فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳٬۵۸۸ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
403 - 420
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحوّل اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و عاطفی و هم چنین، مدرنیسم و پیشرفت صنعت در برانگیختن حس غریب غربت، مؤثر است. نوستالژی مواردی نظیر دوری از سرزمین، دوری از معشوق، خاطرات کودکی و جوانی، از دست دادن ارزش ها، مهاجرت و گذشته ی اساطیری را شامل می شود. شاعران و نویسندگان بسیاری، صورت های مختلفی از این احساس غریب را به نمایش گذاشته اند؛ از جمله این شاعران فارسی و عرب زبان می توان گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را نام برد. فرضیه این پژوهش بر این است که این دو شاعر هر چند اشتراک دیدگاه و عقیده دارند ولی از یکدیگر تاثیر نپذیرفته اند و این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی صورت گرفته است. در این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای برآنیم تا نحوه ی بیان احساسات و عگذاشته اند؛ از گذاشته اند؛ از جمله این شاعران فارسی و عرب زبان می توان گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را نام برد. فرضیه این پژوهش بر این است که این دو شاعر هر چند اشتراک دیدگاه و عقیده دارند ولی از یکدیگر تاثیر نپذیرفته اند و این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی صورت گرفته است. در این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای برآنیم تا نحوه ی بیان احساسات و عواطف نوستالژی گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را مورد بررسی قرار می دهیم
بررسی تطبیقی مؤلفه های ادبیات دیستوپیایی در رمان های تهران مخوف و سرگذشت ندیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
205 - 249
حوزههای تخصصی:
«دیستوپیا» (Dystopia) به مفهوم مکانی خیالی است که در آن مردم زندگی غیرانسانی و اغلب ترسناک دارند. زمینه های ظهور دیستوپیا که به آن ادبیات پلیدشهری نیز گفته می شود، آثاری هستند که با بدبینی مفرط به واقعیت زندگی انسان در دنیای معاصر نگریسته اند. این ژانر ادبی افزون بر آنکه نشان دهنده نارضایتی و انتقاد از زمان حال است، تأثیرات خطرناک ساختارهای سیاسی و اجتماعی را بر آینده بشریت بررسی می کند. در جستار حاضر دو نمونه از آثار پلید شهریِ دو فرهنگ متفاوت ایرانی و امریکایی؛ یعنی رمان های «تهران مخوف» از مرتضی مشفق کاظمی و «سرگذشت ندیمه» از مارگارت اتوود، مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته است. نگارندگان به روش توصیفی- تحلیلی به کشف و تطبیق مؤلفه های پلیدشهری در دو اثر پرداخته اند و سعی کرده اند به این پرسش ها پاسخ دهند که مهم ترین مؤلفه های دیستوپیا در دو رمان تهران مخوف و سرگذشت ندیمه کدامند؟ و این دو اثر در زمینه پلید شهر چه اشتراکاتی دارند؟ مرتضی مشفق کاظمی و مارگارت اتوود در رمان خود با نمایش زندگی شهری و چهره شهری که در آن پلیدی و وحشت حاکم است، هویت ملی، ساختار دولتی و تغییرات اجتماعی را به چالش می کشند. در نهایت، باتوجه به به بررسی و تطبیق دو رمان روشن شد که مواردی مانند فساد در ساختار سیاسی و جامعه توتالیتری، تکنیک های کنترل و پروپاگاندا، جنگ و کودتا، انطباق اجتماعی و مسأله زنان از مهم ترین مؤلفه های پلیدشهری در این دو اثر منتخب به شمار می روند.
فردوسی و شکسپیر: مطالعه تطبیقی نوتاریخ گرایانه منتخبی از شخصیت های زنان در شاهنامه و نمایشنامه های شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاعلیتِ ادبیات در جامعه یکی از کلیدواژه هایِ تاریخ گرایی نوین است. نوتاریخ گرایان بر این باورند که ادبیات صرفاً محصول تاریخ نیست؛ بلکه خود به طور فعالانه تاریخ می سازد. تاریخ، گفتمان های قدرت، بخش های به حاشیه رانده شده یِ جامعه، و رابطه متقابل بین ادبیات و فرهنگ از دغدغه های اصلی تاریخ گراییِ نوین است. فردوسی و شکسپیر، اگر چه از دو فرهنگ مختلف و با فاصله شش قرن از یکدیگرند، آثارشان حائز ویژگی هایِ مشترکِ تاریخی و ادبی است. فردوسی هم عصر سامانیان است؛ یعنی دوران احیایِ فرهنگ و زبان فارسی. شکسپیر نیز در دوران رنسانس می زید که عصر تغییر در باورها، دیدگاه ها، و جهان بینی انسان هاست. علاوه بر این، آنها با به چالش کشیدن گفتمان های مسلطِ قدرت و کلیشه های فرهنگی درباره زنان، دیدگاه های جدیدی را نسبت به آنان در فرهنگ هایِ خود بوجود می آورند. زنانی که مدتهاست بی صدا یا به حاشیه رانده شده اند، در آثار ایشان حضوری فعال دارند. زنِ منفعل، کم صدا و قرن ها در حاشیه مانده یِ ایرانی، در شاهنامه نمودی کنشگرانه نه تنها در سرنوشتِ خود، بلکه در سرنوشتِ دیگران نیز دارد. زنِ کم صدایِ جامعه یِ معاصر شکسپیر نیز که گناهکار انگاشته می شود، در نمایشنامه های شکسپیرصاحب صداست و در دنیایِ خود کنشگر است. این مقاله به نقشِ زنان در جامعه یِ معاصر با هر دوادیب می پردازد و دیدگاه های آنان را نسبت به زنان درآثاری منتخب از ایشان به تصویر می کشد. با بررسی گفتمان های حاکم درباره یِ زنان و واکاوی متونِ هم عصر با ایشان، و تحلیل نقش زنان در آثارشان، اینگونه یافت می شود که ایشان در آثار منتخب نگاهی متفاوت به زنان در مقایسه با گفتمان هایِ زمانه خود داشته اند.
فقر و رفاه: تحلیل رمزگان های اجتماعی در رمان «بازی آخر بانو»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
76 - 105
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی، موقعیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سوژه را عامل اصلی در تعیین کنش های او معرفی می کند. در رمان بازی آخر بانو، جایگاه اجتماعی سوژه های اصلی رمان در طی زمان و از فقر به رفاه تغییر می یابد. هدف این مقاله، نشان دادن تحول رمزگان های اجتماعی در نتیجه تغییر شرایط از فقر به رفاه و جابه جایی طبقه اجتماعی سوژه است. مقاله با روش توصیفی تحلیلی سه رمزگان رفتار، خوراک و لحن را در دو وضعیت فقر و رفاه بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییر در شرایط اقتصادی به تنهایی رمزگان اجتماعی را که سوژه در موقعیت های مختلف به کار می گیرد و نیز تمایزهای اجتماعی را، تبیین نمی کند، بلکه هنجار حاکم بر شخصیت سوژه نقشی بسیار تعیین کننده در رفتارها، گزینش ها و لحن او دارد. غلبه هنجار عینی بر شخصیت سوژه باعث می شود، سوژه هم زمان با تغییر در شرایط عینی تغییر کند، اما غلبه هنجار ارزشی سبب تأخیر در تغییر سوژه می شود؛ بدین صورت که شرایط تغییر می یابد، اما سوژه تنها پس از اطمینان به همسانی شرایط با هنجار ارزشی اش، با آن همراهی رمزگانی می کند.
بررسی تطبیقی تنوع واژگان در دوبله عربی و فارسی انیمیشن Inside Out بر اساس الگوی جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
21 - 37
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر تحلیل های آماری به عنوان ابزار ارزیابی ویژگی های مستقل متون به کار می رود. کیت جانسون (Keith Johnson) از نظریه پردازان سبک شناسی آماری معتقد است با محاسبه نسبت تنوع واژگان هر متن می توان به سبک آن متن دست یافت. در مطالعات ترجمه نیز می توان از این الگو برای بررسی تنوع واژگان متن مقصد و مقایسه آن با متن مبدأ استفاده نمود. انیمیشن Inside Out (2015م) برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن است که به واسطه موضوع جذاب روانشناسی و تصویرسازی های هنرمندانه مفاهیم ذهنی، مورداستقبال چشمگیری قرارگرفت. فیلم نامه این انیمیشن از لحاظ سبکی، مملو از واژگان عمومی و تخصصی است، ویژگی ای که در ترجمه فیلم نامه آن نیز مشهود است. در این پژوهش تلاش می شود با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به الگوی جانسون، تنوع واژگانی دوبله عربی و فارسی انیمیشن فوق بررسی تطبیقی شود. نتایج نشان می دهد واژگان دوبله عربی انیمیشن (%52) مقداری متنوع تر از دوبله فارسی آن (%45) است. علت این تنوع واژگان را می توان در فرایند تولید واژه در زبان عربی (برپایه اشتقاق) و تفاوت بارز آن با فرایند تولید واژه در زبان فارسی (برپایه ترکیب) جستجو کرد؛ زیرا فرایند اشتقاق امکان تولید واژگان متنوع تری به نسبت فرایند ترکیب را مهیا می سازد.
بررسی ترجمه عربی عناصر فرهنگی داستان مدیر مدرسه با تکیه بر نظریه نیومارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
متون ادبی و به ویژه متون داستانی نقشی مؤثر در انتقال فرهنگ ایفا می کنند؛ ازاین رو، ترجمه این متون از زبانی به زبان دیگر نیازمند انتقال صحیح عناصرفرهنگی هر زبان می باشد. جستار پیش رو بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به بررسی ترجمه عربی داستان مدیر مدرسه جلال آل احمد براساس نظریه فرهنگی نیومارک بپردازد تا از یک سو مهم ترین عناصر فرهنگی داستان و چالش های ترجمه ای این عناصر استخراج گردد و از سوی دیگر راه کارهایی عملی به منظور انتقال و برگردان صحیح عناصر فرهنگی مطابق با نظریه نیومارک ارائه دهد. داستان مدیر مدرسه نمایی روشن از نظام اجتماعی، فرهنگی و اداری دوره زندگی نویسنده کتاب را تجلّی ساخته می سازد. ارزیابی کیفیت انتقال عناصر بومی و فرهنگی این اثر از صافی ترجمه، نشان از درهم تنیدگی عناصر فرهنگی و زبانی ست که مترجم را ناگزیر به استفاده از راهبردهای متنوّع در تعریب این عناصر ساخته است. برخی از عناصر ترجمه ناپذیر فرهنگی، به شکل مفهومی برگردان شده است. معادل های کارکردی و شرح مفهوم عناصر فرهنگی در ترجمه اثر، رویکرد غالب و پربسامد مترجم است. وی از این طریق تلاش داشته متن داستان را هرچه بیشتر به زبان مقصد نزدیک تر سازد.
تأثیرگذاری هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازی های ویدیویی (مطالعه موردی رمان «اولیسِ» جیمز جویس و بازی «دارک سولزِ» هیدتکا میازاکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی های رایانه ای به جهت تازه تاسیس بودن و هم پوشانی بسیار با سینما و ادبیات، دو جنبه متفاوت از خود را نمایش می دهند که درخور مطالعات تطبیقی است. در این مقاله عناصر هنر مدرن و تاریخ ادبیات نوگرا در شکل گیری بازی های ویدیویی بررسی می شوند و سپس موارد مشابه در رمان « یولسیس» از جیمز جویس و بازی های «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی مورد تحلیل و تطبیق قرار می گیرند. هدف پژوهش بررسی تاثیرگذاری ویژگی های هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازی های ویدیویی و همچنین بیان تغییر ماهیت عناصر مشترک آنها است. هدف فرعی پژوهش مقایسه این بازی ها با دیگر عناوین رسانه بازی های رایانه ای و پاسخ به این سوال است که: چگونه بازی ها و بطور کلی رسانه های جدید هم می توانند در بطن خود هویتی کلاسیک و مدرن را شکل دهند؟ و جایگاه بازی های مورد مطالعه در این عرصه کجا قرار دارد؟ روش تحقیق تحلیلی و تطبیقی است. یافته های پژوهش مبین این است که رمان اولیس از « جیمز جویس» و بازی های مجموعه «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی در عناصر «رد روش روایی رمان»، «رد قهرمان سنتی»، «رد حادثه پردازی»، «تجربه های جدید زبانی»، «رهایی از زمان و آزادی زمان»، «اهمیت دادن به تداعی معانی»، «اهمیت ندادن به متعارفات»، «تمایل به توهم و خیال»، «شرکت دادن خواننده در رمان»، «طرح مساله حقیقت» و «بحث از عقاید و فلسفه ها» مشابهت و تطابق دارند.
بررسی تطبیقی مؤلفه های گروتسک در دو اثر مغازه خودکشی ژان تولی و شازده احتجاب هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
377 - 405
حوزههای تخصصی:
طنز را می توان در دو حوزه ی طنز شیرین و طنز سیاه (گروتسک) دسته بندی کرد. گروتسک به جنبه های تلخ، مشوش و هولناک زندگی به ویژه در وجه فردی آن می پردازد. هدف از این پژوش که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است، شناسایی و مقایسه ی مؤلفه های گروتسک در دو اثر مغازه خودکشی ژان تولی و شازده احتجاب هوشنگ گلشیری است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هتاکی و دشنام گویی، خنده آور و خوفناک بودن، اغراق، نابهنجاری و عدم اعتقاد به نظام احسن خلقت از مؤلفه های گروتسک در این دو اثر هستند. که در اثر «مغازه خودکشی»، مؤلفه ی هتاکی به شکل بسیار کمتری نسبت به اثر گلشیری به چشم می خورد. همچنین فحاشی ها در این اثر، بر خلاف اثر شازده احتجاب تماماً از نوع غیررکیک هستند. در اثر مغازه خودکشی، مؤلفه خوفناکی خند ه آور به همان میزانی که در اثر شازده احتجاب وجود دارد، اما با کیفیتی دیگر منعکس شده است. در اثر «شازده احتجاب»، مؤلفه ی اغراق دیده نمی شود. با این وجود اثر «مغازه خودکشی» مشحون از اغراق ها و بزرگنمایی هاست. این بزرگنمایی ها تا حد زیادی به فانتزی این اثر نیز مرتبط است. همچنین در اثر «شازده احتجاب»، فضاسازی ها اگرچه سیاه و نابهنجار است، ولیکن هیچ یک از شخصیت ها نگاهی بدبینانه به جهان هستی ندارند. از این رو مؤلفه «عدم اعتقاد به نظام احسن خلقت» از گروتسک تا حد کمی در این اثر منعکس شده است. این در حالی است که اثر «مغازه خودکشی» بر اساس ایده ی اعتراض به جهان هستی و نگاه منفی به روزگار انسان، شکل گرفته است.
نشانه شناسی فرهنگی رمان های هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها و واحه غروب (خوانشی تطبیقی برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ یوری لوتمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 18
حوزههای تخصصی:
یوری لوتمان نشانه شناسی فرهنگی را برپایه تقابل های تعاملی در سه الگوی طبیعت و فرهنگ، آشوب و نظم، خودی و دیگری تبیین کرده است، چنان که نشانه شناسی فرهنگی وی توانسته است پیوند ساختارهای مبتنی بر رمزگانی ویژه را در یک نظام تقابلی - تعاملی تفسیر کند. لوتمان تأثیر و تأثّر طبیعت، فرهنگ و رمزگان آن ها را روی شخصیت ها و کنش های آنان با سه الگوی یادشده نشان داده است. هدف نشانه شناسی فرهنگی، مطالعه مناسبات بینافرهنگی نظام تقابلی و تعاملی الگوی طبیعت و فرهنگ است که گستره فرهنگ خودی و رمزگان آن را دربرابر نافرهنگ یا فرهنگ دیگری تبیین می کند. رمان های مهاجرت گستره مناسبی برای مطالعه تقابل، تعامل، تنگناهای طبیعت و فرهنگ و رمزگان آن ها هستند. نوشتار پیش رو مؤلّفه های اساسی ساختار شخصیت ها و کنش های آنان را در رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها از رضا قاسمی و رمان واحه غروب از بهاء طاهر برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ لوتمان با خوانشی تطبیقی به روش توصیفی - تحلیلی بررسی کرده است. هدف پژوهش تبیین جایگاه شخصیت ها و کنش های آنان مبتنی بر تقابل و تعامل بینافرهنگی فرهنگ مبدأ و مقصد در رمان های مورد مطالعه است. دستاورد پژوهش نشان می دهد، این دو نویسنده فرهنگ خودی را در تلاطم مهاجرت شخصیت ها به فرهنگ میزبان مبتنی بر مؤلّفه های طبیعت و فرهنگ حفظ کرده اند، چنان که رمان های این دو نویسنده در مؤلّفه های اجتماعی جنسیت، ازدواج و غلبه قدرت (قتل) با الگوی نسبی طبیعت - فرهنگ هم خوانی دارند. بافت مکانی و فضاسازی واحه غروب با الگوی طبیعت سازگار است، امّا رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها با الگوی فرهنگ هم گرایی دارد.
واکاوی بن مایه های همگون ادبیات اعتراض در شعر عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
488 - 513
حوزههای تخصصی:
دو کشور ایران و فلسطین به دلیل برخورداری از دین مشترک، باورها و اعتقادات نزدیک به هم و تجربه های مشترک سیاسی - اجتماعی، مورد توجه شاعران و نویسندگان قرار گرفته اند، در این میان شاعران، به عنوان رهبران ادبی با تکیه بر رسالت اجتماعی خویش، نقش برجسته ای در بارور کردن روح انقلابی مردم و برچیده شدن بساط ظلم و بی عدالتی داشته اند. دو تن از چهر ه های برجسته این رسالت در این دو کشور، عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی هستند که با اشعار خطابی و کوبنده خود به خوبی توانستند در برابر توطئه های دشمنان بایستند و روح بیداری و تحرک و اعتراض را در مردم بدمانند. در پژوهش حاضر، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا، به بررسی برخی عناوین مطرح در ادبیات اعتراض در اشعار دو شاعر پرداخته شده و در پایان برخی نتایج حاصل شد: وطن دوستی و اعتراض علیه توطئه های دشمنان و استعمارگران، اعتراض علیه عملکرد حاکمان نالایق، محکوم نمودن عدم اتحاد و عدم یکپارچگی مردم، اعتراض علیه مزدوران و وطن فروشان از مهمترین مضامین ادبیات اعتراض در اشعار دو شاعر هستند. هر دو شاعر با زبانی تند و انتقادی؛ گاه صریح و گاه نمادین به تقبیح کژی ها و نابسامانی های موجود در جامعه پرداخته و احیای هویت ملی را در دستور کار خود قرار داده اند. هر دو یکی از عوامل نابسامانی را بهانه های مختلف دودستگی و اختلاف دانسته که در نظرگاه عارف وجود اختلافات دینی و مذهبی یکی از ریشه های اساسی آن را تشکیل می دهد.
بررسی تطبیقی تئوری «امر آلوده» ژولیا کریستوا در ملکه زیبایی لی نین اثر مارتین مک دونا و شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس فرآیند آلوده انگاری، سوژه با ورود به حوزه امر نمادین، آنچه را که برای مرزهای سوبژکتیویته اش ابژه ای بیگانه و خطرناک تشخیص دهد «امر آلوده» می پندارد و در صدد طرد آن بر می آید. ژولیا کریستوا متن ادبی را همچون یک دال برتر آلوده انگاری، جایگاهی در نظر می گیرد که نویسنده آلودگی های روح افراد و هر آنچه سبب این آلودگی ها می شود را با بکار گیری کلمات و عبارات و فضاسازی متناسب به نمایش می گذارد تا افراد بتوانند به طهارت برسند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تطابق آلوده انگاری در دو اثر ملکه زیبایی لی نین و شازده احتجاب از دو کشور متفاوت می پردازد تا ریشه آسیب ها و پلیدی های روح «شازده» و «مورین» را از خلال امر نشانه ای بررسی نماید. این دو شخصیت در پی برائت خویش و حذف امر آلوده از زندگیشان بر می آیند و به گمان خویش در صدد پیوستن با امر پاک هستند. آنان در این راستا از شیوه های گوناگونی همچون نفی رابطه مادر فرزندی، انکار مادر به عنوان امر آلوده، تلاش برای دفاع از حریم سوبژکتیویته، جدال برای حذف امر آلوده و به کارگیری واژگان ناخوشایند استفاده می کنند. اما درنهایت تلاشهایشان بی فایده است و خود به نوعی تبدیل به امر آلوده گشته، دستشان به خون آلوده می شود و در کام نیستی فرو می روند.
واکاوی نقش های شش گانه زبان در دیوان «الزمن الضیق» از سنیه صالح و «دیدار صبح» از طاهره صفارزاده بر پایه نظریه ارتباطی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
131 - 151
حوزههای تخصصی:
واکاوی متون برمبنای نظریه های جدید نقد ادبی، یکی از روش های دستیابی به جنبه های ساختاری آن ها در عصر حاضر است. ازجمله این نظریه ها، مدل ارتباطی یاکوبسن، زبان شناس روسی است. یاکوبسن به مسائل ساختار زبانی در شعر توجّه داشته و شعر را جزء جدایی ناپذیر زبان شناسی دانسته است. وی ارتباط را از راه شش کارکرد عاطفی، ترغیبی، همدلی، ارجاعی، فرازبانی و ادبی زبان تعریف کرده است. پژوهش حاضر می کوشد به صورت تطبیقی و با رویکرد توصیفی - تحلیلی، به جستجوی ساختار زبان و کارکردهای اساسی آن از منظر مدل ارتباطی یاکوبسن در اشعار سنیه صالح (1935-1985) شاعر معاصر اهل سوریه و طاهره صفارزاده (1315-1387) شاعر معاصر ایرانی بپردازد. یافته ها نشان می دهد، با توجّه به ویژگی های شعری و همچنین مضامین موجود در دیوان «دیدار صبح» از صفارزاده، وجه غالب نقش های زبانی در آن به ترتیب نقش های؛ ارجاعی، ترغیبی و ادبی است، چنان که نقش های عاطفی، ادبی و ارجاعی از نقش های غالب کلامی در دیوان «الزمن الضیق» از سنیه صالح است. بررسی فرایند ارتباط در دیوان های هر دو شاعر در آشنایی بهتر و بیشتر با نگرش و عقاید و اندیشه شاعران مؤثّر افتاده است.
جستاری بینارشته ای در بازیابی رگه های بِه دینیِ عصر ساسانی در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
91 - 111
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو در راستای پژوهش های تطبیقی و مطالعات بینارشته ای در سه ساحت ادبیات، تاریخ و الهیات مجموعه ای از باورها و اساطیر مزدیسنی در اواخر دوره ساسانی و دوره آغازین اسلامی را در قالب کتاب داراب نامه طرسوسی بررسی کرده است. در این جستار که به روش توصیفی – اسنادی به انجام رسیده، فرض پژوهشگران این است که به دلیل وجود رگه های حماسی و اساطیریِ انکارناشدنی این قصه، به تبع عناصر و بُن مایه های حماسی و اساطیری ملی، سامی و اسلامی در آن دیده می شود. در این قصه عناصر زرتشتی، بِه دینی مزدیسنی ساسانی، زروانیسم، عناصر مانوی، سامی و اسلامی حضوری پررنگ دارد. پرسش های جستار حاضر این است که چه عناصر و باورهایی در آیین بِه دینی مزدیسنی ساسانی وجود داشته و درواقع این آیین در کتاب مورد پژوهش شامل چه عناصری است؟ اهمیت و ضرورت پژوهش در بازشناسی باورها و اعتقادات ایرانیان دوره میانه و دوره ساسانی است تا مراحل تکامل و دگرگونی و حتی آمیزش آن را با دیگر عناصر اعتقادیِ التقاطی، هم سو یا مخالف گزارش کند. درحقیقت از این راه و به مدد منابعی غیر تاریخی، همچون قصه های عامه، می توانیم تاریخ رشد تمدن و فرهنگ ایران را بازکاویم. یافته ها نشان داد که تلفیقی از آیین های اوستایی، مانوی- مندایی و اسلامی در این قصه دید می شود. این مزج اعتقادی و آیینی در داراب نامه در مقوله هایی همچون عناصر زرتشتی و حماسی- ملی مانند جزا و پاداش و همیستگان، تیشتر، کیومرث و جمشید و تهمورث دیوبند، ارزیز و مس گداخته، کوه قاف و البرز، یأجوج و مأجوج و قلعه دیوهره وجود دارد، در بخش عناصر پسازرتشتی مواردی همچون عناصر آیین مانی، آیین مندایی و صابئین، عناصر سامی و عناصر اسلامی وجود دارد که هرکدام شامل مؤلّفه هایی بود که خود این مؤلّفه ها نشان دهنده اشتراک و همسانی مظروف با اختلاف در ظرف آنان است.
بررسی نقش محیط در درک ادبیّات و سینما (نیازسنجی مخاطبین: مطالعه تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
53 - 76
حوزههای تخصصی:
ادبیّات و سینما، به عنوان روساختی ترین لایه انعکاس دهنده و تولید کننده ارزش های اجتماعی، پیوندی ناگسستنی دارند. آن چه ادبیّات تطبیقی را به عنوان شاخه ای از خوانش ادبی مطرح می کند مقایسه درک مخاطبین در محیط ها و جوامع مختلف از آثار ادبی می باشد. مخاطب در مواجهه با هر اثر زنجیره ای از پرسش ها را از خود دارد، این که چرا از میان آثار متعدّد موجود این اثر خاص را انتخاب کرده است و چه عواملی در این انتخاب تأثیرگذار بوده اند؟ چه عواملی در ایجاد موقعیت فعلی و شکل گیری هویّت او تأثیرگذارند؟ این اثر چگونه به دست او رسیده است؟ و برآیند تمام این عوامل چه تأثیری در خوانش او از متن پیشِ رویش دارد؟ آن چه در این پژوهش حائز اهمّیّت است صرفاً تاریخ و موقعیت نگارش متن نیست، بلکه به بررسی همین عوامل در ارتباط با مخاطبین در بافت های فرهنگی و اجتماعی مختلف می پردازد. متأسّفانه در چند دهه اخیر، عمده توجّه ادبیّات تطبیقی بر آثار تولید شده و یا مؤلّفین بوده و مهم ترین ضلع خلق آثار که مخاطب است مورد اغماض قرار گرفته است. نیازسنجی مخاطبینِ متعلّق به محیط های مختلف و خلق آثاری که جهان شمول تراند، در عصرجدید که ابزارهای گوناگون سرگرمی برای او فراهم است، تنها راه نجات ادبیّات و سینما در جذب مخاطب و ادامه حیات است.
تحلیل بینامتنی سمفونی مردگان و مرگ فروشنده؛ بر اساس نظریه ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
801-824
حوزههای تخصصی:
بر پایه نظریه کریستوا، بینامتنیت عمدتاً شیوه ای است که نشان می دهد هر متنی بر پایه متن های پیش از خود شکل گرفته است و روشی است که تاریخ را به ساختارگرایی و متن ها و تفسیرهای یتیم و تنهایش وارد می کند. بر اساس این شیوه، بعضی مقالات و تحقیقات پیشین، رمان سمفونی مردگان را بازتابی از رمان خشم و هیاهو یا رمان باری دیگر شهری که دوست داشتم دانسته اند. هرچند همه این اثرپذیر ها قابل بحث و بررسی است، اما به سبب شباهت بعضی ابعاد فرهنگی و یکسانی برخی وقایع تاریخی و فرهنگی، مانند رخ دادن جنگ های جهانی، نظام فراگیر فاشیسم و سرمایه داری ممکن است خیلی از متون ادبی را از نظر ساختاری و محتوایی به هم نزدیک کند؛ اما به نظر نگارندگان، مهمترین اثری که از نظر محتوایی و ساختاری به رمان سمفونی مردگان نزدیک است، نمایشنامه مرگ فروشنده است که در این مقاله تلاش گردیده این اثرپذیری تا حدودی مشخص گردد. درواقع مطابق تشابهات تاریخی، و تجربه مشترک ملل مختلف در وقایع تاریخی، به جرأت می توان گفت سمفونی مردگان نمونه ای ایرانی شده از نمایشنامه مرگ فروشنده اثر آرتور میلر است که نویسنده مطابق وقایع آن زمان و به سبب اشتراکات تاریخی ملل مختلف توانسته اثری همسان با نمایشنامه آرتور میلر پدید آورد.
جمالیات السلالات البنیویه الدلالیه في شعر إبراهیم نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
117 - 138
حوزههای تخصصی:
الملخصنتفحص قصائد إبراهیم نصرالله، الشاعر الفلسطینی العبقری الفحل، بمنهج وصفی-تحلیلی ، بالاعتماد على الأسالیب البنیویه الدلالیه، لنتعرف على هذا المهم کیف استفاد من قدره المحاور الثلاثه البنیه الفوقیه و البنیه العمیقه والبناء الفوقی باعتبارها سلاسات الجمال الرئیسیه بغیه بیان المواقف ومشاعره تجاه فلسطین وانعکاس مفاهیم المقاومه والنضال؟ و ایضا کیف میزت هذه السلالات لغه وفحوی شعره؟ تشیر نتائج الدراسه إلى أن نصرالله، فی مستوی البنیه الفوقیه من أجل الهروب من الحیاه الیومیه ورکود اللغه التقلیدیه ، استعمل نسبیًا مکونات وأسالیب فنیه وبلاغیه وترکیبات معجمیه جدیده لإبراز الکلام وخلق الخلفیات الجمالیه. تشیر قراءه الهیکلیه العمیقه إلى أن الموضوعات الرئیسیه لقصائده هی فلسطین و معاناه الشعب الفلسطینی وحزنه ، والمقاومه ، والنضال ، والأمل فی الحریه. ، و اخیرا البنیه الفوقیه الدلالیه هی إحدى الأدوات التی لقد استخدمها عن هدفیه و عن وعی لیجعل الاعمال شاعریًا و یزداد من اثرائه ، ولیستفرز المخاطب ان یفکر ویبین المعنى بشکل أفضل.الکلمات المفتاحیه: الجمالیات، سلالات البناء الدلالی ، الشعر الفلسطینی، إبراهیم نصرالله.
کاربرد رمز در شعر خزعل الماجدی و نسیم شمال بر اساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
107 - 130
حوزههای تخصصی:
ادبیات هر دوره ای متأثّر از اوضاع و شرایطی است که با آن تعامل دارد. شعر خزعل ماجدی (متولّد 1951) و نسیم شمال (1313- 1249) نیز متأثّر از شرایطی است که از دیرباز، دشمنان برای عراق و ایران پدید آورده بودند. این دو شاعر در ابعادی گسترده و با نگرشی سلبی نگر، وضعیت جامعه خود را نقد کرده اند. نظریه زیبایی شناسی انتقادی به عنوان محصول مکتب فرانکفورت در قرن بیستم پا به عرصه وجود گذاشت و عمده ترین هدفش را می توان مخالفت با وضعیت موجود و درنهایت رهایی انسان معاصر به عنوان موجودی آزاد دانست. جریان ادبی شعر عربی و فارسی به دلیل اشتراک در شرایط اجتماعی – فکری - سیاسی، تجربه های مشترکی را رقم زد که این تحوّل تقریباً هم در محتوا و هم در فرم آثار ادبی دو ملّت قابل مشاهده است. یکی از مهم ترین عناصر شعری مشترک خزعل ماجدی - به عنوان شاعر عراقی - و نسیم شمال - شاعر ایرانی - روح و فضای انتقادی است که بر اشعارشان سایه افکنده است. شیوه به کار گرفته شده در نوشتار پیش رو، تطبیق اشعار دو شاعر ایرانی و عراقی براساس مکتب آمریکایی و برمبنای تحلیل و تفسیر کتابخانه ای است. این دو ادیب همچون نظریه پردازان مکتب فرانکفورت و نظریه زیبایی شناسی انتقادی، ایدئولوژیکی بودن هر نوع اثر ادبی و غیر ادبی را نفی می کنند و اصالتش را در استقلال آن می دانند. پژوهش حاضر بر آن است تا اصلی ترین دغدغه های فکری هردو شاعر را از چهار جنبه مشترک: رمز سیاسی، رمز اجتماعی، رمز اسطوری و رمز تاریخی که دارای بار نمادین است؛ ازنظر زیبایی شناسی انتقادی مقایسه و تحلیل کند. از تحلیل اشعار ایشان چنین استنباط می شود که ریشه تمام مشکلات ایران و جهان عرب براساس این نظریه، سلطه سیاسی حاکم است و راه ایجاد آزادی در جامعه، حذف سلطه گری در کشور است. خزعل ماجدی و نسیم شمال به طور رمزی اندیشه های ضدّ استعماری خود را بیان نموده و برای تجسّم بخشیدن به واقعیت کشور و تهییج جامعه از رمزهای اجتماعی و سیاسی و اسطوری و تاریخی کمک گرفته اند تا بدین وسیله اهداف و ارزش های مورد نظر خود را رواج دهند.
بررسی روان شناختی زنانگی در اشعار فروغ فرخزاد
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
42 - 21
حوزههای تخصصی:
یونگ معتقد است که فرد برای رسیدن به رشد روانی و فردیت شخصیت خود از سه مرحله ی کهن الگویی کلان (سایه، آنیما/ آنیموس و خویشتن) عبور می کند و در هر مرحله با گذر از سطوح کهن الگوی به امکانات بیشتری از یکپارچگی روانی دست می یابد. در این پژوهش، نمادهای رشد مرحله دوم فردیت با تأکید بر کهن الگوی آنیما، در اشعار فروغ فرخزاد، بررسی و تحلیل شده است. نمادهای چهار مرحله ی رشد آنیما که با چهار شخصیت اسطوره ای حوا، هلن، مریم و سوفیا نمادین شده اند، در تمام دفتر های شعری فروغ فرخزاد حضور دارند، اما بسامد آن ها همزمان با رشد روانی شاعر تغییر می کند. در سه دفتر اول، بسامد ظرفیت های روانی حوا و هلن و در دو دفتر پایانی بسامد ظرفیت های مریم و سوفیا بیشتر است. فروغ در شعر خود توانست رشد آنیما را تا متعالی ترین سطح آن نشان دهد و در عین حال هرگز سطوح پست تر آن را سرکوب نکرد. به همین دلیل در دو دفتر پایانی نه تنها شاهد حضور مریم و سوفیا هستیم، بلکه ردّپایی از حوا و هلن نیز در پس زمینه ی شعر او دیده می شود. اشعار فروغ فرخزاد بازتاب دهنده ی رشد و یکپارچگی روانی شاعر در حوزه ی آنیماست. وی توانست پرده از چهره های مختلف و متناقض کهن الگوی آنیما برگیرد و زنانگی را لااقل در شعرش از غریزی ترین تا متعالی ترین خصیصه هایش بیان کند و به عنوان یکی از هنرمندان اصیل امروز، تمامیت آنیما را به نمایش گذارد.
بررسی ویژگی های اقتباس ادبی از کلیله و دمنه در داستان دو جانور. ایخنیلات نوشته آلِکسِی رِمیزوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
127 - 157
حوزههای تخصصی:
کلیله ودمنه یکی از آثار ماندگار و تأثیرگذار ادبی در جهان است که به زبان های مختلف ترجمه شده و حکایت ها و تمثیل هایش بارها محلّ اقتباس نویسندگان مختلف جهان بوده است. در ادبیات روسی نیز از جمله در فابل های لِف تالستوی و ایوان کریلوف نمونه های فراوانی را از این کتاب می توان جُست. آلکسی رمیزوف، یکی از نویسندگان مطرح روسی در قرن بیستم با تکیه بر سنّت اقتباس ادبی، بسیاری از مضامین و درون مایه ها و حتّی جملات آثار کهن را در داستان های خویش بازتاب داده است. او با تکیه بر کتابی مُلهم از ترجمه اسلاویِ کلیله ودمنه، اثری با نام داستان دو جانور. ایخنیلات را نوشته که در این جُستار برآنیم تا به روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با رویکرد بررسی تطبیقی آثار نامبرده، دریابیم چه وجوه تناظر یا تشابهی میان شخصیّت ها و وقایع دو اثر وجود دارد و رویکرد نویسنده در این اقتباس ادبی چه بوده است؟ بررسی ها نشان داد که داستان رمیزوف براساس دو باب نخستین کلیله ودمنه نگاشته شده و فقط ماجرای اصلی دو شغال اِستِفانیت (کلیله) و ایخنیلات (دمنه) مدّنظرِ نویسنده بوده است. ماجراها با همان توالیِ اثر اصلی آمده اند، امّا، فقط تعداد اندکی از حکایت ها و تمثیل هایِ متن اصلی، در داستان رمیزوف نقل شده است. رمیزوف هم در مقدّمه اثرش با آوردن داستان برزویه پزشک و هم در انتهای داستان با آوردن تاریخچه پیدایش اثر، اشارات و ارجاعات آشکاری به اقتباس از کلیله ودمنه داشته است. او کوشیده است تا پیوندی میان دنیای کهن و دنیای نو با تکیه بر عنصر معاصرسازی برقرار نماید.
تطبیق و تحلیل داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ در رمان «زنی با موهای قرمز» اثر اورهان پاموک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
30 - 54
حوزههای تخصصی:
اورهان پاموک نویسنده رمان «زنی با موهای قرمز» در روایت رمان به صورت پرتکرار و پردامنه به داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ پرداخته است. این رمان نویسِ معاصر ترک علاوه بر نقل کلیت داستان ها ، با بازآفرینی موضوعی، توصیف و تحلیل درون مایه ها، انگیزه ها و جزئیات داستان «رستم و سهراب» و «شاهزاده اودیپ» این پرسش را در ذهن متبلور می کند که نویسنده با استفاده از درونمایه های این دو داستان چه هدفی را پیگیری می کند؟ در این پژوهش، کیفیت و هدف بهره مندی پاموک از دو اسطوره متعلق به دو تمدن کهن با درونمایه روابط پدر و پسر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد، نویسنده در این رمان کهن الگوی «پدرکشی» و کهن الگوی «پسرکشی» برآمده از داستان های اسطوره ای غرب و شرق را در تقابل با هم مقایسه کرده است. پاموک خواسته و توانسته نشان دهد فرهنگ ترکیه همانند موقعیت مکانی اش پلی میان شرق و غرب است و با وجود این که در جامعه کنونی ترکیه به علل مختلف داستان ها فراموش شده اند؛ امّا مفاهیم و نمود فرهنگی آن ها زنده و فعّال هستند. در واقع ابتکار عمل پاموک در «زنی با موهای قرمز» این است که نویسنده به صورت هدفمند با بهره مندی از آثار ادبی کهن، رمانی پست مدرن آفریده و بدین وسیله توانسته تفسیری نمادین از فرهنگ و روان شناسی ملی جامعه خود ارائه کند. در پژوهش حاضر جمع آوری داده ها به شیوه کتاب خانه ای صورت گرفته و روش این مقاله توصیفی تحلیلی است.