فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
113 - 140
حوزههای تخصصی:
بنابر دیدگاه یونگ، روان شناس سوئیسی، ضمیر ناخودآگاه بشر یک سویه جمعی دارد که آکنده از کهن الگوهای موروثی از نیاکان اوست. این میراث می توانند بر افکار و احساسات بشر تأثیر بگذارند. یکی از آن کهن الگوها آنیما نام دارد که به شخصیت زن پنهان در وجود هر مردی اطلاق می شود. در آثاری که برآمده از احساسات مردانه هستند، به ویژه آثاری که مضمونی عاشقانه دارند، بهتر می توان ردّ پای آنیما را دید؛ زیرا در این آثار، زنِ درون مرد، مجال یافته تا خود را به مرحله ظهور و بروز رساند. نوشتار پیش رو با روش تحلیلی - تطبیقی و با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی که شباهت آثار ادبی را ناشی از مشترکات روان همه انسان ها می داند، به بررسی موشکافانه این کهن الگو در اشعار عاشقانه دو شاعر عشق پرداز معاصر، یعنی محمود درویش و فریدون مشیری می پردازد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که می توان از آنیما به عنوان مبنای مشترک در تطبیق اشعار دو شاعر استفاده کرد؛ زیرا با اینکه آن ها از دو فرهنگ و نژاد مختلف هستند؛ امّا به طور مشترک، بسیاری از کارکردها و فرافکنی های مثبت و منفی آنیما را به کار برده اند. وقتی احساس غم، ترس، پوچی و مرگ دارند، در سیطره آنیمای منفی قرار دارند و آنگاه که همسر ِدل و بانوی رؤیاهای خویش را سراپا همه خوبی و زیبایی می نامند و در آرزوی وصال او هستند، تحت سلطه آنیمای مثبت خویش هستند.
تحلیل العلاقات التناصیه بین منازل السائرین وکتاب البیاض و السواد بناءً على نظریه جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
1 - 25
حوزههای تخصصی:
التناص هو إنتاج نص من خلال التفاعل مع نصوص أسلافه أو معاصریه ، وتتم مشارکه تلک النصوص فی النص المطلوب بشکل صریح ، غیر صریح وضمنی من نص إلى آخر. یُعد جیرار جینیه من أبرز الباحثین فی مجال التناص ، حیث یرکز معظم دراساته على طبیعه الخطاب السردی. تمت کتابه هذه المقاله بطریقه وصفیه وتحلیلیه باستخدام المصادر المکتبیه. و قد درس التناص فی کتابی "منازل السائرین" و "البیاض و السواد" ، والذَین کلاهما باللغه العربیه وقد ترجما إلى اللغه الفارسیه. تم تقییم منازل السائرین على أنها ما بعد النص وکتاب البیاض والسواد کنص مسبق ، وتم تحدید مشارکه نص البیاض والسواد فی نص منازل السائرین بشکل صریح وغیر صریح و ضمنی بإلقاء نظره خاصه على عقلیه جیرار جینیت. تشیر الأبحاث التی أجریت إلى تأثر خواجه عبد الله الأنصاری بکتاب البیاض والسواد السیرجانی. لا یُرى التناص الصریح فی هذا العمل ، والتناص الغیرصریح له تواتر أقل من التناص الضمنی ، وبشکل عام ، تقتصر القواسم المشترکه المفاهیمیه لمنازل السائرین على البیاض و السواد .
بررسی تطبیقی عنصر زمان در رمان های دایی جان ناپلئون و دن کیشوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
175 - 203
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهایی که می توان بر اساس آن به مطالعه تطبیقی دو اثر پرداخت، رویکرد روایت شناسانه است. در پژوهش حاضر به مقایسه ی تطبیقی یکی از عناصر روایی(زمان دستوری) در دو رمان دن کیشوت و دایی جان ناپلئون پرداخته شده است. زمان یکی از عناصری است که به روایت و داستان هویت می بخشد و با سه مؤلفه ی نظم و ترتیب، تداوم و بسامد تعریف می شود. در هر دو رمان، نویسندگان با آوردن توصیف های دقیق و جزئی سعی دارند از سرعت روایت بکاهند تا خواننده بیش تر درگیر رمان شود و همزادپنداری با شخصیت ها و تجسم داستان برایش ممکن گردد. موضوع جنگ و سفر در هر دو داستان، نقش کلیدی داشته و بیشتر جنبه ی خیالی دارند. توصیف رویدادهایی که در خلال این جنگ ها و سفرها اتفاق می افتد، در رمان دن کیشوت موجب پیش برد داستان می شود، ولی در رمان دایی جان ناپلئون به ایجاد فضایی طنزآمیز و گسترش زمانی کمک می کند. رمان دایی جان ناپلئون بیشتر دیالوگ محور است، از این رو روایت عمدتاً دارای شتاب ثابت و همسانی زمانی ست، اما تداوم زمانی در رمان سروانتس به دلیل اطناب فراوان، شتاب منفی دارد. بسامد در دو رمان بسامد مفرد است که با توجه به سبک روایت هر دو اثر و رئالیستی بودن آن ها دور از انتظار نیست. اگرچه از دیگر انواع بسامد نظیر بسامد مکرر در هر دو اثر استفاده شده است؛ ولی بسامد مفرد همچنان بیش ترین کاربرد را داراست. یافتن وجوه مشترک میان دو رمان، این ذهنیت را پدید می آورد که ایرج پزشکزاد، در نوشتن دایی جان ناپلئون، نگاهی به رمان دن کیشوت داشته است.
واکاوی تطبیقی درخت، نور و آب در اشعار سهراب سپهری و اکتاویو پاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
81 - 116
حوزههای تخصصی:
بررسی و تطبیق اشعار شاعران بزرگ در نزدیک تر ساختن ملل گوناگون و شناخت جهان بینی مشترک آن ها به ما یاری می رساند و در سایه این پژوهش ها امکان تفهیم بهتر شعرها و انتقاد مؤثر آن ها میسر می شود. سهراب سپهری و اکتاویو پاز از آن دسته شاعرانی اند که عمیقاً به خاطر علاقه زیادشان به فرهنگ هند و اساطیر جهان نگرش شاعرانه مشابهی را به ویژه در رابطه با عناصر بنیادین هستی، درخت، آب و نور دارند و از آنجایی که در بافت اساطیری، این عناصر باهم پیوندی ناگسستنی دارند با کارکردی یکسان در شعرهایشان متجلّی شده اند. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی کارکرد این عناصر در اشعار آنان بررسی و تبیین شده است. هر دو این شاعر در اشعار خود با بهره مندی از ساحت اساطیری، پیوند انسان با درخت، درخت با آب و نور و پیوند آب و نور و در نهایت پیوند ژرف انسان، درخت، آب و نور را با بیانی شاعرانه و مشابه هم منعکس ساخته اند که با درک این مسئله، نه تنها تحلیل بسیاری از ترکیبات غریب و نامأنوس شعری این دو شاعر آسان می شود بلکه زیبایی های شاعرانه آن ها نیز رخ می نماید و در سایه این تحلیل، پیوند سپهری و پاز از منظر نگرش شاعرانه و اساطیری پدیدار می شود. با واکاوی پیوندهای ژرف بین عناصر یاد شده، نتیجه حاصل این است که این عناصر در اشعار این دو شاعر به یک وحدت هستی شناسانه ختم می شود و این عناصر و شاعر به عنوان یک «حقیقت واحد» نمود پیدا می کنند.
تحلیل اثرپذیری ترجمه الفرج بعد الشده ج 1 از شعر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
289 - 327
حوزههای تخصصی:
تحلیل اثرپذیری ترجمه الفرج بعد الشده ج 1 از شعر عربی چکیدهفرج بعد از شدت، کتابی به زبان عربی و نوشته قاضی ابوعلی محسن تنوخی در قرن چهارم هجری قمری است. قاضی تنوخی برای فهم بهتر و زیباترکردن نثر خویش، اشعاری را از خود یا دیگران ذکر می کند که در بردارنده پاره ای از معلومات دینی، ادبی، تاریخی و علمی است. این اشعار، گاه از زبان خود قاضی تنوخی و گاه از زبان شخصیت های گوناگون حکایت ها بیان می شود؛ حسین بن اسعد دهستانی با ذکر اشعار فارسی ترجمه ای آزاد از این کتاب ارائه کرده است. در این پژوهش کوشش شده است، اشعار عربی کتاب به استثنای اشعار عربی مترجم(دهستانی)، تصحیح و پس از بررسی دقت ترجمه، کاربرد نحوی، بلاغی و فرهنگ اسلامی- عربی بیت عربی در میان نثر فارسی و گونه های فرج بعد شدت مشخص گردد.واژگان کلیدی: فرج بعد از شدت، قاضی تنوخی، حسین بن اسعد دهستانی، نثر قرن 4
تحلیل شناختی خودآگاهی شخصیت سالم براساس نظریه ویکتور فرانکل: مطالعه موردی رمان های سووشون و آنا کارنینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
148 - 178
حوزههای تخصصی:
شخصیت سالم همواره درپی یافتن هدفی برای معنابخشیدن به زندگی خویش است. در نظریه معنادرمانی ویکتور فرانکل، معنادارشدن زندگی انسان سالم درپرتو ویژگی هایی مثل آزادی اراده و بیداری، احساس مسئولیت، اراده معطوف به معنا، عشق ورزی و دین باوری توصیف شده است. خودآگاهی به معنی آگاهی داشتن انسان از خویشتن، از مؤلفه های مهم در نظریه معنادرمانی فرانکل است. در معنادرمانی، انسانی را که درجست وجوی معناست، با مسئول بودن و آگاه بودن مواجه می کنند. رمان هایی همچون سووشون سیمین دانشور و آنا کارنینا از لئو تولستوی، قابلیت هایی برای بررسی خودآگاهی شخصیت سالم را دارند. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، بررسی روان شناختی رمان های سووشون و آنا کارنینا با تأکید بر نظریه فرانکل صورت گرفته و به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا شخصیت های این رمان ها خصوصیات انسان سالم ازنظر فرانکل را دارند یا خیر. یافته های پژوهش نشان می دهد در سووشون ، یوسف (شخصیت اصلی رمان)، فردی خودآگاه است و آگاهی از خویشتن به صورت مستقیم، باعث بروز ویژگی هایی همچون بیداری، عشق، خودبسندگی و مسئول بودن در او می شود. در آنا کارنینا ، لوین درنتیجه رخ دادن اتفاقاتی در زندگی مشترکش به خودشناسی می رسد و صفات شخصیت سالم در او متجلی می شود؛ بر این اساس و با توجه به مسئله اساسی این پژوهش به نظر می رسد ویژگی های قهرمانان رمان با آنچه فرانکل تعریف کرده است (جز خودبسندگی)، انطباق دارند؛ البته خودبسندگی را می توان زیر مؤلفه پاسخ گویی به ندای وجدان ازنظر فرانکل قلمداد کرد.
مطالعه ی مقایسه ای معناجویی در شعر شهریار و اندیشه فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
260 - 281
حوزههای تخصصی:
شهریار از ستارگان پرفروغ تاریخ ادب ایران است که در زمان حیات و مماتش نگاه ها را به سوی خود معطوف داشته است. اشعار او زندگی نامه و زبان حال اوست. مکاتب روان شناختی و فلسفی هر یک از زاویه ای، به موضوع معنا در زندگی آدمی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر مطالعه ی راهکارهای معنابخشی به زندگی در سروده های استاد شهریار و در مکتب معنادرمانی فرانکل بود. روش پژوهش از نوع کیفی و تحلیل محتوا و توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه ای است که به طریق کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته ها نشان داد، شهریار در مواجهه با ناملایمات و بحران های زندگی از رهگذر عشق، خلاقیت شعری و ارزش های گرایشی، به معنابخشی به زندگی پرداخته و از ناامیدی برحذر مانده است. از نتایج مطالعه این است که شهریار در تجربه زیستی خود بدون این که در پی تئوریزه کردن دیدگاه خود باشد، در رابطه با راهکارهای معنادهی به زندگی دیدگاه هایی نزدیک به اندیشه-های فرانکل ارایه کرده است.
بررسی تطبیقی ساختارهای اجتماعی در آثار زیدری نسوی و نجیب محفوظ براساس نظریات ساختارگرایانه گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
567 - 595
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی تکوینی در جامعه شناسی ادبیات، یکی از شاخه های نوین در پژوهش های ادبی معاصر است که فیلسوفان جامعه شناس و ادیبی چون لوسین گلدمن و رهبر فکری او یعنی جورج لوکاچ، بدان محور متکی بوده اند و بر طبق آن دیالکتیک نگرش حاکم بر مؤلف و فضای تاریخی، اجتماعی همراه با اقتصاد سیاسی، معیارهای کلی گرایانه ای را به لحاظ ساختار گرایی تکوینی و جامعه شناسی ادبی مطرح می شود.
نفثه المصدور اثر زیدری نسوی یکی از آثار مهم ادبی و جزیی از اسناد تاریخی، اجتماعی در ادبیات فارسی است که از قرن هفتم مصادف با اواخر دوران خوارزمشاهیان و اوایل دوران مغول برجای مانده است. آثار نجیب محفوظ نویسنده معروف مصری و برنده جایزه نوبل ادبی در سال 1988 نیز درباره نوع زندگی اجتماعی مردم زمانه و سلطه بیگانگان بر کشورش و فقر اقتصادی و فرهنگی است.
در پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و پژوهش بر أساس مکتب تطبیقی به بررسی و تحلیل تطبیقی آثار زیدری نسوی بالأخص نفثه المصدور و نجیب محفوظ با نگاه ساختارگرایانه گلدمن پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که زیدری نسوی و نجیب محفوظ در آثارشان نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه عصر خود بی تفاوت نبوده و سعی داشته اند تا با نشان دادن مشکلات اجتماعی و هم چنین با استفاده از قدرت قلم خود واقعیت های جامعه را در جهت رسیدن به یک جامعه آرمانی به تصویر بکشند.
تحلیل و تطبیق ساختار روایی قطعات ابن یمین فریومدی و غزل قطعه های آرش آذرپیک بر اساس الگوی کنشی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
641 - 670
حوزههای تخصصی:
منتقدان بسیاری از جمله مکتب پاریس به بررسی ساختارها و فرم های روایی و بررسی عناصر و قوانین ترکیب آن ها پرداخته اند. از جمله می توان الگوی گریماس را نام برد که با ابداع نظام مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، طرحی بر پایه چگونگی روابط بین واحدها، پیشنهاد می کند. معناشناسان مکتب پاریس و گریماس معتقدند واقعیت، همواره گریزنده است و عوامل بیرونی دخیل در پدید آمدن روایت و ریشه های واقعی آن همواره مبهم اند. لذا روایت گونه ای شبیه سازی از واقعیت است. در این نوشتار که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته؛ با بررسی تطبیقی قطعه های ابن یمین و آثار آرش آذرپیک براساس الگوی کنشی گریماس درصدد پاسخ به این پرسش است که چه نوع رابطه ای (تقلیدگرا، احیاءگرا، ابداع گرا، بدعت گرا، فراگرایی) بین آثار این دو برقرار است. در واقع هدف این پژوهش بررسی میزان انطباق و درک هر چه بهتر نسبت به قطعه های ابن یمین و آرش آذرپیک و شناخت الگوی گریماس است و نتیجه می گیرد که ساختار روایی قطعه های آرش آذرپیک نسبت به ابن یمین ابداع گرایانه است.
تحلیل تطبیقی سبک شناسی زبانی در رزم رستم با اشکبوس شاهنامه و رزم عمروعاص با علی (ع) علی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
79 - 119
حوزههای تخصصی:
علی نامه نخستین حماسه دینی ادب فارسی، بازمانده از قرن پنجم هجری، است. سراینده این منظومه، شاعری شیعی مذهب، متخلص به ربیع است که آن را در شرح مغازی امام علی (ع)، به ویژه جنگ های ایشان در جمل و صفین، و در مقابله با شاهنامه، سروده است. هدف پژوهش پیش رو که روشی توصیفی- تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت می گیرد، مشخص نمودن میزان تأثیرپذیری این حماسه دینی کمتر شناخته شده، از عناصر سبکی شاهنامه فردوسی، در سطح زبانی است. رویکرد پژوهش تطبیقی است؛ به همین منظور ابتدا دو داستانِ «رزم رستم با اشکبوس» و «رزم عمروعاص با علی (ع)» از شاهنامه فردوسی و علی نامه ربیع انتخاب و از نظر مختصات آوایی، لغوی و نحوی بررسی و با هم مقایسه شده است تا ویژگی های مشترک و متمایز سبکی آن ها در سطح زبانی مشخص و تحلیل آماری گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که علی نامه اگر چه هفتاد سال پس از شاهنامه و در مقابله با آن سروده شده است؛ اما از نظر سبک زبانی تا حد فراوانی تحت تأثیر شاهنامه قرار گرفته است؛ به گونه ای که بسیاری از مختصات آوایی، لغوی و نحوی موجود در شاهنامه و سبک خراسانی در آن به کار رفته است. تأثیرپذیری فراوان علی نامه از شاهنامه نشانگر این است که شاهنامه همواره به عنوان اثری شاخص و صاحب سبک الهام بخش دیگر حماسه سرایان بوده است.
بررسی تطبیقی روایت ادبی و موسیقی: رویکرد نشانه- معناشناختی (مطالعه موردی داستان کوتاه «مارش الغروب» یوسف ادریس)*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر پایه مطالعات نقدبنیادِ ادبیات تطبیقی و با رویکرد نشانه- معناشناختیِ گفتمانی به بررسی تطبیقیِ روایت ادبی و موسیقی در داستان کوتاه «مارش الغروب» اثر یوسف ادریس می پردازد. در این داستان علاوه بر عنوان پردازیِ موسیقایی؛ نوعی موسیقیِ فولک مربوطه به حرفه، در ساختار کلی پیرنگ آن جریان روایت را پیش می برد. در این گفتمان سه نوع حضورِ کنشی، تنشی و زیبایی شناختی شکل می گیرد و هسته اصلی جریان معناسازی حضور زیبایی شناختی است. سوژه در این مرحله از تمام اهداف و برنامه های خود عبور می کند و بی اختیار آهنگ سنج ها را تغییر می دهد و موسیقی به جوهر موسیقی تبدیل می شود. بنابراین مسأله ای که مطرح می شود این است که حضور زیبایی شناختی مبتنی بر چیست. چگونه گفتگوی بین ادبیات و موسیقی دگردیسی جهان را تضمین می کند و سبب تغییر در رابطه بین سوژه و هستی می شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی سه نوع حضور را در این داستان بررسی می کند و در ضمن آن ها به نقش عنوان، مکان و زمان اشاره می شود. نتیجه بررسی نشان می دهد که سوژه با عبور از دو رابطه کنشی و تنشی بر اثر نگاه پدیدارشناختی به یک آنِ حضور و لحظه زیبایی شناختی می رسد و تجلی آن در بداهه پردازی و رابطه خلسه ای و استعلایی او با هستی نمایان می شود. در این مرحله درپی اختلال در رابطه کنشی و تنشی، روایت ادبی دچار گسست در مسیر پیشرفت خود می شود، از اینجاست که ادبیات و موسیقی وارد گفتگو می شوند و برای رفع گسست، روایتِ ادبی جهانِ موسیقی را گسترش می دهد و بازتاب صدای روایت به موسیقی سپرده می شود.
بازنمود سیمای مشاهیر ادبیات جهان در ادبیات بومی (نمونه موردی: تصویر لامارتین در قصیده لامرتین سروده صلاح لبکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
27 - 42
حوزههای تخصصی:
ترسیم جنبه های ادبی و اجتماعی شخصیت مشاهیر ادبیِ جهان در ادبیات ملی، یک جریان مرسوم است. مطالعه درباره چگونگیِ این بازنمایی، یکی از زمینه های قدیمیِ پژوهش در ادبیات تطبیقی است و ادبایی که به معرفی و شناساندن شخصیت هایی از ادبیات های دیگر به مخاطبان ادبیات ملی می پردازند، واسطه یا میانجی نامیده می شوند. از آلفونس دولامارتین، به عنوان یکی از بزرگان مکتب ادبی رمانتیسم نام برده می شود که شخصیت و دیدگاه های مکتبی او منبع الهام بسیاری از پیروان رمانتیسم فرانسوی در ادبیات جهان است. صلاح لبکی (1906-1955)، شاعر لبنانی که یکی از پیشگامان مکتب رمانتیسم در ادبیات معاصر عرب به شمار می رود، با الهام از شخصیت و سفر تاریخی لامارتین به لبنان، قصیده ای تحت عنوان لامرتین سروده است که در آن جنبه های مختلف شخصیت وی را در پرتو دیدگاه و جهان بینی رمانتیکیِ خود، بازنمایی کرده است. جستار حاضر، بر آن است تا بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی و چرایی ترسیم چهره و شخصیت لامارتین را در سروده مورد اشاره، نشان دهد. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که قصیده مورد مطالعه، یک گزارش منظومِ صرف و توصیف ساده از زندگی شاعر نیست؛ بلکه صلاح لبکی حوادث و جنبه های ادبی و اجتماعی شخصیت لامارتین را ابزاری برای بازنمایی او به عنوان سمبل جهان بینی رمانتیکی قرار داده است تا نقشی در معرفی مکتب رمانتیسم وبزرگان آن به مخاطبان شعر معاصر عربی داشته باشد.
دراسه لأزمه الإنسان المعاصر ومحنه المکان في شعر العلاق الملتزم: معالجه موضوعاتیه وفق منهج السوسیولوجي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
89 - 114
حوزههای تخصصی:
إنَّ شعر علی جعفر العلاق شعر موضوعی بامتیاز وهذه العلاقه الوطیده بین شعره والواقع هی التی تجعل شعر العلاق تتسم بطابع التشاؤم وینحدر ایضاً حضور التشاؤم عن قناعه الشاعر علی أنَّ الشعر ابن الفقدان والخسارات ولابدَّ له أن یعکس الواقع المعیش. تبحر هذه الدراسه فی عالم العلاق الشعری لاستجلاء رؤیه الشاعر الی الواقع العربی وتمظهرات الأزمه ومحنه المکان فی شعر الشاعر واعتمد البحث علی المنهج الوصفی التحلیلی المتناسب ومعالجه الموضوع بحیث نختار بعض العینات من شعر الشاعر وثم نقوم بتحلیلها بالرؤیه السوسیولوجیه التی من شأنها دراسه واقعیه الأدب وکیفیه حضور الواقع فی الأب والشعر ونکشف من خلال التحلیل رؤیه الشاعر وکیفیه تجسیده للموضوع وتمظهرات الأزمه. تشیر النتائج الی أنَّ شعر العلاق مرتبط بالواقع المعیش ارتباطاً وجدانیاً یحلل فیه الشاعر الواقع العربی عبر الاعتناء علی الموروث الأسطوری والدینی والتاریخی ویکرّس فیه حقیقه یؤمن به وهو أنَّ ما جرَّ العرب الی الهزیمه یعود الی العرب نفسه وما یزید الآخر جسارهً علی ملامسه العزه والکرامه العربیِّه هو رخو الحضور وفعل الخیانه وأزمه الإنتماء ویعدُّ موضوع الجسد وأزمه العبور فی المکان من أهم اشکالیات الواقع الراهن العربی یتجسّد فی شعر الشاعر والفصل بین الجنسین بفعل تابوات المجتمعات الذکوریِّه کما یتجسّد فی شعر العلاق احباط للرجل والمرأه ومصدر لضیاع المجتمع وشعر العلاق فی هذا المستوی محاوله للحضِّ علی بناء المجتمع العربی الحضاری الراقی الذی تکون فیه العلاقه بین الجنسین علی أساس الانسجام والاتحاد من دون الفصل والاستیاء.
مطالعه تطبیقی گناهان سه گانه قهرمانان اساطیری در دو اثر حماسی داراب نامه طرسوسی و اودیسه هومر«با تأکید بر کنش جنگاوری و سلحشوری در آراء اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
28 - 60
حوزههای تخصصی:
اسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهنده فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین های مذهبی جدا نیست و می توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای موجود را با استناد به دین توضیح می دهد. «گناه» به منزله کنش یا رفتار، مفهومی حائز اهمیت است؛ تا جایی که بدون درک ارتباط مفهوم و اثرات انگیزاننده اش نمی توان رخدادهای فرهنگی مربوط به آن را درک کرد. «داراب» و «اولیس» به عنوان قهرمانان اساطیری، شخصیت های فرهنگی به شمار می روند و موضوع «گناه» آن ها نیز به مثابه یک کنش در مقوله فرهنگ جای می گیرد. نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل با توجه به زمینه های فرهنگی یک اثر، علاوه بر کاوش معنای نهفته و ضمنی متن، به بافت اجتماعی/ فرهنگی نیز توجه دارد. یافته های این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی انجام شده نشان می دهد که خط سیری از یک اسطوره و گناه او در دو تمدن ایران و یونان به وضوح مشخص است. درون مایه هایی همچون «فریب از اهریمنان» و «شک در خالق»، «غرور و ادعای خدایی»، «رسیدن به قدرت و ترس از دست دادن حکومت»، «سرپیچی کردن از فرمان ایزدان و خدایان»، «کشتن موجودات و پهلوانان آیینی»، «بی احترامی به آتش و کاشتن تخم کینه در نهاد بشر»، زمینه ساز بیشترین گناهان در میان ایران و جهان است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساختار ثابتی در اساطیر هندواروپایی وجود دارد؛ که در طی قرن ها، در این فرهنگ ها باقی مانده و به رغم گستردگی جغرافیایی و اصلاحات ادیان مختلف، ردپای آن ها، همچنان پس از سال ها پیدا است.
واکاوی تطبیقی انتقاد از نهادهای بین المللی در شعر سمیح القاسم و علیرضا قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
1 - 16
حوزههای تخصصی:
اعتراض نوعی موضع گیری است که اساسی ترین کاربرد آن، سلب احساس امنیت از فرد یا مجموعه ای است که مورد دادخواهی قرار گرفته است. درجه تأثیرگذاری اعتراض، بنابر نوع آن، متفاوت است. یکی از تأثیرگذارترین انواع اعتراض، در قالب شعر خود نمایی می کند؛ زیرا شاعران به وسیله بیان اعتراضات خود، نقش بسزایی در بیدار کردن مردم و بیرون آوردن جامعه از خمودگی و وارفتگی دارند. این جستار به تطبیق اشعار اعتراضی دو شاعر معاصر فلسطینی و ایرانی به نام های سمیح القاسم و علیرضا قزوه اهتمام دارد. تلاش نویسندگان بر آن بوده است که بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، اشتراکات و افتراقات اشعار این دو شاعر را، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار دهند. نتایج به دست آمده نشان از آن دارد که نوع ادبیات سمیح القاسم آمیخته با عجز و ناتوانی است که نشان از ناامیدی ایشان دارد اما علیرضا قزوه از موضع قدرت و با نوعی قاطعیت به نقد نهادهای بین المللی پرداخته است که نشان دهنده امیدواری اوست و این امیدواری و ناامیدی، ناشی از فضای جامعه این دو شاعر است؛ به این قرار که از نگاه سمیح القاسم به دلیل فقدان بستر مناسب، میزان تأثیرگذاری مفاهیم شعری به حداقل رسیده و درنهایت منجر به ناامیدی شاعر گشته است. از نتایج به دست آمده دیگر نوع پردازش دو شاعر به مسائل است که هر دو شاعر برای میان تهی نشان دادن نهادهای بین المللی، به ظواهر آن پرداخته اند با این تفاوت که سمیح القاسم به ظاهر اعضای این سازمان ها پرداخته اما علیرضا قزوه به طور کل ساختارها را به چالش کشیده است
ادبیات اعتراض با نماد «شب» در قطعه سروده های معاصر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
30 - 47
حوزههای تخصصی:
بیان نمادین به عنوان یکی از ظریف ترین شگردهای هنری در میان عناصر گوناگون خیال، یکی از اصلی ترین ساختارهای زبانی در شعر معاصر به حساب می آید. در این میان، عنصر شب، دارای بار معنایی متفاوتی در شعر معاصر عربی و فارسی است؛ به گونه ای که فضای شبانه و موقعیت خاص آن، خوانش های متفاوتی را در میان سرایندگان دو زبان سبب شده است. بهره گیری از این نماد طبیعی در راستای بیان اعتراض به وضعیتِ موجود، از کارکردهای شب در شعر دو زبان است؛ به نحوی که شاعران با استفاده از این ظرفیّت نمادین، اعتراض خویش را به تیرگی و خفقان اوضاع بیان می دارند. در این جستار با رویکرد تطبیقی و با روش تحلیلی- توصیفی و با بهره گیری از مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی، با انتخاب برخی سرایندگان از شعر معاصر عربی (بیاتی، سیاب، بلند حیدری و شابی) و شعر معاصر فارسی (نیما، طاهره صفارزاده و اخوان) به بررسی نمادپردازی از نماد شب به عنوان سمبلی اعتراض آمیز خواهیم پرداخت.
دگردیسی حضور زن در شعر بدر شاکر السیّاب و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
21 - 41
حوزههای تخصصی:
سیاب و شاملو از برجسته ترین شاعران معاصر هستند که باوجود شعرهای عاشقانه کوشیده اند کارکرد انقلابی زن را در اشعار خویش مدنظر قرار دهند؛ آن ها با ارتقاء بخشیدن به شخصیت زن، می کوشند فراتر از چهره کلیشه ای معشوق، او را همدوش مردان انقلابی وارد عرصه مبارزه کنند. بر همین اساس، نوشته حاضر بر آن است تا با بررسی جایگاه زن در شعر دو شاعر، دگردیسی حضورش را به تصویر کشد. مقوله هایی چون مبارزه برای رهایی، همراهی در حل مشکلات انسانی و فرار از پوسته سنت از مهم ترین مؤلّفه های حضور زن در شعر این دو شاعر است. در شعر بدر شاکر السیاب، زن افزون بر کارکرد سنتی خود، نماد وطن به یغما رفته است و گاهی نیز نماینده بازگشت به خویشتن است. این سیر خطی در شخصیت زنانی چون «حفصه العمری» و «جمیله بوحیرد» به کمال می رسد. سیاب با مطابقت دادن شخصیت زن با عشتار، کارکرد انقلابی او را به تصویر می کشد؛ چنان که با اعطاء شخصیت مسیح، او را مدافع آزادی انسان معرفی می کند. در آثار شاملو نیز زن، نقش مستقلی در مبارزه اجتماعی ایفا می کند؛ «رکسانا» و «آیدا» با حرکت از چهره اثیری به سوی تکامل انسانی و مبارزاتی، نماینده زن انقلابی هستند. افزون بر این، شاعر همواره در جستجوی زن همزاد خویش است تا همدوش او قدم در راه مبارزه گذارد. نتایج نشان خواهد داد دگردیسی حاصل شده در این باب، افزون بر بلوغ فکری دو شاعر، تحت تأثیر سیر تکاملی جامعه عربی و فارسی، جریان نوگرایی و اصالت بخشیدن به انسان در اندیشه و شعر معاصر است.
مطالعه تطبیقی رنگ واژه ها در شعر «سیمین بهبهانی» و «گلرخسار صفی آوا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
693 - 722
حوزههای تخصصی:
رنگ ها بر درک انسان از پدیده های هستی اثرگذارند. گرایش ذهنی به رنگ و استفاده از طیف های آن، بازتاب کنش های گوناگون روانی است. هر رنگ اثری ویژه بر جسم و روح انسان بر جای می گذارد که به وسیله دو دانش فیزیولوژی و روان شناسی قابل اثبات است. شاعران به سبب نگاه حسّی و دگرگونه دیدن جهان، دریافت عمیق تری از رنگ ها دارند که بازتاب آن در شیوه های گوناگون تصویرسازی از تشبیه و استعاره تا حس آمیزی، آشنایی-زدایی و نمادپردازی مشهود است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی شعر سیمین بهبهانی و گلرخسار صفی آوا، دو شاعر زن معاصر از ایران و تاجیکستان را از منظر نظریه رنگ ماکس لوشر واکاوی کرده است. هر دو شاعر به گذر از سنّت و نوآوری در شعر متمایل اند و بسیاری از تصاویر اعماق و اتّفاقی شعر آنان به وسیله رنگ و آفرینش رنگ واژه های بدیع حاصل شده است. مضمون و موتیف غالب شعر بهبهانی زنان و جایگاه آنان و در سروده های صفی آوا، وطن و دغدغه های مرتبط با آن است و در نوشتار حاضر تحلیل روان شناسی رنگ ها نیز اغلب در همین راستا صورت گرفته است. حاصل آنکه هر دو به جهت غلبه روحیّه اندوهگین و ناامید از رنگ سیاه بیش از هر رنگ دیگری استفاده کرده-اند امّا با استفاده از قرمز و سبز آن را تلطیف کرده و مخاطب را به بهبود اوضاع امیدوار کرده اند. با این وجود در این حیطه اشعار بهبهانی در قیاس با صفی آوا به دلیل مهارت او در تکنیک پردازی، استفاده همه جانبه از ابزارهای فرهنگی، روان شناسی، وسایل ارتباط جمعی و کهن الگوها دارای بسامد،
بررسی تطبیقی نظریه بازتاب «لوکاچ» در دو رمان عشاق زیر گیوتین داعش مهدی اشتری و حبیبی داعشی هاجر عبدالصمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
131 - 163
حوزههای تخصصی:
انقلاب راستین در جامعه شناسی ادبیات و تبدیل آن به علم اثباتی به آثار لوکاچ مربوط می شود و نظریه «بازتاب واقعیت»، ادبی ترین نظریه این نویسنده مجارستانی در نقد جامعه شناسی است. رئالیسم سبکی است که چنین بازتابی از کل جامعه در آن نشان داده می شود. تلقی لوکاچ این است که رمان صرفاً بازتاب پوسته سطحی واقعیت نیست، بلکه بازتابی حقیقی تر و پویاتر از واقعیت و درواقع بازتاباندن در قالب یک ساختار ذهنی است که به لباس کلمات درآمده است. این پژوهش برآن است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی کاربست نظریه بازتاب و مبانی فکری لوکاچ را در رمان فارسی مهدی اشتری و عربی، هاجر عبدالصمد بررسی کند و به تطبیق این نظریه در محتوای دو داستان عربی و فارسی می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر این است که هر دو اثر به خوبی پدیده جدید اجتماعی را به چالش کشیده اند و در به تصویر کشیدن حوادث داستان با بهره گیری از زبان رمان به خوبی از آن به عنوان ابزاری برای بیان ناهنجاری های به وجود آمده، درنتیجه ظهور و بروز داعش بهره برده اند. درواقع هر دو نویسنده از چارچوب سنتی به متن پرهیز کرده اند و مؤلفه های نقد جامعه شناسی لوکاچ و نظریه بازتاب به خوبی در آن نمایان است. اشتری تضاد و تناقض های اجتماعی موجود در جامعه تحت سلطه داعش را از نظر گذرانده و عبدالصمد نیز شاخصه های نقد جامعه شناسی و نظریه بازتاب را درخشونت ورزی، جهاد نکاح و دیدگاه های فمینیستی و... متبلور کرده است.
الانحرافات الدلالیه باِلقاءِ نظرهٍ جدیده علی صناعه التشخیص في قصائد محمد الماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
26 - 43
حوزههای تخصصی:
مجال المعنی هو من اکثر مستویات المرونه فی اللغه و لهذا یتحوّل اکثر من مستویاتها الاخری ، تُجمَع قصائدُ الشاعرِ الاجتماعیّ السوریّ، محمد الماغوط، فی ثلاثه کتبٍ شعریّه و هی « الحزن فی ضوء القمر»، «غرفه بملایین الجدران» و «الفرح لیس مهنتی» و تُری فیها کلّ انواع الانتهاکات الادبیه. احدی من هذه الانتهاکات، هی دلالیّه و التی تتضمن: التشبیه، التشخیص او التجسید و الکنایه و...تمّت دراسه فنّ او صناعه التشخیص کنموذجٍ لانواع الانتهاکات الدلالیّه فی اعمالِ هذا الشاعر المعاصر و ایضا" حاولنا اَن نُفَحِّص تعریفٍ دقیق و تقسیمٍ مناسب لتمییزِ استخدامِ التشخیص فی نصٍ ادبی. یوجدُ قسمان عامّان، احدُ من القسمان من حیثِ الدلالات اَی فی الکلمات و عبارات التی وُضعَت فیها صناعه التشخیص او التجسید و اَنّها تقعُ فی ایُّ مجموعه و قسم الثانی هو موقف النحوی لهذه الکلمات اَی اَنّها تُستخدم مرکبا" او کجمله او عبارهٍ تُنادی کالاِنسان، و فی کل فصلٍ یتمّ اِعطاء مثال من کتبه الشعریّه.