فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۵
5 - 39
حوزههای تخصصی:
فضای سایبر -که از آن مسامحتاً با عنوان فضای مجازی یاد می شود- عرصه و زیست جهانِ نوینی است که در پی بروز انقلاب های علمی چند دهه اخیر و پیشرفت بشر در علوم رایانه و فناوری اطلاعات، به دست انسان مدرن گشوده شده است. به موازات انفتاح و بسطِ فزاینده این ساحت جدید، فراهم شدن امکان تعامل فرامکانی و فرازمانی افراد با یکدیگر و با اشیاء و نیز بروز تغییر هستی شناسانه (تغییر در نحوه وجودِ) اطلاعات، یعنی گسست اطلاعات از ماده (کاغذ) و شبیه سازی آن در ماده "بیت" (دیجیتالی شدن اطلاعات)، در عرصه معرفت شناسی بشر و درک او از چیزها نیز دگرگونی شگرفی پدید آمد؛ به گونه ای که می توان، نشستن اطلاعات به جای معرفت؛ تغییر در روش طبقه بندی اطلاعات؛ مرور صفحه نمایش به جای خواندن مطلب؛ تحول در معیار صدق باورها؛ تحول در الگوی توجیه باورها؛ فقدان ملاک تمییز میان حقیقت و مجاز؛ گسترش معرفتِ اجتماع محور؛ و تحول در مسئولیت معرفتی را در زمره مهم ترین مختصات معرفت شناختی فضای سایبر -چونان یکی از اصلی ترین منابع معرفت بشر کنونی- دانست. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-عقلی، درصدد تبیین مختصات معرفت شناختی فضای سایبر بوده و اهم تطورات معرفت شناختی این عرصه را به تصویر کشیده است
Popper’s Open Society and Its Problems(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
188 - 204
حوزههای تخصصی:
After offering an overview of some of the main themes of Popper’s political thought, the paper argues that his account faces two problems relating to institutions. The first is that while Popper stresses the ‘rational unity of mankind’, and the potential for any of us to furnish criticisms of public policy, it is not clear what institutional means currently exist for this to enable this to take place. Second, Popper has stressed the conjectural character of even our best theories. However, at any point, some theories will have fared better in the face of criticism than others, and they may give us important information about constraints on our actions. At the same time, as ordinary citizens we may not be in a good position to understand the theories in question, let alone appraise the state of the specialised discussion of them. There is, it is suggested, a case for thinking of ways to institutionally entrench such fallible theories, especially in the current setting in which social media play an important role
تحلیل و بررسی خلاقیت به مثابه اصل غایی در فلسفه وایتهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
532 - 552
حوزههای تخصصی:
آلفرد نورث وایتهد (1861-1947) بر این باور است که در هر نظام فلسفی یک امر غایی وجود دارد که اساس آن به شمار می آید. در فلسفه ارگانیسم او، که اصالت را به صیرورت و پویش می دهد، این امر غایی عبارت است از خلاقیت. اما وقتی در این زمینه به سراغ آثارش می رویم درمی یابیم که به رغم اهمیت این موضوع، او مقصود خویش را به روشنی بیان نکرده است. نوشتار حاضر با نظر به اهمیت این موضوع، تلاشی است در جهت: یکم، توصیف و تحلیل خلاقیت به مثابه اصل غایی و روشن ساختن عمده مشخصه های آن. دوم، نقد تفسیرهای کثرت گرایانه و وحدت گرایانه از خلاقیت و ارائه تفسیری دیگر از خلاقیت که مبتنی بر وحدت در عین کثرت باشد. سوم، بررسی رابطه خلاقیت با خدا در آثار وایتهد و نشان دادن اینکه قرائت وایتهد از وجود خدا در چهارچوب نظام پویشی اش (به خصوص در پویش و واقعیت)، ایجاب می کند خدا و خلاقیت متمایز از هم باشند اما در عین حال به هم وابسته. چهارم، استخراج پاره ای از پیامدهای مهم الهیاتی خلاقیت به مثابه امر غایی و نقد دیدگاه وایتهد بر اساس تمایز بین خلاقیت جهان شناسانه و خلاقیت هستی شناسانه که حاکی از این است که خلاقیت مورد نظر وایتهد عمدتاً از سنخ خلاقیت جهان شناسانه است و قابلیت تبیین آن در محدوده طبیعت می گنجد.
درهم تنیدگی واقعیت و ارزش در فعالیتِ پزشکی با اتکا به فلسفه ویتگنشتاینِ واپسین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
57 - 82
حوزههای تخصصی:
دوران مدرن با نقدِ ریشه ای بر سنت آغاز شد و پیش انگاشته هایش را به پرسش کشید. از داعیه های تلویحی دوران سنت این بود که قلمروهای واقعیت و ارزش هم بسته اند. این هم بستگی به سببِ پیش فرض هایی متافیزیکی بود که بیشتر آن ها در زمانه هیوم برافتاده بودند و مهم ترین آن ها واقع باوری افلاطونی بود. هیوم این پیش انگاشت تلویحی را آشکار کرد و برمبنای تجربه باوری مدرن به جدایی واقعیت و ارزش حکم داد. بدین ترتیب، اگر به جدایی این ها حکم کنیم، از پیامدهایش جدایی علوم و اخلاق از یکدیگر است. این وضعیت در زیست و اندیشه مدرن بحران هایی ایجاد کرد و یافتن راه حلی میان این دو موضع به یکی از مسائل محوری دوران مدرن تبدیل شد. در این نوشته تلاش می کنم، با تمرکز بر فلسفه ویتگنشتاین واپسین، راه حلی فراهم آورم. بنابر فلسفه ویتگنشتاین، معنای واژگان و عبارات ما درون یک بافتار و باتوجه به چگونگی به کارگیریِ آن ها یا، به عبارتِ دیگر، کنش هایی که، با آن ها، درون بستر فعالیت های زندگی مان انجام می دهیم متعین می شود. به این ترتیب، مفاهیمی چون واقعیت و ارزش فرامفاهیمی نیستند که بیرون از یک بافتار معنا داشته باشند، بلکه این ها نیز، همچون دیگر مفاهیم، تنها درون فعالیتی که از آن ها استفاده می کنیم معنا می یابند و، درنتیجه، نقش منطقی آن ها روشن می شود و ارتباط های مفهومی شان آشکار می گردد. رهیافتی ویتگنشتاینی به این مسئله نشان می دهد که دو سوی این منازعه -واقع باوری و واقع ناباوری- هر دو بر یک پیش فرض استوارند و اگر آن پیش فرض رد شود، مسئله منحل خواهد شد. آنگاه است که با بینش نوی ویتگنشتاین به زبان می توان بررسید که چگونه در برخی بافتارها مواردی از واقعیت ها و ارزش ها درهم تنیدگی دارند. من از این بینش در فعالیت پزشکی استفاده می کنم و نشان می دهم که این فعالیت در یک بستر یا بافتار بالینی رخ می دهد و همین بافتار بالینی این امکان را فراهم می سازد که در بسیاری از موارد ارتباط میان عبارات ناظربه واقع و ارزشی را درک کرد. به همین سبب، می توان فعالیت پزشکی را قلمرو مهمی در علوم دید که در آن امکان درهم تنیدگی واقعیات و ارزش ها به بهترین شکل نمایان می شود.
توضیح نسبت وضع حقوقی-سیاسی با نظام اخلاقی در اندیشه فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
105 - 124
حوزههای تخصصی:
نسبت قانون حقوقی-سیاسی با قانون اخلاق از مسائل مهم در طول تاریخ اندیشه بشری محسوب می شود. نسبت این دو مفهوم در ایدئالیسم آلمانی از کانت تا فیشته و هگل نیز از اهمیت فراوانی برخودار است. بررسی دیدگاه فیشته، ازآنجاکه میان دو فیلسوف مهم یعنی کانت و هگل قرار گرفته است، دارای اهمیت فراوانی است. در این نوشتار، نگارنده سعی می کند که با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر دو اثر مهم آموزه اخلاق و بنیاد حق طبیعی نسبت اخلاق را با حق و سیاست در اندیشه فیشته بررسی کند. برای توضیح این موضوع، نگارنده می کوشد ابتدا دلایل فیشته دربابِ عدم استنتاج اخلاق از قانون حقوق را توضیح دهد و تمایز اجتماع اخلاقی با جامعه حقوقی را آشکار سازد. همچنین در ادامه، نگارنده با اختصاص دادنِ اجبار بیرونی به قلمرو حقوق و نفی آن از قلمرو اخلاق، چگونگی محدودشدنِ دولت سیاسی به سپهر حقوقی را در اندیشه فیشته آشکار می سازد و، درنهایت، با اظهار اینکه فیشته ایده اخلاقی را مقوم جهان آگاهی تصور می کند، برای جهان اخلاق حیثی هستی شناختی قائل می شود و کل جهان آگاهی را در غایت جهان اخلاقی قابلِ توضیح می داند.
شاخص های معنوی در برنامه های پیشرفت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
137 - 170
حوزههای تخصصی:
از وظایف اساسی حکمرانی برنامه ریزی و اجرای برنامه های پیشرفت همه جانبه در جامعه است که دارای ابعاد متعددی چون پیشرفت در فکر، علم، اقتصاد، امنیت، و ... می باشد. یکی از ابعاد اساسی آن، پیشرفت در عرصه معنویت است. از جمله مسائل مهم در برنامه ریزی، ارائه شاخص های لازم در راستای اجرا و نیز ارزیابی میزان موفقیت آن پس از اتمام دوره های موردنظر می باشد. این پژوهش در صدد پاسخ به چیستی شاخص های معنوی در برنامه های پیشرفت کشور است. یکی از روش های معتبر برای این منظور، استفاده از روش سیکارن می باشد که براساس آن، تدوین شاخص، مستلزم طی چهار مرحله: مفهوم سازی عملیاتی از پدیده مورد نظر، استخراج ابعاد، استخراج مؤلفه ها و در نهایت طراحی شاخص ها و نماگرها است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر اساس آموزه های اسلامی مهمترین مفهوم عملیاتی ناظر به پدیده موردسنجش، مفهوم پیشرفت همه جانبه در مقابل مفاهیمی چون رشد و توسعه اقتصادی، انسانی و ... است که دارای بار معنایی وسیع تری شامل زندگی مادی و معنوی می شود. مطابق این مفهوم، معنویت مهم ترین بُعد آن تشکیل می دهد به طوری که روح حاکم بر سایر ابعاد می باشد. بر اساس استفاده ای که از آیات قرآن می شود، این بُعد از پیشرفت، دارای مؤلفه هایی چون ایمان، اخلاص، توکل و ایثار است. این پژوهش با بهره مندی از روش یادشده، برای هرکدام از این مؤلفه ها شاخص ها و نماگرهای متعدد طراحی نموده که تفصیل آن در متن مقاله ارائه می شود.
مابعدالطبیعۀ عوام: پژوهشی در باب نقش دین در فلسفۀ شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرتور شوپنهاور معمولاً فیلسوفی ملحد و پوچ انگار دانسته شده است. این نظر گرچه نادرست نیست، تأکید بیش از حد بر آن موجب غفلت از بحث های دینی در فلسفۀ او شده است. در این مقاله، خواهیم کوشید تا جنبه های گوناگون دین شناسی شوپنهاور را بررسی کنیم. بدین منظور، پس از ذکر نکات مقدماتی، به خاستگاه های دین نزد وی می پردازیم و خواهیم دید که شوپنهاور منکر منشأیی فراطبیعی برای دین است و ریشه های دین را در ملال انسان و میل او به جاودانگی جستجو می کند. سپس پیدایش ادیان تاریخی را بررسی می کنیم و روشن می سازیم که از نظر شوپنهاور همۀ ادیان در یک روند تدریجی از دو دین برهمایی و بودایی منبعث شده اند و هر چه بهرۀ بیشتری از این دو داشته باشند معقول تر هستند. در بحث از تقسیم بندی ادیان بزرگ خواهیم دید که شوپنهاور ادیان را به خوش بین و بدبین تقسیم می کند و علت گرایش او به ادیان هندی بدبین بودن آنها است. در ادامه جنبه های مثبت و منفی دین از نگاه شوپنهاور مد نظر قرار می گیرد. او اموری مانند تحجر را از معایب دین و مواردی مانند تسلی بخشی را از محاسن آن برمی شمارد. در پایان برخی انتقادها به دیدگاه های او در خصوص دین، از جمله عرفی سازی دین، مطرح می شود. مقالۀ حاضر نشان می دهد که به رغم ناسازگاری فلسفۀ شوپنهاور با آموزه های دینی، نظام فلسفی او، تا اندازه ای، متأثر از ادیان شرقی و مسیحیت زاهدانه است.
حکمت داستان سرایی در فرآیند طراحی معماری موزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
161 - 192
حوزههای تخصصی:
طراحی موزه، فرآیند چندبعدی و ترکیبی است و رشته ها و مراحل مختلف را در بر می گیرد. تقریباً از دهه 1930 میلادی از داستان سرایی در فرآیند طراحی معماری موزه ها برای انتقال معانی و ارتباط نزدیک با جهان و انسان استفاده شده است. داستان سرایی نوشتاری، کلامی، بصری و فضایی روش های مختلف برای ارتباط بر قرار کردن موزه ها با بازدیدکنندگان خود هستند. در این مقاله این روش ها معرفی شده اند. همچنین نقش آن ها در فرآیند طراحی معماری موزه در سطوح مختلف بررسی شده است. برای این موضوع از مفاهیم و تفاسیر در زمینه های مختلف همچون فلسفه، زبان شناسی، هرمنوتیک، جغرافیای انسانی، نظریه روایت، روان شناسی، نظریه معماری و موزه شناسی استفاده شده است. همچنین مرور ادبیات از منابع مرتبط، مشاهدات و تجربه های شخصی و ارزیابی نمونه های موردی برای تکمیل بحث بکار رفته اند. موزه ملی دریانوردی استرالیا (روایت غیرخطی) و موزه تاریخ هنگ کنگ (روایت خطی) به عنوان نمونه های موردی ازلحاظ خط داستان، مفاهیم، ایده ها و مصنوعات اصلی به طور کامل ارزیابی شده اند. دستاوردها نشان می دهند که در روش خطی نسبت به روش غیرخطی به صرف زمان و تمرکز بیشتر برای درک روایت کلان نیاز است. در روش خطی، طی مراحل مختلف و توجه به خط سیر آن ها اجباری اما در روش غیرخطی اختیاری است. در روش خطی یک روایت کلان وجود دارد اما در روش غیرخطی هر زمینه می تواند به طور مستقل عمل کند. بر این اساس، معماری موزه می تواند از طریق فعالیت های کلامی تا فضایی و فعالیت های شناختی تا تجربه مجسم، محیط جذاب برای تجربه عملی و انتقال معانی ایجاد کند.
بررسی چیستی معجزه و چگونگی دلالت آن بر وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معجزه همواره به عنوان یکی از ادلّه حقانیت ادیان به خصوص وجود خداوند به کار رفته است. در این نوشتار سعی کرده ایم به این پرسش پاسخ دهیم که معجزه به عنوان دلیلی بر وجود خدا، تا چه میزان از لحاظ منطقی و معرفت شناختی موجّه است. به عبارت دیگر آیا معجزه به تنهایی و بدون در نظر گرفتن مسائل مربوط به گواهی های تاریخی و با فرض وثاقت ادلّه تاریخی، یا با فرض درک بی واسطه، می تواند وجود خداوند را برای مخاطب بی طرف اثبات کند یا خیر؟ روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی است که از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل ذهنی مفاهیم، گزاره ها و استدلال ها انجام می گیرد. در این مقاله پیش از تلاش برای پاسخ به پرسش اصلی، به تدقیق مفهوم معجزه و نقد تعریف مشهور دیوید هیوم (نقض قانون طبیعت) پرداخته شده و پس از جمع بندی بحث تعریف، با بیان مقدمه ای پیرامون انواع دلیل و استدلال تلاش می شود اوّلاً انواع استدلال هایی که معجزه ممکن است در قالب آن ها به عنوان دلیلی برای اثبات خدا در نظر گرفته شود مورد بررسی قرار گیرد، ثانیاً ناتوانی معجزه در اثبات وجود خدا به عنوان استدلالی قیاسی نشان داده خواهد شد و ثالثاً استنتاج بهترین تبیین به عنوان قالب استدلالی مناسب برای معجزه در جهت اثبات خدا مطرح می شود و موانع آن مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
بازخوانی نظریۀ شخصیت ملاصدرا از منظر نظریۀ شخصیت صفاتی آلپورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
21 - 44
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی در شاخۀ نوپای روانشناسی، ذیل عنوان «نظریه های شخصیت» توانسته است در عرصۀ مطالعات رفتاری و ارتباط متقابل افراد کارآمد باشد. ضرورت تبیین و تحلیل ماهیت حقیقی انسان در حوزۀ «بود» - برخلاف نظریه های شخصیت روانشناختی که عموماً به شناسایی ماهیت انسان در حوزۀ «نمود» می پردازند- موجب شد این مقاله بر اساس آراء انسان شناسانۀ صدرا و با نگاهی به نظریۀ صفات آلپورت که خود یکی از پیشتازان رویکرد صفات است، با روش توصیفی- تحلیلی سامان یابد. رویکرد فردنگرانۀ مبتنی بر صفات، شاخصۀ اصلی نظریۀ شخصیت آلپورت و ملاصدرا ست؛ بنیاد شخصیت در هر دو نظریه بر عمیق ترین ویژگی های فرد نهاده شده است که این ویژگی ها در نگاه آلپورت به صفات بنیادی، مرکزی و پیرامونی- بدون بیان چرایی پیدایش آنها و رشد شخصیت بر اساس این صفات- تقسیم می شوند؛ حال آن که در تحلیلِ متون فلسفیِ ملاصدرا، کیفیت پیدایشِ این صفات و چراییِ تأثیر آنها در ساختار شخصیت و به تبع آن رفتار آدمی تبیین شده است. «خود» یا نفس نیز برخلاف مفهوم انتزاعیِ آن در نگرش آلپورت، در نظام صدرایی امری حقیقی و وجودی است. به طوریکه پویایی و وحدت شخصیت آلپورتی به واسطۀ قاعدۀ «اتحاد عالم و معلوم» و «حرکت جوهری ارادی» قابل تبیین و توجیه عقلانی است.
تحلیلی تکاملی از پزشکی مبتنی بر شواهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله دفاعیه ای تکاملی از پزشکی مبتنی بر شواهد به عنوان رویکردی به پزشکی است که مبنای اصلی مداخلات درمانی را پژوهش های نشر یافته در نشریات معتبر پزشکی در نظر می گیرد. در این رویکرد از تجربه های شخصی، شهود پزشک، و تبیین های مکانیکی برای انجام مداخلات پزشکی تأکیدزدایی می شود. از زمان رواج پزشکی مبتنی بر شواهد نقدهای زیادی بر آن وارد شده است. در اینجا به دو مورد اشاره می شود. نخست آنکه بحران تکرارپذیری ابتنای پزشکی بر شواهد نشریافته در نشریات را زیر سوال می برد. دوم آنکه پزشکی مبتنی بر شواهد بر نوعی تجربه گرایی افراطی مبتنی است در حالیکه نقدهای زیادی به این سنخ تجربه گرایی وارد است. از منظر تکاملی پاسخ هایی برای این نقدها عرضه شده است. همچنین خواهیم دید که چگونه می توان در سایه ی این نقدها مبانی نظری پزشکی مبتنی برشواهد را به روزرسانی کرد. در این راستا دفاعی عرضه می شود که در دو هنگام می توان عقل گرایانه، یعنی با مبنا قرار دادن نظریه های عام پزشکی، کار را به پیش برد: یک. برای ترک اقدام یا نادیده گرفتن هر توصیه ی «ظاهرا» بی ضرری؛ و دو. به هنگام طرد شواهد زرد. و در انتها اشاره ای می شود که هرچند ممکن است که این نادیده گرفتن ها در شرایطی از سرعت ورود دادههای جدید به پزشکی بکاهد اما از منظر تکاملی این حد از محافظه کاری برای حفظ اعتبار پزشکی ضروری است.
The community’s two bodies: incorporation and incarnation in the political phenomenology of Marc Richir
حوزههای تخصصی:
In this paper I present some elements of Marc Richir's political phenomenology. Drawing from the Husserlian distinction between Leib and Körper, as well as from the ontology of the flesh sketched in the last works of Maurice Merleau-Ponty, Richir proposed a novel reading of the relation between phenomenology, the social and the political. His project is built upon the distinction between incarnation and incorporation, two forms of embodiment that, while corresponding to the two ways of experiencing One's own body noted by Husserl and Merleau-Ponty, concern not only the embodied subject but also the individuation of the social body. This approach can be read as a radically embodied inquiry into the social and the political that constitutes a phenomenological critique of identitarian essentialism and disembodied universalism. In the first section of the article I explain the role played by intersubjectivity, asubjectivity and embodiment in Richir's understanding of the process of phenomenalization. The second section is dedicated to his elaborations on the joint sensemaking of the ipse and the community, articulated around the distinction between incarnation and incorporation. In the final section I outline a possible application of the concepts developed by Richir to the contemporary debate around identity-based politics.
استعاره مفهومی ادراک به مثابه حرکت در معرفت شناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
199 - 216
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه معاصر، استعاره انتقال الگوی استنباطی حوزه مبدأ به حوزه مقصد است و براساسِ آن می توان بسیاری از مفاهیم فلسفی را بازخوانی نمود. چگونگی ادراک و مراحل مختلف آن در فلسفه سینوی به شیوه استعاری و برمبنای استعاره ساختار رویداد لیکاف و جانسون قابلِ فهم و تبیین است. طرح واره حرکت اساس استعاره ساختار رویداد است که به صورتِ کلان استعاره «ادراک حرکت است» از ترکیب استعاره های اولیه «معرفت حرکت است» و «علم حرکت است» تشکیل یافته و قادر است تمام اقسام ادراک اعم از ادراک جزئی و کلی را بازسازی نماید و، در آن، حرکت کلی شامل ریزحرکت هایی می شود که خرده استعاره های کلان استعاره حرکت را تشکیل می دهند و هر کدام از این خرده استعاره ها بر جنبه ای از فرآیند ادراک تمرکز و آن را برجسته می کند. این مقاله با رویکرد استعاره مفهومی، ازطریقِ بیان حوزه ادراک (حوزه مقصد) توسط حرکت (حوزه مبدأ)، در پی ارائه خوانشی جدید از معرفت شناسی سینوی است.
ارتباط حدوث و کثرت نفوس؛ چالش های سینوی پاسخ های صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
5 - 24
حوزههای تخصصی:
دیدگاه قدم نفس گاه بر مبنای عکس نقیض قاعدۀ «کل حادث مسبوق بقوة و مادة» تبیین شده و گاه بر مبنای آن بر وحدتِ نفوس استدلال شده است.اصل این قاعده مورد اشکالاتی در فلسفه اسلامی قرار گرفته و زمینه ای برای معرفی بدن به عنوان وجه ترجیح حدوث روحانی نفس و ماده کثرت نفوس نزد ابن سینا بوده است.وی با اشاره به ویژگی های نفسانی نشان می دهد که جز با ارجاع به کثرتِ نفوس که خود مقدمه لازم برای اثبات حدوث نفس است قابل تبیین نیستند.امکانِ دفاع از مدعیات سینوی بر مبنای بنیان های فلسفی وی ناممکن و نیازمند تجدید نظرند. حکمت صدرایی در پی بازسازی مدعیات سینوی برمی آید. پژوهش حاضر تلاش می کند تا ضمن بیان دلایل وحدت یا کثرتِ نفوس بر مبنای قاعده عقلی مورد اشاره، اشکالات وارد بر دلایل قاعده و پاسخ های طرح شده بیان شود و راهی نو در حل چالش های سینوی در مسئلۀ حدوث نفس پیموده شود.
جایگاه واهمه در عمل از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
37 - 60
حوزههای تخصصی:
از منظر ابن سینا، قوه واهمه یکی از مهم ترین مبادی عمل است. این قوه مبدأ ادراکی عمل است. ادراک پیشین عمل، به کارگیری متصرفه برای تصور عمل، تحریک شوق شهوی و غضبی از طریق ادراک جزئی و تصوری نفع و ضرر، یاری رسانی به عقل عملی، پدیدآوردن برخی از کیفیات نفسانی مانند ترس یا آرزو، تولید گزاره های کاذب، تأثیر در خارج از بدن و واسطه گری بین وضعیت های بدنی و عمل از جمله کارکردهای این قوه است. این قوه برای کارکرد خود به همراهی سایر قوای ادراکی نیازمند است. واهمه انسان به دلیل همراهی با عقل، به کارکرد دیگری مانند اذعانات جزمی و ساخت برخی از گزاره های کلی دست یافته است. تشابه، تجربه، نیاز قوا و الهامات رحمانی الهی از جمله راه هایی است که از آن طریق، واهمه بدون کمک عقل به ادراکات خود دست می یابد. واهمه در اکثر موارد، بدون تصدیق و بلکه با ادراک تصوری نفع و ضرر را ادراک می کند. تصریحات ابن سینا درباره گزاره های مخیله و انفعال نفس از تخیلات بدون تصدیق این مدعا را اثبات می کند. علی رغم ابعاد مختلف اندیشه ابن سینا درباره وهم و جایگاه آن در عمل، اندیشه او دارای تعارضات و ابهاماتی است؛ مانند استناد ادراک کلی به قوه واهمه مادی در برخی موارد و عدم امکان تبیین بعضی کارکردهای وهم.
تحلیل صورت در نظریه ماده - صورت گرایی ابن سینا و کیت فاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
191 - 219
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه «ماده-صورت گرایی» ساختار اجسام مادی از دو جزء ماده و صورت ترکیب یافته است. «ابن سینا» و فیلسوف متافیزیک تحلیلی معاصر «کیت فاین» معتقد به ماده-صورت گرایی هستند. بر این اساس محور مقاله آن است که دریابیم، ابن سینا به مسائل مطرح شده در نظریه ماده-صورت گرایی معاصر، چه پاسخی دارد؟ این تلاش متمرکز بر مسئله صورت و چند موضوع درباره آن است؛ 1. ماهیت صورت، 2. اثبات صورت، 3. امکان ارائه تصویر سلسله مراتبی از ساختار متافیزیکی اشیاء. از نظر فاین، صورت، جزء غیرمادی و مقوم شی است. در اجسام دارای اجزاء بی زمان، صورت، ویژگیِ چند موضعی یا رابطه ای است که میان مؤلفه های مادی شی برقرار می شود و در اجسام دارای اجزاء زمانمند، صورت، تابعی از زمان بر روی اشیاء است و بقاء شی را در طول زمان حفظ می کند. ابن سینا قائل به حضور حداقل دو نوع صورت (دو نوع ویژگی ذاتی) است؛ صورت جسمیه که ویژگی ذاتی مشترک در همه اشیاست و حداقل یک ویژگی ذاتی غیر از اتصال جوهری یا صورت نوعیه. نیز ابن سینا همچون فاین، صورت در اشیاء مرکب را جزء مقوم و غیرمادی جسم می داند، اما به باور او ماهیت صورت در همه اشیاء مرکب یکسان است. صورت، به عنوان جزء مقوم غیرمادی همان ویژگی های ذاتی هستند و البته این ویژگی های ذاتی، حالّ نیز هستند. پس ابن سینا، مانند فاین، صورت را نوعی ویژگی می داند، اما با این تفاوت که این ویژگی ذاتی حالّ است و باید بین ماده و ویژگی ذاتی، رابطه حلولی برقرار شود. هرچند شیوه استدلال ابن سینا برای اثبات صورت با فاین متفاوت است، اما با عنایت به نظر ابن سینا و فاین درباره ذاتی، این رویکرد کمابیش شبیه است. هردو می پذیرند ویژگی ای که ذاتی شی باشد جزء مقوم شی است و این جزء مقوم جز صورت است. اما مهم ترین برهان اثبات صورت نوعیه نزد ابن سینا، نیازمند اصلاح است. چکیده استدلال اصلاح شده این گونه است که ذاتی بودن به معنای مقوم بودن است، مقوم بودن نیز همان صورت و مبدأ اثر شی است. نتیجه اینکه بر اساس استدلال بازسازی شده، ابن سینا راهی دارد که از ذاتی بودن ویژگی ها برسد به یک ویژگی مقوم و به چنین ویژگی مقوم غیرمادی، صورت گفته می شود. فاین و ابن سینا می پذیرند ویژگی ای که ذاتی شی باشد جزء مقوم شی است و برعکس و این جزء مقوم نیز چیزی نیست، جز صورت. از مزایای تبیینی نظریه فاین آن است که اشیاء مادی از ساختار سلسله مراتبی برخوردارند، در فلسفه ابن سینا نیز ظرفیّت ارائه چنین تصویری وجود دارد که با تفسیر جدیدی ممکن است و می توان تصویری سلسله مراتبی در ساختار متافیزیکیِ اشیاء با توجه به تفکیک میان اعتبار به شرط لا و اعتبار لابشرط ارائه کرد
بررسی تطبیقی نظریات اخلاق هنجاری اندیشمندان معاصر از بُعد عقلی (علامه مصباح یزدی و دکتر هادی صادقی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
17 - 36
حوزههای تخصصی:
اخلاق هنجاری نوعی از مطالعات و بررسی های اخلاقی است که کاربرد آن ارائه ی نظریه معقول درباره افعال اختیاری انسان است که در این حوزه نظریات متنوعی وجود دارد که دارای اشکالات اساسی هستند که وجود این اشکالات دست یابی به نظریه ی متمایز و فراگیر را ضروری می کند. حال از نظریات اندیشمندان معاصر نیز در حوزه اخلاق هنجاری استفاده می شود. در این پژوهش پس از اشاره ای گذرا به مولفه های و ویژگی های اصلی نظریات اخلاقی معاصر (علامه محمد تقی مصباح یزدی و دکتر هادی صادقی) به مقایسه دو دیدگاه پرداخته شده است. نظریه اخلاقی مصباح یزدی بر پایه قرب بنیان گذاری شده است. این نظریه بر اساس رابطه واقعی میان عمل و اختیار بشر و آثار واقعی مترتب بر آن است که از روابط علی و معلولی میان فعل و نتیجه حکایت دارد و طبق دیدگاه ترکیبی ایشان ، عقل اصول کلی اخلاق را تعیین می کند ولی برای تعریف و تبیین و تعیین مصادیق نیاز به وحی را ضروری می داند. ولی در نظریه ی یکپارچگی اخلاق توجه داشتن به تفاوت ها و ظرفیت های مردم و گروه ها در امور اخلاقی مورد توجه قرار می گیرد و بر اساس وسع و تناسب آن ها توصیه های اخلاقی را انجام می دهند. از ویژگی های این نظریه می توان به فرا دینی بودن ، غیرترکیبی ، تناسب گرایی وغیره اشاره کرد. این پژوهش بر اساس روش توصیفی و تحلیلی نگارش شده است
تاثیر آموزش مسئولیت پذیری بر اساس رویکرد گلاسر بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر کاکی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تاثیر آموزش مسئولیت پذیری بر اساس رویکرد گلاسر بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر کاکی در سال تحصیلی 1400-1399 انجام شده است.روش کار: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 512 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر کاکی بود. حجم نمونه پژوهش 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند بود. برای گردآوری داده ها از پروتکل آموزش مسئولیت پذیری بر اساس رویکرد گلاسر و پرسشنامه خودکارآمدی شرر (2004) استفاده گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که آموزش مسئولیت پذیری بر اساس رویکرد گلاسر موجب بهبودخودکارآمدی آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است که نشان از تاثیر مثبت آموزش مسئولیت پذیری بر اساس رویکرد گلاسر بر خودکارآمدی در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه گواه دارد.نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت آموزش مسئولیت پذیری در بین دانش آموزان دختر می توان به بهبود خودکارآمدی آنان در مدارس کمک فراوانی نمود.
پیش بینی اشتیاق تحصیلی بر اساس فرهنگ مدرسه در بین دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر کاکی
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اشتیاق تحصیلی بر اساس فرهنگ مدرسه در بین دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر کاکی انجام شده است در سال تحصیلی 1399-1398 انجام شده است. روش کار: نوع این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی– همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را 371 نفر از دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر کاکی تشکیل دادند. حجم نمونه این پژوهش شامل 189 نفر بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای بدست آمد. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی وانگ و همکاران (2011) و فرهنگ مدرسه الساندر و ساد (۱۹۸۸) استفاده شد. نتایج: نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که فرهنگ مدرسه قادر به پیش بینی هر یک از مولفه های اشتیاق تحصیلی یعنی رفتاری، هیجانی و شناختی در بین دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر کاکی می باشد. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت فرهنگ مدرسه در بین دانش آموزان می توان به بهبود اشتیاق تحصیلی دانش آموزان در مدارس کمک فراوانی نمود.
نقش مبانی فلسفه دین قاره ای در معرفت دینی و چالش ها و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
29 - 54
حوزههای تخصصی:
فلسفه قاره ای امروزه به نهضت های فلسفی پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم، هرمنوتیک، پست مدرنیسم و فمینیسم اشاره دارد. در اندیشه پست مدرن با عنوان نحله محوری فلسفه دین قاره ای، عدم قطعیت، اصل اساسی بوده و نسبیت گرایی، تاریخ مندی معنا و برساختگی معنا، به عنوان بازتاب های فلسفی آن شناخته می شوند. مواجهه معرفت دینی با این بازتاب ها، در قوالبی بروز و پیامدهایی بر معرفت داشته است. بر این اساس بیان جایگاه اندیشه پست مدرن در فلسفه دین قاره ای و گفت وگوی پست مدرنیسم با معرفت دینی، چالش ها و پیامدهای برآمده ی از این گفت وگو و در نهایت، چگونگی نقش آفرینی اسلام شیعی در این دوره، موضوع اصلی مقاله حاضر را تشکیل می دهد. در این خصوص با ترسیم جایگاه اندیشه پست مدرن در فلسفه دین قاره ای، تبیین وجوه مثبت و منفی چالش ها، پیامدها و اثرات این اندیشه بر معرفت، پیشنهادهایی برای نقش آفرینی ارائه می شود.مقاله حاضر با کاربست روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که مزیت ها و معایب اندیشه پست مدرن برای معرفت دینی چیستند و نقش آفرینی اسلام در جهان چسان باید باشد؟نتیجه آنکه:وجوه مثبت اندیشه پست مدرن می تواند به مثابه یک تسهیل گر برای معرفت دینی ایفای نقش کند؛با نوفهمی و نوآوری در دین پژوهی و اعتبار بخشی به دیگری ها می توان امیدوار به ارائه نقشی درخور در دوران سیطره نیهیلیسم شد؛فلسفه دین با مطالعه سنت، شرایط تاریخی ا ی که بر معرفت دینی تأثیر می گذارد، بشناسد؛فلسفه دین به تأثیرگذاری ایده ها بر اعمال زندگی بنگرد؛برای فهم متون دینی باید با تفاهم بین الاذهانی در پی تعالی فهم باشد.