کودکان استثنایی (پژوهش در حیطه کودکان استثنایی)

کودکان استثنایی (پژوهش در حیطه کودکان استثنایی)

پژوهش در حیطه کودکان استثنایی 1385 شماره 19 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

انطباق و هنجاریابی سیاهه رفتاری کودک آخنباخ، پرسشنامه خودسنجی و فرم گزارش معلم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی ارزیابی، سنجش وآمار آزمونهای تشخیص بیماری
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی ارزیابی، سنجش وآمار آزمونهای پیشرفت تحصیلی
تعداد بازدید : ۱۳۹۲۴ تعداد دانلود : ۵۹۴۱
هدف: پژوهش حاضر با هدف انطباق و هنجاریابی سیاهه رفتاری کودک (CBCL)، پرسشنامه خودسنجی (YSR) و فرم گزارش معلم (TRF) برای دانش آموزان دختر و پسر دوره های ابتدایی، راهنمایی و متوسط تهران اجرا شد. روش: نمونه مورد مطالعه در این پژوهش تعداد 1437 دانش آموز (748 پسر و 689 دختر) تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای چند مرحله ای، انتخاب و فرمهای مذکور در مورد آنها تکمیل شد. برای تحلیل سوالات و برآورد ویژگی های روان سنجی مقیاسهای مربوط به هر یک از فرم های مذکور، از مدل کلاسیک آزمون استفاده شد. همسانی درونی مقیاس ها با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برآورد شده است. یافته ها: دامنه ضرایب همسانی درونی مقیاس ها از 0.95 – 0.63 است. ثبات زمانی مقیاسها نیز با استفاده از روش آزمون – بازآزمون با یک فاصله زمانی 8 – 5 هفته بررسی شد و دامنه ضرایب ثبات زمانی از 0.32 تا 0.67 به دست آمد. توافق بین پاسخ دهندگان نیز مورد بررسی قرار گرفت. دامنه این ضرایب از 0.09 تا 0.67 نوسان داشت. در خصوص روایی نیز تحلیلهای مختلفی صورت گرفت. از جمله این تحلیلها می توان به همبستگی درونی مقیاسهای هر فرم، همبستگی سوال – نمره کل، تمایز گذاری گروهی، قدرت تمایز گذاری و تحلیل عاملی اشاره کرد. نتیجه گیری: به طور کلی یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد که هر سه فرم، از اعتبار روایی مطلوب و بالایی برخوردارند و با اطمینان می توان از آنها برای سنجش اختلالات عاطفی – رفتاری کودکان و نوجوانان 18 – 6 ساله استفاده کرد.
۲.

تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر نیمرخ روانی زنان دارای ناتوانی های جسمی – حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۴۴۵
هدف: این پژوهش به تاثیر برنامه آموزش مهارتهای زندگی (طراحی شده توسط سازمان بهداشت جهانی، 1993) بر میزان سلامت روانی و نیز میزان اضطراب، ناسازگاری اجتماعی و افسردگی زنان دارای ناتوانیهای جسمی – حرکتی پرداخته است. روش: به این منظور 16 نفر زن دارای ناتوانی جسمی – حرکتی در شهر اصفهان به شیوه تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. پیش از برگزاری اولین جلسه آموزش مهارت های زندگی با استفاده از پرسشنامه GHQ (پرسشنامه سلامت عمومی) در مورد گروه آزمایشی و گواه پیش آزمون اجرا شد؛ سپس برای گروه آزمایشی 10 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای برنامه آموزش مهارتهای زندگی برگزار شد. در هر یک از این جلسات یکی از مهارتهای اساسی مطرح شده در راهنمای آموزش مهارت های زندگی آموزش داده می شد. این مهارتها عبارت بودند از: شناخت خصوصیات و توانایی های خود، توجه به ارزشهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی، به کار بردن روشهای صحیح برقراری ارتباط، قاطعیت، دوست یابی، تعیین هدف و دستیابی به آن، تصمیم گیری صحیح، پرهیز از خشونت و حفظ سلامت، بلافاصله پس از اتمام جلسات آموزش مهارت های زندگی بر روی هر دو گروه آزمایشی و گواه، پس آزمون اجرا شد. یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش معنی دار سلامت روانی (P<0.05) و کاهش معنی دار اضطراب (P<0.05) و ناسازگاری اجتماعی (P<0.05) در آزمودنی ها شده است و فقط بر میزان افسردگی آنها تاثیر معنی داری نداشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش می تواند به ارایه خدمات بهتر برای سلامت روانی زنان دارای ناتوانی های جسمی – حرکتی مفید باشد.
۳.

مقایسه ویژگی های روان شناختی دانش آموزان نارسانویس و عادی پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات یادگیری
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی ناتوانان یادگیری
تعداد بازدید : ۳۷۷۲ تعداد دانلود : ۳۲۰۲
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگیهای روان شناختی دانش آموزان نارسانویس و عادی اجرا شد. روش: در این پژوهش 160 دانش آموز پای سوم ابتدایی (40 دانش آموز پسر نارسانویس، 40 دانش آموز دختر نارسانویس، 40 دانش آموز پسر عادی نویس و 40 دانش آموز دختر عادی) از شهرستان های شمال، مرکز و جنوب استان آذربایجان غربی (ماکو، ارومیه و اشنویه) شرکت داشتند. این پژوهش در دو مرحله اجرا شد: در مرحله اول، پس از انتخاب تصادفی شهرستانها و مدارس، دانش آموزان نارسانویس بر اساس نتایج آزمون هوشی اسلوسن، نمرات املا دانش آموزان و و میزان سلامت بینایی و شنوایی شناسایی شدند. در مرحله بعد، آزمونها و پرسشنامه های مرتبط با سنجش ویژگی های روان شناختی از قبیل آزمون تشخیص توای حافظه شنوایی – بینایی، آزمون توالی حافظه بینایی – ترسیمی، آزمون تشخیص شنوایی و پرسشنامه ارزیابی رفتاری راتر بر اساس دستورالعملهای مربوطه بر روی دانش آموزان نارسانویس و عادی اجرا شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمونهای آماری نشان داد که: (1 دانش آموزان گروه های نارسانویس و عادی در ویژگیهای روان شناختی اضطراب – افسردگی، ناسازگاری اجتماعی و کمبود توجه، تفاوت معنی داری دارند، اما در ویژگی هایی نظیر پرخاشگری – بیش فعالی و رفتارهای ضد اجتماعی تفاوت ها معنی دار نبود. (2 تفاوت بین گروه های نارسانویس و عادی در متغیرهای روان شناختی مربوط به حافظه دیداری، شنیداری و همچنین حساسیت شنیداری معنی دار بود. نتیجه گیری: در این مقاله نتایج، محدودیت ها و پیشنهادهایی برای پژوهش های بعدی مورد بحث قرار گرفته است.
۴.

مقایسه تعامل کلامی مادران و کودکان دارای لکنت و بدون لکنت(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۰ تعداد دانلود : ۷۱۲
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تعامل کلامی بین مادر و کودک دارای لکنت و مقایسه آن با کودکان بدون لکنت است. روش: از بین مراجعه کنندگان دارای لکنت به کلینیک های گفتار درمانی شهرستان رباط کریم در دو ماه مهر و آبان 1384، 20 کودک به همراه مادرانشان به صورت تصادفی انتخاب شدند و نمونه های گروه مقایسه نیز از بین دانش آموزان ناحیه یک شهرستان رباط کریم که با گروه اول همتا شده بودند، انتخاب شدند. از 40 جفت مادر و کودک، 20 جفت شامل مادر طبیعی و کودک دارای لکنت زبان بودند که از میان کودکان 18 نفر پسر و 2 نفر دیگر دختر بودند که دارای میانگین سنی 8.9 (دامنه 7.2 – 12.4) بودند و 20 جفت دیگر شامل مادر و کودک بدون لکنت بودند که به لحاظ جنسی و سنی با گروه مقایسه، منطبق شده بودند و متوسط سنی کودکان آنها نیز 8.9 (7.0-12.1) سال بود. کودکانی که دارای مشکلات شنوایی، تولیدی، صوت، زبانی، روانی و عاطفی، جسمانی و یا روانی گفتار (در کودکان بدون لکنت) بودند، از مطالعه حذف شدند. از هر گروه یک نمونه گفتاری به مدت 15 دقیقه ضبط شد که 5 دقیقه اول شامل تعامل کلامی کودک با درمانگر و 10 دقیقه باقی شامل تعامل کلامی مادر و کودک در هنگام کامل کردن یک پازل تصویری بود که همه این تعاملات با دستگاه ضبط صوت ضبط و در نهایت پیاده شد. یافته ها: میانگین امتیازات در تمامی اجزای ارتباطی هم در گروه مادران کودکان دارای لکنت در مقایسه با گروه مادران کودکان بدون لکنت و هم در گروه کودکان دارای لکنت در مقایسه با همتایان عادی شان به جز در تعداد کل کلمات تفاوت معناداری با هم نداشتند؛ تنها تفاوت معنادار بین مادران کودکان دارای لکنت و بدون لکنت در تعداد کل کلمات به کار رفته بود (P=0.037)؛ بدین معنا که مادران دارای کودکان دارای لکنت از میزان کلمات بیشتری نسبت به مادران کودکان عادی استفاده می کردند و از سویی دیگر بین میزان کلمات استفاده شده در کودکان دارای لکنت و گروه مقایسه نیز تفاوت معناداری وجود داشت (P=0.049). نتیجه گیری: نتایج نشانگر تفاوت هایی در تعامل کلامی و بالا بودن سرعت گفتاری مادران کودکان دارای لکنت و فرزندان دارای لکنت در مقایسه با گروه مقایسه است. یافته های این پژوهش بر تعامل های کلامی در درمان کودکان دارای لکنت تاکید می کند.
۵.

مقایسه ویژگیهای جسمانی کودکان میکروسفال، ماکروسفال و کودکان عقب مانده ذهنی (بدون علت مشخص) با کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳۷
هدف: هدف از این تحقیق شناخت بیشتر ویژگیهای جسمانی کودکان میکروسفال، ماکروسفال و عقب ماندگی ذهنی با علل ناشناخته و مقایسه آن با دانش آموزان عادی در سنین 6 تا 12 سال است .روش: بدین منظور از هر گروه میکروسفال، ماکروسفال، عقب مانده ذهنی ناشناخته و عادی، 15 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس از مجتمع های بهزیستی (شمال، جنوب، شرق و غرب) تهران انتخاب شدند. در سنجش ویژگی های انسان سنجی از ترازو، متر نواری و کولیس استفاده شده است. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس و آزمون شفه نشان داد که تفاوت ها در شاخص های تن سنجی در سطح 0.05 معنادار است. نتایج همچنین نشان داد که تفاوتهایی در شاخصهای تن سنجی مانند وزن، قد نشسته، دور سر، عرض بینی، طول بینی، طول دست، مچ پا و طول پا در بین چند گروه از کودکان یاد شده وجود دارد. یعنی وزن کودکان عادی بیشتر از وزن کودکان عقب مانده ذهنی میکروسفال، ماکروسفال و علل ناشناخته است. میانگین قد نشسته کودکان عادی کوتاه تر از کودکان میکروسفال است. میانگین دور سر کودکان ماکروسفال بیشتر از کودکان عادی، میکروسفال و علل ناشناخته است. میانگین طول بینی کودکان ماکروسفال بلند تر از کودکان عقب مانده با علل ناشناخته است. میانگین عرض بینی کودکان ماکروسفال بزرگ تر از عرض بینی کودکان عادی است. میانگین طول دست کودکان میکروسفال و ماکروسفال بزرگ تر از کودکان عقب مانده با علل ناشناخته و کودکان عادی است، همچنین میانگین مچ پا و طول پای کودکان عادی بزرگتر از کودکان میکروسفال، ماکروسفال و علل ناشناخته است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر نقش سبب شناسی در بروز ویژگی های جسمانی و انسان سنجی کودکان عقب مانده ذهنی تاکید می کند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳