مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
ترجمه ناپذیری
حوزه های تخصصی:
این مقاله، قرآن را به منزله متنی ادبی بررسی می کند. ابتدا به (عدم) جواز ترجمه قرآن اشاره و دیدگاه های مخالفان و موافقان بررسی می شود. آن گاه پیشینه مطالعه قرآن از منظر متنی ادبی مطرح شده و از ترجمه متون ادبی و روشهای حاکم بر آن به اختصار ذکر به میان می آید. در آخر، ترجمه های گوناگون فارسی و انگلیسی مولفه های زبانی (عمدتا آوایی و واج شناختی) و بلاغی قرآن به لحاظ ترجمه (نا) پذیری مطالعه می شود. برخی از این مولفه ها عبارتند از: همگونی آوایی؛ جفتهای کمینه مانند موسیقی کلمات و بازیهای کلامی و موسیقی آیات در قالب قافیه، وزن و سجع. در پایان این نتیجه حاصل می آید که ظرافتهای زبانی و بلاغی قرآن اگر نه تماما ترجمه ناپذیر، که سخت ترجمه پذیر است.
قیاس ناپذیری و مسئلة تعارض پارادایم های علمی؛ پیشنهاد یک نظریة سمانتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوهن مدعی است پارادایم های علمی رقیب در عین این که قیاس ناپذیر ند، با هم ناسازگارند. این مدعا این مسئله را ایجاد می کند که قیاس ناپذیری چگونه با تعارض جمع می شود؟ قیاس ناپذیری لازم می آورد که دو نظریة رقیب دارای شبکة معنایی و ساختار مقوله بندی متفاوتی باشند این راه را بر ناسازگاری و تعارض گزاره ها می بندد. در این نوشته با ارائة یک نظریة سمانتیکی و متمایز کردن دو نوع تعارض، تعارض گزاره ای و تعارض مقوله بندی، خواهیم کوشید در عین پذیرش قیاس ناپذیری و لوازم آن از تعارض پارادایم های رقیب دفاع کنیم.
ترجمه نا پذیری نظریه های علمیِ با واژگان متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
285 - 305
حوزه های تخصصی:
ایده جنجالی سنجش ناپذیری در کارهای کوهن به مرور با ایده ترجمه ناپذیری معادل شد. برای این ایده دو شرح و استدلال متمایز قابل صورت بندی است. شرح اول از رویکرد بافتاریِ نظریِ او به معنا درمی آید و شرح دوم از تلقی تاکسونومیک اش از واژگان انواع طبیعی. مبتنی بر هر یک از این دو شرح می توان یک شرط ترجمه ناپذیری به دست داد و بر اساس آن از ترجمه ناپذیر بودن نظریه های با واژگان متفاوت سخن گفت. در این مقاله این شروط ترجمه ناپذیری را صورت بندی خواهم کرد و به نقدهای منتقدین پاسخ خواهم گفت. هر چند با اعتراف به اینکه پذیرش این شروط امکان پذیری یک ترجمه را بسیار محدود می کند، اما اصول راهنمایی که منتقدین کوهن برای ترجمه ارائه کرده اند نیز فی الجمله متضمن تنشی بالقوه هستند و نمی توانند نقش یک اصل راهنمای معتبر را برای ترجمه ایفا کنند. در واقع در دل نسخه های متعدد این اصول تنشی بالقوه میان حفظ بیشینه معقولیت و حفظ بیشنه صدق در متن اصلی وجود دارد، بطوریکه پیروی نظام مند از آنها را نامطمئن می سازد.
نقد دیویدسون بر نظریه قیاس ناپذیریِ کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قصد دارم نقدهایی را که دیویدسون برپایة نظریة علّیِ معنا بر آموزة قیاس ناپذیریِ [1]کوهن وارد کرده بررسی و کوشش های یکی از مفسرانِ کوهن، هاوارد سانکی [2]، را در پاسخ به انتقادهای او به بحث بگذارم. در بخشِ نخست نگاهی کوتاه بر نظریة قیاس ناپذیریِ کوهن در ساختارِ انقلاب های علمیخواهم انداخت و جرح و تعدیل هایی را که وی در ضمیمة همان کتاب و نیز در آثارِ بعدیِ خود در خصوصِ این نظریة جذاب، و در عینِ حال مناقشه برانگیز، به عمل آورده مرور خواهم کرد. در بخشِ دوم نشان می دهم که چه گونه دیویدسون از رهگذرِ نقدِ ایدة «شاکلة مفهومی» [3]لوازمِ معناشناسانة این نظریه و نسبی گراییِ برخاسته از آن را به نقد می کشد و نشان می دهد که با اتخاذِ رویکردِ «تفسیرِ بنیادی» [4]چنان نظریه ای از اساس بی معنا خواهد بود. در بخشِ سوم، پاسخِ کوهن به دیویدسون را به طورِ گذرا مطرح می کنم و سپس نشان می دهم که چه گونه هاوارد سانکی «وابستگیِ تفسیر به ترجمه» را فرضِ پنهانِ نقدهای دیویدسون به شمار می آورد و با به چالش کشیدنِ آن راه را برای دفاع از آموزة قیاس ناپذیری فراهم می کند. در پایان، نتیجه خواهم گرفت که با کنار گذاشتنِ آن فرض، می توان آشتی ای میان آموزه ی «تفسیر بنیادی» و آموزه ی «قیاس ناپذیری» برقرار کرد. [1]. incommensurability thesis [2]. Howard Sankey [3]. conceptual scheme [4]. radical interpretation
تاملاتی در وجوه ترجمه (نا) پذیری شعر معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه در ارتباط میان فرهنگ ها نقشی اساسی ایفا می کند. متون ادبی نیز در انعکاس اندیشه، عواطف و تخیل انسان ها، جای گاهی ویژه دارند؛ اما ترجمه ی متون ادبی، خاصه شعر، همواره محل بحث و چالش بوده، به نحوی که بسیاری از مترجمان و صاحب نظران، اصولاً شعر را ترجمه ناپذیر می دانند. امروزه «مطالعات ترجمه» در جای گاه حوزه ای بینارشته ای، با هم کاری رشته های مختلف علمی، ازجمله زبان شناسی، ادبیات و فلسفه، به مسئله ی چیستی، چرایی و چه گونگی این نوع از ترجمه می پردازد و آرای مختلفی را تاکنون درباره ی ترجمه ی شعر ارایه داده است. هدف مقاله ی حاضر، مطالعه ی آرا و نظرات درباره ی ترجمه(نا) پذیری شعر، بررسی این دیدگاه ها و درنهایت، بررسی وجوهی از ترجمه پذیری و ترجمه ناپذیری شعر معاصر فارسی به زبان انگلیسی، با درنظرگرفتن متغیرهای موثر بر آن است. براساس یافته های این پژوهش، محتوا و پیام و ابداعات بیانی و زیبایی شناختی، نمادها و استعاره ها (عناصر جوهری شعر) و هم چنین، تلمیحات و اشارات تاریخی و فرهنگی (مسائل فرهنگی و اجتماعی) ترجمه پذیرند؛ آن چه سبب تلقی ترجمه ناپذیری از شعر شده است، عمدتاً موارد موسیقایی، هم چون وزن و قافیه و جناس و نیز موارد بسیار درهم تنیده ای از معنا و آواست که ترجمه اش دشوار است؛ هرچند به استناد آن ها، نمی توان شعر را در کلیت آن «ترجمه ناپذیر» تلقی کرد.
بررسی چگونگی انتقال اصطلاحات سیاسی اجتماعی مقیّد به فرهنگ در ترجمه روسی رمان سووشون سیمین دانشور بر اساس آراء سرگِی وِلاخوف و سیدِر فِلورین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
155 - 187
حوزه های تخصصی:
اصطلاحات مقیّدبه فرهنگ یا فرهنگ بسته ها به عناصر فرهنگی و مفاهیم بومی موجود در جوامع مختلف اشاره دارند که مترجمان همیشه در انتقال صحیح آنها از زبان مبدأ به مقصد با دشواری های فراوانی روبه رو هستند. حفظ بیشترین بار معنایی و فرهنگی در انتقال این عناصر مهم ترین دستاورد مترجمان به ویژه در حوزه ترجمه ادبی است. سرگِی وِلاخوف و سیدِر فِلورین، از نظریّه پردازان مشهور بلغاری در حوزه ترجمه، عناصر فرهنگی را بر اساس موضوعات مختلف از قبیل جغرافیایی، قوم نگاری، سیاسی‑ اجتماعی و نظامی طبقه بندی کرده و راهبردهایی را جهت انتقال صحیح آنها به دیگر زبان ها ارائه کرده اند که مبنای کار در پژوهش حاضر است. در این تحقیق، چگونگی انتقال عناصر فرهنگیِ سیاسی‑ اجتماعی در ترجمه روسی رمان سووشون سیمین دانشور به روش خوانش و مقابله تطبیقی و شیوه تحلیلی‑توصیفی بررسی شده است. بررسی ها نشان داد که در برگرداندن عناصر فرهنگیِ سیاسی‑ اجتماعی در این رمان بیش از همه از ترجمه تقریبی ‑و شیوه معادل کارکردی‑ و کمتر از همه از آوانویسی، حرف نویسی و ترجمه ضمنی استفاده شده است. در بسیاری از موارد نیز بارِ فرهنگی و گاه حتّی بار معنایی، زبان شناختی و سبک شناختی واژگان و عبارت ها از دست رفته است. درمجموع، موفقیّت مترجمان در انتقال بارِ فرهنگی در حوزه اصطلاحات سیاسی اجتماعی به متن مقصد نسبی تلقّی می شود.
جایگاه ادبیات ایران در آلمان با نگرش ویژه به گوته و روکرت
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۵
39 - 56
حوزه های تخصصی:
نفوذ فرهنگ و ادب شرق در غرب که از زمان جنگ های صلیبی آغاز شد، تا آن جا پیش رفت که نویسندگان دوره ″رمانتیسم″ آلمان در شرق نیروی تازه ای برای الهام در خلق آثار ادبی دیدند. گوته بعد از مطالعه ی ابیاتی چند از ترجمه ی دیوان حافظ هامر-پورگشتال تحت تأثیر قرار گرفت و در آشنایی فرهنگ و ادب ایران در آلمان نقش بسزایی ایفا کرد. فردریش روکرت نیز در راستای افکار و اندیشه های گوته، با ترجمه ی فرهنگ و ادب شرق نه فقط به دنبال آشنایی بیش از پیش غرب با فرهنگ و ادب شرق بود، بلکه در جهت غنا سازی زبان آلمانی که از منظر او از تمامی ابزار لازم برای بیان تفکر ملت ها برخوردار بود، گام برداشت. مقاله ی ذیل با استناد با افکار گوته و روکرت در باب شرق و ایران، جایگاه فرهنگ و ادب ایران را در دوره ی رمانتیسم در آلمان به تصویر می کشد.
رهیافت های گریز از ترجمه ناپذیری رمان النظاره السوداء اثر احسان عبدالقدوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این دنیای به هم پیوسته، ارتباط مؤثر میان زبان های مختلف امری بسیار مهم است. با این حال، ترجمه متون موجود در زبان ها به دلیل تنوع، اغلب چالش هایی را ایجاد می کند که برابر دقیق مفاهیم یا عبارات خاص را دشوار می نماید. همچنین وابستگی دوسویه فرهنگ و زبان با یکدیگر این واقعیت را تبیین می کند که در فرآیند ترجمه همواره با فرهنگ و زبان مبدأ سروکار داریم. در این صورت مترجم به عنوان واسطه فرهنگی باید فرهنگ مبدأ را در کنار زبان قرار دهد. در همین راستا رمان النظاره السوداء اثر احسان عبدالقدوس که حاوی واژگان و جملات زبانی و فرهنگی بسیاری است، انتخاب شد و به شیوه توصیفی- تحلیلی، سطح ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری واژگان و جملات آن مورد بررسی قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل عبارات دریافتیم موارد بسیاری هم در حوزه زبانی و هم فرهنگی وجود دارد که ترجمه ناپذیر بوده و مترجم باید واژگان و جملات را به گونه ای ترجمه کند که با زبان و فرهنگ مبدأ (فارسی) همخوانی داشته و برای مخاطب قابل فهم باشد. بنابراین، مترجم برای ترجمه عناصر ترجمه ناپذیر، شیوه «معادل نقشی» را بیشتر از عناصر دیگر به کار گرفته است.
ترجمه عناصر فرهنگی در زیرنویس عربی فیلم «کتاب قانون» بر پایه الگوی وژتاسیه ویچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
97 - 132
حوزه های تخصصی:
تفاوت های فرهنگی و زبانی در متون دیداری -شنیداری، همواره دشواری های بسیاری را در امر واژه گزینی و انتقال عناصر فرهنگی پیش روی مترجمان قرار می دهد و مسأله ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری این عناصر، آنان را به چالش می کشد. هدف از این پژوهش، کندوکاو در زمینه چگونگی انتقال عناصر فرهنگی در قالب زیرنویس با تکیه بر روش توصیفی -تحلیلی است. به این سبب با گذر از امکان پذیری یا امکان ناپذیری انتقال مؤلفه های فرهنگی به مخاطبان غیربومی به تحلیل فیلم «کتاب قانون» بر پایه ریخت شناسی فرهنگی وُژتاسیه ویچ پرداخته، آنگاه با تکیه بر تکنیک های هفت گانه وینه و داربلنه به بررسی و تحلیل زیرنویس عربی مجموعه ی گزاره های شفاهی این فیلم می پردازیم و در پی آن هستیم که نشان دهیم کدام دسته از عناصر فرهنگی ویچ نمود بیشتری دارد و مترجم در گزینش واژگان و چینش ساختاری عبارت ها بیشتر از کدام یک از ترفندهای این دو نظریه پرداز بهره برده است. نتایج نشان از آن دارد که اصطلاحات زبانی و اشارات کاملاً فرهنگی به ادبیات، سپس اسامی و اصطلاحات ناظر بر سبک زندگی، بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. تحلیل های توصیفی و زبان شناختی حاصل از ترجمه گزاره های شفاهی فرهنگی در این پیکره نیز نشان از آن دارد که مترجم، بیشتر از ترجمه غیرمستقیم و راهکار تعادل (معادل یابی) با بسامد 14 و 40% و سپس راهکار همانندسازی (اقتباس) با بسامد 12 و 35% بهره برده است.