخلی باززنده سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۴ تعداد دانلود : ۶۶۳
اکثر بناهای صنعتی که حامل میراثی ارزشمند از معماری و صنعت دوران گذشته اند به طور عمده بدون استفاده رها شده اند. جهت حفاظت از این آثار گران بها، در برخی از این بناها به دلیل منسوخ شدن عملکرد اولیه، کاربری های جدیدی جریان دارد که می توان به کاربری های عمومی اشاره کرد. سؤال اصلی این است: چه عواملی در تغییر کاربری بناهای صنعتی به بناهای عمومی تأثیرگذار است؟در پژوهش فوق ابتدا در ادبیات موضوع به جمع آوری مؤثرترین عوامل انطباق پذیری پرداخته می شود که شامل پنج بخش است، سپس دو نمونه را که دارای یک نوع عملکرد هستند، براساس بخش های دوم و سوم ادبیات موضوع ارزیابی می شوند. پژوهش فوق در تلاش است تا با بازبینی دقیق تر در چالش ها و فرصت ها علاوه بر حفظ ارزش ها، باعث تجدید کاربری سازگارتر میراث صنعتی شود. پژوهش فوق پژوهشی کاربردی و از نوع مطالعه موردی و پیمایشی است. براساس نمونه های مورد مطالعه با در نظر داشتن بخش دوم و سوم معیارهای جمع آوری شده در بخش ادبیات موضوع، از افراد غیرمتخصص و متخصص پرسش هایی می شود، پاسخ به سؤالات با توجه به مؤلفه های بخش دوم و سوم پیشینه تحقیق تحلیل می شود. نتیجه تحقیق فوق برآن است که گالری موزه زمان شیراز نسبت به موزه حیات وحش هفت چنار تطابق بیشتری با معیارهای جمع آوری شده داشته است، انتخاب رویکرد طراحی مناسب رابطه متقابلی با حفاظت ، اصالت بخشی و جنبه های زیبایی شناختی در تجدید کاربری در بنا دارد.
۸.

مطالعه ی تطبیقی فضای بینابین در معماری ایران و جهان

کلیدواژه‌ها: فضای بینابین پیوستگی فضایی الگوهای رفتاری معماری ایران فضاهای میانجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۳ تعداد دانلود : ۱۸۹۶
در بناهای معماری فضاهای رابطی با معانی فرم ها و عملکردهای مختلف وجود دارد که باعث پیوند فضاها می شود.هرگاه چند بنا در حوزه ی دید ما قرار گیرند، روابطی بین آنها احساس می کنیم که این روابط، تنها از طریق فضاهای بینابین ایجاد می شود.توجه به فضای میانی در ایجاد روابط صحیح در فضای معماری نقش بسیار مهمی دارد. هدف اصلی این پژوهش روشن ساختن و شناسایی نقش فضای بینابینی در معماری، و چگونگی تاثیر آن بر الگوهای رفتاری حاکم در فضای معماری می باشد و همچنین در این پژوهش به بررسی چند نمونه بناهای خارجی و چند نمونه بنا های داخلی که قبل و بعد دوران معاصر ساخته شده اند، پرداخته شده است. در نهایت این مقاله از طریق استفاده از اسناد و مدارک و مطالعات کتابخانه ای به تحلیل و توصیف فضای بینابین پرداخته است و با ارائه راهکارهایی جهت خلق فضاهای بینابین به تبیین و شناختی از موضوع رسیده است.
۹.

فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک بدنمندی تجربه حواس فضا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۷ تعداد دانلود : ۹۴۴
بیان مسئله:شاید بتوان یکی از وجوه تمایز انسان مدرن با انسان به سربرده در دنیای سنت را کثرت تجربه های فضا-مکان برشمرد. زیست انسان در پهنه طبیعی و اجتماعی، نه تنها دارای تاریخی معرفتی و نظری است، که دارای ادراک های متمایز و گوناگون در تجربه مکان های طبیعی و اجتماعی است. این تجربه متمایز در طول تاریخ، دارای روحی منحصربه فرد از یک سو و روحی مشترک در کالبد بشری از سوی دیگر است. لیکن در گفتمان های غالب معماری، بدن و ویژگی های جسمانی و کالبدی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً به عنوان ابژه ای منفعل تلقی شده است. هدف:این پژوهش بر آن است که به بررسی ادراک بدنی به مثابه منبع الهامی برای بازتعریف مفهوم فضا در تجربه معماری بپردازد. نمودهای خوانش فضا با واردکردن عنصر ادراکات بدنی و بررسی درهم تنیدگی حواس انسانی در ادراک از فضا از اهداف فرعی پژوهش است. روشتحقیق:این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسیری است که به تولید بینش جدید می پردازد. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، لذا نتایج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرایی است. در پژوهش حاضر، از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی و شامل کدگذاری باز و محوری است. نتیجه گیری:نتیجه پژوهش نشان می دهد که خوانش پدیداری از تجربه ادراک از فضا به سه رسته «ادراک تام، درک پویا از فضا به واسطه حواس»، «فضا، واسطه ای بر ادراک نوستالژی جمعی» و «فضا به مثابه امکان شهود و درک دیگری» قابل تفکیک است.
۱۰.

سنجش کیفیت محیطیِ سیستم مکان - رفتار تعاملی در اندام های گذارِ محیط های یادگیری کودکان (نمونه موردی: مدارس ابتدایی محدوده شمال شرق تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت محیطی فضاهای گذار محیط های یادگیری تعامل پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۴ تعداد دانلود : ۵۳۳
مطابق مطالعات صورت گرفته طراحی موفق فضاهای غیر رسمی (فضاهای گذار) به لحاظ کیفیت های محیطی در مدارس در تسهیل فعالیت های اختیاری و اجتماعی کاربران تأثیرگذار است و در صورت عدم وجود کیفیات لازم، الگوهای رفتاری دچار اختلال خواهد شد. از این رو بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری و کارکرد درست این قرارگاه های رفتاری می باید در ساماندهی، برنامه ریزی و طراحی محیط های یادگیری مدنظر قرارگیرد. این تحقیق بر آن است تا نقش مؤلفه های سنجش کیفیت محیطی در فضاهای گذار بر تعامل پذیری و اشتیاق به فعالیت در محیط های یادگیری را مورد ارزیابی قرار دهد. بر این اساس ابتدا به شناسایی مؤلفه های محیطی مؤثر بر کیفیت محیط های رفتاری و علت دخیل کردن مفاهیم قرارگاه رفتاری و قابلیت های مکان در بررسی این مؤلفه ها در فضاهای بینابینی پرداخته می شود و در ادامه نحوه شکل گیری مدل مفهومی آزمون فرضیات در تطابق با مدل مکان دیوید کانتر شرح داده می شود. جهت اعتبارسنجی مدل مفهومی، بستر کالبدی فضاهای بینابینی در مدارس ابتدایی محدوده شمال شرق شهر تهران مورد توجّه قرار گرفته است. طرح این تحقیق بر اساس روابط همبستگی می باشد و در فرآیند پژوهش بر اساس شیوه ترکیبی کمی- کیفی با استفاده از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه غیررسمی و مشاهده، داده های موردنیاز در خصوص آزمون فرضیه ها جمع آوری و سپس در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود رابطه معنادار میان مؤلفه های سنجش کیفیت محیطی در فضاهای گذار و ارتقا رفتارهای تعاملی کودکان در محیط های یادگیری تایید شد. در نتیجه، با برقراری تعادل میان مؤلفه های مکان ساز کالبدی، کارکردی و معنایی، کیفیت محیطی سیستم مکان – رفتار تعاملی در فضاهای گذار در محیط های یادگیری ارتقاء می یابد.
۱۱.

تحلیل نقش ظرفیت تعامل پذیری محیطیِ فضاهای بینابینی در شکل گیری سامانه جمعی-فضاییِ مدارس شهری متاثر از نوع نظام بخشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعامل پذیری سازماندهی فضایی فضای بینابین محیط های یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۸۷
مدارس شهری به عنوان اولین قرارگاه های اجتماعی، با هدف آموزش در پی فراهم نمودن فرصت هایی برای یادگیرندگان جهت تعامل با یکدیگر با استفاده از ارتباط مداوم در فعالیت های آموزشی- اجتماعی می باشند. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و تامین فرصت های لازم در زمینه کسب تجارب اجتماعی، مستلزم وجود قرارگاه کالبدی است. فضاهای بینابنی غیررسمی در مدارس ظرفیتی است در پاسخ به این جنبه از حیات کودکان. از این رو با تاکید بر بعد اجتماعی رابطه انسان - مکان، مقاله حاضر بر آن است که نقش نوع نظام بخشی فضاهای بینابینی را بر مولفه های تعامل پذیری محیطی در مدارس و اشتیاق به فعالیت در این فضاها را مورد ارزیابی قرار دهد. بدین منظور، بستر کالبدی فضاهای بینابینی در 6 مدرسه ابتدایی منطقه 1 و 3 شهر تهران به عنوان مکانی جمعی- رفتاری که سامانه ای جمعی- فضایی را تشکیل می دهد، مورد توجه قرار می گیرد. در این راستا مبتنی بر ادبیات روانشناسی محیط و علوم رفتاری، مؤلفه های ارزیابی محیطی در تعامل انسان- انسان و انسان- محیط در دو نوع سازماندهی خطی و مرکزی با توجه به رواج این دو الگو در سیر تحول معماری مدارس ایرانی مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق بر اساس شیوه ترکیبی کمی-کیفی با استفاده از پرسشنامه و تحلیل میدانی، اطلاعات لازم در خصوص آزمون فرضیه ها را جمع آوری و سپس در نرم افزار spss داده ها تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود رابطه معنادار میان مؤلفه های ارزیابی تعامل پذیری محیطی با نوع سازماندهی فضاهای بینابینی در محیط های یادگیری تأیید شد. در نتیجه، به واسطه نظام بخشی مناسب فضاهای بینابینی، با برقراری تعادل میان مولفه های کالبدی و روانشناختی، بستر تعاملات یادگیرندگان در محیط های یادگیری ارتقاء می یابد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان