فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۳٬۶۰۲ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
95 - 115
حوزههای تخصصی:
انسان با اخلاق و ادب به نقطه کمال دست می یابد و علم همچون نردبانی است برای رسیدن به قلّه اخلاق، و این زمانی میسّر است که با معرفت قرین شود. معرفت یا به عبارتی عرفان، مفهومی کاملاً اخلاقی است که عارف با آثار عرفانی خود، راه رسیدن به آن را هموار می کند. بسیاری از نویسندگان و عارفان، در این راه قدم برمی دارند. ایران، مهد و خاستگاه شاعران عارفی بوده است که با خلق آثار عرفانی اسلامی نقطه عطفی در تاریخ عرفان بوده اند. عطّار نیشابوری از جمله شاعران ایرانی است که در محور عرفان اسلامی به عنوان قطب شناخته شده است. از این رو این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن معرفی عطّار، به تحلیل جایگاه عطّار در عرفان اسلامی و نقش ایشان در آشنایی مردم شرق و غرب با عرفان اسلامی و میزان تأثیر و بازتاب آن در ادبیات این دو پهنه بپردازد. بنابر نتایج حاکی از این جستار می توان گفت تأثیری که فکر و شعر عرفانی عطار بر ادبیات شرق و غرب گذاشته کمتر از تأثیر اسلام بر دل ها نیست؛ چرا که عرفان عطار آمیزه ای از مضامین اخلاقی و اسلامی با روح و روان شرقی است. به همین سبب عطّار پژوهی در بین ادیبان و شاعران شرق و غرب ناشی از الهام پذیری و گرایش عرفانی آن ها به ذائقه عرفانی عطار است.
گونه های تأثیرپذیری در شش داستان از ادبیات جهان بر اساس بیش متنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
421 - 440
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط میان یک متن با متن های دیگر، در قرن بیستم منجر به کشف نظریه بزرگ بینامتنیت شد. بر پایه این نظریه هر متنی بر اساس متن های پیشین شکل می گیرد. کریستوا، بارت، سولر و ژنت از تأثیرگذاران و گسترش دهندگان این نظریه هستند. ژنت کوشید هرگونه روابط بین متون را شامل همه جزییات مورد بررسی قرار دهد و مجموعه این روابط را ترامتنیت نامید که بیش متنیت یکی از شاخه های آن است. هدف مقاله حاضر بررسی نشانه های بیش متنی در شش اثر داستانی جهان بر اساس نظریه ژنت است. روش پژوهش مطالعه، تحلیل و تطبیق داستان های خسیس، سرود کریسمس، سرگذشت مرد خسیس، اوژنی گرانده، شوالیه خسیس و نفوس مرده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که از داستان های مذکور، پنج داستان پیش متن واحد دارند و آن نمایشنامه داوری اثر مناندر است که نمونه اولیه آولولاریاست که مورد تقلید مولیر در خسیس قرار گرفته؛ در داستان های دیگر خسیس الگو واقع شده که بیش متن آن و در اصل بیش متن داوری خواهند بود. گونه های این بیش متن ها از نوع پاستیش، شارژ و جایگشت است.
بررسی تطبیقی وطن در شعر محمد ماغوط و محمد تقی (ملک الشعراء بهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
143 - 176
حوزههای تخصصی:
بی شک عشق به وطن از مهم ترین امور مهم و مضامین حساسی است که شاعران وطن به آن می پرداختند و عشق به خاک و سرزمین و وطن یکی از ارکان مهم شعر شاعران به شمار می آید و در اعماق وجود بیشتر مردم جای دارد. حس میهن پرستی و وطن دوستی در طول تاریخ بشری در میان همه اقوام و ملل به اشکال گوناگونی رواج داشته است. محمد ماغوط از شعرا و نویسندگان و بزرگان ادبیات معاصر عربی و از پیشوایان و پایه گذاران شعر نثر محسوب می گردد. اهل سوریه است اما بخشی از عمرش را در لبنان سپری نمود. او مانند دو هم وطن دیگرش آدونیس و نزار قبانی سال ها دور از وطنش زندگی کرده است. اما ملک الشعرا بهار از برجسته ترین شاعران و نویسندگان، نماینده فعال و مبارز چندین دوره مجلس شورای ملی و از سرشناس ترین روزنامه نگاران و رجال و روشنفکران سیاسی دوره مشروطه و نیمه نخست سلطنت پهلوی است، زندگی سیاسی او از آغاز نهضت ملی مشروطیت مانند دیگر جنبه های زندگانی او پیچیده و پر فراز و نشیب است و از جانب دیگر با آفرینش های علمی و ادبی او پیوندی تنگاتنگ دارد. هر دو شاعر تحت تأثیر شرایط بد جامعه اشعار سیاسی و وطنی خویش را سروده اند با سرودن اشعار وطنی، حس وطن دوستی مخاطبان را تحریک می کردند و بذر نفرت از دشمنان را در دل آنان می کاشتند هردو شاعر در دوره های سخت استعمار، فقر، محرومیت، فساد، ظلم، زندگی خویش را آغاز نمودند و هر دو از اوضاع سیاسی حاکم زمان خود شرایط مشابهی داشتند.
بررسی تطبیقی کاربرد ادبی و نمادین عنصر رنگ در اشعار فردوسی طوسی و بشار بن برد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
37 - 48
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین عناصر، در بروز خلاقیت های هنری به کارگیری رنگ است. در واقع رنگ از عناصر ویژه ای است که می توان از طریق شناخت ویژگی ها و تأثیرات آن، از بسیاری از رمزها پرده برداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری دست یافت. شاعران به عنوان زیباشناسان جهان هستی، از رنگ ها در تصاویر شعری خود استفاده کرده اند و گاه از آن در تبیین مفاهیم بیان ناشدنی و فضای نمادین اشعار خود بهره برده اند . در این پژوهش که به روش کتابخانه ای انجام شده است، ضمن ارائه شواهد شعری از اشعار فردوسی طوسی و بشاربن برد به عنوان شاعران مورد مطالعه که به نحوی از رنگها استفاده کرده اند، به تحلیل شگردها و چگونگی کاربرد ادبی، نمادین و بلاغی آنها از رنگ( خصوصاً از رنگ سیاه و سفید) در القای پیام به مخاطب پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رنگهای سیاه و سفید در این اشعار فردوسی و بشاربن برد بسامد بالایی را نسبت به دیگر رنگها دارند. فردوسی و بشاربن برد، از ظرفیت عظیم رنگ ها، برای انتقال اندیشه ها، مقاصد و پی ام های خود در حوزه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، دینی و سیاسی در فضای واقعی، کنایی، نم ادین و اسطوره ای به مخاطبان خود، به خوبی بهره برده اند.
شعر بادگانی (خمریه) در ادبیات عربی و ادبیات پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
202 - 224
حوزههای تخصصی:
در این مقاله موضوع شعر شراب یا خمریه در ادبیات دو ملت ایران و عرب مورد پژوهش و بررسی و تحلیل قرار گرفته و چگونگی پیدایش ، سیر تحول و کاربرد های مختلف آن در ادبیات هر دو ملت تبیین شده است . این گونه ادبی (شعر شراب یا خمریه) در ادبیات عربی از دوره ی پیش از اسلام و لا به لای چکامه های کهن جاهلی ( = پش از اسلام ) که سرآغاز شعر عربی است مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و سیر تحول و کاربرد آن تا زمان ابن فارض در سده هفتم ادامه یافته است . در ادبیات فارسی نظر به دسترس نبودن شعر های پیش از اسلام ، این گونه ادبی از زمان رودکی سمرقندی به عنوان نخستین شاعر خمریه سرا بررسی و تا سده هشتم ادامه یافته است که در ساقی نامه های شاعران ایرانی تا دوران متاخر تر نیز ادامه یافته است .
بازتاب عناصر زبانی فرهنگ عامه ایران و پاکستان در شعر پروین شاکر و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
251 - 282
حوزههای تخصصی:
شاعران، از پشتوانه های فرهنگی و تجارب زیسته یا آموخته برای تقویت محتوای شعر خویش سود می جویند. بی تردید فرهنگ و ادبیات عامیانه یکی از پرکاربردترین آبشخورهای معنوی ادبیات رسمی به شمار می رود. آداب و رسوم، سنت های بومی و محلی، باورها و عقاید، مثل ها و کنایات، قصه ها و افسانه ها و غیره عناصر فرهنگ عامه هستند که می توان آن ها را به دو بخش عناصر زبانی و غیر زبانی تقسیم کرد. منظور از عناصر زبانی فرهنگ عامه تعابیر، اصطلاحات، کنایات، دشنام ها، مثلها و متل ها، قصه ها و افسانه ها و هر آنچه که با ابزار زبان خلق شود، می باشد. سیمین بهبهانی بانوی شاعر ایرانی و پروین شاکر بانوی شاعر پاکستانی، از جمله شاعران معاصر شناخته شده در ادبیات فارسی و اردو هستند که در سروده های خویش از پشتوانه ها و عناصر فرهنگ و ادبیات عامیانه تأثیر پذیرفته و آن را در شعر خویش به صورتی هنری بازتاب داده اند. پژوهش پیش رو کوشیده است تا با رویکرد مقایسه ای-تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع و اسناد مکتوب، عناصر زبانی فرهنگ و ادبیات عامیانه را در شعر دو شاعر یاد شده بررسی، طبقه بندی و تحلیل نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد که دو شاعر یاد شده شعر، با عنایت به جنسیّت و نگاه زنانه ی جاری و ساری در آثار ایشان، از عناصر زبانی فرهنگ عامه به شکلی گسترده استفاده کرده اند که با توجه به قرابت ها و پیوندهای تاریخی، مذهبی، فرهنگی و... میان دو جامعه ی ایرانی و پاکستانی و دو زبان فارسی و اردو، فارغ از تفاوت های موجود، شباهت های بسیاری با هم دارند.
تحلیل جایگاه موزه فرش ایران از منظر عاملیت اجتماعی- فرهنگی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
19 - 7
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به این مسئله می پردازد که رویکرد حاکم بر تنظیم فعالیت ها در موزه فرش ایران، سنتی است و ذیل رویکردهای انتقالی ارتباطات قرار می گیرد. تمرکز بر حفظ میراث پیشینیان و انتقال آنها به نسل جدید موجب انزوای موزه از جامعه و نادیده گرفتن کارکرد اجتماعی آن شده و آن را از نقشی که می تواند در شرایط اجتماعی معاصر ایفا کند، منفک می سازد. این مقاله با تمرکز بر این مفهوم که فرش علاوه بر میراث و هنر، وجهه دانش علمی نیز دارد به نقشی که موزه فرش می تواند در اتمسفر فرهنگ علمی کشور داشته باشد، می پردازد. از این رو، پس از مروری مختصر بر سابقه فرش در ایران، جایگاه فرش در فرهنگ علمی و فناورانه توضیح داده می شود. از نظر مفهومی، مقاله حاضر با ترکیب مفاهیم ارتباطات عمومی علم، مفهوم عاملیت مدنی موزه ها را پیشنهاد کرده و با روش مشاهده مشارکتی پیشنهادی ماک و همکارانش نشان می دهد که موزه فرش از عاملیت، اجتماعی و فرهنگی مشخصی برخوردار نیست.
خوانش نشانه شناسانه نمادهای آب و آتش در شعر شفیعی کدکنی و آدونیس بر اساس الگوی «چارلز پیرس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
105 - 130
حوزههای تخصصی:
برای درک شعر نو که سرشار از نشانه هاست، پیروی از یک الگوی خاص نشانه شناسی ضروری می نماید. از جمله این الگوها، الگوی چارلز پیرس است. پیرس یکی از بنیان گذاران و صاحب نظران مشهور نشانه شناسی است که با ارائه یک الگوی سه وجهی شامل بازنمون، موضوع و تفسیر، بن مایه های معنایی نشانه ها را مشخص می سازد. درواقع با ارتباط این سه وجه است که معنای اصلی نشانه ها به دست می آید. شفیعی کدکنی و آدونیس، دو شاعر نوپرداز شعر فارسی و عربی هستند که از نشانه های طبیعی به خصوص آب و آتش به وفور در شعر خود استفاده کرده اند و آن را دستاویز محکمی برای القای معانی مورد نظر خود قرارداده اند. پژوهش حاضر می کوشد، تا به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از الگوی نشانه شناسی پیرس به کشف لایه های معنایی و کارکرد نمادهای آب و آتش در اشعار این دو شاعر بپردازد. از نتایج این پژوهش و معناهایی که از واژه های آب و آتش در اشعار این دو شاعر به دست می آید، می توان به جریان داشتن، تزکیه گری و پاک کنندگی، دگردیسی، نابودگری، زندگی، تجدّد، عظمت و شکوه گذشته، جنگ، زایشی نو و عشق و احساسات اشاره کرد.
بسامدسنجی ویژگی های سبک هندی در آثار میرمحمّد مؤمن استرآبادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
145 - 169
حوزههای تخصصی:
نسخه های خطّی فارسی به عنوان میراثی ارزشمند، سهم مهمی در حفظ فرهنگ و تمدّن ایران به خود اختصاص داده است. میرمحمّد مؤمن استرآبادی، حکیم، معمار، شاعر و ادیب سده دهم و یازدهم هجری قمری، آثاری از جمله دیوان شعری از خویش به یادگار گذاشته است. این دیوان به صورت تک نسخه در «کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان» به شماره 459 نگهداری می شود که به دلیل شباهت رباعیاتش با رباعیات خیّام به عنوان نسخه خطّی «رباعیات خیام» ثبت شده است. دیوان میرمحمّد مؤمن استرآبادی از جمله نسخ خطّی گرانمایه ای است که تاکنون ناشناخته مانده و تصحیح این نسخه از جهت شناخت شخصیت و جایگاه وی و آشنایی با سبک شعری و افکار و اندیشه هایش بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل سبک شعری دیوان میرمحمّد مؤمن استرآبادی اختصاص یافته است. محدوده و جامعه آماری مورد مطالعه، نسخه خطّی دیوان وی می باشد که توسّط نگارندگان تصحیح شده است. دیوان وی مشتمل بر رباعی، قصیده، غزل و قطعه است که البتّه بخش بیشتر آن، به قالب رباعی اختصاص دارد. طبق نتایج به دست آمده سبک شعری میرمحمّد مؤمن، بسیار به سبک هندی نزدیک است و از لحاظ محتوایی، زبانی و ادبی بسامد ویژگی های سبک هندی در شعر او فراوان است.
مطالعه تطبیقی ادبیات و شعر از دیدگاه منطق فازی در مقایسه با منطق دو ارزشی ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
59 - 78
حوزههای تخصصی:
منطق فازی به نوعی از روزگاران کهن وجود داشته است اما بررسی روشمند آن به سال 1965 بر می گردد، زمانی که پرفسور لطفی زاده مقاله «مجموعه های فازی» را ارائه نمود. منطق فازی در تقابل با منطق ارسطویی، پدیده های جهان را به دوگانه های متضاد تقسیم نمی کند بلکه هر چیزی را به صورت حوزه ای بر روی یک طیف می بیند که از کمترین درجه آغاز و به بیشترین درجه ختم می شود. هر عضو می تواند همزمان به چند مجموعه تعلق داشته باشد و حاصل جمع عضویت ها لزوماً برابر صد نیست. در رابطه با منطق فازی و ادبیات و بویژه شعر در ایران کار چندانی صورت نگرفته است و اگرچه این مقاله نخستین گام نیست، اما می کوشد تا بخش کوچکی از خلأ موجود را پر نماید. پرسشهای اصلی این نوشتار عبارتند از اینکه: آیا ادبیات پدیده ای فازی است؟ آیا شعر را می توان با منطق فازی بررسی نمود؟ اجزاء تشکیل دهنده یک اثر ادبی مفروض، چگونه به آن هویتی فازی می دهند؟ آیا ایهام، ابهام و استعاره، خود پدیده هایی فازی هستند؟ چگونه؟ آیا می توان مرزی میان شعر، نظم، نثر و محاورات روزمره قائل شد؟ مقاله حاضر به صورت گذرا منطق فازی را بررسی می نماید و سپس پیامدهای تفکر و منطق فازی را در حوزه شعر و ادبیات با تکیه بر ایهام و استعاره به بررسی می نشیند.
تاثیر غزلیات نظامی بر غزلیات حافظ براساس نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
111 - 139
حوزههای تخصصی:
غزلیات نظامی سرشار از زیباترین و جذابترین اندیشه های عاشقانه است و به خاطر سادگی و روانی زبانی که در غزلیاتش به کار برده و همچنین به علت اینکه از لحاظ مضامین، دارای تنوع قابل توجهی است باعث شده تا شاعران بزرگی که خود سرآمد شاعران غزلسرا بوده اند به طرز قابل توجهی از آنها تاثیر بپذیرند. یکی از این شاعران بزرگ که تحت تاثیر غزلیات نظامی قرارگرفته، حافظ است. وی با وجود اینکه خود ابداع کننده ی شیوه ی جدیدی از غزل است باز از نظامی تاثیر پذیرفته است و با کمی تامل متوجه این شباهت ها در غزلیات حافظ و نظامی می شویم. گفتگو و ارتباط بین متن های این دو شاعر فقط از دیدگاه زبانی و معنایی نیست، بلکه به دلایل بسیار و شاید مشابهت محیط فرهنگی و ویژگی های سبکی مشترک باشد که می تواند در دو بخش ارتباط های درون متنی و برون متنی مورد بحث و بررسی قرارگیرد. در این مقاله نگارنده سعی کرده است تا این ارتباط ها را مشخص وآنها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
بارقه های تحول در ادبیات فارسی و روسی با محوریت نیما یوشیج والکساندر پوشکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الکساندر پوشکین و نیما یوشیج به عنوان دو شاعر پیشرو و نوآور در ادبیات روسی و فارسی شناخته می شوند. شاعرانی شیفته و عاشق، که در درجه اول عاشق فردیت خود و در درجه دوم عاشق جامعه ای هستند که در آن زندگی می کنند. شاعرانی که نمی توانند رنج مردم ستمدیده را تحمل کنند و ساکت بنشینند، به دنبال راهی برای همدردی با مردم و بیداری توده مردم هستند، هر دو شاعر به خاطر افکار آزادی بخش دوره ای از زندگی خود را در تبعید به سر می برند، همچنان در تبعید عاشق وطن و طبیعت سرزمین خود هستند هر دو طعم عشق فردی را چشیده و از آن گذر کرده به عشق والا و برتر می اندیشند، گاهی دچار یأس می شوند اما اجازه نمی دهند که یأس آنها را از ادامه مسیر باز دارد؛ دوباره تلاش می کنند و راهی می گشایند برای بیان آنچه باید بیان شود. نیما و پوشکین با حضور همیشگی در شعرشان فاصله شعر و شاعر را از بین می برند شعر را به زمان خود نزدیک می کنند و در واقع با شعر خود یکی می شوند، نیما واقعیت را با طبیعت در می آمیزد و پوشکین واقعیت را با تاریخ همراه می سازد و با زبانی نو بیان می کنند آنچه را که باید بیان شود.
فراملیتی جنسیت مرد و زن: بررسی تطبیقی در اشعار نازک الملائکه وعبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با درهم آمیخته شدن اندیشه و فرهنگ ملت های مختلف، اندیشه فراملیتی با ظهور انقلاب ها در آمریکای لاتین و همفکری نخبگان فرهنگی ِجوامع عربی، دیوار قومیت را فرو ریخت واز مرزهای جغرافیایی عبور کرد ودر نهایت حدود زبانی را در هم شکست. از این رو دیری نپائید که فرهنگ ها واندیشه های ملی کشورها واقوام مختلف تا حدود زیادی با هم ادغام شدند. از جمله مقوله هایی که اندیشه های فراملیتی را تشکیل می دهد مضامین ادبی است که بیشتر از هر ملتی در ادبیات مردم عرب نمایان است. از جمله ادیبانی که بیش از هر کسی در جامعه عرب تحت تأثیر اندیشه های فراملیتی بوده اند، «نازک الملائکه» و«عبدالوهاب بیاتی» هستند. از آنجایی که مباحث بحث فراملیتی بسیار وسیع است از این رو، پژوهش حاضر درصدد است تا با تکیه بر روش تطبیقی و مقایسه ای دریابد که رویکردهای فراملیتی در اشعار شاعران مورد نظر را فقط از نظر موضوع جنسیت (زن ومرد) وبدین سان که تصویر زن در شعر بیاتی و مرد در شعر نازک الملائکه مورد بررسی قرار دهد و به پرسش زیر پاسخ گوید: جنسیت فراملیتی چگونه و به چه اشکالی در شعر این دو شاعر ظهور یافته است؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان از آن دارد که اشعار عبدالوهاب البیاتی بیشتر تحت تأثیر واقعیت زندگی وتجارب شخصی و حاصل تخلیات وی از زن و مفهوم مثبتی از زن می باشد و دیدگاه نازک الملائکیک دیدگاه ناشی از فشارهای روانی ناخودآگاه و شرایط اجتماعی محل زندگی شاعر و حاصل تخیلات و مفاهیم ذهنی وی از مرد می باشدو بدین سان توانسته اند به بیان این بُعد از مفاهیم فراملیتی در اشعار خود بپردازند. بیشتر جنبه های فراملی شاعران مورد بحث ناشی از فضای حاکم بر ایدئولوژی جهانی مارکسیسم است، بخشی دیگر از رویکردهای فراملی این شاعران ناشی از فلسفه اومانیسم و عناصر مختلف به ویژه زمان و مکان بازی است و نقش تعیین کننده ای در ایجاد رویکرد فراملی دارد. واژگان کلیدی : شعر معاصر عربی.اندیشه های فراملیتی، «نازک الملائکه»، «عبدالوهاب بیاتی»، جنسیت.
مطالعه نوع طبیعت و نگرش به آن در آثار گوته و نقاشی های فردریش و رونگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش این است که وجه مشخص نگرش گوته به طبیعت و تصویر طبیعت در آثار نقاشان رمانتیک آلمان چیست؟ براین اساس به شیوه توصیفی-تطبیقی وجه مشخص نگرش آنها به طبیعت واکاویده می شود. گوته مخصوصا در دوران جوانی علاوه بر تأثیری که از روسو، هردر و جنبش پیشارمانتیک طوفان و تلاطم گرفته، بیشتر نگرش رمانتیک به طبیعت داشته و در مجموع طبیعت برای او، در اشعار و برخی آثار معنی زندگی جوامع اولیه، سادگی و دست نخوردگی در مقابل تمدن (روسو)، فی البداهگی و خودجوشی طبیعت درهم آمیخته با زندگی و هنر مردمان، طبیعت زیبا و خدا است که همگی به نوعی تلقی رمانتیک از طبیعت محسوب می شود. با اینکه او از کلاسیسم هم دفاع می کند در فاوست متأثر از دیدگاه بصری هنرمندان رمانتیک به نظر می رسد این پژوهش از مطالعه نگرش فردریش و رونگه به طبیعت به این نتیجه می رسد آن دو بیشتر به طبیعت به عنوان وجه یا درجه ای از تحقق ذهن یا سوژه می نگرند تلقی رمانتیک تری است. فردریش از سمبولیسم عرفگرای آثار اولیه اش به سمت ناتورالیسم شاعرانه و پالایش یافته تری بر اساس حال و هوای گوته حرکت کرد و زاویه دید سوژه را در نقاشی ها به طبیعت مد نظر داشت. رونگه برغم توصیه گوته، در زندگی کوتاه مدت خود مفهوم رمانتیک «هیروگلیف طبیعت» را به عنوان عنصر اساسی زبان و فرهنگ نشان داد.
معراج نبی(ص) در هشت مثنویِ قاسمی و رساله المعراج قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاسمی گنابادی (د.982ق.) که عمده شهرتش به واسطه حماسه های ملی-تاریخی اوست، در آغاز مثنوی هایش، معراج نامه ای سروده است. معراج نامه های او همراه با تصاویر شعری زیبا در معراج حضرت محمد(ص) است؛ به گونه ای که هنری ترین اشعار وی معراج نامه هاست. در این جستار مراحل و قسمت های معراج رسول الله (ص) بر اساس سروده های قاسمی تنظیم گردید و با آنچه در کتاب المعراج قشیری (د.465- 376ت.) آمده بود، از نظر مضمون مقایسه شد. این دو نمایندگان زبان و فارسی و عربی هستند که برای تطبیق انتخاب شدند. همچنین به این پرسش ها پاسخ گفته شد که: قاسمی به چه مراحلی از معراج پیامبر(ص) توجّه داشته است؟ چه اشتراکات و افتراقاتی بین معراج نامه های قاسمی و قشیری وجود دارد؟ جمع آوری داده های تحقیق به روش اسنادی- کتابخانه ای و شیوه تدوین محتوا توصیفی- تحلیلی است و هدف معرفی معراج نامه های قاسمی. درنهایت این نتیجه حاصل شد که گرچه قاسمی و قشیری در اغلب وقایع معراج اتفاق نظر دارند، امّا قاسمی واقعه معراج را با تصویرپردازی های بیشتری بیان نموده است. هر دو به معراج جسمانی معتقدند. قاسمی بر آن است پیامبر(ص) در عرش با چشم سِر یا دل خداوند را مشاهده کرد و قشیری این دیدار را با چشم سَر می داند. در شعر قاسمی از تاریخ وقوع معراج و شکافتنِ سینه و شستشوی قلب مبارک حضرت سخنی به میان نیامده، درحالی که قشیری به ذکر این دو نکته پرداخته است. در این پژوهش دیگر تفاوت های روایت قاسمی و قشیری در معراج پیامبر(ص) نیز بررسی شده است.
تحلیل تطبیقی صورت و مضمون میان فیلم «خانه دوست کجاست؟» و شعر «نشانی» سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
149 - 185
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات تطبیقی، تنها به بحث میان آثار ادبی از زبان های مختلف با ژانر یکسان، نمی پردازد؛ بلکه به تطبیق رشته های مختلف هنری و مشخص کردن تأثیر و تأثرهای آنان بر یکدیگر، نیز می پردازد. یکی از حوزه های مهم و جذاب مطالعات «بینارشته ای»، حوزه تطبیق آثار سینمایی متأثر از شعر شاعران مختلف است. چنین خلقی، در تاریخ سینمای ایران، آنچنان مورد توجه قرار نگرفته است و تعداد معدودی از سینماگران خوش ذوق و صاحب سبک، به این روش، پرداخته اند. یکی از این سینماگران، مرحوم «عباس کیارستمی» است. او در دهه شصت، با اقتباس از شعر «نشانی» سهراب، فیلمی با عنوان «خانه دوست کجاست؟» ساخت. در این پژوهش، با مداقه در عناصر شعر و سینما و کارکرد لوازم آنان، به بررسی شعر سهراب و سینمای کیارستمی (چه از نظر سبکی چه جهان بینی) پرداخته شده و سپس تطبیق این دو اثر از نظرگاه «فضاسازی»، «قالب»، «راوی» و «مضمون» اساس کار قرار گرفته است و نتایجی به دست آمد که اقتباس آزاد و آگاهانه کیارستمی از شعر سپهری را آشکار می سازد.
بررسی بینامتنی اشعار اخوان ثالث و واصف باختری بر اساس نظریه ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
329 - 367
حوزههای تخصصی:
اخوان ثالث در ایران و افغانستان شاعری شناخته شده است. بیش ترین شعر را در فرم نیمایی سروده و در بین شاعران نیمایی، ویژگی زبانی و سبکی مخصوص بخود را دارد که این ویژگی، او را از شاعران دیگر نیمایی متمایز کرده است. واصف باختری در افغانستان و نسبتا در ایران شاعر شناخته شده است و در بین شاعران معاصر در ایران و افغانستان بیش ترین ارتباط زبانی، ادبی و سبکی را با اخوان دارد. ارتباط شعر واصف باختری با شعر اخوان ثالث در این سال ها موضوع بحث محافل ادبی، شاعران و فرهنگیان ایران و افغانستان بوده و دو گونه ابراز نظر کلی در باره صورت گرفته این که شماری گفته باختری از اخوان تاثیرپذیر است و شماری دفاع کرده که تاثیرپذیر نیست. در علم و پژوهش اصولا طرح تاثیرپذی و عدم تاثیرپذیری آن هم با ابراز نظر کلی، درست و علمی نیست. در این مقاله بر اساس نظریه ی بینامتنیت کریستوا ارتباط و مناسبت اشعار اخوان و باختری در پنج موضوع و عنوان «بینامتن واژگان و ساخت های کهن زبانی، بینامتن تصاویر و ترکیب های ادبی، بینامتن اساطیر و کهن الگو، بینامتن حماسی و بینامتن اشعار اخوان در اشعار باختری» بررسی و تحلیل گردیده و مناسبات بینامتنی مشترک در این پنج سطح با ذکر نمونه از اشعار هر دو شاعر، مستندسازی و نشان داده شده است.
بازتاب جشن های ایرانی در شعر شاعران مکتب آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
321 - 340
حوزههای تخصصی:
در ایران از کهن ترین زمان، جشن های گوناگونی برپا می شده است؛ امروزه بسیاری از این جشن ها فراموش شده اند و دیگر برگزار نمی شوند، اما می شود ردپا و بازتاب آن ها را در آثار گذشتگان و شاعران کلاسیک پیدا کرد؛ از جمله شاعران مکتب آذربایجانی. بر همین اساس این پژوهش به بازتاب جشن های ایرانی و آیین های مربوط به آن در شعر شاعران مکتب آذربایجانی (با تاکید بر مجیرالدین بیلقانی، نظامی، خاقانی و فلکی شروانی) پرداخته است. بر اساس یافته های این پژوهش، از میان جشن های باستانی ایرانیان فقط چهار جشن باستانی نوروز، مهرگان، سده و یلدا، در اشعار شاعران مکتب آذربایجانی بازتاب پیدا کرده اند. از میان این چهار جشن نیز جشن نوروز بیشترین بازتاب را در اشعار شاعران مکتب آذربایجان داشته است و جشن سده نیز کمترین بازتاب را در میان اشعار آن ها داشته است. این پژوهش، از نوع پژوهش های نظری و کتابخانه ای است و ابزار گردآوری اطلاعات آن نیز، از طریق فیش برداری است.
بررسی تطبیقی نظریه «احساس حقارت» و شیوه های مقابله با آن براساس روانشناسی فردگرای آدلر در اشعار شاعران زن ایران و عرب (سیمین بهبهانی، غاده السمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
341 - 379
حوزههای تخصصی:
نقد روانکاوانه، نقدی جدید و بینا رشته ای است که در آن پژوهشگر و یا منتقد، بر آن است تا جنبه های پنهان و یا زوایای مختلف رفتاری و نشانه های روانی موجود در یک اثر مورد نظر، اعم از ادبی و یا .... را بکاود تا بدین وسیله به تحلیل شخصیت نویسنده، هنرمند و یا اشخاص داستانی بپردازد. روان شناسی فردنگر به وسیله آلفرد آدلر پایه گذاری شده است و یکی از نظریه های موجود در این روانشناسی فردگرا، نظریه احساس حقارت است. در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی بر مبنای سندکاوی و شیوه مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است، اشعار دو تن از شاعران معاصر ایران و عرب (سیمین بهبهانی، غاده السمان) بر اساس نظریه احساس حقارت مبتنی روانشناسی فردگرای آدلر مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که احساس حقارت موجود در اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان به علت تبعیض جنسیتی موجود در جامعه بوده است و مهم ترین مؤلفه ها و شاخصه هایی که بر اساس روانشناسی فردگرای آلفرد آدلر برای مقابله با احساس حقارت می توان در اشعار این دو بانوی شاعر دید، شامل مکانیزم های برتری جویی، علاقه اجتماعی، یاس و تنهایی، انزوا و کناره گیری؛ شکوه و اعتراض و عشق است.
تطبیق ضدهای مرگ و زندگی و دنیا و آخرت در اندیشه مولانا جلال الدین رومی و ابوالعلای معری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
539 - 566
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی و معیارهای نوشته های ادبی که منجر به ماندگاری آن می شود، اندیشه مربوط به آن آثار است. در ادبیات فارسی شاعران و نویسندگان تنها به سرودن اشعار و آفریدن آثار ادبی نپرداخته اند بلکه توانسته اند اندیشه های کلامی، اخلاقی، فلسفی، عرفانی و ... را در آثار ادبی وارد کنند. مولانا جلال الدین رومی از شاعران سده هفتم ه.ق با اندیشه های عرفانی و ابوالعلای معری از شاعران سده پنجم ه.ق با پندارهای دینی و فلسفی است. در این پژوهش نگارندگان به صورت تطبیقی مطابق مکتب امریکایی، در پی بیان شباهت و تفاوت نگاه دوشاعر شرقی و هم آیین اما با مسلک متفاوت، نسبت به مسائل متضاد هستی در زمینه مرگ و زندگی و دنیا و آخرت بوده اند. فرضیه نگارندگان این است که به دلیل وابستگی دوشاعر به مکتب شرقی باید نگرش های همسانی در اندیشه ها داشته باشند ولی وابستگی دو شاعر به دو مکتب فکری متفاوت، باعث تضارب آرای این دو شاعر شده باشد. مهمترین نتیجه به دست آمده این است که نگاه مولانا در زمینه یادشده نسبت به امور متضاد ، نظر عارف اندیشمند است و پدیده ها را با دریچه اشراقی خود نگریسته ولی فلسفه ابوالعلا در مواجهه با تضادها، فلسفه شاعرانه، شک و بدبینی بوده است. روش این پژوهش، کتابخانه ای است که بر مبنای توصیفی-تحلیلی به دسته بندی و بررسی داده ها پرداخته شده است.
شک و بدبینی بوده است.
واژههای کلیدی: مولانا ،ابوالعلا، ادبیات تطبیقی، اضداد.