مقالات
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی می شود براساس مبانیِ حکمت متعالیه، چیستیِ فهم به دست آید و براساس آن، چگونگیِ تحقق فهم و سطوح احتمالی آن بررسی شود. این امر به روش تحلیلی اسنادی و براساس تولید نظریه در حوزه هستی شناسی فهم از مبانی موجود در حکمت متعالیه صورت می پذیرد. براساس تحلیل صورت گرفته روشن می شود که فهم از اتحاد وجودی موجود ادراک کننده با مورد فهم (متعلق فهم) به دست می آید. بنابراین آن فهمی صحت دارد و می توان به آن اتکا کرد که به نحو حداکثری فاعل شناسا را با محتوا متحد کند و از آنجا که فهم مطلوب از یک پدیده باید در حوزه رفتارِ فهم کننده نیز تغییر ایجاد کند؛ پس فرایند شکل گیری فهم باید در بستر مبادی فعل ارادی تحقق پیدا کند. از این رو می توان به تناسب اتحادی که فرد با مورد فهم به دست آورده و موجب تغییر رفتار او شده، برای فهم، سطوح شش گانه تصور اولیه، فهم اولیه، فهم تحلیلی، فهم کاربردی، فهم استدلالی، فهم خلاق در نظر گرفت.
نظریه «وحدت متعالی ادیان» از منظر عرفانی، معرفت شناختی و دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سید حسین نصر از برجسته ترین چهره های جریان سنت گرایی است که در بیان و تبیین دیدگاه های این جریان نقش بسزایی داشته است. مهم ترین دیدگاه سید حسین نصر که بحث های بسیاری پیرامون آن شکل گرفته، نظریه وحدت متعالیه ادیان است. او در این دیدگاه با وام گرفتن از مبانی حکمت متعالیه و همچنین عرفان نظری به این نتیجه رسیده که تمامی ادیان دارای حقیقتی واحدند و تفاوت های ادیان مربوط به امور بیرونی ادیان است، نه حقیقت ادیان. در این دیدگاه، نصر جامه ای جدید به دیدگاه کثرت گرایی دینی پوشانده است که افرادی همچون جان هیک در جهان مسیحیت و عبدالکریم سروش در جهان اسلام آن را تبلیغ می کنند. این مقاله به صورت توصیفی انتقادی نگاشته شده و نویسنده بعد از تبیین دیدگاه نصر به اشکالات آن پرداخته است؛ اشکالاتی همچون بی توجهی به بحث خاتمیت، نسبیت انگاری آموزه های دینی، و تضاد آن با نصوص قطعی ادیان که سعادت را انحصار یک دین می دانند.
رابطه نفس و قوا از منظر عرفان نظری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در عرفان نظری نفس آدمی حد واسط میان دو بُعد روح مجرد و بدن مادیِ است و دارای آلاتی به نام قواست. این مقاله با جست وجو در معرفه النفس عرفان نظری و با ابتنا بر روش تحلیلی - توصیفی قوای نفس، کارکردهای آن ها و چگونگی ارتباط بین نفس و قوا را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که نظر به اساسی ترین مبنا در عرفان نظری که وحدت شخصیه وجود است، وحدت نفس ذیل وحدت حقه ظلّیه که ظلّ وحدت حقه حقیقیه الهیه است، ترسیم شده و بر این اساس از قوای نفس با عنوان مظاهر و تجلیات و تعینات نفس یاد می شود؛ از این رو تعدّد قوا نه تنها منافاتی با وحدت نفس ندارد، بلکه بیانگر جامعیت و قوت وجودی آن و مبیّن این امر است که نفس با حفظ وحدت و یکتایی، با قوا عینیت دارد و قوای نفس نیز در جمیع مراتب نفس به حیثیت تقییدیه شأنیه موجودند. بنابراین وجود نفس انسانی در مقام ذات نسبت به مراتب و تعینات خود لابشرط است و در مظاهر قوا بشرط شی ء.
تفسیر روایات «معرفه الله بالله» در نگاه کلینی و شیخ صدوق و علامه مجلسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
متون دینی ضمن بیان طرق متعدد شناخت خداوند، راهی با مضمون «معرفه الله بالله» پیش روی انسان ها قرار داده اند. برای نمونه از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است: اعْرِفُوا اللهَ بِاللهِ ... . کلینی، صدوق و همچنین مجلسی در تفسیر این روایت مطالبی نوشته اند که به نظر می رسد با چالش هایی مواجه است. در تفسیر کلینی از این روایت، دو احتمال وجود دارد: یکی تفسیر سلبی و تنزیهی و دیگری تفسیر براساس تشبیه در عین تنزیه. صدوق درصدد است تفسیری براساس توحید افعالی و نظام طولی عالم ارائه دهد. مجلسی نیز وجوه متعددی در شرح این روایت بیان می کند و از میان آن ها بهترین وجه را بیان ادله ای می داند که به سبب آن معرفت حاصل می شود. برخی از این دیدگاه ها به لحاظ محتوایی دچار اشکال اند و برخی دیگر فارغ از اینکه تفسیر این روایات باشند، بیانگر مطلبی صحیح و دقیق اند، اما نمی توان آن ها را تفسیری برای این روایات به حساب آورد. این پژوهش در صدد است با روش تحلیلی توصیفی، دیدگاه این سه محدث بزرگ را در این باب تحلیل و بررسی کند. بررسی این موضوع از این جهت حائز اهمیت است که روشن شود مباحث اعتقادی و معارفی که در متون دینی شیعه بیان شده نیازمند تفقّه و ژرف اندیشی است و حتی محدثین بزرگ نیز ممکن است در این زمینه دچار خطا شوند.
تبیین علمی امور خارق العاده از نظر علامه طباطبائی و فخر رازی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کم تر کسی است که با امور خارق العاده آشنا نباشد یا نمونه ای از آن ها را نشنیده باشد، اما پرسشی که برای بسیاری مطرح می شود این است که علت این امور چیست و تبیین علمی آن ها از چه قرار است؟ آیا یک امر طبیعی شناخته یا ناشناخته این امور را به وجود می آورد یا یک امر فراطبیعی؟ در این پژوهش که به شیوه تحلیلی - توصیفی سامان یافته، تلاش می کنیم به این پرسش با تکیه بر آرای علامه طباطبایی و فخر رازی پاسخ دهیم. این دو دانشمند بلندآوازه جهان اسلام در عین حال که هر دو هم متکلم اند، هم فیلسوف و هم مفسر، درخصوص این مسئله پاسخ های متفاوتی ارائه کرده اند. علامه با توجه به مبانی کلامی و فلسفی که اختیار کرده است امر طبیعی را علت معرفی می کند و یک تبیین علمی از امور خارق العاده ارائه می کند، اما فخر رازی با عنایت به مبانی اشعری خود از امر فراطبیعی به مثابه علت یاد می نماید و تبیین علمی را ناممکن می داند.
مرگ غیراخترامی در نگاه مشهور و صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مرگ غیراخترامی همان مرگ طبیعی است و در مقابل مرگ های ناگهانی قرار دارد که بر اثر حوادث متعدد ایجاد می شوند. درمورد چرایی مرگ غیراخترامی دو قول وجود دارد: قول مشهور آن است که علت مرگ غیراخترامی فساد مزاج و ناتوانی نفس در تدبیر بدن به سبب ضعف بدن و قابلیت قابل است. قول دوم از صدرالمتألهین است و این است که مرگ به سبب حرکت جوهری نفس و رسیدن نفس به مرتبه ای از تکامل صورت می گیرد؛ یعنی نفس در مراتبی از سیر خود به استقلال وجودی رسیده، تعلقش به بدن و تدبیرش نسبت به آن قطع می شود و در این هنگام مرگ حاصل می شود. در نگاه مشهور علت فساد مزاج و مرگ بدن از کار افتادن قوه غاذیه است، اما در علت ازکارافتادگی قوه غاذیه اختلاف نظر است. صدرالمتألهین با رد کردن همه این اقوال بر این باور است که علت مرگ طبیعی بدن صرفاً کمال نفس است. نگارندگان در پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی به تحلیل و بررسی دو قول مذکور پرداخته اند. امتیاز پژوهش حاضر اولاً ارائه نقدهای جدید و جامع درباره نظر صدرالمتألهین و ثانیاً تبیین چرایی مرگ غیراخترامی با تکیه بر بحث قضا و قدر الهی است.
وجود رابط معلول از دیدگاه صدر المتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریه وجود رابط معلول از ابتکارات و مهم ترین مبانی صدرالمتألهین است. او در این نظریه با نفی کثرت از وجود و ارجاع آن به شئون وجود، به وحدت شخصی وجود و کثرت شئون وجود می رسد. البته درک عمیق این نظریه دشوار است و برای جلوگیری از هرگونه سوءبرداشتی باید دقت کنیم که نظریه وجود رابط و نتیجه آن، که وحدت شخصی حقیقت وجود است، نه مستلزم انکار مخلوقات و ممکنات است و نه مستلزم این است که واجب بالذات در ممکنات حلول کرده باشد. صدرالمتألهین در این نظریه درصدد اثبات این مدعاست که وجود معلول نه عینِ حقیقتِ وجودِ علت است و نه مستقل و منفکّ از آن، بلکه حقیقتی است بین آن دو امر، اما این مستلزم این نیست که وجود معلول هم حیث وابستگی و هم حیث استقلال داشته باشد. اساساً در حیطه وابستگی معلول به علت، وجودی نداریم که از جهتی وابسته و از جهتی مستقل باشد؛ همان طور که مستقل یعنی مستقل مطلق نه مستقل نسبی؛ چراکه در فلسفه، وجود یا وابسته محض است یا مستقل محض. درنتیجه از منظر صدرالمتألهین، وجود معلول (ممکن) نسبت به وجود علت (واجب) ربط محض اند و هیچ نحو استقلالی ندارند و تنها واجب است که مطلقاً مستقل است.
مقایسه تطبیقی ادراک معنا در پوزیتیویسم و فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علوم شناختی دربردارنده نظریات گوناگونی پیرامون ادراک معناست. برخی از آن ها براساس مکتب پوزیتیویسم شکل گرفته اند. براساس دکترین اصلی پوزیتیویسم، تنها ابزار شناخت معتبر احساس (حواس) است. علوم معتبر از منظر این مکتب علومی اند که روابط و مناسبات ظاهری اشیاء را مشاهده و آزمایش می کنند. روان شناسی حس گرایانه یکی از این علوم است. در این علم، ادراک انسان در سطح اعصاب، تحریکات عصبی و فعالیت های مغزی مطالعه می شود. برخی از شاخه های این نوع روان شناسی، ادراک را مادّی می دانند. در این نوع روان شناسی ادراک معنا تنها با ابزار حواس و با رویکردی کاملاً مادّی تبیین می شود. این دیدگاه از نظر بسیاری از اندیشمندان اسلامی مردود است؛ زیرا علوم وابسته به مکتب پوزیتیویسم، تنها تبیینی مادّی از پدیده ها ارائه می دهند، در حالی که بسیاری از پدیده ها علاوه بر جنبه های مادّی دارای جنبه های غیرمادّی و مجردند. از منظر فلسفه اسلامی علاوه بر حواس، عقل انسان در ادراک معنی جایگاه ویژه ای دارد. این ادراک در مراتب مختلف و توسط ابزارهای گوناگون صورت می پذیرد، امّا در نهایت مدرک اصلی معنا همان نفس انسان است. در این مقاله ابتدا چگونگی ادراک معنی در مکتب پوزیتیویسم بررسی می شود و سپس چگونگی ادراک معنی از منظر فلسفه اسلامی تبیین می گردد. روش تحقیق ما در این مقاله توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است.
تشکیک در وجود از دیدگاه علامه طباطبایی و استاد مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل ذیل اصالت وجود، تبیین کثرات عالم بود که برای توجیه آن، نظریه تشکیک وجود مطرح شد. در حکمت متعالیه، علاوه بر انواع سه گانه کثرت به بعض ذات، خارج ذات و تمام ذات، معیار چهارمی برای توجیه برخی کثرات مطرح شد: اختلاف به تمام ذات در عین اشتراک به تمام ذات یا اختلاف به شدت و ضعف. اندیشمندان صدرایی در تبیین این معیار دچار اختلاف شدند. علامه طباطبایی معتقد است برخی کثرات عالم واقع با این معیار قابل توجیه نیست. وی با طرح ملاک جدید «عینیت مابه الامتیاز و مابه الاشتراک» معتقد است اگر اختلاف وجودات به اختلاف مراتب و شدت و ضعف بازگردد، تشکیک طولی وگرنه عرضی است. استاد مصباح نیز سخن علامه را مردود دانسته و معتقد است اگر مصادیق یک مفهوم رابطه علّی معلولی داشته باشند، آنگاه آن مفهوم به نحو تشکیکی بر آن ها حمل می شود؛ در غیر این صورت، تشکیک عرضی ای وجود ندارد و چنین کثراتی متباین به تمام وجودند.
تاریخچه اجمالی تطور کلام فلسفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مباحث کلامی ابتدا به صورت شفاهی مطرح شدند. رفته رفته مذاهب کلامی پدید آمدند و پیروان هریک کوشیدند معتقدات خویش را به صورت مدون مکتوب کنند. کلام امامیه در آغاز عمدتاً صبغه نقلی داشت، اما به دلیل نارسایی نقل گرایی کم کم به سمت عقل گرایی تأویلی سوق داده شد و سرانجام با توجه به کاستی های این روش ناچار صبغه فلسفی به خود گرفت. این سه روش که در طول هم قرار دارند در حقیقت سیر تطور علم کلام را در روش رقم زدند. بی توجهی به سیر تطور کلام فلسفی باعث شده است درباره باید و نباید فلسفی شدن کلام قضاوت های غیردقیقی صورت گیرد. در این نوشتار سیر فلسفی شدن کلام تبیین شده است.
هدف فلسفه اسلامی و نسبت آن با اسلامیت فلسفه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اسلامی دانشی است که به دین اسلام منتسب شده و چرایی این انتساب بحث های فراوانی را برانگیخته است. یکی از روش های اثبات اسلامی بودن این فلسفه سنجش نسبت ارکان علمی آن با دین اسلام است. شناخت یک دانش با بررسی ارکان علمی آن دانش همچون موضوع، تعریف و مسائل علم به دست می آید و «غرض» یا هدف علم از جمله این ارکان است. سنجش نسبت غرض فلسفه با دین اسلام ما را در فهم چرایی انتساب این فلسفه به دین اسلام یاری خواهد کرد. فیلسوفان اسلامی در لابه لای تعریف فلسفه یا به شکل مستقل اهداف گوناگونی برای فلسفه ذکر کرده اند. در این پژوهش با روش کتابخانه ای این اهداف گردآوری شده و سپس با روش توصیفی - تحلیلی، نسبت آن ها با اهدافی که دین برای آفرینش، بعثت انبیا یا نزول کتاب های آسمانی برشمرده، سنجیده شده است. اهداف فلسفه را می توان در پنج دسته علم به حقایق اشیا، معرفت به خداوند متعال، تکمیل نفوس، شباهت یافتن به خداوند و مبدل شدن به جهان عقلی جای داد. از میان این اهدف «علم به حقیقت اشیا» مهم ترین غرض محسوب می شود. این اهداف بر تعالیم اسلام منطبق یا دست کم به نوعی از این تعالیم متأثر و بهره مندند. این بررسی نشان می دهد که فلاسفه اسلامی در برشمردن اغراض فلسفه، غایات و اهدافی که در دین اسلام برای زندگی بشر آمده را در نظر داشته اند و همان اهداف را با زبان فلسفی برشمرده اند.
نقد و بررسی اشکالات احتمالی بر اصل تناقض(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
استحاله اجتماع نقیضین به عنوان ام القضایا جایگاه مهمی در نظام مبناگرایی دارد. این مقاله می کوشد با روش تحلیلی انتقادی اشکالاتی را که می توان نسبت به این اصل وارد کرد تبیین کرده، به آن ها پاسخ دهد. تردید در حکایتگری این اصل و ساختار ذهنی شمردن آن، تردید در واقع نمایی آن، تردید در مصادیق این اصل به دلیل احتمال عدم کشف برخی از شرایط تناقض، تردید در امکان تنظیم استدلال با تکیه بر این اصل به دلیل عدم وجود گزاره ای مستقل از آن و درنهایت تردید در ارجاع به این اصل در تلاش های علمی مبناگرایان، مهم ترین اشکالات در این مقام اند. هیچ یک از این اشکالات وارد به نظر نمی رسند. استحاله اجتماع حکم ذات نقیضین است، در هر ساحت وجودی که فرض شوند. تردید در واقع نمایی این اصل به شکاکیت منجر خواهد شد و علم حضوری نیز مبنای تصدیق آن است. استقرایی بودن شرایط تناقض منافاتی با بداهت خود این اصل ندارد. استدلال منحصر در قیاس نیست، ضمناً براساس برخی مبانی بدیهیات اولیه هم عرض این اصل تکثر دارند. مبناگرایان نیز در تلاش های علمی خود صرفاً در مقام اقامه برهان و صرفاً بر مبنای انحصار بدیهیات اولیه به این اصل، ملزم به ارجاع استدلال های خود به آن هستند.