کودکان استثنایی (پژوهش در حیطه کودکان استثنایی)

کودکان استثنایی (پژوهش در حیطه کودکان استثنایی)

پژوهش در حیطه کودکان استثنایی 1386 شماره 23 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

ارتباط دست نویسی با حس حرکت در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۹
هدف: هدف از این پژوهش بررسی ارتباط دست نویسی با حس حرکت در دانش آموزان کم توان ذهنی است. روش: 126 کم توان ذهنی آموزش پذیر (53 دختر و 73 پسر) در دامنه سنی 9 تا 19 سال که در سال تحصیلی 85-1384 در پایه های اول تا پنجم در مدارس استثنایی شهرری مشغول به تحصیل بودند، دراین پژوهش شرکت کردند برای همه دانش آموزان چک لیست دست نویسی محقق ساخته و نیز آزمون حس حرکت اجرا شد. یافته ها: آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین دست نویسی با حس حرکت رابطه مثبت معنی دار وجود دارد (r=0.305 و p<0.001). همچنین حس حرکت با سرعت دست نویسی رابطه منفی معنی دار دارد (r=-0.202 و p<0.024). حس حرکت با نحوه به دست گرفتن قلم، فشار وارد بر قلم و فشار وارد بر کاغذ رابطه معنی دار ندارد. نتیجه گیری: وجود ارتباط بین حس حرکت با دست نویسی و سرعت دست نویسی و نیز بعضی مقوله های دست نویسی مانند اندازه کلی نوشته نشان می دهد که به منظور بهبود خوانایی و سرعت دست نویسی دانش آموزان کم توان ذهنی باید برنامه های درمانی در زمینه بهبود حس حرکت طراحی شود.
۲.

انطباق و هنجاریابی سیاهه نشانه های مرضی کودک ویرایش چهارم (CSI-4)(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷۶
هدف: هدف تحقیق حاضر، انطباق و هنجاریابی سیاهه علایم مرضی کودکان (CSI-4) بود. روش: 1134 دانش آموز 12-6 ساله از مدارس ابتدایی و راهنمایی، و از چهار بیمارستان در شهر تهران (بیمارستانهای امام حسین، روزبه، نواب صفوی و درمانگاه شهید اسماعیلی شهر تهران) شامل 715 نفر کودک عادی و 419 کودک دارای اختلال به دو روش مرحله ای و انباشته ای انتخاب شدند و فرم والد و معلم سیاهه علایم مرضی کودکان را والدین (مادران) و معلمان آنان تکمیل کردند. یافته ها: پس از بررسی ویژگیهای روان سنجی سیاهه ها از جمله اعتبار به روشهای بازآزمایی، همبستگی درونی، همسانی درونی و روایی شامل: روایی محتوایی، روایی وابسته به ملاک و روایی تفکیکی، نتایج نشان داد که: ضرایب اعتبار فرم والد سیاهه به روش بازآزمایی با فاصله زمانی دو هفته برای 11 اختلال از 0.29 برای اختلال هراس اجتماعی تا 0.76 برای اختلال سلوک برآورد شد که به استثنای اختلال هراس اجتماعی همگی در سطح 0.01 معنادار بودند. ازسویی همسانی درونی نمرات شدت سیاهه علایم مرضی کودک، حاکی از همبستگی میان گویه ها و ساختار زیربنایی یکسان گویه های مقیاس بود. در بررسی محتوایی، وجود اظهار نظرها و داوریهای مثبت متخصصان در مورد همگونی و مناسبت محتوای CSI-4 با حیطه مورد سنجش، روایی محتوایی سیاهه را به مثابه ابزار شناسایی و غربال اختلال رفتاری و هیجانی در کودکان مورد تایید قرار داد و روایی وابسته به ملاک سیاهه مذکور، با مقایسه نمرات مقوله های سیاهه با تشخیصهای مبتنی بر روان پزشکی مورد ارزیابی قرار گرفته و حساسیت و ویژگی بالای اکثر اختلالات موجود در سیاهه به ویژه سیاهه والدین حاکی از روایی ملاکی این ابزار است. تفاوت معنی دار نمره های گروههای عادی و بالینی در همه اختلالات، حاکی از روایی تفکیکی مناسب است. بعد از بررسی لازم در زمینه ویژگیهای روان سنجی و نتایج مطلوب، نمرات شدت نشانگان در هر مقوله به نمرات استاندارد (T مک کال) تبدیل و جداول هنجاری برای سیاهه های والد و معلم برای دخترها و پسرها به تفکیک عرضه شد. نتیجه گیری: ویرایش چهارم سیاهه علایم مرضی کودک ویژگی های روانسنجی مناسبی دارد که می توان از جداول هنجاری آن استفاده کرد.
۳.

بررسی تغییرناپذیری ساختار عاملی سوالهای سندرمی پرسشنامه خودسنجی آخنباخ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱۷
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی پرسشنامه خودسنجی (YSR) با استفاده از رویکرد تحلیل عاملی تاییدی به اجرا درآمد. روش: در این مطالعه از بخشی از داده های پژوهش مینایی (1384)، استفاده شد که شامل 465 دانش آموز پسر و 421 دانش آموز دختر مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه شهر تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای برآورد پارامترها و برازش مدل از تابع کمترین مجذورات وزن دار استــفـاده شد. جــهـت ارزیــابـی کــفـایـت بـرازش مـدل از شاخص ریشه دوم برآورد واریانس خطای تقریب، شاخص برازش تطبیقی، ریشه دوم میـانگیـن مجـذورات پــس مـانـده هـای استـانـدارد شده، شاخص تاکر – لویز، شـاخـص خـوبـی برازندگی و شاخص تعدیل یافته خوبی برازندگی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل 8 سندرمی همبسته آخنباخ از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. این یافته شاهد دیگری در زمینه روایی سازه درونی پرسشنامه خودسنجی فراهم آورد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که سندرمهای پرسشنامه مورد بحث همپوشی کامل با همدیگر ندارند. این مطلب حاکی از آن است که سندرمها واجد روایی تشخیصی هستند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل 8 سندرمی آخنباخ از برازش خوبی با داده ها برخوردار است.
۴.

تاثیر آموزش فنون کنترل خود بر بهبود مهارتهای اجتماعی دانش‏ آموزان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱۵
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش فنون کنترل خود بر بهبود مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی انجام شده است. روش: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل اجرا شد. جامعه مورد مطالعه را همه دانش آموزان پسر دبستانی شاغل به تحصیل در شهر تهران، در سال تحصیلی 83-1382 تشکیل می داد. نمونه های پژوهش 20 نفر از دانش آموزان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی بودند که به شیوه در دسترس از یک دبستان واقع در آموزش و پرورش منطقه 6 تهران انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. از هر دو گروه، پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و گروه آزمایشی به مدت یک ماه تحت آموزش فنون کنترل خود قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش فنون کنترل خود، مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی را به طور معناداری افزایش می دهد و بعد از یک ماه پیگیری نیز آشکار شد که نتایج به دست آمده پایدار مانده اند. نتیجه گیری: از یافته های به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که آموزش فنون کنترل خود بر بهبود مهارتهای اجتماعی تاثیر مثبتی داشته است.
۵.

تحول شناختی کودکان ناشنوا بر اساس نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۳۱۴۰
هدف: پ‍‍ژوهش حاضر با هدف مطالعه رشد نظریه ذهن در کودکان ناشنوا و بررسی تاثیر روش ارتباطی بر این رشد انجام شد. علاوه بر آن، تاثیر استفاده از ابزار کمتر کلامی بر عملکرد کودکان ناشنوا در تکالیف باور کاذب مورد بررسی قرار گرفت. روش: با ترتیب دادن یک طرح پژوهشی تحولی از نوع مقطعی و همچنین یک طرح پژوهشی علّی مقایسه ای و با انتخاب 200 کودک در سه گروه ناشنوای دارای والدین شنوا، ناشنوای دارای والدین ناشنوا و شنوا که 18-3 سال سن داشتند، به بررسی رشد نظریه ذهن پرداخته شد. از تکالیف باور کاذب رایج (کلامی) و تکلیف تغییر مکان (کمتر کلامی) برای ارزیابی توانایی آزمودنیها در نظریه ذهن استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان ناشنوای نسل اول؛ یعنی آنهایی که دارای والدین شنوا هستند، در مقایسه با کودکان شنوا تاخیر شدیدی در رسیدن به نظریه ذهن دارند، اما تاخیرکودکان ناشنوای نسل دوم؛ یعنی ناشنوایانی که دارای والدین ناشنوا هستند و زبان اشاره را به صورت طبیعی از والدین خود فرا گرفته اند، در رسیدن به نظریه ذهن از تاخیر کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا به مراتب کمتر است. کودکان ناشنوای دارای والدین ناشنوا، بر خلاف کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا، با افزایش سن تاخیر در نظریه ذهن را به صورت کامل جبران می کردند. سن میانگین رسیدن به نظریه ذهن در کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا، کودکان ناشنوای دارای والدین ناشنوا و کودکان شنوا، به ترتیب 7;6, 11;0 و 4;6 (سال؛ ماه) بود. همچنین کمتر کلامی بودن تکلیف باور کاذب نیز تاثیر معنی داری بر پاسخهای کودکان، اعم از شنوا و ناشنوا نداشت. نتیجه گیری: پ‍ژوهش حاضر نشان داد ناشنوایی، تاخیری جدی در رشد نظریه ذهن ایجاد می کند، عدم فراگیری زبان اشاره در سن طبیعی زبان آموزی، می تواند به وجود آورنده این نقص باشد. زبان اشاره با فراهم کردن امکان تعامل کودک با والدینش، شناخت وی را از حالات ذهنی و بازنمایی ذهنی که از پیش نیازهای نظریه سازی ذهنی هستند، امکان پذیر می سازد.
۶.

مقایسه ادراک شنوایی دانش آموزان با آسیب شنوایی در دبستانهای ناشنوایان و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۴
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی ادراک شنوایی دانش آموزان دچار آسیب شنوایی شدید (70-90 دسی بل) در دو محیط آموزشی مدارس عادی و استثنایی (تلفیقی) بود. روش: در چارچوب طرح 36 نفر از دانش آموزان دختر و پسر کلاسهای اول و دوم و سوم ابتدایی مدارس ناشنوایان و عادی به عنوان نمونه انتخاب شدند و با ارجاع به کلینیک شنوایی شناسی و انجام آزمایشهای شنوایی صدای خالص، آزمایش آستانه دریافت کلمات دو هجایی، معاینه گوش خارجی و پرده گوش میانی، آزمایش مقاومت گوش میانی جهت اطمینان از سلامت گوش میانی و قرار داشتن میزان شنوایی در محدوده آسیب شنوایی شدید انتخاب و براساس سن وقوع کم شنوایی، سن تشخیص کم شنوایی، شنوایی والدین، سطح (وضعیت) اجتماعی اقتصادی، بهره هوشی و وجود ناتوانیهای مضاعف همتا شدند. سپس هر دو گروه به وسیله آزمون ادراک شنوایی (APT/HI) مورد بررسی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با روشهای آمار توصیفی و تحلیلی به روش تحلیل واریانس عاملی بررسی شدند. یافته ها: میانگین نمرات کل در هشت زیرآزمون در مدارس ناشنوایان پایه اول، دوم و سوم به ترتیب 170.3, 164.95 و 153.65 و در مدارس عادی، 191.45, 181.45 و 188.95 بدست آمد. تحلیل واریانس عاملی داده ها تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان داد (P=0.0001), (F=42.58). نتیجه گیری: مقایسه دو گروه نشان می دهد که در شرایط یکسان دانش آموزان دچار آسیب شنوایی شدید مشغول به تحصیل در مدارس عادی (تلفیقی) دارای تواناییهای ادراک شنوایی بهتری نسبت به دانش آموزان آسیب دیده شنوایی شدید شاغل به تحصیل در مدارس ناشنوایان هستند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳