کودکان استثنایی (پژوهش در حیطه کودکان استثنایی)

کودکان استثنایی (پژوهش در حیطه کودکان استثنایی)

کودکان استثنایی سال شانزدهم زمستان 1395 شماره 4 (پیاپی 62) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

رابطه ویژگی های شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویژگی های شخصیتی راهبردهای مقابله ای مادران کودکان اوتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۴ تعداد دانلود : ۴۰۷
هدف:انتخاب نوع راهبرد مقابله ای تاثیر بسیار مهمی بر چگونگی کنار آمدن با استرس دارد و در این انتخاب، عوامل زیادی از جمله شخصیت دخیل است. هدف این تحقیق بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اوتیسم بود. روش: در این پژوهش که از نوع همبستگی بود، 56 مادر که کودک اتیستیک داشتند از بین مراجعه کنندگان به سه موسسه حمایتی کودکان اتیسم به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی NEOو راهبردهای مقابله ای  پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی با راهبرد مقابله ای فاصله گرفتن و گریز اجتناب رابطه مثبت و معنادار و با ارزیابی مجدد مثبت رابطه منفی  معنادار داشت. برونگرایی و با وجدان بودن با گریز اجتناب رابطه منفی معنادار داشتند. برونگرایی و دلپذیر بودن رابطه مثبت معناداری با طلب حمایت اجتماعی و ارزیابی مجدد مثبت داشتند. با وجدان بودن نیز رابطه مثبت و معناداری با حل مسائل برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد مثبت داشت. در تحلیل رگرسیون انجام شده روان رنجورخویی پیش بین معنادار راهبردهای مقابله ای فاصله گرفتن و گریز-اجتناب بود. راهبرد طلب حمایت اجتماعی از طریق دلپذیر بودن و راهبرد ارزیابی مجدد مثبت نیز توسط باوجدان بودن و روان رنجورخویی تبیین شدند. نتیجه گیری: انتخاب نوع راهبرد مقابله ای با ویژگی های شخصیتی رابطه دارد و افراد در معرض استرس بالا مانند والدین دارای کودکان اوتیستیک باید برای اتخاذ کارآمدترین راهبرد مقابله ای متناسب با ویژگیهای شخصیتی خود آموزشهای لازم را دریافت نمایند.
۲.

آثار دو نوع تمرین هوازی (طناب زنی و دویدن) بر عوامل آمادگی جسمانی کودکان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آمادگی جسمانی کم توان ذهنی تندرستی تمرین استقامتی طناب زنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶۱ تعداد دانلود : ۱۰۲۲
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی آثار دو نوع  تمرینات هوازی (طناب زنی و دویدن) بر عوامل آمادگی جسمانی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 12-10 سال بود.30 دانش آموز پسر کم توان ذهنی با میانگین سن 96/0±81/10 سال، قد 94/7±67/141 سانتی متر و وزن 16/5±22/36 کیلوگرم به روش خوشه ای تصادفی از مدرسه استثنایی ابتدایی انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه طناب زنی (10نفر)، دویدن (10نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. اندازه گیری های اولیه شامل سنجش قد، وزن، ترکیب بدن، استقامت قلبی-تنفسی، استقامت عضلانی، انطاف پذیری و چابکی انجام شد. سپس، با توجه به گروه بندی، هرکدام از گروه های تمرینی به مدت 8 هفته تمرینات ویژه طناب زنی و دویدن را انجام دادند. فاکتورهای فوق الذکر آمادگی جسمانی مجدداً بعد از 8 هفته تمرین مورد سنجش قرار گرفت. نتایج بیانگر اثر مثبت یک دوره تمرینات طناب زنی و دویدن بر توان هوازی، ترکیب بدن، استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و چابکی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 12-10 ساله بود، درحالی که بر توان بی هوازی دانش آموزان تأثیر معناداری نداشت (05/0< P)، همچنین، تفاوت معناداری بین آثار تمرین طناب زنی و دویدن بر عوامل آمادگی جسمانی وجود نداشت (05/0< P). بنا به نتایج بدست آمده به نظر می رسد به دلیل کمبود فضای ورزشی مناسب در خانه و مدرسه، طناب زنی می تواند به منظور افزایش آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی در کودکان کم توان ذهنی جایگزین خوبی برای دویدن باشد و با رعایت ملاحظات عواید تندرستی را برای آنان به همراه داشته باشد.
۳.

بخشایشگری، رضایتمندی زناشویی و سلامت روان والدین کودکان کم توان ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رضایتمندی زناشویی والدین کودکان کم توان ذهنی کلید واژه ها: سلامت روان بخشایشگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰۷ تعداد دانلود : ۱۱۵۹
هدف :این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین بخشایشگری، رضایتمندی زناشویی و سلامت روان والدین کودکان کم توان ذهنی و عادی انجام شده است. روش: در راستای رسیدن به هدف مزبور 80 نفر (40 مادر دارای کودک کم توان ذهنی و 40 مادر دارای کودک عادی) به صورت تصادفی از شهرستان اسفراین انتخاب شدند و ابزارهای مورد استفاده شامل چک لیست نشانه های اختلالات روانی ( SCL90-R)، آزمون رضایتمندی زناشویی انریچ و سیاهه بخشایشگری ان رایت بود. یافته ها:نتایج تحقیق نشان داد میزان بخشایشگری و رضایتمندی زناشویی مادران بر سلامت روان آنها تاثیر مثبت داشته و سلامت روان آنها از طریق میزان بخشایشگری و رضایتمندی زناشویی قابل پیش بینی است. از بین دو متغیر بخشایشگری و رضایتمندی زناشویی، بخشایشگری بالا پیش بینی کننده قوی تری برای سلامت روان مادران کودکان کم توان ذهنی و رضایتمندی زناشویی بالا، پیش بینی کننده قوی تری برای سلامت روان مادران کودکان عادی بود. همچنین بین رضایتمندی زناشویی و بخشایشگری در مادران کودکان عادی و کم توان ذهنی در نمونه حاضر ارتباط مستقیم بوده و هر یک از این متغیرها نیز با سلامت روان مادران کودکان عادی و کم توان ذهنی رابطه معنادار مستقیم داشتند. از طرفی یافته ها حاکی از تاثیرات منفی داشتن کودک کم توان ذهنی بر سلامت روان و رضایتمندی زناشویی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. نتیجه گیری:بنابراین می توان گفت که داشتن کودک کم توان ذهنی بر سلامت روان و رضایتمندی زناشویی مادران تاثیر منفی دارد. پیامدهای نظری و عملی یافته ها در اصل مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
۴.

تأثیر آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر به مادران کودکان اتیسم بر جو ّ عاطفی، سازش پذیری و انسجام خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سازش پذیری انسجام ارتباط مؤثر اوتیسم جو ّ عاطفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۶ تعداد دانلود : ۴۶۲
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباط مؤثر به والدین کودکان مبتلا به اوتیسم بر بهبود جوّ عاطفی، و سازش پذیری و انسجام خانواده کودکان مبتلا به این اختلال انجام شد. روش:روش این پژوهش از نوع شبه تجربی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان مادران کودکان 4 تا 13 ساله مبتلا به اوتیسم از مرکز اوتیسم تهران در سال تحصیلی 95-94، 24 نفر بر حسب شرایط ورود به پژوهش، انتخاب و به شکل تصادفی ساده در گروه های آزمایش و کنترل جایدهی شدند. پس از انجام پیش آزمون به کمک پرسشنامه های جوّ عاطفی خانواده (هیل برن، 1964) و سازش پذیری و انسجام خانواده (اولسون، پرتنر، و لاوی، 1985)، به گروه آزمایش طی 8 جلسه مهارت های ارتباط مؤثر آموزش داده شد. در پایان، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های حاصل با آزمون تحلیل کوواریانس، تجزیه و تحلیل گردید.
۵.

مقایسه استرس والدگری، رضایتمندی و کارکرد خانواده مادران کودکان دارای اتیسم با مادران کودکان دارای رشد معمول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارکرد خانواده اتیسم استرس والدگری رضایتمندی خانواده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۱ تعداد دانلود : ۶۸۳
هدف:همان طور که مطالعات نشان داده است، معلولیت فرزندان در خانواده مانع از آن می شود که خانواده بتواند، کارکردهای متعارف خود را به نحو مطلوب داشته باشد، لذا در این خصوص نیازمند توجه و همیاری می باشد. پژوهش حاضر سعی دارد، استرس والدگری، رضایتمندی و کارکرد خانواده مادرانی که دارای کودک اتیسم هستند را بررسی و با مادران دارای کودک با رشد معمول، مورد مقایسه قرار دهد.  روش:طرح پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای و جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک اتیسم و کودک دارای رشد معمول شهر تهران بود. 85 نفر از مادران کودک دارای رشد معمول با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و 58 نفر از مادران دارای کودک اتیسم به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. از مقیاس استرس والدینی بری و جونز (1995)، مقیاس رضایت مندی خانواده السون و ویلسون (1989)  و پرسشنامه کارکرد خانواده  السون و همکاران (1985) در این پژوهش به عنوان ابزار استفاده گردید.  یافته ها:نتایج با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین استرس والدگری، رضایتمندی و کارکرد خانواده های دارای کودک اتیسم با کودک دارای رشد معمول تفاوت معنی داری  وجود دارد (05/0 P<).   نتیجه گیری:  این مطالعه نشان داد که استرس والدگری در مادران کودکان دارای اتیسم  نسبت به والدین کودکان دارای رشد معمول بیشتر و رضایتمندی و کارکرد خانواده آنان ضعیف تر است  که این نتیجه می تواند به خاطر  ویژگی های این کودکان باشد، بنابراین دقت به وضعیت سلامت و حمایت از والدین دارای کودک اتیسم توصیه می شود.  بنابراین پیشنهاد می شود در مراکز آموزش و توانبخشی کودکان مبتلا به اتیسم برنامه هایی جهت ارتقاء سلامت روان والدین به خصوص مادران طراحی گردد.
۶.

رابطه عزت نفس و تاب آوری با مؤلفه های خودپنداره بدنی دانش آموزان دارای ناتوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عزت نفس تاب آوری دانش آموز معلول خودپنداره بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴۱ تعداد دانلود : ۷۰۵
هدف:هدف این پژوهش بررسی رابطه عزت نفس و تاب آوری با مؤلفه های خودپنداره بدنی دانش آموزان دارای ناتوانی است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و در زمره روش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی شهرستان شیروان است که تعداد آن ها 35 نفر و نمونه طبق فرمول کوکران 30 نفر است. داده های این پژوهش توسط سه پرسش نامه استاندارد اسمیت (1967) با ضریب آلفای کرونباخ (88/0= α)، تاب آوری کانر- دیویدسون (2003) با ضریب آلفای کرونباخ (89/0= α) و خودپنداره بدنی مارش و همکاران (1994) با ضریب آلفای کرونباخ (872/0= α) جمع آوری شده است. یافته ها:پژوهش دارای سه فرضیه اصلی و 4 فرضیه فرعی بود که جهت آزمون فرضیه های تحقیق، از روش آماری رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که عزت نفس و تاب آوری نمی تواند خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان را پیش بینی کند. فرضیه اصلی دوم پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین عزت نفس و خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان نیز مورد پذیرش قرار نگرفت. فرضیه اصلی سوم پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین تاب آوری و خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان مورد پذیرش قرار نگرفته و رد شد. فرضیه فرعی اول پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین بُعد عمومی عزت نفس و خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان رد شد. فرضیه فرعی دوم نشان داد بعد خانوادگی عزت نفس قادر به پیش بینی خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان نیست. در مورد فرضیه فرعی سوم نتایج نشان داد، همبستگی بین خودپنداره و عزت نفس اجتماعی از نظر آماری معنادار نیست و در مورد فرضیه فرعی چهارم نیز نتایج نشان می دهد بُعد آموزشگاهی عزت نفس قادر به پیش بینی خوپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان نیست. نتیجه گیری:نتیجه ای که از این تحقیق گرفته می شود این است که عزت نفس و تاب آوری نمی تواند خودپنداره بدنی دانش آموزان دارای ناتوانی را پیش بینی کند.
۷.

مقایسه محتوا، نوع ارائه آموزش و تجهیزات کارگاهی در برنامه آموزش حرفه ای به دانش-آموزان اتیسم، کم توان ذهنی و چندمعلولیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ارزشیابی کم توان ذهنی اختلال اتیسم : آموزش حرفه ای چندمعلولیتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان عقب مانده ذهنی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان با مشکلات حرکتی
تعداد بازدید : ۱۰۲۴ تعداد دانلود : ۵۶۹
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه محتوا، نوع ارائه آموزش و تجهیزات کارگاهی در برنامه آموزش حرفه ای به دانش آموزان اتیسم، کم توان ذهنی و چندمعلولیتی در دوره اول و دوم دبیرستان است. روش: روش این پژوهش از نوع ارزشیابی بود که در آن نمونه ای شامل 39 کلاس درس از ده مجتمع آموزشی در دو دوره اول و دوم دبیرستان و در سه گروه از دانش آموزان با نیازهای ویژه یعنی اتیسم، کم توان ذهنی و چندمعلولیتی انتخاب شدند. شیوه انتخاب گروه کم توان ذهنی به صورت تصادفی و شیوه انتخاب دو گروه دانش آموزان بااختلال اتیسم و چندمعلولیتی به صورت تمام شماری بود. 52 دبیر در دوره اول دبیرستان و 48 دبیر در دوره دوم دبیرستان با استفاده از روش مصاحبه که توسط همکاران و آزمونگران طرح استفاده شد فهرست وارسی های مربوط به محتوای آموزش حرفه ای دوره اول و دوم دبیرستان را تکمیل نمودند. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که حدود 83 درصد کارگاه ها، 5 کارگاه از شش کارگاه کپسول آتش نشانی نداشته اند . میانگین نمره تناسب محتوای برنامه برای سه گروه دانش آموزان دارای اتیسم، کم توان ذهنی و چند معلولیتی دوره اول دبیرستان به ترتیب برابر با 17/50، 57/58 و 08/50 ، و در دوره دوم دبیرستان به ترتیب 59، 62/48 و 22/54 بوده است. در زمینه ارزشیابی نوع ارائه آموزش حرفه ای در دوره اول دبیرستان میانگین گروه های دانش آموزان با اختلال اتیسم، کم توان ذهنی و چندمعلولیتی به ترتیب 68، 91 و 88 ، در دروس مهارتی دوره دوم دبیرستان به ترتیب حدود 75، 91 و 97 و در دروس نظری دوره دوم دبیرستان حدود 83، 91 و 80  است. نتیجه گیری:در دوره اول دبیرستان از امکانات کارگاهی به طور مستقیم استفاده نمی شود و در دوره دوم دبیرستان بسیاری از تجهیزات وجود ندارد. در مورد محتوای آموزش حرفه ای در دوره اول و دوم دبیرستان نتایج نزدیک به میانگین است و برای بهبود محتوا لازم است اصلاحاتی صورت گیرد. در مورد نوع ارائه آموزش حرفه ای در دوره اول و دوم دبیرستان نتایج بالاتر از میانگین است ولی باز هم می توان برای بهبود وضعیت اصلاحاتی اعمال نمود. در ضمن تفاوتی بین گروه های اتیسم، کم توان ذهنی و چندمعلولیتی در اکثر اهداف مشاهده نشد و تنها در دوره دوم دبیرستان وضعیت ارائه آموزش گروه کم توان ذهنی و چندمعلولیتی مناسبتر از گروه اتیسم است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳