فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۷۷۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحقیقات حوزه کارآفرینی نشان می دهد کسب و کارهای کارآفرینانه در راستای بهره برداری حداکثری از فرصت های کارآفرینانه نیازمند دسترسی به انواع منابع هستند، لذا ضرورت دستیابی به منابع متنوع موجب می گردد دغدغه اصلی این بنگاه ها معطوف به حصول منابع مختلف باشد. تحقیقات نشان داده است بهره گیری از آموزه های کاربردی «دیدگاه منبع محور» می تواند بنگاه های کارآفرین را در دستیابی به منابع مورد نیاز یاری رساند. هرچند به نظر می رسد «دیدگاه منبع محور» به مرز بلوغ خود رسیده و می توان آن را به عنوان یک نظریه تلقی نمود (نظریه منبع محور)، اما کنکاش های بیشتر نشان می دهد حوزه فرصت های کارآفرینانه تا حد زیادی در این دیدگاه مورد توجه واقع نشده است و پژوهش های اندکی در زمینه بهره برداری فرصت های کارآفرینانه در «دیدگاه منبع محور» انجام شده است. این پژوهش با استفاده از مرور سیستماتیک به روش فراترکیب و بهره گیری از روش تحقیق کیفی به شیوه «نظریه برخاسته از داده ها» به تحلیل نظام مند یافته های پژوهش های پیشین پرداخته است. برای انجام این پژوهش از میان 452 مقاله بررسی شده در پایگاه های معتبر خارجی در بازه سال های 1984 لغایت 2022، پس از سه مرحله غربالگری 46 مقاله برای انجام پژوهش مناسب تشخیص داده شدند. نوآوری این پژوهش ارائه یک مدل فرآیندی حاصل از تعامل مقوله های مختلف است که توانایی تبیین فرآیند بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه در «دیدگاه منبع محور» را امکان پذیر نموده است.
مدل سازی مدیریت منابع انسانی بر اساس شایستگی های ممتاز با رویکرد کارآفرینی؛ مورد مطالعه: سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
115 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل اجرایی مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی های ممتاز با رویکرد کارآفرینی در سازمان تأمین اجتماعی است. این پژوهش، از نظر هدف، توسعه ای؛ از لحاظ رویکرد، کیفی و با روش فراترکیب انجام شده است. بر این اساس، جامعه مورد مطالعه پژوهش، شامل مجموعه مقالاتی است که در بازه زمانی سال های 1398 تا 1403 و با محوریت شایستگی های ممتاز در مدیریت منابع انسانی به چاپ رسیده اند. نویسندگان با جستجو در میان پایگاه های علمی مطرح داخلی و خارجی 62 مقاله را از میان 287 مقاله برگزیده و پس از تحلیل محتوای آنها، مقوله ها و مفاهیم استخراج شده و اولویت سنجی آنها با بهره گیری از روش آنتروپی شانون انجام شد. یافته های پژوهش ، در قالب 42 مفهوم و 10 مقوله در 3 گروه عوامل درون دولتی ، عوامل درون سازمانی و عوامل راهبردی دسته بندی شد. مقوله های اثربخشی و کارایی، سازماندهی کارگزاران، رضایت فردی از شغل، راهبردهای دانش بنیان، توانایی های مدیریتی، طراحی مناسب شغل، ارتباطات میان فردی و سازمانی، راهبردهای آینده نگر، یکپارچه سازی سازمانی و تخصص های تجربی و عمومی به ترتیب بیشترین ضریب اهمیّت را داشتند. نتایج پژوهش نشان داد مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی های ممتاز با توجه به ماهیت کارآفرینانه خود، بر سیاست های رش د و ارائه بهینه خدمات سازمان تأمین اجتماعی به مثابه یک سازمان مهم و اثرگذار دولتی تأثیرات بسزایی گذارده و افزایش مسئولیت پذیری این سازمان را به همراه خواهد آورد.
واکاوی عوامل مؤثر بر رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چشم انداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکت های فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری داده ها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظام مند 28 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 253 مقاله اولیه انجام شد. مقاله های نهایی براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. روایی پژوهش برطبق معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شد و پایایی نیز از طریق برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی مشخص شد. چارچوب رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محوردر پنج بعد ترسیم شده است: ابزارهای رصد فناوری، چرخه عمر فناوری، محیط شرکت، رویکرد شرکت در مواجهه با محیط، و ظرفیت جذب شرکت. یافته ها بر نقش محوری ابزارهای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی تأکید می کنند، پویایی های ظریف چرخه عمر فناوری را روشن می کنند، جنبه های چندوجهی محیط شرکت را آشکار می سازند، رویکردهای استراتژیک در مواجهه با چشم انداز فناوری درحال تحول را ترسیم می کنند، و بر ضرورت ظرفیت جذب برای استفاده موثر از فناوری های هوش مصنوعی تأکید می کنند. این پژوهش با ارائه بینش های عملی و راهنمایی استراتژیک، شرکت های فناوری محور را با پایه ای قوی برای پیمایش در تقاطع پیچیده هوش مصنوعی و رصد فناوری مجهز می کند، درنتیجه رشد پایدار، افزایش مزیت رقابتی و نوآوری پایدار را تسریع می کند.
شناسایی الگوی توسعه فناوری فضایی در ایران با رویکرد تجاری سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری فضایی، هزینه های بسیار سنگینی دارد. توجه به تجاری سازی این فناوری و کسب درآمد از آن به عنوان راهکاری برای جبران بخشی از هزینه های اکتساب فناوری، می تواند مسیر توسعه آن را در آینده هموار و پایدار نماید و به علاوه، فرصتی برجسته برای دستیابی به درآمدهای بالای این فناوری را برای کشور ایجاد نماید. مقاله حاضر بر تعیین راهبردها و اولویت های توسعه فناوری فضایی ایران بر پایه مطالعه و تحلیل بازار خدمات فناوری فضایی، متمرکز شده است. براین اساس در این تحقیق ابتدا بازار خدمات فناوری فضایی شناسایی و تحلیل شده است تا امکان حضور ایران در هر یک ارزیابی شود. سپس راهبردهای توسعه فناوری فضایی در جهت تجاری سازی این فناوری بر اساس تحلیل سوات پیشنهاد گردیده اند. برای این منظور از نظرات خبرگان با روش دلفی استفاده گردید. همچنین پس از ارزیابی ذی نفعان اصلی فناوری در ایران، اولویت های توسعه از نگاه تجاری تعیین شده و بازار هدف این فناوری برای سرمایه گذاری اثربخش انتخاب گردیده است. بر اساس نتایج این تحقیق، اولویت های توسعه فناوری فضایی ایران در مسیر تجاری سازی آن، در کوتاه مدت حمایت از استارت آپ های پایین دست زنجیره و اپراتوری در حوزه خدمات ثابت ماهواره ای و پخش همگانی، در میان مدت دستیابی پایدار به مدارپایین زمین و شکل دهی به همکاری مشترک بین المللی در حوزه فضا و در بلندمدت، دستیابی به توانمندی ساخت ماهواره های مخابراتی و سنجشی و توانمندی پرتاب به مدار زمین آهنگ خواهد بود.
ارائه مدلی جهت پیاده سازی فین تک های نوین در صنعت بانکداری (وام دهی همتا به همتا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت پیاده سازی فین تک های نوین در صنعت بانکداری (وام دهی همتا به همتا) می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت و روش، پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش مدیران، سرپرستان و کارکنان حوزه مالی و فناوری بانک ها، خبرگان و صاحبن ظران حوزه فینتک در کشور بوده که طبق اصول و قواعد آماری جامعه نامحدود 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی از کدگذاری و نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده های کیفی پژوهش به صورت زیر دسته بندی شد: در همین راستا مقولات استخراجی به صورت زیر دسته بندی شد: شرایط علّی: یادگیری سازمانی، نگرش سیستمی وفناوری اطلاعات. شرایط محوری: سرمایه ارتباطی، سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری. بستر حاکم: بانک های همکار، نظریه پردازان خارجی، دولت و شرایط محیطی. شرایط مداخله گر: موانع و چالشها شامل، عوامل سازمانی، شرایط جامعه، عوامل فردی و عدم آموزش و پژوهش. راهبردها: خط مشی گذاری، برنامه استراتژیک و رضایت و وفاداری کارکنان. پیامد: خط مشی گذاری دانش محور، مدیریت دانش، نوآوری، خلاقیت و ایده وسازمان دانش محور. نتایج بخش کمی نشان داد که شاخص های برازش مدل بیانگر تأیید مدل در سطح اطمینان ۹۹ درصد می باشد.
تحلیل تأثیر سرمایه اجتماعی بر کارآفرینی زنان روستایی با تأکید بر صنایع دستی (مورد مطالعه: بخش لاشار شهرستان نیکشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
49 - 68
حوزههای تخصصی:
توسعه کارآفرینی زنان روستایی به عنوان یک ابزار مؤثر در کاهش بیکاری و فقر، به تقویت هویت روستایی و کاهش مهاجرت به شهرها کمک می کند. در این راستا، سرمایه اجتماعی به ویژه در حوزه صنایع دستی، نقشی کلیدی در ارتقاء کارآفرینی زنان روستایی ایفا می کند. حمایت از این صنایع می تواند فرصت های شغلی ایجاد کرده و موجب تسریع توسعه اقتصادی در مناطق روستایی شود. این پژوهش با هدف بررسی سرمایه اجتماعی و تأثیر آن بر کارآفرینی زنان روستایی با تکید بر صنایع دستی در بخش لاشار به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، زنان کارآفرین فعال در بخش لاشار شهرستان نیکشهر بودند. داده ها با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شدند که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0.85 و روایی ان با نظر متخصصان تأیید شد. یافته ها نشان داد ویژگی های روان شناختی (بار عاملی 10.56) و مشارکت اجتماعی بیشترین تأثیر را دارند. سرمایه اجتماعی 42.6% از تغییرات کارآفرینی را تبیین کرد. تقویت مشارکت، اعتماد و حمایت مالی به توسعه کارآفرینی کمک می کند. صنایع دستی از جمله پریواردوزی مهم ترین فعالیت زنان بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مهم ترین عامل در توسعه کارآفرینی در بخش لاشار عوامل روان شناختی نظیر اراده، پشتکار و تجربه می باشد. حمایت های آموزشی، زیرساختی و مالی می توانند توانمندسازی زنان را تقویت کرده و توسعه پایدار روستایی را تسریع کنند. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه کارآفرینی روستایی به همراه دارد.
تأثیر کاهش تحریم ها و توان مالی شرکت ها بر توسعه صادرات پوشاک با در نظر گرفتن نقش میانجی صادرات مستقیم و صادرات غیر مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر کاهش تحریم ها و توان مالی شرکت ها بر توسعه صادرات پوشاک با در نظر گرفتن نقش میانجی صادرات مستقیم و صادرات غیر مستقیم است. روش تحقیق ازنظر هدف، کاربردی بوده و ازلحاظ روش، توصیفی-پیمایشی-همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران شرکت های تولیدکننده و صادرکننده پوشاک می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، حجم نمونه به تعداد 344 نفر تعیین شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS به کار گرفته شده است. ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد شده می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کاهش تحریم ها تأثیر مستقیم و معناداری با توسعه صادرات پوشاک دارد. همچنین توان مالی شرکت ها تأثیر مستقیم و معناداری بر توسعه صادرات پوشاک دارند. صادرات مستقیم، نقش میانجی را بر رابطه بین کاهش تحریم ها و توسعه صادرات پوشاک ایفا می کنند، نقش میانجی صادرات غیرمستقیم بر رابطه بین کاهش تحریم ها و توسعه صادرات پوشاک نیز مورد تائید قرار گرفت.
طراحی الگوی دولت کارآفرین در جذب و گزینش منابع انسانی بخش دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی دولت کارآفرین در جذب و گزینش منابع انسانی بخش دولتی (مورد مطالعه؛ استان سیستان و بلوچستان) می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی؛ و به طور مشخص مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری تحقیق کلیه مدیران و کارشناسان منابع انسانی در سازمان های دولتی واقع در استان سیستان و بلوچستان می باشند که تعدادشان در سال 1399 بالغ بر حدود 700 نفر می باشد و حجم نمونه با استفاده از قاعده پیشنهادی توسط بنتلر و چو (1987) تعداد 390 نفر و به روش نمونه گیری، به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر پرسشنامه ساخته محقق، برگرفته از بخش کیفی می باشد. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شد. نتایج نشان داد که هفت فرضیه از مجموع نه فرضیه تدوینی طبق مدل پژوهش، در سطح خطای 5% شواهدی مبنی بر رد آنها بدست نیامده است و تأثیر مثبت و معنی داری دارد و همچنین نتایج میانگین مقادیر اشتراکی و میانگین مقادیر R Squares؛ نشان می دهد که مقدار GOF برابر است با 790/0 که نشان دهنده برازش قوی مدل می باشد.
دسته بندی نظرات مرتبط با فناوری واقعیت مجازی با استفاده از مدل سازی موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با رشد روز افزون اینترنت و گسترش سریع فضای مجازی و ویژگی های چشمگیر آن از جمله افزایش سرعت تبادل اطلاعات، ، دسترسی آسان و رایگان به اطلاعات ، متنوع بودن موضوعات و غیره، باعث شده افراد بیشتر زمان خود در فضای مجازی به ویژه فعالیت در شبکه های اجتماعی اختصاص دهند، در این راستا نظرات ثبت شده توسط کاربران در شبکه های مجازی رشد روزافزونی داشته و اهمیت بسیاری پیدا کرده؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی نظرات کاربران توییتر درباره ی فناوری واقعیت مجازی با بهره گیری از روش های یادگیری ماشین و رویکرد مبتنی بر واژه نامه می باشد که با جمع آوری حدود 1 میلیون توییت در زمینه فناوری واقعیت مجازی توسط خزشگر وب به پیش پردازش داده ها شامل حذف ایست واژه ها و لینک ها، بن واژه سازی پرداخته شد، سپس مدل سازی موضوعی تخصیص پنهان دیریکله روی داده ها اجرا شد و توسط امتیاز انسجام درجه تشابه معنایی بین کلمات و تمایز بین موضوعات را به دست آمد و تعداد موضوعاتی که بیشترین امتیاز را داشت انتخاب شد و داده ها در 9 موضوع دسته بندی شدند، برای ارزیابی مدل نیز از معیار سرگشتگی استفاده شد که مقدار آن 44/9- به دست آمد که نشان از کارایی مدل دارد. سپس موضاعات مرتبط با فناوری واقعیت مجازی نام گذاری شد .
شناسایی عوامل مؤثر بر نقاط تحویل، انتقال ریسک و هزینه ها در بازرگانی بین الملل با تأکید بر اینکوترمز 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسائی عوامل مؤثر بر نقاط تحویل، انتقال ریسک و هزینه ها در بازرگانی بین الملل با تأکید بر اینکوترمز 2020 می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی-عملیاتی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نوع پژوهش های اکتشافی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 12 نفر از خبرگان دانشگاهی و خبرگان حوزه بازرگانی بین الملل، حمل ونقل بین الملل و اینکوترمز و به روش نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی و جامعه آماری در بخش کمی شامل 10 نفر از خبرگان در حوزه بازرگانی در نظر گرفته شد. ابزارهای جمع آوری داده در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی شامل پرسشنامه محقق ساخته می باشد. این پژوهش در دو مرحله شامل روش داده بنیاد و تکنیک دلفی انجام گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی با استفاده از نرم افزارMAXQDA20 و در بخش کمی از روش دلفی و از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که تعداد 7 عامل مؤثر، 13 مؤلفه، 11 راهبرد و 2 پیامد شناسایی و استخراج شد. در بخش کمی طی چهار مرحله تکنیک مصاحبه دلفی، 33 عامل مؤثر شناسایی شد. این یافته ها قادر خواهند بود تا یک ابزار برای مدیران ارشد شرکت های دارای تعاملات بین المللی در برنامه ریزی مؤثر برای استفاده از مقررات اینکوترمز در جهت ترکیب بهینه نقاط تحویل، انتقال ریسک و هزینه ها در مدیریت زنجیره تأمین بین المللی و با عنایت به روابط خریدار و فروشنده در معاملات فرامرزی فراهم کنند.
تحلیل گفتمان توسعه ی گردشگری با رویکرد عدالت محور و اعتدال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل گفتمان توسعه ی گردشگری با رویکرد عدالت محور و اعتدال می باشد. روش پژوهش حاضر تحلیل گفتمان و از نظر هدف کاربردی بود. نمونه ی آماری در این پژوهش جمعا 60 متن شامل تمامی متون بیان شده توسط مدیران دولتی در بخش گردشگری در دو دوره ی تاریخی حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران با گفتمان عدالت محور و گفتمان اعتدال در دوره های 8 ساله بود. جهت گردآوری داده ها نیز از روش کتابخانه ای استفاده شده است. یافته ها نشان داد که مشخصات مدیریت دولتی سنتی شامل: اعمال اقتدار دولت بر تمام بخش ها، ساختارهای سلسه مراتبی خشک، یکپارچگی مقررات و رویه های کاری، جدایی اداره از سیاست و کنترل های شدید بودند. همچنین، مشخصات مدیریت دولتی نوین شامل: مقررات زدایی، خصوصی سازی، تعدیل نیروی انسانی و رقابت بازار بودند. مدیریت گفتمان عدالت محور به مدیریت دولتی نوین نزدیک و ویژگی هایی از حکمرانی خوب را هم در بر دارد. همچنین، مدیریت گفتمان اعتدال به مدیریت دولتی نوین نزدیک تر است و ویژگی هایی از مدیریت دولتی سنتی را هم در بردارد.
امضای برند برای شرکت های صادرکننده در صنعت فرش؛ تحلیل عوامل پیشایندی و پسایندی با روش FCM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پتانسیل ها و قابلیت های شرکت های صادراتی در صنعت فرش به صورتی است که شرکت های صادراتی فعال در این حوزه از توانش بالایی برای ایجاد امضای برند در صنعت فرش در بازارهای بین المللی دارند. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی عناصر پیشایندی و پسایندی امضای برند برای شرکت های صادرکننده فرش و تحلیل این عناصر با استفاده از روش نقشه شناختی فازی (FCM) انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می شود. پژوهش حاضر، از لحاظ روش شناسی در زمره پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی در پارادایم قیاسی، استقرایی است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان هستند که 30 نفر از آن ها بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه می باشد که روایی و پایایی آن ها به ترتیب از طریق ضریبCVR و آزمون کاپای-کوهن و در بخش پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون تأیید شده است. در بخش کیفی، داده های بدست آمده از مصاحبه با استفاده از نرم افزار MAXQDA و روش کدگذاری تحلیل شد و پیشایندها و پسایندهای امضای برند شناسایی شدند. سپس در بخش کمی پژوهش، با استفاده از روش FCMنقشه شناختی فازی امضای برند ارائه و مهمترین عوامل پیشایندی و پسایندی امضای برند مشخص شدند.
ارائه الگوی تربیت معلم کارآفرین مبتنی بر تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
93 - 114
حوزههای تخصصی:
تربیت معلم کارآفرین در چارچوب سیاست تحول بنیادین آموزش و پرورش، چندی است دغدغه سیاست گذاران و موضوع پژوهش پژوهشگران این عرصه است. با این حال، یکی از خلاءهای پژوهشی در این عرصه، تمرکز مطالعات بر الزامات آموزشی و مغفول ماندن از مطالعه نظام مند و جامع الزامات محیطی، ساختاری و پیامدی است. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی تربیت معلم کارآفرین در نظام تعلیم و تربیت است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با ۲۰ نفر از مطلعان کلیدی که در زمینه پدیده مورد مطالعه دانش و تجربه زیسته داشتند، گردآوری و بر اساس پارادایم کدگذاری اشتراوس و کوربین، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA دسته بندی و روابط میان مقوله ها تعیین شد. در راستای بررسی روایی یافته ها از روش پایش اعضا، مناسب بودن مبنای داوری تفسیرها و رویکرد بازبینی توسط همکار و برای بررسی قابلیت پایایی یا انتقال پذیری نیز از روش توافق بین دو کدگذار استفاده گردید. یافته ها نشان داد که 220 سازه مفهومی (کد)، دسته بندی شده در 39 مقوله و 6 مقوله خوشه ای شامل عوامل علی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل محیطی، راهبردها و پیامدها بر پدیده تربیت معلم کارآفرینی تأثیر می گذارند. چارچوب نظری الزامات تربیت معلم کارآفرین در پژوهش حاضر، ابزار علمی مناسبی برای برنامه ریزی تربیت معلمان کارآفرین و تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های مناسب فراهم می سازد.
نقش فناوری واقعیت افزوده در تکامل بازاریابی: یک مطالعه مرورسیستماتیک و تحلیل بیبلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
119 - 157
حوزههای تخصصی:
فناوری واقعیت افزوده (AR) یک موضوع در حال ظهور برای مدیران در رشته_های مختلف است در حالی که ادبیات فناوری واقعیت افزوده در حال رشد است، هیچ تجزیه و تحلیل جامع از فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی وجود ندارد هدف این تحقیق پر کردن شکاف دانش با ارائه یک مرور کلی کتاب شناسی چند وجهی از ادبیات فناوری واقعیت افزوده در بازاریابی و آشکار کردن روند ، زمینه های تمرکز و پایه_های فکری آن است. این مطالعه بر اساس 496 مقاله منتشر شده در Web of Science در سال_های 1996 و 2023 است. بر اساس یافته_ها ، این مفهوم عمدتا حول هفت حوزه اصلی می باشد: تعامل بین انسان و ماشین در آینده دیجیتال مارکتینگ و متاورس ، تبلیغات و پاسخ مشتری در خرید آنلاین ، چالش های بازاریابی در صنعت 4و فناروی های نوین ، تأثیر فناوری مجازی بر وفاداری مشتری در خرده فروشی، پذیرش فناوری برنیات رفتاری افراد درگردشگری ، بازاریابی فناوری واقعیت افزوده در فرآیند تصمیم گیری خریداران و برند و در نهایت غنای رسانه های اجتماعی در تجارت الکترونیک در زمان کرونا. در حالی که اولویت ها و موضوعات تحقیقاتی در طول زمان تکامل یافته_اند ، مفاهیم کلیدی مانند تجربه خرید، رفتار خریدار، تصمیم_گیری خرید، پذیرش فناوری تکرار شده است. سه مکتب تأثیرگذار واقعیت افزوده در بازاریابی با نظریه یکپارچه، نظریه رفتار برنامه ریزی شده و نظریه ارزیابی شناختی مرتبط هستند که پایه های فکری این رشته را شکل داده_اند اما معتقدیم که تنوع بیشتری از زمینه_ها برای بررسی و توصیف فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی مورد نیاز است.
ارائه مدل ارزیابی سیاست های فناوری مالی در بانک ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ارزیابی سیاست های فناوری مالی در بانک ملی ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی-توسعه ای و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت و روش، پیمایشی-مقطعی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 17 نفر از مدیران با سابقه بانک ملی ایران و به روش نمونه گیری هدفمند می باشد و در بخش کمی شامل مدیران و کارشناسان بانک ملی ایران که با تحلیل توان کوهن حجم نمونه 156 نفر و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه صورت گرفت. مقوله های زیربنایی پژوهش با روش گراندد تئوری شناسایی و الگوی نهایی با روش حداقل مربعات جزئی اعتبارسنجی گردید. تحلیل داده های کیفی با نرم افزار MAXQDA20 و بخش کمی با Smart PLS انجام شد. یافته های پژوهشی نشان داد براساس مدل پارادایمی پژوهش، ارزیابی برون سازمانی، ارزیابی درون سازمانی و ارزیابی ذی نفعان بانکی بر سیاست های اجرایی فینتک تاثیر دارند. از سوی دیگر عملکرد بازاریابی بانک شرایط زمینه ای را فراهم می سازد و ریسک مبتنی بر فناوری نیز یک عامل مداخله گر است. در نهایت با راهبردهای فناورانه و مالی می توان به توسعه فینتک و بانکداری دیجیتال دست یافت. همچنین شاخص GOF برابر 659/0 بدست آمد که نشان از برازش مدل مطلوب می باشد.
ارائه الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری کدها روش تحقیق کیفی اکتشافی محسوب می گردد. جامعه هدف شامل 12 نفر از خبرگان اعم از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی در رشته های بازاریابی، شامل مدیران بازاریابی در شرکت های لبنی که آشنا با مباحث سهم بازار بوده است. نمونه گیری با روش هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها انجام شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته است. از رویکرد تئوری داده بنیاد با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 20 برای تحلیل داده های کیفی و ارائه مدل پارادایمی استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی 22 مقوله و 78 شاخص شاخص در قالب شش دسته اصلی شامل شرایط علی (بازاریابی داخلی، مدیریت چرخه عمر محصول، جذابیت بازار، آمیخته بازاریابی، استراتژی رقابتی و برنامه ریزی و هدف گذاری)، عوامل زمینه ای (ویژگی مشتریان، محیط رقابتی و تلاطم بازار)، پدیده محوری (استراتژی توسعه سهم بازار)، راهبردها و اقدامات (مدیریت سهم بازار، پیشبرد فروش، تبلیغات، رقابت، ارزش ویژه برند و تقسیم بازار)، عوامل مداخله گر (مدیریت ریسک و مزیت رقابتی پایدار) و پیامدها (تثبیت موقعیت برند، سودآوری، قدرت چانه زنی و افزایش سهم بازار) شناسایی شد. در نتیجه مدل پارادایمی الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی با توجه به شش شرایط (زمینه ای، علی، مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و اقدامات و پیامدها) به طور کامل ترسیم شده است.
بررسی تاثیر تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تاثیر تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات پیمایشی و از نظر زمان مقطعی و از نظر ماهیت و روش، از نوع علی-توصیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل استفاده کنندگان ازخدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی درحوزه پوشاک می باشد که به دلیل جامعه ی نامتناهی با استفاده از جدول مورگان 384 نفر در نظر گرفته شد. این تعداد مبتنی بر روش نمونه گیری نمونه تصادفی در دسترس گزینش گردیدند. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه بوده که جهت تأیید روایی آن، ازروایی صوری و برای پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش های آماری توصیفی و روش معادلات ساختاری در بخش آمار استنباطی و از طریق نرم افزارهایSPSS و PLS برای انجام عملیات آماری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان تاثی مثبت وجود دارد. جهت برازش مدل کلی از روش معیار GoFاستفاده شد، مقدار بدست آمده برابر با 638/0 بوده که نشان از برازش مناسب مدل می باشد.
تبیین مؤلفه های بومی تولید و فراوری نیشکر با تأکید بر نوآوری های فرایندی: رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوآوری فرایند، زیرمجموعه ای از نوآوری است که به بهبود یا پیکربندی مجدد روش های تولید، گردش کار یا تکنیک ها مربوط می شود. هدف نوآوری فرایند، بهینه سازی روش تولید یا تحویل کالاها یا خدمات موجود است. اهمیت نوآوری فرایند، در پتانسیل آن برای ساده کردن عملیات، کاهش هزینه ها، به حداقل رساندن مصرف منابع و بهبود بهره وری و کیفیت کلی است. درحوزه کشاورزی، نوآوری به عنوان یک تسهیلگر برای تحول، تقویت کارایی، پایداری و انعطاف پذیری در سامانه های تولید عمل می کند. نوآوری فرایندی در تولید و فراوری نیشکر برای پرداختن به چالش های چندوجهی پیشروی صنعت، از جمله نوسانات تقاضای بازار، تخریب محیط زیست و نیز نابرابری های اقتصادی- اجتماعی، حیاتی است. با پذیرش نوآوری، ذی نفعان می توانند بهره وری را افزایش دهند، استفاده از منابع را بهینه کنند، اثرات محیط زیستی را کاهش دهند و درنتیجه، پایداری و انعطاف پذیری طولانی مدت بخش نیشکر را تضمین کنند. دراین راستا، پژوهش حاضر باهدف تبیین مؤلفه های بومی تولید و فراوری نیشکر با تأکید بر نوآوری های فرایندی طراحی و انجام شد.روش شناسی: در این مطالعه از رویکرد کیفی فراترکیب سندلوسکی و بارسو استفاده شده است. فرایند پژوهش با بررسی نظام مند 405 مقاله اولیه آغاز و درنهایت، 33 مقاله مرتبط باهدف پژوهش انتخاب گردیده است، معیارهای ورود مقالات منتش ر شده در حوزه تولید و فراوری نیشکر در فاصله زمانی سال های 2010 تا 2023 بوده است. برای اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی و افزایش مقبولیت از روش دلفی فازی توسط خبرگان این حوزه بهره گرفته شده و نتایج به دست آمده ازسوی خبرگان نیز تأیید و بازبینی شده است.یافته ها: یافته ها نهایی پژوهش در دلفی فازی، دست یابی به 57 شاخص کلیدی بومی در قالب چهار فرایند کاشت، داشت، برداشت و فراوری، را نشان داد. همچنین براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تلفیق سامانه های دانش بومی با نوآوری ها برای افزایش پایداری، انعطاف پذیری و فراگیری در صنعت نیشکر اهمیت دارد و نیاز به تلاش های مشترک بین ذی نفعان برای تقویت نوآوری، ترویج تبادل دانش و توسعه راهبُردهای جامع برای پیشبرد پایداری و شکوفایی بخش نیشکر است. نتیجه گیری/ دستاوردها: برمبنای یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که اهمیت نوآوری در فرایند تولید نیشکر را نمی توان نادیده گرفت؛ زیرا به عنوان یک تسهیلگر برای افزایش بهره وری، پایداری و انعطاف پذیری در صنعت عمل می کند. براین اساس پیشنهاد می شود، بستری بین رشته ای برای همکاری و تبادل دانش باهدف تلفیق سامانه های دانش بومی با نوآوری های نوین در فرایند تولید نیشکر ایجاد شود تا امکان گفتگو بین پژوهشگران، سیاست گذاران، بازیگران صنعت و جوامع محلی برای ایجاد و اجرای راه حل های نوآورانه متناسب با نیازها و زمینه های خاص تولیدکنندگان نیشکر تسهیل شود.
یادگیری کارآفرینانه در بحران: مرور ادبیات با رویکرد کتاب سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
87 - 103
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یک جریان پژوهشی درحوزه یادگیری کارآفرینانه مدعی است، یادگیری تحول آفرین اغلب درشرایط بحران ایجاد می شود. شرایط بحران منجر به محرک هایی می شود که کارآفرین می تواند دراین شرایط یک یادگیری با اثرات گسترده در عملکرد و پیش فرض های ذهنی خود داشته باشد که ازاین یادگیری با عنوان یادگیری تحول آفرین یاد می شود. ازطرفی بحران گسترده کووید 19 موجب شد که یک بار دیگر توجه پژوهشگران به پدیده بحران جلب شود. تعداد مقالات منتشر شده درطول دوران پس از بحران کووید ۱۹، بیش از تمام مقالاتی است که تا قبل از آن دراین حوزه منتشر شده است. پس یادگیری کارآفرینانه در بحران یک موضوع موردتوجه در سال های اخیر بوده است. دراین راستا، با کمک تحلیل کتاب سنجی، دامنه پژوهش ها درخصوص یادگیری کارآفرینانه در شرایط بحران بررسی شده است. ریشه ها و شاخه های پژوهش های جاری بررسی گشته و زمینه هایی برای مطالعات آتی برای پژوهشگران و علاقه مندان به این حوزه معرفی شده است. روش شناسی: این پژوهش با روش کتاب سنجی و تکنیک های تحلیل هم تألیفی، هم استنادی و هم رخدادی کلمات کلیدی انجام شده است. دراین پژوهش از نرم افزارهای Publish or Perish که امکان جستجو و بررسی داده های حاصل از پایگاه های استنادی را فراهم می کند و نرم افزار VOSviewer که در تهیه و ایجاد نقشه های تصویری شامل شبکه های هم تألیفی، هم استنادی و هم رخدادی واژگان کلیدی کاربرد دارد، استفاده شده است. یافته ها: براساس خوشه های شناسایی شده در شبکه هم استنادی می توان ریشه های ادبیات یادگیری کارآفرینانه در بحران را در پنج حوزه پژوهشی دسته بندی کرد. یادگیری تحول آفرین، بحران و کسب وکارهای کوچک و متوسط، قابلیت های پویا، روش های ریاضی برای تحلیل رفتار کارآفرینان و درنهایت، توسعه مهارت های فردی به منظور انعطاف پذیری و تاب آوری، حوزه های پژوهشی کلیدی هستند که ادبیات در آن ها ریشه گسترانیده است. براساس تحلیل هم رخدادی واژگان کلیدی نیز مشخص شد که تمرکز ادبیات جاری بر موضوعاتی نظیر مفاهیم کلیدی یادگیری کارآفرینانه در بحران، آموزش و به خصوص آموزش دیجیتال، مدیریت کسب وکار و مفاهیم و مطالعات موردی هستند که درنتیجه شرایط بحران کرونا گسترش بسیار زیادی داشته اند. نتیجه گیری/ دستاوردها: مقاله حاضر با بررسی ۴۵۹ مقاله یکتای استخراج شده از دو پایگاه استنادی WOS و Scopus و انجام تحلیل کتاب سنجی، برای پژوهشگران یک دید کلی از نقشه فعالیت های علمی دراین حوزه مطالعاتی ارائه می دهد. دراین پژوهش، جریان های اصلی و ریشه های این حوزه مطالعاتی بررسی شد و به پژوهشگران و سازمان های تحقیقاتی کمک می کند دید عمیق تری نسبت به این جریان جدید، اما دارای ریشه های مستحکم در ادبیات داشته باشند. جریان های اصلی ادبیات حول موضوعات چیستی و مطالعات موردی درراستای فهم پیامدهای یادگیری کارآفرینانه در شرایط بحران شکل گرفته اند. درخصوص منابع و چگونگی یادگیری کارآفرینانه در شرایط بحران، ادبیات کمتر گسترش یافته و زمینه های مناسبی برای مطالعات آتی وجود دارد.
ارائه ی الگوی مشارکت مشتری با برندها در شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوت های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه ی الگوی مشارکت مشتری با برندها در شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوتهای فرهنگی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت اکتشافی و از نظر شیوه گردآوری و تحلیل اطلاعات نیز این تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 10 نفر از خبرگان جامعه علمی و متخصصان دانشگاهی و خبرگان 500 شرکت برتر ایران بر اساس رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی که به صورت هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی شامل مدیران 500 شرکت برتر ایران بر اساس رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی می باشد و نمونه آماری از بین شرکتهایی انتخاب خواهد شد که دارای اکانت فعال در شبکه های اجتماعی هستند به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد و براساس فرمول کوکران 217 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی بر اساس روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج بخش کیفی نشان می دهد این تحقیق شامل 14 بعد و 30 مؤلفه می باشد و نتایج بخش کمی نشان می دهد که ابعاد و مؤلفه های مشارکت مشتری با برندها بر شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوتهای فرهنگی تأثیر دارد. همچنین نتایج نشان از برازش قوی و بسیار مناسب مدل دارد.