فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله، هم پیوندی ادبیات (بوم) ملی را با مفهوم ادبیات جهان بررسی می کند. از دید گوته، ادبیات ملی در مقابل و متضاد ادبیاتی است که وی آن را «ادبیات جهان» می نامد. اما آیا براستی ادبیات ملی به طور عام و سایر ادبیات ها«در برابر»، «مقابل»، یا «متضاد» نگره «ادبیات جهان» هستند یا «در کنار»، «متمم» یا «مکمل» ادبیات جهان؟ پیداست ادبیات جهان حیات و نضج و توسعه خود را مدیون ادبیات ملی است، چه اگر اثری ابتدا به جرگه ادبیات ملی یک کشور درنیاید، کمتر احتمال می رود که بتواند به جرگه آثار ادبی جهانی بدل شود. البته، هیچ ارتباط مستقیمی میان ادبیات ملی و ادبیات جهان برقرار نیست، یعنی الزامی ندارد که اثر برای آنکه به چرخه ادبیات جهان درآید، حتماً ملی باشد. لیکن، ملی بودن یعنی احراز شاخص ها و کیفیت های لازم در سطح ملی، ممکن است زمینه را برای ورود اثر ملی به سطح تراملی و بین المللی فراهم کند. در واقع، غنای ادبیات جهان ممکن است به غنای ادبیات ملی وابسته باشد و برعکس. با این حال، اگر پای ادبیات ملی در میان نباشد، از ادبیات جهان نیز کمتر خبری در میان خواهد بود. این مقاله می کوشد نسبت میان ادبیات ملی و جهان را از منظری نظری بررسی کند.
بررسی روان شناختی زنانگی در اشعار فروغ فرخزاد
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
42 - 21
حوزههای تخصصی:
یونگ معتقد است که فرد برای رسیدن به رشد روانی و فردیت شخصیت خود از سه مرحله ی کهن الگویی کلان (سایه، آنیما/ آنیموس و خویشتن) عبور می کند و در هر مرحله با گذر از سطوح کهن الگوی به امکانات بیشتری از یکپارچگی روانی دست می یابد. در این پژوهش، نمادهای رشد مرحله دوم فردیت با تأکید بر کهن الگوی آنیما، در اشعار فروغ فرخزاد، بررسی و تحلیل شده است. نمادهای چهار مرحله ی رشد آنیما که با چهار شخصیت اسطوره ای حوا، هلن، مریم و سوفیا نمادین شده اند، در تمام دفتر های شعری فروغ فرخزاد حضور دارند، اما بسامد آن ها همزمان با رشد روانی شاعر تغییر می کند. در سه دفتر اول، بسامد ظرفیت های روانی حوا و هلن و در دو دفتر پایانی بسامد ظرفیت های مریم و سوفیا بیشتر است. فروغ در شعر خود توانست رشد آنیما را تا متعالی ترین سطح آن نشان دهد و در عین حال هرگز سطوح پست تر آن را سرکوب نکرد. به همین دلیل در دو دفتر پایانی نه تنها شاهد حضور مریم و سوفیا هستیم، بلکه ردّپایی از حوا و هلن نیز در پس زمینه ی شعر او دیده می شود. اشعار فروغ فرخزاد بازتاب دهنده ی رشد و یکپارچگی روانی شاعر در حوزه ی آنیماست. وی توانست پرده از چهره های مختلف و متناقض کهن الگوی آنیما برگیرد و زنانگی را لااقل در شعرش از غریزی ترین تا متعالی ترین خصیصه هایش بیان کند و به عنوان یکی از هنرمندان اصیل امروز، تمامیت آنیما را به نمایش گذارد.
بررسی و تحلیل مؤلفه های معنایی وطن و عشق در اشعار گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
403 - 420
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحوّل اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و عاطفی و هم چنین، مدرنیسم و پیشرفت صنعت در برانگیختن حس غریب غربت، مؤثر است. نوستالژی مواردی نظیر دوری از سرزمین، دوری از معشوق، خاطرات کودکی و جوانی، از دست دادن ارزش ها، مهاجرت و گذشته ی اساطیری را شامل می شود. شاعران و نویسندگان بسیاری، صورت های مختلفی از این احساس غریب را به نمایش گذاشته اند؛ از جمله این شاعران فارسی و عرب زبان می توان گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را نام برد. فرضیه این پژوهش بر این است که این دو شاعر هر چند اشتراک دیدگاه و عقیده دارند ولی از یکدیگر تاثیر نپذیرفته اند و این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی صورت گرفته است. در این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای برآنیم تا نحوه ی بیان احساسات و عگذاشته اند؛ از گذاشته اند؛ از جمله این شاعران فارسی و عرب زبان می توان گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را نام برد. فرضیه این پژوهش بر این است که این دو شاعر هر چند اشتراک دیدگاه و عقیده دارند ولی از یکدیگر تاثیر نپذیرفته اند و این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی صورت گرفته است. در این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای برآنیم تا نحوه ی بیان احساسات و عواطف نوستالژی گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را مورد بررسی قرار می دهیم
تحلیل بینامتنی سمفونی مردگان و مرگ فروشنده؛ بر اساس نظریه ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
801-824
حوزههای تخصصی:
بر پایه نظریه کریستوا، بینامتنیت عمدتاً شیوه ای است که نشان می دهد هر متنی بر پایه متن های پیش از خود شکل گرفته است و روشی است که تاریخ را به ساختارگرایی و متن ها و تفسیرهای یتیم و تنهایش وارد می کند. بر اساس این شیوه، بعضی مقالات و تحقیقات پیشین، رمان سمفونی مردگان را بازتابی از رمان خشم و هیاهو یا رمان باری دیگر شهری که دوست داشتم دانسته اند. هرچند همه این اثرپذیر ها قابل بحث و بررسی است، اما به سبب شباهت بعضی ابعاد فرهنگی و یکسانی برخی وقایع تاریخی و فرهنگی، مانند رخ دادن جنگ های جهانی، نظام فراگیر فاشیسم و سرمایه داری ممکن است خیلی از متون ادبی را از نظر ساختاری و محتوایی به هم نزدیک کند؛ اما به نظر نگارندگان، مهمترین اثری که از نظر محتوایی و ساختاری به رمان سمفونی مردگان نزدیک است، نمایشنامه مرگ فروشنده است که در این مقاله تلاش گردیده این اثرپذیری تا حدودی مشخص گردد. درواقع مطابق تشابهات تاریخی، و تجربه مشترک ملل مختلف در وقایع تاریخی، به جرأت می توان گفت سمفونی مردگان نمونه ای ایرانی شده از نمایشنامه مرگ فروشنده اثر آرتور میلر است که نویسنده مطابق وقایع آن زمان و به سبب اشتراکات تاریخی ملل مختلف توانسته اثری همسان با نمایشنامه آرتور میلر پدید آورد.
فردوسی و شکسپیر: مطالعه تطبیقی نوتاریخ گرایانه منتخبی از شخصیت های زنان در شاهنامه و نمایشنامه های شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاعلیتِ ادبیات در جامعه یکی از کلیدواژه هایِ تاریخ گرایی نوین است. نوتاریخ گرایان بر این باورند که ادبیات صرفاً محصول تاریخ نیست؛ بلکه خود به طور فعالانه تاریخ می سازد. تاریخ، گفتمان های قدرت، بخش های به حاشیه رانده شده یِ جامعه، و رابطه متقابل بین ادبیات و فرهنگ از دغدغه های اصلی تاریخ گراییِ نوین است. فردوسی و شکسپیر، اگر چه از دو فرهنگ مختلف و با فاصله شش قرن از یکدیگرند، آثارشان حائز ویژگی هایِ مشترکِ تاریخی و ادبی است. فردوسی هم عصر سامانیان است؛ یعنی دوران احیایِ فرهنگ و زبان فارسی. شکسپیر نیز در دوران رنسانس می زید که عصر تغییر در باورها، دیدگاه ها، و جهان بینی انسان هاست. علاوه بر این، آنها با به چالش کشیدن گفتمان های مسلطِ قدرت و کلیشه های فرهنگی درباره زنان، دیدگاه های جدیدی را نسبت به آنان در فرهنگ هایِ خود بوجود می آورند. زنانی که مدتهاست بی صدا یا به حاشیه رانده شده اند، در آثار ایشان حضوری فعال دارند. زنِ منفعل، کم صدا و قرن ها در حاشیه مانده یِ ایرانی، در شاهنامه نمودی کنشگرانه نه تنها در سرنوشتِ خود، بلکه در سرنوشتِ دیگران نیز دارد. زنِ کم صدایِ جامعه یِ معاصر شکسپیر نیز که گناهکار انگاشته می شود، در نمایشنامه های شکسپیرصاحب صداست و در دنیایِ خود کنشگر است. این مقاله به نقشِ زنان در جامعه یِ معاصر با هر دوادیب می پردازد و دیدگاه های آنان را نسبت به زنان درآثاری منتخب از ایشان به تصویر می کشد. با بررسی گفتمان های حاکم درباره یِ زنان و واکاوی متونِ هم عصر با ایشان، و تحلیل نقش زنان در آثارشان، اینگونه یافت می شود که ایشان در آثار منتخب نگاهی متفاوت به زنان در مقایسه با گفتمان هایِ زمانه خود داشته اند.
بررسی تطبیقی مؤلفه های ادبیات دیستوپیایی در رمان های تهران مخوف و سرگذشت ندیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
205 - 249
حوزههای تخصصی:
«دیستوپیا» (Dystopia) به مفهوم مکانی خیالی است که در آن مردم زندگی غیرانسانی و اغلب ترسناک دارند. زمینه های ظهور دیستوپیا که به آن ادبیات پلیدشهری نیز گفته می شود، آثاری هستند که با بدبینی مفرط به واقعیت زندگی انسان در دنیای معاصر نگریسته اند. این ژانر ادبی افزون بر آنکه نشان دهنده نارضایتی و انتقاد از زمان حال است، تأثیرات خطرناک ساختارهای سیاسی و اجتماعی را بر آینده بشریت بررسی می کند. در جستار حاضر دو نمونه از آثار پلید شهریِ دو فرهنگ متفاوت ایرانی و امریکایی؛ یعنی رمان های «تهران مخوف» از مرتضی مشفق کاظمی و «سرگذشت ندیمه» از مارگارت اتوود، مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته است. نگارندگان به روش توصیفی- تحلیلی به کشف و تطبیق مؤلفه های پلیدشهری در دو اثر پرداخته اند و سعی کرده اند به این پرسش ها پاسخ دهند که مهم ترین مؤلفه های دیستوپیا در دو رمان تهران مخوف و سرگذشت ندیمه کدامند؟ و این دو اثر در زمینه پلید شهر چه اشتراکاتی دارند؟ مرتضی مشفق کاظمی و مارگارت اتوود در رمان خود با نمایش زندگی شهری و چهره شهری که در آن پلیدی و وحشت حاکم است، هویت ملی، ساختار دولتی و تغییرات اجتماعی را به چالش می کشند. در نهایت، باتوجه به به بررسی و تطبیق دو رمان روشن شد که مواردی مانند فساد در ساختار سیاسی و جامعه توتالیتری، تکنیک های کنترل و پروپاگاندا، جنگ و کودتا، انطباق اجتماعی و مسأله زنان از مهم ترین مؤلفه های پلیدشهری در این دو اثر منتخب به شمار می روند.
واکاوی بن مایه های همگون ادبیات اعتراض در شعر عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
488 - 513
حوزههای تخصصی:
دو کشور ایران و فلسطین به دلیل برخورداری از دین مشترک، باورها و اعتقادات نزدیک به هم و تجربه های مشترک سیاسی - اجتماعی، مورد توجه شاعران و نویسندگان قرار گرفته اند، در این میان شاعران، به عنوان رهبران ادبی با تکیه بر رسالت اجتماعی خویش، نقش برجسته ای در بارور کردن روح انقلابی مردم و برچیده شدن بساط ظلم و بی عدالتی داشته اند. دو تن از چهر ه های برجسته این رسالت در این دو کشور، عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی هستند که با اشعار خطابی و کوبنده خود به خوبی توانستند در برابر توطئه های دشمنان بایستند و روح بیداری و تحرک و اعتراض را در مردم بدمانند. در پژوهش حاضر، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا، به بررسی برخی عناوین مطرح در ادبیات اعتراض در اشعار دو شاعر پرداخته شده و در پایان برخی نتایج حاصل شد: وطن دوستی و اعتراض علیه توطئه های دشمنان و استعمارگران، اعتراض علیه عملکرد حاکمان نالایق، محکوم نمودن عدم اتحاد و عدم یکپارچگی مردم، اعتراض علیه مزدوران و وطن فروشان از مهمترین مضامین ادبیات اعتراض در اشعار دو شاعر هستند. هر دو شاعر با زبانی تند و انتقادی؛ گاه صریح و گاه نمادین به تقبیح کژی ها و نابسامانی های موجود در جامعه پرداخته و احیای هویت ملی را در دستور کار خود قرار داده اند. هر دو یکی از عوامل نابسامانی را بهانه های مختلف دودستگی و اختلاف دانسته که در نظرگاه عارف وجود اختلافات دینی و مذهبی یکی از ریشه های اساسی آن را تشکیل می دهد.
تحلیل ریخت شناسانه ی” داستان اسکندر و دارا " در شرفنامه بر اساس نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
131 - 145
حوزههای تخصصی:
تحلیل داستان ، نوین ترین شیوه های تحقیقات ادبی است .کانون توجه دانش پژوهان قرار گرفته. مقالات زیادی مانندمقاله ادبیات تطبیقی نوشته جعفر حمیدی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی مقاله بررسی تطبیقی عنصر" طرح " درداستانهای کهن و امروزی نوشته منصوره شریف زاده هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و زارت علوم در مجله مطالعات ادبیات تطبیقی انجام شده . روش فرمالیستها که منجر به مکتب ساختارگرایی شد، برروش تحقیقات پزوهشگران موثر واقع شد. چهره ی تاثیر پذیر از روش فرمالیستها، ولادیمیر پراپ است. اوبا بررسی قصه پریان می کوشید قصه را به کوچکترین واحد ساختاری ( سی و یک خویشکار ) تجزیه کند و با کل داستان ارتباط دهد. روش پراپ بهترین شیوه های تحلیل و طبقه بندی ریخت داستان های حماسی آنهاست . این مقاله نمودار خویشکارهای پراپ و روش او در داستان " اسکندر و دارا" شرفنامه ی نظامی را بررسی می کند تا مشخص شود نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستان منطبق است . نتیجه بررسی نشان می دهد داستان قابل بررسی با کار کردهای ریخت شناسی پراپ می باشد. داستان ، حرکت از تعادل به عدم تعادل تا رسیدن به فاجعه نهایی است «بخواسته رسیدن» و «ناکام ماندن» دو کنش اساسی داستان هستند که اسکندر جویای برقراری عدل و داد تا حدی به آن دست می یابد به مقام پیغمبری می رسد. به آب حیات دست نمی یابدخویشکاریهای داستان ( کشمکش و پیروزی ) ؛ ( کشمکش و ناکامی )است.
بسامدسنجی ویژگی های سبک هندی در آثار میرمحمّد مؤمن استرآبادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
145 - 169
حوزههای تخصصی:
نسخه های خطّی فارسی به عنوان میراثی ارزشمند، سهم مهمی در حفظ فرهنگ و تمدّن ایران به خود اختصاص داده است. میرمحمّد مؤمن استرآبادی، حکیم، معمار، شاعر و ادیب سده دهم و یازدهم هجری قمری، آثاری از جمله دیوان شعری از خویش به یادگار گذاشته است. این دیوان به صورت تک نسخه در «کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان» به شماره 459 نگهداری می شود که به دلیل شباهت رباعیاتش با رباعیات خیّام به عنوان نسخه خطّی «رباعیات خیام» ثبت شده است. دیوان میرمحمّد مؤمن استرآبادی از جمله نسخ خطّی گرانمایه ای است که تاکنون ناشناخته مانده و تصحیح این نسخه از جهت شناخت شخصیت و جایگاه وی و آشنایی با سبک شعری و افکار و اندیشه هایش بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل سبک شعری دیوان میرمحمّد مؤمن استرآبادی اختصاص یافته است. محدوده و جامعه آماری مورد مطالعه، نسخه خطّی دیوان وی می باشد که توسّط نگارندگان تصحیح شده است. دیوان وی مشتمل بر رباعی، قصیده، غزل و قطعه است که البتّه بخش بیشتر آن، به قالب رباعی اختصاص دارد. طبق نتایج به دست آمده سبک شعری میرمحمّد مؤمن، بسیار به سبک هندی نزدیک است و از لحاظ محتوایی، زبانی و ادبی بسامد ویژگی های سبک هندی در شعر او فراوان است.
مقایسه تطبیقی شعر «بادبان» (Парус) لرمانتوف و دو ترجمه منثور و منظوم آن بر اساس نظریه آوا های القاگر موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
159 - 193
حوزههای تخصصی:
لفظ و معنا در متن ادبی و خصوصا در شعر چنان با یکدیگر در می آمیرند که گویی تک تک واج ها و هجا های به کار رفته در این آثار با ظرافتی خاص و در راستای انتقال حس و مفهومی ویژه برگزیده شده اند. نظریه القای آوایی نخستین بار توسط موریس گرامون، زبان شناس فرانسوی مطرح شد. پژوهش حاضر با تکیه بر این نظریه و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آوا های القاگر موجود در شعر «بادبان» (Парус) لرمانتوف و دو ترجمه موجود از آن می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شاعر به مدد تکرار همخوان های انسدادی، واکه های روشن، همخوان های خیشومی و واکه های درخشان به ترتیب احساس آشفتگی، تکاپو، نا خشنودی و خشم را به مخاطب القا می کند. از آنجاییکه تعداد واج های متن اصلی، ترجمه منظوم و منثور با یکدیگر برابر نیست، جهت نتیجه گیری دقیق و منصفانه تر درصد تکرار آوا ها نسبت به کل واج ها در هر متن و انحراف از معیار (لازم به یادآوری است که اصطلاح «انحراف از معیار» در معنای عام آن مد نظر است.) درصد هر تکرار نسبت به متن اصلی محاسبه شده است. در نهایت می توان گفت اولا ترجمه منظوم از اطناب کمتری برخوردار و از نظر تعداد واج های به کار رفته بسیار به شعر اصلی نزدیک است، ثانیا در هر دو ترجمه ترتیب مفاهیمی که با تکرار آوا ها القا می شوند یکسان ولیکن با متن اصلی متفاوت است و ثانیا انحراف از معیار درصد تکرار آوا های القاگر در ترجمه منظوم از ترجمه منثور کمتر و در نتیجه ترجمه منظوم از این حیث به متن اصلی نزدیک تر است.
فراملیتی جنسیت مرد و زن: بررسی تطبیقی در اشعار نازک الملائکه وعبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با درهم آمیخته شدن اندیشه و فرهنگ ملت های مختلف، اندیشه فراملیتی با ظهور انقلاب ها در آمریکای لاتین و همفکری نخبگان فرهنگی ِجوامع عربی، دیوار قومیت را فرو ریخت واز مرزهای جغرافیایی عبور کرد ودر نهایت حدود زبانی را در هم شکست. از این رو دیری نپائید که فرهنگ ها واندیشه های ملی کشورها واقوام مختلف تا حدود زیادی با هم ادغام شدند. از جمله مقوله هایی که اندیشه های فراملیتی را تشکیل می دهد مضامین ادبی است که بیشتر از هر ملتی در ادبیات مردم عرب نمایان است. از جمله ادیبانی که بیش از هر کسی در جامعه عرب تحت تأثیر اندیشه های فراملیتی بوده اند، «نازک الملائکه» و«عبدالوهاب بیاتی» هستند. از آنجایی که مباحث بحث فراملیتی بسیار وسیع است از این رو، پژوهش حاضر درصدد است تا با تکیه بر روش تطبیقی و مقایسه ای دریابد که رویکردهای فراملیتی در اشعار شاعران مورد نظر را فقط از نظر موضوع جنسیت (زن ومرد) وبدین سان که تصویر زن در شعر بیاتی و مرد در شعر نازک الملائکه مورد بررسی قرار دهد و به پرسش زیر پاسخ گوید: جنسیت فراملیتی چگونه و به چه اشکالی در شعر این دو شاعر ظهور یافته است؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان از آن دارد که اشعار عبدالوهاب البیاتی بیشتر تحت تأثیر واقعیت زندگی وتجارب شخصی و حاصل تخلیات وی از زن و مفهوم مثبتی از زن می باشد و دیدگاه نازک الملائکیک دیدگاه ناشی از فشارهای روانی ناخودآگاه و شرایط اجتماعی محل زندگی شاعر و حاصل تخیلات و مفاهیم ذهنی وی از مرد می باشدو بدین سان توانسته اند به بیان این بُعد از مفاهیم فراملیتی در اشعار خود بپردازند. بیشتر جنبه های فراملی شاعران مورد بحث ناشی از فضای حاکم بر ایدئولوژی جهانی مارکسیسم است، بخشی دیگر از رویکردهای فراملی این شاعران ناشی از فلسفه اومانیسم و عناصر مختلف به ویژه زمان و مکان بازی است و نقش تعیین کننده ای در ایجاد رویکرد فراملی دارد. واژگان کلیدی : شعر معاصر عربی.اندیشه های فراملیتی، «نازک الملائکه»، «عبدالوهاب بیاتی»، جنسیت.
بردار کردن رستم؛ بررسی فرایند دگرگشت شخصیت تَهمتن در «غُرَرُ الملوک» ثعالبی در قیاس با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
85 - 105
حوزههای تخصصی:
رستم از بارزترین شخصیت های ادبیات حماسی ایران است که در متون حماسی ادبیات فارسی به ویژه شاهنامه فردوسی منزلت و جایگاه درخور ویژه ای دارد، امّا این بدین معنا نیست که آثار دیگری که در راستای گزارش پهلوانان حماسی ایران به نگارش درآمده اند، به همان اندازه در تبیین جایگاه وی کوشیده اند. این اهمال و بی توجّهی به وسیله بسیاری از نویسندگان عربی - اسلامی که در زمینه های دینی و فرهنگی جدید سر برآورده اند، پدیده ای عجیب و شگفت انگیز نیست، امّا دگرگشت و اهمال آن در شاهنامه ثعالبی که نزدیک ترین متن عربی - اسلامی به شاهنامه است و توسّط ادیبی از نیشابور که در خراسان می زیسته و از منابع مشترکی با ابوالقاسم فردوسی در تدوین تاریخ حماسی ایران بهره برده و از جهت های زیادی همچون نام ها، توصیفات، رویدادها با آن مشترک است، شگفت انگیز و جای بحث و بررسی دارد. پژوهش حاضر می کوشد، به نقد و ارزیابی فرایند کاسته شدن جایگاه رستم و دگرگشت شخصیت تهمتن در کتاب غرر الملوک ثعالبی بپردازد و علّت ها و جلوه های آن را در مقایسه با شاهنامه فردوسی به بوته نقد و تطبیق بکشاند. براساس یافته ها، با تکیه بر فرضیه بازآفرینی رستم در شاهنامه و اشتراک منابع فردوسی و ثعالبی، عواملی همچون مغایرت مبنایی شرح پهلوانی فردوسی با کتاب شرح شاهان ثعالبی، رویکرد تاریخی و دینی وی، تضاد گفتمانی و نگرشی میان شاعر و مورخ در رابطه با تجسّم ابرقهرمانان حماسی، در دگرگشت این شخصیت حماسی در متن عربی، مورد بحث نقش بسزایی دارد. لازم به ذکر است که روش به کاررفته در نوشتار پیش رو، توصیفی - تحلیلی برپایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است.
تاثیر غزلیات نظامی بر غزلیات حافظ براساس نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
111 - 139
حوزههای تخصصی:
غزلیات نظامی سرشار از زیباترین و جذابترین اندیشه های عاشقانه است و به خاطر سادگی و روانی زبانی که در غزلیاتش به کار برده و همچنین به علت اینکه از لحاظ مضامین، دارای تنوع قابل توجهی است باعث شده تا شاعران بزرگی که خود سرآمد شاعران غزلسرا بوده اند به طرز قابل توجهی از آنها تاثیر بپذیرند. یکی از این شاعران بزرگ که تحت تاثیر غزلیات نظامی قرارگرفته، حافظ است. وی با وجود اینکه خود ابداع کننده ی شیوه ی جدیدی از غزل است باز از نظامی تاثیر پذیرفته است و با کمی تامل متوجه این شباهت ها در غزلیات حافظ و نظامی می شویم. گفتگو و ارتباط بین متن های این دو شاعر فقط از دیدگاه زبانی و معنایی نیست، بلکه به دلایل بسیار و شاید مشابهت محیط فرهنگی و ویژگی های سبکی مشترک باشد که می تواند در دو بخش ارتباط های درون متنی و برون متنی مورد بحث و بررسی قرارگیرد. در این مقاله نگارنده سعی کرده است تا این ارتباط ها را مشخص وآنها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
بررسی تطبیقی بازتاب آثار عطار در ادبیات شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
95 - 115
حوزههای تخصصی:
انسان با اخلاق و ادب به نقطه کمال دست می یابد و علم همچون نردبانی است برای رسیدن به قلّه اخلاق، و این زمانی میسّر است که با معرفت قرین شود. معرفت یا به عبارتی عرفان، مفهومی کاملاً اخلاقی است که عارف با آثار عرفانی خود، راه رسیدن به آن را هموار می کند. بسیاری از نویسندگان و عارفان، در این راه قدم برمی دارند. ایران، مهد و خاستگاه شاعران عارفی بوده است که با خلق آثار عرفانی اسلامی نقطه عطفی در تاریخ عرفان بوده اند. عطّار نیشابوری از جمله شاعران ایرانی است که در محور عرفان اسلامی به عنوان قطب شناخته شده است. از این رو این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن معرفی عطّار، به تحلیل جایگاه عطّار در عرفان اسلامی و نقش ایشان در آشنایی مردم شرق و غرب با عرفان اسلامی و میزان تأثیر و بازتاب آن در ادبیات این دو پهنه بپردازد. بنابر نتایج حاکی از این جستار می توان گفت تأثیری که فکر و شعر عرفانی عطار بر ادبیات شرق و غرب گذاشته کمتر از تأثیر اسلام بر دل ها نیست؛ چرا که عرفان عطار آمیزه ای از مضامین اخلاقی و اسلامی با روح و روان شرقی است. به همین سبب عطّار پژوهی در بین ادیبان و شاعران شرق و غرب ناشی از الهام پذیری و گرایش عرفانی آن ها به ذائقه عرفانی عطار است.
بررسی مؤلفه های عرفانی در متون دو مکتب اسلامی و هندی (باتیکه بر دیدگاههای مولوی و محمد داراشکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
116 - 130
حوزههای تخصصی:
ریشه مشترکات فرهنگی، ادبی و دینی ایران و هند را می توان از گذشته های بسیار دور جستجو کرد و بسیاری از مضامین و تمثیلات مورد استفاده در متون عرفانی ایرانی و هندی مشابه یکدیگر هستند. شباهت بین تصوف اسلامی با عرفان دیگر اقوام جهان، بی شک در خور توجه بسیار است، اگرچه ویژگی های مشترکی در تجارب عرفان جهان وجود دارد اما نباید انتظار داشت که همیشه و همه جا با کلمات مشابهی بیان شده باشند. در این مقاله شباهت های موجود در میان بعضی از آداب و آیین های دو مکتب عرفانی اسلامی و هندی بررسی شده است. از مطالعه دقیق منابع هندی و کتاب های صوفی فارسی، در روش های تربیتی و سیر و سلوک شباهت های زیادی دیده می شود که مهمترین آن ها عبارتند از: ارزش وجود انسان و اهمیت آن در ادبیات عرفانی ایران و هند، تجلی عشق و معرفت در عرفان ایرانی و هندی، تعدد منازل و مقامات سلوک، ارزش و اهمیت مقام دل، ارزش مقام پیر و مرشد، زهد و ریاضت، مبارزه با نفس، نظریه فنا.
تصویر المرأه العربیه المهاجره في روایه "بروکلین هایتس" لمیرال الطحاوي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
66 - 88
حوزههای تخصصی:
"میرال الطحاوی"، کاتبه مصریه معاصره تجتهد أن تُصوّر آلام المرأه وآمالها فی المجتمع المصری بکتابه الروایات التی غلبت علیها النزعه النسویه. تلعب المرأه دوراً هاماً فی روایات هذه الکاتبه حیث یمکن أن تعتبر آثار الطحاوی صدیً لصوت النساء فی الأدب النسوی المصری. روایه "بروکلین هایتس"، إحدی روایات هذه الکاتبه المصریه الشهیره التی تمکنّت فی تحقیق أهدافها فی التعبیر عن آلام النساء ومعاناتهن. اغتراب المرأه العربیه المهاجره ووحدتها من أبرز موضوعات هذه الروایه؛ المرأه التی شهدت مشاکل الحیاه فی الغربه وترید التغلب علیها باعتبارها راویه الروایه. هذه المقاله التی تبحث عن روایه بروکلین هایتس معتمده علی المنهج التحلیلی والتوصیفی تشیر إلی أنّ صوره المرأه العربیه المهاجره هی صوره حزینه ومضطربه. المرأه التی غادرت بلدها باحثه عن حیاه طیبه وهادئه ولکنها وجدت هذه المصائب والمشاکل فی ثیابها الجدیده فی البلد الغریب. هذه الروایه ذات النزعه الواقعیه التی تصور حیاه المرأه المهاجره خاصه المرأه المهاجره العربیه إلی بلدان الغرب تُعبّر عن خلافات معقّده وفوارق عدیده بین الشرق والغرب فی التقالید والعادات. والحقیقه أنّ المهجر لیس مدینه فاضله کما یظنه البعض وهناک تحدیات ومشاکل کثیره فی حیاه المهاجرین إلی البلدان الأجنبیه من المعتقدات التقلیدیه إلی سلوک المجتمع المضیف. وعلی المهاجر أن یبحث عن العلاج فی المجتمع الذی ولد وترعرع فیه لا فی البلد الغریب الذی لایعرف للمهاجرین أیّ قیمه وعنایه.
بررسی بینامتنی اشعار اخوان ثالث و واصف باختری بر اساس نظریه ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
329 - 367
حوزههای تخصصی:
اخوان ثالث در ایران و افغانستان شاعری شناخته شده است. بیش ترین شعر را در فرم نیمایی سروده و در بین شاعران نیمایی، ویژگی زبانی و سبکی مخصوص بخود را دارد که این ویژگی، او را از شاعران دیگر نیمایی متمایز کرده است. واصف باختری در افغانستان و نسبتا در ایران شاعر شناخته شده است و در بین شاعران معاصر در ایران و افغانستان بیش ترین ارتباط زبانی، ادبی و سبکی را با اخوان دارد. ارتباط شعر واصف باختری با شعر اخوان ثالث در این سال ها موضوع بحث محافل ادبی، شاعران و فرهنگیان ایران و افغانستان بوده و دو گونه ابراز نظر کلی در باره صورت گرفته این که شماری گفته باختری از اخوان تاثیرپذیر است و شماری دفاع کرده که تاثیرپذیر نیست. در علم و پژوهش اصولا طرح تاثیرپذی و عدم تاثیرپذیری آن هم با ابراز نظر کلی، درست و علمی نیست. در این مقاله بر اساس نظریه ی بینامتنیت کریستوا ارتباط و مناسبت اشعار اخوان و باختری در پنج موضوع و عنوان «بینامتن واژگان و ساخت های کهن زبانی، بینامتن تصاویر و ترکیب های ادبی، بینامتن اساطیر و کهن الگو، بینامتن حماسی و بینامتن اشعار اخوان در اشعار باختری» بررسی و تحلیل گردیده و مناسبات بینامتنی مشترک در این پنج سطح با ذکر نمونه از اشعار هر دو شاعر، مستندسازی و نشان داده شده است.
بازتاب جشن های ایرانی در شعر شاعران مکتب آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
321 - 340
حوزههای تخصصی:
در ایران از کهن ترین زمان، جشن های گوناگونی برپا می شده است؛ امروزه بسیاری از این جشن ها فراموش شده اند و دیگر برگزار نمی شوند، اما می شود ردپا و بازتاب آن ها را در آثار گذشتگان و شاعران کلاسیک پیدا کرد؛ از جمله شاعران مکتب آذربایجانی. بر همین اساس این پژوهش به بازتاب جشن های ایرانی و آیین های مربوط به آن در شعر شاعران مکتب آذربایجانی (با تاکید بر مجیرالدین بیلقانی، نظامی، خاقانی و فلکی شروانی) پرداخته است. بر اساس یافته های این پژوهش، از میان جشن های باستانی ایرانیان فقط چهار جشن باستانی نوروز، مهرگان، سده و یلدا، در اشعار شاعران مکتب آذربایجانی بازتاب پیدا کرده اند. از میان این چهار جشن نیز جشن نوروز بیشترین بازتاب را در اشعار شاعران مکتب آذربایجان داشته است و جشن سده نیز کمترین بازتاب را در میان اشعار آن ها داشته است. این پژوهش، از نوع پژوهش های نظری و کتابخانه ای است و ابزار گردآوری اطلاعات آن نیز، از طریق فیش برداری است.
بارقه های تحول در ادبیات فارسی و روسی با محوریت نیما یوشیج والکساندر پوشکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الکساندر پوشکین و نیما یوشیج به عنوان دو شاعر پیشرو و نوآور در ادبیات روسی و فارسی شناخته می شوند. شاعرانی شیفته و عاشق، که در درجه اول عاشق فردیت خود و در درجه دوم عاشق جامعه ای هستند که در آن زندگی می کنند. شاعرانی که نمی توانند رنج مردم ستمدیده را تحمل کنند و ساکت بنشینند، به دنبال راهی برای همدردی با مردم و بیداری توده مردم هستند، هر دو شاعر به خاطر افکار آزادی بخش دوره ای از زندگی خود را در تبعید به سر می برند، همچنان در تبعید عاشق وطن و طبیعت سرزمین خود هستند هر دو طعم عشق فردی را چشیده و از آن گذر کرده به عشق والا و برتر می اندیشند، گاهی دچار یأس می شوند اما اجازه نمی دهند که یأس آنها را از ادامه مسیر باز دارد؛ دوباره تلاش می کنند و راهی می گشایند برای بیان آنچه باید بیان شود. نیما و پوشکین با حضور همیشگی در شعرشان فاصله شعر و شاعر را از بین می برند شعر را به زمان خود نزدیک می کنند و در واقع با شعر خود یکی می شوند، نیما واقعیت را با طبیعت در می آمیزد و پوشکین واقعیت را با تاریخ همراه می سازد و با زبانی نو بیان می کنند آنچه را که باید بیان شود.
بررسی و مقایسه شیوه های بازنماییِ جایگاه اجتماعیِ «شخصیت های زن» در داستانِ های کوتاه دهه20 با تکیه بر آثار محمود اعتمادزاده، بزرگ علوی و ابراهیم گلستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
106 - 139
حوزههای تخصصی:
«ادبیات داستانی» در ایران از همان آغازِ شکل گیری، توجه خود را به «بازنمایی واقعیت های جامعه ایران» معطوف کرده است. با نگاهی گذرا به آثار داستانی دهه بیست تا پنجاه خورشیدی، مخاطب به وضوح نفوذ رئالیسم را در بطن و متن داستان ها مشاهده می کند. دلیل عمده این رویکرد در ادبیات داستانی، ساختار و شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران بوده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که با توجه به دیدگاه رئالیستی حاکم بر داستان کوتاه در دهه بیست، نویسندگان مرد چه تصویری از «زن» و «جایگاه اجتماعی» وی در این مقطعِ تاریخی ترسیم کرده اند؟ جامعه آماری این پژوهش داستان های کوتاه نوشته شده ابراهیم گلستان، بزرگ علوی و محمود اعتمادزاده در این دهه است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شخصیت های «زنانه» در این داستان ها اغلب به عنوان شخصیت های فرعی مطرح هستند و شیوه پردازش آن ها به گونه ای است که در ارتباط با سایر شخصیت ها معرفی می شوند. به نظر می رسد که هیچ کدام از شخصیت های «زن» در این داستان ها به شیوه مستقیم معرفی نشده اند و «کنش ها»، «افکار» و «گفتار» آن ها ابزار اصلی نویسندگان برای شناساندن این شخصیت ها به خواننده هستند. این زنان نام های گوناگون؛ اما ویژگی هایی مشترکی دارند که بر اثر ناهنجاری های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محکوم به رنج کشیدن و در نهایت تسلیم هستند. در مجموع اگر چه این «زنان» در مواردی به صورت متفاوت بازنمایی شده اند؛ اما کلیت تصویر ارائه شده از تحت تأثیر دیدگاه واقع گرای نویسندگان داستانِ کوتاه در دهه بیست، نقاط اشتراک بسیاری با یکدیگر دارد.